مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تربیت اخلاقی
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
196 - 169
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف روش هایی صورت گرفته است که خداوند متعال و اهل بیت(ع) به منظور ترک متعلقات نواهی دینی توسط مخاطبان خویش، از آن ها بهره می بردند. تحلیل هریک از این شیوه ها می تواند الگویی را ارائه نموده تا بتوان از شیوه های ذکر شده در محیط های مختلف و در جهت تغییر و حذف انواع رفتارهای نامطلوب استفاده نمود. به همین منظور با روش توصیفی – تحلیلی، گزاره های موجود در منابع اسلامی که بر حذف یک رفتار دلالت داشته مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، پنج شیوه تضعیف انگیزه استنباط گردیده است. یافته های پژوهش نشان داده است که در منابع اسلامی، روش هایی مانند «مقایسه»، «حیاء»، «تصور رفتار نامطلوب با خود»، «عاقبت نگری» و «تصور آینده حسرت آمیز» به عنوان شیوه های تضعیف انگیزه رفتار نامطلوب بکار رفته اند که هریک از طریق مؤلفه «شناخت» به عنوان حلقه واسط، اثر انگیزشی خود را ایجاد و سپس تغییر رفتار را به دنبال خواهند داشت. همچنین با توجه به استفاده از روش های مختلف کاهنده انگیزش از جانب خداوند متعال می توان نتیجه گرفت که خداوندی که آگاه ترین اشخاص به خصائص روانی انسان هاست، از این شرایط روانشناختی در جهت پذیرش راحت تر مناهی دینی بهره برده و بر مبنای آنها، روش هایی متعددی نیز اتخاذ نمود.
اعتبارسنجی حلقه ی کندوکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و اثرسنجی آن بر میزان رفتارهای جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اعتبار حلقه ی کند وکاو اخلاقی در تربیت اخلاقی دانشجویان و تاثیر این شیوه آموزشی بر گرایش به رفتارهای جامعه پسند بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشى بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی همه دانشگاه های شیراز بودند. شرکت کنندگان نهایی پژوهش شامل ۱۴ نفر در گروه آزمایش (حلقه کندوکاو اخلاقی) و ۱۸ نفر در گروه کنترل (کلاس های رسمی درس اخلاق) بودند که به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و رود، پرسش نامه ی همدلی دیویس، پرسش نامه ی چند بعدی رفتار جامعه پسند نیلسون و همکاران و ۴ بعد از پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی گرایش های جامعه پسند کارلو و همکاران بود. این پرسش نامه ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردیدند. تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد پس از اجراى دوره آموزشى، تفاوت معنی دارى در تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر مراقبتی و رفتارهای جامعه پسند در گروه حلقه ی کندوکاو اخلاقی نسبت به گروه کنترل ایجاد شد. نتایج نشان داد که حلقه ی کندو کاو اخلاقی، از اعتبار لازم جهت ارتقاء تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی در دانشجویان برخوردار است. همچنین این شیوه ی آموزشی به جهت آن که به همه ی ابعاد وجودی (از جمله بعد شناختی، عاطفی و هیجانی، زیبایی شناسی و رفتار) در تربیت اخلاقی توجه دارد و مبتنی بر فهم و گفتگوی جمعی بنا شده است، بر رفتار جامعه پسند دانشجویان به عنوان شاخصی از رفتار اخلاقی، تاثیر معنی داری دارد. بنابراین حلقه ی کندوکاو اخلاقی از اعتبار کافی برخوردار است و در تربیت اخلاقی دانشجویان نیز اثربخش است.
تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی براساس میزان توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی
حوزه های تخصصی:
هدف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮرﺳی و ﺗﺤﻠیﻞ ﻣیﺰان توجه ﺑ ﻪ مؤلفه های تربیت اخلاقی در کتب فارسی مقطع ابتدایی است. روش پژوهش، تحلیل محتوای مقوله ای و واحد تحلیل، متن، اشعار و تصویر می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز کتاب های فارسی مدارس پایه اول تا ششم ابتدایی سال1399-1400 بوده و رویکرد پژوهش، کاربردی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی فراوانی و درصد استفاده شده است. مؤلفه های انتخاب شده عبارتند از سخن نیکو گفتن، وطن دوستی، پرهیزگاری و تقوا، قناعت، نکوهش هوی و هوس های نفسانی، کرامت انسانی و عزّت نفس، محبت و مهرورزی، صبر و بردباری، دوری از تکبّر و خودپسندی و طبیعت شناسی. ﻧﺘﺎیﺞ نشان داد که در کﺘﺎب های فارسی دوره ابتدایی به مؤلفه های طبیعت شناسی و محبت و مهرورزی بیشترین توجه و به مؤلفه نکوهش هوا و هوس نفسانی توجه نشده و نمود عینی ندارد. در پایه ششم نیز مؤلفه های وطن دوستی و طبیعت شناسی بیشترین نمود، و صبر و بردباری کم ترین نمود را دارند. در مجموع باید گفت که تأکید کتاب های فارسی دوره ابتدایی در وهله اول متناسب با شرایط سنّی دانش آموزان، بر پرورش روحیه عاطفی و آشنایی با طبیعت بوده و پرورش مهارت های کنترل هوا و هوس نفسانی از اولویت دوم و کم تری برخوردار است.
بررسی تطبیقی اهداف و روش های تربیت اخلاقی از منظر امام رضا (ع) و ارسطو
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
31-50
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی از جمله مباحثی است که اندیشمندان و فلاسفه بزرگ در طول تاریخ به آن توجه داشته اند. توجه بدین اصل در آموزه ها و معارف اهل بیت دیده می شود که ائمه اطهار() در زمان حیات خویش، تربیت اخلاقی را جزء اهداف برشمرده و مباحث علمی و دقیقی را تبیین کردند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی به بیان اهداف و روش های تربیت اخلاقی از منظر امام رضا () می پردازد و به منظور نشان دادن برتری کلام و آموزه های این امام بزرگوار بر سایر سخنان و معرفت ها، این موضوع با روش تطبیقی با بحث تربیت اخلاقی از منظر ارسطو مقایسه و تحلیل می شود. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که هدف تربیت اخلاقی از منظر امام ()، تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان است. امام ()، تلفیق خرد و عاطفه را روش تربیت اخلاقی دانسته و آن را عاملی در رسیدن به اعتدال برمی شمرد. ایشان، تربیت اخلاقی را بر مبانی ارزشی مشروط می کند که بدون توجه به آن ها نمی توان به هدف رسید. اما ارسطو، تربیت اخلاقی را برابر با تربیت شخصیت دانسته که با روش هایی چون تهدید، تشویق، ترغیب و عفت کلام می توان به هدف آن، تأمین سعادت دنیوی، دست یافت و این در حالی است که آن چه را ارسطو به عنوان روش از آن یاد می-نماید، امام () ابزار می داند.
نقش روش تغییر موقعیت در تربیت اخلاقی از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گزینش موقعیت برتر و قرار گرفتن در آن، از روش های مؤثر تربیتی محسوب می شود. درخصوص تأثیرات روش «تغییرِ موقعیت» در تربیتِ اخلاقی، این پرسش مطرح است که این روش چه تأثیری در پیشگیری و درمان آسیب های اخلاقی و نیز رشد معنوی و اخلاقی دارد؟ همچنین در هریک از حوزه های سه گانه فوق چه راهکارهایی در منابع اسلامی ارائه شده است؟ هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به پرسش های فوق از منظر علامه مصباح یزدی(ره) است. روش تحقیق «توصیفی تحلیلی» بوده و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که براساس روش «تغییرِ موقعیت»، راهکارهای «سیر در آفاق»، «انجام مناسکِ عبادی»، «فرار از موقعیتِ آسیب زا»، «پرهیز از همنشینی با هواپرستان» و «فاصله گرفتن از موقعیت های زمینه سازِ گناه» به منظور پیشگیری از بروز آسیب های اخلاقی تأثیرگذارند. همچنین برای درمان انحرافات اخلاقی از «انجام مناسکِ عبادی»، «همنشینی با صالحان» و «هجرت از موقعیتِ گناه» استفاده می شود. برای رشد اخلاقی نیز «انجام مناسکِ عبادی»، «همنشینی با صالحان» و «حرکت در مسیرِ معنویت» نمونه هایی از کاربرد این روش محسوب می شوند.
تحلیل نسبت میان تربیت اخلاقی و تلقین
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
27 - 48
حوزه های تخصصی:
آیا تربیت اخلاقی امری عقلانی عاری از تلقین است یا این که لزوما با تلقین اخلاقی همراه می باشد؟ در پاسخ به این پرسش و نسبت میان تربیت اخلاقی و تلقین دو دیدگاه کاملا متفاوت وجود دارد. دیدگاه مخالف تلقین، منکر هرگونه نسبتی میان تربیت اخلاقی اصیل با تلقین است. در این نگرش تلقین بر اساس چهار معیار قصد، روش، محتوا و پیامد صورت می گیرد. در دیدگاه موافق تلقین، نقش تلقین برای تربیت اخلاقی، حیاتی و اجتناب ناپذیر است. در این رویکرد از آن جایی که تصدیق معیار غایی اخلاقی غیرممکن است تلاش در تربیت اخلاقی مسلما رنگ و بوی تلقین دارد. فصل مشترک دو دیدگاه فوق، نادیده گرفتن شرایط سنی یادگیرنده در امر تربیت اخلاقی است. پژوهش حاضر برخلاف دیدگاه مخالف تلقین، تربیت اخلاقی بدون تلقین را امری غیرممکن می داند. اما از سوی دیگر با محصور کردن کارکرد مثبت و لازم تلقین به دوران اولیه رشد بچه از دیدگاه تربیت اخلاقی تلقینی نیز فاصله خواهد گرفت. مطابق این ادعا، از آن جایی که بچه در مراحل اولیه رشد خود فاقد قوای انتقادی و استدلالی لازم برای فهم و پذیرش و تبعیت از یک معیار اخلاقی است، تربیت اخلاقی در این دوره با تلقین درآمیخته است. این نوع تلقین، تاثیر گذاری بر تمایلات، عادات و انتظارات بچه است که منجر به شکل گیری تعهد اخلاقی نزد او خواهد شد. لذا تلقین اصول اخلاقی در دوران بچگی ناقض تفکر و سنجش نقادانه قضاوت های اخلاقی در دوره رشد و بلوغ فکری او نخواهد بود.
تحلیل هستی شناسانه و معرفت شناسانه مفهوم «باید» و نسبت آن با تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
173 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، تحلیل هستی شناسانه و معرفت شناسانه «باید» و نسبتش با تربیت اخلاقی در اندیشه کانت بود که به روش استنتاجی انجام شد. حوزه پژوهش آثار تالیفی و تحقیقی دیدگاه های کانت بود که از طریق فیش برداری، کدگذاری، تحلیل موضوعی و مقوله بندی قیاسی مرور شد. روایی تحقیق با مطالعه منابع متعدد و توجه به مبتنی بودن یافته ها بر موضوع حاصل شد. پایایی با طی مراحل شناسایی منابع مرتبط، جمع آوری، ثبت و تلفیق داده ها، تشکیل واحدهای تحلیل، تدوین مقوله ها و زیربخش ها و مرور و مقایسه آنها، استخراج گزاره ها و نتیجه گیری محقق گردید. در هستی شناسی، نسبت باید با واقعیت و خداشناسی و در معرفت شناسی، ابزار شناخت آن به دست آمد. گزاره ها عبارتند از: «باید واقعیت عینی دارد»؛ «دین تأییدکننده تکالیف اخلاقی است»؛ «عقل کاشف بایدهاست». عوامل تأثیرگذار بر سلوک عملی فرد را قیاس بین گزاره های واقعی و هدفهای تربیتی تعیین کرد: «درک واقعیت های اخلاقی عینی» و «شناخت بایدها با استفاده از عقل». نتایج نشان داد شناخت ارزش ها و پیروی از بایدها بستگی به توانایی عقلانی افراد دارد و هر کدام از مؤلفه های تأثیرگذار بر سلوک فرد، دلالت هایی مانند پرورش هنرهای عقلی دارد. فراهم شدن این زمینه ها در نظام آموزشی به فراگیران کمک می کند تا با استمداد از نیروهای عقلانی به ارزش گذاری صحیح مسائل بپردازند.
مقایسه تحلیلی رویکردهای مبتنی بر اخلاق فضیلت: «اخلاق فلسفی» در اسلام و «تربیت منش» در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
۹۰-۷۳
حوزه های تخصصی:
رشد و بالندگی اندیشه های فیلسوفان یونانی و بنیان گذاران اخلاق فضیلت، در بستر اسلام موجبِ شکل گیری یکی از مهمترین رویکردهای تربیت اخلاق دینی، «اخلاق فلسفی» شد. در غربِ معاصر، رویکردِ «تربیت منش» به عنوان فضیلت گرایی نوین، توانست در مواجهه با سال ها مقابله با بنیان های تربیت سنتی، دوباره مورد توجه اندیشمندان تربیتی قرار گیرد. این مقاله برای اولین بار، به مقایسه اصول و روش های تربیتی این دو رویکرد با خاستگاه مشترک که در دو بستر متفاوت رشد یافته اند، می پردازد. هرچند هردو رویکرد، در همه جانبه نگری، استفاده از روش های تربیت مستقیم و غیرمستقیم، اهمیت به جایگاهِ تمامی عوامل موثر در رفتار و بسیاری از روش ها همسانند، این مقاله توانسته است نقاط تمایز آنها را درمیزانِ تاکید در عوامل موثر دررفتار و معرفی اصول، راهبرد و روش های خاصِ هردو رویکرد ارائه نماید که مهمترین آنها، بهره مندی رویکرد اخلاق فلسفی از مبانی، اصول و آموزه های دین مبین اسلام است.
آموزش اخلاق با استفاده از بازی: ظرفیت ها و مزایا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های آموزش اخلاق که اخیراً مورد توجه پژوهشگران حوزه اخلاق و تعلیم و تربیت قرار گرفته و سابقه دیرینه ای در آموزه های اسلامی دارد، آموزش از طریق بازی است که هدف اصلی این مقاله تبیین دقیق آن و بررسی ظرفیت ها و مزایای این روش است؛ با این تفاوت که در این مقاله، تمرکز ما نه بر نوع یا مورد خاصی از بازی ها، بلکه بر مطلق بازی های جمعی است که الزاماً طراحی اخلاقی نیز ندارند. براین اساس در این مقاله با استفاده از روش استنتاجی و استنادی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پس از مروری بر پیشینه روش های غیرمستقیم آموزش اخلاق، به تعریف و تحدید بازی پرداخته شده و سپس ضمن برشماری تعدادی از کارکردهای مؤثر بازی در ارتقای اخلاقی بازیکنان، به برخی مزایای این روش بر روش های دیگر تربیت اشاره شده است. تقویت تواضع اخلاقی، تعادل بین نفع شخصی و نفع جمعی، ایجاد ظرفیت بُرد و نهایتاً روحیه پذیرش شکست، از جمله ظرفیت های بازی در آموزش اخلاق است.
شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعلیم و تربیت معاصر با مسئله تربیت اخلاقی روبه رو است. اهمیت تربیت اخلاقی در نظام های آموزشی و پرورشی، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی مبانی و اهداف الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی صورت گرفته است. روش ها: تحقیق حاضر به صورت ترکیبی و شامل بخش های کیفی و کمی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به صورت قیاسی و در بخش کمی از روش تحقیق پیمایشی استفاده شد. در تحلیل محتوی، 54 مقاله مطابق معیارهای مورد نظر بررسی شد. برای تشکیل الگوی پیشنهادی، داده های حاصله تلفیق شدند. ابزار تحقیق پیمایش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به تایید 5نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی، 85 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی به صورت هدفمند انتخاب شدند که الگوی پیشنهادی براساس نظرات آنها اعتباریابی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 18 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: الگوی طراحی شده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی بود. مهم ترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتج شده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزش های اسلامی به برنامه درسی تربیت اخلاقی شد. نتیجه گیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی تربیت اخلاقی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفه های برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو می توان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارت ها و صلاحیت های اخلاقی دست یافت.
تحلیل مقایسه ای مفهوم تربیت اخلاقی از منظر علامه طباطبایی با الگوی رشد صفات خُلقی شخصیت (با هدف کاربرد در عرصه فرزندپروری)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۴ (پیاپی ۶۷)
73 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای خانواده، تربیت اعضای جدید و پرورش فرزندان بر اساس نیازهای تربیتی مختلف از جمله تربیت اخلاقی است. مقاله حاضر درصدد است از طریق مقایسه تحلیلی مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و کاربردهای دو الگوی تربیت اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و رشد صفات خُلقی شخصیت به نگاهی عمیق تر در این زمینه دست پیدا کند. برای دستیابی به این هدف از روش فرایند چرخه ای تحلیل استفاده شده است. بر این اساس، الگوی فرزندپروری مبتنی بر آرای تربیت اخلاقی علامه طباطبایی به منزله الگویی جدید تبیین و بررسی شد و نشان داده شد که «منش»، هدف اصلی تغییر در فرایند این الگو محسوب می شود و چگونگی ایجاد آن تحت تأثیر سه عامل «صفات طبیعتی ذاتی (موروثی)»، «صفات خُلقی غیرذاتی (محیط ساخته)» و «اخلاقیات (خودساخته)» انسان است و اراده خود شخص در ایجاد و شکل دهی به آن نقش بسزایی دارد. این الگو با تکیه بر ایجاد تغییر در این عوامل و مؤلفه ها، راهبردها و روش های آموزشی و تربیتی خود را بنا می گذارد و اساسی از نظر مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و کاربردی، تفاوت هایی با الگوی تربیت اخلاقی رشد صفات خُلقی شخصیت دارد.
جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی از منظر کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
1 - 26
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش پیش رو شکاف میان نظر و عمل در اخلاق و عدم وضوح جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی است. هدف کلی این پژوهش مشخص کردن جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی کانت است. کانت از سه تخیل (تولیدی، بازتولیدی و خلاق) در آثار و اندیشه خویش سخن به میان آورده است که هریک دارای تعریفی مشخص و کارکردی متمایز است. با این حال می توان وجه اشتراک هر سه تخیل را در قابلیت ترکیب به معنای کلی آن دانست. بر اساس روش تحلیل استعلایی یا فرارونده در قالب سه تحلیل نشان داده شد که میان تخیل و اخلاق، شروط لازمی وجود دارد. بر اساس تحلیل اول، شرط لازم عمل اخلاقی اراده خیر است و شرط لازم تحقق اراده خیر، تخیل خلاق است. در تحلیل دوم نتیجه شد که شرط لازم برای تحقق امر مطلق، قدرت تصویر سازی خیال است و در بیانی دیگر نتیجه گرفته شد که شرط لازم تحقق امر مطلق، قوه تخیل است. در تحلیل سوم چنان نتیجه شد که شرط لازم امکان امر مطلق استفاده از تخیل به وسیله آزمایش فکری است. بر اساس روش استنتاجی و در قالب سه استنتاج جایگاه تخیل در تربیت اخلاقی نشان داده شد. در اولین استنتاج نتیجه گرفته شد که برای تعلیم و تربیت اخلاقی باید به پرورش تخیل پرداخت. در دومین استنتاج به حاصل آمد که برای همدلی یا هر نوع تربیت اخلاقی به معنی امر مطلق، باید به پرورش خیال ورزی پرداخت. در سومین استنتاج چنان نتیجه شد که برای پرورش تخیل به جهت تعلیم و تربیت اخلاقی (تخیل اخلاقی) باید از روش آزمایش فکری استفاده کرد.
فراتحلیلی بر پژوهش های آموزش چندفرهنگی، آموزش شهروندی، تربیت اخلاقی، تربیت سیاسی و تربیت دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
111 - 88
حوزه های تخصصی:
بر پایه ی نظریه نهادی، پذیرفته شدنِ نظام آموزشی توسط محیط بیرونی تنها در گرو نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی است. پژوهش حاضر بر آن بود تا عملکرد آموزشی و تربیتی مدارس ایران در نهادینه کردن این ارزش ها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، فراتحلیلی کیفی بر تمامی پژوهش هایی که به بررسی وضعِ موجود نظام آموزشی در نهادینه کردن ارزش های چندفرهنگی، شهروندی، اخلاقی، سیاسی و دینی پرداخته بودند، انجام شد. با تکیه بر تکنیک کاسپ، پژوهش های مورد نظر کنترل کیفی و پالایش شدند و در نهایت، 89 پژوهش به فراتحلیل راه پیدا کردند. یافته ها نشان داد که عملکرد آموزش های مدارس در نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی، ضعیف و ناکارآمد بوده است. از یک سو، آموزش های مدارس توجهی ناکافی و نامناسب به این ارزش ها داشته اند. از دیگرسو، رویکردی که در آموزش این ارزش ها در پیش گرفته شده است، رویکردی غیرفعال، مکانیک و محافظه کارانه بوده است که به یادگیری ژرفی در دانش-آموزان نمی انجامد. این مساله سبب شده که دانش آموزان تنها در سطح مفهوم با این ارزش ها آشنایی پیدا کنند و گرایشی راستین و پایدار در آن ها برای حرکت و روآوردن به این ارزش ها ایجاد نشود. در نهایت، تنها اهرم های فشار محیط بیرونی برای گذار به گونه گون شدن مدارس است که می تواند بستری برای نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی فراهم کند که خود نیز نیازمند هموار و همتراز شدن ساختار اجتماعی جامعه است.
تربیت اخلاقی فضیلت مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۱
1 - 14
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان یک نظام تربیتی، سهمی عمده در جهت گیری آن نظام دارد از این لحاظ منظری که ما بر مبنای آن مواجهه با مسائل اخلاقی را برمی گزینیم، به صورت کاملاً تعیین کننده ای نظام تربیتی را برمی سازد. از این رو تربیت اخلاقی فقط یک زمینه و ساحت تربیتی مشخص و منفک نیست، بلکه به یک معنا، عمق و جوهره ی نظام تعلیم و تربیت را نشان می دهد. در این میان اخلاق فضیلت گرا به عنوان بدیلی برای نظام های اخلاقیِ عمل محور، می تواند چشم انداز متفاوتی را در فهم ما از مسائل اخلاقی رقم زند و بنیاد تربیت اخلاقی را نیز دستخوش تحول بنیادین گرداند. هدف از این مقاله واکاوی و صورت بندی این نقش در نظام تربیتی کلان است تا مشخص گردد که تربیت اخلاقی فضیلت مند می تواند چارچوبی متفاوت برای کلیت نظام تربیتی باشد. در این مقاله تلاش بر این است تا اولاً به صورت فلسفی و نظر یک به اخلاق فضیلت در ارتباط با تأثیرگذاری بر نظام تربیتی پرداخته شود و از سوی دیگر تنها جنبه خاصی از این نظام مورد توجه نباشد، بلکه تأثیر اخلاق بر کلیت نظام تربیتی مورد بررسی قرار گیرد. مقاله نهایتاً با این رهیافت به پایان می رسد که: تربیت اخلاقی فضیلت مندانه در اساس نوعی نگرش متفاوت به ساحت تربیت اخلاقی را رقم خواهد زد، زیرا بسیاری از بنیان های تربیت اخلاقی در نظام رسمی تربیتی بر پایه رویکردی قاعده مدار و بیرونی استوار شده است که اجازه شکل گیری درونی شاکله های اخلاقی را از متربیان سلب می نماید. در تربیت اخلاقی فضیلت مند، هدف از تربیت اخلاقی دنبال نمودن کمال اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی متربیان خواهد بود و نه پرداختن صرف به انجام تکالیف از سوی آنها.
تحلیل معانی و اطلاقات عتاب در نهج البلاغه؛ هم سو با روش های تربیت اخلاقی (مطالعه موردی نامه های17، 39 و 41)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
63 - 95
حوزه های تخصصی:
دین اسلام بر محوراخلاق است وکلیه افراد انسانی از حقوق خاصی برخوردار هستند و هرگونه عدم احترام به ساحت انسانی با ذات و فطرت انسانها در تقابل است.این مقاله با هدف تحلیل مصادیق عتاب (نکوهش ها و تحقیرها)در نامه های نهج البلاغه بر اساس روشهای تربیت اخلاقی،انجام شده است تا مشخص شود که دلایل کاربرد این عبارات از طرف مربی بزرگ بشری چه بوده است.روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و معناشناختی بوده است و نامه های 17، 39 و 41نهج البلاغه که دارای این مصادیق بودند مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.یافته های پژوهش حاکی از این است که حضرت امیر(ع)با تأسی به روشهای تربیت اخلاقی از جمله؛تذکر،مواجهه با نتایج اعمال،آگاهی بخشی و بینش-دهی،تمثیل،موعظه،محاسبه،انذار و عبرت آموزی؛نسبت به آگاهی بخشی به مخاطب اهتمام ورزیده و هدف نهایی ایشان از بیان این عبارات؛اعطای بینش به مخاطبان خاص از عمل ناپسند خود و بیدار سازی سایر افراد از مکر وحیله آنان می-باشد.از مجموع روش های تربیتی مورد استفاده توسط حضرت(ع)،روش تربیتی آگاهی بخشی و بینش دهی،دارای بیشترین فراوانی است که مبین اهمیت و تأثیرگذاری این روش،جهت روشنگری و اصلاح بشر،نسبت به سایر روشهای تربیتی می-باشد.
گونه شناسی شیوه های تربیت اخلاقی حضرت یوسف (ع) از منظر قرآن
حوزه های تخصصی:
بشر، با تمام پیشرفت و توسعه های که در حوزه ی علوم و فناوری داشته است به دلیل عدم توجه به ارزش های اخلاقی و مسائل تربیتی که ناشی از نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر غیر آموزه های وحیانی است گرفتار مشکلات و نابسامانی های بسیاری در عرصه های فردی، خانوادگی و اجتماعی شده است. درک صحیح شیوه های تربیتی پیامبران می تواند الهام بخش تفکرات سازنده و رفتارهای مطلوب و سیراب کننده ی دل های تشنه ی حقیقت در هر عصر و نسلی باشد و نقش حیاتی در تحولات عظیم انسان های بیداردل و تزکیه ی نفوس در ابعاد گوناگون زندگی ایفا کند. نگارندگان با توجه به اهمیت و کاربردی بودن مسئله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از دانش تربیت، بر اساس گزاره های قرآن شیوه های تربیتی اخلاقی حضرت یوسف (ع) را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که حضرت یوسف (ع) در حوزه شیوه های اخلاقی از شیوه ایجابی، اصلاحی و تثبیتی و تقویتی استفاده کرده است. در شیوه ایجادی از ارائه الگوهای نیکو، بیان وقایع واقعی و جذاب، ترغیب به ایجاد رفتار و اعمال خوب، انذار و تبشیر، تزکیه و تلقین و بهره گیری از پرسش اخلاقی در تربیت، جهت نهادینه سازی ارزش ها و تمدن سازی، در شیوه اصلاحی از موعظه و جدال نیکو، تقوا مداری، چشم پوشی و از خودگذشتگی و در شیوه تثبیتی و تقویتی از ایجاد بینش مثبت در مخاطبین، یادآوری نعمت ها و ابتلا و امتحان بهره جسته است. شایان ذکر است که شیوه های ذکرشده جهانی بوده و امروز هم اگر به درستی به کار گرفته شوند تحول بنیادی در جامعه بشری ایجاد خواهد شد، همان طور که حضرت یوسف (ع) با به کارگیری آن ها توانست رفتارها، گفتارها و خصلت های ناپسند مردم مصر را متحول ساخته اخلاق برگرفته از وحی را به آنان در حوزه نظر و عمل آموزش دهد.
نقش روش موعظه در تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم «موعظه» به مثابه روشی مؤثر در تربیت اخلاقی مطرح است. گرچه سؤالات متعددی درباره کاربرد این روش در «تربیت اخلاقی» به نظر می رسد، اما اینکه «موعظه» از چه کارکردهایی در «تربیت اخلاقی» برخوردار است و در قالب چه شیوه هایی تحقق می یابد، سؤالاتی هستند که کمتر به آنها پرداخته شده است و پاسخ به آنها موضوع این پژوهش را تشکیل می دهد. نتایج تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر اندیشه های علامه مصباح یزدی انجام شده، حاکی از آن است که این روش علاوه بر پیشگیری از بروز انحرافات و درمان آسیب های اخلاقی، در رشد و تعالی اخلاقی نیز مؤثر است. اندیشیدن، تجربه کردن، یادآوری، مَثَل آوردن، شعر سرودن، قصه گفتن، گردش کردن، بشارت دادن، بیم دادن، بازداشتن، توبیخ کردن و کیفر دادن، از شیوه های «موعظه» در «تربیت اخلاقی» محسوب می شوند و دست اندرکاران تربیت می توانند با به کارگیری آنها روش «موعظه» را عملیاتی سازند.
بررسی نقش و ارتباط مؤلفه های اراده بر تربیت اخلاقی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و ارتباط مؤلفه های اراده در تربیت اخلاقی (خودسازی و دگرسازی) با روش توصیفی و تحلیلی استنباطی و با استفاده از منابع درون دینی و تأکید بر آرا و اندیشه های علامه مصباح یزدی انجام شده است. در این پژوهش نقش و ارتباط شناخت و گرایش و قدرت به عنوان عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده اراده بررسی گردید و جایگاه عقل، فطرت و وحی به عنوان ابزارهای هدایت در تعیین معیارهای انتخاب و جهت دهی انتخاب و اراده، توضیح داده شد. کنترل غرایز و انجام کار خیر به عنوان مهم ترین راهکارها و روش های تقویت اراده مطرح گردید و رابطه دوسویه اراده و اخلاق در تقویت یکدیگر بررسی شد. ازآنجاکه تبلور اراده در افراد انسانی به سبب عوامل مختلف وراثتی، محیطی و تربیتی متفاوت است، اشاره شد که کسانی می توانند با یک برنامه منظم به بالاترین مراحل اخلاقی دست یابند که از اراده ای قوی و استوار، که از آن به «عزم» یاد می شود، بهره مند باشند.
اصول اخلاقی تربیت متعاطیان حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از محوری ترین ارکان جامعه به حساب می آید؛ انبیاء الهی مبعوث شدند تا اخلاق را در عالم فراگیر نمایند چنانکه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هدف مبعوث شدنشان را تکمیل کردن مکارم اخلاق بیان می کنند؛ بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی(رحمه الله علیه) نیز در آثار خود توجه ویژه ای به مسئله ی اخلاق دارند تا جایی که حتی در کتب فقهی ای مثل تحریر- الوسیله نیز مسائل اخلاقی را مورد بحث و بررسی قرار می دهند؛ از طرفی بر اساس اندیشه امامین انقلاب اسلامی تحقق حکومت اسلامی شرط لازم رسیدن به تمدن اسلامی است و روشن است که رکن اصلی حکومت اسلامی؛ متعاطیان حکمرانی و مدیران حکومت هستند به این معنا که تا شرایط برای تربیت حکمرانان و مدیران در جامعه ی اسلامی مهیا نشود حکومت اسلامی ایجاد نخواهد شد؛ کتاب شریف نهج البلاغه به این مسأله به طور ویژه پرداخته است تا جایی که امیرالمومنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در کنار هر دستور حکومتی یک یا چند دستور تربیتی اخلاقی دارند؛ در این نوشتار سعی شده است که با روش تحلیل مضمون اصول تربیتی حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه در قالب سه مهارت مبنایی-شناختی و مهارت رفتاری و مهارت معنوی تبیین گردد تا سهمی هرچند ناچیز در پیشبرد منویات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در زمینه تحقق تمدن اسلامی داشته باشد؛ و در انتها این مهارت ها در قالب یک جدول ارائه می گردد. سؤال اصلی(یا هدف اصلی) هدف اصلی در این مقاله بیان شاخصه های مهم اخلاقی برای بسترسازی حکمرانی اسلامی با محوریت متعاطیان این امر از منظر نهج البلاغه می باشد. در این نوشتار سعی شده که اصول اخلاقی مهمی که لازمه حکمرانی اسلامی است و در نهج البلاغه روی آن تأکید شده است احصاء گردد؛ با این رویکرد که تا زمانی که توجه ویژه به تغییر در ساحت درونی آحاد جامعه برای تربیت متعاطیان حکمرانی صورت نگیرد تغییر در ساحت اجتماع بما هو اجتماع ممکن نخواهد بود؛ بر همین اساس بررسی قواعد اخلاقی از منظر نهج البلاغه می تواند افقی نو در این راستا پیش روی محققین قرار دهد.
تحلیل محتوای کتاب های تفکر وسبک زندگی دوره اول متوسطه از منظر تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش تحلیل محتوای کتاب های تفکروسبک زندگی دوره متوسطه اول از منظر تربیت اخلاقی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کتاب های تفکر وسبک زندگی دوره اول متوسطه بود. کل کتابها به عنوان نمونه، مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوا مبتنی بر روش ویلیام رومی است که بر اساس مبانی نظری تهیه و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی تایید شد. پایایی سیاهه تحلیل محتوا، توسط دو تحلیل گر انجام شد. ضریب همبستگی بین دو تحلیل مستقل، 79/0 بود. واحد مطالعه درس های کتاب، واحد تجزیه و تحلیل متن، پرسش و تصویر کتاب است که بر اساس مقوله های فعال و غیر فعال تحلیل و ضریب درگیری مشخص شد. یافته های پژوهش نشان داد، تصاویر کتاب تفکر وسبک زندگی پایه هفتم با ضریب درگیری 23/0و تفکروسبک زندگی پایه هشتم با ضریب درگیری 71/0، ضریب درگیری پایینی داشتند. ضریب درگیری متن 137/0 که حاکی از غیرفعال و غیرپویا بودن متن کتاب های تفکر وسبک زندگی است، در نتیجه تصاویر و متن زمینه را برای فعالیت فراهم نمی کند. همچنین پرسشهای تفکر وسبک زندگی پایه هفتم با ضریب درگیری 4 وتفکر وسبک زندگی پایه هشتم42/2 بیشترین ضریب درگیری را دارد.