مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۴۱.
۱۰۴۲.
۱۰۴۳.
۱۰۴۴.
۱۰۴۵.
۱۰۴۶.
۱۰۴۷.
۱۰۴۸.
۱۰۴۹.
۱۰۵۰.
۱۰۵۱.
۱۰۵۲.
۱۰۵۳.
۱۰۵۴.
۱۰۵۵.
۱۰۵۶.
۱۰۵۷.
۱۰۵۸.
۱۰۵۹.
۱۰۶۰.
عرفان
لاشک أن قضیه التعلیم و التربیه تعد من القضایا المفصلیه فی کل مجتمع. و من هنا یتوجب علینا الوقوف على المدارس التربویه الناجحه التی ظهرت طیله التاریخ .و القضیه الرئیسیه التی یدور حولها رحى هذا البحث هی دراسه الحکومه التی اسسها العارف الشیعی میرسید علی الهمذانی الذی عاش فی القرن الثامن الهجری و ما یدخل فی منظومته التعلیمیه و التربویه من أقواله و أفعاله و ما استوحاه من الشریعه الإسلامیه و العرفان الشیعی. و ما نتوخاه فی بحثنا هذا هو التوصل إلى الإجابه على السؤالیین التالیین اعتمادا على الأسلوب الوصفی التحلیلی: ۱. ما هی أهم العناصر التعلیمیه و التربویه للحکم الشیعی العرفانی من منظور میر سید علی الهمذانی؟ ۲. کیف استخدم میر سید علی العناصر التعلیمیه و التربویه من خلال حکمه على المجتمع الکشمیری؟ و من أهم النتائج التی تم التوصل إلیها عبر هذا البحث هی ان هذا العارف الشیعی راهن لتحقیق أهدافه التربویه السامیه أثناء حکمه، على معرفه الله و أولیاءه الصالحین و مختلف عوالم الکون و النفس و مراتبها و الطاعه و مستویاتها و الفضائل و الرذائل الخلقیه بما یدخل فی نطاقهما من محاسن الأخلاق و مساوئها و معرفه التوبه و آدابها. و قد جعل میر سید علی من المعرفه اداه لتنمیه الأخلاق بمختلف نواحیها الفردیه و الاجتماعیه و الاقتصادیه و کذلک اخلاق المواطنه .هذا و قد وظف میر سید علی الهمدانی باتجاه حکمه التربوی الشیعی أسالیب منوعه و ملائمه لکل أطیاف مجتمعه من اهل الکفر و أهل الکتاب و عوام الناس و العلماء و الحکام و العرفاء و ذلک لارشاد المجتمع الکشمیری نحو الازدهار الدینی و الاجتماعی و الاقتصادی عبر المکافحه العلمیه و الثقافیه بدل المکافحه العسکریه.
صور خیال در نثر مجالس عرفانی قرن پنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
117 - 150
حوزه های تخصصی:
نثر مجالس عرفانی در قرن پنج دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر نثرهای ادبی متمایز می کند. ویژگی هایی که می توان آن ها را در دو حوزه لفظی و معنوی مورد بررسی و تفحص قرار داد. از آنجایی که بیشتر مخاطبان مجالس عرفانی از طبقه متوسط و عموم مردم جامعه بودند، آرایش لفظی و معنوی کلام موجب عذوبت و شیوایی سخن می شد و موافق طبع مخاطبان بود. همچنین ماهیت اندیشه های عرفانی که غیر محسوس و انتزاعی است؛ اقتضا می کند که مشایخ برای نیل به اهداف تعلیمی خود از برخی مقوله های بلاغی نظیر تشبیه، تناسب، ترکیبات کنایی و بخصوص تمثیل که در محسوس کردن امور معقول بسیار کاریی دارد، استفاده کنند. در این مقاله سعی شده ضمن تبیین و بررسی عناصر بلاغی در نثر مجالس متصوفه قرن پنجم و ذکر اهمیت به کارگیری آن ها در مسیر تعلیم مفاهیم عرفانی با آوردن مصادیقی از کتب منثور در حوزه مجلس گویی صوفیانه، نحوه بهره جویی مشایخ از این فنون را مورد بحث و بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که مشایخ صوفیه قرن پنجم در مجالس و محافل خود برای نیل به مقاصد تعلیمی و هر چه ملموس و مفهوم کردن مطالب عرفانی از ادوات صور خیال به ویژه تمثیل، استعاره وتناسب -البته با شدت و ضعف هایی نسبت به هم- بهره وافر برده اند.
بررسی جایگاه و عملکرد شعر و اندیشه مولانا در آثار شهید مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
319 - 348
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشه ها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشته است. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین شخصیت های معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناخته شده ای با ادبیات فارسی برقرار نمی کنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشان دهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان می دهد، شهید مطهری با استعمال برخی از حکایت های مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاه ها و از طرفی تضعیف پاره ای ازگفتمان های رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهید مطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص می شود.
چشم انداز پایداری در اشعار عاشورایی (مطالعه موردی: شاعران عاشورایی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
1 - 14
حوزه های تخصصی:
در این جستار، مفاهیم پایداری در اشعار عاشورایی یزد به روش توصیفی تحلیلی و استشهادی با هدف تأویل درون مایه اشعار عاشورایی در چارچوب حماسه و عرفان بررسی می شود. در اشعار عاشورایی یزد، جنبه های زیبایی شناختی و هنری، چنان با محتوای اشعار و اعتقاد سرایندگان درهم تنیده اند که نقطه عطفی در گسترش بیان مفاهیم پایداری و پراکنده کردن این نوع پیام به شمار می رود. شاعر آیینی یزد با آمیزش دو زبان ادیبانه فارسی و زبان عامه مردم و با کاربرد ادبیات محلی، اندیشه و مفاهیم موجود در فرهنگ و مکتب شهادت را به شکلی روشن بیان می کند. دستاورد این روند باعث شده است در ماورای اشتراکات موضوعی اشعار عاشورایی، مفاهیم پایداری در دو محور حماسه و عرفان، زینت بخش این نوع اشعار شوند و فصل تازه ای در تاروپود این دسته اشعار، با بهره گیری از این دو عنصر جلوه گری کند؛ به طوری که اشعار عاشورایی با هاله ای از حماسه و عرفان و از دریچه عواطف و بُکا، درس های مختلف ارزش شناختی و انسان شناختی را به بشر می آموزند. بدیهی است پیوند عاطفه، عرفان و حماسه عاشورایی با اندیشه های پایداری، باعث غنا و اعتلای شعر آیینی، تبیین فلسفه عاشورا، ادبیات جبهه و جنگ و گسترش شعر فارسی شده است.
بررسی و تحلیل اندیشه پایداری در متون منثور عرفانی از قرن پنجم تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
27 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجّه در متون عرفانی، بررسی روابط عرفا با حاکمان زمانه و چگونگی برخورد با آنان است. در بادی امر به نظر می رسد که عرفا با سیاست بیگانه اند و عرفان که از مقوله معنا، کشف و شهود، خلوت و خلسه است، با سیاست که پدیده ای بیرونی، عمومی، اجتماعی و مرتبط با زندگی و معیشت انسان هاست؛ قابل جمع نیست و رابطه ای بین معنویت گرایی و عرفان با سیاست ورزی وجود ندارد. بررسی متون عرفانی نشان می دهد که علاقه مندی عارفان به سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت او که به گونه ای با شیوه اداره کشور مرتبط است، آنها را به واکنش در برابر سیاست و حکومت واداشته است. بسیاری از بزرگان عرفان در آثار خود به پایداری سیاسی پرداخته و دیدگاه خود را نسبت به مسائل سیاسی و گردانندگان حکومت بیان نموده اند. مؤلّفه هایی چون: توصیه حاکمان به عدالت ورزی، ستم ستیزی، انتقاد از حاکمان، حق گویی در برابر حاکمان ظالم و پایداری در برابر قدرت های حاکم، بیانگر نقد و اعتراض به رفتار حاکمان و پایداری سیاسی عرفا می باشد.
نگرش عرفانی و اساطیری شهرنوش پارسی پور نسبت به زن و جایگاه اجتماعی او براساس رمان زنان بدون مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
77 - 108
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزه عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستان های عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار داده اند. شهرنوش پارسی پور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زندگی شخصیت های داستانی می نگرد و جاودانگی در حقیقت را به تصویر می کشد. رمان زنان بدون مردان، از آثار مهم شهرنوش پارسی پور است که با بهره گیری از بن مایه های عرفانی به خلق شخصیت زنان داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، بررسی نگرش اجتماعی و عرفانی شهرنوش پارسی پور در رابطه با زن و جایگاه اجتماعی او بر اساس رمان زنان بدون مردان، می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر یک از شخصیت های داستان زنان بدون مردان را می توان نماینده قشری از جامعه زنان دانست؛ زنانی که با رسیدن به مرحله خودشناسی و سیر در انفاس خود سعی در شناخت حقیقت وجودی خود دارند و با پاکی درون، در پی جاودانگی و حقیقت هستند.
تصوّف در دوره استبدادِ منوّر رضاخانی؛ پژوهشی درباره زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افول تصوف در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
213 - 231
حوزه های تخصصی:
علی رغم مخالفت های شدید، تصوف تا پایان دوره قاجار به حیات خویش ادامه داد. هنوز در ایران خانقاه های بسیاری وجود داشت و صوفیان پشمینه پوش در شهرها مشاهده می شدند. اما با روی کار آمدن رضاشاه افول تصوف سرعت گرفت تا آنجا که در اواخر حکومت وی کمتر نشانی از صوفیان در جامعه ایرانی دیده می شد؛ خانقاه ها متروک شده بودند و دیگر رونق گذشته را نداشتند و صوفیان نیز دلق ها را رها کرده، جامه مرسوم آن روزگار را بر تن کرده بودند. مقاله حاضر به بررسی زمینه های سیاسی، اقتصادی و فکری افول تصوف در دوره پهلوی اول پرداخته و نقش آن ها را در افول تصوف بازگو کرده است. انتقادات تند روشن فکران این دوره از تصوف و آموزه های آن یکی از دلایل اصلی افول تصوف در دوره پهلوی اول بوده است، به عنوان مثال تقی ارانی که اولین چهره مهم مارکسیسم ایرانی است عرفان/ تصوف را افیون توده ها می دانست. به باور او کارکرد عرفان/ تصوف چیزی جز به انقیاد درآوردن طبقات فقیر جامعه (برده ها و ...) نبوده است. با وجود اثرگذاری این نقدها بر بسیاری از نخبگان جامعه، اصلی ترین دلیل افول تصوف را باید در قوانین وضع شده از سوی حکومت پهلوی در موضوعاتی چون موقوفات جست وجو کرد. بنابر این قوانین، موقوفات که از مهم ترین منابع درآمد خانقاه ها بودند مصادره و نظارت آن ها به دولت واگذار می گردید؛ امری که با سخت تر کردن معیشت صوفیان عملاً خانقاه نشینی و عزلت گزینی را ناممکن و زمینه را برای برچیده شدن بساط تصوف مهیا می ساخت.
فلسفه و اصطلاحات فلسفی در مصیبت نامه و منطق الطیر عطار
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
257 - 271
حوزه های تخصصی:
رابطه فلسفه و ادبیات رابطه ای میان اندیشه (قوه ناطقه) و کلام (نطق) است. ادبیات وسعتی به اندازه همه پرسش های بشری دارد؛ از عشق گرفته تا مسائل فلسفی، مناسبات قدرت، مسائل اقتصادی، رنج های فردی و روابط انسانی، بنابراین ادبیات گریزی از فلسفه ندارد. در غالب مواقع به مسائلی می رسد که در فلسفه نیز مطرح است. سوال اصلی در این پژوهش آن است که مفاهیم فلسفی چه بازتابی در شعر عطار داشته و نگاه عطار به فلسفه چگونه نگاهی است؟ آثار عطار آکنده از مفاهیم عمیق فلسفی، کلامی و عرفانی است. یعنی زبان عطار و کلامش، محملی برای معانی بسیار عمیق در حوزه های مذکور است. عطار علاوه بر آشنایی با بسیاری از علوم از قبیل عرفان، نجوم، روان شناسی، تاریخ و... فیلسوف نیز هست اما از نوع فلسفه ستیز! این مقاله با تکیه بر دو اثر عطار یعنی مصیبت نامه و منطق الطیر به تصحیح استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای تنظیم و تدوین شده است.
تحلیل گفتمان انتقادی آثار فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 90
حوزه های تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر عارف سده هفتم، اشعار و لمعات خود را با درون مایه عشق سروده و نگاشته است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی نرمن فرکلاف، غزلیات، رباعیات، عشّاق نامه و لمعات عراقی را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین کاویده و در پی آن است که بداند عراقی تحت تأثیر کدام گفتمان ها و سویه های قدرت قرار دارد و سهم او در بازتولید یا مبارزه با آن ها چه میزان است. ازاین رو در سطح توصیف پس از یافتن سر نخ گفتمان ها، به کمک آن ها به گفتمان کاوی و تأثیر و تأثّر عراقی پرداخته ایم. در شعر عراقی، پرکاربرد ترین واژه و مضمون، عشق است. حاکمیت جملات مجهول از بی صدایی عاشق و میدان داری عشق خبر می دهد. پررنگ ترین نمود عشقش، «درد فراق» است. عراقی، تحت حاکمیت ضمیر «تویِ» (معشوقِ) نامعیّن است که «من» او را تابعی از «او» (معشوق) کرده است. در بافت موقعیتی، هجوم مغول و ظهور ابن عربی، علمی و عملی و علنی ترشدنِ گفتمان عراقی را در پی داشت و بستری شد تا بی محابا تر، از عشق به معشوق ازلی، دم زند و جان مایه شعر، به ویژه لمعات را بر پایه وحدت وجود نهد. در بینامتنی، تحت تأثیر گفتمان آیاتی از قرآن، اندیشه های وحدت وجودی ابن عربی و جمال گرایانی چون احمد غزالی است. در قلندرمنشی، با تهوّر بیشتر میراث دار سنایی و عطار است. بنیادی ترین نظرگاه تقابلی عراقی، گفتمان عشق محور در برابر زهدمدار است. همین رَویّه به دلیل ماهیت انفعالی زبان و بیانش، در راستای تثبیت ساختار نهاد قدرتِ حاکم عمل کرده است.
نقد صوفی (آسیب شناسی تصوف اسلامی)
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
150 - 172
حوزه های تخصصی:
تصوف به عنوان نظام فکری فراگیر، در اعضا و جوارح فرهنگ ما ایرانیان، به رغم این همه دگرگونی و دگرگیسی، ریشه دوانده است و بخش گسست ناپذیری از فکر و فرهنگ ما محسوب می شود؛ به گونه ای که تصور فرهنگ ایرانی بدون این عنصر مسیر نیست؛ اما این تصوف در طول تاریخِ دورودراز خود، دوست و دشمنان زیادی داشته است و البته خواهد داشت. بر این اساس ما در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی نقد صوفیان (درون مکتبی) و با تکیه و تأکید بیشتر غیر صوفیان (برون مکتبی) از جریان تصوف هستیم تا از میان این دو نوع تفکر انتقادی به شناخت بهتر و بیشتری از جریان تصوف دست یابیم. در جریان نقد درون مکتبی ابن جوزی را به عنوان نمایده این گروه برگزیده ایم. در پایان نتیجه ای که حاصل شده است، این است که از همان روزگار آغاز تصوف، این نحله فکری بر پایه تفکر انتقادی ایجادشده است و نقد جزو جدایی ناپذیر آن محسوب می شود.
هستی شناسی عرفانی حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت حقیقت هستی و چگونگی دست یابی به این شناخت از دلبستگی های دیرینه بشر بوده است. برخی با ابزار خِرد برخی با تجربه اعم از تجربه بیرونی و یا عرفانی در این عرصه گام نهاده اند. برونداد این تلاش ها، پیدایش مکاتب مختلف فکری خردگرا، تجربه گرا و شهودگرا بوده است. حاج ملاهادی سبزواری، شارح حکمت متعالیه صدرایی، در بررسی مسائل هستی شناسی، در آثار گوناگون خود، روش های عقلی، نقلی و ذوقی را بکار برده است. مساله و هدف اصلی این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده این است که وی به کدام روش دلبستگی ویژه داشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سبزواری در بررسی مسائل فلسفی، همچون «اصالت وجود، بداهت وجود، اعاده معدوم» و سایر مسائل فلسفی در آثاری مانند شرح منظومه، حواشی اسفار، حواشی شواهد الربوبیه و شرح الاسماء الحسنی به ساحت برهان اکتفا نکرده است، بلکه با روش ذوقی و عرفانی میان این مسائل فلسفی و مسائلی همچون عشق خداوند به موجودات، تجلی، فیض مقدس و وحدت وجود پیوند برقرار کرده است. سبزواری بر اساس نظریه عرفانی «لا تکرار فی التجلی» معتقد است که دو صورت یا دو حرکت متحقق در تجلی از حیث «تعاقب زمانی و مکانی» عینا همانند همدیگر نیستند. عشق نیز نقشی بنیادین در آفرینش دارد و اصولا عشق، سرچشمه آفرینش است.
پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و پیامدهای تعامل دوسویه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان و فلسفه، روش های گوناگونی برای شناخت حقیقت دارند؛ یکی برپایه برهان های عقلی و دیگری با شهودهای قلبی سامان می یابد. اما این تفاوت روشی، لزوماً به تقابل محتوایی نخواهد انجامید؛ زیرا هریک از آن ها اگر برابر موازین پیش روند به حقیقت می رسند؛ حقیقتِ یگانه مشکّکی که هرکدام به اندازه خویش، آن را می یابند. اختلاف این یافته ها طولی و تشکیکی است، نه عرضی و تقابلی؛ به گونه ای که یک حقیقت خارجی در دو سطح برتر و پست تر ادراکی، یافته می شود. درنتیجه گزاره های برآمده از برهان و شهود، یکدیگر را تایید می کنند، نه تکذیب. بنابراین گزاره های عرفانی عقل پذیرند، نه عقل گریز یا عقل ستیز. ازسوی دیگر، هریک از این روش ها برتری هایی بر دیگری دارند که تعامل دوسویه آن ها را بایسته می سازد. برخی از مهم ترین پیامدهای این تعامل عبارتند از: 1. نقش عقل در سنجش، تصویرسازی و اثبات محتوای شهودی. 2. نقش شهود در ژرفابخشی به تصور مسئله، یافتن حد وسط، و فزایندگی یقین عقلی. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی، پیوند تشکیکی عرفان و برهان، و تعامل دوسویه آن ها را تبیین خواهد کرد.
ابعاد عقلی و عرفانی نماز از منظر حاج ملاهادی سبزواری با تکیه بر کتاب «اسرار الحکم»
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد عقلی و عرفانی نماز از منظر حاج ملاهادی سبزواری با تکیه بر کتاب «اسرار الحکم» بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که نگاه بی بدیل حکیم سبزواری در تبیین سلوک عرفانی، عقلی و فقهی نماز موجب می شود نمازگزار بتواند در هر یک از اجزاء نماز، اعم از مقدمات، مقارنات یا ارکان نماز، در سلوک معنوی و سیر عرفانی، به حالت جذبه و ذکر به سوی محبوب سرمدی که هدف آفرینش موجودات است، برسد. بعد از این اتفاق نمازگزار درکی متفاوت از تقلید را تجربه می کند، به گونه ای که هر لحظه با شوق و نشاط، به انجام این فریضه می پردازد. لذا بیان اسرار موجود در اسرار الحکم می تواند راهگشای انسان قرن حاضر برای انس با نماز باشد. در پاره ای از موارد، رویکرد عرفانی و فلسفی سبزواری در شرح و تبیین احکام فقهی نماز، با چالش های ابهام و ناسازگاری مواجه شده است.
بازشناسی تطبیقی پردازش اشاری تفاسیر عارفان در تفسیر روح المعانی
حوزه های تخصصی:
دریافت لطایف معنایی قرآن کریم در تمام عرصه های هدایتی کلام وحی با گستره ی اعتقادات، احکام، اخلاق و مسائل فردی و اجتماعی کوششی فراگیر از سوی دانشمندان مسلمان است. تلاش هایی که گاه به صورت مستقل و در عنوان تفسیر انجام گشته و گاه در خلال آثار اخلاقی و عرفانی متبلور شده است. تفسیر روح المعانی به عنوان یکی از تفاسیر ارزشمند سده های متأخر اسلام با رویکرد جامع و جلوه های اشاری قابل توجّه است. نسبت صوفیانه به آلوسی، تأثیر باورهای صوفیانه او در تفسیر روح المعانی، جایگاه تفسیر او در میان تفاسیر قرآن، تأثیری که تفاسیر پس از او از روح المعانی پذیرفته اند و کاربرد رویکرد صوفیانه در تفسیر او، مطالعه روی این تفسیر با نگاه تأثیرپذیری از رویکرد صوفیانه را ضروری می کند. بررسی هایی که بر تفاسیر انجام می شود در دو قالبِ بررسی پیشاتفسیری و از نوع روش تفسیری، منبع و مبانی در تفسیر و مسائلی از این دست است. گونه دیگر بررسی محتواهای تفسیری است. نوشتار پیش رو که موضوع بازشناسی پردازش اشاری تفاسیر عارفان در تفسیر روح المعانی را دنبال کرده از جنس مطالعه نوع دوم است و قصد دارد تا چگونگی بازتاب و تبیین تفاسیر عارفانه توسط آلوسی را بررسی کند. در راستای این هدف با رویکردی توصیفی تحلیلی ابتدا شیوه های بیان اقوال عرفانی در تفسیر روح المعانی را استخراج می کنیم. پس از آن مفاهیم و اصطلاحات مهم نزد صوفیه را استخراج و بررسی می کنیم که کدام یک در تفسیر آلوسی به کار رفته و در آخر نیز خوانش آلوسی از این گزاره ها را بیان خواهیم کرد. در راستای رسیدن به این هدف گزاره هایی را توصیف و بخشی را تحلیل می کنیم.
عرفان و اخباری گری در اندیشه میرزا محمد اخباری (م. ۱۲۳۲ه .ق) پژوهشی در روابط جریان های اجتهادی، اخباری و صوفی در نیمه نخست سده سیزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
387 - 406
حوزه های تخصصی:
میرزا محمد اخباری، یکی از علمای اخباری است که به واسطه آثار متعددش در انتقاد تند علیه مجتهدان شناخته شده است. در پژوهش حاضر، سویه کمتر شناخته شده اندیشه و آثار میرزا محمد اخباری، که شامل گرایش های عرفانی اوست، بررسی گردیده و تأثیر بافت فکری زمانه، که دوران ستیز سه گفتمان اجتهادی، صوفیانه و اخباری در دهه های نخست سده سیزدهم قمری بود، بر بُعد عرفانی اندیشه او واکاوی شده است. پرسش های پژوهش حاضر چنین اند: ارتباط میرزا محمد اخباری با تصوف و عرفان در آثار و زندگی وی چه نمودهایی داشته است؟ تا چه اندازه ای از اخباری گری تأثیر پذیرفته است؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که مواضع میرزا محمد اخباری درباره عرفان و تصوف، از ادبیات تندش در برابر مجتهدان تأثیر پذیرفته است. میرزا محمد اخباری با استفاده از دوگانه عرفان/تصوف، از عرفان دفاع و از تصوف انتقاد می کند. او رساله هایی در حکمت عرفانی نگاشته و با برخی از صوفیه در ارتباط بوده است. میرزا محمّد، متصوفه را به مجتهدان و عارفان را به اخباریان تشبیه کرده و صوفی و مجتهد را به جهت بدعت گزاری و وابستگی به اهل سنت مشابه هم فرض کرده است. در عین حال، او با توسعه دامنه مصادیق عارف و دفاع از شخصیت های صوفی، که مورد نکوهش علما بوده اند، عملاً در جدال مجتهدان و صوفیه، جانب صوفیه را گرفته است.
بررسی اشکالات حکم ناپذیری ذاتِ عاری از تعینات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
83 - 112
حوزه های تخصصی:
اهل معرفت ذات الهی را بدون در نظر گرفتن تجلیات یا تعینات، فوق تنزیه و تشبیه می دانند. از نظر ایشان، «ذات بی تعین» برتر از هر حکم و توصیفی است و همهٔ توصیف های ذات ناظر به «ذات به حسب تعینات» اند. این ادعا در نگاه اول، دست کم سه اشکال عمده دارد: 1) خودمتناقض است، 2) مستلزم همهٔ اشکالات نظریهٔ کلامی تعطیل است، 3) برخلاف نصوص دینی و حتی بسیاری از متون عرفانی است که در آنها به ظاهر ذات بما هی ذات توصیف شده اند. در نوشتار حاضر، با روشن تحلیلی توصیفی، این سه اشکال را ارزیابی کرده و نشان داده ایم که هر سه از عدم توجه به قیود حکم ناپذیری ذاتِ عاری از تعینات برخاسته اند. منظور عارفان از حکم ناپذیر ذاتِ بی تعین، نه این است که خداوند مطلقاً ناشناختنی و توصیف ناپذیر است تا ادعای ایشان خودمتناقض یا مستلزم تعطیل باشد و نه به معنای سلب صفات کمالی از ذات الهی است که با توصیفات شرعی و عرفانی منافات داشته باشد. عرفا مانند سایر اندیشمندان برجستهٔ مسلمان، شناخت اجمالیِ حضوری و حصولی ذات الهی را و همچنین توصیف ذات حق را به اندازهٔ شناختی که از او برای مخلوق ممکن است، قبول دارند. سخن عارفان این است که همهٔ شناخت ها و تمام توصیف های ما محدود و متعین و ناقص و از راه تعینات و به اندازهٔ تعینات هستند و در حد ذات بی تعین او نیستند، به طوری که حتی تعبیر «ذات بی تعین» نیز یک نوع توصیف متعین از اوست نه یک شناخت اجمالی از ذات بی تعین او.
رهیافت عرفانی به آیه مباهله با تأکید بر واژه «انفسنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۵۴
215 - 244
حوزه های تخصصی:
در آیه مباهله - 61 آل عمران، خداوند متعال از علی بن ابیطالب(ع) به عنوان نفس رسول خاتم(ص) یاد کرده است. بررسی تاریخی و روایی در منابع شیعه و اهل سنت، مشخص می کند که عبارت «انفسنا» صرفاً به شخص حضرت علی(ع) تعلق دارد و در این خصوص اختلافی بین فریقین نیست. از منظر کلامی آیه شریفه دلیلی بر ولایت معنوی و سیاسی آن حضرت(ع) دانسته شده است. چنان که به لحاظ فلسفی این واژه بر نوع خاصی از قرب و نزدیکی بین رسول اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) دلالت دارد .این که در رویکرد عرفانی این واژه به چه معنا و ابعاد مفهومی- ظاهری و باطنی آن چگونه قابل تبیین و دارای چه دلالت هستی شناختی است، مسأله این پژوهش است. به نظر می رسد همه معانی پیش گفته ناظر به رویکردهای مختلف در رهیافت عرفانی به این آیه و واژه «انفسنا» متبلور و افق معنایی معجزه گون یافته باشد. چرا که در این رهیافت، واژه «انفسنا» اشاره به حقیقتی ملکوتی دارد که از آن به نفس واحد و حقیقت وجودی یکسان خاتم رسولان الاهی حضرت محمد(ص) و خاتم اولیای الاهی، علی بن ابیطالب(ع) تعبیر می گردد. در پژوهش پیش رو کوشش شده است به روش تحلیلی، و با تکیه بر متون تفسیری -عرفانی، پنجره ای از این منظر به آیه شریفه گشوده و با تأکید بر واژه «انفسنا» ابعادی از هستی شناسی عرفانی این واژه بازنمایی گردد تا افزون بر راه یافتن به بطنی از بطون آیه، دریچه ای به فهم آیات و کلمات قرآن به طور عام و ژرفای کلام رضوی(ع) در ذیل این آیه و اصطلاح «انفسنا» به طور خاص بگشاید.
پیوندهای تاریخی بین تشیع و تصوف: تحلیل تاریخی از ارتباط غلات و نسبت آنها با تصوف و تشیع در اسلام
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
145 - 141
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ اسلام، اتهام شیعی گری به برخی از صوفیان و اتهام صوفیگری به برخی شیعیان سبب شده است تا نسبت این دو جریان فکری تاریخ اسلام کانون توجه محققان قرار گیرد. مسئله اساسی موردبحث این مقاله این است که چه نحوه ارتباطی بین تشیع و تصوف و غلو برقرار است و بسترهای زمینه ساز اثرگذاری هر یک بر دیگری چه بوده است؟ فرضیه اولیه تحقیق عبارت است از اینکه: باوجود تفاوت هایی که هر دو جریان تصوف و تشیع در برخی مبانی معرفت شناسی دارند، اما بحث ولایت، حلقه وصل این دو جریان در طول تاریخ اسلام بوده است. بروز پدیده تاریخی غالی گری به موازات تشیع در تاریخ اسلام و استمرار حیات غالیان در بین برخی از فرقه های شیعه در قالب تصوف، ازجمله نکات مهم تاریخی است. این مقاله درصدد است با روش توصیفی – تحلیلی، پیوندهای تاریخی تشیع و تصوف را بررسی کرده و به نقش غلات و نسبت آن ها با تصوف و تشیع اشاره نماید تا از این رهگذر بتواند زمینه جدیدی برای امتداد پژوهش هایی در این حوزه را به ارمغان بیاورد.
واکاوی اخلاق عرفانی و استنتاج تفاوت های آن با دیگر رویکردهای اخلاقی و عرفانی در جهت تاثیرات کاربردی در سلوک معنوی
حوزه های تخصصی:
علم اخلاق عرفانی، رویکردی نوین در علم اخلاق بوده و مبتنی بر سیر و سلوک و کشف و شهود است و به مقیاس گسترده ای از کتاب و سنت بهره جسته است. این رویکرد به فضایل و رذایل با نگاه عرفانی می پردازد بخلاف علم عرفان عملی، که آنچه هدف اصلی در آن به شمار می رود، وصول الی لله است و بحث از فضایل و رذایل جنبه طریقیت پیدا می کند. مباحث اخلاقی را می توان برحسب رویکرد اخلاق عرفانی به سه مرحله، قبل، حین و بعد از وصول تقسیم کرد. اخلاق عرفانی بیانگر بخش متعالی اخلاق دینی است. هر فضیلتی که در ارتباط با حق تعالی مطرح می باشد، در اخلاق فلسفی به معنای فلسفی خشک ، جایی برای طرح ندارند. برخی از مقوله ها هم در اخلاق فلسفی وجود دارد که در اخلاق عرفانی جایگاهی ندارند. اخلاق عرفانی صرفاً به مقولاتی می پردازد که در مسیر وصول الی الله به کار می آید و نیز اخلاق عرفانی بخلاف اخلاق فلسفی به عنوان یک علم تابحال نظم و نسق درستی را پیدا نکرده است. تبیین هایی که در اخلاق عرفانی وجود دارد، ترجمه حالات درونی سالک می باشد، در حالی که در اخلاق فلسفی تبیین های فلسفی و عقلی برای همه مخاطبین دارای عقل و لو بدون دریافت های باطنی ممکن و میسر می باشد.
شرح همسانی گفتارمتن های مرتضی آوینی درمتون عرفانی با رویکردی بر آثار عرفانی کلاسیک فارسی
حوزه های تخصصی:
در گفتار متن های آوینی گفتمان عرفانی، ادبیات کلاسیک و ادبیات پایداری دیده می شود؛ بنابراین برای فهم بهتر آثار وی که نمونه ای برجسته از ادبیات پایداری معاصر است باید ارتباط بینامتنی عرفان و ادبیات کلاسیک موردتوجه قرار گیرد. بر همین اساس در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی با رویکرد مقایسه ای به بررسی تأثیرپذیری گفتارمتن های آوینی از متون کهن ادب فارسی به ویژه عرفان پرداخته شده است. بدین منظور بن مایه های عرفانی مانند عشق، ایثار و لقاءالله را به عنوان مهم ترین شاخص های عرفانی مشترک گفتارمتن های مرتضی آوینی و عرفان در نظر می گیرد. میزان و نحوه تأثیرپذیری آوینی از این بن مایه ها در متون کلاسیکِ عرفانیِ فارسی مانند مثنوی، کلیات شمس و دیوان حافظ بررسی می گردد. نتایج این پژوهش مؤید این است که آوینی با استناد به مشاهدات خود از جنگ، به مضامین عرفانی کلاسیک، صورت بندی معاصر ویژه ای بخشیده و به این مفاهیم جنبه ای پویا و زنده داده است. همچنین میزان تأثیرپذیری گفتارمتن های روایت فتح (گنجینه آسمانی) از ادبیات کلاسیک عرفانی به خصوص متون ذکرشده به اندازه ای زیاد است که گاهی به نظر می رسد این متن ها به نوعی بازنویسی متون کلاسیک عرفانی به زبان امروزی است. ذوق هنری آوینی در کنار مطالعات گسترده وی در متون ادبیات فارسی چنین اثری را خلق کرده است.