مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فطرت
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر، از منظری روششناسانه، جامعنگری استاد مطهری به بحث تحلیل مفهوم وحی را کاوش مینماید. از سویی، فیلسوفان مسلمان وحی را اتصال نبی با عقل فعال تلقی کرده و فقط به هویت علمی و شناختاری آن تأکید می کنند؛ و از سوی دیگر، برخی متفکران وحی را به صرف گرایش و تجربه نبی ارجاع دادهاند. در این تصور از وحی، بر بعد تجربیانگاری و گرایشی وحی تأکید میشود. هر دو رهیافت تصوری فروکاهش گرایانه و تحویلینگر از وحی ارائه میدهند. استاد مطهری، با نقد هر دو رهیافت، به تحلیلی جامعنگر از وحی الاهی دست یازیدهاند: به اعتقاد ایشان، وحی الاهی علاوه بر اینکه بعد شناختاری دارد و پیام الاهی است، بعد گرایشی نیز دارد. در مقاله حاضر، با بررسیدن مقام جامعنگری از وحی، ارتباط آن با ایمان و فطرت نیز نزد مطهری واکاوی میشود. مفهومسازی استاد از ایمان، از حیث روشی، از تصور ایشان از وحی کسب هویت میکند. بنابراین، ایمان نزد مطهری هویتی دو بعدی دارد: شناختاری و گرایشی دارد. این تحلیل از وحی و ایمان با تقسیم فطرت به دو بعد شناختی و گرایشی نیز متلائم است؛ یعنی، تصور استاد از دو بعدی بودن انسان در تحلیل ایشان از وحی و ایمان مؤثر افتاده است. بدین سان، در منظومه فکری استاد، این سه بحث در تعامل ناظر بر هم هستند.
مبناشناسی معرفت دینی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت دینی شامل یافته هایی است که با فهم روشمند و پژوهش در منابع دینی حاصل می شود. این نوع معرفت مسبوق به مبانی ای است که بر پایة آنها سیر علمی در فهم دین آغاز و تا حصول نتیجه دنبال می شود. علامه فقید طباطبایی براساس مبانی خاصی برای فهم صحیح و ضابطه مند دین، تلاش خویش را در این زمینه متمرکز می کند و برای ورود به عرصه فهم دین، پیش فرض هایی را مطرح می کند که فهم معارف دینی با گذر از آنها ممکن خواهد شد. امکان و سنجش معرفت دینی از پیش فرض های معرفت شناختی و خداباوری، دین باوری، انسان باوری و جهان باوری از پیش فرض های هستی شناختی محسوب شده اند. این عالم دینی با گذر از این پیش فرض ها و با استفاده از منابع معرفت دینی فهم دین را ممکن می داند.
ادراک فطری از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت از مسائل مطرح در هستی شناسی فلسفی و مبنای جهت گیری انسان در ادراک و گرایش اوست که اثبات یا انکار آن آثار و لوازم وجودی و معرفتی زیادی در پی دارد.
در تبیین ادراکات فطری، گستره و آثار آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است، عده ای ادراکات و گرایشات فطری را بطور کلی انکار کرده و عده ای آنرا پذیرفته اند. در میان معتقدان نیز تبیین یکسانی از فطرت موجود نیست، در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی در وجود شناسی ادراک فطری، مبانی فلسفی و آثار آن را از دیدگاه ایشان تبیین کرده و نشان داده ایم که علامه بر اساس مبانی و نگرش خاص فلسفی خود، دیدگاهی نو در این مساله ارائه کرده و ادراک فطری را به نحو وجودی محض، متفاوت با سایر سیستم های رایج فلسفی، و بدون نیاز به مبانی آنها، تبیین می کند، در جانب سلبی معنای فطرت نه عقلگرایی مطلق به معنای ادارکات ذاتی فطری (که در فلسفه امثال دکارت آمده) و نه اومانیسم مطلق به معنای خالی بودن ذات انسان از هر گونه جهت گیری گرایشی و ادراکی می باشد. و از حیث اثباتی ادراک وجود مقید خود است که عین تعلق و ربط و وابستگی به وجود مطلق است و انسان به محض ادراک وجود مقید خود، به تقدم وجود مطلق در دار هستی و آثار گسترده و البته دارای مراتب این ادراک اذعان و اعتراف می نماید.
کاربرد قرآنی واژه اُمّی
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که از دیرباز مورد توجه دانشمندان، مفسرین و متفکران علوم اسلامی بوده، بررسی و پژوهش پیرامون مفهوم "" اُمّی"" بودن پیامبر است. این واژه با مشتقاتش در شش آیه از قرآن کریم آمده است. نظرات و آراء متفاوتی در تفسیر این کلمه مطرح شده که گاه این دیدگاهها در تقابل و رد هم بوده است. یکی از معانی مطرح که از مقبولیّت گستردهای بهره میبرد، "" بیسواد و درس ناخوانده"" است. مقالة حاضر میکوشد تا با بررسی تعاریف موجود، بر پایه آیات و روایات نظرات مختلف را بسنجد و قول مختار را مستدل نماید.
صورت پردازی مفهوم انسان و چگونگی تأثیر آن بر اندیشه سیاسی؛هابز و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در سه محور کلی انسانشناسی در مفاهیم مورد نظر، از قبیل سرشت انسانی، تفسیر انسان، منشأ حق، روح، تحلیل عقلی زندگی اجتماعی، انگیزه انسان و یا عامل حرکت، حق و تکلیف، انسان پرومتهای در مقابل مقام خلافت، دین، و ... و نیز شرح و تفصیل در تفارق آن، به این نتیجه دست یافته است که وجوه تفاوت، ناشی از نگرش طبیعتگرای توماس هابز، در مقابل دیدگاه ترکیبی فطرت و طبیعت (با تأکید بر فطرت) جواد آملی به انسان است. این دوگانگی در نگاه به انسان به عنوان یکی از مبانی اساسی اندیشة سیاسی، موجب شده است تا در باور جوادی، قدرت مطلق در اختیار امام معصوم و سپس نایب عادل او قرار گیرد حال آنکه در نگاه هابز، قدرت مطلق بایستی در اختیار شاه باشد. گزاره مزبور، چگونگی تأثیر صورتپردازی میان مفهوم انسان و اندیشة سیاسی در دستگاه فکری جوادی آملی و توماس هابز را نشان میدهد.
هندسه تعامل ادراکات و نفس در ساختار و عملکرد شاکله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلهای ارائهشده پیرامون «شاکله» در تفاسیر قرآنی ما را به تعابیر حکما درخصوص «صورت نوعیه انسانی» رهنمون میشود. در این بستر، ادراکات محور اصلی شکلگیری و تحولات شاکله و علت ناقصه در عملکرد آن خواهد بود. در مقاله حاضر به روش پژوهش تطبیقی در تفاسیر و آثار حکما و جمعبندی دیدگاه مفسران و مقابله دیدگاه دو مفسر فیلسوف، علامه طباطبایی و فخر رازی، ابتدا معنایی جامع از شاکله ارائه میشود و سپس همسنخی صورت نوعیه فلسفی با شاکله قرآنی به اثبات میرسد؛ ضمن اینکه متعلَّق فعل و انفعالات نفس از صرف اعمال، به همه ادراکات علمی و عملی تعمیم داده میشود.
بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا در الهیات کالوینی و الهیات اسلامی (با تکیه برآراء جان کالوین و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
از نظر علامه طباطبایی انسان داراى فطرتى خاص است که او را به سنت خاص زندگى و راه معینى که منتهى به هدف و غایتى خاص (خداوند) مى شود، هدایت مى کند؛ راهى که جز آن را نمى تواند پیش گیرد: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها». از سوی دیگر براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند در اعماق ذهن هر انسانی وجود داشته و اکتسابی نیست، بدانسان که نظریه ای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فراگرفته شود؛ بلکه چیزی است که هریک از ما قبل از تولد کاملاً آن را می شناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمی دهد.
در این مقاله کوشیدهایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. جایگاه معرفت فطری بودن قلب، لزوم تکامل و بلوغ گرایش فطری و تأثیر گناه بر این نوع معرفت بهعنوان وجوه مشترک، و انگیزه طرح بحث، ماهیت معرفت فطری، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت این نوع معرفت بهعنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا ازنظر علامه طباطبایی با نظریه حس الوهی پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ازنظر علامه طباطبایی، انسان دارای فطرتی خاص است که او را به سنت خاص زندگی و راه معینی که منتهی به هدف و غایتی خاص (خداوند) می شود، هدایت می کند؛ راهی که جز آن راه را نمی تواند پیش گیرد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها.» ازسوی دیگر، براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند، در اعماق ذهن هر انسانی وجود دارد و اکتسابی هم نیست؛ بدین گونه که نظریه ای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فرا گرفته شود. بلکه چیزی است که هریک از ما از رحم مادر، کاملاً آن را می شناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمی دهد. در این مقاله کوشیده ایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. قلب، جایگاه معرفت فطری، غیر اکتسابی بودن معرفت، هدایتگری انسان، تخلف ناپذیری، لزوم تکامل و بلوغ این گرایش، تأثیر گناه بر این نوع معرفت، به عنوان وجوه مشترک؛ و انگیزه طرح، ماهیت معرفت فطری، تأثیر آگاهی به قوه معرفتی، منطقه ای بودن، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت معرفت، به عنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است.
نگاه تربیتی به روابط عاطفی زوجین در آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله تبیین نگاه تربیتی به روابط عاطفی همسران در آموزه های دینی و روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی می باشد.
بر این اساس، برخی از آموزه های دینی در قلمرو توانمندی های زوجین در زمینه روابط عاطفی آنان، توصیف محتوایی شده و آثار تربیتی روابط عاطفی موثر بین همسران بررسی گردیده است.
نتیجه بررسی ها گویای آن است که از جمله مهم ترین توانمندی های عاطفی همسران در سطح شناختی و نگرشی، مثبت نگری و حسن ظن و داشتن نگرشی نعمتی به وجود همسر است و در سطح رفتاری و عملکردی، برخورد محبت آمیز با همسر و داشتن رابطه زناشوئی مناسب و لذت بخش می باشد. توانمندی های عاطفی ذکر شده در صورت شکوفا شدن می توانند تأثیرات عمیقی بر روابط عاطفی همسران داشته و در نتیجه آثار تربیتی مثبتی از جمله خوش اخلاقی، قدرت کنترل خشم، پرهیز از مراء و جدال و تقویت رابطه با خدا و عشق به پروردگار را بر هر یک از آن ها، بر جای بگذارد.
گسپرینسکی و رمان آرمان شهری وی (دارالراحت مسلمانلری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر نیمة دوم سدة نوزدهم میلادی در میان مسلمانان تحت سلطة امپراتوری روسیه، جنبش اجتماعی و فرهنگی ای در حال شکل گیری بود که به تأسی از شیوة ابداعی بنیان گذار آن، اسماعیل بیک گسپرینسکی (1851- 1914م) به نام «اصول جدید» به «جدیدیه» مشهور شد. این جنبش برای تبلیغ افکار خود به خلق آثار ادبی در حوزة شعر و ادبیات داستانی جدید دست زد. در این مقاله رمان داراالراحت مسلمانلری (1906م)، اثر ادبی آرمانشهری گسپرینسکی، که عبدالرئوف فطرت بخارایی (1886-1938م) آن را با نام مسلمانان دارالراحت در 1915م به فارسی ترجمه کرده است، تحلیل شد. وی در این رمان آرزوهای خود را در قالب جامعة نمونة مسلمان، ارائه کرده است. این رمان با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد انتقادی با استفاده از الگوی ویژة طراحی شده برای تحلیل این نوع رمان ها، رمان های آرمانشهری، نقد شد. از این جهت برای عموم پژوهشگران در آسیای مرکزی و ایران از تازگی خاص خود برخوردار است.
ارزش زندگی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان اهل محاسبه و معامله است؛ تا چیزی برای او نیرزد، آن را انتخاب نمی کند. ارزش زندگی به چیست؟ زندگی با وجود ناکامی ها، رنج ها و سختی ها چه ارزشی دارد یا حامل چه ارزش هایی است که وجودش را بر عدمش برتری بخشیده، پذیرش آن را بر عدم پذیرش آن راجح می سازد.
فیلسوف بزرگ جهان اسلام مطابق اصول حکمت متعالیه، وجود را ارزش، خیر و کمال می داند. زندگی نیز که امری وجودی است، دارای ارزش ذاتی می باشد. از آنجا که وجود دارای مراتب است، زندگی انسان متناسب با درجهٴ او از ارزش برخوردار است. البته ارزش های دیگری اعم از تکوینی و ارادی هست که ملاصدرا آنها را زینت بخش زندگی می داند.
خشنودی خدا، کرامت انسانی، فطرت الهی، جاودانگی و عشق، ارزش های زندگی است. نیز هرگونه ارتباط شایسته با منبع وجود و کمال برتر، ارزش محسوب می شود. بنابراین ارتباط با خداوند، معیار ارزش زندگی است. فطرت الهی انسان، نشان می دهد که ارزش از درون انسان می جوشد و نیازی به اعتبار ارزش و نگاه به بیرون نیست. کرامت انسان امری وجودی و به جعل الهی است؛ لذا امری حقیقی است نه مفهومی اعتباری. مایهٴ برتری و کرامت انسان، ظرفیت علمی او است که سبب برتری بر فرشتگان گشت. از نظر ملاصدرا عشق در هر موجودی سریان دارد. هر چه درجهٴ وجود قوی تر باشد، عشق پررنگ تر است. هر چه نفس اشرف و اعلی باشد، محبوب او لطیف تر و پربهاتر است. جاودانگی ارزش است. زندگی انسان، جاودان است و مرگ تقابلی با جاودانگی ندارد. انسان با مرگ به مرتبه ای برتر و حیاتی حقیقی نایل می شود.
بنابراین ارزش زندگی به ارزش های وجودی انسان برمی گردد. این ارزش ها دارای شدت و ضعف است. پس ارزش زندگی نیز دارای درجات و مراتب می باشد.
تأثیر اخلاق در بینش ها با تکیه بر اندیشه تفسیری آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از منظر دین، سعادت انسان معلول بینش ها و باورهای درست و اخلاق و رفتار برخاسته از فطرت و مطابق با خواست شریعت است. همان گونه که اخلاق و رفتار آدمیان پیامد نوع بینش ها و باورهای آنان است، بر بینش ها و باورهای آنان نیز اثرگذار است؛ رفتار یک انسان به تدریج موجب پیدایش صفات و ملکاتی مثبت یا منفی می گردد. صفات و ملکات منفی، بینشی متناسب با خود پدید می آورد که گاهی به انکار حقیقتِ روشن می انجامد. صفات و ملکات مثبت، موجب تثبیت و تقویت بینش های فطری و عقلی و سبب تابش نور معرفت و حکمت بر دل می گردد. ریشهٔ اخلاق و رفتار منفی، حبّ دنیا، و ریشه اخلاق و رفتار مثبت، دوری از حبّ دنیا است. این حقیقتی است که قرآن و سنّت، برآن تصریح کرده اند و موجب پیدایی قالبی خاص برای اندیشهٔ عالمان مسلمان، به ویژه حکیمان و عارفان در باب معرفت شناسی شده است. مقالهٔ حاضر با تکیه بر اندیشهٔ آیت الله جوادی آملی این حقیقت قرآنی را توضیح می دهد.
بررسی تطبیقی برهان فطرت و برهان اجماع عام در اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به گواه تاریخ، انسان ها همیشه به گونه ای «خداجو»و «خداگرا» بوده اند. برخی معتقدند این در سرشت انسان ها قرار دارد و هر انسانی با این تمایل الهی زاده می شود. از این ویژگی همه زمانی و همه مکانی انسان ها به فطرت الهی تعبیر می شود. بسیاری از دانشمندان کوشیده اند با استفاده از این ویژگی مشترک در انسان ها به اثبات خداوند بپردازند. در اندیشه اسلامی از این تلاش به برهان فطرت یاد شده و در تفکر فلسفی و کلامی غرب به نام برهان اجماع عام شناخته می شود. اگر چه این دو برهان تفاوت هایی در شکل تقریر و رویکرد دارند ولی ویژگی مشترک آنها استفاده از گرایش الهی همگانی انسان ها برای اثبات وجود خداوند است. تامل در شکل کلی تقریرها نشان می دهد که تقریرهای برهان فطرت و برهان اجماع عام نمی توانند به تنهایی و بدون اتکا به اصل علیت یا فقر وجودی، وجود خداوند را اثبات کنند. در این مقاله ضمن بررسی تطبیقی این دو برهان، نقد های وارد شده به هر کدام را بررسی نموده و به وجوه اشتراک و افتراق آن دو پرداخته ایم.
تربیت شدن به مثابه «فطری بودن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است خاستگاه تربیت از بیرون به درون، از کسب به کشف، و از القا و تجویز، به الهام و پرهیز ارتقا یابد. زیرا هدف تعلیم و تربیت آن است که آدمی تمامیت خویش را در فعلیت بخشیدن به قابلیت های فطری خویش بیابد و در این خویشتن یابی، جوهرة روح الهی اش را بر اساس آیه «و نفخت فیه من روحی (حجر، 29)» تجربه کند. روش تربیت فطری، فاعلی، قلبی وشهودی است که غالباً از طریق کنش های الهامی و پرهیزی، و نه القایی و ایجابی رخ می دهد. تأثیر کنش های الهامی برخلاف کنش های تجویزی، آزاد، سیال و غیرمستقیم بوده و منجر به کشف و شهود در مخاطب می شود. در این دیدگاه تربیت شدن به مثابه فعلیت بخشیدن به درون مایه های وجود آدمی است که با راهبرد «استخراج» و «اکتشاف»- و نه انتقال و اکتساب- نمایان می شود.
فطرت در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت امری تکوینی و جزئی از سرشت انسان است که به بعد روحی و معنوی او مربوط می شود. این ودیعه الهی در نهاد انسان اگر به حقیقت، ظهور و بروز یابد، می تواند زمینه حرکت، کمال و رشد وی را در مسیر عبودیت الهی فراهم آورد. هدف از این پژوهش تبیین فطرت در قرآن و روایات می باشد. در این مقاله با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین فطرت پرداخته شده است. بیان دیدگاه های مختلف علما در رابطه با فطرت و دو بعد بینشی و گرایشی آن و ویژگی های امور فطری (همگانی و فراگیر، فراحیوانی، غیراکتسابی، قابل تجربه، استناد به خدا و تغییرناپذیری)، عوامل شکوفایی فطرت (تعالیم الهی توسط انبیا و تزکیه نفس) و موانع شکوفایی فطرت (غفلت از خویش، وسوسه های علمی و شیطانی، پندارگرایی، عقل متعارف، کبر، خودبینی و هوس، دنیاگرایی و زنگار دل) از جمله یافته های مهم این تحقیق می باشد.
ارتباط مفهومی محبت با سایر مفاهیم همسان و غیرهمسان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «محبت» و مفهوم آن، در فرهنگ قرآن کریم جایگاه ویژه دارد. این نوشتار درصدد است تا از طریق بررسی تعامل معنایی واژه محبت با برخی از واژگان نظیر مودت، ولایت، عبادت، رحمت، حنان، رأفت و شفقت و تقابل معنایی آن با برخی دیگر، نظیر کراهت، بغض و عداوت، و همچنین از طریق بررسی برخی دیگر از عناصر زبانی قرآن مانند اراده و اختیار، فطرت، معرفت، تقوا، که به گونه ای با مفهوم محبت در کاربردهای قرآنی ارتباط پیدا می کند، چگونگی روابط مفهومی محبت را با دیگر واژگان همسان و غیرهمسان در حوزه زبان قرآن تبیین و آشکار نماید. محبت، به معنای میل طبع همراه با حکمت و نزدیکی بین دو چیز است که اطاعت و وابستگی به محبوب را نتیجه دهد؛ بعد معنوی یک پیوند و برطرف کننده نیاز نفسانی انسان و همچنین کشش ذاتی برای رسیدن به نوعی کمال است. از سوی دیگر، محبت نقطه اتصال مفاهیم شاخص قرآنی همچون ایمان، اختیار و اطاعت و دوری از گناه است. این نوشتار نشان می دهد که نقش محبت در فرهنگ قرآنی نقشی اساسی است؛ زیرا نقطه اتصال بسیاری مفاهیم قرآنی محبت، حب و محبوب است.
بررسی معناشناختی کاربرد اسم «فاطر» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اسماء الحسنی» از پرکاربردترین مفاهیم در قرآن کریم است و بررسی کاربرد این اسامی نقش به سزایی در فهم و تفسیر قرآن کریم دارد. در این میان اسم «فاطر» به دلیل پیوند وثیق معنایی با عبارت قرآنی «فِطْرَة الله» و کاربرد فراوان مفهوم «فطرت» در مباحث کلامی، از اهمیت به سزایی برخوردار است.
از آنجا که مفاهیم به کاررفته در قرآن کریم غالباً با رویکردهای سنتیِ حدیثی، فقهی یا کلامی مورد مطالعه قرار گرفته و رویکردهای لغوی و ادبی به قرآن کریم تناسب چندانی با زبان شناسی و معناشناسی جدید نداشته است، در این مقاله به اجمال روشی معناشناختی و نوین برای بررسی مفاهیم به کار رفته در قرآن کریم ارائه و به بررسی معناشناختی اسم «فاطر» در قرآن کریم پرداخته شده است.
در نتیجه این بررسی، پیوستگی اسم «فاطر» با مفاهیم متقابل «توحید/ شرک» و «هدایت/ ضلال» و همچنین پیوند آن با مفهوم «ربوبیت» آشکار شده و مشخص شده است که اسم «فاطر» در قرآن کریم تنها به آفرینش به معنای عام ارجاع نمی دهد، بلکه به نوع خاصّ آفرینش انسان اشاره دارد که در قرآن کریم با تعبیر «فِطْرَة الله» از آن یاد شده است.
بررسی تطبیقی آیه میثاق از نظر استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین استنادات قرآنی در فطری بودن معارف دینی، آیه 172 اعراف «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» است که می توان آن را احتجاجی در برابر معاندین و منکرین دین دانست. آرای گوناگونی از متقدمین و متأخرین در مورد این آیه مطرح شده است؛ برخی آیه را در حد تمثیل دانسته اند و بعضی دیگر معتقدند که آیه درصدد بیان واقعیت خارجی است . ضرورت بحث از این موضوع، زمانی نمایان می شود که اختلاف نظرات متعدد و به ظاهر متناقض در این زمینه، موجب تشویش اذهان عرف و به ویژه علاقه مندان به این بحث می شود.
مقاله حاضر پس از بررسی نظرات دیدگاه های شهید مطهری و استاد جوادی آملی پیرامون عالم ذر، بیان می دارد که وجه تشابه این دو بزرگوار در عنایت به دیدگاه علامه طباطبایی است با این تفاوت که شهید مطهری ظاهراً این نظریه را پذیرفته اند ولی استاد جوادی آن را نقد نموده اند، به نظر می رسد نوآوری نوشتار حاضر این است که می توان دیدگاه ملکوت علامه طباطبایی را با نظریه ی فطرت استاد جوادی آملی جمع نمود.
تعلیم و تربیت مبتنی بر فطرت (تربیت فطرت گرا) با تاکید بر دیدگاه آیت الله شاه آبادی: مدل سازی فطرت با هرم سه وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فطرت» به عنوان یکی از بنیادی ترین مباحث انسان شناسی اسلامی و نظام تربیتی اسلامی، همواره مورد توجه اندیشمندان، فیلسوفان و مربیان مسلمان قرار داشته است. با این همه، با توجه به تفاوت منظر و موضعی که هر اندیشمند اتخاذ نموده، تفاسیر متنوع و تا حدی متفاوت از فطرت ارائه شده است؛ لذا تعریف، قلمرو و انواعی که برای فطرت در نظر گرفته می شود، تأثیر مستقیمی در الگوی ارائه شده در مورد ساختار روانی انسان از منظر اسلام خواهد داشت. آیت الله شاه آبادی از جمله برجسته ترین اندیشمندان معاصری است که بحث فطرت را مورد کنکاش قرار داده و بر اساس آن تلاش نموده است تا برای بسیاری از مباحث عمده اسلام، بنیانی نوین برپا نماید و از همین رو «فیلسوف فطرت» لقب گرفته است. این مقاله با پذیرفتن این مفروضه که «فطرت» به عنوان تقریر دینی از سرشت مشترک انسان، می تواند در تعریف، قلمرو، اهداف و ارکان و مبانی، اصول و روش های تعلیم و تربیت اسلامی نقش عمده ای ایفا نماید، بر آن است تا با بهره گیری از آرا و تقریر این فیلسوف، مجتهد و عارف معاصر، تصویری از الگوی ساختار روانی انسان بر اساس فطرت ارائه نماید. آیت الله شاه آبادی علاوه بر ویژگی هایی همچون غیر اکتسابی بودن و همگانی بودن فطرت در میان همه انسان ها، به ویژگی هایی چون بالقوه بودن، معصومیت از خطا و ثابت بودن فطرت اشاره می نماید. وی با ذکر جلوه های مختلف فطرت (از جمله فطرت های عالمه، کاشفه، حریت و حب راحت)، «فطرت عاشقه» را هسته اصلی ساختار روانی انسان معرفی می نماید. بر این اساس می توان فطریات انسان را در قالب هرمی سه وجهی (با ابعاد علم، عشق و قدرت) توصیف نمود که که قاعده آن با مرکزیت «خود»، از عشق بهره برده است. همه فطریات (وجوه هرم و یال های آن) ریشه در فطرت عاشقه دارند و «عشق» کلیدواژه انسان خواهد بود.
تحلیل الگوی اقتصادی آیت الله شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیت الله محمدعلی شاه آبادی; فقیه، عارف، فیلسوف و استاد اخلاق به مسائل اجتماعی و اقتصادی عصر خود توجه جدی داشت. وی با آسیب شناسی دقیق از اوضاع اقتصادی عصر خود نشان داد که علت اصلی مشکل های اقتصادی، حاکمیت نظام های اقتصادی غربی و شرقی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی است. آن گاه الگوی اقتصادی جامعی را مبتنی بر مبانی هستی شناختی و ارزش شناختی آموزه های اسلامی و متمایز از الگوهای اقتصادی غربی و شرقی، استخراج و طراحی کرده است. وی در درون الگوی اقتصادی خود زیر نظر حاکمیت اسلامی و ولی فقیه، مدل اجرایی را پیشنهاد می دهد که نهادهای مالی، پولی و سرمایه ای خاص و متمایز از نهادهای اقتصادی متعارف زمان خود دارد. در تحقیق پیش رو به روش تفسیر متن و تحلیل آن، الگوی اقتصادی مورد نظر آیت الله شاه آبادی; نشان داده می شود که از نظر وی راه اصلی برون رفت جامعه اسلامی از مشکل های اقتصادی، استخراج و طراحی الگوی اقتصادی به روش تکوین و ابداع است.