مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
تفسیر
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
259 - 278
حوزه های تخصصی:
از جمله اوصاف قرآن کریم، وصف آن به عربی بودن است، تعبیری که یازده مرتبه در قرآن به کار رفته است. این موارد استعمال، بیانگر تأکید خداوند بر این صفت است که قابل تأمل و تحقیق است. این پژوهش با استفاده از معناشناسی ساخت گرا و روابط همنشینی میان واژگان، قیود معنایی واژه «عربی» را از آغاز تا انعقاد کلام و تأثیر بر مخاطب، ارائه می کند. بنابراین، مهم ترین قیود واژه «عربی» در قرآن عبارتند از: قیدهای «اتصال و انسجام»، «به لفظ درآوردن»، «صیرورت» و «القاء علم در باطن دیگری» در مرتبه فرستنده، قیدهای «توسعه و جدایش»، «تنوع و گوناگونی»، «صداقت و راستی در بیان»، «خوانش پذیری»، «استحکام درونی»، «بیان پذیری»، «نشانه داری» و «روشن بودن» در مرتبه پیام و قیدهای «ایجاد قوه تشخیص»، «متمایز شدن»، «خود نگه داری»، «ایجاد انگیزه»، «یادآوری»، «هدایت پذیری» و «اشراف و تسلط» در مرتبه گیرنده این پیام قرار گرفته اند و عربیّت، مفهومی است که در همه این مراتب جریان دارد.
«بررسی تحلیلی روایات تفسیر عصری اهل بیت ع»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر عصری یکی از مسائل بحث برانگیز در علوم قرآنی است که مخصوصا در قرون اخیر، معرکه آراء مختلف از طرف مسلمانان و مستشرقین شده است و نظریات مختلف و متضاد نیز در این مورد بیان شده و برخی نیز تا مرز انکار آن پیشرفته اند. این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوا و بررسی و پژوهش متن محور در روایات تفسیری اهل بیت ع، اثبات می کند که تاثیر علوم و شبهات و گروه ها و عقائد و مسائل رایج عصر یک مفسر، بر تفسیر قرآن ، امری ثابت و رائج و اصیل بوده است، و اگر چه عده ای به دلیل افراط در این نوع تفسیر، در دهه های اخیر آن را انکار کرده اند، ولی روایات متعدد از اهل بیت علیم السلام در منابع تفسیری و روایی نشان می دهد که ایشان در موضوعات مختلف فقهی، اعتقادی، تفسیری قرآنی، اخلاقی، سیاسی، و حتی ادبی به نوعی تفسیر عصری انجام داده اند، از رهگذر تحلیل این روایات، و اثبات عصری بودن شان، اصالت این نوع تفسیر روشن شد.
اشارات نحوی در المیزان علامه طباطبائی(ره)
حوزه های تخصصی:
مفسر قرآن کریم باید در علوم قرآنی و علوم ادبی چنان مهارت و دانشی داشته باشد که بتواند به امر مهم تفسیر بپردازد و تفسیر بدون تبحر و مهارت در این علوم ممکن نیست. یکی از مهم ترین این علوم، علم نحو است که پایه و اساس بسیاری از علوم دیگر قرآنی و ادبی است. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان که آن را به روش تفسیری قرآن به قرآن انجام داده ، گاهی به اجمال و گاهی به تفصیل به مباحث علم نحو اشاره کرده است. ایشان در طرح موضوعات نحوی، ضمن طرح مباحث نحوی در دو مکتب بصری و کوفی، به هیچ یک از این مکاتب تعصب نشان نداده است، بلکه هر وجه اعرابی را که با معنا و روش تفسیری وی سازگاری بیشتری داشته، پذیرفته است و تفسیر خود را بر مبنای آن ادامه داده است. در این مقاله، سعی شده با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مباحث نحوی که علامه در تفسیر قرآن استفاده کرده است، استخراج و نحوه کاربرد و تعامل مفسر با آن ها بررسی و شرح داده شود تا ضمن بیان اشارات نحوی علامه، با روش تعامل او با علم نحو بیشتر آشنا شویم.
پیوستگی های خطی و شبکه ای آیات و سور با مروری بر خاستگاه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط و پیوستگی آیات قرآن کریم، در کنار چینش سوره ها در مصحف از سوی دیگر، همواره یکی از مباحث مهم علوم قرآنی و دانش تفسیر بوده است. این موضوع در مباحث سنتی علوم قرآنی، غالباً تحت عناوینی چون «نظم» و «تناسب» آمده است. هدف از طرح این مباحث که آن را پیوستگی های خطی نامیده ایم، بیش از همه دفاع از نظمِ درون سوره ایِ آیات و نیز چینش فعلی سوره ها در مصحف بوده است؛ گرچه گاه فواید تفسیری نیز دربرداشته و دست مایه مفسران در شرح و تبیین قرار گرفته است. اما در سده های اخیر، پیوستگی های شبکه ای ضرورت یافته و جستجو درباره ارتباط آیات و سوره هایی که در مجاورت یکدیگر قرار ندارند، فزونی گرفته است؛ فراتر از کارکرد تفسیری و جستن نظم قرآن، اهمیت یافتن تدبر متن بنیان، ظهور پیش فرض های تفسیری جدید، گسترش تفسیر قرآن به قرآن و نیاز روزافزون به تفاسیر موضوعی بر این رویکرد اثرگذار بوده است. در همین راستا ابتدا با روشی توصیفی تحلیلی، انواع پیوستگی های آیات و سور بررسی شده، آنگاه خاستگاه های هر کدام به ویژه در دوره معاصر مورد واکاوی قرار گرفته است.
اعتبارسنجی روایات اهل بیت (ع) درباره «حجیت تفسیر صحابه» با بررسی آرای آیت الله معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۱)
119 - 148
حوزه های تخصصی:
صحابه بعد از پیامبر و امام علی (ع) نخستین افرادی هستند که با تأثیر پذیری از تعلیمات آن دو بزرگوار، اقدام به تفسیر قرآن نمودند. استاد معرفت در کتاب « التفسیر الاثری الجامع » با استناد به روایات اهل بیت(ع)، تعریف جدیدی از معنای اصطلاحی «صحابه» ارائه کرده و بر اساس آن، به تعدیل و توثیق تمام صحابه پرداخته و اعتبار مطلق آثار تفسیری ایشان را نتیجه گرفته اند. این نوشتار پس از مفهوم شناسی «صحابی» و بیان و بررسی دیدگاه استاد در این باره، به نقد سندی و متنی آن دسته از روایات عترت که مستند ایشان برای اثبات حجیّت و اعتبار تفسیر صحابی بوده، پرداخته و برداشت استاد از این روایات را مورد بررسی قرار داده است. به نظر نگارنده، مفهوم «صحابی» یک حقیقت لغوی یا عرفی است که گستره معنایی آن محدود به عده ای انگشت شمار نمی شود. همچنین در روایات اهل بیت (ع) هیچ دلیلی بر اعتبار ویژه تفسیر صحابه از آن جهت که صحابه اند، وجود ندارد؛ زیرا این روایات اشکال سندی و دلالی دارند.
دستاوردهای پدیدارشناسی هایدگر در علوم انسانی و پژوهش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
3 - 23
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی برجسته ترین گرایش فلسفی قرن بیستم و حتی قرن فعلی است. برخی از مدعیات این نحله فلسفی بنای بسیاری از گرایشات پیشین فلسفی که در علوم انسانی آنها را به کار می بردیم ویران نموده است. ولی متاسفانه شاهد آنیم که پژوهشگران علوم انسانی بدون توجه به انتقادات وارده از جانب پدیدارشناسان بزرگی همچون هایدگر به راه غلط پیشین خود گام گذاشته و دستاوردهای ابطال شده قبلی را همچنان بسط و گسترش می دهند. هدف این نوشتار نشان دادن این موضوع است که پدیدارشناسی هایدگر به عنوان منطقی برسازنده می تواند این نقص بنیادین گرایشات سنت فلسفی غرب را بر طرف ساخته و با طرح انتولوژی بنیادین شیوه هستی دازاین در جهان را مورد واکاوی قرار داده و خلا بسیاری از روش شناسی های معمول در علوم انسانی را پر کرده و باعث شود تا این روش شناسی های از مدعیات پیشین خود مبنی بر دست یافتن به حقیقتی جدید دست بردارند و مداقه بیشتری درباره ماهیت هستی انسان داشته باشند.
کاربردی سازی قاعده اصولی «اراده معنای خاص از واژه عام» در تفسیر آیات قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
آشنایی با برخی علوم برای تفسیر قرآن کریم امری ضروری است. این علوم توان فکری مفسر را در تبیین آیات قرآن افزایش داده و قواعد و ضوابط تفسیر قرآن کریم را بیان می دارد. یکی از این علوم، دانش اصول فقه است که به دلیل برخورداری از روش استدلال، اندیشه را پرورش داده و بر نیروی تعقل می-افزاید. بسیاری از قواعد اصول فقه، موجب دستیابی به مراد خدای متعال از الفاظ و جمله های قرآنی شده، و مفسر را با شیوه دقیق و صحیح تفسیر قرآن آشنا می سازد. این پژوهش با روش توصیف و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، درصدد واکاوی و تبیین قاعده اصولی "تخصیص عام به وسیله خاص"، در تفسیر واژگانی از قرآن است که بر معنای عام دلالت دارند. نگارنده با توجه به قرینه روشن می کند که مراد از واژه عام، معنای خاص بوده است. یعنی بعد از آنکه لفظ عام به خودی خود، شامل همه افراد گشته، بعضی از افراد از شمول حکم آن خارج شود. از راههای کشف اراده معنای خاص از عام در تفسیر می-توان، استناد به آیات، روایات، بازگشت ضمیر به برخی از افراد عام، افراد متعدد پس از استثناء و عدم جواز حمل بر عام، پیش از فحص از مخصص را، بر شمرد که محقق به آنها خواهد پرداخت.
جایگاه عقل در تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
141 - 168
حوزه های تخصصی:
نیل به معارف قرآن کریم به عنوان مجموعه ای مرتبط و منسجم جز با تکیه بر تفسیر مستند به منابع روشن و متقن میسّر نیست. از جمله مفسرانی که با بهره گیری از منابع اصیل، به ویژه حجت درونی عقل، به قله رفیع فهم معارف ناب قرآنی دست یافته اند، علامه سید محمدحسین طباطبایی است. نوشتار حاضر پس از تبیین روش تفسیری علامه طباطبایی، لزوم بهره گیری از عقل و منطق در تفسیر را بررسی کرده و سپس با تفکیک بین معانی عقل به عنوان منبع فهم دین و عقل به عنوان ابزار فهم قرآن به کارکردهای هر کدام در تفسیر المیزان پرداخته است. ویژگی مهم المیزان در بهره گیری از عقل، مراعات شاخص هایی چون تمییز بین تطبیق و تفسیر، پای بندی به تعبد و تفکیک بین مباحث تفسیری و فلسفی است.
تفسیر کنش متقابل اجتماعی بر مبنای انسان شناسی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفسیر کنش متقابل اجتماعی، دغدغه اساسی بسیاری از جامعه شناسان است که دارای رویکردهایی از جمله تفهمی و پدیدارشناختی هستند. هر یک از این رویکردها، بر مبانی معرفتی ویژه ای استوار است. حکمت صدرایی، با نظریه انسان شناختی متفاوت، ظرفیت فراوانی برای فهم و تفسیر کنش متقابل اجتماعی دارد. این موضوع، در این پژوهش با روش تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. از منظر حکمت صدرایی، انسان جسمانیه الحدوث بوده که با حرکت درونی و تحت تأثیر عوامل خارجی، بسته به میزان به فعلیت تبدیل شدن فطرت و عقل، یا غلبه طبیعت و غریزه، به انواعی از انسان تبدیل می شود. انسان وحشی، اجتماعی و متمدن بالفطره از این جمله اند که با مدل های تعاملی استثماری، استخدام متقابل و تعامل مبتنی بر محبت و احسان، سه گونه فرهنگ حسی خیالی، وهمی و عقلانی را به ارمغان می آورند. توجه به بستر اجتماعی انواع انسان و سنخ های سه گانه معنا (ذهنی، اعتباری و حقیقی)، تفسیر کنش متقابل دارای سطوحی خواهد بود که از تفسیر بر مبنای قصد و نیت کنشگر، تفسیر بر اساس اعتباریات اجتماعی و ارزیابی انتقادی آن، بر مبنای معانی حقیقی، از آن جمله است.
قلمرو اجرایی اصول حقوقی و رابطه آنها با منابع معتبر اسلامی و فتاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و حقوق اسلامی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
279-303
حوزه های تخصصی:
طبق ماده 3 ق.آ.دم. قضات مکلف اند در صورت ابهام یا نبود قانون به استناد منابع معتبر اسلامی، فتاوی و اصول حقوقی، حکم دعاوی را صادر نمایند. قلمرو اجرایی منابع معتبر اسلامی و فتاوی به لحاظ اینکه نوشته شده اند تا حدودی مشخص است، ولی قلمرو اجرایی اصول حقوقی و رابطه آن ها با منابع معتبر اسلامی مشخص نیست. به این نحو که آیا منظور قانون گذار از اصول حقوقی، همان قواعد فقهی است یا اصول حقوقی غیرفقهی ویا هر دو؟ آیا اصول حقوقی بر منابع معتبر اسلامی و فتاوی مقدم هستند؟ از ماده 3 ق.آ.د.م. تقدم اصول حقوقی به منابع معتبر اسلامی و فتاوی استنباط نمی شود، بر این اساس، این منابع در عرض یکدیگرند و قاضی را باید مختار دانست که در مواردی بر مبنای اصول حقوقی و در مواردی بر اساس منابع معتبراسلامی و فتاوی، قوانین را تفسیر و حکم صادر کند. در قانون یاد شده، اصول حقوقی با قید «عدم مغایرت با موازین شرعی» آورده شده است. از این قید استنباط می شود که منظور قانون گذار اصول حقوقی غیرفقهی است، چراکه اصول حقوقی فقهی که همان قواعد فقهی هستند، داخل در منابع معتبر اسلامی اند؛ پس بین اصول حقوقی و قواعد فقهی یک رابطه عموم و خصوص من وجه وجود دارد. قوانین بر اساس ارزش هایی که در هر کشور وجود دارد، وضع می شوند. اصول حقوقی، منابع معتبر اسلامی و فتاوی گویای این ارزش ها هستند. همین ویژگی ارزشی بودن است که باعث می شود این منابع به عنوان یک معیار، قوانین را تبیین و توجیه نمایند. بر این اساس، این منابع به عنوان سرمنشأ قوانین در مواردی که قانون ابهام دارد، معیاری برای تفسیر و در صورت نبود قانون، مبنایی برای صدور حکم هستند. تبیین قلمرو اجرایی اصول حقوقی در خصوص منابع معتبر اسلامی و فتاوی باعث شناسایی و اجرای بهتر آن ها در دادگاه ها خواهد شد.
درآمدی بر مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن از دیدگاه آیت الله معرفت
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 111
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مرجعیت علمی قرآن کریم، موضوع مبانی آن است. مرجعیت علمی قرآن مبانی متعددی دارد که یک بخش آن، مبانی علوم قرآنی است. برای پی بردن به مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن با توجه به دیدگاه های آیت الله معرفت، در این مقاله پنج موضوع علوم قرآنی که از کلیدی ترین موضوعات علوم قرآنی اند، همراه با میزان تأثیر هریک از آنها در مرجعیت علمی همراه با اشاره به دیدگاه های آیت الله معرفت بررسی می شود. این پنج موضوع عبارت اند از: ظاهر و باطن، تأویل، نسخ، تفسیر با سنت و اعجاز علمی قرآن و تحدی به آن. دیدگاه های آیت الله معرفت در این موضوعات بر گستره مرجعیت علمی قرآن تأثیرگذار است و موجب گسترش قلمرو مرجعیت علمی قرآن کریم می شود. این پژوهش از روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی و کشفی صورت گرفته است. مرجعیت علمی قرآن نیازمند زیرساخت های نظری در حوزه علوم قرآنی است. مسائلی مانند: ظاهر و باطن، تاویل، نسخ و نسبت سنجی قرآن با سنت از کلیدی ترین مسائلی است که تأثیر اساسی بر خروجی مرجعیت قرآن دارد. ظاهرگرایی در تفسیر چالش های فراوانی برای مرجعیت علمی قرآن ایجاد می کند؛ اما پذیرش تأویل می تواند افق های گسترد ه ای را پیش روی مفسر باز کند. نظریه نسخ مشروط که آیت الله معرفت ارائه داده است، برخی آیات منسوخ را کارا کرده و اعتبار آنها را در ظرف زمانی و مکانی به شرط وجود شرایط می پذیرد و ظرفیت تطبیق پذیری آموزه های قرآنی را با متغیر های عصری بیشتر می کند.
مؤلفه های تفسیر سیاسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین کتاب های آسمانی، قرآن تنها کتاب مصون از تحریف و راهنمای همه انسان هاست تا روزی که جهان برقرار، و زندگی بشر در آن تداوم دارد. جامعیت قرآن نسبت به نیازهای بشر و فهم پذیری، تبیین و تفسیر آن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه طاهرینعلیهم السلام، عالمان دین را برانگیخت تا با بهره گیری از علوم مختلف، درگذر زمان و بروز نیازهای جدید، به تفسیر قرآن بپردازند، که در طیّ زمان تاکنون، گستره آن افزوده گشته است. تفسیر قرآن با استفاده از تخصص علمی سیاسی مفسر، «گرایش تفسیر سیاسی قرآن» نامیده می شود که محور مقاله پیش رو است و مانند سایر نوشته های علمی باید از مبانی خاص، روش و شیوه و اصول و ضوابط که سازنده نظم منطقی هر نگاشته و مکتوبی هستند، برخوردار باشد. هدف از این گونه تفسیر می تواند در درجه اول، شناخت تنها قانون اساسی جامع جهانی در روابط بین الملل و نیز ردّ مدعای جدایی دین از سیاست باشد که نوشتار حاضر با بهره مندی از آیات کریمه قرآن و روش کتابخانه ای و دستیابی موفقیت آمیز به اهداف موردنظر نگاشته شده و سعی بر آن بوده که به ارکان اصلی این گونه تفسیر به طور اجمال پرداخته شود.
دیدگاه هولیزم یا کل انگاری در تفسیر «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کتابی است که حقایق آن پایان ناپذیر است و چشمه های بی پایان دانش از آن سرچشمه می گیرد؛ به گونه ای که خود را «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» معرفی می کند؛ اما چگونه قرآن باوجود محدودبودن روشنگر هر چیزی است. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی و بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و استفاده از دیدگاه های اندیشمندان حوزه تفسیر، پس از بیان دیدگاه های کمینه، میانه و بیشینه در تفسیر این آیه، دیدگاه جدیدی را براساس نظریه «هولیزم»، در تفسیر «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» ارائه می دهد. براساس این نظریه، کل، علاوه بر مجموع اجزایش است و تا کل روشن نشود، هویت اجزاء مجهول می ماند. همچنین هر کل، جزئی از کل بزرگ تر است که درنهایت به کل هستی منتهی می شود؛ بنابراین تا کل هستی معرفی نشود، تمام شناخت ها از اجزاء جهان مبهم است و تنها شناخت کل هستی روشنگر آن است. شناخت کل، همان جهان بینی است که جایگاه و مراتب اشیاء را در جهان هستی نمایان می کند. علوم نیز، اجزای طبیعت را نشان می دهند و قرآن با ارائه جهان بینی کلی، جایگاه و نسبت آنها را در جهان روشن می کند و بدین صورت، قرآن روشنگر هر شیئی است.
مطالعه معناشناختی دیدگاه یحیی بن سلام در باب واژگان قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فهم معنای واژگان قرآنی، گام نخست و بنیادی در تفسیر قرآن است، چنان که تألیف آثار متعدد در این حوزه از سده های نخستین اسلامی شاهدی بر این مدعاست. یحیی بن سلّام ازجمله قرآن پژوهان سده دوم هجری است که نزدیکی روزگار وی با عصر نزول، اهمیت روش شناسی آثار وی را در حوزه معناشناسی مفردات قرآن مضاعف می کند. بنابراین در مقاله حاضر به بررسی دو اثر وی پرداخته ایم: اثر نخست کتاب تصاریف با موضوعِ وجوه معناییِ واژگانِ قرآنی است، و اثر دوم کتاب تفسیر اوست. این دو اثر سرشار از معناشناسی مفردات قرآنی است. تردیدی نیست که یکی از ویژگی های سنت تفسیری در سده های نخستین اسلامی، سیطره نقل است که در دو اثر پیش گفته به روشنی دیده می شود. بااین حال به نظر می رسد یحیی بن سلام در موارد متعدد خود به معناشناسی واژگان قرآنی پرداخته است. بنابراین هدف مقاله حاضر آن است که با تطبیق و کاربست برخی مفاهیم و اصطلاحات حوزه معناشناسی، به توصیف و تحلیل معناشناسی واژگان قرآنی در دو اثر پیش گفته بپردازد تا روش یکی از متقدم ترین قرآن پژوهان را در این حوزه آشکار کند. این پژوهش نشان می دهد که یحیی بن سلام در تبیین معنای واژگان قرآنی، به «بافت موقعیت»، «ریشه شناسی»، «روابط هم نشینی و جانشینی»، «واژگان هم نویسه»، «شمول معنایی» و «تقابل معنایی» توجه داشته است. همچنین وی در معناشناسی واژگان قرآنیِ متعلق به امور ناملموس، به مفهوم استعاری این واژگان اشاره می کند که یادآور «استعاره های مفهومی» در دانش زبانشناسی است.
تحلیل انتقادی مبانی تفسیری سلفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلفیه تکفیری در حوزه تفسیر قرآن با استناد به ظواهر آیات، روایات و سیره پیامبر و اصحابش، به آنچه از قدیم مانده سخت پایبندند و عقاید صحیح اسلامی را منحصر به «ظواهر» قرآن و سنت می دانند و از هرگونه تفسیر، ژرف نگری و بهره گیری از عقل، علم و فلسفه در تعالیم دین و تطبیق آن با مقتضیات زمان اجتناب می ورزند. ورود مجاز در قرآن را انکار کرده و با تفسیر گزینشی آیات، به دنبال تفسیر آیات قرآن نبوده، بلکه به دنبال پیدا کردن عقاید خویش در قرآن و رد دیدگاه های مخالفان هستند؛ اما ظاهرگرایی علاوه بر عدم کفایت در تفسیر قرآن، مخالف با آیات قرآن است. تأکید افراطی بر نقل و روایت موجب راهیابی احادیث ضعیف به منابع و دوری از عقل گرایی در تفسیر شده و با پیش داوری های گرایشی، آیات به شیوه نادرست بر روایات تطبیق داده می شوند.
بررسی و تحلیل گزارش ها و نقدهای شیخ بهایی در تفسیر عروه الوثقی پیرامون وحدت سوره ها و جزئیت بسمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاء الدین محمد بن حسین عاملی (953-1030ق) بشناخته به «شیخ بهایی» در تفسیر گران سنگ العروه الوثقی آرای مفسران در تفسیر سوره حمد را گزارش کرده، پس از تحلیل و نقد، هر یک را در ترازوی صحت وسقم نهاده، دیدگاه خویش را بازتابانده است. ارائه و تحلیل گزارش ها و نقدهای شیخ بهایی درباره استقلال یا اتحاد سوره های «ضحی و شرح» و «فیل و قریش»، نیز «جزئیت یا عدم جزئیت بسمله» از مهم ترین اهداف این مقاله است. مقاله فراروی نشان می دهد شیخ بها استدلال به وجود پیوند معنایی میان سوره های یادشده (دوبه دو)، سخن اخفشین و عدم فصل میان این سوره ها در مصحف اُبی بن کعب را برای اثبات اتحاد این سوره ها سست می داند. نیز شیخ بها بر پایه روایات امامان علیهم السلام، «بسلمه» را آیه قرآن و جزء سوره می شمرد و به وجوب قرائت آن در نماز قائل است.
«بررسی تطبیقی معنای«الی» در آیه وضو از دیدگاه فریقین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
107 - 136
حوزه های تخصصی:
اختلاف مبانی تفسیری در آیات الاحکام منشأ اختلافات فقهی شده است. مبانی ادبی، پیرامون حروف جاره ازآن جمله است. با وجود این اختلاف نظرها ضرورت تحقیق بیشتر در این زمینه محرز می شود تا به مراد جدی خداوند و استنباط فقهی صحیح دست یابیم. در این مقاله با روش تحلیلی-انتقادی به بررسی تطبیقی معنای «الی» در آیه 6 سوره مبارکه پرداخته شده است. در بین معانی حقیقی و مجازی مطرح شده برای حرف«الی»، معنی حقیقی «الی»، « انتهاء غایت» است. بقیه معانی مطرح شده همچون «الی» به معنی «مع»، «تبیین»، «فی»، «لام»، «من»، «عند»، «باء» و معنی تأکید، همه مجازی هستند که در غیر معنای حقیقی شان استعمال شده اند. مفسران فریقین استعمال «الی»را در این آیه شریفه به معنای «مع»، «من»، «حد» و «انتهاء غایت» دانسته اند.که با نقد و بررسی این نظرات به این نتیجه می رسیم که «الی» به معنای حقیقی انتهای غایت تحدیدیه به کار رفته است و قید مغسول است تا با توجه به اجمال واژه ید، حد شستن دستان را معلوم کند. «الی المرافق» قید موضوع «ایدیکم» است. با توجه به لزوم قرینه، عدم فصاحت، نبودن آیه در مقام بیان کیفیت غسل، وجود اخبار و روایات کثیر، «الی» جهت بیان انتهاء غایت مغسول است نه غسل، که به دلیل اجمال ید آورده شده تا حد شستن دستان در وضو مشخص شود و همچنین به دلایلی همچون سنت، عقل، اجماع و عرف اثبات می شود، کیفیت شستن دستان در وضو از آرنج ها به سمت انگشتان است.
بررسی و تحلیل ماهیت و کارکرد مجاز در مجازالقرآن ابوعبیده مَعمَر بن مثنَّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث مکتوب کهن سرشار از اطلاعاتی است که هسته اولیه شکل گیری علوم مختلف را روشن می سازد. مجازالقرآن ابوعبیده معمر بن مثنی از مهم ترین آثار حوزه پژوهش های ادبی و زبانی است که تأثیر زیادی بر آثار بعدی گذاشته است. در این مقاله با تبیین جایگاه مجازالقرآن در میان تفاسیر و تحلیل مبانی و الگوهای تفسیری آن، به تحلیل مفهوم مجاز و کارکردهای آن در مجازالقرآن پرداخته شده است. با تحلیل جایگاه مجازالقرآن در میان تفاسیر، وثاقت و مهارت های ابوعبیده می توان به حوزه مفهومی مجاز و نیز تحلیل درست دیدگاه دانشمندان در مورد اثر پی برد و پشتوانه علمی تحلیل متن مجازالقرآن را نیز کشف نمود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ابوعبیده برای تبیین ماهیت و حوزه معنایی مجاز، پس از بیان مبانی اش نسبت به زبان قرآن و تبیین علت نیاز به تفسیر، از ابزارهای تفسیری مختلفی مانند تبیین واژگان، صرف و نحو، علوم بلاغت و قرائات بهره جسته است. همچنین باید اشاره کرد که معنای اصطلاح مجاز در گذر زمان تطور یافته و نخستین کاربرد آن در مجازالقرآن تفسیری بوده، اما در دوره های بعد در معنای خاص ادبی و در مقابل حقیقت به کار رفته است.
تحلیل انتقادی مقاله ی «تفسیر از طبری تا ابن کثیر، معضلات توصیف یک گونه ی ادبی با استناد به داستان ابراهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازه ی زمانی طبری تا ابن کثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بی مسأله و بی معناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونه ی ادبی تفسیر در این بازه ی زمانی مطرح می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر می توانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجه ای که به آن رسیده، نشان می دهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشت های نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزه ی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان می دهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشته ی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.
کاربرد هرمنوتیک در حل تعارض متن قوانین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
225 - 248
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک و کیفیت فهم متن قوانین دو بحث روز و بسیار مهم محافل علمى و حقوقی است. از آنجا که قانون اساسی ما برگرفته از فقه امامیه است، برای هرمنوتیک متن قوانین به فهم دانش اصول فقه، که از منابع مهم دریافت اصول قواعد و کیفیت فهم فقهى است ، نیاز داریم. در حقیقت، هرمنوتیک علمِ تعبیر و تفسیر و تأویل است؛ درحالی که قواعد به دلایلی چون اجمال و ابهام تاب تفاسیر گوناگونی دارند. به سبب اینکه هر مرجعی برای نظارت بر اجرای قانون به ناچار آن را تفسیر می کند، هرمنوتیک را فهم عصری دانسته اند که تفسیر را به واقعیت نزدیک می کند. در واقع، هرمنوتیک علمی است که محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در بسیاری از زمینه ها (حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، ...) توانسته اثرگذار باشد. هنگام تعارض در متن قوانین هم هرمنوتیک ابزاری قدرتمند است و می توان از آن بهره مند شد. در این پژوهش مشاهده خواهد شد که به رغم تفاوت های هرمنوتیک و اصول استنباط و نیز وابستگی هرمنوتیک به منابع حقوقی غربی و وابستگی اصول استنباط به منابع حقوق اسلامی، با توجه به اقتباس برخی مقررات نظام حقوقی ایران از نظام های حقوقی غربی، لازم است اصول و قواعد مشترک هرمنوتیک و اصول استنباط در تفسیر قوانین ایران به کار گرفته شوند.