مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ساختار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان نقش راهبردهای مدیریتی در توانمندسازی مدیران بوده است.روش: جامعه آماری 1012 نفر از مدیران عالی، میانی و عملیاتی یکی از سازمان های کشوری در ستاد، مراکز استان ها و شهرستان های 13 استان بوده است. نمونه ها از طریق نمونه گیری خوشه ای و تصادفی منظم انتخاب شدند گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. روایی ابزار سنجش به وسیله اساتید و صاحب نظران حوزه توانمندسازی تایید و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی (?=0.892) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون کولموگراف- اسمیرنوف، آزمون فریدمن و آزمون کروسکال والیس انجام شد.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد در بین راهبردهای مدیریتی، عامل تدارک منابع بیشترین تاثیر و عامل ساختار کمترین میزان تاثیر را در توانمندسازی مدیران داشته اند.نتیجه گیری: رتبه بندی راهبردهای مدیریتی موثر بر توانمندسازی مدیران به ترتیب شامل تدارک منابع، شفافیت نقش، پاداش، حمایت، ارزیابی عملکرد، فناوری اطلاعات، سبک رهبری و ساختار بوده است.
ساخت یابی روشنفکری دینی؛ «مطالعه موردی مهندس بازرگان»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این بررسی سعی دارد با الهام از نظریه ساختار بندی به مطالعه روشن فکری دینی ونمونه مهندس مهدی بازرگان بپردازد. روشنفکران دینی به عنوان یکی از جریان های فکری ایران معاصر علاوه براینکه خود محصول شرایط جامعه در حال گذار هستند با اندیشه وعمل خود در شکل دهی به ذهنیت و نهاد ها وروبط سیاسی نیز نقش ایفا نمودند. با توجه به اینکه روشنفکران نسل های پیشین درساحت اندیشه وعمل به انسجامی دست نیافتند. نیروهای ظهور یافتندکه بعدها به روشنفکران دینی معروف شدند. آنان مدعی سنتز جدیدی از تلفیق سنت ومدرنیته بودند واز آنجایی که جهان سنتی ومدرن به شکلی که وجود داشت ارضای شان نمی کرد. با گزینش گری در پی بنیانگذاری جامعه وسیاستی آرمانی بر اساس مولفه های دینی ومدرن برآمدند وبدین ترتیب، کنش آنان بر تحولات سیاسی چند دهه اخیر ایران تاثیر مهمی بر جای گذارده است.
بررسی تطبیقی حکایت های تاریخی «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف» از منظر ساخت و صورت در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی یکی از آثار ماندگار و جاودانه تاریخ و ادبیات فارسی است.بررسی این اثر با رویکردهای گوناگون و از جنبه های مختلف می تواند نتایج ارزشمندی را در پی داشته باشد؛ یکی از این جنبه ها، بررسی تطبیقی ماجراهای این اثر است. در این مقاله کوشیده شده، ساختار ماجرا های «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف»، با یکدیگر مقایسه شود. از این رو، در آغاز خلاصه ای کوتاه از هر دو ماجرا آمده است و پس از آن، جنبه های داستانی به کار رفته در این دو ماجرا بررسی و واکاوی شده است. یافته های پژوهش نشان داد، دو ماجرای یاد شده، ساختار منسجم و مستحکمی دارند و هر چند ساختار کلی دو ماجرا و شخصیت ها و کنش های آن ها از دیدگاه ساختاری شباهت فراوانی با یکدیگر دارند؛ اما در شیوه های روایت، معرفی شخصیت ها، توصیف و صحنه تفاوت های آشکاری میان این دو ماجرا دیده می شود و چنین می نماید، در ماجرای بوبکر حصیری که حوادث آن در روزگار بیهقی روی داده، بهره گیری نویسنده از زبان ارجاعی، این ماجرا را تاریخی تر ساخته و در ماجرای «افشین و بودلف» که پیش از روزگار بیهقی اتفاق افتاده و دست نویسنده برای برخی دگرگونی ها در شیوه روایت آن بازتر بوده، بهره گیری از زبان عاطفی داستان را روایی تر و نمایشی تر ساخته است.
معرفی نسخه خطی «سلیم و سلمی» از عبدالرزاق بیگ دنبلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رویکرد اصلی مقاله حاضر این است که، یکی از میراث های ادبی زبان و ادب فارسی را - که منظومه ای عاشقانه تحت عنوان «سلیم و سلمی» از عبدالرزاق بیگ دنبلی است - به دوست داران فرهنگ و ادب معرفی کند و گرد و غبار گذشت زمان و بی توجهی اهل ادب را از چهره آن بزداید و با ارایه گزارشی مفصل از ساختار و محتوای آن، یکی دیگر از گنجینه های پنهان فرهنگی - ادبی را در معرض دید و استفاده علاقه مندان قرار دهد. و به این طریق گامی هرچند کوتاه، در زنده نگه داشتن یکی از آثار گران سنگ عرصه زبان و ادب فارسی بردارد.
شکل شناسی سه داستان از گرشاسب نامه بر بنیاد نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسب نامه با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریه ریخت شناسی در نوع ادبی «اسطوره» به شمار می رود. بسیاری از اجزا و کنش های بررسی شده در روایات گرشاسب نامه با روایت شناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونی هایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان می شود.
ساختار ساختارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تاملات فرمالیست های روس و دانشمندانی چون لوی اشتروس در باب مفهوم ساخت و ویژگی های آن، هرگونه تغییر در درون یک ساخت، مجموعه عناصر سازنده آن ساخت را تحت تاثیر قرار می دهد. این تحولات مربوط به ساختار ساختارهای هر دوره است. هرگاه ساختار ساختارها در اوج باشد، ساختارهای دیگر نمی توانند در انحطاط مطلق باشند و برعکس. وقتی از این دیدگاه به تاریخ فرهنگ ایران عصر اسلامی نگاه کنیم، حدود قرن چهارم عصری است که ساختار ساختارها در اوج است و بنابراین همه ساختارهای کوچک تر چون شعر، نثر، موسیقی، عرفان، طب و معماری نیز در جایگاه بلندی قرار دارند.
آن چه فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن را در عصر فردوسی و بیرونی برجستگی ویژه بخشیده است، «آزادی خرد» است که در منازعات اشاعره و معتزله به چشم می آید. وقتی تفکر اشعری بر فرهنگ ایرانی حاکم شد، چراغ خرد به خاموشی گرایید و ساختار ساختارهایی که بر محور «یقین» استوار شده بود جای خود را به «حجیت ظن» سپرد و گزاره های گمانی جای گزاره های منطقی را گرفتند
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ارنست همینگوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک از جمله بینان گذاران داستان کوتاه در ایران است. علیرغم نوسان هایی که در تکنیک او وجود دارد، وی نویسنده ای توانمند و تاثیرگذار در تاریخ ادبیات داستانی ایران بوده است. به همین ترتیب نقش ارنست همینگوی از نظر تاثیر در شکل گیری داستان کوتاه به عنوان یک قالب جدی هنری در جهان انکارناپذیر است. چوبک برخی داستان های کوتاه خود را کاملا به سبک همینگوی نوشته است. در بسیاری از داستان های کوتاه او، ردپای همینگوی مشاهده می شود. علاوه بر این، تاثیر همینگوی حتی در رمان او (تنگسیر) مشهود است. با این حال، به طور طبیعی برخی از ویژگی های داستان نویسی او چه در بعد اندیشه و چه در بعد تکنیک با همینگوی متفاوت است و در مواردی این تفاوت به طور کامل خود را نشان می دهد. در این بررسی، هدف آن است که وجوه مشترک و متفاوت شیوه نویسندگی چوبک در مقایسه با ارنست همینگوی مورد توجه قرار گیرد. در این مجال بررسی داستان ها و مقایسه آنها در دو بعد درونمایه و ساختار انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان داده است که صادق چوبک نخستین نویسنده ایرانی است که به گرته برداری از ارنست همینگوی پرداخته است. عینی گرایی، استفاده از ضدقهرمان ها و بکارگیری شیوه نگارشی خاص همینگوی، از موارد عمده شباهت میان برخی آثار دو نویسنده است. از وجوه مهم تفاوت دو نویسنده، یکی عدم پیروی چوبک از یک سبک واحد، دیگری درونمایه های آشکار و صریح داستان های چوبک و در نهایت گرایش چوبک به داستان هایی با لایه های سطحی روان شناختی است که در آثار همینگوی قابل مشاهده نیست. ضمن این که چوبک نیز مانند بسیاری از پیروان همینگوی در درک عمیق شیوه نگارشی او موفق نبوده و تنها به گرته برداری سطحی پرداخته است.
نقد و بررسی قرائت های تاریخی و زندگی نامه ای غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم شهرت و اهمیّت حافظ، اطّلاع چندانی از جزئیات زندگی وی یا چگونگی سرودن اشعارش نداریم. محقّقان برای جبران کمبود منابع، یا به گفتارهای کلیشه ای تذکره نویسان اعتماد کرده اند و به تطبیق اشعار و تعابیر حافظ با آن موارد پرداخته اند یا آنکه به غزل های حافظ همچون سند بازگو کننده زندگی و مسائل عصر تکیه کرده اند. اگر در برخی موارد از شخص یا حادثه ای نامی به میان آمده، سایر موارد را نیز با آن مطابقت کرده اند و بر مبنای این تطبیق، مفردات و تعابیر اشعار را شرح کرده اند یا جزئیات زندگی حافظ را بر اساس آن بازنویسی کرده اند. علّت اصلی این رویکرد به شعر حافظ، ناشی از تصوّر استقلال ابیات در غزل حافظ است. این تصور استقلال، موجب شده محقِقان از طرح های حافظ درغزلهای مدحی، رندانه، عاشقانه و عرفانی غفلت کنند و معنای ثانوی و هنری گزارهها و تعابیر حافظ را در معنای واقعی تلقی کنند. در این مقاله، با توجه به ساختار منسجم غزلیات حافظ، اسباب و عوامل قرائت تاریخی از اشعار ناب و غیر تاریخی حافظ را بررسی کرده ایم که با عنایت به ساختار منسجم از محصور کردن غزل های ناب حافظ پرهیز می شود.
ساختار تشبیه مرکّب در شعر منوچهری دامغانی و فرّخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشبیه مرکّب گونه ای از تشبیه است که در آن دو هیأت به یکدیگر مانند می شوند. مشبّهٌ به در این تشبیه، بیش از یک جزء و تصویر حاصل از تشبیه، مرکّب است. در تشبیه مرکّب، عناصر متعدّدی از مشبّهٌ به مورد نظر شاعر هستند که ضمن ترکیب با یکدیگر به صورت یک «کلّ واحد» به مشبّه پیوند می خورند. در خصوص تشبیه مرکّب گفته اند: تشبیهی است که می توان تصویر حاصل از آن را به صورت یک تابلو نقاشی درآورد. این تشبیه در روند تطوّر هنری خود از سبک خراسانی عبور کرده و سرانجام به شکلی بسیار فشرده، در شعر سبک عراقی و هندی جلوه کرده است. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی از شاعران طراز اوّل سبک خراسانی هستند که در دیوانشان تشبیه و مخصوصاً تشبیه مرکّب جایگاه خاصی در زمینه تصویرگری و تخییل دارد. در دیوان فرّخی سیستانی تشبیه، بیشتر زمینه های اشرافی و سپاهی دارد و نیز متضمّن مدح ممدوح و وصف عناصر درباری است؛ اما در شعر منوچهری که شاعری طبیعت گرا و اهل توصیفات پیچیده از طبیعت است، تشبیه مرکّب در خدمت توصیف و خلق تصاویر طبیعی قرار گرفته و از این نظر وی هنرمندانه تر با این ابزار صور خیال برخورد کرده است. ساختارهای خاصی از نظر تعدّد ابیاتی که در آنها تشبیه مرکّب آمده در دیوان هر دو شاعر به چشم می خورد که اولین نمونه های اسلوب معادله و تشبیه تمثیل از آن دست هستند. در این تحقیق به بررسی و تحلیل ساختارهای سه بیتی، دو بیتی و تک بیتی متضمّن تشبیه مرکب در دیوان این دو شاعر پرداخته ایم.
نقش مجالس قانونگذاری در فرآیند سیاستگذاری ؛ به سوی یک الگوی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نقش و جایگاه مجالس قانونگذاری در فرآیند سیاستگذاری نیازمند ارائه و کاربست یک الگوی نظری یا مدل مفهومی است، زیرا این مجالس از جمله نهادهایی هستند که دامنه مداخله آنها در فرآیند سیاستگذاری در کشورهای مختلف، متفاوت و از تعیینکنندگی ماهوی تا اثرگذاری صوری در نوسان است. در چارچوب نظریه ساختار- کارگزار نقش مجالس قانونگذاری در سیاستگذاری و نوسان موجود در این نقش از دو دسته عوامل ساختاری و کنشگری متأثر است. ساختارها شامل اختیارات و صلاحیتهای مجلس، سازمان درونی مجلس، توزیع قدرت در نظام سیاسی و ساختهای بیرون از مجلس میشوند. کنشگران شامل رئیس و هیئت رئیسه مجلس، رئیس قوه مجریه، نمایندگان و گروههای نفوذ هستند. در تعامل این ساختارها و کنشگران و برآیند حاصل از آنها سه دسته مجالس تعیین کننده، مؤثر، کماثر و خنثی در فرآیند سیاستگذاری در کشورهای مختلف قابل شناسایی هستند.
ساختارها، فرآیندها و عوامل مؤثر بر توسعه میان رشته اى ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به سه دهه است که جدال اندیشه اى بر سر مفهوم سازى، درک و کاربست آموزش یا مطالعات میان رشته اى، همچنان ادامه دارد. این جدال، که نتیجه کاستی هاى شناخت شناسى آموزش و مطالعات رشته اى در تبیین مسائل پیچیده هستى و جامعه بشرى است، همچنان نیازمند ژرفکاوی هاى بسیار است.
با توجه به دیرینه کوتاهِ اندیشه پردازى در قلمرو آموزش و مطالعات میان رشته اى، روش شناسى مناسب در این مطالعه، تحلیل نظریه ها و اندیشه هاى رایج در این زمینه با رویکردى نقادانه است.
یافته هاى این کندوکاو نظرى بر این نکته تأکید دارد که درهم تنیدگىِ مفهومى، دگراندیشى و تفکر نقاد، از جمله بایسته هایى است که به پیشبرد مطالعات و آموزش میان رشته اى مى انجامد. افزون بر آن، مطالعات میان رشته اى، بیش از آنکه به کوشش هاى فردى متکى باشد، نیازمند هم کنشى گروهى است. افزون بر آن، عواملى نظیر منابع مالى، سوگیرى حرف هاى و حمایت نهادى، از جمله نیروهاى زمین هاى است که بر مطالعات میان رشته اى اثر مى گذارد و عوامل گروهى، عوامل شناختى و حل مسئله نیز از جمله نیروهاى هدایت کننده آن است.
ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزه وقتی در ساختار اندیشگانی عارفان قرار می گیرد، بنا بر ویژگی بطن گرا و تأویلی عرفان، از حوزه معنای ظاهر شرعی فراتر رفته، با گسترش معنایی، جایگاهی فرا شرعی مییابد تا جایی که گاه توجه به روزه شرعی از مبطلات این روزه فرا شرعی می شود. ساختار صیروری- دیالکتیک عرفان که پدیده ها را در فرایند ایجاب و سلب، پیوسته در معرض شدن قرار می دهد، از سه اصل و الگوی سلوکی مشترکِ شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل شده است. هریک از مباحث و مقوله ها در این ساختار در حکم عناصر و اجزایی اند که بلافاصله بُعدی تأویلی به خود می گیرند و می توان آنها را زیر سه اصل شریعت، طریقت و حقیقت، با ابعاد معنایی متفاوت، جای داد. با نگاه در زمانی و تاریخی به روزه، مشخص می شود که در مراحل آغازین عرفان و تصوّف، بیشتر، مباحث شرعی روزه مدّ نظر عارفان است؛ اما هرچه از تاریخ عرفان می گذرد، مفهوم روزه جنبه تأویلی می گیرد و خود را با ساختار سه مرحله ای آن تطبیق می دهد. در این مقاله با اتکا به سیر تحول روزه در کتاب های برجسته عرفانی در یک نگاه ساختاری به ذکر شباهت ها و تفاوت های این نگرش ها می پردازیم.
ساختار و ابعاد ساختاری در سازمان های دانش محور
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختار و الگوهای طراحی نقوش حیوانی سفالهای چشمه علی و سیلک III در شمال مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صورت بندی ادوار فرهنگی پیش از تاریخ شمال مرکزی ایران به عنوان منطقه محوری در پیکره فلات بزرگ ایران در حدکمال،تبیین نگردیده است.مهم ترین اطلاعات باستان شناختی که درصورت بندی های انجام شده استفاده شده،مجموعه سفالهای رایج در جوامع پیش از تاریخ این منطقه است.بر اساس زمینه های لایه نگاری،گاهنگاری و دیگر یافته های باستان شناختی محوطه های باستانی که در منطقه مورد کاوش قرار گرفته اند،به روشنی می توان از دوفرهنگ متفاوت که در دوران پیش از تاریخ به ظهور رسیده اند،نام برد؛فرهنگ چشمه علی و سیلک III یکی از وجوه مشترک فرهنگ های یاد شده، افزایش و تنوع بی سابقه نقوش در ظروف سفالین رایج آنها است.به نظر می رسد الگوهای نقشی به مرور زمان شکل گرفته اند.دراین پژوهش به ثبت و تحلیل متغیرهای ساختار و طرح توجه ویژه خواهد شد.تا از این راه بتوان به روابط متقابل بین دو فرهنگ پی برد.باید توجه داشت در شیوه های سنتی،تفاوت بین مجموعه های سفالی بر اساس توصیف،مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
خاستگاه شرقی «شاه لیر» بر اساس تطبیق ساختار آن با داستان های شرقی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبان های مختلف و روابط پیچیدة آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث اثرگذاری و اثرپذیری درحوزه های هنری، مکاتب ادبی و جریان های فکری می پردازد. در این میان تطبیق آثار شرقی با آثار غربی به عنوان دو قطب مقابل، همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مقالة حاضر با طرح این سؤال که « آیا نمایشنامة «شاه لیر» اثر شکسپیر ریشه در افسانه های کهن شرقی - ایرانی دارد؟» و پس از نشان دادن احتمال وجود ارتباط شاه لیر شکسپیر با شرق، سعی کرده است با تطبیق این نمایشنامه، با نمونه هایی از انواع مختلف منابع شرقی – ایرانی از جمله اسطورة فریدون، افسانة هندی گل بکاولی، قصة عرفانی قلعة ذات الصور، داستان میرزا خسته خمار و داستان پادشاه و سه دخترش، شباهت های موجود در روایت غربی با روایت های شرقی را نشان دهد. در این مقاله، با کاهش داستان شاه لیر به نه «بن مایه» و تطبیق آن با داستان های مورد نظر معلوم شد که این داستان با تطبیق بیش از نود درصدی بن مایه های اساسی آن با نمونه های شرقی، می تواند خاستگاه شرقی داشته باشد. پژوهش هایی از این دست در حوزة مطالعات ادبی معاصر ایران بی سابقه نیست، اما تا جایی که نویسندگان اطلاع دارند، پژوهش مستقلی دربارة نمایشنامة شاه لیر شکسپیر، بر این اساس انجام نشده است.
راز توفیق شعر «باران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هنر به صورت عام و شعر کودک به وجهی خاص تاکید بر تنظیمات زیباییشناسانه و ترفندهای زبانی، ادبی و ساختاری است؛ چرا که ادبیات کودک و نوجوان باید بیش تر از هنرهای دیگر در جهت میزان و چگونگی ایجاد ارتباط ارزیابی شود. هانس روبرت یاس نسبت متن ادبی با مخاطبان کودک و نوجوان را کاربردی نظری و زیباییشناسیک می داند که یکسره از بافت اجتماعی و کاربرد تاریخی جداست (Lemon، 1962: 43) در ادبیات کودک ایران، شعر «باران» یکی از خوش ساخت ترین و گویاترین و به تبع آن موفق ترین آثاری است که بیش از چهل سال در کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی جا خوش کرده است. راز این ماندگاری و توفیق چیست؟ بی شک یک اثر ادبی با تکیه بر محتوا و بافت تاریخی نمیتواند اقتدار خود را برای طولانی مدت حفظ کند؛ زیرا با گذشت بافت تاریخی و کهنه شدن مضمون و موضوع، آن اثر نیز رونق خود را می بازد و بی مصرف می شود. به نظر می رسد اشارت ها و انتظارات فرمالیستی و زبانی تعبیه شده در ساختمان شعر «باران»؛ مانند جسمیت زبان، قدرت تطبیق پذیری فراوان، ساختار اپیزودیک، موسیقی غنی، پایان پذیری خلاق و.... از عوامل توفیق شعر «باران» می باشد. در این مقاله سعی می شود این مسأله مورد بررسی قرار گیرد
ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریخت شناسی حکایت های کلیله و دمنه ی نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایت های کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایت های هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایت های هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. اهمیت نثر کلیله و دمنه ی نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار می رود.روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه ی کتابخانه ای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیان گر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیده بودن حکایت ها به ترکیب حرکت ها بستگی دارد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایت های دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایت ها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آن ها با کلیله و دمنه، به نظر می رسد این داستان ها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شده اند.
بررسی ساختار متن در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف المحجوب هجویری از آثار تعلیمی صوفیه و متعلق به دوره ی نخستین نثر فارسی است. اهمیت این کتاب در این است که اطلاعات فراوانی از تصوف و موضوعات مربوط به آن در اختیار خواننده قرار میدهد. نثر این کتاب در قسمتهای مختلف متفاوت است و با موضوع سخن ارتباط مستقیمی دارد؛ با وجود تنوع موضوعات و گوناگونی نثر در کشفالمحجوب، این کتاب ساختاری منسجم و یکپارچه دارد. در این مقاله به ساختار کلی این کتاب و شیوه ی ویژه ی نویسنده ی آن در تبیین و گسترش اندیشهها و مضامین محوری پرداخته شده است.
حس آمیزی: سرشت و ماهیت
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند حس آمیزی را بر بنیان نگاهی شناختی به ساختار زبان، مورد بررسی و بازکاوی قرار دهد. بنیان نظری این تحقیق بر نظریات جوزف استرن، معناشناس؛ استفان اولمان، زبان شناس و آزگود دانشمند روان شناس استوار شده است. نویسنده از این رهگذر تلاش می کند تا ماهیت این عنصر زبانی را از استعاره تبیین و بر فرایندهای ادراکی و تاثیرات عاطفی و ذهنی گوینده هنگام کاربرد حس آمیزی تاکید کند. از این رو پس از طرح و تشریح فرایند شکل گیری حس آمیزی، آن را به عنوان یک مقوله ادراکی و عصب شناختی مورد بررسی قرار داده، ساخت و ساختار حس آمیزی را با ذکر نمونه هایی از ادب فارسی تشریح می کند. آنگاه پدیده حس آمیزی در هنر و پدیده های زبانی (شعر و نثر) مورد بازکاوی قرار می گیرد. دستاورد علمی، پژوهش حاکی ازاین مطلب است که حس آمیزی به لحاظ ماهیت، استعاره ای است که در آن از یک مقوله ادراکی به مقوله ادراکی دیگر نوعی انتقال معنی، بربنیان تشابه و تداخل دیده می شود. این مسئله ریشه در ساختار استعاری و نظام گزینشی تفکر انسان دارد. همین امر سبب می شود که حس آمیزی در شاخه های گوناگون هنر از جمله سینما، نقاشی و موسیقی فراوان به کار گرفته شود. مکتب های ادبی نیز به حسب ایدئولوژی و تفکر گروهی خود، از حس آمیزی نه فقط برای تصویرآفرینی، بلکه برای انتقال معنی و تاثیر ادراکی بر مخاطب به گونه های متفاوتی بهره می گیرند.
تحلیل ساختاری و نشانه شناختی هفت پیکر نظامی از منظر جنبه های نمایشی
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجه ای همواره به عنوان یکی از بزرگ ترین خالقان آثار داستانی گنجینه ادب فارسی به شمار آمده است، با این همه، آثار پژوهشی در زمینه شناخت ساز و کار قصه گویی و داستان پردازی او بسیار اندک و انگشت شمارند. از سوی دیگر، معدود پژوهش های صورت گرفته نیز هم خود را مصروف توصیف زندگی نظامی و تشریح نکته های ادبی و دقایق معانی اشعار وی کرده اند، اما در عرصه های دیگری همچون کند و کاو در زمینه شیوه یا شیوه های قصه گویی نظامی و باز نمودن مایه های اندیشه او، هنوز هم جای خالی بسیار احساس می شود، که همین مسئله انگیزه بررسی الگوهای قصه گویی و روایت در آثار نظامی را در نگارندگان این مقاله به وجود آورده است.
به منظور انجام این پژوهش، از میان «گنج»های پنج گنج نظامی، منظومه هفت پیکر برگزیده شد، زیرا به لحاظ شیوه قصه گویی و برخورداری از جنبه های نمایشی از دیگر «گنج»ها بویژه لیلی و مجنون و خسرو و شیرین متمایز است. بر همین اساس، در این مقاله کوشش بر آن بوده است تا با بهره گیری ازاصول و روش های پیش اندیشیده مستتر در دو رهیافت بنیادی نقد امروز، ساختگرایی و نشانه شناسی، جنبه های نمایشی و داستانی هفت پیکر مورد تحلیل و موشکافی قرار گیرد. هدف از این کار در مرتبه نخست، ارائه شگردها و فنون داستان سرایی و شناخت عناصر نمایشی هفت پیکر و در مرتبه بعد فراهم آوردن امکان استفاده از آثار نظامی، در اقتباس ها و آثار داستانی و نمایشی جدید است. برای دستیابی به این هدف، جنبه های نمایشی موجود در این اثر در چهارچوب مطالعات مربوط به شخصیت شناسی، موقعیت نمایشی، کشش، کنش و واکنش، تعلیق و شخصیت های کنش گر بررسی شده اند، تا هرگونه اقتباس و برداشت تازه و علمی از این اثر برای اهدف نمایشی چهارچوبی علمی داشته باشد.