مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۲۱.
۹۲۲.
۹۲۳.
۹۲۴.
۹۲۵.
۹۲۶.
۹۲۷.
۹۲۸.
۹۲۹.
۹۳۰.
۹۳۱.
۹۳۲.
۹۳۳.
۹۳۴.
۹۳۵.
۹۳۶.
۹۳۷.
۹۳۸.
۹۳۹.
۹۴۰.
عرفان
حوزه های تخصصی:
وقتی افراد گرد هم جمع می شوند، فکر می کنند که قابلیت انجام چه کارهایی را دارند. اتحاد صمیمانه بین مراد و مرید در عرفان و چند نفر در سیاست، قدرتی به وجود می آورد که قادر است تفاوت ها را مدیریت کند و آن را سازنده گرداند؛ بنابرین در داخل قطره ای که موج نیست در جمع قطرات، موج، کشتی و کوسه پیدا می شود و چگونگی این اتحادها و نکات اشتراک و افتراق آن ها (عرفان و سیاست) موضوع این مقاله است و از همه مهمتر، قدرت شعر که حامل بار معنایی عرفان و سیاست است و در تقابل قدرت و عشق، شعر دست به هنرنمایی می زند و مانند داوری مسلط گاه موجب غلبه عرفان بر سیاست و گاهی سیاست موجب نابودی عرفان و عشق می شود و آثار ادب فارسی مانند قهرمانی این نکات افتراق و اشتراک را تلخ و شیرین می سازد؛ عرفان و سیاست با اشتراکات خود مدینه فاضله و با اختلافات خود باعث تغییرات فرد و جامعه می شوند. این مقاله بخش بسیار کوچکی از این عرصه را به تصویر می کشد و از ذهن ناچیز نگارنده به قدرت عرفان و سیاست در آثار ادب فارسی می پردازد. بر طبق این پژوهش عشق و سیاست در ویژگی های؛ رهبری، اتحاد و تعالی فرد و جامعه، همگرایی اجتماعی، تمایل به خشونت و... دارای اشتراک بوده اما در مواردی چون؛ عقل گرایی، دلدادگی، مادیت وزور، معنویت، نرمی و انعطاف و قاطعیت اختلاف دارند و پرداختن آثار منثور و منظوم ادب فارسی به مقوله عرفان وسیاست نیاز به چندین کتاب جداگانه دارد.
تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی عرفان شناختی در داستان ماهان کوشیار در هفت پیکر نظامی است. این
پژوهش درپیِ جواب دادن به این سؤال است که در شعر نظامی، داستان ماهان کوشیار از چه
ساختاری برخوردار است و چه مؤلفه هایی دارد؟ این مؤلفه ها در اندیشه و شعر او به چه صورتی به
چه راهکارهایی برای سیر داستان انجام دادهاند؟ ،« عرفان » و « شناخت » ؟ کار رفته است
شیوه بررسی اشعار است که با استفاده از (Content Analysis) در این مقاله، تحلیل محتوایی
آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده شده است.
انسانگرایی و رهایی انسان از مشکلات موجود- البته با ساختار و چهارچوبی که نظامی هنگام طرح
داستان ایجاد کرده است- و راهکارهایی که عرفان و شناخت انسان ارائه کرده است، از مهم ترین
مبانی تحلیل این داستان محسوب میشود.
از خداجویی تا خداخویی در اشعار شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود به عنوان دیدگاهی با منشا عرفانی، قدمتی دیرینه دارد که ردپای آن را می توان در هند باستان و در افکار فلاسفه پیش از سقراط در یونان و روم پی گیری کرد. هرچند در عرفان اسلامی نیز ابن عربی، نخستین عارف معتقد به این اصل نیست، اما اولین کسی است که با وارد کردن این اصل به مباحث نظری و فکری به آن توسع و تثبیت بخشید. از جمله شاعران دیگری که به این مطلب نظر داشته اند می توان به عراقی، مولوی، عطار نیشابوری و... اشاره کرد. شمس مغربی نیز از شاعرانی است که توجه زیادی به این مطلب و دیدگاههای ابن عربی داشته است.با عنایت به این که نظریه مذکور، ذاتا پارادوکسیکال و متناقض نما است و ادراک آن نوعی حیرت و هیبت در اندیشه و نفس شخص مدرک پدید می آورد، ازین رو بیان مطالب عرفانی مغربی، در نظر خواننده مبهم به نظر می رسد. در این مقاله به واکاوی شاخصه های وحدت وجود در اشعار شمس مغربی و ایضاح شاخصه های آن پرداخته شده است.
تحلیل عرفانی فقر و غنا از دیدگاه عرفانی خواجه عبدالله انصاری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقوله فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.
سیر آفاقی در سلوک عارفانه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزه های وحیانی است، به استناد آیه شریفه «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب می دارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوه سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشه عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطره الحقیقه»، مشاهده مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب می شوند، لازمه سلوک صوفیانه می داند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهده جلوه و جمال حق در عناصر خلقت می شمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحله مادّه و طبیعت، تا مرحله روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه می یابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهره مظاهر هستی بر می دارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری می بیند و در سایه نظریه وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل می گردد.
جذبه های عرفانی در قصاید شیخ عبدالمحمود جیلی(حفیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ عبدالمحمود جیلی، شاعر معاصر سودانی در قصاید عرفانی خود که موضوع اصلی آنها شور و عشق و دلدادگی به ساحت مقدس ختمی مرتبت است، با استفاده از رموز عرفانی به توصیف و ستایش وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) می پردازد. از این رو نویسندگان در صددند تا در این پژوهش به تبیین معانی و مفاهیم پنهان و ظاهری اشعار بپردازند. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش تحقیق اسنادی (کتابخانه ای) را برای بیان موضوع برگزیده است. همچنین نویسندگان از روش تحلیل محتوا نیز به صورت کیفی برای واکاوی اشعار شاعر بهره گرفته اند تا مفاهیمی ماوراء معنای ظاهری اشعار را دریابند. از یافته های تحقیق به دست می آید که شاعر بحث های اسلامی و فنون تصوف را در قصاید خود جای داده و در این گرایش با پایبندی به دیدگاه بزرگانی چون ابن فارض، ابن عربی و... گوی سبقت را از دیگر رقبای زمان خود ربوده است. همچنین باید گفت که جیلی در غزل های خود به شیوه قدما تمسک جسته و با ذکر اطلال و دمن، از سبک های خاص خود نیز بهره برده و مدح را واسطه، معنای شعری خویش قرار داده است.
تحلیل عرفانی مثنوی المعنویه الخفیه اثر ابراهیم گلشنی بردعی- سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی المعنویه الخفیه یکی از گنجینه های ادب فارسی و در نوع ادب عرفانی- تعلیمی استکه با وجود تلاش سودمند محققان و پژوهشگران در معرفی و شناخت آثار خطی بزرگان، این اثر تاکنون ناشناخته باقی مانده است. این منظومه، در سال 922 هجری، توسط ابراهیم گلشنی بردعی، در قالب مثنوی سروده شده و با نام عرفانی «المعنویه الخفیه» و درحدود40 هزار بیت قابل بررسی است. این اثر ارزشمند ادبی عرفانی، با اشعاری در وصف نی شروع شده و سپس شاعر به مانند مولانا و به سبک حکایت در حکایت و استفاده از تمثیل و داستان، به شرح و بیان مضامین و مفاهیم عرفانیمورد نظر می پردازد.
سراینده با آگاهی از علوم عقلی و نقلی و اصول تصوف و تسلط بر زبان عربی، توانسته است نکات و مفاهیم عرفانی را با زبانی ساده و روان و به دور از تکلفات و صنایع ادبی و آرایه های فنی پیچیده، بیان نماید و به تعلیم آن مبادرت ورزد. این پژوهش سعی بر آن دارد که ضمن معرفی مختصر این دست نوشته ارزشمند ادبی، به تحلیل برخی از مضامین عرفانی آن بپردازد.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد.
زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفّه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند.
گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورّانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد.
این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.
بررسی نظریه تناسخ در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسخ واژه ای است عربی که ریشه آن نَسخ می باشد و به معنی انتقال نفس انسان از بدنی به بدن دیگر، سپس از متلاشی شدن بدن اول که این انتقال بدون حصول فاصله میان آن دو صورت می گیرد، می باشد. نظریه تناسخ از قدیم مطرح بوده است اما در ادیان الهی رایج نبوده و یکی از مهم ترین اصول مشترک تمامی گرایش های دین هندویی و نیز مکاتب فلسفی هند است. از نظر اسلام تناسخ مُلکی (بازگشت روح به دنیا باطل است) و در آیات و روایات بسیاری نیز رد شده است. به طور کلی با مبانی عرفان اسلامی سازگار نمی باشد و بزرگان عرفان و تصوف اسلامی در رد آن دلایل را بیان نموده اند و تناسخ ملکوتی را با استفاده از آیات و روایات اثبات می کنند.
تحلیل عرفانی کشف و شهود در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی پیش از سهروردی نمایندگان بزرگی مانند فارابی و ابن سینا داشت ولی با انتقادات بزرگانی همچون غزالی و فخر رازی روبه زوال و افول گذاشته بود که با ظهور حکمت اشراق جان تازه ای گرفت. سهروردی با وارد کردن کشف و شهود به وادی حکمت اسلامی و ناکافی دانستن استدلال و برهان عقلی و با بهره گیری از حکمای ایران باستان و حکمای الهی یونان، فلسفه را به عرفان نزدیک کرد و موسس مکتبی فلسفی شد که سیر حکمت در جهان اسلام را تحت تاثیر جدی خود قرار داد به طوری که حکمت متعالیه تلفیق حکمت مشاء و حکمت اشراق می باشد. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جریان های فکری زمان سهروردی، جایگاه کشف و شهود در میان عرفا و فلاسفه قبل از سهروردی بررسی شده و ضمن تعریف کشف و شهود، با تحقیق درباره مبادی و سرچشمه های فلسفه اشراق جایگاه کشف و شهود در آنها تبیین شود و همچنین در ادامه مقام کشف و شهود در روش فلسفی حکمت اشراق بررسی می گردد.
مقایسه انسان شناسی در اندیشه عزیزالدین نسفی با حکمت ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی، یکی از مسائل اساسی در عرصه معارف بشری است. که مکاتب مختلف از زاویه های گوناگون به آن پرداخته اند. هدف این مقاله، که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای انجام می پذیرد آن است؛ که بهمقایسه آراء و اندیشه های عزیزالدین نسفی با زرتشت دراین مسأله بپردازد. در فرآیند تحقیق با مراجعه و اتکا بر آثار نسفی و زرتشت به این مسأله دست یافته ایمکه دو طرف مقایسه در مسائلی مانند پذیرش اینکه انسان موجودی مخلوق خداست دارای ابعادی وجودی مانند جان و روان و خرد و بعد فیزیکی است. آدمی موجودی است برخوردار از نیروی اراده و اختیار، خیر و یا شر نیزبه گزینش او باز می گردد و اینکه علم و عمل انسان است که سازنده حقیقت اوست. دارای ظرفیت وجودی ویژه است که موجودات دیگر آز آن بی بهره اند و به دلیل همین ظرفیت وجودی است که نماینده و خلیفه الهی و یاور آفریدگار(به اصطلاح زرتشت) در جهان هستی می باشد. گل سر سبد خلقت و از همه برتر است و زمام اختیار و رهبری دیگر موجودات به وی سپرده شده است. از سویی دیگر به تفاوت هایی نیز دست یافته ایم که موجب تمایز دو نوع انسان شناسی می گردد مانند اینکه در اندیشه زرتشت، مسأله ای به نام فطرت مطرح نشده است اما در اندیشه نسفی این مسأله به خوبی نمود دارد. همچنین در این مسأله که معرفت آدمی نسبت به مبدأ هستی به چه میزان و چگونه میسر است؛آیا انسان می تواند نسبت به آفریننده، معرفت اکتناهی داشته باشد؟ نسفی به روشنی این نوع معرفت را نفی کرده است اما زرتشت ساکت است. در اندیشه وی چیزی به چشم نمی خورد. همچنین نسفی نگاهی شریعتمدارانه به حوزه رفتار آدمی دارد و پای بندی به شریعت را در مراحل سلوکی یک ضرورت می شمرد.
تحلیل مردم شناختی تساهل یا مدارا در ادیان و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین، پدیده ای اجتماعی است و تمام جوامع بشری، امروزه دارای دین هستند و نوع دین آنها، مسیر زندگی، طرز تفکر و نگرش کلی آنان را تشکیل می دهد. به همین جهت دین، ارتباط تنگاتنگی با جامعه و اجتماع دارد. از سوی دیگر، دین و یا تفسیر هنری دین که «عرفان» خوانده می شود، همواره با انسان بوده و طیّ سده های مختلف زندگی بشری، همراه با تکنولوژی و طرز تفکر انسان رشد کرده و گاه جامه عوض کرده و به شکل های جدیدتر و تفسیرهای نوین تر تن درداده است. با نگاهی به جوهره دین و عرفان، مشاهده می شود که هریک بنابه مَشرب خود، انواع تساهل ها یا مداراهایی را برای جامعه انسانی همواره کرده است، یعنی دین برای جامعه دارای تساهل و مدارا است و یا جامعه، چنین تمهیدی را برای دین مهیا می کند. در این پژوهش، به بررسی دین، ارتباط آن با عرفان، جامعه و تساهل یا مداراهایی که دین برای جامعه ایجاد می کند، می پردازیم
نیایش و ستایش در مثنوی های عطّار (الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیایش و ستایش معبود یکی از روحانی ترین لحظه های زندگی هر مؤمن است. در همه ادیان آسمانی متناسب با تلقّی و درک مؤمنان از دین، شیوه ها و شکل هایی برای راز و نیاز با معبود فراهم شده است. شاعران هم به عنوان دارندگان روح های لطیف و حسّاس، در لابه لای اشعار خود، مناجات هایی نغز و دلنشین گنجانده اند که از لطیف ترین فرازهای آثارشان است. مناجات های عطّار که در لابه لای مثنوی هایش (الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه) پراکنده است، گاه از زبان شاعر و گاه از زبان شخصیت های داستان هایش نقل شده اند. بی پروایی و جسارت و صمیمیّتی که در این مناجات های عارفانه وجود دارد، به آن ها عمق خاصّی بخشیده است. نگاه برخاسته از عمق جان عطّار که انواع لایه های گفت و گوی صمیمانه و خالصانه را با معبود شامل می شود، رنگ آسمانی به نیایش هایش می دهد.بنا به اعتقاد عطّار، دعوت خداوند بزرگ برای دعا و نیایش، افتخاری بزرگ برای نوع بشر است و حتّی در این راه، شور و شوقِ دعاکردن را نیز خودِ خداوند در آدمیان ایجاد می کند و برای انجام آن توفیق می دهد. درون مایه نیایش های عطّار، ستایش خداوند بزرگ، عجز و عشقِ او نسبت به خدا و بیان درخواست هاست. مهم ترین دعا و خواسته وی، سلامت نفس و سعادت آخرت است. از مجموع نیایش های عطّار آشکار می گردد که او مؤمنی است با اعتقاد راستین که در سیر و سلوک عارفانه، پای از جاده شریعت بیرون ننهاده و در تصوّف جانب اعتدال را اختیار کرده است.
حالات و مقامات عرفانی از دیدگاه ابن سینا و قشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در عرفان عملی، «حالات و مقامات عرفانی» است. سالک در جهت نیل و وصول به حق باید همراه پیر و مرشد خود، منازل و مقاماتی را کسب نماید و در این راه نیز حالاتی بر وی حادث می شود. هدف در پژوهش حاضر بیان بعضی از این حالات و مقامات از دیدگاه ابن سینا و قشیری است؛ که با روش کیفی و به نحو تحلیل محتوی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. بعضی از یافته های تحقیق بیانگر است که: ابن سینا اجمالاً در آثار عرفانی خود، مخصوصا در نمط نهم اشارات، بعضی از آنها را تحت عنوان: «مقامات العارفین» مطرح کرده است. قشیری نیز در رساله قشیریه، تفصیلاً به بیان تعدادی از حالات و مقامات عرفانی پرداخته است. محقق نیز به روش تحلیلی به بیان، سنجش و مقایسه نظرات این دو دانشمند پرداخته است. از دیگر یافته ها می توان تعداد حالات و مقامات؛ تقدم تأخر این ها و وجوه اشتراک و افتراق نظر این دو دانشمند را در خصوص حالات و مقامات دانست.
قرینگی در هنروعرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به هنر و عرفان اسلامی از جمله، معماری مساجد، نگارگری، خوشنویسی اسلامی، تذهیب، هنرهای نمایشی (پرده خوانی، تعزیه خوانی) نقاشی قهوه خانه ای و سقاخانه ای از جمله هنرهای قدسی تلقی می شوند که با به کارگیری صحیح و اصولی از تکنیک ها و عوامل مختلف و ارزش های هنری همه و همه بیانگر این آمیختگی میان فرم و محتوا و تعامل میان هنر با افکار و اعتقادات انسانی است. در اینجا پرسش اساسی این است که امروزه چرا در میان بزرگ ترین آثار جاویدان ادبی و هنری که به جهت سهولت انتقال پیام و معنا و سرعت نمایش رسانه ای آن، جهانی می شوند، سهم آموزه های دینی اندک است؟ در حالی که در گذشته استفاده از رسانه ها و هنر کمتر امکان پذیر بود، اما با این وجود هنر بیشتر، مورد استفاده فرهیختگان اسلامی قرار می گرفت، به طوری که کهن ترین و با ارزش ترین آثار دینی و تاریخی سرزمین های اسلامی به جهت آمیختگی با هنر پایدار مانده است. با توجه به این نکته که استفاده از ابزار هنری وابسته به خالق اثر هنری است و در هر مسیری می تواند از آن بهره برداری نماید لذا هنرهای تجسمی، ادبیات و کلیه رسانه ها توانائی این را دارند که بر خلاف کاربرد آن ها در مسیر انفعال، در جهت حیات روحی، احیای فطرت و در مسیر حکمت معنوی و حقیقت استفاده گردند
نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صلح درون عبارتی است آرمانی که معانی متفاوتی را در ذهن انسان متبلور می سازد، با مطالعه و بررسی پیرامون این مفهوم روانی و متعالی، می توان به دستاورد های شگرف علمی با هدف سلامت روحی، ذهنی و جسمی انسان ها نائل آمد.آنچه که در این مقاله تبیین گردید، مفهوم صلح درون از منظر روانشناسی و عرفان به ویژه عرفان اسلامی بود، که در آن برخی از مؤلفه های روانی، روحی و رفتاری، مورد بررسی قرار گرفت. در مقدمه این مقاله روند تدوین مطلب توضیح داده شده و پیرامون واژگان کلیدی و دو موضوع اصلی یعنی نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون، مطالبی به صورت اختصاری گنجانده شده است. در متن اصلی نخست آیه ای از قران در خصوص صلح کلی آمده است. سپس در دو بخش شامل تفسیر آیه مذکور و نظر مولانا مطالبی نگاشته شده است. صلح درون درقالب عناوینی مانند: کل نگری، فردیت، وحدت، ازمنظر روانشناسی و عرفان، تبیین گردیده و نیز تأثیر عناصری چون عقل و عشق، خودپنداره، خود کامرواسازی و طبیعت انسان در تقویت صلح درون مورد بررسی قرار گرفت.
بازخورد عرفانی دومفهوم- واژه «درد» و «کودک» در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه شعرهای قیصر امین پور، حامل مفاهیم خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ویژگی درونی و روانی انسان است، نگاه ویژه قیصر به برخی از این مفاهیم در مطالعات جامعه شناختی در بُعد روانشناسی و آسیب انگاری، تأمل برانگیز است، برخی نیز مفاهیم عرفانی عمیق در خود دارند، دومفهوم «درد» و «کودکی»، از این زمره اند، قیصر، به دنبال عینی سازی ای از مفهوم انتزاعی «درد» است، این درد، دارای مراتب و ابعاد گوناگون است، ساختار و پیکره مخصوصی دارد و فضای خاصی بر آن حاکم است،کودکی در نگاه نخست، تفاوت ماهوی و ساختاری با «درد» دارد؛ اما با مطالعه عمیق تر، مشاهده می شود که «کودک»، فضایی در بطن «درد» دارد، التقا و به هم پیوستگی این دو مفهوم، ناشی از غم غربت و نوستالژی به ساحت و شهری است که در اندیشه قیصر، دارای جغرافیا و مساحت خاصی است،شیوه پژوهش، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است، در این روش با استفاده از مطالعه منابع موجود و کسب آگاهی های لازم درباره موضوع مورد بحث به تحلیل و بررسی آن می پردازند، جامعه آماری پژوهش حاضر تمام اشعار قیصر امین پور است
ارزیابی سروده های مذهبی شاعران برجسته شیعه در سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر سعی بر آن است تا وضع شعر مذهبی شاعران برجسته شیعه در سده نهم هجری قمری مورد بررسی قرار گیرد، در ادامه نیز به دلیل رواج چشمگیر «عرفان و تصوّف» و اهمیت و تأثیر آن در افکار مذهبی شاعران این دوره، بحثی مبسوط درباره عرفان و تصوف این دوره صورت گرفته است، اما منظوراز اشعار مذهبی چیست؟اشعار مذهبی شعرهایی هستند که درباره معصومین(علیهماالسلام) سروده شده اند، در واقع پیش از این قرن هم اشعار مذهبی فراوانی سروده شده است اما بایدتوجه داشت که این اشعار عمدتاً از سوی شاعران سنی مذهب سروده شده و نیز بیشتر درباره پیامبر(ص) و خلفای راشدین و حضرت علی(ع) می باشد و می توان گفت که از قرن نهم است که شاعران شیعه به طور گسترده و ویژه بهمدح و منقبت اهل بیت پرداخته و در سوگ حادثه عظیم عاشورا، به مرثیه سرایی می پردازند، این رونق و شکفتگی در سرودن اشعار مذهبی توسط شاعران شیعه مذهب باعث ایجاد روندی مؤثر در تاریخ ادبیات مذهبی ایران گردید که تا به امروز هم ادامه دارد،
تحلیل محتوای رساله عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت و ارزیابی تألیفات و آثار هر نویسنده یا شاعر، علاوه بر مطالعه در شیوه زندگی وی و آشنایی با عقایدش ضروری است تا سبک نوشته های او نیز مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گیرد، این بررسی از طریق تحلیل محتوا امکان پذیر است، در این مقاله، که به «تحلیل محتوای رساله عقل سرخ سهروردی (شیخ اشراق)» اختصاص دارد،، مطابق معمول ترین روش ها در تحلیل محتوای آثار، گزینه هایی مشتمل بر: 1- آیات قرآن و احادیث،2- واژه های رمزی، 3- کلمات عرفانی و نام عرفا، 4- ویژگی های زبانی 5- ویژگی های بلاغی، بررسی و تحلیل شده است، پس از انتخاب گزینه های مزبور، مصداق وجودی هر یک از آن ها در متن، مورد جستجو، بررسی و شمارش قرار گرفته و سپس بر مبنای فراوانی داده ها، تحلیل و جمع بندی و نهایتاً نتیجه گیری به عمل آمده است
جایگاه غزل و عرفان خواجه حافظ شیرازی در اشعار روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۵
13 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی تبیین علل گرایش شاعران روسی به اشعار خواجه حافظ شیرازی است، و اشاره به عواملی دارد که به شاعران روسی در شناخت مفاهیم اشعار وی کمک کرده اند و یا در آفرینش آثار شرقی آنها تأثیرگذار بوده اند، شاعران روسی از میان شاعران مشرق زمین به حضرت حافظ توجه ویژه ای داشته اند و کلام خواجه شیراز در جامعه ادبی روسیه از جایگاهی باارزشی برخوردار است، برخی از شاعران روسی مستقیماً در اشعار خود از حافظ نام برده اند و تعدادی نیز در وصف او و اندیشه های عرفانی- فلسفی و اخلاقیش شعر سرودند، در مقاله همچنین به «انجمن مریدان حافظ» اشاره می شود که در سن پیتربورگ توسط شاعران غزل سرای روسی ویچیسلاف ایوانف و میخائیل کوزمین تأسیس شد و به خیمه حافظ معروف بود، اعضای انجمن مرید حافظ بودند، انجمن به شناخت حافظ و ترویج اندیشه های عرفانی او کمک شایسته ای کرده است، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که شاعران روس در ادوار گوناگون از حافظ نام برده اند و اندیشه های عرفانی – فلسفی - اخلاقی و غزلیات آهنگین حافظ در اشعارشان بازتاب یافته است، تأسی شاعران روسی از حافظ و اشعار وی سبب شد تا آنها نیز در اشعار خود واژه هایی مانند عارف، عندلیب، ساقی، زاهد، خرقه، وجد، دوست، گل های سرخ شیراز،،،، را به کاربگیرند که به اشعار آنها فضایی کاملاً شرقی و عرفانی داده است ،