مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تفسیر اجتهادی
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
در این مقال، مطالب زیر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج ذیل به دست آمده است.
1. در مقدمه بیان شده که تفسیر عقلی از جایگاه ویژهای در روشهای تفسیری بر خوردار است و مورد نقض و ابرام مذاهب (شیعه، معتزله و اشاعره) قرار گرفته است و معانی متفاوتی از آن ارائه شده است.
2. در مبحث واژگان، مقصود از روش تفسیر و عقل روشن میشود که در این جا گاهی عقل فطری یا نیروی فکر مراد است و گاهی عقل اکتسابی یا مدرکات و برهان عقلی که هر دو در تفسیر کاربرد دارد.
3. برخی صاحب نظران تاریخچه تفسیر عقلی را از عصر پیامبر(ص) دانستهاند؛ ولی ریشههای این روش در روایات اهلبیت(ع) یافت میشود. و در دوره تابعین توجه بیشتری به آن شد و در قرون بعدی اوج گرفت.
4. دیدگاهها درباره تفسیر عقلی بیان شده که برخی استفاده ابزاری از برهان و قراین عقلی را تفسیر عقلی دانستند و برخی استفاده از نیروی فکر در جمعبندی آیات و احادیث را تفسیر عقلی دانستند و برخی هر دو را مطرح کردند. و ما در پایان به نتیجه رسیدیم که در حقیقت تفسیر عقلی قسم اول است، ولی طبق اصطلاح مشهور - و به طور تسامحی - قسم دوم نیز از تفسیر عقلی بهشمار میآید
روش تفسیر عقلی و نقد دیدگاههای ذهبی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
طلوع ۱۳۸۳ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، واژههای تفسیر و عقل از نظر لغت و اصطلاح بررسی میشوند، سپس معنای روش و نیز تاریخچه تفسیر عقلی بیان میگردد. جایگاه عقل و اهمیت تعقل، تفکر و تدبر از دیدگاه قرآن و روایات از مباحث دیگر در این عرصه است. همچنین مفهوم روش تفسیر عقلی و دیدگاههای متعدد مربوط به آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دلایل موافقان و مخالفان روش تفسیر عقلی، بررسی و تحلیل شده است. بیان تفاوت روش تفسیر عقلی با سایر روشها(اجتهادی، تفسیر به رأی، کلامی و...) از مباحث دیگر این مقاله است. همچنین معنای لغوی و اصطلاحی تأویل بیان شده و رابطه آن با روش تفسیر عقلی نیز مورد تأمل قرار گرفته است. بخش دیگر مقاله به دیدگاههای ذهبی در خصوص روش تفسیر عقلی و تأویل میپردازد و خلط میان روشها(روش تفسیر عقلی، روش تفسیر اجتهادی و روش تفسیر به رأی)بررسی و تبیین شده است.
تفسیر به رای؛ چیستی و چرایی
حوزه های تخصصی:
در بحث روش های تفسیری، مسئله «تفسیر به رای» پیوسته یکی از لغزشگاه های خطیر در امر تفسیر قرآن بوده است. خاستگاه این موضوع که بعضاً با عناوین مشابه دیگری همچون «قول به رای» یا «تکلم به رای»، از آن یاد می شود، مجموعه روایاتی است که در جوامع روایی و متون تفسیری فریقین نقل شده و همواره اندیشه مفسران را به خود مشغول ساخته است. لحن بسیار تهدید آمیز این روایات که از یک سو، عامل تفسیر به رای را تا سر حد کفر و مستوجب آتش دوزخ شدن پیش می برد و از سوی دیگر، نتیجه این نوع تفسیر را ولو صحیح، بدون ارزش و اعتبار علمی می داند، هر پژوهشگر مسلمانی را وامی دارد درباره سند و حدود دلالت روایات وارد در این زمینه تامل کند؛ به ویژه آنکه قرآن کریم با تعابیر مختلف نظیر «اَفَلا یَتَدَبَرُونَ الْقُرْآنَ...» (نساء:82 و محمد:22) و «کِتَابٌ اَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَبَرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَرَ اُولُو الالْبَابِ» (ص:29) و نظایر آن لزوم تدبر و تعمق در قرآن را به همگان گوشزد می کند. این بدان معناست که ما همان طور که مامور به تدبر در قرآن هستیم، باید خود را از آفت هولناک «تفسیر به رای» در امان نگاه داریم. مطمئناً اگر معنای تفسیر به رای واکاوی شود، خودبه خود مفهوم صحیح تفسیر و تدبر در قرآن روشن خواهد شد. این جستار بر آن است که به دو سؤال اساسی زیر پاسخ گوید:الف. روایات ناهی از تفسیر به رای و نظائر آن تا چه حد دارای اعتبار است؟ب. حدود دلالت این روایات و وجه تمایز تفسیر به رای از تدبر مورد تاکید قرآن چیست
تحلیل و بررسی روش تفسیری شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (د1031ق)، دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری و از مشاهیر عصر صفوی، نویسنده ای پرکار بوده و با جامعیتی که در معقول و منقول داشته، نه تنها عصر خویش، بلکه آیندگان را تحت تأثیر قرار داده است. تحلیل و بررسی روش تفسیری شیخ بهایی، از مهمترین اهداف این نوشتار است. شیخ بهایی، به شیوه عقلی و اجتهادی، بر پایه¬ی منابع و مصادر متعدد، به تفسیر برخی از آیات قرآن کریم پرداخته است. بهره گیری از روش تفسیری قرآن به قرآن، استفاده از روایات و تقدیم قول معصومان (علیهم السلام)، بیان دقائق و ظرائف آیات قرآن، دقت فراوان در تبیین مباحث، ارائه¬ی تقسیم بندیهای مفید از ویژگیهای روش تفسیری شیخ بهایی است.
اجتهاد در تفسیر بخاری با اثرپذیری فراوان از ابوعبیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب صحیح بخاری از کتاب های پایه و مورد رجوع مسلمانان است که روایات تفسیری در بخشی از آن گردآوری و «کتاب التفسیر» نامیده شده است. با آنکه از یک کتاب حدیثی صرف و نگارش یافته در سده های نخستین، نباید چشم داشتی جز رویکردی ویژه به حدیث مسند داشت، بخش کتاب التفسیر آن، جلوه گاه گونه ای از تفسیر عقلی (ادبی ـ بلاغی) و نه کاملاً اثری است. بریدن سند روایات، بهره گیری فراوان از سخنِ مفسران مجتهد، گردآوری روایات تفسیری در یک جا و نام گذاری آن ها و برگزیدن روایات سره از دیگر روایات، مواردی است که اجتهاد در این تفسیر را پررنگ تر می سازد. بخاری در این تفسیر، ذیل تفسیر واژگان و مفردات قرآنی، نام مفسر آن را نیز یاد می کند اما گاهی از مفسر آن ها نامی نمی برد که گمان می رود تفسیر از خود ایشان باشد، در حالی که چند سده بعد شارحانِ صحیح بخاری، بیشتر آن ها را به ابوعبیده معمر بن مثنی تیمی نسبت داده اند؛ از این رو، هنگام جست وجو از انگیزه و چرایی یاد نکردن نام ابوعبیده، دو علت اصلی شایسته یاد کردن و درنگ است: یکی رفتار بر اساسِ شیوه متقدمان در نام نبردن از صاحب مطالب و دیگری جلوگیری از افزایش حجم این تفسیر.
آیة تفسیر (نحل: 44) و جواز تفسیر اجتهادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به معانی و مقاصد آیات قرآن در گرو تفسیر آیات و تفسیر آیات، در گرو «روش تفسیر» است. در میان روش های گوناگون تفسیری، «روش اجتهادی» از معتنابه ترین روش هاست؛ زیرا در این روش، مفسر از همة ظرفیت های تفسیری برای نیل به معارف قرآن بهره می گیرد. نوشتار حاضر جواز تفسیر اجتهادی را از نگاه آیة تفسیر (آیة 44 سورة مبارکة نحل) تحلیل کرده، نشان می دهد به رغم دیدگاهی که آیة تفسیر را گواه ممنوعیت «تفسیر اجتهادی» می پندارد، این آیه نه تنها بر جواز این روش تفسیری دلالت دارد؛ بلکه از مستندات استوار قرآنی آن است.
مبانی و روش شیخ صدوق در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ صدوق از فقها و محدثان طراز اول امامیه در قرن چهارم هجری قمری است. نظر به صبغهٔ روایی اغلب آثارش، بیشتر در زمره محدثان به شمار آمده و وجههٔ تفسیری او کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کتاب تفسیر قرآن صدوق به ما نرسیده لکن در میان آثار به جامانده از وی می توان به برخی از دیدگاه های تفسیری اش دست یافت. این نوشتار در صدد است تا مبانی و روش تفسیری وی را از میان آثار مذکور استخراج کند. قدسی بودن و وحیانی بودن، نص و قرائت واحد، قابل فهم بودن و جواز تفسیر قرآن و نیز ساختار چند معنایی و پیوستگی آیات آن، از مهم ترین مبانی تفسیری شیخ صدوق است. تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به سنّت، ناظر به روش ابن بابویه در تفسیر قرآن به مأثور است. از سوی دیگر تفسیر ادبی، تأویل آیات متشابه، بیان بطون آیات، بیان وجه جمع بین روایات تفسیری، نقد روایات تفسیری و نقد آراء تفسیری دیگران، ناظر به روش تفسیر اجتهادی اوست. بررسی شیوهٔ تفسیر موضوعی در ارائه مباحث تفسیری، تحلیل ارتباط روش تفسیری قرآن به قرآن با روایت «ضرب قرآن» در آثار شیخ صدوق، بررسی شیوهٔ وی در تبیین مفردات قرآن و اشاره به گرایش روایی و کلامی وی در تفسیر قرآن کریم از دیگر مباحث این نوشتار است.
تحلیل انتقادی روش و منابع تفسیری محمد عزّت دروزه در تفسیر تنزیلی الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلاف روش و نوع بهره گیری از منابع تفسیری، موجب پدید آمدن تفاسیر گوناگون شده است. روش غالب مفسران، تفسیر ترتیبی است و در تفسیر خود از آیات قرآن، و از منابع برون متنی مانند روایات و علوم قرآنی بهره جسته اند. «محمد عزّت دروزه» از علمای فلسطینی و مجاهد اهل سنت، مدعی است که تفسیر «الحدیث» را با اقتباس از قرآن امام علی(ع)، به شیوه تنزیل سوره ای تدوین کرده و مانند همه مفسران از منابع مذکور بهره جسته است.
این نوشتار پس از آسیب شناسی روش تفسیر تنزیلی، به بررسی شیوه استفاده دروزه از آیات قرآن در تبیین مفهوم واژه ها، سیاق و نظم آیات و همچنین شیوه بهره گیری وی از منابع برون متنی مانند احادیث، مکی و مدنی و اسباب نزول پرداخته است. این مقاله از نوع پژوهش های بنیادی است و نگارنده تلاش دارد تا با توصیف و تحلیل منابع تفسیر الحدیث، برخی امتیازات و کاستی های آن را نشان دهد.
منهج و گرایش تفسیری تسنیم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفاسیر قرآن، هر یک از منهج و روشی استفاده کرده و با گرایشی خاص تنظیم شده اند. روش برخی مأثور و مبتنی بر سنت و روایات منقول از پیامبر و ائمه بوده است و برخی مبتنی بر روش عقل برهانی و برخی بر روش تفسیر قران به قرآن. نیز برخی گرایش ادبی و برخی کلامی و برخی فلسفی و غیره دارند.
در قرن پانزدهم تفسیر قیم تسنیم به جامعه مسلمانان عرضه شد که به لحاظ روش از روش اجتهادی جامع پیروی می کند. بدین صورت که هم از روش تفسیر قرآن به قرآن و هم از روش مأثور و هم روش عقلی یعنی برهان عقلی استفاده می کند و در گرایش نیز با گرایش معرفتی و اخلاقی و اجتماعی به تفسیر قرآن پرداخته است.
مقایسه تحلیلی روش علامه طباطبائی با مفسران روایی در تعامل با روایات تفسیری (بررسی موردی محکم و متشابه ذیل آیه ۷ سوره آل عمران)
حوزه های تخصصی:
از عمده ترین تفاوت های میان دو روش تفسیر اجتهادی و نقلی، نحوه تعامل آن ها با روایات است؛ تا جایی که اختلافات مبنایی موجود میان این دو روش تفسیری و بروز تعارض های جدی در نحوه برخورد با آیات و روایات در قرون اخیر و نتایج حاصل از آن، بررسی دقیق آن ها را حائز اهمیت می سازد. این جستار در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی محکم و متشابه در روایات، ذیل آیه ۷ سوره آل عمران پرداخته و آن را با نظر علامه طباطبائی مقایسه نماید. در این راستا، نظر صاحب المیزان با تفاسیر روایی نور الثقلین، البرهان، کنز الدقائق، الصافی، قمی و عیاشی مقایسه شده و پس از دست یابی به تعریفی جامع، میزان انطباق آن ها با آیه شریفه و روایات مرتبط، ارز یابی شده است. از جمله نتایج پژوهش این است که بنابر شیوه اجتهادی علامه، در استفاده توأم از عقل و نقل و اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد در غیر مسائل فقهی، خصوصاً اصول دین و معارف تفسیری، مشخص می شود نظر علامه با روایات هم خوانی کامل دارد؛ ضمن اینکه برخلاف غالب تفاسیر روایی به تعارض ظاهری میان روایات متنوع نیز پاسخ می دهد. دیگر اینکه معصوم علیه السلام،بنابر وظیفه ای که در هدایت مردم دارد، عالم به تمامی قرآن است و خارج ساختن علم به حتی یک آیه از قرآن از گستره علمی ایشان، در معنای نقض غرض مسئولیتی است که به عنوان ولی الهی از سوی خدا بر عهده وی نهاده شده و منافی حکمت خداوندی است؛ اما این امر منافاتی با انحصار علم به تأویل به خدا در آیه شریفه ندارد.
معنا شناسی قلم از منظر مکاتب تفسیر روایی، اجتهادی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
171-194
حوزه های تخصصی:
مقوله «قلم»، موضوعی کلامی و قرآنی و مرتبط با شناخت گستره علم الهی است که مفسّران قرآن، از نظرگاه های متفاوتی بدان پرداخته اند. از نگاه معناشناختی، قلم را باید در حوزه معنایی اش در کنار تعابیر دیگری چون لوح، کتاب ، سطر و تحریر قرار داد. قلم در هم آیی با هر یک از این واژگان، ابزاری است برای نوشتن، ثبت و ترسیم. این پژوهش، به معناشناختی قلم از منظر سه مکتب تفسیر روایی، اجتهادی و عرفانی پرداخته و مبانی و براهین نظریات مطروحه، تحلیل و نقد گرده است. از مکتب تفسیر روایی پنج مفهوم، از مکتب تفسیر اجتهادی پنج مفهوم و از مکتب تفسیر عرفانی شش مفهوم برای قلم دریافت گردید. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که تعابیر مفسّران در تفسیر قلم، متفاوت بوده و در مصادیق آن نیز در بخشی مشترک و در برخی منفردند. قدر مسلّم این است که قلم آن مرتبه علم الهی است که تقدیر مخلوقات را رقم می زند و این معنا و برخی دیگر از معانیِ مطرح شده، ارتباط ویژه ای با معنای لغوی قلم دارند که آن، جنبه ابزار بودن برای ثبت و ضبط علم یا تقریر حکم است.
ارزیابی آرای انتقادی ژیلیو نسبت به مشروعیت تفسیر اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث دیرین و مهم اندیشه وران قرآنی مسلمان، بحث روش های تفسیری است. از دیدگاه آنان، اصلی ترین روش های تفسیری سه روش «<em>قرآن</em> به <em>قرآن</em>»، «روایی» و «عقلی» است. «تفسیر اجتهادی» نیز ترکیبی از این سه روش اصلی است. خاورپژوهان معاصر نیز به بحث روش های تفسیری توجه ویژه ای داشته اند. ژیلیو از جمله همین خاورپژوهان، ضمن تألیف آثار متنوعی در حوزه <em>قرآن</em>، به صورت ویژه به بحث مشروعیت روش تفسیر اجتهادی پرداخته و انتقاداتی را در این باره مطرح کرده است. انتقادات ژیلیو در چهار محور است: 1 شکل گیری تفسیر اجتهادی به اواخر سده دوم مربوط است. 2 در همین زمان، اندیشمندان اسلامی با تفسیر اجتهادی مخالفت کردند. 3 روایات با تفسیر اجتهادی مخالف اَند. 4 <em>قرآن</em> موافقتی با تفسیر اجتهادی نکرده است. اما پاسخ اجمالی این انتقادات، به این ترتیب است: 1 شکل گیری روش تفسیر اجتهادی، مربوط به سال های آغازین سده نخست است. 2 مخالفت با این روش تفسیری نیز از همان سده نخست آغاز شده است. 3 بسیاری از روایات موافق روش تفسیر اجتهادی هستند. 4 آیاتی از <em>قرآن</em> به صراحت موافق این روش تفسیری هستند.
نقد دیدگاه عمید زنجانی در کتاب «مبانی و روش های تفسیر قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۱)
149 - 173
حوزه های تخصصی:
کتاب « مبانی و روش های تفسیر قرآن » عمید زنجانی با تکیه بر دو محور: شکل کلی موضوعات در ارتباط با یکدیگر، و یکایک موضوعات به طور مستقل از شکل کلی، ارزیابی شده است. موضوعات مبانی تفسیر به طور خلاصه به ترتیب شامل: 1- تعریف، 2- سازماندهی، 3- نحوه استفاده، 4- رفع تعارض و 5- سیر تغییرات است. عملکرد عمید زنجانی در شکل کلی بدین گونه است که تمام موضوعات را به طور کامل ذکر کرده، اما از نظمی منطقی پیروی ننموده است. در محور محتوایی از نقاط قوت عملکرد مؤلف می توان توجه به نحوه استفاده درست و غلط، رد دیدگاه موافقان، استفاده انحصاری و ارائه راهکار مناسب رفع تعارض در دو حالت اشاره کرد. گنجاندن انواع تفسیر در سازماندهی، تأثیر نحوه استفاده بر چیدمان، خلط استفاده انحصاری و غلبه ای یا بیشتر در یکدیگر، و انحصار فهم ناشی از تعارض میان داده های مبانی تفسیربه یک حالت، از جمله نقاط ضعف عملکرد وی به شمار می رود.
واکاوی روایات مناقشه برانگیز زنان در تفسیر آیه14 آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران در بهره گیری از روایت در تفسیر آیه 14 سوره آل عمران عملکردی متفاوت از یکدیگر دارند. برخی از آنان متذکر روایات ذم و برخی دیگر به نقل روایات مدح و ستایش زنان پرداخته اند. روایات ذم، زن را ریسمان شیطان و عاملی در فتنه و ابتلاء مردان توصیف می کنند و لزوم ایجاد محدودیت هایی برای ارتباط زنان با مردان را مطرح می سازند. در مقابل روایات مدح، با ترسیم چهره ای مثبت از زن، آن را برترین لذت دنیوی و اخروی و زن صالح را بهترین متاع دنیا معرفی می کنند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مفسران دو سیاق مختلف برای آیه در ذم لذائذ یا مدح آن ها در نظر گرفته اند. روایات مدح با رویکردی ترغیبی به لذائذ دنیوی، همسو و مؤید آیه در ضرورت بهره مندی از نعمات و لذائذ دنیوی و وسیله پنداشتن آن ها در جهت رسیدن به نعمات و لذائد اخروی هستند؛ اما روایات ذم، با ارائه تصویری نامناسب از زن، رویکرد ترهیبی دارند و همسو با مفهوم آیه به نظر نمی رسند. در میان تفاسیری که در ذیل آیه به نقل روایت پرداخته اند، تفاسیر اجتهادی تمایل بیشتری به ذم لذائذ داشته و برعکس اکثر تفاسیر اثری، ممدوح بودن این لذائذ را مدنظر قرار داده-اند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی و نقد عملکرد مفسران و اعتبار سنجی روایات ذیل آیه 14 سوره آل عمران است.
نسبت رأی و أثر در تفسیر البسیط واحدی و التبیان شیخ طوسی با تأکید بر مؤلفه های تفسیر به رأی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکرد تفسیری واحدی نیشابوری (م.468 ق.) مفسّر شافعی در تفسیر البسیط و شیخ طوسی (م. 460 ق.) مفسّر شیعه در تفسیر التبیان به تفسیر به رأی بررسی می شود. این دو تن، از مفسّران قرن پنجم و تقریباً همزمان هستند. واحدی در این شیوه، آیات را بر اساس لغت، وجوه دلالت آن و علوم قرآنی تفسیر می کند. هم چنین در تفسیر اجتهادی خود به جمع بین تفسیر به رأی و تفسیر اثری می پردازد. وی در صورت تعارض، اولویت را به تفسیر اثری می دهد و یافته های تفسیر به رأی را بر اساس مستندات تفسیر اثری توجیه می کند. شیخ طوسی از روایات تفسیری چهار گونه استفاده می کند: استفاده تفسیری، تبیین معانی واژه ها، تبیین اِعراب آیات، استفاده کلامی. اجتهاد طوسی در این میان، جمع بین اقوال و روایات تفسیری به شیوه نقد برخی از آنها بر اساس روایات و تأیید یا تقویت بعضی دیگر است. شباهت ها و تفاوت این دو رویکرد در مقاله تبیین شده است.
قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در بین مدافعان تفسیر اجتهادی در مورد حیطه و دایره حجیت عقل در تفسیر قرآن، اختلاف نظر وجود دارد. در این تحقیق برآنیم تا قلمرو حجیت عقل منبع را در تفسیر المیزان به عنوان یکی از مهم ترین تفاسیر اجتهادی فریقین بررسی نماییم. برای تحقق این منظور، ابتدا مراد از عقل و گونه های آن (عقل منبع و عقل مصباح) روشن گردید، و بر اساس آن تفسیر اجتهادی قرآن به سه گونه نقل گرا، عقل گرا و کشف گرا تقسیم بندی شد، و با عنایت به این که عقل مصباح و کشف و شهود، تخصصاً از عنوان مقاله خارج بود، لذا بحث را در مورد قلمرو عقل منبع ادامه داده و به بررسی گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا یعنی بدیهیات عقلی، برهان های عقلی، مبانی کلامی، فلسفی و علمی و مدرکات عقل عملی در المیزان پرداختیم. نتیجه آن شد که همه گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا در تفسیر المیزان مطرح شده است؛ بنابراین از دیدگاه مؤلف المیزان قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن، شامل همه گونه های یادشده می باشد.
نحوه استفاده شیخ طوسی از روایات در تفسیر التبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین گام های مفسران در تدوین تفاسیر، جمع آوری روایاتی بود که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به تفسیر آیات می پرداخت، روایاتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و یا ائمه (علیهم السلام) که در تفسیر آیات به آن استناد می شد، این روش در عصر حضور و پس از آن نیز روش معمول برای تفسیر قرآن کریم بود تا اوایل قرن چهارم هجری که جهان اسلام با تحول دانش تفسیر مواجه شد و با رشد عقل گرایی به ویژه در مدرسه تفسیری بغداد که بعدها این دستاورد فراگیر شد و مرزها را درنوردید؛ مفسران رو به تفسیر اجتهادی آوردند و از این رو روایات تفسیری نه به عنوان تنها منبع، بلکه در کنار سایر منابع در اختیار مفسر قرار گرفت، از این میان شیخ طوسی در التبیان فی تفسیر القرآن علیرغم اینکه خبر واحد را در تفسیر فاقد حجیت می شمارد، اما به صورت گسترده از آن بهره گرفته است، این روایات در اغلب موارد فاقد سند هستند اما در تفسیر آیات، تبیین مباحث علوم قرآنی و تبیین آیات الاحکام، تبیین قصص قرآنی، نقد روایات دیگر، تأیید و یا تقویت اقوال مفسران و همچنین در تبیین مباحث کلامی مورد استفاده قرار گرفته اند؛ وی گاهی به نقد سندی و متنی هم پرداخته است اما وجه اکثری در نقد متنی روایات است.
قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن با تأکید بر تفسیر مناهج البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
215 - 240
حوزه های تخصصی:
در بین مدافعان تفسیر اجتهادی در مورد حیطه و دایره حجیت عقل در تفسیر قرآن، اختلاف نظر وجود دارد؛ از جمله، اختلافی که بین مفسران وابسته به مکتب تفکیک و مخالفان آن ها در این زمینه وجود دارد. مکتب تفکیک به دستگاه معرفتی اطلاق می شود که بر تفکیک و جداسازی قرآن، برهان و عرفان (نقل، عقل و کشف) اصرار دارد و معتقد است که این ها سه راه و منبع کسب معرفت اند که محصولات آن ها هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته و نباید از داده های هر یک از این منابع معرفت زا، برای فهم و تفسیر داده های دو منبع دیگر بهره جست.در این مقاله به تبیین دیدگاه های آیهاللّٰه ملکی میانجی در تفسیر مناهج البیان به عنوان یکی از مدافعان مکتب تفکیک در زمینه قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر وحی پرداخته ایم. ابتدا مراد از عقل و گونه های آن (عقل منبع و عقل مصباح) روشن گردید و بر اساس آن، تفسیر اجتهادی قرآن به سه گونه نقل گرا، عقل گرا و کشف گرا تقسیم بندی شد و با عنایت به اینکه عقل مصباح و کشف و شهود، تخصصاً از عنوان مقاله خارج بود، لذا بحث را در مورد قلمرو عقل منبع ادامه داده و به بررسی گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا یعنی بدیهیات عقلی، برهان های عقلی، مبانی کلامی، فلسفی و علمی و ادراکات عقل عملی در مناهج البیان پرداختیم. نتیجه آن شد که غیر از مبانی فلسفی و علمی، سایر گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا در تفسیر مناهج البیان مطرح شده است. بنابراین از دیدگاه آیهاللّٰه ملکی قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن، شامل همه گونه های یادشده، غیر از مبانی فلسفی و علمی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی توصیفی است.
بررسی و نقد دیدگاه محمدهادی معرفت در آغاز دوره عقل گرایی در تفسیر قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
298 - 277
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی در خصوص آغاز دوره روش های تفسیری از مهم ترین مباحث تاریخ تفسیر است. از دیدگاه استاد محمدهادی معرفت، شروع دوره عقل گرایی یا اجتهاد در تفسیر، هم زمان با عصر تابعین بوده و پیش از آن، روش مرسوم میان صحابه مبتنی بر نقل و روایت گزارش شده است. این نظر با دیگر مباحث ایشان در خصوص ویژگی های تفسیر صحابه – که در کتاب تفسیر و مفسران آمده – مغایرت دارد. به علاوه انطباق این دیدگاه با مستندات تاریخی، روش مفسران شیعه و سنی و نصوص قرآنی محل بحث است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی برمبنای منابع کتابخانه ای به تحلیل و نقد نظر آیت الله محمدهادی معرفت پرداخته است. نتایج نقد و تحلیل مسأله نشان می دهد که تأکیدات قرآن کریم، توصیه های نبی مکرم(ص) و اهتمام برخی از بزرگان صحابه بر تعقل، استنباط و اجتهاد در کشف مراد آیات موجب شد تا روش عقل گرایی و اجتهاد از همان سال های ابتدای بعثت و هم زمان با حیات پیامبر(ص) مرسوم شود. این شیوه تفسیری به دوره تابعان اختصاص ندارد؛ جز اینکه از گسترش و پردازش بیشتری برخوردار گردید.
نظریه پردازی قرآنی ارتباطات با التزام به قواعد تفسیر اجتهادی (پاسخ به نقد کتاب همشناسی فرهنگی؛ الگوی قرآنی ارتباطات میان فرهنگی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
197 - 230
حوزه های تخصصی:
بی تردید نقد لازمه بالندگی و شکوفایی دانش و مستلزم پویایی فرایند تولید علم و پایایی حیات علمی است. مولف با اعتراف به این حقیقت ، ضمن قدرشناسی از تلاش ناقد محترم مصطفی همدانی در نقد کتاب «همشناسی فرهنگی؛ الگوی قرآنی ارتباطات میان فرهنگی» با تکیه بر روش منطقی و تحلیلی در صدد بیان و پاسخ به نقدها طرح شده توسط ایشان است. نقطه کانونی در پاسخ به نقد محتوایی تفسیری آن است که تفسیر تعارف به همشناسی فرهنگی با التزام کامل به قواعد تفسیر اجتهادی صورت گرفته است چراکه نتیجه بازاندیشی و معناکاوی اجتهادی سنت اختلاف در کنار استخلاف، باز شناسی تعارف به عنوان بنیادی ترین راهبرد اسلامی توحیدی در خروج از وضعیت تضاد و تفرقه در جامعه بشری است. این تفسیر اجتهادی با اندیشه همه مفسرین فریقین ، شان نزول آیه و روایات تفسیری فریقین و قرآئن سیاقی و آیات تفسیر کننده دیگر کاملا سازگار است و تعارف را نه فقط همشناسی طبیعی و آشنایی با شناسنامه طبیعی، بدنی و نسبی بلکه همشناسی فرهنگی و آشنایی با شایستنامه فرهنگی، روحی و اخلاقی تبیین می کند.