مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
دولت پهلوی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مقاومت های شکل گرفته در برابر سیاست منع حجاب را در دوره رضاشاه بررسی و به صورت موردی نارضایتی و عدم همراهی قشر متوسط جدید شاغل در ایالت آذربایجان دوره رضاشاه پهلوی را مطالعه می کند. ضرورت مطالعات این چنینی، ناظر بر اهمیت طراحی نوع سیاست های دولت و نظام سیاسی در عرصه های فرهنگی جامعه و به ویژه مناطق قومی کشور و اتخاذ استراتژی های پیشبرد آنهاست. رویکرد این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و از شواهد برگرفته از مطالعه اسناد تاریخی بر جای مانده از آن دوره، برای تحلیل دلایل مقاومت یکی از عاملان اجتماعی مؤثر در فرایند منع حجاب استفاده شده است. هدف از این مطالعه، یافتن پاسخ این پرسش است که چه عواملی زمینه را برای همراهی نکردن کارکنان و مأموران دولتی آذربایجان در اجرای سیاست منع حجاب در این منطقه قومی فراهم کرد؟ نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عوامل و مؤلفه های مختلفی به شکل گیری مقاومت مردم و اقشار مختلف منطقه آذربایجان ازجمله قشر متوسط جدید آن در برابر تغییر یاد شده انجامید که ازجمله آنها به تلقی تضاد آن طرح با فرهنگ جاری، فقدان باور نیاز به اجرای آن، کوتاهی در ایجاد همخوانی بین رفع حجاب زنان آذربایجان با هنجارها، ارزش ها و عناصر فرهنگ بومی و محلی مردم، بی اعتنایی کارگزاران دولتی به هنجارها و عناصر فرهنگ بومی و محلی مردم، بهره گیری از شیوه های تبلیغی و ترویجی مختلف برای اشاعه منع حجاب در بین اقشار مردم آذربایجان بدون فراهم کردن زیرساخت های فرهنگی-اجتماعی لازم، اصرار دولت برای پیشبرد سیاست منع حجاب با توسل به الزام و اجبار و...، اشاره می شود.
موزه سلسله پهلوی: نمایش ایدئولوژی دولت پهلوی در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
76 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال ۱۳۴۹ محمدرضاشاه کاخ مرمر را وقف شهر تهران کرد و دستور داد تا این بنا به موزه سلسله پهلوی تبدیل شود. این پژوهش به چگونگی تبدیل کاخ حکومتی به موزه و مطالعه روایت موزه ای ایجاد شده در آن می پردازد تا ارتباط موزه را به مثابه نهادی فرهنگی با ایدئولوژی حکومت روشن سازد و نقش محمدرضاشاه را در شکل گیری موزه بررسی کند. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش تاریخی و شیوه توصیفی- تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای نوشته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد که موزه سلسله پهلوی نهادی فرهنگی بود که از آن بهره برداری سیاسی می شد. این موزه در واقع نهادی در خدمت تبلیغ ایدئولوژی حکومت پهلوی و نمایشی از تاریخ گزینشیِ حکومت، پیشرفت ها و دستاوردهایش نه تنها به ملت ایران، بلکه به جهان بود. این موزه برای محمدرضاشاه از اهمیت زیادی برخوردار بود تا جایی که وی در شکل گیری و طراحی آن نقش بسزایی داشت.
تبیینِ تغییر و تحول ماهیت و ساختار دولت از مشروطه تا استقرار پهلوی (با تأکید بر مفهوم ترمیدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناخت و تبیینِ ماهیت و ساختار دولت در ایران پس از جنبش مشروطیت تا حکومت پهلوی است. جهت تطبیق ترمیدور در مقاله از بخش دوم نظریه کرین برینتون استفاده شده است. نظریه مزبور به مراحل چهارگانه پسا انقلاب (میانه رو، رادیکال، وحشت و ترمیدور) می پردازد. سوال پژوهش این است که ماهیت و ساختار دولت از مشروطه تا استقرار پهلوی (1285 1304 ش) چه فرایند و مراحلی را طی کرده و مهم ترین تغییر و تحول آن کدام است؟ یافته ها نشان می دهد؛ دولت پسا مشروطه چهار مرحله منتهی به ترمیدور را سپری کرد. در نتیجه ماهیت درونی دولت متحول نشد و ساختار دولت از استبداد سنتی در دوره قاجاریه به دولتِ مطلقهِ مدرن با استقرار پهلوی تغییر کرد. پژوهش از حیث هدف بنیادی و از نوع کیفی، با تکیه بر روش تاریخی و با استفاده از تحلیل محتوا و با استناد به شواهد تاریخی انجام گرفته است
بررسی سیاست دولت پهلوی اول نسبت به بازگشت مهاجران ایرانی از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
53 - 82
حوزههای تخصصی:
مهاجرت از پدیده هایی است که جامعه ایرانی قاجار از دوره ناصرالدین شاه با آن روبرو شده است.جدایی مناطق جنوبی قفقاز از ایران درنتیجه جنگ های ایران و روس باعث شد که این مناطق سرنوشتی متفاوت با دیگر مناطق ایران پیدا کنند و مقصدی برای ایرانیان مهاجر باشند. بیشتر این مهاجرین را کارگرانی تشکیل می دادند که به دلیل شرایط موجود در ایران و همچنین موقعیت کاری بهتر در این مناطق به صورت فصلی و یا دائمی راهی این مناطق می شدند. با انقراض حکومت قاجار و انقلاب کمونیستی در روسیه، از سطح این مهاجرت ها کاسته شد و مهاجرت ها شکل بازگشت به ایران را به خود گرفت. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش خواهیم بود که سیاست دولت پهلوی در واکنش به بازگشت اتباع ایرانی از شوروی چه بوده است. مفروض پژوهش این است که فشارهای وارده بر اتباع ایرانی از سوی شوروی و همچنین بهبود وضعیت اشتغال و معیشت در ایران باعث رجعت دوباره این مهاجران به ایران شد و دولت پهلوی نیز علی رغم مشکلات ناشی از بازگشت این مهاجران، بستر لازم را برای این امر مهیا نمود. در این تحقیق از روش توصیفی – تبیینی استفاده شده و تلاش می شود با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای تا حد امکان جوابی مناسب برای این سؤال یافته شود.
واکاوی اقدامات شریف الدوله والی کردستان به مثابه پیش درآمد پروژه ایجاد دولت اقتدارگرا در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
109 - 135
حوزههای تخصصی:
در حافظه تاریخی مردم و در پژوهش های تاریخ نگاران کمابیش این باور حاکم است که ایجاد دولت متمرکز و اقتدارگرا در ایران کار رضاشاه بوده و دست کم با اقدامات او پس از کودتای ۱۲۹۹ ش آغاز شده است. مسئله اصلی این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و برپایه روزنامه ها و اسناد آن دوره انجام شده، نقد این باور و آوردن شواهدی است که نشان دهد چنین پروژه ای برای نخستین بار در دولت وثوق الدوله و با همکاری انگلیس آغاز شده بود و یکی از نخستین نشانه های اجرای آن اقدامات شریف الدوله حاکم ولایت کردستان در سال های ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۰ ش است. پرسش اصلی این است که شریف الدوله در سطح ایالتی و محلی چه اقداماتی انجام داد که رضاشاه بعدها در سطح ملی و کشوری آن ها را تکرار کرد و توسعه و تعمیق بخشید؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مواردی مانند برقراری حکومت نظامی، ایجاد نهادهای اداری مدرن، پایان دادن به قدرت و نفوذ نیروهای مرکزگریز، سرکوب عشایر و تخته قاپو کردن آنان، تأسیس مدارس و گسترش آموزش عمومی به زبان فارسی که پیش درآمد ایجاد یک دولت متمرکزند، پیش از رضاشاه همچون نمونه ای موردی در کردستان انجام شده بودند و رضاخان که در آغاز حکومت شریف الدوله، فرمانده گروه کوچکی از قزاق ها در کردستان بود از نزدیک در جریان این اقدامات قرار داشت.
روابط فرهنگی ایران و کشورهای آفریقایی جنوب صحرا قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
43 - 59
حوزههای تخصصی:
مناسبات ایران و آفریقا بنابر گواهی اسناد و منابع تاریخی پیشینه ای دراز دارد. این روابط که عرصه های مختلفی را شامل می شد، علی رغم فراز و نشیب ها تا به امروز تداوم داشته است. ازجمله دورانی که باتوجه به تحولات سیاسی و فرهنگی در اوضاع داخلی ایران و در وضعیت کشورهای آفریقایی جنوب صحرا و وضعیت جهانی، در روابط دو طرف می توان موردتوجه و ارزیابی قرار داد، چگونگی این روابط در دوران قبل و بعداز انقلاب اسلامی در ایران است که در مقاله حاضر به آن پرداخته خواهد شد. سؤالات مطرح شده این است که باوجود پیشینه تاریخی خوب در مناسبات ایران و قاره کهن آفریقا و عقبه فرهنگی و تاریخی آنها، این روابط به ویژه درعرصه فرهنگی در دوره معاصر تاریخ ایران چگونه بوده است؟ باتوجه به رویکردها و سیاست های خاص حکومتهای ایران دراین ادوار، جهت گیری سیاست خارجی ایران درارتباط با کشورهای آفریقایی جنوب صحرا چگونه بوده است؟ باتوجه به بررسی های انجام شده، روابط ایران با کشورهای آفریقایی متأثر از رویکردهای داخلی یا بین المللی حکومت های ایران در این دو دوره، با فراز و فرودهایی همراه بوده است. در دوره حکومت پهلوی علی رغم برخی اقدامات سیاسی و فرهنگی در برقراری ارتباط با کشورهای آفریقایی، این روابط از سیاست منسجمی برخوردار نبود و روابط با کشورهای شمال آفریقا به نسبتِ ارتباط با کشورهای جنوب صحرا برای آن دولت اولویت بیشتر داشته است. ضمن اینکه مناسبات ایران با کشورهایی همچون آفریقای جنوبی با توجه به حکومت آپارتاید در آنجا یا حمایت های نظامی و مالی از برخی حکومتها همچون سومالی، نوعی بدبینی را نسبت به ایران در بین دیگر کشورهای آفریقایی ایجاد و سبب قطع ارتباط آنها با دولت ایران شد. با این حال، پیروزی انقلاب در ایران، تحول تازه ای درعرصه روابط با کشورهای آفریقایی ایجاد کرد و باتوجه به رویکردها و اهداف این انقلاب از جمله استعمارستیزی و مبارزه با نژادپرستی، روابط با کشورهای آفریقایی که درگیر چنین مسائلی بودند تاحدی درصدر سیاست های خارجی ایران قرارگرفت. اگرچه که این روابط در دوره دولت های مختلف بعد انقلاب نیز با فراز و فرودهایی داشته است.