مطالب مرتبط با کلیدواژه

ویلهلم دیلتای


۱.

نقش ویلهلم دیلتای در پایه گذاری علوم انسانی و دفاع از عینیّت آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر فهم علوم انسانی هرمنوتیک علوم طبیعی ویلهلم دیلتای عینیت امور واقع متعلق به آگاهی تجربة زیسته تعبیر یا تجلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۱۲
ویلهلم دیلتای یکی از فیلسوفان هرمنوتیک دورة کلاسیک است که نقش بسیار مهمی در بسط علم هرمنوتیک داشته است. بیش ترین سهم دیلتای در فلسفه تحلیل معرفت شناسانة وی از علوم انسانی و دفاع از ارزش و جایگاه آن است. بررسی علل توجة دیلتای به علوم انسانی نشان می دهد که دوران دیلتای با طرد کامل علوم انسانی و رشد و بسط بی سابقة دانش تجربی یا علوم طبیعی مقارن بود. دیلتای در واکنش به سیطرة علوم طبیعی کوشید تا مقدمات عینیّت بخشی به علوم انسانی را فراهم کند و ارج و اعتباری همانند علوم طبیعی برای آن پیدا کند. این مسئله سبب طرح پرسش بنیادین در اندیشة دیلتای شد و آن این که فهم و شناخت قطعی، عینی، و معتبر چگونه در علوم انسانی، آن چنان که در علوم طبیعی میسر است، امکان پذیر است. دیلتای پس از تأمل بسیار به این نتیجه رسید که علت کامیابی علوم طبیعی این است که دانشمندان، برای این علوم، پایه و اساس محکم و روش درستی اتخاذ کرده اند. در حالی که علوم انسانی نه پایه و اساس محکمی دارد و نه روش درستی اتخاذ کرده است، لذا دیلتای رسالت خود را از یک سو پایه گذاری علوم انسانی و از سوی دیگر تهیه و تدوین روش مناسب برای آن می دانست. به همین علت و برای رسیدن به این مقصود، دیلتای کار خود را از 1883 آغاز و تا پایان عمر در پی انجام آن بود. حاصل این تلاش بی وقفه نگارش و چاپ چندین کتاب ارزش مند است که مقدمه ای بر علوم انسانی اولین و تشکل جهان تاریخی در علوم انسانی آخرین آن هاست. دیلتای در مقدمه ای بر علوم انسانی در اصل پدیداربودن یا امور واقع متعلق به آگاهی، منشأ هر چیزی که وجود دارد (اشیا و احساسات)، را به یک حالت روانی یا درونی فروکاست و بنیاد علوم به ویژه علوم انسانی را بر آن استوار کرد و طریق خود اندیشی یا درون نگری را برای دریافت و یا شناخت آن برگزید، اما بعدها متوجه شد که با این تحلیل نمی تواند مشکل عینیّت علوم انسانی را برطرف کند. بنابراین با تغییر نگرش خود، بحث عینیّت یافتگی روح را جانشین امور واقع متعلق به آگاهی کرد تا شاید به این طریق هم مشکل فهم را حل کند و هم از اعتبار و عینیّت علوم انسانی دفاع کند. هدف این مقاله بررسی فراز و فرود دیلتای در این راه ناهموار است.
۲.

مفهوم علوم انسانی دراندیشه نخست ویلهلم دیلتای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویلهلم دیلتای علوم انسانی علوم طبیعی روانشناسی تبیینی روانشناسی توصیفی تجربه زیسته امور واقع متعلق به آگاهی تجربه درونی تجربه بیرونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۷ تعداد دانلود : ۸۱۴
در تاریخ تفکر به ویژه در حوزه علوم انسانی اندیشه ویلهلم دیلتای نقطه عطف محسوب می شود. دوران دیلتای با علم زدگی تمام عیار مصادف بود عده ای که علم زده بودند میان روش علوم طبیعی با علوم انسانی تفاوت اساسی قایل نبودند و هر داعیه ای که داشتند مآل کارشان به ماده انگاری مکانیکی می رسید. دیلتای با این گروه به مقابله برخاست و معتقد شد که برای حل مسئله نسبت علوم انسانی با شناخت طبیعت باید به سنخیت موضوع و محتوای هر علمی با روش تحقیق در آن علم توجه کنیم در غیراین صورت به شناخت وافی و کافی نخواهیم رسید. دیلتای موضوع علوم انسانی را واقعیت اجتماعی _تاریخی و روش تحقیق در آن را درون نگری و تجربه درونی می داند. تجربه درونی از نظر او یقینی تر از تجربه بیرونی است. لذا علوم انسانی می تواند به یقین بیشتری درقیاس با علوم طبیعی دست یابد. اصل الاصول اندیشه دیلتای در این راه اصل پدیدار است. این اصل بیان می کند که اشیا همانند احساسات به عنوان امور واقع آگاهی به انسان داده می شود و تابع شرایط آگاهی است.
۳.

از حکمت عملی تا ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره و بنیادگذاری فلسفی علوم انسانی - اسلامی

تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۴۶۸
در این مقاله درصدد هستیم تا ضمن نگاهی به خاستگاه بحث از علوم انسانی اسلامی و بومی در غرب و جهان اسلام، بر کارنامه تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر (با تأکید بر سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) مروری داشته باشیم. با توجه به اینکه معضل اصلی در وضع کنونی را تنقیح نکردن مبانی نظری بحث تحول در علوم انسانی از افق سنت فکری اسلامی تشخیص داده ایم، در بخش دوم با مطالعه ای تطبیقی ضمن بازخوانی طرح فکری مؤسس علوم انسانی مدرن غربی (ویلهلم دیلتای آلمانی)، به تأمل در باب امکانات و محدودیت های سنت فکری اسلامی با تأکید بر بحث حکمت عملی و سیر تاریخی آن تا علامه طباطبایی ره و نظریه ادراکات اعتباری ایشان می پردازیم. در گام نهایی تفاوت های پارادایمیک این دو طرح بیان خواهد شد؛ تفاوت هایی که تأمل در باب آن، راه برون رفت از وضع کنونی علوم انسانی در ایران معاصر را هموارتر خواهد کرد.
۴.

از ذهن تا تجربه زیسته؛ تحلیل تطبیقی در شعر متقدّم و متأخر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر متقدم شعر متأخر ذهن تجربه زیسته قیصر امین پور موقعیت یابی ویلهلم دیلتای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۱۸۰
با نگاهی فلسفی و نظری می توان دو رویکرد فکری را در شعر قیصر امین پور شناسایی و تحلیل کرد؛ شعر متقدم و شعر متاخر. مسئله این پژوهش این است که فرایند شکل گیری این دو نوع را در نسبت با تحولات زمینه ای توضیح دهد و تفاوت های آن دو را از منظر دگرگونی و تحول فکری و روحی شاعر تبیین کند. شاعر در شعر متقدم از شرایط فکری و سیاسی و پیرامونی تأثیر گرفته و محوریت تولید شعر و ذهن شاعر اندیشه ها و باورهای عمدتاً دینی و انقلابی است که شعرهایی را با درونمایه های خاص تولید می کند. در شعر متأخر امین پور تجربه زیسته جای ذهن را گرفته و شعرهایی با محوریت و محتوای موقعیت های انسانی در زندگی تولید می گردد. مبنای نظری این پژوهش مفهوم تجربه زیسته در نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که قیصر امین پور شاعری در متن تحولات اجتماعی، فکری و سیاسی جامعه خویش و جهان بزرگتر مشترک بشری قرار دارد و یک فرایند تکاملی را در شاعرانگی از سر می گذراند و به زبان و جهان تازه ای از ابعاد شعر دست می یابد.