مطالب مرتبط با کلیدواژه

روشن فکران


۱.

ناامنی هستی شناختی زندگی شهری در آثار روشن فکران ادبی (شهر تهران در دهه های چهل و پنجاه شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همبستگی اجتماعی اعتماد تجربه مدرنیته تجربه شهر پدیدارشناسی شهر روشن فکران ناامنی هستی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۷۵
این مقاله به بررسی بازنمایی تجربه پدیدارشناختی در آثار روشن فکران ادبی شهر تهران (شعرای نوپرداز) در دهه های چهل و پنجاه شمسی می پردازد. دلیل انتخاب دهه های مزبور، رشد شتابان شهرنشینی و برنامه های نوسازی در ایران و به ویژه، گسترش شهر تهران به لحاظ جمعیتی و توسعه فضاهای شهری در این دوره است. در پی روند شتابان صنعتی شدن و متعاقب اصلاحات ارضی در این دوران، یک «جنبش مهاجرت» گسترده شکل گرفت و شهر تهران به یکی از کانون های اصلی جذب مهاجران تبدیل شد. در این دوره، توسعه ادبیات مدرن حاصل فعالیت قشر روشن فکری بود که غالب آنان به لحاظ خاستگاه جمعیت شناختی به تهران تعلق نداشتند. روشن فکران ادبی این دوره دیدگاه ها و نگرش های متنوعی داشتند که با وجود تجربه آنان از مدرنیته و گسترش فضایی و جمعیتی تهران با یکدیگر شباهت هایی را نشان می دهند. برای شناخت تجربه روشن فکری، آثار برخی از شاعران نوپرداز این دوره چون فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو، فریدون مشیری، حمید مصدق و محمدرضا شفیعی کدکنی انتخاب شده اند. ملاک انتخاب این شاعران، شهرت ادبی و گسترش سبک و تجدید چاپ مکرر آثار آن ها طی سال های مزبور و پس از آن است.
۲.

تصوّف در دوره استبدادِ منوّر رضاخانی؛ پژوهشی درباره زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افول تصوف در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصوف عرفان پهلوی اول روشن فکران ارانی موقوفات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۸۵
علی رغم مخالفت های شدید، تصوف تا پایان دوره قاجار به حیات خویش ادامه داد. هنوز در ایران خانقاه های بسیاری وجود داشت و صوفیان پشمینه پوش در شهرها مشاهده می شدند. اما با روی کار آمدن رضاشاه افول تصوف سرعت گرفت تا آنجا که در اواخر حکومت وی کمتر نشانی از صوفیان در جامعه ایرانی دیده می شد؛ خانقاه ها متروک شده بودند و دیگر رونق گذشته را نداشتند و صوفیان نیز دلق ها را رها کرده، جامه مرسوم آن روزگار را بر تن کرده بودند. مقاله حاضر به بررسی زمینه های سیاسی، اقتصادی و فکری افول تصوف در دوره پهلوی اول پرداخته و نقش آن ها را در افول تصوف بازگو کرده است. انتقادات تند روشن فکران این دوره از تصوف و آموزه های آن یکی از دلایل اصلی افول تصوف در دوره پهلوی اول بوده است، به عنوان مثال تقی ارانی که اولین چهره مهم مارکسیسم ایرانی است عرفان/ تصوف را افیون توده ها می دانست. به باور او کارکرد عرفان/ تصوف چیزی جز به انقیاد درآوردن طبقات فقیر جامعه (برده ها و ...) نبوده است. با وجود اثرگذاری این نقدها بر بسیاری از نخبگان جامعه، اصلی ترین دلیل افول تصوف را باید در قوانین وضع شده از سوی حکومت پهلوی در موضوعاتی چون موقوفات جست وجو کرد. بنابر این قوانین، موقوفات که از مهم ترین منابع درآمد خانقاه ها بودند مصادره و نظارت آن ها به دولت واگذار می گردید؛ امری که با سخت تر کردن معیشت صوفیان عملاً خانقاه نشینی و عزلت گزینی را ناممکن و زمینه را برای برچیده شدن بساط تصوف مهیا می ساخت.