مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۸۱.
۷۸۲.
۷۸۳.
۷۸۴.
۷۸۵.
۷۸۶.
۷۸۷.
۷۸۸.
۷۸۹.
۷۹۰.
۷۹۱.
۷۹۲.
۷۹۳.
۷۹۴.
۷۹۵.
۷۹۶.
۷۹۷.
۷۹۸.
۷۹۹.
۸۰۰.
عقل
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
یکی از مصادیق مورد ادعا درباره ناسازگاری عقل و دین مسئله پرچالش حدوث زمانی عالم جسم به معنی داشتن نقطه آغازین است که همواره فلاسفه کوشیده اند آن را نفی کنند و متکلمان تلاش کرده اند آن را اثبات کنند و در این گیرودار متکلمان حتی برخی از فلاسفه را به کفر متهم کرده اند. استناد متکلمان در این ادعا هم ادله عقلی و هم ادله نقلی بوده است، اما در مقاله حاضر صرفاً روایات مرتبط با این باب بررسی شده است. در این مقاله تلاش شده است با بهره گیری از مجامع روایی شیعی و دسته بندی روایات باب حدوث عالم و تکیه بر ظهورات روایات بر اساس قرائن لفظی و عقلی نشان داده شود که علی رغم ادعای متکلمان درخصوص حدوث زمانی عالم جسم بر اساس شکل ظاهری روایات، با نظری ژرف تر و بدون پیش داوری ذهنی می توان دریافت که این روایات نه تنها دلالتی بر این مدعا ندارند، بلکه بر اساس همان مستندات حتی می توان مدعی نقیض این ادعا شد و در برخی روایات دلالت بر قدم عالم را یافت.
تحلیل تلمیحات عرفانی در دیوان سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
55 - 76
حوزههای تخصصی:
سلمان ساوجی در سنت عرفان عاشقانه، تحت تأثیر اندیشه های عرفانیِ شخصیت های برجسته ای چون ابن عربی، مولوی و حافظ است. جلوه های مختلف عرفان در اشکال مختلف در اشعار وی م وج می زند. غزلیات سلمان آکنده از حقایق عرفانی و تلمیحات عارفانه است و قصایدش، اگرچه در مدحِ ممدوحانش نگاشته شده، همچون غزلیاتش مملوّ از آموزه های عرفانی است. توجه به زیبایی ها و عواطف پرشور در اشعار سلمان آن چنان برجسته است که نظیرآن را در شاهکارهای سعدی و حافظ مشاهده می کنیم. سلمان ساوجی وحدت وجودی و اش راقی است. او مخالف زهد ریایی است و رندی و عیاری از ویژگی های اشعار اوست. عشق و وحدت وجود از درون مایه های اصلی اشعار سلمان و گوهر تلمیحات اوست. او طربناک و سرمست،حقیقت زندگی را در عشق می جوید. در غزلیات و قصاید مدحی سلمان احساسات عمیق عاشقانه و جهان بینی عارفانه چنان به هم درمی پیچند که بیان کننده نوعی شیوه زندگی و نگاه به عالم و آدم است. از این حیث سلمان وارث واقعی سنت عرفانی اسلاف وحدت وجودی خویش است.
آموزه های عرفانی پیران در الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهی نامه، پس از منطق الطیر یکی از ارجمند ترین مثنوی های عطار است. این مثنوی، یک داستان بلند است که از 22 مقاله و با بهره گیری از عنصر «گفت وگو»، میان پدری با شش پسر خود، که هر یک آرزویی دارد، تشکیل شده است.آرزوهایی که برای ارجاع به حقایقشان تأویل می شوند و پدر آن ها را تأویل می کند.
عطار برای بیان اندیشه های عرفانی خویش، از حکایت های تمثیلی بسیاری استفاده کرده است. بخشی از این حکایت ها که از زبان عارفان نقل می شود، مفیدترین ابزار برای تجسّم آموزه های عرفانی عطار به شمار می آید.
این مقاله سر آن دارد که پس از معرفی الهی نامه، حکایت عارفان را، برای ردیابی اندیشه های عطار، که حاوی مقوله هایی مشخص نظیر معنی گرایی، ترک و بی توجهی به خیال اندیشی، دنیا، کم خواری، پاکبازی و مرگ است را دسته بندی نماید.
این پژوهش که از رهگذر باز خوانی حکایات عارفان شکل می گیرد، نشان می دهد که عطار کما بیش به تمام آن چه سالک برای طی طریق با همرهی پیر نیازمند است، اشاره کرده و در تمام این مسیر به گذر دادن مخاطب از نقص به کمال کوشیده است.
تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با شیوه تفکّرعرفانی مولوی بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی در شعر و اندیشه مولوی بلخی است. این پژوهش برای جواب دادن به این پرسش است که تربیت به صورت های گوناگون و عقلانیت چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است.فرضیه ای که در ذهن پژوهشگران شکل می گیرد این است که مولوی تلقی خاصی از «عقل و رابطه آن با خداوند و تربیت انسان» داشته و به سبب این که یکی از مهم ترین بخش های مثنوی خود را به آن اختصاص داده، در پی شکل دهی شاعرانه عارفانه به آن مفهوم و بن مایه بوده است. وی سرفصل ها، چهارچوب ها و اصول کلی با زیرمجموعه های خاصی را برای ع قل، مراتب آن و پیشروان عقل جامعه طرح کرده است.شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده، پاسخ داده شده است.
بررسی نظریه معرفت و شهود فوق هستی نزد فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۳
265 - 283
حوزههای تخصصی:
آنچه ورای وجود و برتر از آن و مقدّم بر همه چیز است و در فراسوی همه هستی- اعم از حقیقی، واسطه و ظاهری- است قابل شناخت حصولی و شناسایی برهانی توسط ذهن آدمی نیست، به این معنا که ذهن و عقل آدمی هرگز نخواهد توانست به حقیقت و کنه ذات مطلق و بسیط و فوق مالایتناهی ذات واحد نخستین که فوق هستی است پی ببرد، به عبارت دیگر ذات فوق هستی با علم حصولی و براهین عقلی و قیاسات منطقی معلوم ذهن و عقل آدمی نخواهد شد، زیرا چیزی که برتر از وجود و در فراسوی هستی و مقدم بر همه چیز و فوق مالایتناهی است بالضّروره برتر از شناخت و در فراسوی شناسایی قرار دارد، یعنی از ذهن و شناخت حصولی و معرفت برهانی می گریزد. فقط هستی و وجود است که می تواند موضوع و متعلَّق شناسایی و معرفت آدمی قرار گیرد و ذات واحد نخستین به دلیل آن که فراسوی هستی و برتر از وجود است مبرّا از معرفت اکتسابی و منزّه از شناسایی حصولی است. پس شناخت و شناسایی در قلمرو ذات شیء مرکّب یعنی هستی اعم از واحد کثر یعنی عقل کلّی، واحد و کثیر یعنی روح کلّی و کثیر محض یعنی محسوسات است نه در ذاتی که بسیط محض بل بسیط الحقیقه و فوق مالایتناهی است.
دگرگونی جایگاه و ارزش خرد از آثار حکما تا آثار عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
13 - 42
حوزههای تخصصی:
خرد و عقل از مهم ترین عناصر مفهومی و واژگانی پهنه ادب فارسی است که دامنه کاربرد آن از آثار نخستین شعرای فارسی دری که بیشتر رویکردی آفاقی و حکمی داشتند تا آثار شعرای قرن پنجم تا هشتم که رویکرد آنها به تدریج انفسی و عرفانی شد گسترده شده و جایگاه آن در این سیر زمانی تغییرات عمیقی یافته است. این برداشت های متناقض در آثار این دو دسته از شعرا، که می توان از آنها به حکما و عرفا یا صوفیان یاد کرد، می تواند موضوع تحقیقات زیادی باشد (و بوده است) و در این تحقیق به سیر تدریجی این دگرگونی (که حاصل عوامل و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی زبانی بوده است) از آثار نخستین شعرا که بیشتر صبغه ای حکیمانه داشتند تا آثار شعرای قرن هفتم و هشتم که بیشتر سبغه و رنگ عرفانی و صوفیانه داشتند پرداخته شده. هم شعرای حکیم و هم شعرای عارف اشعار متعددی با مضمون عقل یا خرد داشته اند اما ازآنجاکه دیدگاه و نگرش کلی آنها به سایر پدیده های مادی و معنوی کاملاً متفاوت و گاه متضاد است با وجود استفاده تقریباً یکسان از این واژگان، محصول کار آنها متفاوت و متباین و گاه متناقض است. دلیل این امر آن است که دیدگاه این دو دسته از شاعران از منابع و مشرب های فکری کاملاً متضادی درباره پدیده های عالم هستی سرچشمه می گیرد.
رؤیت خدا در پرتو آیات و روایات با تأکید بر نظر متکلمان وعرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
89 - 108
حوزههای تخصصی:
ظاهر شماری از آیات قرآن بر رؤیت خداوند در قیامت دلالت دارد مانند آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت /23-22)؛ اما ظاهر برخی دیگر آیات از جمله آیه: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» (انعام /103) رؤیت خداوند را انکار می کند. آیه «الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت/23) از مهم ترین آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره، معتزله و امامیه و نیز عرفا می باشد. در این آیه شریفه چیستی معنای واژه های «الی» و «ناظره» مورد دقت مفسران قرار گرفته است. این آیه با عطف توجه به واژه «ناظره»، یکی از مستندات قائلین به جواز رؤیت خداوند از جمله اشاعره می باشد. مفسرین معتزله و امامیه ضمن تبیین معنای صحیح آیه، قول اشاعره را نادرست اعلام کرده اند اما خود در بیان معنای آیه دچار اختلاف شده اند. در بیان عرفا، مفهوم رؤیت و نظر با آنچه که متکلمان برداشت می کند متفاوت است؛ رؤیت هم ان عل م ش هودی و حضوری است که ج ز ب ه خ ود انس ان و متعلق ات او تعلق نمی گیرد. در این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی و مقایسه ای، سعی در بیان و بررسی اقوال مختلف مفسران داشته و با جمع آوری تمام احتمالات معنایی به همراه گونه های مختلف عقلی- نقلی به بررسی و تبیین این آیات پرداخته است. نتایج نشان می دهد که امکان «رؤیت خدا» با چشم سر، چه در این دنیا و چه آخرت، امکان پذیر نیست و نظر صحیح، انتظار کشیدن رحمت، ثواب و نعمت های خداوند می باشد.
بازتاب مضامین عرفانی در مثنوی تازه یافت شده ظهیرکرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
131 - 152
حوزههای تخصصی:
ظهیر کرمانی، شاعر و ادیب شیعی در قرن دوازدهم هجری- قمری در کرمان می زیست. از این شاعر چهار اثر باقی مانده است: مثنوی،گلشن ظهور، مجمع البحرین، وامق و عذرا. مثنوی وی به اشتباه در نسخه های خطی در مدخل دیوان از آن یاد شده است، مشتمل بر 8743 بیت است. بیشتر ابیات ظهیر محتوایی اخلاقی و دینی دارند. زبان شاعر تا حد زیادی ساده و روان و قابل درک است ظهیر در درک و دریافت مطالب عرفانی در مرحله شناخت ابتدا از عقل کمک می گیرد. زهد و ریا و تزویر و گناه را سدّ راه کمال و شناخت انسان می داند که برای برداشتن این موانع، کنترل نفس را متذکر می شود. ریاکاری را در نظر انسان های واقع بین مردود می داند و زهد را سلاح کنترل نفس می داند و خلوص و صداقت انسانی را در مقابل توبه سپری جهت تکامل روح بشر قرار می دهد. سپس برای تکامل روح، فراتر از عقل و با بال عشق مراحل سیر و سلوک را طی می کند. وی نماینده صدق و یقین است و برای زیستن حقیقی و رضایت خداوند متعال تلاش می کند؛ شخصیتی است که با سلاح زهد، در لایه های حجاب و تنهایی، خداوند را شاهد و ناظر عمل خود می داند و در فرصت های حساس می هراسد و نه می گوید و این روی گردانی، نتایج و پیامدهای زیادی دارد. توبه را بازگشت از گناه و جبران خلاف می داند. معتقد است آنکه به راه هدایت می رود به مقصد می رسد و هرکه ضلالت یا نفاق را برگزیند سرانجامی جز ناکامی و رسوایی نخواهد داشت.
نقش عقل در نظام های اعتقادات دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
9-17
حوزههای تخصصی:
از بنیادی ترین مباحث در علم کلام و فلسفه دین، بحث رابطه عقل و دین است که دغدغه بسیاری از فیلسوفان و متکلمان در جهان غرب و عالم اسلام بوده است. تعاریف بسیاری از عقل و دین و نظرات مختلفی درباره رابطه میان آنها ارائه شده؛ که ازجمله نظرات می توان به عقل گرایی افراطی، نص گرایی افراطی و عقل گرایی معتدل اشاره کرد. برای حل مسائل پیش آمده در بحث رابطه عقل و دین، مکاتب مختلف کلامی پاسخ هایی را ارائه داده اند. یکی از مکاتب مهم و تأثیرگذار کلامی در جهان اسلام، نومعتزله نام دارد. شیخ محمد عبده و محمد عماره از برجسته ترین متفکران نومعتزلی اسلام گرا هستند که ضمن نقد جریانات افراطی نص گرایی و عقل گرایی، آرائشان در میان اسلام گرایان اهل سنت تأثیرگذار بوده است. این دو اندیشمند در دفاع از عقلانیت اعتدالی و مبارزه با جریانات افراطی همچون عقل گرایی افراطی و نص گرایی افراطی تلاش بسیار از خود نشان داده و تألیفات زیادی از خود به جای گذاشته اند. در این نوشتار با روش کتابخانه ای تلاش می شود تا ضمن معرفی نص گرایی افراطی و عقل گرایی افراطی، اشکالات هریک واکاوی شود؛ اشکالاتی نظیر تعبد و تعصب به ظواهر متون و نادیده گرفتن عقل، زیاده روی در تأویل متون دینی، ترویج تاریخ مندی نصوص دینی و طرفداری از سکولاریسم.
آسیب شناسی عرفان؛ بازخوانی جایگاه عرفان از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرفان شناخت شهودی خداست که بی حجاب مفاهیم حاصل می شود. چنین شناختی برتر از شناخت غایبانه ای است که از طریق برهان و استدلال به دست می آید. عالمان حوزوی و از جمله علامه مصباح یزدی یادآوری می کنند که این برتری نه به معنای برتری هر آن چیزی است که به «عرفان» معروف است و نه به معنای تنقیص شناخت های عقلی. از دیدگاه ایشان، اگرچه یافت شهودی یافتی عینی و بدون حجاب از حقیقتی سلوکی یا وجودی است، گزاره های عرفانی برآمده از شهودات عرفانی، برای غیرعارف، نقل هایی هستند که معیار ارزیابی آنها بسته به نوع گزاره، عقل است و شرع. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی دیدگاه علامه مصباح یزدی در مورد جایگاه عرفان و آسبب های احتمالی آن بررسی می شود و به این نکته اشاره می شود که عقل نه فقط در فهم و ارزیابی گزاره های عرفانی کارآمد است، بلکه برای تشخیص طریقت سلوک هم لازم است.
رویکردها به حصول علم اعتقادی از طریق حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی و اصول آموزه های اعتقادی به اعتباری سه قسم اند: اول؛ دلیلی که همه مقدمات آن عقلی است، اگر همه مقدمات دلیل عقلی یقینی باشد نتیجه حاصل از آن ها نیز به طور قهری یقینی خواهد بود. دوم؛ دلیلی که همه مقدمات آن نقلی است. فرض نقلی بودن همه مقدمات دلیل براساس تلقی مشهور ناممکن می نماید. سوم؛ دلیلی که مقدمات آن ترکیبی از عقل و نقل است. بسیاری از ادله باب اعتقادات از قبیل قسم سوم اند آیا ادله نقلی حدیثی مفید یقین اند یا نه؟ پاسخ های ارائه شده برای این سوال مختلف و گوناگون است. نظریه غالب این است که دست یابی به یقین اعتقادی از طریق احادیث و ادله نقلی فرقی با راه عقل و کشفیات عقلانی ندارد لیکن در کیفیت تبیین این قاعده و شرایط آن نظرات مختلف است، مقتضای تحقیق متکلمان متمایل به نصوص دینی این است که ادله نقلیه در مواردی مفید یقین اند، به خصوص در حالتی که نقل توأم با شواهد قطعی و یقینی باشد یا نقل متواتری در بین باشد که احتمالات منافی با آن را منتفی سازد. با بررسی به عمل آمده مقاله بر این نظریه تأکید دارد که اصولاً تبار و سنخ علم اعتقادی حاصل از نقل و حدیث را نباید منحصر به چارچوب های کلامی و فلسفی مصطلح بدانیم، زیرا وسعت معارف حدیثی و مفاهیمی که در اختیار انسان قرار می دهند بسیار فراتر از ضوابط تدوین شده بشری است.
دولت اخلاقی یا قرارداد دولت ساز؛ نگاهی پارادایمی به دولت از منظر هگل و نقدهای او به لیبرالیسم کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۰
171 - 206
حوزههای تخصصی:
هگل از جمله فیلسوفانی است که با فلسفه چندوجهی و روش شناسی خاص خود به مطالعه مفهوم دولت می پردازد. او از یک سو با نقدهای فراوان به نظریه پردازی مکاتب مختلف در باب این مفهوم، معتقد است که دولت سازوکاری برای حفظ صلح یا اجرای حقوق یا ترویج نفعی فراتر از وجود خود نیست و صرفاً در این صورت می تواند توسط همه بعنوان حق به رسمیت شناخته شود. از طرفی دیگر دولت هدفمند و قائم بر ذات او علی رغم تمام نقدها تلاش دارد تا ویژگی های مطلوب این مکاتب را در درون خود جای دهد. با وجود این پارادوکس، این پژوهش که منابع آن به روش کتابخانه ای و بررسی توصیفی - تحلیلی گردآوری شده، قصد دارد این فرضیه که دولت هگلی به شکلی خاص و متمایز از درون سنت دولت ساز لیبرالیسم و دموکراتیک بیرون می آید را با طرح این پرسش که: در یک نگاه پارادایمی به فلسفه سیاسی دولت، مفهوم مطلوب دولت در نگاه هگل از چه ویژگی هایی برخوردار است؟ مورد بررسی قرار دهد. نتایج ضمن اثبات فرضیه نشان می دهد برخلاف جمع گرایی افراطی روسویی و فردگرایی انتزاعی لیبرالیسم لاکی، دولت هگل: «یک نهاد معقول و محتوم جامعه است که همگان باید وجودش را قهری فرض بدارند و اطاعت آن را بپذیرند.
قاعده زرین اخلاق در ادیان و خاستگاه آن در روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
165 - 180
حوزههای تخصصی:
قاعده زرین اخلاق، که اغلب با عبارت «آن چه برای خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند» شناخته می شود، از دیرباز در ادیان و فرهنگ های مختلف مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. از میان تعاریف ارائه شده در فرهنگ های مختلف و به زبان های گوناگون، تعریفی که هری ج. گنسلر در کتابش، اخلاق و قاعده زرین، ارائه کرده است، جامع تر و مقبول تر می نماید: «با دیگران فقط به-گونه ای رفتار کنید که رضایت دارید با شما در شرایط مشابه، همان گونه رفتار شود». مسأله مطالعه پیش رو، این است که خاستگاه این قاعده اخلاقی چیست و چه خصوصیتی در این قاعده وجود دارد که سبب شده است، صرف نظر از نوع دین، فرهنگ و دوران زندگی، مورد توجه مخاطبان و موافقان بسیاری قرار بگیرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی منابع اسلامی، روایات موجود در این حوزه و دسته بندی آن ها، در می یابیم که علت پویایی و بقای این قاعده اخلاقی در ادیان و مکاتب گوناگون، تمایل عقل و فطرت به مفاهیمی مانند عدالت، تواضع و انصاف است که طبق روایات اسلامی، این مفاهیم، خاستگاه رعایت قاعده زرین اخلاق هستند و در نهایت نتیجه گرفته می شود که خاستگاه قاعده زرین اخلاق طبق روایات، فطرت انسان و پذیرش عقلی این قاعده است و از میان گزاره های طرح شده توسط جاناتان هایت در مورد ریشه مسائل اخلاقی، این مطالعه بر رویکرد ذات گرا تأکید می کند.
ادراک و انگیزشِ عقل عملی در اندیشه صدرایی؛ تأملی بر دیدگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
عقل به مثابه منبعی از منابع معرفت به دو قسم نظری و عملی منقسم می شود؛ وجود عقل نظری و نقشی که در ادراک کلیات ایفا می کند، مورد پذیرش همگان است، اما وجود استقلالی عقل عملی (مستقل از عقل نظری) و نیز مدرِک بودنش مسئله ای چالش برانگیز و اختلافی است. فیلسوفان در این زمینه به دو گروه تقسیم می شوند: برخی منکر وجود عقل عملیِ مستقل از عقل نظری گشته و گروهی قائل به آن شده و به اثباتش مبادرت ورزیده اند. در میان دسته دوم نیز جماعتی منکر کارکرد ادراکی عقل عملی گشته و در مقابل، طائفه ای قول به مدرِک جزئی بودن آن را اختیار کرده اند. ملاصدرا در آثارش با تکیه بر دو ملاک (انفکاک و افعال وجودی متناقض)، وجود عقل عملی را مستقل از عقل نظری دانسته و با اِسناد مفاهیمی چون «استنباط»، «فکر»، «تروّی»، «حدس»، «الهام»، «اعتقاد» و «حکم» که ملازم ادراک هستند، ادراک جزئی را برای عقل عملی اثبات می کند. از برخی عبارات وی کارکرد انگیزشی نیز فهم می شود. ما در این نوشتار ضمن ارائه صورت بندی نوینی از نظریه صدرا به مناقشه صغروی (و نه کبروی) در دو ملاک مذکور پرداخته و با عنایت به اینکه همه انواع ادراک جزئی، قوای مناسب به خود (مانند حاسه، متخیله و متوهمه) را دارند، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رهنمون شده ایم که عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری ندارد و بالتبع کارکرد ادراکی و انگیزشی نیز برای آن متصور نیست.
رابطه عقل با احکام اخلاقی دین با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
تحقیق در حوزه منابع اخلاق اسلامی از جمله مسائل ضروری است در همین راستا بررسی عقل به عنوان یک منبع و رابطه آن با احکام اخلاقی دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی مسئله پژوهش پیش رو قرار گرفت و با روش توصیفی تحلیلی بررسی گردید و یافته ها و نتایج پژوهش نشان داده شد: از جمله مبنای مسئله تحقیق حاضر این است که عقل بدون نیاز به چیز دیگر از خارج گزاره اخلاقی و مبانی حسن عدل و قبح ظلم و قضایای اخلاقی دیگر که از آن متفرع می شود را ادراک می کند و شرع مقدس نیز اذعان دارد که انسان بالوجدان حسن و قبح بسیاری از امور اخلاقی را ادراک می کند. بعد از اثبات مبنای ادراک اخلاقیات توسط عقل، مسئله رابطه شرع و عقل در تعیین احکام اخلاقی مطرح است که به دو صورت کلی تطابق و تعارض بیان می شود: به عنوان مثال بر مبنای دیدگاه آیت الله جوادی آملی در تطابق عقل با شرع، عقل معیاری برای احکام اخلاقی است و احکامی که به نحو کلی مخالف عقل هستند، کنار گذاشته می شوند، همچنین عقل با نقش مصباحی خود در دریافت احکام اخلاقی به عنوان یک راهنما مسیر تخلق به اخلاق را تشخیص می دهد. در فرض تعارض عقل با حکم اخلاقی شرع، به عنوان نمونه گاهی تعارض عقل با ظاهر ادله نقلی است که به دلیل عقلی قطعی عمل می شود.
امکان سنجی عقاب جاهل مرکب از دیدگاه عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
61 - 80
حوزههای تخصصی:
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود می توان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطه تشخیص عقل خویش به یک عقیده باطلی ایمان آورد، یا برعکس با استدلال عقلی به مطلبی که در دین برای عموم متدینین ثابت است منکر شود، در این صورت از منظر عقل امکان عقاب دنیوی و اخروی وی چگونه قابل توجیه است؟ همچنین چه آثاری بر این اعتقاد بار خواهد شد؟ با بررسی ادله عقلی و کلمات فقها در می یابیم از آنجایی که حجیت قطع ذاتی است، شخصی که قاطع به یک نظریه است و به اقتضاء قطع خود اعمالی انجام می دهد یا تکالیف واقعی و نفس الامری را ترک می کند، امکان خطاب تکلیفی بر خلاف قطع وی به او وجود ندارد. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هرچند در عمل امکان اجبار او به التزام و تظاهر بر خلاف قطعش وجود دارد، اما امکان تغییر واقعی عقیده برای او وجود ندارد. البته اگر جهل او تقصیری بوده باشد وی به خاطر تقصیر خود نه عمل بر طبق اعتقاد، مورد مواخذه و عقاب قرار خواهد گرفت.
فرایند شکل گیری دانش عرفان از متون دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
173 - 214
حوزههای تخصصی:
چگونه عرفان اسلامی از کتاب و سنت برخاسته و در یک ساختار علمی به دانش نظری و عملی تبدیل شده است؟ این پرسشی است که برای پاسخش باید دین را از نگاه عرفانی تحلیل نمود. چه این که از این نگاه دین دارای سه ساحت شریعت، طریقت و حقیقت است که تفاسیر متعددی دارد که در این بین مشهورترینشان تفسیر سعیدالدین فرغانی و تابعان اوست. در این تفسیر شریعت به احکام تکلیفی، طریقت به دقایق سلوکی و حقیقت به حقایق توحیدی تعلق دارند و هم چنان که برای دستیابی به مقاصد شریعت به فقه الاحکام نیاز هست، برای دستیابی به مقاصد طریقت نیز به فقه القلوب و السلوک و مقاصد حقیقت به فقه المعارف نیاز هست. به دیده آن بزرگان هم چنان که فقه الاحکام به فهم و اجتهاد تکلیفی نیاز دارد، فقه السلوک نیز به فهم و اجتهاد سلوکی و فقه المعارف به فهم و اجتهاد شهودی نیاز دارد. اهل عرفان بر پایه برداشت های سلوکی از ساحت طریقت که نتیجه اجتهاد سلوکی است، به تجربه سلوکی دست زدند؛ چنان که اهل عرفان بر اساس برداشت های شهودی از ساحت حقیقت که نتیجه اجتهاد شهودی است، به تجربه عرفانی دست زدند. آنان پس از این اقدام، با عقل به توصیف، تبیین، تفسیر و تنسیق آن تجربه ها پرداختند که نتیجه تنسیق گزاره های سلوکی دانش عرفان عملی، و نتیجه تنسیق گزاره های شهودی دانش عرفان نظری است. هر یک از دو دانش دارای موضوع و نظام مسایل خاص به خود هستند. بر این پایه فرایند شکل گیری علوم عرفانی از متون دینی شکل میگیرد.
امکانات درونی قلب برای رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میراث عرفانی بطور عام بیشتر به هویت و کارکرد شناختی و سلوکی قلب توجه می شود و منزلت قلب فراتر از عقل و فروتر از روح و زمانی پایین دست فؤاد معرفی می شود و قلب در لطائف سته یا سبعه یا ثمانیه، در کنار لطائف دیگر قرار می گیرد. اما ابن عربی از خصیصه وجودی قلب با عنوان تقلب در صور و تجلیات یاد می کند و این پژوهش با تأکید بر این خصیصه در پی ترسیم ظرفیت های درونی قلب برای نگاه پدیدارشناسانه است و سعی دارد با استفاده از پدیدارشناسی به روایت ون منن و افزودن نگرش وجودی بدان به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ چگونه می توان از ظرفیت درونی قلب در عرفان ابن عربی برای تأملات پدیدارشناختی وجودی بهره برد؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: یکم. قلب همان لب و عصاره وجود آدمی است و به دلیل اطلاق و تقلبش پذیرای صور و تجلیات گوناگون است و مراد از این تقلب، تقلب وجودی شهودی است. به این اعتبار، قلب، ظرفیت خوبی برای تقویت نگاه پدیدارشناسانه با مؤلفه هایی چون حیرت، تعلیق، التفات و نما دارد و کمک می کند تا پرونده تأمل درباره حقیقت و شناخت آن همچنان مفتوح باشد؛ دوم. قلب با مواجهه حضوری اش با اسما و صفات، و به تعبیری مواجهه پیشاتأملی اش، ظرفیت قدرتمندی را برای تأملات پدیدارشناسانه وجودی فراروی عقل، به عنوان یکی از شئون قلب، قرار می دهد.
منابع اجتهادی در اندیشه احمدبن محمد بن خالد برقی در مدرسه کلامی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
125 - 144
حوزههای تخصصی:
احمد بن محمد بن خالد برقی از جمله اصحاب امام جواد، امام هادی و امام عسکریD و از محدثان بزرگ امامیه در قرن سوم هجری است. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی به دنبال مبحث روش شناسی استنباط برقی بر اساس کتاب «المحاسن» برجای مانده از این عالم شیعی است. برقی همچون پدرش محمد بن خالد از اصلی ترین انتقال دهندگان روایات معرفت اضطراری به قم بوده است. وی بیشتر روایات معرفت اضطراری را با چینشی خاص ذکر کرده که می تواند حاکی از دستگاه معرفتی خط فکری او باشد. او روایات مربوط به معارف را در باب «المصابیح الظلم» جمع کرده است. بعد از باب «العقل»، باب «المعرفه» را آورده و با ذکر روایتی معرفت اضطراری را بیان نموده که مردم به معرفت [استدلالی] تکلیفی ندارند و معارف [استدلالی] از تحت سلطه و اختیار [بیشتر] انسان ها خارج اند. از اینکه برقی در باب «الدین» روایتی نقل نموده که دلالت بر باور او به ایمان موهوبی دارد، معلوم می شود معنای «اعطایی بودن ایمان» و «صنع الله بودن» آن در نظرگاه احمد برقی، ظاهراً چیزی بوده که منافاتی با اصل اختیار و اراده انسان نداشته است. همچنین از نگاه برقی، معارف فطری و موهوبی در «عالم ذر» با دیگر معارف انسان متفاوت اند، هر چند همه آن ها اضطراری و به تعبیر روایت «صنع الله»اند.
رویکردی تحلیلی به تبیین آموزه ی «فطرت» و رابطه آن با «سازمان شناختی» انسان در «دست یابی به کمال و سلامت روان» مبتنی بر آموزه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
بک و الیس در یک نگاه کلی، بر ایجاد تغییرات عاطفی و رفتاری از طریق ایجاد تغییرات شناختی در فرد تأکید کرده اند. پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه «سازمان روانی فطرت» با «سازمان شناختی» انسان در دست یابی به کمال و سلامت روان مبتنی بر آموزه های اسلامی، ارائه شده است. این پژوهش، بنیادی بوده و با تحلیل و توصیف داده ها و برقراری ارتباط منطقی میان آن ها، به تبیین نتایج خود پرداخته است، که بر مبنای آن، حاکمیت و عدم حاکمیت فطرت بر سازمان شناختی انسان، سلامت و عدم سلامت روانِ انسان را تعیین می کند. نتایج این پژوهش نشان داد، فطرت برای بروز رفتاریِ خود، نیاز به یک عامل محرک دارد و آن، سازمان شناختی است. زیرا نتیجه پژوهش حاکی از آن است که بلوغ سازمان شناختی، پیش نیاز درک و دریافت هدایت های فطری است. این پژوهش همچنین نشان داد، این سازمان شناختی است که تقویت یا تضعیف می گردد، نه فطرت. ازاین رو فرایند تغییر در رویکرد فطرت محور، مبتنی بر تقویت سازمان شناختی، با محوریت بازگرداندن مراجع به فطرت اصیل خود و شکوفایی فطریات وی تبیین شده است.