مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تفسیر
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در حوزه علوم قرآنی و تفسیر، مسئله «مبانی یا اصول تفسیر» است. مبانی تفسیر که همان باورها و اصول پذیرفته شده و مسلّم نزد مفسّر است، در فرایند تفسیر وی، ایفای نقش می کند و پذیرش یا عدم پذیرش آنها، سبب رویکرد خاص در تفسیر می گردد. از آنجا که مبانی مفسران متفاوت است، لذا اختلاف در تفسیر پدید می آید. از امام محمدباقر (علیه السلام) روایات فراوانی در حوزه تفسیر آیات قرآن و علوم قرآنی باقی مانده است که با توجه به آنها برخی از مبانی تفسیری از دیدگاه امام محمد باقر(ع) عبارتند از: قدسی بودن قرآن کریم، سلامت آن از خطر تحریف، قرآئت واحد قرآن، امکان و جواز تفسیر آن، ساختار چند معنایی قرآن، حجیّت سنت رسول اکرم (ص) و اوصیای ایشان در تفسیر و ... .
نقش تاریخ صدر اسلام در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دارای آیات تاریخی فراوانی است که با شرایط عصر نزول و حوادث صدر اسلام مرتبط است و فهم بسیاری از این آیات نیازمند مراجعه به تاریخ، به ویژه تاریخ صدر اسلام است؛ لذا توجه به تاریخ صدر اسلام در فهم و تفسیر آیات قرآن کریم از ضرورت و اهمیت فراوانی برخوردار است. در واقع، آگاهی از تاریخ گسترده حوادث صدر اسلام که قرآن به گونه ای اشاره وار از آن یاد کرده، موجب روشنی مفاهیم آیات مربوط به این نوع از حوادث، از جمله «غزوات» و «سریه ها» می گردد؛ به گونه ای که در بسیاری از موارد، بدون اطلاع از تاریخ، فهم و تفسیر آیات، ناممکن می گردد یا مفاد آنها در هاله ای از ابهام باقی می ماند. همچنین تاریخ نقش مهمی در حل تناقض ظاهری آیات، تعیین مصداق آیات، دفع توهم حصر، اعتباربخشی به سیاق آیات، شناخت آیات مکی و مدنی و ترتیب نزول، و شناخت احکام ثابت و متغیر و ناسخ و منسوخ دارد. آن سان که آگاهی از زبان و لغت عصر پیامبر(ص) نیز کمک مهمی به فهم واژگان و زبان قرآن می نماید.
بررسی شرایط تولید و دریافت معنا در ارتباط گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مسئله که چه عواملی در شکل گیری و انتقال معنا نقش دارند و چگونه زبان مى تواند چهار چوب محدود خود را پشت سر گذارد و سبب تولید معنا هایی جدید و غیر منتظره شود، همواره پرسشی تازه است. نمی توان معنا را امری از پیش تعیین شده و ثابت دانست؛ زیرا شکل گیری معنا تابع جریانی زنده، فعال، باز و سیال است؛ به همین دلیل، هر گاه از معنا سخن گفته می شود، باید به فرایند معنا سازی توجه کرد. در واقع، معنا در چرخة تعامل، بر اساس موقعیت و طی فرایندی تحقق می یابد که در آن، شرکای گفتمانی (گفته پرداز و مخاطب) به طور فعال دخالت دارند. در این مقاله، در پی پاسخ این پرسشیم که تولید و دریافت معنا در ارتباط گفتمانی، تابع چه کارکرد هایی است.
هدف از نگارش این مقاله، علاوه بر پاسخ به پرسش بالا، بررسی این نکته مهم است که معنا فقط تولید نمی شود؛ بلکه دریافت و تفسیر نیز می شود و بر اساس همین دریافت و تفسیر، کنش ها و واکنش های معنایی، در ارتباط و تعامل با یکدیگر، به تولید معنا هایی جدید و کیفی منجر می شوند.
نقش ویلهلم دیلتای در پایه گذاری علوم انسانی و دفاع از عینیّت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلهلم دیلتای یکی از فیلسوفان هرمنوتیک دورة کلاسیک است که نقش بسیار مهمی در بسط علم هرمنوتیک داشته است. بیش ترین سهم دیلتای در فلسفه تحلیل معرفت شناسانة وی از علوم انسانی و دفاع از ارزش و جایگاه آن است. بررسی علل توجة دیلتای به علوم انسانی نشان می دهد که دوران دیلتای با طرد کامل علوم انسانی و رشد و بسط بی سابقة دانش تجربی یا علوم طبیعی مقارن بود. دیلتای در واکنش به سیطرة علوم طبیعی کوشید تا مقدمات عینیّت بخشی به علوم انسانی را فراهم کند و ارج و اعتباری همانند علوم طبیعی برای آن پیدا کند. این مسئله سبب طرح پرسش بنیادین در اندیشة دیلتای شد و آن این که فهم و شناخت قطعی، عینی، و معتبر چگونه در علوم انسانی، آن چنان که در علوم طبیعی میسر است، امکان پذیر است. دیلتای پس از تأمل بسیار به این نتیجه رسید که علت کامیابی علوم طبیعی این است که دانشمندان، برای این علوم، پایه و اساس محکم و روش درستی اتخاذ کرده اند. در حالی که علوم انسانی نه پایه و اساس محکمی دارد و نه روش درستی اتخاذ کرده است، لذا دیلتای رسالت خود را از یک سو پایه گذاری علوم انسانی و از سوی دیگر تهیه و تدوین روش مناسب برای آن می دانست. به همین علت و برای رسیدن به این مقصود، دیلتای کار خود را از 1883 آغاز و تا پایان عمر در پی انجام آن بود. حاصل این تلاش بی وقفه نگارش و چاپ چندین کتاب ارزش مند است که مقدمه ای بر علوم انسانی اولین و تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی آخرین آن هاست. دیلتای در مقدمه ای بر علوم انسانی در اصل پدیداربودن یا امور واقع متعلق به آگاهی، منشأ هر چیزی که وجود دارد (اشیا و احساسات)، را به یک حالت روانی یا درونی فروکاست و بنیاد علوم به ویژه علوم انسانی را بر آن استوار کرد و طریق خود اندیشی یا درون نگری را برای دریافت و یا شناخت آن برگزید، اما بعدها متوجه شد که با این تحلیل نمی تواند مشکل عینیّت علوم انسانی را برطرف کند. بنابراین با تغییر نگرش خود، بحث عینیّت یافتگی روح را جانشین امور واقع متعلق به آگاهی کرد تا شاید به این طریق هم مشکل فهم را حل کند و هم از اعتبار و عینیّت علوم انسانی دفاع کند. هدف این مقاله بررسی فراز و فرود دیلتای در این راه ناهموار است.
مکتب تفکیک و تفسیر اثری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب تفکیک به عنوان مکتبی که مدعی جدایی و تفکیک بین معارف وحیانی و علوم بشری به ویژه فلسفه و عرفان است، در زمینة تفسیر قرآن و نقش سنت در آن، دیدگاه هایی را مطرح میکند که بررسی و تحلیل آن ضروری به نظر میرسد. این مکتب اگرچه از تفسیر اجتهادی به عنوان روش مختار خود در تفسیر سخن به میان میآورد، در بسیاری از موارد به این ادعا پایبند نیست و به نوعی نقشی محوری برای احادیث و روایات در تفسیر قرآن قائل است و سایر منابع تفسیر از قبیل عقل، لغت و ادبیات و حتی خود آیات قرآن در این دیدگاه، در رتبه ای پایین تر از سنت قرار دارند. رهیافت پژوهش حاضر، معطوف به این نکته است که در این مکتب، استفاده از ادلة نقلی برای اثبات موضوعات و مضامین عقلی از جمله در مباحث مربوط به یقین، یکی از نمونه های آن است. حجیت قرآن و قطع و یقین نیز در کنار سنت و به تأیید روایات اثبات میشود. در این مقاله، دیدگاه های تفکیکیان دربارة نقش و کارکرد سنت در تفسیر قرآن، به اجمال مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
علل وجود ترجمه های متعدد از یک متن ادبی (Pourquoi plusieurs traductions d'un texte littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرا ما شاهد ترجمه های متعدد از یک متن ادبی هستیم؟ اگر یک زبان مبداء و یک زبان مقصد وجود دارد دلیل پیدایش ترجمه های متعدد از یک متن ادبی چه می تواند باشد؟ در این مقاله به طور مختصر ملاحظه خواهیم کرد که ترجمه ادبی انتقال ساده مطالب از یک زبان به زبان دیگر نیست بلکه یک تفسیر است و مستلزم انتقال یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا متنی که مترجم به وجود می آورد بایستی با فرهنگ مقصد همخوانی داشته باشد یا با فرهنگ مبداء؟
شناخت جهان متن رباعیات خیام براساس نگاشت نظام با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جهان های متن رباعیات عمر خیام با رویکردی نوین به نام شعرشناسی شناختی می پردازد. بررسی و شناخت این جهان ها در چهارچوب نظریة مارگریت فریمن (2007) صورت می گیرد که در این چهارچوب در سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطه ای و نگاشت نظام به تحلیل شناختی متن پرداخته می شود. با خوانش جهان متن خیام از لحاظ نگاشت نظام، به معناشناسی جهان فکری و ترسیم ساختار شعر او می توان دست یافت. هدف این پژوهش این است که نشان داده شود، چگونه نگاشت های شناختی می توانند میان شعر و زبان خودکار تمایز قائل شوند و به تحلیل شعر بپردازند. پرسش های پژوهش عبارت اند از این که: 1- چگونه نگاشت نظام به مثابه ویژگی اصلی شعر و با استفاده از دو سطح نگاشت دیگر، می تواند به خوانش شعر کمک کند؟2- چگونه سه سطح نگاشت شناختی می توانند جهان متن خیام را ترسیم کنند؟ 3- چگونه با رویکرد شعرشناسی می توان به تعیین محدودیت های تفسیرهای چندگانه و بازشناسی متن منسوب از متن اصلی رسید؟ بررسی جهان متن با این رویکرد می تواند ابزاری برای تحلیل متن ارائه دهد که نظریة ادبی فاقد آن است.
تکوین شخصیّت علمی و مذهب فقهی امام شافعی
حوزه های تخصصی:
مسألهی این پژوهش، تکوین شخصیّت علمی و مذهب فقهی امام شافعی است. رهیافت جدید معرفتی و روشی شافعی در اجتهاد و استنباط فقهی، برآیند شرایط زمانی و مکانی بود. او با ارائهی خوانشی جدید از اجتهاد مبتنی بر نقل صحیح و عقل سلیم و متأثر از بوم های مختلف و عُرف آن ها، میان دو رویکرد فقهی رایج اهل حدیث و اهل رأی را جمع کرد. شافعی در زمان حیات خود، نظرات فقهیاش را در دو روایت قدیم و جدید ارائه نمود. وی بر خلاف چهره های معاصر خود که اغلب متعلق به یک شهر و بوم خاص بوده اند، شخصیتی چند بومی بود. وی از اساتید مکاتب مکّه، مدینه، عراق، یمن و مصر، زبان عربی، تفسیر، فقه و حدیث را آموخت و با بهره گیری از آموخته های علمی و اندوخته های تجربی، مذهب فقهیاش را مبتنی بر اصول مدوّن فقهی و روش جدید و متفاوت از مکتب اهل حدیث و اهل رأی بنیان نهاد.
در این نوشتار تلاش بر این است تا بر مبنای روش تاریخی، چگونگی تکوین شخصیّت چندبومی شافعی و رویکردهای معتدل او در حوزه های فقه و اصول فقه، علم الحدیث و تفسیر، تبیین گردد.
بررسی قاعده تفسیری جری و تطبیق (با تأکید بر به کارگیری آن در سیرة اهل بیت (ع) )
حوزه های تخصصی:
تعمیم مفاهیم مطرح شده در آیات قرآن و تطبیق آن بر مصادیق نوپیدا، از دغدغه های اساسی بزرگان اسلام و اندیشمندان مسلمان است. اصطلاح جری و تطبیق یکی از ابزارهای تحقق این هدف والا محسوب می شود. هر چند از دیرباز توجه و نگاه پژوهشگران معطوف به جری و تطبیق بوده است اما در بیشتر موارد کلی و اجمالی است. نوشتار پیش رو، پژوهشی کتابخانه ای و اسنادی است که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته و می کوشد تا با دقت، ابعاد مختلف این قاعده تفسیری را بررسی و نیز نمونه های به کارگیری آن را در سیرة معصومان (ع) گزارش، تبویب و تحلیل نماید. برخی از مهم ترین گونه های به کارگیری جری وتطبیق در سیرة تابناک اهل بیت(ع) عبارتند از؛ نمایاندن جایگاه فرازمند معصومان(ع)، ارزیابی منحرفان و گمراهان، تحلیل و نقد اوضاع اجتماعی و نیز بیان اخبار غیبی.
نقش تاریخ در تفسیر قرآن کریم با تأکید بر تاریخ عصر جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فهم و تفسیر قرآن کریم، توجه به تاریخ به ویژه تاریخ عصر جاهلی، به عنوان یکی از مهم ترین قرائن فهم متن تاریخی، امری لازم و ضروری است. تاریخ عصر جاهلی در فهم و تفسیر بسیاری از آیات و شناخت و ریشهیابی احکام تأسیسی و امضایی قرآن نقشی تعیینکننده دارد. شناخت آداب و رسوم مختلف عصر جاهلی مانند آداب و رسوم عبادی و مناسک حج، آداب و رسوم اجتماعی و خانوادگی و آداب و رسوم اقتصادی و تجاری در فهم و تفسیر آیات مرتبط با آن نقش دارد. همچنین آگاهی از عقاید، باورها و ادیان عصر جاهلی در شناخت محیط نزول قرآن و فهم بسیاری از آیات کاربرد دارد.
گونه های اسباب نزول در روایات فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از روایات واردشده دربارة اسباب نزول یکی از مهم ترین بحثهای قرآنی ـ حدیثی است که از گذشته تا به امروز مورد توجه اندیشه وران قرآنی بوده است و نقش مهمی در فهم صحیح آیات قرآنی دارد.
در همین باره از بحثهای مهمی که در گذشته کمتر مورد دقت و بررسی قرار گرفته، این است که اسباب نزول چه گونه هایی دارد؟ گونة صحیح آن کدام است؟
این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی کوشیده است با تبیین گونه های اسباب نزول در مقام ثبوت و اثبات و ارائة نمونه و تحلیل برای هرکدام، روایات اسباب نزول را بررسی نماید.
بازتاب تفسیر اهل بیت علیهم السلام در منابع اهل سنّت
حوزه های تخصصی:
چکیده : در منابع اهل سنّت، با احادیث تفسیرى اهل بیت : سه گونه برخورد شده است: 1. نقل بى طرفانه احادیث تفسیرى اهل بیت :. در این دسته، پاره اى از احادیث تفسیرى اهل بیت :، در منابع سنّى نقل شده که بى تردید پاره اى از این روایات صحیح است. 2. تحریف، تأویل و تضعیف حدیث اهل بیت :. برخى از عالمان سنّى، در امتداد سیاست خلفا در منع نشر تفسیر اهل بیت : و اعراض از ایشان، احادیث امامان اهل بیت: را کمتر روایت کرده اند و اگر گاه روایات صحیحى را از اهل بیت : در کتب خود آورده اند، آنها را تحریف و تأویل کرده اند و در تضعیف یا ردّ آنها کوشیده اند. 3. جعل حدیث در برابر احادیث ولایى. بعضى از این روایات تفسیرىِ منسوب به اهل بیت :، براى مقابله با احادیثى ساخته شده که تفسیر صحیح آیات مربوط به ولایت و عصمت و امامت اهل بیت: است.
درآمدی بر نقش غالیان در علوم قرآنی و تفسیر در حوزه عدم تحریف و تأویل آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده هایی که در جهان اسلام رخ نموده، پدیدة غلوّ است. این پدیده از جهات متعددی دارای اثراتی در جهان اسلام بوده که یکی از این اثرات، استفاده از جعل حدیث در راستای اهداف غالیانه در این حوزة فرهنگی است. احادیث جعلی در حوزة غلوّ موضوعات متعدّدی را شامل می شوند که شناسایی آن ها بر حدیث پژوهان امری ضروری است.
همچنین به نظر می رسد پدیده غلوّ در حوزة علوم قرآنی و تفسیر نیز وجود داشته و اثراتی برجای نهاده است که از جمله نمودهای این حضور را می توان در تأویلات نابجا و تبلیغ عقیدة تحریف قرآن و جعل احادیثی در هر دو موضوع مشاهده کرد. در این مقاله تلاش شده است این موضوع در بوته نقد و ارزیابی قرار گیرد.
نقش پیش فرض ها و پیش فهم ها در تفسیر قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مواجهه با قرآن کریم و تدبّر در آن پیش فرض ها و پیش فهم ها نقش آفرین است. اعتقاد به عدم وصول به فهم نهایی از مهمترین مدعیاتی است که مبتنی بر دخالت پیش فرض ها، پیش فهم ها، علایق و انتظارات مفسّر و همچنین علوم و معارف عصری بر فهم و تفسیر متن است.
دکتر مجتهد شبستری با اعتقاد به همین موضوع معتقد است قرائت ها به صورت امری واقعی و حقیقی متعدد و متفاوتند و در تفسیر متون نمی توان به فهم نهایی نائل شد، اما آیت الله جوادی آملی با رد این مدعا معتقد است مفسّر می تواند از پیش فهم ها و پیش فرض های خود گذر کرده و به فهم نهایی دست یابد. وی بر آن است که علوم و معارف عصری بر تفسیر تأثیرگذار نیست، اگرچه مفسران گاهی به اقتضای نیازهای زمانه به تفسیر می پردازند.
این پژوهش به بررسی و نقد آراء دکتر مجتهد شبستری با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی در خصوص تأثیر یا عدم تأثیر پیش فرض ها و پیش فهم ها بر فهم و تفسیر متون مقدّس پرداخته است.
بررسی علل و ریشه های ظاهرگرایی در فهمِ قرآن
حوزه های تخصصی:
ما انسان ها همواره متأثر از فراورده های دانش و فرهنگ نو و کهنة خویش هستیم و رهایی کامل از آن ها به نُدرت اتفاق می افتد؛ اما این تأثُّر ذهنی نباید در فهم آیات قرآن و روایات تأثیرگذارد و خلوصِ آن را مشوَّب سازد. فهم خالص و بی شائبه از متون دینی به ویژه قرآن، ممکن، اما مشکل است و پاک سازی ذهن از فرض های آغازین و انگاره های پیشین، شرط لازم برای دست یابی به چنین فهم خالص است؛ لیکن پس از غروب مِهر نَبَوی، از سوی برخی فرقه ها و نحله ها، علاوه بر بروز اختلافات سیاسی- اجتماعی، برداشت های دینی نیز دستخوش اختلاف و گسستگی شد. تفسیرهـای مختلف از دین و کتاب الهـی شکل گرفت و تفکّـرات گوناگون و گاه متّضادّ از میان جامعـة اسلامـی سر برآورد. یکـی از این جریان های فکری، ظاهرگرایی و عقل گریزی و بستن باب اجتهاد در رویارویی با قرآن است؛ البته مُراد این مقاله، پرداختن به فرقه های ظاهرگرای « اهل سنّت» است که بیشتر از هر نحلة دیگر به این دست از عقاید، پای فشرده اند.
نگارندة این نوشتار، برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن پرداختن به علل شکل دهندة این گرایش عقیدتی، ریشه های این پدیدة ناسالم فکری را بیان کند و به قدر امکان مورد نقد و بررسی قرار دهد. نتیجه ای که از این تحقیق حاصل شده آن است که صِرف توجه به ظواهر آیات قرآن که این نحله بدان تمسّک جُستند، مُکفی درک و یافتن مدلول ها و مقاصد آیات قرآن نبوده؛ بلکه مدخلیت عقل با تکیه بر تفسیر معصومین ( علیهم السلام ) در راستای فهمِ صحیحِ قرآن امری محتوم است.
نماد های جاندار در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها واژگانی هستند که در معانی ای غیر از معنای اصلی خود به کار می روند؛ و معنای آن ها معنایی مجرد و نامحسوس و ناملموس است.
نشانه ها واژگانی هستند که برای بیان یک معنای ملموس و محسوس غیر از معنای اصلیشان به کار می روند. در قرآن کریم از نمادها و نشانه های فراوانی همچون نمادهای جاندار، بی جان، گیاهی و انتزاعی استفاده شده است، نگارنده در این مقاله سعی نموده است بر اساس آیات قرآن و روایات اهل البیت نمادها و نشانه های جاندار را تأویل نموده و معانی آن ها را از دیدگاه های مختلف فریقین بررسی کند. قطعاً درک صحیح از تأویل یا تفسیر یک واژه ما را به فهم بهتر زبان قرآن رهنمون نموده و از بسیاری از خطاها مصون می دارد. لازم به ذکرست است که شناخت فرهنگ ملل مختلف به فهم نمادها کمک شایانی می نماید که بدین دلیل نگارنده از منابعی که در این باره تحقیق و پژوهش نموده اند بهره برده است. نمادها و نشانه ها در قرآن در حدود 100 نماد هستند که نگارنده در این مقاله فقط به بیان نمادهایی که جاندار بوده و از نعمت حیات و زندگی بهره مند بوده اند اعم از انسان، شیطان، و یا حیوانات بحث نموده است.
بازشناسی مفهوم «مثانی» در قرآن کریم با تأکید بر سیاق آیه 23 سوره زمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم دارای ساختار ویژه الهی، سطوح و لایه های متنوع معنایی است که طی آن دریایی بیکران از معانی و معارف الهی را در لفافه حروف و کلمات مشهود عربی گردآورده و خود را این چنین معرفی نموده است: « اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی» (زمر/23) تعبیر «مثانی» از جمله تعبیراتی است که وضع قرآن بوده و قرآن کریم برای اولین بار در معرفی خود از آن استفاده کرده است. بنابراین باید کوشید تا مفهوم «مثانی» را از خود قرآن به دست آورد.
در همین راستا نوشتار حاضر انجام مقدماتی را لازم و ضروری فرض کرده است، ابتدا با جستجو در معنای واژه «مثانی» آن را به معنای «انعطاف و پیچشی که مستلزم دو رکن است» دانسته، چنان چه بررسی مشتقات واژه «مثانی» در سایر آیات قرآن کریم نیز مؤید چنین معنایی است و سپس به بررسی و نقد نظرات مفسران و مستشرقان درباره مفهوم «مثانی» اهتمام ورزیده و با توجه به این که اکثر نظرات محققان قرآن برخاسته از نگاه برون متنی و مستقل از سیاق آیه شریفه 23 سوره زمر است بر آن شده تا این بار با توجه به سیاق و فضای حاکم بر آیه مذکور به بازشناسی مفهوم «مثانی» بپردازد و در نهایت به این باور رسیده که «مثانی» بودن قرآن بیان گر دو نمود از قرآن کریم است، یک نمود در لوح محفوظ و دیگری قرآن نازل شده در قالب عبارات عربی مشهود که هر دو یک حقیقت اند ولیکن در دو شکل و نمود که به یکدیگر معطوف هستند.
آیة تفسیر (نحل: 44) و جواز تفسیر اجتهادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به معانی و مقاصد آیات قرآن در گرو تفسیر آیات و تفسیر آیات، در گرو «روش تفسیر» است. در میان روش های گوناگون تفسیری، «روش اجتهادی» از معتنابه ترین روش هاست؛ زیرا در این روش، مفسر از همة ظرفیت های تفسیری برای نیل به معارف قرآن بهره می گیرد. نوشتار حاضر جواز تفسیر اجتهادی را از نگاه آیة تفسیر (آیة 44 سورة مبارکة نحل) تحلیل کرده، نشان می دهد به رغم دیدگاهی که آیة تفسیر را گواه ممنوعیت «تفسیر اجتهادی» می پندارد، این آیه نه تنها بر جواز این روش تفسیری دلالت دارد؛ بلکه از مستندات استوار قرآنی آن است.
مشروعیت تقیه و احکام آن از منظر مذاهب اسلامی
حوزه های تخصصی:
تقیه یکی از مقولات عرفی و روش های عقلایی است که شریعت اسلامی آن را تأیید و به عنوان یک مفهوم اصیل اسلامی معرفی نموده است. تقیه در لغت به معنای حفظ و نگهداری و در اصطلاح فقها به معنای مخفی نمودن حق و واقعیت از دیگران یا اظهار خلاف آن به جهت مصلحتی مهم تر از مصلحت اظهار حق می باشد.
مشروعیت تقیه را می توان از ادله تفصیلی آن به ویژه از آیات کلام الله مجید ـ همانند آیات 28 سوره آل عمران و 106 سوره نحل ـ استنباط نمود.
گرچه برخی ها تقیه را ساخته مذهب تشیع و جزء باورهای شیعی دانسته اند ولی با رجوع به کتابهای تفسیری و فقهی فقهای فرقه ها و مذاهب اسلامی، ملاحظه می شود که همه مذاهب اسلامی بر مشروعیت آن اذعان داشته و به آن عمل نموده اند.
البته شایسته ذکر است که فقهای غیرشیعی تقیه را به زمانی که در آن بیم شدید و یا اکراه و اجبار و اضطرار وجود داشته باشد مقیّد ساخته اند، اما فقهای امامیّه ـ همانند امام خمینی ـ تقسیماتی برای تقیه ذکر کرده اند و برخی از اقسام آن را ـ همانند تقیه مداراتی ـ در غیر موارد ترس نیز جایز دانسته اند.
آسیب شناسی کاربردهای قرآنی ملاصدرا؛با محوریّت مبحث نفس کتاب الشواهد الربوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا، در مبحث نفسِ کتاب الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیّة، مانند بسیاری دیگر از آثار خود، به کرّات از آیات قرآن بهره برده است. در مقالة حاضر، این کاربردها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کاربست آیات در این مبحث، در چهار بخش دستهبندی شده و سپس درستی یا نادرستی کاربرد این آیات در آن مواضع، مورد ارزیابی و مداقّه قرار گرفته است. فرضیة بحث، استفادة بجا و صحیح ملاصدرا از این آیات بوده؛ اما نتیجة مداقّة بیشتر آن است که در بسیاری از موارد، آراء و پیشفرضهای فلسفی وی سبب شدهاند که فهم او از این آیات و به کارگیری آنها در مواضع و موارد خاص، با ظاهر و سیاق آیات مباین و ناسازگار باشد؛ و لذا نوعی تفسیر یا تأویل باطل محسوب میشوند. تنها در موارد اندکی، استفادة صدرا از آیات و تفسیر آنها، منطبق بر معنای ظاهری و سیاق آیات بوده است، و او در ارائه چنین تفاسیر صحیح و متقنی از مبانی فلسفی و حِکمی خود بهره برده است.