فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگرش پساساختارگرایی به اخلاق، بر محور تأکید بر کثرت، تنوع و تفاوت در حوزة ارزش ها، نفی قطعیت، تعیّن، و فراگیر بودن اصول اخلاقی استوار است. بر این مبنا، پساساختارگرایی نمی تواند با پذیرش مرجعیت اصول اخلاقی عام و همگانی سازگار باشد. در مقابل، رویکرد اسلامی به اخلاق با تکیه بر وجوه مشترک انسانی، بیش از توجه به تفاوت های ارزشی؛ بر تشابه ها و اصول جهانی اخلاق تأکید دارد؛ لذا می توان گفت از منظر اسلامی، دست کم، پذیرش مرجعیت برخی اصول اخلاقی ضروری است. چنین به نظر می رسد که نفی مرجعیت اصول اخلاقی از تربیت اخلاقی نتایج و پیامدهای ناخوشایندی همچون شیوع نگرش های فردی، نسبی و کثرت گرایانه در حوزه اخلاق و بسط شرایط تصمیم ناپذیری و عدم قطعیت و دامن زدن به شک و تردید مداوم و همیشگی را به همراه دارد که امکان تربیت اخلاقی را متزلزل می نماید. در این مقاله، تبیین اهم نتایج و پیامدهای حاصل از مرجعیت زدایی اخلاقی در قالب نقد بیرونی رویکرد پساساختارگرایی به تربیت اخلاقی از منظر اسلامی محور اساسی بحث واقع شده است.
نئولیبرالیسم و تجاری سازی تربیت: چالشی فرا روی تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش نقد تأثیر تجاری سازی تربیت بر تربیت اخلاقی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش انتقادی بهره گرفته شد. بررسی چالش های اصلاحات تربیتی نئولیبرال برای تربیت اخلاقی با تمرکز بر مطالعه موردی طرح «هیچ کودکی نباید عقب بماند» حاکی از آن است که افزایش رقابت و کاهش فضای مشارکتی، نگاه ابزاری به انسان، تبدیل دانش به کالایی برای سودآوری و نه فعالیتی برای حقیقت جویی، نادیده گرفتن رفاه و خیر عمومی، و فردگرایی انحصارگرا از جمله این چالش ها به شمار می آیند. علاوه براین، افزایش نهادهای غیرانتفاعی با کیفیت پایین و کمیت بالا، افزایش رقابت برای تجاری کردن دانش و نزدیکی دانشگاه ها به صنعت، ضعف اخلاق پژوهشی طی سال های اخیر از مصادیق عینی رواج فرهنگ بازاری و تجاری سازی در تعلیم و تربیت به ویژه آموزش عالی ایران می باشند.
مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بود. این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بالای 16 سال دوره متوسطه شهر شیراز بود. نمونه های پژوهش 160 دانش آموز(80 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 80 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری قضاوت اخلاقی از مقیاس قضاوت اخلاقی(گیبز و همکاران،1992) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، در سطح (001/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه دختران و پسران در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که هرگونه برنامه ریزی در زمینه ارتقاء ارزش های اخلاقی و درونی شدن آن، با توجه به رشد شناختی دانش آموزان انجام شود. زیرا بین رشد اخلاقی و رشد شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
نقد و توسعه دلالت های تربیتی در- جهان- هستن از نظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی دلالت های تربیتی در- جهان- هستن از دیدگاه هایدگر می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش فلسفی بهره گرفته شد. بدین ترتیب، نخست به در- هستن و جهانیت جهان از منظر هایدگر پرداخته شد، سپس ابزار و نحوه دسترسی به این جهان و اشیاء و دلالت های تربیتی آن مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، به منظور پرداختن به خودی که با در- جهان- هستن بنا می شود، مکان مندی و تاریخ مندی دازاین و داسمن مورد مداقه قرار گرفت. در پایان ضمن ترسیم الگوی تعلیم و تربیت از منظر هایدگر و نقد دیدگاه های او، امکان گفتگوی دین و تفکر او بررسی شد و الگوی مینوی تعلیم و تربیت ارائه شد. در این الگو خداوند مبدأ، آفریننده و کارگردان جهان و دازاینِ تاریخ مند است و خداوند به واسطه رسولان خود در برهه های زمانی مختلف، هنجارهای حاکم بر جوامع بشری را تغییر داده است. غایت تعلیم و تربیت در این دیدگاه نیز دازاین اصیلی است که رو به سوی پروردگار دارد و علاوه بر بررسی مدام افکار، اعمال و رفتارهای خویش که سبب اصلاح آن ها و حرکت رو به جلوی جامعه خویش است، در برابر کارگردان صحنه نیز مسئول و پاسخگو می باشد.
رویکردها و پرسش های بنیادین در تربیت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
بشری را تشکیل می دهد و به همین سبب، این موضوع از دیرباز در فرهنگ اسلامی مورد توجه بوده و امروزه نیز در بسیاری از کشورها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. نخستین گام برای پژوهش در این زمینه، آشنایی با مسائل و موضوعات مطرح در این قلمرو، و بهترین راه برای آشنایی با موضوعات و اندیشه های مطرح در این حیطه، بررسی رویکردهای رایج در آن است. از این رو، این مقاله رویکردهای مطرح در این موضوع را احصا، طبقه بندی و نقد و بررسی کرده و بر پایه آن، مسائل و موضوعات اساسی تربیت اخلاقی را استخراج و طبقه بندی کرده است.
تربیت اخلاقی فضیلتگرا از منظر دیوید کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد فضیلت در تربیت اخلاقی که سابقة آن به ارسطو میرسد، در دهههای اخیر دوباره احیا گردیده است. در این مقاله جایگاه فضیلتگرایی در برابر رویکردهای سازگاری و استقلال مشخص شده، آنگاه مبانی طبیعتگرایانه، جمعگرایانه و عینیتگرایانة آن مطرح گردیده و معیارهای تمایز (به ویژه ِمَنِشی بودن) آن از رویکردهای دیگر، بیان شده است. سپس با توجه به آرای ارسطو، به برتری تبیین این رویکرد در قبال مسألة ضعف اخلاقی اشاره شده است. در نهایت از مهارتآموزی، سرمشقدهی وحکایت به عنوان روشهای مقبول فضیلتگرایی یاد شده و نقش معلم و مشارکت خانه و مدرسه در امر تربیت اخلاقی، مورد تأکید قرار گرفته است.