مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
برهان اجماع عام
حوزههای تخصصی:
به گواه تاریخ، انسان ها همیشه به گونه ای «خداجو»و «خداگرا» بوده اند. برخی معتقدند این در سرشت انسان ها قرار دارد و هر انسانی با این تمایل الهی زاده می شود. از این ویژگی همه زمانی و همه مکانی انسان ها به فطرت الهی تعبیر می شود. بسیاری از دانشمندان کوشیده اند با استفاده از این ویژگی مشترک در انسان ها به اثبات خداوند بپردازند. در اندیشه اسلامی از این تلاش به برهان فطرت یاد شده و در تفکر فلسفی و کلامی غرب به نام برهان اجماع عام شناخته می شود. اگر چه این دو برهان تفاوت هایی در شکل تقریر و رویکرد دارند ولی ویژگی مشترک آنها استفاده از گرایش الهی همگانی انسان ها برای اثبات وجود خداوند است. تامل در شکل کلی تقریرها نشان می دهد که تقریرهای برهان فطرت و برهان اجماع عام نمی توانند به تنهایی و بدون اتکا به اصل علیت یا فقر وجودی، وجود خداوند را اثبات کنند. در این مقاله ضمن بررسی تطبیقی این دو برهان، نقد های وارد شده به هر کدام را بررسی نموده و به وجوه اشتراک و افتراق آن دو پرداخته ایم.
اجماع عام یا فطرت: دو چهره از یک استدلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود یک حس مشترک در همه انسان ها در گستره تاریخ، ادیان توحیدی را بر آن داشته است که با اندیشه های عقلی، خداشناسی و خداجویی فطری را مستدل نمایند. این تلاش در غرب به برهان اجماع عام و در فضای اندیشه اسلامی به برهان فطرت مشهور است. این تحقیق بنیادی با روش تحلیلی تطبیقی، در پی پاسخ گویی به این سؤال است: آیا می توان ادعا نمود برهان اجماع عام و برهان فطرت تقریرهای متفاوت از یک استدلال به شمار می آیند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برهان اجماع عام چهره ای متفاوت ار برهان فطرت را به ذهن متبادر می سازد و در برخی از تقریرها با تکیه بر همگانی بودن (به جای فطری بودن)، با برهان فطرت رابطه عموم و خصوص من وجه می یابد. این دو استدلال در اموری مانند، شکل، تقریر، رویکرد و بهره گیری از عقل عمومی بشر به جای فطرت، متمایز هستند؛ اما در بسیاری موارد مانند بالقوه بودن امور فطری، استدلال از طریق ذات اضافه بودن گرایش خداجویی، عدم استقلال وتکیه بر براهین دیگر در اثبات وجود خداوند به یکدیگر شبیه می باشند.
ارزیابی و نقد برهان اجماع عام بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان اجماع عام استدلالی عامه پسند است که بر پایه اعتقاد عموم انسان ها به وجود خداوند بنا شده است. گرچه به نظر می رسد این استدلال قوت و استحکام سایر براهین را ندارد، اما تا حد بسیاری موجه و پذیرفتنی است. شواهد فراوانی نشان می دهد که اکثریت انسان ها به وجود موجودی فراطبیعی اعتقاد دارند؛ تا جایی که بسیاری از فلاسفه و متکلمان از توافق همگانی و مشترک انسان ها به عنوان تأیید و پشتوانه برخی از نظرات و باورها استفاده کرده اند و متداول ترین اموری که، با این شیوه اثبات شده اند، «وجود خداوند» و «جاودانگی روح انسان» هستند. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست: تقریرهای این برهان علاوه بر توافق عام در اعتقاد به وجود خدا، چگونه بر خداشناسی و خداگرایی فطری تأکید دارند؟ چه شبهه هایی بر خود برهان و تقریرهای آن وارد شده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که این برهان دو تقریر مشخص با روایت های متعدد دارد که هر کدام به نوعی به همگانی بودن اعتقاد به خداوند و خداگرایی فطری بشر تکیه زده اند. اگرچه اشکال هایی چون انکار عمومیت، رد فطری بودن برهان، اتکا به تمثیل و شبهه شرک و بت پرستی به این برهان وارد شده، ولی هر کدام به نوعی پاسخ داده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند.
صدق خداباوری در پرتو برهان اجماع عام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
400 - 383
حوزههای تخصصی:
در دهه گذشته، طرفداران برهان اجماع عام، تقریرهای سنتی این برهان را عقیم دانسته و صورت بندی جدیدی از این استدلال ارائه داده اند که با تکیه بر اجماع همگانی بسیاری از انسان ها در اکثر دوران های تاریخی، بهترین تبیین بر صدق خدا باوری را فراهم می آورد. در این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال ها هستیم: آیا خداباوری، اعتقادی همگانی در طول تاریخ در تمام جوامع انسانی می باشد؟ آیا بر فرض همگانی بودن یک باور، می توان از نظر منطقی، صدق آن را نتیجه گرفت؟ یافته های پژوهش بر آن است که مقدمه اول این برهان، باور بسیاری از انسان ها بر وجود موجود یا موجودات ماوراء طبیعی و مقدس در دوران گذشته و معاصر را از طریق شواهد مستقل تجربی، اثبات می نماید. مقدمه دوم این استدلال با تکیه بر عام گرایی معرفتی، صدق احتمالی باورهای دینی همگانی را فراهم می آورد، اگرچه تبیین های تکاملی، رقیب جدی در برابر توجیه و صدق چنین باورهایی محسوب می شوند.
بررسی برهان اجماع عام برای اثبات وجود خدا بر اساس تقریر لیندا زاگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
83 - 114
حوزههای تخصصی:
برهان اجماع عام از جمله برهان های اثبات وجود خدا است. در این برهان باور عمومی به وجود خدا دلیلی برای وجود اوست. اگرچه این برهان به اندازه برهان های دیگر مورد توجه فیلسوفان قرار نگرفته، ولی با این حال همیشه مورد بحث، بررسی، اصلاح و تعدیل بوده است. در چند دهه اخیر با مطرح شدن بحث های جدید در معرفت شناسی، لیندا زاگزبسکی، معرفت شناس و فیلسوف دین معاصر، تقریر جدیدی از این برهان ارائه داده است. او معتقد است که تقریر سنتی این برهان که بر اساس استنتاج بهترین تبیین صورت بندی شده دارای اشکال است و تبیین های رقیب، مثل تبیین روان شناسانه و جامعه شناسانه نیز معقول به نظر می رسند. زاگزبسکی برهان اجماع عام بر وجود خدا را بر اساس بحث های خود در معرفت شناسی اعتماد صورت بندی می کند. او با نقد خودمداری معرفتی معتقد است اعتماد معرفتی به قوای معرفتی خویشتن ما را ملزم می کند که به قوای معرفتی دیگران نیز اعتماد داشته باشیم؛ بنابراین این واقعیت که دیگران به خدا باور دارند، یک دلیل فی بادی النظر برای باور به وجود خداوند است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی نشان خواهیم داد که تقریر زاگزبسکی مشکلات تقریرهای پیشین را ندارد و با وجود مشکلاتی که دارد، از جهاتی از تقریرهای سنتی موفق تر خواهد بود.
اعتماد معرفتی: ماهیت، گستره و کاربردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
71 - 87
حوزههای تخصصی:
به رغم اهمیت اعتماد در معرفت شناسی، دربارۀ ماهیت و مسائل آن اتفاق نظر وجود ندارد. برخی آن را نگرشی شناختی و بعضی آن را نگرشی عاطفی تلقی می کنند. تلفیق دو عنصر شناختی و عاطفی، دیدگاه دیگری است که لیندا زگزبسکی برگزیده است. ترکیب دو عنصر باور و احساس به اضافۀ عنصر رفتار و تبیین آن در بستر نظریۀ فضیلت، دیدگاه زگزبسکی را از بقیه متمایز می کند. مقالۀ حاضر با تمرکز بر دیدگاه زگزبسکی، به تحلیل ماهیت، گستره و کاربردهای اعتماد معرفتی پرداخته است. ضمن پذیرش دو گونۀ خوداعتمادی و اعتماد به دیگری، وی التزام خاصی میان این دو برقرار ساخته و دامنة خوداعتمادیِ معرفتی را به عنوان یک ویژگی پیشاتأملی، بنابر اصلِ برابری تا اعتمادِ به دیگران امتداد می دهد. اعتباربخشی به گواهی در توجیه باورها، الگوگرایی و تقریری نو از برهان اجماع عام ازجمله کاربردهای اعتماد معرفتی است که در مقاله به آن پرداخته می شود. با وجود تلاش زگزبسکی برای ارائۀ تبیینی دقیق تر از اعتماد معرفتی و کاربست آن در حوزه های مختلف معرفت شناسی، فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق، هنوز ابهامات و ضعف هایی در دیدگاه وی وجود دارد که توجیه نقش اعتماد معرفتی را با مشکل مواجه می کند.