مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
عرفان
حوزه های تخصصی:
منظومه ی «لیلی و مجنون» نظامی گنجه ای، غمنامه ای عاشقانه است که روح درد و رنج سالکان حق را آشکارا می توان در آن دید. لیلی و مجنون دارای قابلیت های زیادی برای تحلیل مفاهیم و صفات عرفانی است که گاه به طور مستقیم، در بیان نظامی و به خصوص از زبان پدر مجنون، و گاه به طور غیرمستقیم، در پس سخنان شاعر جلوه گر می شود. در این مقاله سعی شده است که قابلیت های عرفانی لیلی و مجنون در پرتو صفات و مقاماتی چون صبر، عنایت، ظرفیت، درد، وحدت، فنا، جنون و رحمت نمایانده و بررسی شود تا عشق متعالی متجلی در ظاهر منظومه، مکشوف گردد. برای تبیین این عشق متعالی و در جهت رسیدن به جهان بینی معرفتی نظامی در لیلی و مجنون، مقامات و صفات عرفانی این اثر با «مصیبت نامه ی» عطار، به عنوان منظومه ای دردآلود در ادبیات عرفانی مقایسه شده است.
بررسی طلب در مثنوی مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برررسی توبه در مثنوی مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رابطه انسان با خدا بر پایه اندیشه خداگونه پنداری انسان در آثار عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انسان در آینه صفات جمال و جلال الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر عناصر اصلی جهان بینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسان شناسی و تعریفی که از وی ارایه می شود و چشم اندازی که برای آینده او در نظر گرفته می شود آشکار می گردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسان شناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات و روایات انسان را خلیفه خداوند می دانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسما و صفات بودن انسان گرفته اند، بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی نقش مهمی ایفا می کند. در این نوشته، پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارایه برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد می پردازد که در انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری و تربیتی کاربرد روشنی دارد.
بررسی و تحلیل بازتاب فنا در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع «فنا» از مباحث مهم عرفان اسلامی است، به همین دلیل در متون عرفانی، بسیاری از عارفان از زوایای مختلف درباره آن بحث و بررسی کرده اند.
این موضوع، در آثار بسیاری از شاعران عارف بازتاب یافته است که از جمله می توان به عطار اشاره کرد. فنا در همه آثار عطار از جمله الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، دیوان و منطق الطیر، بخش هایی را به خود اختصاص داده است. در میان این آثار، منطق الطیر از لحاظ توجه به این موضوع نمود ویژه ای دارد.
در این مقاله، به بررسی بازتاب فنا در منطق الطیر پرداخته شده و داستان ها و حکایت هایی ذکر شده که عطار، در آنها به طریق مختلف موضوع «فنا» را بیان کرده است
مقایسه دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا در مساله حدود و قلمرو عقل در شناخت حق تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت می دانند، موضوع اصلی در عرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابن عربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان می شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی دو مقام و مرتبه دارد: یکی مقام ادراک و دیگری مقام قبول و پذیرش، عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی می کند. اما عقل را در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق می داند و برای آن محدودیتی قائل نیست. ملاصدرا نیز برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است و معرفت حقیقی را از راه شهود قلبی و فراتر از استدلال عقلی می داند. وجه مشترک ملاصدرا و ابن عربی در این است که هر دو معتقدند، راه های حسی و عقلی برای رسیدن به همه جنبه های عالم واقع، ناقص و ناتمام هستند، اما همین ابزارهای شناخت یعنی حس و عقل و خیال را مظهری از مظاهر حق می دانند که انسان باید حد و حدود هر یک را بداند و هیچ کدام را ملاک قضاوت نهایی در مورد ناشناخت ها قرار ندهد. در این مقاله ابتدا نظر ابن عربی و سپس دیدگاه ملاصدرا طرح و به دنبال آن وجوه اشتراک و افتراق آنها در مورد عقل بررسی می شود.
جایگاه دل در عرفان اسلامی با تکیه بر دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار برای درک بهتر مفهوم دل و فهم جایگاه آن در حکمت و عرفان اسلامی به خصوص در اندیشه مولوی، ابتدا قرآن، احادیث و آراء و عقاید بزرگان اندیشه نقل و بررسی شده سپس با تکیه بر اهم ابیاتی که در مثنوی آمده و در آنها از دل و احوال آن سخن رفته، سعی شده است دیدگاه این عارف بزرگ روشن گردد.
از نتایج مهم گفتار حاضر آن است که دل یا قلب از منظر قرآن و روایات عرفای بزرگ اسلامی، اصل و اساس و همه چیز انسان است، اگر دل نباشد انسان جماد و هیچ است. ارزش انسان در پرداختن به دل و صاحب دل بودن اوست و صاحب دلی انسان در تحصیل انقطاع از اغیار و متوجه کردن قلب به سوی حضرت حق است و ارباب قلوب میدانند که قلب با انقطاع در مقام سلوک مصداق واقعی «عرش رحمان» میگردد.
سیر انفسی در قرآن
حوزه های تخصصی:
در آموزه های تربیتی قرآن وقایع بینظیری چون بیداری فطرت انسان در گرفتاریها، ایمان سَحَرة فرعون، یقین و اطمینان حضرت ابراهیم(ع) و ... بیان شده که بیانگر سیر انفسی و معنوی و حاکی از اندیشیدن در اعماق وجودی و فطرت خداجوی بشر است.
در این سیر، برخلاف سیر و سلوک عارفانه، حجاب های ظاهری و باطنی سریع از بین رفته و اثر کشف حقیقت در آدمی آشکار میگردد و اثربخشی آن به مراتب دینی انسان ها وابسته است و آثار عملی آن نقش تربیتی ارزشمندی در هدایت و سعادت آدمی دارد.
پژوهش حاضر به بررسی سیر انفسی و ویژگیهای آن در قرآن و تفاوت های آن با سیر و سلوک میپردازد.
استاد و راهنما در عرفان
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیرامون نقش و ضرورت استاد سلوکی و راهنمای راه معنوی در طی مقامات عرفانی یا سیر و سلوک پژوهش و پردازش نموده است و استاد را به دو قسم الف) استاد خاص ب) استاد عام تقسیم نمود.
پس از آن در خصوص شرایط علمی و عملی استاد و راهنما، ویژگیهای مرید و شاگرد طریق الهی و فواید و محاسن داشتن استاد خبیر، فانی فیالله، مجتهد و فقیه در شریعت، مؤید از سوی خدا سبحان و عنایات انسان کامل معصوم(ع) بحث و بررسی کرده است.
نوشتار پیش رو بیانگر آن است که بدون استاد آگاه و بصیر که اسلام شناس و عرفان شناس باشد و شریعت را مغزای سلوک الیالله قرار دهد و توحید و ولایت را بنیاد و ریشه عرفان حقیقی بداند و خودتسلیم ولایت باشد امکان پذیر نیست و منهای چنین راهنمایان رفتن مخاطرات و مهالک راه را افزون و خطر سقوط و هبوط را بیشتر خواهد کرد.
ویژگی های بنیادین غزل های میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این پژوهش بحث و بررسی محتوای غزل های بیدل در راستای شخصیت واقعی او است. بیدل عاشق وارسته و عارفی از دنیا بریده است که دیوان غزلیات او در بر دارنده ی اصطلاحات و نمادهای عرفانی است. غزل های بیدل چون غزل های حافظ، سرشار از مفهوم عشق حقیقی است. همچنین در این جستار، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، در مورد چگونگی نمود عشق حقیقی، عرفان و کاربرد ابهام های هنری، به عنوان ویژگی های بنیادین غزل های بیدل، به بحث و بررسی می پردازیم. تفسیر واژگان نمادین غزل های بیدل که موجب برجسته سازی سخن او در راستای نقش ادبی زبان است، یکی از محور های بحث است ، و در تبیین مفاهیم غزل های وی، رویکرد روساخت گرایانه (فرمالیستی) به واژگان و تعبیر و تفسیر نمادهای واژگانی به کار رفته، با رویکرد ساختارگرایانه، تؤام می شود. تبیین و تفسیر پاره ای از نمادها و اصطلاحات بنیادین غزل های بیدل بر مبنای روان شناسی کارل گوستاو یونگ انجام گرفته؛ و در پایان نیز به صورت کلی به بسامد اصطلاحات و نمادهای عرفانی اشاره شده است.
مبانی اندیشه ی فلسفی – عرفانی رابیندرانات تاگور(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله نگرش فلسفی - عرفانی رابیندرانات تاگور را بیان می کند. از آنجا که محیط اجتماعی و احوال و افکار پیرامونی هر اندیشمندی در ساختار اندیشگی و شکل بخشی شخصیت او تاثیر قطعی دارد و هزارها شعری که از تاگور بجا مانده، بهترین نمودار زندگی اوست، ابتدا مایه های پیدایش این اعتقادات،اعم از گرایشات اشراقی جد و پدر ،که تاگور از آن متاثر است، تاثیر جنبش برهماساماژ، تصوف ادیان مختلف و به ویژه جاذبه روح عرفانی درویشان بائولی بر تاگور بررسی می شود و آنگاه به ویژگی های شاخص مبانی عرفانی و تعالیم معرفت آموز اوکه عبارت است از : اتحاد بنیادی در کثرت جهان عبادت عاشقانه بهکتی، آموزه ی وحدتی ودانتا ، اخلاص مسیحی و ترکیب معنوی هندوئی و اسلامی، آشتی نامتجانس ها،نشان نامتناهی و درک زیبایی شناسی واقعیت می پردازد.
بنیانهای فکری مولانا و حکیم سبزواری در عرفان و حکمت
حوزه های تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت ، انسان ارتباط مستقیم با وجود مطلق یافته است که ذات مطلق را به مدد ذوق و وجدان درک می نماید.عرفان اسلامی به معنای واقعی که موسس آن شریعت محمدی است همان سیر و سلوک به حق است و از طریق عقل نظری «علم الیقین» و عقل عملی و تنویر روح «عین الیقین» و «حق الیقین» حاصل می شود. مآخذ مبانی عرفان اسلامی ، کتاب الهی و احادیث صادر از مقام معصوم (ع) است.عرفان مولانا جلال الدین رومی (م 604 و 672) بر پایه وحدت وجود و عشق الهی بنیان شده است. او قائل به وحدت وجود و موجود و وحدت در کثرت است. او می گوید : حیات و هستی جمیع موجودات قائم به عشق است و جذبه عشق و عاشقی در سراسر عالم وجود جاری و ساری است.حکیم سبزواری (م 1212 و 1289) قائل به وحدت وجود است و تحت تاثیر ابن عربی و مولانا بوده است و شرحی بر مثنوی دارد و از این شرح تسلط حکیم بر اقوال عرفا و اخبار و آیات و احادیث که در کتب اهل تحقیق در سیر و سلوک به آنها استدلال و استشهاد شده است ظاهر می گردد.مولانا با استفاده از عرفان نظری و وحدت وجود و عرفان عملی و به شیوه کشف و شهود ، هستی را تفسیر می کند. او برای عقل معانی مختلف قائل است :1-عقل ممدوح 2-عقل مذموم 3-عقل جزوی 4-عقل کلی البته مولانا عقل بحثی فلسفی را ناچیز دانسته و آن را انکار می کند.مولانا و حکیم سبزواری : در عرفان نظری هر دو وحدت وجود و عشق الهی و انسان کامل را مبنا قرار می دهند و از شیوه ذوق و شهود استفاده می نمایند. در حکمت هم از وحدت وجود استفاده می کنند و هم از شیوه کشف و شهود بهره می برند.اما تفسیر این دو از وحدت وجود متفاوت است. حکیم سبزواری از استدلال و عقل فلسفی نیز استفاده می کند ولی مولانا آن را ناچیز می داند.
انقلاب اسلامی و عرفان با رویکردی به آرای امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روح الهی ـ توحیدی و روحیه معنوی ـ عرفانی امام در حدوث و بقای انقلاب اسلامی تأثیر کامل داشته و گفتمان حاکم بر آن شده است. مقاله حاضر به بررسی نقش عرفان (البته با قرائت امام خمینی) بر انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی بر عرفان گرایی و معنویت گروی و رویکردی انتقادی به نسبت عرفان و سیاست در اندیشه برخی متفکران و عرفان واره های جدید پرداخته است.
مسئله اصلی مقاله، تحلیل ترابط و تعامل عرفان و انقلاب اسلامی است تا نشان دهد که عرفان امام خمینی+ نقش بنیادین از حیث معرفت شناختی ـ جامعه شناختی در آن داشته و قرائت امام از عرفان، قرائتی جامع و کامل، جهادی ـ حماسی و عدالت خواهانه است.
عرفان و رهبانیت در مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان برای درک حقایق ادیان در برابر ظواهر دینی و تفکر عقلی طراحی شده و در حیات معنوی پیروان آنها تأثیر فراوانی داشته است. موضوع عرفان وجود، غایت آن اتصال به وجود نامحدود و زبان آن رمزی است. در مسیحیت الوهیت عیسی بر پایه مفهوم اتحاد و حلول توجیه میشود و آگوستین به عرفان مسیحی رنگ فلسفی میدهد. در تاریخ کلیسا عرفان با رهبانیت به هم آمیخته است. مسیحیت نیز در آغاز گونه ای عرفان یهودی بود و در مسیر خود از حکمت نوافلاطونی و عرفان هرمسی و غنوصی تأثیر پذیرفت. نظام های رهبانی در تاریخ مسیحیت همواره بر عرفان عملی تأکید داشته اند و با انحرافاتى نیز همراه بوده اند.
شیخ اشراق و عرفان دوره نخستین
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، میزان اطلاع و تاثیرپذیری شیخ اشراق از عرفان و عارفان دوره نخستین، یعنی از آغاز شکل گیری عرفان در قرن دوم هجری تا زمان ابن عربی، همچنین میزان تحلیل مطالب عرفانی آن دوره در آثار سهروردی مورد بحث قرار گرفته است. ابتدا، اصطلاحات عرفان دوره نخستین در آثار سهروردی بیان و سپس، ضمن اشاره به شخصیت عارفان از نگاه سهروردی،به بررسی میزان تاثیرپذیری شیخ اشراق از عارفان آن دوره در زمینه های سیره علمی، سیره عملی، آثار حکمی و آثار عرفانی پرداخته شده است. در پایان اجمالاً تحلیل مطالب عرفانی، اعم از عرفان نظری و عملی، در آثار سهروردی مورد توجه قرار گرفته است.
نقد و بررسی نظریه تکوین عقل عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
محمد عابد الجابری از جملة متفکران برجستة جهان اسلام است که در پاسخ به مسئلة سنت و مدرنیته، نظریة نقد عقل عربی را طرح مینماید. او در مرحلة اول تدوین این نظریه به بررسی بعد تاریخی عقل در فرهنگ عرب میپردازد و با مقایسة آن با عقل یونانی و اروپایی، عقل عرب را تحت سیطرة اخلاق و فاقد ظرفیت بررسی علل پدیده ها میشمارد. وی بر این باور است که قوام فرهنگ عرب به نظام های معرفتی بیانی، عرفانی و برهانی است که مجادلة همیشگی میان آنها در تاریخ عرب، غلبة عقل مستقیل با ریشه های هرمسی را به دنبال داشته و همین مسئله باعث عقب ماندگی جهان عرب شده است و در نهایت توسل به عقل گرایی ابن رشد را راه حل خروج از این بحران معرفی مینماید. قوم گرایی، بیاطلاعی از آثار علمی تشیع و ایراد اتهامات بیجا به آن، به حاشیه راندن وحی و نقل، از جمله نقدهایی است که به نظریة او وارد شده است.
روش شناسی حکمت اشراق و اعتبار معرفت شناختی آن
حوزه های تخصصی:
یکى از عناصر اصلى حکمت اشراق به لحاظ روشى، اتّکاى آن بر شهود و اشراق است. اما از پرسش هاى مهم درباره این روش، جایگاه عقل و نحوه جمع میان عقل و شهود است. همین امر پرسشى را نیز درباره جایگاه خود حکمت اشراق در میان مکاتب همگن به وجود مى آورد.
نوشته حاضر درصدد است از طریق روش شناسى حکمت اشراق، به پرسش هاى مزبور پاسخ دهد. بدین منظور، نخست به تبیین روش شناسى حکمت اشراق پرداخته، سپس جایگاه عقل را در آن مشخص نموده است. از نظر مؤلف، شیوه کشف و رسیدن به واقع، عقل و شهود هردو است؛ اما در مقام تحلیل، تبیین و تبدیل آن داده ها به نظام فکرى، حاکمیت مطلق از آن عقل است. به دلیل آنکه التزام به تعقّل و استدلال، مشخصه بارز و جامع میان تمامى نحله هاى فلسفى است، باید حکمت اشراق را به لحاظ روشى، نوعى فلسفه دانست.
بخش پایانى این نوشته به ارزیابى روش شیخ اشراق اختصاص دارد و بعد از بررسى مناسبات عقل و شهود، معلوم مىکند که شهود و عقل مى توانند در مواردى با یکدیگر همگام نباشند و به دنبال آن، همواره نمى توان منطق پذیرى و اعتبار شهود را از طریق عقل استنتاج کرد؛ همان گونه که عقل به تنهایى در تمامى حوزه ها کارایى ندارد و این امر بیانگر مزیّت روشى حکمت اشراق نسبت به فلسفه مشّاء و عرفان نیز است.
سیرى تطبیقى در معناى «برزخ» و «مثال» از دیدگاه فلاسفه، عرفا، و متکلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «برزخ» در لغت و نیز در اصطلاح، معانى گوناگونى دارد که عدم توجه دقیق به این معانى، گاه موجب سوء برداشت از آن واژه مى شود. از این رو، شایسته است که در یک پژوهش تطبیقى، معانى واژه «برزخ» را در اصطلاح فلاسفه، عرفا، و متکلّمان به طور دقیق بررسى نماییم تا به این وسیله مانع از هرگونه سوء برداشت از این واژه در اصطلاحات گوناگون شویم.
از دیدگاه فلاسفه مسلمان، برزخ به مرتبه اى از وجود گفته مى شود که حدّ وسط بین عالم مادّه و عالم عقل است و به دو قسم متّصل و منفصل تقسیم مى شود. امّا از نظر عرفا، برزخ به دو قسم نزولى و صعودى تقسیم مى گردد؛ قوس نزول و صعود برزخ عرفا هرکدام حصّه اى از مثال منفصل فلاسفه محسوب مى شود. از دیدگاه متکلّمان، برزخ همان عالم حدّ فاصل مرگ و قیامت انسان است که از نظر مفهوم، با برزخ در اصطلاح فلاسفه و عرفا تباین دارد؛ ولى از نظر مصداق، همان قوس صعودى برزخ عرفاست و با برزخ فلاسفه رابطه عامّ و خاصّ من وجه دارد.
عرفان و معنویت دکتر نصر در مقایسه با عرفان و معنویت شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان سنت گرایی که دکتر نصر یکی از مروجان آن است، به مقوله معنویت به ویژه معنویت دینی اهتمام دارد. این امر پرسش از میزان ارتباط معنویت سنّت گرایان با عرفان و معنویت شیعی را در ذهن پدید میآورد که پاسخ به آن، مسئله اصلی این مقاله است. در این تحقیق، ابتدا با مراجعه به آثار دکتر نصر، مؤلفه های معنویت و عرفان در منظر وی استخراج شده و سپس با بررسی ویژگیهای عرفان و معنویت، نسبت میان این دو سنجیده شده است.
در این مقاله، که رویکردی تحلیلی ـ اسنادی دارد، نشان داده خواهد شد که دکتر نصر از طرف داران ترویج معنویت با رویکرد صوفیانه است. نصر با تأکید بر معنویت صوفیانه، تصوف را قلب و مغز اسلام میخواند. عرفان بدون شریعت در این دیدگاه امکان تحقق نداشته و خاستگاه تصوف را باید در تفکر شیعی جست وجو نمود. نصر تصوف را راه حل تمام مشکلات بشر معاصر دانسته و بر بیهوده بودن عرفان های بشری انگشت تأکید مینهد. نصر با پیش فرض های سنت گرایانه به سراغ عرفان اسلامی رفته و با گزینش جهت مند سعی در یکسان دانستن تصوف و عرفان اسلامی دارد.