مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
مرجعیت قرآن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
39 - 58
حوزه های تخصصی:
قرآن خود را «تبیان کل شیء» خوانده است که ظاهرش مرجعیت قرآن در همه علوم است. مسئله قرآن پژوهان این است که چگونه چنین برداشتی قابل دفاع است و دلایل مرجعیت عام قرآن برای همه علوم چیست؟ بعضی مانند علامه فضل الله با توجه به هدف قرآن که هدایت انسان به مقصد الهی است، قرآن را بی نیاز از شمول بر علوم غیرانسانی می دانند. پژوهش به این پرسش که وجود مباحث متنوع اعم علوم طبیعی در قرآن بر خلاف نظر ایشان است پاسخ داده که هدف از آمدن داده های محدود طبیعی، برانگیختن عقل و رساندن انسان از معلول به علت و تحریک اندیشه برای یافتن نشانه های خدا در جهان است. نوع بیان قرآنی ذیل این دسته آیات برهان ایشان بر صحت نظر است، زیرا در معارف انسانی خدای متعال دستور اطاعت داده و بایدها و نبایدها را آورده است. این پژوهش که پیشینه خاص ندارد، به روش توصیفی تحلیلی و کشفی انجام شده، هدفش یافتن نظریه علامه فضل الله در مورد محدوده مرجعیت قرآن در علوم است. نتیجه پژوهش این است که نظریه مرجعیت عمومی، قابل دفاع نیست و مرجعیت قرآن محدوده خاصی دارد؛ یعنی فضل الله وحی الهی را مرجع در نیازهای هدایتی انسان، مانند: قانون گذاری، شکل دهی سبک زندگی و منهج حیات (تقلید ها و عادت ها) دانسته و معتقد است انسان باید در باور ها، گرایش ها ، وابستگی ها و نوع تعلقات، سبک زندگی و روابط انسانی، به قرآن رجوع کند.
درآمدی بر مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن از دیدگاه آیت الله معرفت
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 111
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مرجعیت علمی قرآن کریم، موضوع مبانی آن است. مرجعیت علمی قرآن مبانی متعددی دارد که یک بخش آن، مبانی علوم قرآنی است. برای پی بردن به مبانی علوم قرآنی مرجعیت علمی قرآن با توجه به دیدگاه های آیت الله معرفت، در این مقاله پنج موضوع علوم قرآنی که از کلیدی ترین موضوعات علوم قرآنی اند، همراه با میزان تأثیر هریک از آنها در مرجعیت علمی همراه با اشاره به دیدگاه های آیت الله معرفت بررسی می شود. این پنج موضوع عبارت اند از: ظاهر و باطن، تأویل، نسخ، تفسیر با سنت و اعجاز علمی قرآن و تحدی به آن. دیدگاه های آیت الله معرفت در این موضوعات بر گستره مرجعیت علمی قرآن تأثیرگذار است و موجب گسترش قلمرو مرجعیت علمی قرآن کریم می شود. این پژوهش از روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی و کشفی صورت گرفته است. مرجعیت علمی قرآن نیازمند زیرساخت های نظری در حوزه علوم قرآنی است. مسائلی مانند: ظاهر و باطن، تاویل، نسخ و نسبت سنجی قرآن با سنت از کلیدی ترین مسائلی است که تأثیر اساسی بر خروجی مرجعیت قرآن دارد. ظاهرگرایی در تفسیر چالش های فراوانی برای مرجعیت علمی قرآن ایجاد می کند؛ اما پذیرش تأویل می تواند افق های گسترد ه ای را پیش روی مفسر باز کند. نظریه نسخ مشروط که آیت الله معرفت ارائه داده است، برخی آیات منسوخ را کارا کرده و اعتبار آنها را در ظرف زمانی و مکانی به شرط وجود شرایط می پذیرد و ظرفیت تطبیق پذیری آموزه های قرآنی را با متغیر های عصری بیشتر می کند.
مرجعیت علمی قرآن از نگاه استاد مطهری
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
7 - 36
حوزه های تخصصی:
مرجعیت علمی قرآن مفهومی نوپدید است و تعریف مورد وفاقی ندارد؛ ولی مرجعیت علمی قرآن به این معنا که نخستین کتابى که اندیشه مسلمانان را به خود جلب کرد، مسلمانان در پى آموزش آن بودند و در این راستا علوم مختلفی شکل گرفت که به شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی منتهی شد، از زمان رحلت پیامبر خاتم6 شروع می شود. در تاریخ حیات علمی مسلمانان، دانشمندانی اعتقاد داشتند جزئیات همه علوم از قرآن قابل استخراج است. در مقابل، دانشمندانی معتقد بودند قرآن کتاب هدایت است و نمی توان علوم را از قرآن استخراج کرد. از آثار استاد مطهری استفاده می شود قرآن در تعیین مبانی، اصول و اهداف علوم مرجعیت دارد، به پرسش هایی که علم تجربی از پاسخگویی به آنها ناتوان است، پاسخی روشن می دهد و رازهایی را در طبیعیات دارد که با پیشرفت علوم قابل فهم می گردد و در علوم انسانی مسائل بسیاری را در قالب کلیات مطرح کرده که به روش اجتهاد قابل استنباط است. به باور ایشان، در قرآن هیچ مطلب اجتماعى، تاریخى، اخلاقى، فقهى، فلسفى و غیره با زبان معمول و در قالب اصطلاحات رایج بیان نشده است؛ ولی مسائل بسیاری از آن علوم کاملًا قابل استنباط است و اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعى و خانوادگى را بیان کرده و فقط تفسیر و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت و یا بر عهده اجتهاد گذاشته است. تحقیق پیش رو، به هدف تنقیح مرجعیت قرآن و گستره آن و با روش اسنادی، به توصیف و تحلیل دیدگاه استاد مطهری درباره مرجعیت علمی قرآن می پردازد.
نسبتِ گفتمانی قرآن و نهج البلاغه در ارتباط با جنسیت؛ نگاهی نو به مرجعیت قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی کل نگر و سیستمی، یکی از جدیدترین روی آوردها در شناسایی و استخراج ساختارها و گفتمان های حاکم بر متون می باشد. استخراج ساختارها و گفتمان های مرتبط با جنسیت در قرآن و نهج البلاغه برهمین نگاه کل نگر و سیستمی مبتنی است. دو گفتمان اساسی را در این ارتباط می توان مشاهده کرد: گفتمان مردانه و گفتمان تساوی طلبانه-زنانه. با وجودیکه گفتمان مردانه و گونه های آن به شکل گسترده ای در قرآن قابل رصد است امّا موارد متعددی مرتبط با گفتمانِ تساوی طلبانه و زنانه نیز قابل مشاهده است. هیچ گاه در قرآن کریم صریحاً نگاه هایی که همراه با تعمیم، جنس زن را مورد هجمه قرار داده باشد قابل مشاهده نیست. در نهج البلاغه نیز شاهد ظهور و بروز وسیع رویکرد مردانه هستیم امّا در مواردی نیز به ظاهر هجمه هایی به جنسِ زن مشاهده می شود. از این جهت تمایز بارزی میان گفتمان قرآن ونهج البلاغه در اتخاذ رویکرد مردانه دیده میشود. این در حالیست که کاربست گفتمان تساوی طلبانه-زنانه در نهج البلاغه در وضعیتِ کمینه و حداقلی آن است. سبک قرآن کریم در کاربستِ تلفیقیِ گفتمان های مرتبط با جنسیت نمایش گر سبکِ پیشرو آن است و می تواند به عنوان ملاکی برای جرح و تعدیل روایاتی که رویکردی مخالف با آنرا اتخاذ کرده اند و نقد متنی آنها به حساب بیاید.
واکاوی مبانی مرجعیت قرآن در نقد حدیث بر پایه سیره معصومان (ع)
حوزه های تخصصی:
مهمترین معیار مورد توصیه معصومان (ع) جهت احراز اطمینان صدوریِ احادیث، نقد قرآنمحور حدیث یا عرضه حدیث بر قرآن است. این تحقیق، با روش توصیفی تحلیلی، پس از وضعیت سنجی جایگاه نقد قرآن محور حدیث، مهمترین ریشه های عدم محوریت یا کاربست اندک قرآن در نقد حدیث و استقبال اندک از آن را، «بهانه جویی و توجیهتراشی برای عدم پذیرش اصالت این سنجه»، «اعتقاد به عدالت صحابه از سوی عده ای از مسلمانان و به تبع آن صحیح انگاری روایات موجود در برخی منابع حدیثی»، «تلقی ناصحیح از جایگاه استقلالی حدیث در کنار قرآن»، «برداشت اشتباه از جایگاه حدیث منسوب و سنت قطعی» و «هراس از تزلزل اعتبار برخی روایات موجود در منابع حدیثی» برمی شمارد. همچنین در خصوص مبانی مرجعیت قرآن در نقد حدیث، برپایه نمونه های عرضه احادیث بر قرآن توسط ائمه (ع) به این یافته ها منتج شده که غالب مطالعات و پژوهش های صورت گرفته پیرامون نقد قرآن محور حدیث، فارغ از نگاه حدیثی و بر مبنای دیدگاه شخصی و محوریت مبانی سایر علوم انجام شده است. همچنین بر پایه شواهد و مستندات حدیثی، شمولیت معیار عرضه، تخصیص می خورد و مدلول قرآن در فرایند عرضه، مدلی مرکب از حداقل یکی از نص، ظاهر، اصول و گفتمان قرآن است و نقد سندی و محتواییِ حدیث، ظرفیتی برای وثوق به صدور است و ضرورتی در انکار یا پذیرش یا تقدم و تأخر این دو نسبت به هم نیست.