مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تربیت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی و مقایسه دیدگاه کانت و خواجه نصیرالدین طوسی در خصوص تربیت اخلاقی می پردازد. هدف از نگارش آن بررسی تطبیقی نظرگاه کانت به عنوان فیلسوف معرف جهان غرب و خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان یک متفکر اسلامی است تا از رهگذر آن بتوان راهبردها و راهکارهای عملی در تربیت اخلاقی را استنباط کرد.
در این مقاله به ترتیب به معرفی و مقایسه نظرات این دو درباره ماهیت اخلاق، هدف های تربیت اخلاقی و روش های اساسی تربیت اخلاقی با استناد به آثار و نوشته های اصلی آنها اشاره شده و در پایان نیز نتیجه گیری کلی بیان می گردد.
ارزش شناسی فارابی و دلالت های آن در تربیت اخلاقی (با تأکید بر اهداف، اصول و روش ها)
حوزه های تخصصی:
فارابی، مؤسس فلسفه ی اسلامی که به عنوان معلم ثانی پس از ارسطو شناخته می شود، از فیلسوفان برجسته ی جهان اسلام است. نظریات فارابی در مباحث اخلاقی و ارزش شناسی مبنای اندیشه ی فیلسوفان و حکیمان پس از او در بحث اخلاق و تربیت اخلاقی قرار گرفته است. در این مقاله، ابتدا دیدگاه ارزش شناسی فارابی در موضوعات اساسی ارزش های اخلاقی تبیین و سپس دلالت های آن برای تربیت اخلاقی در خصوص اهداف، اصول و روش ها استنتاج می گردد.
از دیدگاه فارابی، ارزش ها از معقولات ثانویه ی فلسفی است. او ارزش های اساسی را مطـلق می داند. به نظر وی، غایت اخلاق، تحصیل سعادت است. وی سعادت را به دو بخش دنیوی و اخروی تقسیم می کند و سعادت دنیوی را مقدمه ی سعادت اخروی می داند. بر اساس دیدگاه ارزش شناسی فارابی، مهم ترین اهداف تربیت اخلاقی عبارت است از: شناخت و ایمان به خدا، تقرب به خدا، سعادت، تفکر و تأمل، تعقل و اعتدال. برخی از اصول و روش های به دست آمده از این دیدگاه به صورت اصل(روش ها) عبارت است از: استمرار در تغییر اخلاق و رفتار (محاسبه ی نفس ـ ضد)، تدریجی نمودن پرورش اخلاقی (سیر کمالی در واگذاری وظایف اخلاقی ـ تمرین و عادت)، تحول در نگرش (تصحیح معیار ارزش گذاری ـ توجه به امتحان الهی) و... .
جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل، عاطفه و عمل سه عنصر اساسی تربیت اخلاقی هستند. دربارة تأثیر و برتری عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی، بحث های فراوانی شده است. این مقاله قصد ندارد به بررسی این نکته بپردازد که آیا بین این دو ثنویت است یا وحدت، چرا که امروزه دیگر از ثنویت هایی که شاید قرن ها به طول انجامیده است دیگر خبری نیست. آنچه که در این پژوهش مطرح می شود جایگاه و نقش عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی با توجه به زمان است. بررسی ها نشان می دهد که از منظر زمان عواطف در دوران اولیة کودکی عواطف زودتر از امور عقلانی و انتزاعی حضور و ظهور پیدا می کنند. بر این اساس تربیت اخلاقی باید از احساسات شروع شود و بهترین زمان دوران کودکی است، چون دنیای کودکی دنیای مملو از عواطف و احساسات است. از این رو تربیت اخلاقی صحیح، در گرو اهتمام و توجه به هر دو ب ُعد عقل و عاطفه با توجه به عنصر زمان است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های غزالی و بندورا در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تحلیلی و مقایسه ای آرای ابوحامد غزالی و آلبرت بندورا در بارة تربیت اخلاقی در حیطه نظری و تعیین میزان انطباق و آنها با یکدیگر در حیطه کاربرد. سؤال اصلی این است که دیدگاه های غزالی و بندورا در زمینه تربیت اخلاقی چیست و مشتمل بر چه عناصری است؟ این پژوهش رویکردی میان رشته ای دارد و در آن از روش کتابخانه ای و سپس تحلیل محتوایی متون علمی به شیوه تعقلی استفاده گردیده و تلاش شده است تا آرای آنان در حوزه های پنج گانه اهداف، مبانی انسان شناختی، اصول، روش ها و عوامل تربیت اخلاقی استخراج شود. دستاوردهای پژوهش نشان داد که در برخی از «مبانی انسان شناختی» بین دو دیدگاه ، هماهنگی، و در برخی موارد اختلاف قطعی وجود دارد. در محور «اهداف تربیت اخلاقی» نیز، غزالی فضیلت گرای مبتنی بر ایمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضائل اخلاقی نیست بلکه روی کردی عمل گروانه معطوف به موقعیت و ناظر به مهارت خودکنترلی اخلاقی دارد. پس در هدف گذاری تربیتی اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربیت اخلاقی» نیز موارد تشابهی دارند؛ اگر چه گاهی، در تفسیر یک اصل تربیتی، مختلف می شوند. در مجموع، آرای تربیت اخلاقی غزالی گسترده تر و جامع تر از آرای بندوراست ولی آرای بندورا از انسجام و مؤیدات تجربی بیشتری برخوردار است.
اخلاق معاشرت در حکومت مهدوی با محوریت دو مؤلفه تربیت اخلاقی و عدالت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان معاصر که در عرصه های معرفتی به دلیل گسست ها و خلأهای پیش آمده دچار سرگردانی اخلاقی گردیده، به دنبال یافتن معنای زندگی در معاشرت های اجتماعی است.
اخلاق معاشرت یکی از ساحت های اخلاق کاربردی است که در گستره مسئولیت در مقابل دیگران معنا می یابد؛ ساحتی که بیانگر وظایف اجتماعی انسان در قبال همنوعان خویش است.
دولت مهدوی بنابر نص صریح احادیث عهده دار اکمال اخلاق است که نمود اصلی آن با توجه به این دست احادیث، با فضای عمومی جامعه مرتبط است.
در این پژوهش تربیت اخلاقی و عدالت ورزی ـ به عنوان دو متغیر اساسی حکومت دینی ـ ازجمله مباحث مربوط به اخلاق معاشرت مهدوی است که در سخنان معصومین مورد توجه قرار گرفته است.
در پژوهش پیش رو پس از تحلیلی درباره مکتب جامعه گرایی غرب، اخلاق معاشرت و انواع مسئولیت، به صورت مورد پژوهی دو مسئله تربیت اخلاقی و عدالت ورزی بررسی خواهد شد.
بررسی مقایسه ای اصول تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت عملی تعلیم و تربیت عرفانی
این مقاله با هدف بررسی تحلیلی اصول تربیت اخلاقی و اصول تربیت عرفانی به معنای قواعد تجویزی، عام و کلی ای که در فرایند تحول اخلاقی و عرفانی به کار گرفته می شود، و تعیین میزان انطباق و عدم انطباق آنها با یکدیگر سامان یافته است. پرسش اصلی این است که اصول و قواعد کلی حاکم بر دو فرایند تربیت عرفانی و اخلاقی به چه میزان انطباق دارند. روش پژوهش، روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کتب اخلاقی، و عمدتاً عرفان عملی و استنطاق این متون برای به دست آوردن اصول تربیتی و مقایسه آن دو دسته اصول بود. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که علی رغم اینکه ماهیت تربیتی دو فرایند تربیت عرفانی و اخلاقی، اقتضای اصول مشترکی مانند تدریج، شریعت محوری و ترابط تأثیری ظاهر و باطن را دارند، اما در بخشی از اصول ناهمپوشان هستند. دو اصل توده محوری و پرورش تعقل اخلاقی از اصول مختص تربیت اخلاقی و اصول فردمحوری، ترتب اندراجی، انحلال فردیت و لزوم مرشدمحوری از اصول مختص تربیت عرفانی شناخته شد.
حکومت دینی و آسیب شناسی کارآمدی آن در عرصة تربیت اخلاقی جامعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر نظام حاکمیتی، علاوه بر آنکه مسؤولیت اداره و راهبری موضوعات و امور کلی و معمول حکومتی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اداری و ... بر عهده دارد، وظیفه و رسالت نظارت بر میزان حاکمیت ارزشهای اخلاقی بر جامعه و استفاده از ابزارهای مؤثر به منظور حفظ و ارتقاء التزام افراد جامعه به هنجارهای اخلاقی را نیز عهده دار است. حکومت دینی نیز به جهت انتساب به دین که خود مشتمل بر اخلاق به عنوان یکی از مهم ترین محورهای آموزه های وحیانی است، وظیفه ای خطیرتر در این زمینه دارد.
تجربة سه دهه حکومت اسلامی در ایران این زمینه را فراهم آورده است که مشکلات و آسیب های یک حکومت دینی در مواجهه با مدیریت اخلاقی جامعه، مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد. نوشتار حاضر، این مهم را در دو محور نظری و عملی، مورد بحث قرار داده است.
بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از مولفه های اصلی دوام و قوام جوامع بشری است. استحکام نظام اخلاقی هر جامعه، وابسته به نظام ارزشی حاکم بر آن است. از این رو، مطالعه ارزش ها و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها، گام مهمی در تبیین ساختار نظام اخلاقی و تربیت اخلاقی در جوامع مختلف است. هدف این نوشتار، که از نوع پژوهش های کیفی است، بررسی تطبیقی مقولة ارزش ها در دو مکتب فکری اسلام و لیبرالیسم است. از آنجایی که مبانی نظری انسان شناسی لیبرالیسم بر پایة اومانیسم استوار گردیده، ارزش هایی چون فردگرایی و آزادی فردی، برابری، تساهل و دموکراسی از ارزش های بنیادین این مکتب محسوب می شوند. در مقابل، در اسلام، که انسان شناسی آن، بر پایة «فطرت»، «عقل ورزی» و «کرامت ذاتی»، بنا شده، ارزش هایی چون خدامحوری، آزادی اجتماعی و معنوی، عدل، تساهل و مدارا و تئوکراسی، از ارزش های بنیادین آن محسوب می شود. گفت: گرچه در مواردی بین برخی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم مشابهت هایی دیده می شود، اما ماهیت خداگرایانه اسلام و انسان گرایانه لیبرالیسم، افتراق های عمیقی را در حوزه ارزش ها و تربیت اخلاقی بین این دو مکتب به وجود آورده است.
تحلیلی مفهومی از روش «تبیین» و کاربرد آن در تربیت اخلاقی با تاکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی بخش های مختلفی هم چون، ارتقای معرفتی، تعالی عاطفی- انگیزشی، تقویت اراده و شکل دهی ملکات فاضله اخلاقی دارد. در این میان، تحکیم مبانی معرفتی از جایگاه پایه ای برخوردار است و اصلاح سایر مولفه ها نیز بدون اصلاح شناخت های متربی امکان پذیر نمی باشد. برای معرفت بخشی کارآمدتر متربیان، می توان از روش قرآن برای تعلیم و تفهیم مطالب بهره جست؛ روشی که می توان آن را، روش ""تبیین"" نامید. این پژوهش، تحقیقی کاربردی است که با رویکرد درون دینی و با شیوه تحلیل آیات مربوطه از قرآن کریم انجام گرفت تا ابعاد و مولفه های شیوه ""تبیین"" –تبیین کننده، شیوه تبیین و مخاطب - روشن شود. سپس کاربرد این شیوه در تربیت اخلاقی تشریح شد و بر اساس یافته ها، وضع موجود برنامه های تربیت اخلاقی کشور مورد بررسی آسیب شناسانه قرار گرفت و مشخص شد که تمام مولفه های مورد نظر(محتوای کتب درسی، روش تدریس، شیوه های ارزشیابی و مهارت های مربی) از شیوه تربیتی تبیین فاصله زیادی دارند. در نهایت پیشنهاداتی کاربردی جهت تغییر و اصلاح روش های تربیتی موجود و جایگزین نمودن آن با روش قرآنی تبیین، برای دو نظام رسمی و غیر رسمی تربیت اخلاقی، به تفکیک مطرح گردید.
جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
پژوهش حاضر به منظور بررسی جایگاه قرب الهی در تربیت اخلاقی و با تأکید بر آموزه های دینی انجام پذیرفته است. مکاتب مختلف برای تربیت اخلاقی اهداف متفاوتی بیان کرده اند؛ اما نظام معرفتی اسلام «قرب الهی» را هدف نهایی تربیت اخلاقی معرفی می کند. در این نوشتار، برای تبیین مفهوم قرب الهی و رابطة آن با تربیت اخلاقی، مفهوم و مصداق سعادت، و نیز نقش ولایت در کمال نهایی و سعادت انسان بررسی می شود؛ سپس با تبیین قرب الهی که مصداق حقیقی سعادت شمرده می شود، ملاک نیاز به وجود اهل بیت(ع) به عنوان ابزار رسیدن به تربیت اخلاقی مطرح می گردد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی برای تبیین گزاره ها و رابطة میان قرب الهی و تربیت اخلاقی استفاده کرده، منابع کتابخانه ای ابزار پژوهش قرار گرفت.
تحلیل رابطه تربیت اخلاقی و جنسیت مبتنی بر انسان شناسی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریهٴ عدالت گرای علامه جوادی آملی، در تقابل با نظریات رقیب (برابرانگاری و نابرابرانگاری افراطی) که به نفی مطلق یا اثبات مطلق تمایز گرایی جنسیتی در حوزهٴ تربیت اخلاقی می پردازد، از شاخصه ها و امتیازات چشمگیری برخوردار است.
تحلیل مفهوم تربیت اخلاقی از منظر ایشان به نفی کلی تمایزگرایی منجر نمی شود. بررسی رابطهٴ جنسیت با هویت انسانی زن و مرد بر اساس مبانی انسان شناسی ایشان در هر سه رویکرد قرآنی، فلسفی و عرفانی، برابرانگاری را در عرصهٴ بسیار وسیعی از این قلمرو، ثابت می کند.
سنجش رابطهٴ جنسیت با سه جنبهٴ اصلی تربیت اخلاقی (یعنی اصول، اهداف و ارزش های اخلاقی) نیز وسعت محدودهٴ برابرانگاری را تأیید می نماید؛ اگرچه می باید برای تمایزگرایی جنسیتی نیز متناسب با تفاوت های تکوینی در شیوه های تربیت اخلاقی، سهم محدودی در نظر گرفت.
جایگاه یادگیری ضمنی و غیرمستقیم در آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد عقل گرا سال های متمادی بر فضای آموزش ارزش ها حاکم بوده است. تمرکز یک جانبه و افراطی بر این رویکرد، سبب غفلت از بخش وسیعی از یادگیری های ضمنی انسان و داوری های اخلاقی شهودی او که منشأ بسیاری از رفتارهایی اخلاقی هستند شده است. مسئله این پژوهش آن است که چرا آموزش های مستقیم و استدلالی در حوزه ارزش ها، به تنهایی تحقق اخلاق را در رفتار متربیان تضمین نمی کند؟ به نظر می رسد آموزش مستقیم و کلامی ارزش ها، تنها منبع یادگیری اخلاقی انسان نیست؛ بلکه بخش وسیعی از یادگیری های انسان به صورت ضمنی و در قالب تجارب واقعی او صورت می پذیرد. برای بررسی این فرضیه، دیدگاه های جدید در مورد یادگیری های ضمنی، عملی و ادراکات شهودی بررسی و اثبات شده است که یادگیری اخلاقی انسان از دو طریق مستقیم و ضمنی صورت می گیرد و البته با وجود همکاری و تعامل این دو شیوه، اغلب داوری ها و اعمال اخلاقی ما به صورت شهودی انجام می گیرد. این داوری ها ریشه در تجارب اولیه زندگی و تعاملات غیرکلامی فرد محیط دارد که از یادگیری های ضمنی ناشی شده اند. در پایان نیز پیشنهادهایی برای اثربخشی بیشتر برنامه های آموزش اخلاقی مطرح شده است.
عوامل اجتماعی مؤثر بر پرورش اخلاقی جوانان برای رعایت انصاف، به منزلة هنجار اخلاقی صدرنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجار اخلاقی انصاف به منزلة تجلی عدالت در سطح جامعه، مهم ترین معیار رفتاری برای توزیع منابع است. این مقاله نیز درجهت تحلیل اجتماعی این قاعدة رفتاری تنظیم شده است. رویکرد اصلی این مقاله، نظریة تلفیقی و چندبُعدی نظم اجتماعی است؛ چراکه در آن به ارتباط وثیقِ نکات محوری نظریه های تربیتی توجه و از تقلیل گرایی مرسوم اجتناب شده است. روش انجام تحقیق، بنابه امکانات و ماهیت، پیمایش درون موردی از نُه دبیرستان در سطح استان تهران و 739 دانش آموز است. در این مقاله، هنجار اخلاقی انصاف به دو بُعد اصلی عام گرا و خاص گرا تقسیم شده است که شعاع به کارگیری این هنجار را مطمح نظر دارد. فرضیه های تحقیق ازطریق شواهد کمی و کیفی به لحاظ تجربی تأیید می شوند. نتایجِ تحلیل رگرسیونی چندگامه حاکی از آن است که در سطح فرد، متغیرهای تعهد خاص گرا، اعتماد عام گرا، و صداقت عام گرا بیشترین نقشِ تقویت کننده را در تمایل جوانان برای رعایت عام گرای هنجار انصاف دارا هستند. در سطح خانواده، ویژگی های هم گامی و مذهب مهم ترین عوامل مقوم انصاف عام گرا هستند. در سطح مدرسه، هم گامی در مدرسه بیشترین نقش را در تقویت انصاف عام گرا دارد و در سطح جامعه، میزان ارزیابی از گسترش عدالت در انصاف عام گرای جوانان نقش منفی ایفا می کند.
نئولیبرالیسم و تجاری سازی تربیت: چالشی فرا روی تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش نقد تأثیر تجاری سازی تربیت بر تربیت اخلاقی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش انتقادی بهره گرفته شد. بررسی چالش های اصلاحات تربیتی نئولیبرال برای تربیت اخلاقی با تمرکز بر مطالعه موردی طرح «هیچ کودکی نباید عقب بماند» حاکی از آن است که افزایش رقابت و کاهش فضای مشارکتی، نگاه ابزاری به انسان، تبدیل دانش به کالایی برای سودآوری و نه فعالیتی برای حقیقت جویی، نادیده گرفتن رفاه و خیر عمومی، و فردگرایی انحصارگرا از جمله این چالش ها به شمار می آیند. علاوه براین، افزایش نهادهای غیرانتفاعی با کیفیت پایین و کمیت بالا، افزایش رقابت برای تجاری کردن دانش و نزدیکی دانشگاه ها به صنعت، ضعف اخلاق پژوهشی طی سال های اخیر از مصادیق عینی رواج فرهنگ بازاری و تجاری سازی در تعلیم و تربیت به ویژه آموزش عالی ایران می باشند.
الگوی تربیت اخلاقی اسلامی با محوریت کرامت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«کرامت نفس» ازجمله مهمترین مبانی انسان شناختی تربیت اسلامی است. این مفهوم در اخلاق و تربیت اخلاقی اسلامی نقطه کانونی ایجاد تحول اخلاقی است. در این پژوهش با بررسی متون اسلامی، مفاهیم مرتبط با کرامت نفس شناسایی، و روشن شد این مفاهیم در ارتباطی منطقی باهم است و می توان الگویی از تربیت اخلاقی را با محوریت مفهوم کرامت نفس ارائه کرد. در آموزه های اسلامی، کرامت از وجهی ذاتی وجود انسان تلقی شده است که به این دلیل به عنوان مبنای تربیت اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. مایه این نوع از کرامت، عقل و فطرت انسان یا به طورکلی روح الهی انسان است. از وجهی دیگر کرامت، اکتسابی نامیده شده است که به این دلیل هدف تربیت اسلامی تلقی می شود. علاوه بر این، مفاهیم دیگری چون «خودشناسی»، «احساس کرامت نفس» و «تقوا» در قرآن و روایات در ارتباط با مفهوم کرامت مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی آیات و روایات مشتمل بر مفهوم کرامت انسان، به روش فقه الحدیث، تحلیل و استنتاج در پی شناسایی کارکرد این مفهوم در تربیت اخلاقی برآمده و بر این اساس الگویی از تربیت اخلاقی را با محوریت کرامت آدمی شامل پنج مبنا، یک هدف نهایی (کرامت اکتسابی)، سه هدف واسطی (خودشناسی، احساس کرامت نفس و تقوا) پنج اصل و پنج روش کلی ارائه کرده است.
مؤلفه ها، ابعاد و مدارج تحول اخلاقی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به یک نظریه رشد و تحول اخلاقی متناسب با مبانی فکری و فلسفی اسلامی است که بتواند تمام مولفه های موثر در تخلق به اخلاق را تحت پوشش قرار دهد و ارتقای اخلاقی را مرتبه بندی کند. روش انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. یافته ها نشان داد که رشد اخلاقی دارای پنج مولفه اساسی است که به نوبه خود مشتمل است بر چهار مولفه رشد شخصی ( معرفت، عواطف، ایمان و ملکات اخلاقی) و یک مولفه زمینه ساز( جامعه صالح و الگوهای اخلاقی) و رشد همه این مؤلفه ها شرط لازم برای رشد و تحول اخلاقی است. سپس مدارج سه گانه تحول اخلاقی ( مرتبه اخلاق انسانی، مرتبه اخلاق دینی متعارف و مرتبه اخلاق دینی عرفانی) تبیین و تشریح شد و در نهایت، بر اساس یافته ها، پیشنهادهایی برای بهبود برنامه های تربیت اخلاقی ارائه گردید.
ماهیت «مبارزه» و قلمروهای تربیتی آن درآموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ترسیم ماهیت مبارزه و قلمروهای تربیتی ابعاد مبارزه بر اساس آموزه های اسلامی است. در این مقاله به روش تحلیلی استنتاجی ابتدا عوامل مفهومی مشترک در مبارزه و تربیت توصیف، و سپس بر اساس مفهوم مبارزه، ابعاد و قواعد آن تحلیل، و سپس بر اساس توصیف و تحلیل، قلمروهای تربیتی مبارزه تبیین، و تربیت جهادی استنتاج شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زوایای پنهان مبارزه و جهاد به علت توجه به معنای ظاهری جهاد در جنگ و قتال، مغفول مانده است ولی می تواند به عنوان برنامه ای تربیتی مطرح شود. میدان نبرد در مبارزه، میدان تربیت ابعاد وجودی انسان است. مبارزه در بعد درونی، قلمروی تربیت اخلاقی انسان و مبارزه در بعد بیرونی و در بستر اجتماع، قلمروی تربیت اجتماعی او را فراهم می کند. لزوم هماهنگی در بعد درون و بیرون، مرحله بالاتری از تربیت را برای انسان فراهم می کند که تربیت جهادی است. توجه به عناصر و قواعد مشترک در مبارزه، که شامل هجوم، دفاع، هجرت و تقیه است، هر کدام موقعیت تربیتی متفاوتی را برای رشد انسان فراهم می کند.
آسیب شناسی تربیت اخلاقی از منظر برنامه درسی پنهان (مورد پژوهش: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آسیب شناسی تربیت اخلاقی دا نشجویان دانشگاه کاشان از منظر برنامه درسی پنهان صورت پذیرفت. روش پژوهش ترکیبی و جامعه آماری آن دانشجویان دانشگاه کاشان در سال 93-1392 می باشدکه تعداد 330 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای ا نتخاب گردیدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسش نامه محقق ساخته و 3 سؤال باز پاسخ به شیوه مصاحبه جمع آوری گردید که آسیب های تربیت اخلاقی براساس مؤلفه های فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه به صورت محتوایی و سازه تأیید گردید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرانباخ 94/0 برآورد گردید. تحلیل داده های کمی در سطح استنباطی (t مستقل، تحلیل واریانس و مدل معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos گرافیک انجام گرفت و در تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل ساختاری استفاده گردید. نتایج یافته های کیفی حاصل از این پژوهش نشان داد که رشد و پرورش فضائل اخلاقی و یا آسیب های اخلاقی و روی آوردن دانشجویان به ضد ارزش ها غالباً نتیجه برنامه درسی پنهان و غیر رسمی بوده است تا برنامه درسی رسمی و آشکار. در عین حال، نتایج کمی این پژوهش نشان داد میانگین کلیه مؤلفه های فردی و اجتماعی تربیت اخلاقی بالاتر از حد متوسط (3) است.
تبیین نقش مزاج در تعلیم و تربیت با تاکید بر تربیت اخلاقی از دیدگاه حکمای اسلامی و صاحبنظران طب سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
انسان، موضوع تربیت است که باید مورد شناخت قرار گیرد. بسیاری از خصوصیات انسانی مشترک و بسیاری دیگر در میان انسان های مختلف متفاوت است. از مهمترین عوامل تفاوت انسان ها، نوع مزاج است. هدف این پژوهش، کاربرد مزاج شناسی در فرآیندهای تربیتی است تا با توجه به ویژگی های هر مزاج، رفتارهای مناسب تربیتی به ویژه در زمینه تربیت اخلاقی صورت پذیرد. در راستای هدف تحقیق، سه سوال مطرح شده است که سوال اول با روش اسنادی نقش مزاج را در اخلاق بررسی کرده و به این نتیجه می رسد که هر مزاج به طور طبیعی زمینه خصوصیات اخلاقی خاصی را دارد؛ سوال دوم و سوم با روش مصاحبه پژوهی کیفی پاسخ داده شده اند. جامعه آماری در این بخش، متشکل از صاحبنظران طب سنتی ایرانی بوده است که به عنوان نمونه 27 نفر از آنان مورد مصاحبه قرار گرفته اند و اطلاعات بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفته است. سوال دوم به نقش مزاج در تعلیم و تربیت می پردازد و به این نتیجه می رسد که هر مزاجی قابلیت های ویژه ای دارد که آگاهی از این قابلیت ها سبب می شود بین نوع انتظارات مربیان و چگونگی عملکرد آنان با مزاج متربیان تطابق وجود داشته باشد تا افراد به رشد و تعالی همه جانبه دست یابند؛ سوال سوم رابطه میان مزاج و تربیت اخلاقی را مورد بررسی قرار داده و نتیجه آن این است که هم دانستن خصوصیات اخلاقی مزاج ها در نحوه تربیت اخلاقی موثر است و هم تربیت اخلاقی می تواند سبب تغییر خصلت های هر مزاج باشد. به طور کلی یافته های پژوهش نشان می دهد که مربی باید با مزاج های مختلف و استعدادهای گوناگون آشنا باشد تا بتواند تعلیم و تربیت را در جهت درست به کار گیرد.
مرجعیت زدایی پساساختارگرا در تربیت اخلاقی با رویکردی انتقادی از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش پساساختارگرایی به اخلاق، بر محور تأکید بر کثرت، تنوع و تفاوت در حوزة ارزش ها، نفی قطعیت، تعیّن، و فراگیر بودن اصول اخلاقی استوار است. بر این مبنا، پساساختارگرایی نمی تواند با پذیرش مرجعیت اصول اخلاقی عام و همگانی سازگار باشد. در مقابل، رویکرد اسلامی به اخلاق با تکیه بر وجوه مشترک انسانی، بیش از توجه به تفاوت های ارزشی؛ بر تشابه ها و اصول جهانی اخلاق تأکید دارد؛ لذا می توان گفت از منظر اسلامی، دست کم، پذیرش مرجعیت برخی اصول اخلاقی ضروری است. چنین به نظر می رسد که نفی مرجعیت اصول اخلاقی از تربیت اخلاقی نتایج و پیامدهای ناخوشایندی همچون شیوع نگرش های فردی، نسبی و کثرت گرایانه در حوزه اخلاق و بسط شرایط تصمیم ناپذیری و عدم قطعیت و دامن زدن به شک و تردید مداوم و همیشگی را به همراه دارد که امکان تربیت اخلاقی را متزلزل می نماید. در این مقاله، تبیین اهم نتایج و پیامدهای حاصل از مرجعیت زدایی اخلاقی در قالب نقد بیرونی رویکرد پساساختارگرایی به تربیت اخلاقی از منظر اسلامی محور اساسی بحث واقع شده است.