مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فطرت
حوزه های تخصصی:
در بحث معرفت دینی و خداشناسی یکی از بحثهای قابل توجه، شناخت فطری و راه یابی از طریق درون میباشد. در اینکه شناخت خداوند از طریق براهین قطعی عقلی و همچنین بیانات شرایع قابل اثبات میباشد جای شبهه نیست؛ در عین حال برای کسانی هم که به مبانی استدلال عقلی و اسباب درک مفاهیم مجهز نباشند، راهی روشن برای معرفت و ارتباط با ذات مقدس الهی وجود دارد که همان راه فطرت است. در مقاله حاضر برای نشان دادن معرفت فطری تنها به دو آیه از قرآن کریم استناد شده و در ذیل آیه اوّل به نکاتی اشاره شده که عمدتاً واقعگرایی انسان را در توجه به خداوند میداند که این مهم مقتضای فطرت انسان است واصل وجود این فطرت مرتبط با خداوند است. لذا اگر در مقام معرفت و ادراک و التفات به این حقیقت نرسد خطا کرده و هستی خود را نشاخته است. در بحث مربوط به آیه دوم چون بروز و فعلیّت فطرت خداشناسی در بعضی بحرانها مورد توجه قرار گرفته، این پرسش مطرح است که علت توجه خالصانه به خداوند در چنین مواردی چیست و آیا ترس و اضطراب بشر در خداشناسی نقشی دارد که انسان در مواقع ضروری به این راهکار دست میزند؟
آسیب شناسی شخصیت و کرامت انسان
حوزه های تخصصی:
این مقاله به گوشه هایی از آسیب هایی که دامنگیر کرامت و شخصیت انسانی انسان می شود، پرداخته است و آنها را از دیدگاه امام علی (ع) مورد بحث و بررسی قرارداده است. آسیب هایی از این دست: جهل زدگی و انحراف از فطرت انسانی، غفلت و فسادزدگی، بی توجهی به نقض قانون و مقرّرات، روحیات ناپسند، ذلّت پذیری در برابر دشمن، خیانت، دوستان ناباب، عوامل زیست محیطی، از خود بیگانگی، باورهای غلط، آلودگی به صفات ناپسند، رفتارهای نادرست، تنبیلی و تن پروری که هر کدام در به سقوط کشاندن انسان نقش مؤثری دارند.
فطرت و عرفان
حوزه های تخصصی:
آهنگ قرائت قرآن کریم از دیدگاه حکمت و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
شیعه و سنی در احادیث فراوانی، استحباب قرائت قرآن را با آهنگ زیبا بیان کردهاند. همچنین ساختار آوایی قرآن به گونهای است که به خودی خود آهنگین است؛ آیا جدای از ظاهر قرآن و سفارش رهبران دینی، مبنایی معقول برای آهنگ قرائت وجود دارد؟ اگر چنین باشد مخالفت برخی از متشرعه با آهنگ قرائت در دایرة عقل و نقل ناشناخته خواهد بود.
در این مقاله، به دو مبنای عقلی بر صحت و نیز مطلوبیتِ آهنگِ قرائت اشاره میکنیم:
1. شنیدن آهنگ قرائت مطابق فطرت بشر است؛ 2. شنیدن آهنگ قرائت زمینهساز تدبر در قرآن است
اسلام برای عرضه به دنیای جدید چه دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
در نیای جدید غرب، ابتدا امور حکومتی و معیشتی، بعد تفکر سپس خود دین (از طریق رنسانس)، غیر دینی شده و جوامع جدید به دنیاگرایی و دینزدایی افراطی و بحران درونی فقدان معنا رسیده است. در این اوضاع و احوال، اسلام با داشتن ویژگیهای ذیل که در کمتر دینی یافت میشود میتواند درمانگر و چارهساز «دینزدایی معاصر» باشد:
- ویژگی نخست اسلام، تطبیقپذیری اجرای شعایر اسلامی (مانند نماز) در همة مکانها و زمانها، در حضر یا در سفر است و مانند احکام برخی از ادیان به برگزاری در محل خاص مقید نیست.
- ویژگی دوم اسلام این است که بر حسب آموزة توحید، درون آدمی را یکپارچه و هماهنگ میسازد و با رسمیت شناختن ارضای نیازهای گوناگون جسمی و روحی، وجود آدمی را به تعادل میرساند.
- ویژگی سوم اسلام این است که بر خلاف بسیاری از ادیان دیگر، جریان وحی را در دین منحصر نمیداند و کلیت و شمول آن را باور دارد و موید وحیانی بودن بسیاری از ادیان پیشین است. این خصوصیت، زمینهساز همزیستی ادیان گوناگون در جهان معاصر است.
- ویژگی چهارم آن است که باطنیگرایی اسلام (عرفان اسلامی و تصوف)، سالک را به دوری از جامعه و گوشهگیری دعوت نمیکند و مشارکت فعال اجتماعی با زیست عرفانی قابل جمع است و چون مخاطب عرفان اسلامی فطرت پایدار انسانی است، جاذبة آن برای جوامع از بین نخواهد رفت.
نظریه «فطرت»؛ سیر تاریخی در غرب از یونان تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «فطرت» در آغاز به عنوان نظریه ای فلسفی و به منزله نظریه ای روان شناختی - معرفت شناختی، که مشتمل بر عناصر و ایده های متعدد و متنوعی است، محور تحقیقات بسیاری از فلاسفه در قرن هفدهم بود. این نظریه از جمله نقاط تلاقی و چالش در گفت و گوی فلسفی و انتقادی فلاسفه اسلامی با فلاسفه غرب نیز به شمار می رود.
این نظریه از یک سو، مسبوق به زمینه و سابقه ای تاریخی است و از سوی دیگر، خود را در اشکال گوناگون، در دیدگاه های فلاسفه و متفکران و محققان بعدی آشکار ساخته و به نمایش گذاشته است.
این مقاله درصدد بیان زمینه تاریخی این نظریه پیش از قرن هفدهم و نیز استمرار آن در اشکال نظری، در دوره پس از آن است (البته بدون آنکه شامل نظرات فلاسفه دکارتی و کانتی شود.) این گزارش تاریخی اولا، می تواند گستره این نظریه را در اندیشه فلاسفه و محققان روشن سازد و ثانیا، می تواند بر چالش میان فلاسفه اسلامی و برخی فلاسفه غربی، که بر محور نظریه فطرت دور می زند، نوری جدید بیفکند.
فطرت و قوای نفس، منبع یا حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
مطالعه دربارة انسان و تواناییهای آشکار و پنهان او، از علایق دیرینه اغلب اندیشهوران بشر است. فیلسوفان و عارفان، از دیرباز و روان شناسان و مردمشناسان در قرن اخیر، به بررسی این موضوع همّت گماشتهاند.
پیش از این همه، ادیان ابراهیمی و حتّی برخی دینوارهها به ارائه تحلیلی ویژه از واقعیت پررمز و راز این پدیدة شگفت آفرینش و تواناییهای او پرداختهاند.
اغلب ادیان به ویژه اسلام، ضمن تصریح بر وجود نیروی عقل در انسان و دعوت او به خردورزی، از وجود حقیقتی در آحاد انسانها به نام «فطرت» خبر دادهاند. توجّه به این عنوان، پرسشهای گوناگونی را برای خردمندان پدید آورده که از اهّم آنها، پرسش از تفاوت بین «فطرت» با واقعیّاتی همچون «نفس» «عقل» و «قلب» است.
آیا فطرت، واقعیّتی جدا از نفس، عقل و قلب است که برخی معارف و گرایشهای انسان مربوط به آن است یا فطرت، وضعیّت و حالت خلقت هر یک از امور پیشگفته است که آدمی بر آن سرشته شده و با آن به عرصة هستی گذاشته است؟ این مقاله در جست وجوی پاسخ مناسبی برای این پرسش است.
فطرت و عشق از منظر آیت الله شاه آبادی و امام قدس سره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
فطرت از موضوعاتی است که در طول تاریخ مورد توجه ادیان آسمانی، اندیشهوران و معرفتطلبان بوده و هست. فرهیختگان عرصه توحید و دانشوران ساحت انسانشناسی، نقد عمر خویش را صرف این کالای ثمین کرده و همت خویش را در بحر معرفت فطرت به غواصی کشاندهاند تا دُرّ عشق را از صدف فطرت اصطیاد کنند.
موضوع فطرت از یک منظر، بحث فلسفی است؛ چرا که با سه موضوع مهم فلسفه (خدا، جهان، انسان) ارتباط دارد و از منظر دیگر، بحث فطرت و عشق از موضوعات و مسائل عرفانی شمرده میشود (چرا که مهمترین موضوع عرفانی عبارت از توحید و موحد است) و عارفان به نحو تفصیلی با زاویة دید نافذ خود به بحث و مذاکره و سرانجام به چشیدن آن پرداختهاند.
از منظر ثالث، به مباحث روانشناسی و علوم مرتبط به آن نیز مربوط میشود؛ چنانکه با مباحث معرفتشناسی، خداشناسی، انسانشناسی، دینشناسی، معاد، تعلیم و تربیت و مباحث اینگونهای ارتباط دارد، و در رأس همة آنها در منابع و آموزههای دینی (قرآن و سنت) نیز روی مسأله فطرت تکیه فراوانی شده است که در نهایت هر اندیشهوری با رویکرد خاص خود، آیات و روایات وارد در این باب را به تفسیر نشسته که در این میان لطایف عرفانی عارفان متأله حلاوت ویژهای دارد که مباحث را در باب فطرت بةنحو فطری تفسیر کرده، با نگاه ویژه خود با مبدأ فطرت و عشق و گامهای عاشقانه به مقصد معشوق رهسپار شدند، از میان عارفانی که در این عرصه به بحث نشستهاند میتوان به عارف کامل میرزا محمدعلی شاه آبادی و خلف صالحش حضرت امام خمینی اشاره کرد که با استفاده از آموزهها و یافتههای پیشینیان، لطایف ذیقیمتی را نیز به آن افزودهاند.
فطری بودن گرایش به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسیترین مباحث معارف دینی، آن است که آیا دین و اعتقاد به ماورای طبیعت به ویژه ایمان به خدا چگونه و تحت تأثیر چه عواملی برای انسانها پدید آمده است. آیا شریعت و تشریع با تکوین و آفرینش هماهنگی و همسنگی دارند یا آنها دو جریان متفاوت هستند؟
این مقاله به دنبال آن است که اثبات کند بینشها و گرایشهای دینی به چگونگی آفرینش انسان و نهاد او برمیگردد و این ندای فطرت است که انسان را به سوی ایمان و گرایش به مبدأ و معاد و برنامهای متناسب با آن فرا میخواند و به دنبال آن، عوامل پشت کردن برخی انسانها از اقتضاهای ذاتی و زمینههای ناتوانی و یا انحراف فطرت را توضیح داده وسرانجام، نقش انبیا و رهبران دینی در هدایت و شکوفا سازی فطرت به اختصار بیان شده است.امید است مفید و مقبول اهل تحقیق و دانش قرار گیرد؛ انشاء الله.
خداشناسی فطری، ادله و شبهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
ایـن مقاله، متکفل تبیین و اثبات فطرت خداشناسی و پاسخ به شبهات است. در ابتدای مقاله، بعد از تعریف لغوی و اصطلاحی فطرت اشاره می شود که دین پژوهان مسأله فطرت را از سه نگاه یعنی فطرت و سرشت انسان، فطرت و دین، و فطرت و خداشناسی مورد توجه قرار دادهاند. در این نوشتار، به شش دیدگاه از خداشناسی فطری اشاره می شود که عبارتند از: 1.معنای افلاطونی؛2. استعداد؛3. فطری منطقی؛4. علم حصولی یا استدلال ساده؛ 5. معرفت شهودی عوالم پیشین؛ 6. علم حضوری.
نویسنده در ارزیابی خود از این دیدگاهها به قابل جمع بودن بعضی از آنها اشاره میکند؛ آنگاه در اثبات فطری خداشناسی بهتبیین پنج دلیل پرداخته،دروسع مجال به نقل و نقد شبهات می پردازد.
نگاهی به ابعاد نظریه فطرت و فطری بودن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
اثبات و رد نظریه فطرت رکن مهمی در دو مکتب عقلگرایی و تجربهگرایی است. در عین حال از یک سو شاهدیم که میان مدافعان و مخالفان این نظریه اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و از سوی دیگر مطالب اندکی بهنفع و ضد این نظریه از طرف مدافعان و مخالفان آن مطرح شده است.
برای نشان اهمیت نظریه فطرت میتوان به ارتباط این نظریه با حوزههای گوناگون معرفتی اشاره کرد؛ از جمله هستیشناسی (مثل افلاطونی، وجود روح قبل از بدن، عقل فعال، ذاتگرایی و ...)؛ معرفتشناسی (عقلگرایی، راه حصول علم، تعریف سهبخشی علم و ...)؛ اخلاق و حسن و قبح عقلی افعال؛ زبانشناسی؛ زیستشناسی؛ روانشناسی و تعالیم ادیان.
امروزه علم زبان شناسی، قرابت و اهمیت بسیاری در مباحث فلسفی یافته و در این میان، آرا و افکار نوام چامسکی که ادله و شاهد فراوانی در باب فطری بودن زبان مطرح کرده، قابل توجه است.
پلنتینگا و جایگاه استدلال در اعتقاد به خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
مهمترین دیدگاه پلنتینگا این است که اعتقاد به خداوند در عین اینکه اعتقادی است کاملاً معقول و منطقی ولی به هیچگونه استدلال عقلی نیاز ندارد. یعنی از اعتقادات واقعاً پایه است؛ برخلاف دلیلگرایان ـ الاهیات عقلی ـ که میکوشند بر وجود خداوند برهان اقامه کند و بر این باورند که هیچ دینی مقبول نیست مگر آنکه معقول باشد و هیچ دینی معقول نیست مگر آنکه توسط قراین و دلایل تأیید شود. آنان اعتقاد دارند که به جز اولیات و وجدانیت که اعتقاد واقعاً پایه هستند، دیگر اعتقادات آنگاه ارزش عقلانی دارند که به اعتقادات یاد شده بازگردند. پلنتینگا معیار و مبنای یاد شده را ناتمام دانسته و نقضهایی را بر آن وارد کرده است. سپس معیار دیگری را در تشخیص اعتقادات پایه پیشنهاد میکند و آن اینکه: هر اعتقادی که در قبول آن به دلیل نیاز نباشد، اعتقاد پایه است. پلنتینگا بر اساس روش یاد شده، اعتقاد به خدا را برای فرد دیندار اعتقاد پایه میداند. زیرا اگر فرد دیندار اعتقاد پایه میداند. زیرا اگر فرد دیندار دریابد که اعتقاد او از سنخ اعتقاداتی است که پذیرش آنها منوط به استنتاج آنها از سایر اعتقادات نیست، اعتقاد وی، اعتقاد واقعاً پایه خواهد بود. در ادامه نقدهای مطرح بر این نظریه، طرح و بررسی شده است.
براهین عقلی اثبات حیات پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار بر آنیم تا براهین عقلی اثبات حیات پس از مرگ انسان را بررسی کنیم. براهینی که در این نوشتار بررسی قرار شدهاند عبارتند از: 1. برهان فطرت؛ 2. برهان معقولیت؛ 3. برهان عدالت؛ 4. برهان حکمت؛ 5. برهان تجرد روح؛ 6. برهان اخلاقی. به طور کلی این براهین را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1.براهینی که برای اثبات حیات پس از مرگ، از خدا و صفات او کمک میگیرند؛ مانند قرائتی از برهان فطرت، برهان عدالت و برهان حکمت؛ 2. براهینی که مستقیم و بدون کمک گرفتن از خدا و صفات او میتوانند حیات پس از مرگ را اثبات کنند؛ مانند برهان معقولیت، برهان اخلاقی و برهان تجرد روح. در برهان فطرت، از فطرت جاودان خواهی انسان و در برهان عدالت، از عدالت خدا و در برهان حکمت، از حکیم بودن خدا حیات پس از مرگ اثبات شده است. در برهان معقولیت، عقل حکم میکند که اعتقاد به حیات پس از مرگ از اعتقاد نداشتن بدان، معقولتر است. در برهان اخلاقی از حکم اخلاقی و در برهان تجرد روح، از فنا ناپذیری روح، حیات پس از مرگ اثبات شده است. در این نوشتار، تمامی این برهانها تجزیه و تحلیل شدهاند.
براهین عقلی، مرگ، حیات پس از مرگ، آخرت، نفس، بدن، حکمت الهی، عدالت الهی، فطرت، برهان اخلاقی
فلسفه انسانشناسی از نگاه حکمت برتر
حوزه های تخصصی:
انسان محور جهان است و بدون تفسیر صحیح و منطقی از او، هرگونه تفسیری نسبت به هستی مبهم و ناکارآمد خواهد بود. از این روی انسان شناسان و جامعه شناسان و فلاسفه اگزیستاسیالیست سعی وافری پیرامون انسان و شناخت ابعاد وجودی وی مبذول نموده اند و علم انسان شناسی را رکن ورود به هستی شناسی جامع قلمداد کرده اند و پیرامون آن قلم زده اند تا جایی که گویی مدخل ورود به علوم بشری و غیربشری همین علم است. البته انسان شناسی برای دیگر شاخه های علوم انسانی همچون مدیریت نیز مبنایی به دست می دهد که در نحوه شناخت ما از ارکان سازمان مؤثر است. بنابراین نوشتار در پیش رو از جهت روشن شدن مباحث انسان شناسی و ابعادش از دیدگاه علوم و ادیان و فلسفه و عرفان مورد توجه قرار گرفته است و تلاش در روشن شدن ابعاد درونی و بیرونی انسان در حد میسور، شده است.
به سوی روان شناسی اسلامی: درآمدی برای گذر از سدهای نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا کنون درباره روان شناسی اسلامی پیشنهادهایی شده است که به نظر نمی رسد بتواند بر سدهای نظری در راه فراهم آوردن موضوعی برای روان شناسی چیره گردد . برخی روح آدمی برخی دیگر نفس و گروه سوم فطرت یا آفرینش خدایی انسان را موضوع آن دانسته اند . اما هر یک از این پیشنهادها را می توان در زمینه توانایی فراهم آوردن موضوعی برای پژوهش های علمی روان شناختی به شیوه ئی به چالش خواند
بررسی مکتب روان شناسی به عنوان مکتب روان شناسی واقع بینانه، معیار و هماهنگ کننده و لزوم آشنائی دانشجویان با آن
حوزه های تخصصی:
اصول تربیت از دیدگاه اسلام
حوزه های تخصصی:
این مقاله، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى مىپردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربىمحورى، زندگى محورى، فردمحورى، عملگرایى، اخلاقمدارى، سعىمحورى، اعتدالگرایى، محبتمحورى، نظارتمدارى، خوف و رجا، مرگاندیشى، آخرتاندیشى و آرمانگرایى را مورد بررسى قرار مىدهد و در پایان به دستآوردهاى تربیتى این اصول مىپردازد.
زبان قرآن و تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۰
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت است و برای تربیت انسان نازل شده و بر این اساس، مهمترین وظیفه پیامبر تعلیم و تربیت بوده است. از اینرو، زبان قرآن، زبان آموزش و پرورش و زبان هدایت است. قرآن شیوههای متفاوتی را به کار گرفته است تا انسان را به کمال روحی و معنویاش برساند.
این نوشتار به تبیین گونههای زبان قرآن و ارتباط آن با تعلیم و تربیت پرداخته، مفاهیم کلیدی تعلیم و تربیت از قبیل مبادی، مبانی، اصول، روشها و ابعاد تعلیم و تربیت را از قرآن کریم استنباط و ارائه کرده است. نیمنگاهی هم به اندیشه شهید مطهّری در این باب شده است. هدف از این مقاله استخراج مبانی و اصول محوری تعلیم و تربیت از زبان قرآن است. روش پژوهشی نیز روش توصیفی، اسنادی و کتابخانهای است.
تأمّلی در امکان استعدادی فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۳
حوزه های تخصصی:
آموزه «فطرت» یکی از مباحث بنیادین در اندیشه اسلامی تلقّی میشود. بر اساس متون دینی اسلامی، همه انسانها از فطرت خداشناسی برخوردارند؛ ولی مسئله فعلیت یا استعدادی بودن این معرفت حضوری یکی از مسائل مهمی است که نوعا در محافل و منابع علمی مرتبط مغفول واقع شده و کمتر بدان پرداخته شده است. این مقاله با رویکرد نظری و به روش کتابخانهای و اسنادی و با هدف بررسی تحلیلی بر اساس آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهمالسلام، به این مسئله پرداخته است.
به اعتقاد نگارنده، حتی اگر فعلیت فطرت الهیّه را نتوان اثبات کرد، ادعای صرف استعدادی بودن آن نیز مخالف با فحوای متون دینی است. دستکم میتوان ادعا کرد معرفت الهیّه نهادینهشده در درون انسانها در مقامی بالاتر از استعداد عمومی قرار دارد.