مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فؤاد
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار برای درک بهتر مفهوم دل و فهم جایگاه آن در حکمت و عرفان اسلامی به خصوص در اندیشه مولوی، ابتدا قرآن، احادیث و آراء و عقاید بزرگان اندیشه نقل و بررسی شده سپس با تکیه بر اهم ابیاتی که در مثنوی آمده و در آنها از دل و احوال آن سخن رفته، سعی شده است دیدگاه این عارف بزرگ روشن گردد.
از نتایج مهم گفتار حاضر آن است که دل یا قلب از منظر قرآن و روایات عرفای بزرگ اسلامی، اصل و اساس و همه چیز انسان است، اگر دل نباشد انسان جماد و هیچ است. ارزش انسان در پرداختن به دل و صاحب دل بودن اوست و صاحب دلی انسان در تحصیل انقطاع از اغیار و متوجه کردن قلب به سوی حضرت حق است و ارباب قلوب میدانند که قلب با انقطاع در مقام سلوک مصداق واقعی «عرش رحمان» میگردد.
معناشناسی «فؤاد» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزه های تخصصی:
واژه «فؤاد» یکی از مهم ترین مفاهیم قرآنی است که نظر و تدبّر هر اندیشمند قرآنی را به خود جلب می کند. این واژه تاکنون به رغم تلاش های برخی لغویون، مفسرین و علما، با رویکرد معناشناسانه بررسی نشده است. کاربرد این واژه در قرآن کریم 16 مرتبه در 15 آیه هست. این پژوهش با روش معناشناسی که نگاه تحلیلی و دقیق به متن است، به تبیین معنای «فؤاد» و استخراج مؤلّفه های معنایی آن از قرآن کریم پرداخته است. بررسی آیاتی که واژه «فؤاد» در آن به کار رفته است این گونه نشان داد که این کلمه در کاربرد قرآنی بر محور جانشینی و تا حدودی تقابل، با مفهوم قلب و بر محور هم نشینی با مفاهیمی مثل تثبیت، هوی، ربط و... در یک حوزه معنایی قرار می گیرد. کشف مؤلّفه های معنایی «فؤاد» سبب تجلّی بیشتر معارف ناب قرآنی برای روشنی راه عبد خداوند متعال و نشان دادن جهان بینی خاص و نظام مند قرآن کریم است.
تحلیل واژگانی روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن و بررسی چندگانه یا متحد بودن آنها با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه های روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن به ساحت دوم انسان اشاره دارند. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چندگانه یا یکی بودن مشارٌالیه آنها می پردازد و با بررسی نظرات مفسران به ویژه علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، معیاری نو برای تمییز مشارٌالیه آنها ارائه می دهد. حاصل اینکه امر مجرد، پیش از تعلق به بدن، روح و پس از آن نفس نامیده می شود. میان این دو و سه واژه قلب، فؤاد و صدر نیز تمایزی احساس می شود. این سه در کاربرد مطلق، همان معنای نفس یا روح را می رسانند؛ ولی قرین با اوصاف، به مرتبه ای از مراتب روح یا نفس انسانی اشاره دارند؛ یا اینکه روح و نفس همانند اسامی هستند که به تمام حقیقت انسان اشاره دارند، ولی قلب و فؤاد و صدر همانند اوصافی هستند که هرچند با نفس و روح متحدند، به تمام حقیقت انسان اشاره نمی کنند.
چیستی بیماری های گرایشی قلب و شیوة درمان آن در قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «قلب» که در جهان بینی قرآن نمایندة هویت و جان آدمی است، دستخوش آفات و بیماری هایی می گردد. تنوع این بیماری ها را می توان در ابعاد گوناگون گرایشی، بینشی و کنشی تقسیم بندی کرد. در این نوشتار، بیماری های قلب از منظر قرآن، تنها در بعد گرایشی آن با رویکرد توصیفی تحلیلی مطالعه و بررسی شده و راهکارهای مناسب برای بهبود بخشیدن به آنها از منظر قرآن کریم ارائه گردیده است. بررسی بیماری های گرایشی که در قرآن کریم به قلب نسبت داده شده اند، این نتیجه را به دست می دهد که بیشترین عامل این بیماری ها فاصله گرفتن از خداوند و بی توجهی به دستورات انسان ساز فردی و اجتماعی الهی است که در قرآن کریم و کلام معصومان علیها السلام منعکس شده است.
تفسیر حکیم ترمذی از مفهوم قرآنی قلب
حوزه های تخصصی:
حکیم ترمذی در جای جای آثارش به تبیین مفاهیم قرآنی می پردازد. یکی از این مفاهیم قلب است. وی قلب را به مثابه اندامی از اندام های بدن می انگارد و گاه بِضعَه و گاه مُضغَه لقب می دهد، در کنار دیگر اندام ها می نشاند، از تعاملات آن با دیگر جوارح سخن می گوید و رفتارهای مختلف انسان را هم برپایه وضعیت های مختلف قلبش تبیین می کند. گاه نیز برای همین قلبِ اندامی اعضائی هم چون چشم، گوش، عروق، عُقَد، و شهوت قائل می شود، به تبیین شیوه راه یافتن شیطان در قلب از طریق ورودش به عروقِ قلب می پردازد، و اوصافی دیگر به قلب می دهد که دست کم از نگاه غالب مفسران قرآن توصیفات ماهیتی غیر از قلبِ اندامی اند. مجموع این توصیفات فهم تصویر ذهنی حکیم ترمذی از مفهوم قرآنی قلب را دشوار کرده است. بنا ست که در این مطالعه با مرور و دسته بندی تبیین های پراکنده او از قلب درک وی از این مفهوم را بازخوانی کنیم. فرضیه این مطالعه آن است که حکیم ترمذی عوارضی غیرمادی اعم از نور، معرفت، علم، حکمت، حالات نفسانی و امثال آن ها را به همین قلبِ جسمانی منتسب کرده، و مجموع این اوصاف را برپایه دیدگاه های طبّی خویش درباره قلب انسان به مثابه یک حکیم تبیین نموده است.
اطوار دل در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیانِ روشِ نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوارِ آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و به تفصیل در مثنوی مولوی، طرح و بررسی می شود. در مثنوی هفت مفهوم برای اطوار دل یافت شد. سه طورِِصدر، قلب و شغاف که از رشّ نور بهره ای ندارند مربوط به جسم دل هستند؛ و مولوی جسم دل را در خور پایه دل نمی داند. نام قلب برای طورهای دیگر دل نیز به کار رفته؛ ولی طور دوم دل فقط با نام قلب مشخّص شده است. دل در اطوار فؤاد، حبَّهالقلب، سویداء و مهجهالقلب از رشِّ نور نصیبی دارد. جلال الدّین برای طور آخر دل نامی ذکر نکرده است؛ لکن معانیش در مثنوی وجود وتعابیر فراوانی به آن اشاره دارد.
بیماری های کنشی قلب از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳۰۹
67 - 74
حوزه های تخصصی:
شمار زیادی از آیات قرآن کریم از قلب و ویژگی های آن سخن گفته و صفات متعددی را برای قلب برشمرده اند. در قرآن کریم، صفاتی که به انسان نسبت داده شده، به قلب نیز نسبت داده شده است؛ به گونه ای که این نظریه را قابل دفاع ساخته که واژه قلب بیانگر هویت و جان آدمی است. بخش قابل توجهی از این صفات، ناظر به انواع بیماری هایی است که قلب را مبتلا می سازد؛ بیماری هایی که می تواند بعد بینشی، گرایشی یا کنشی قلب را درگیر کند و به آن آسیب بزند. با توجه به آیه 89 سوره شعراء که قلب سلیم را سرمایه ای معرفی می کند که نجات بخش انسان و تضمین کننده سعادت اوست؛ شناسایی بیماری های قلب و پیش گیری از ابتلا به آنها یا علاج آنها، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با تمرکز بر بیماری های کنشی قلب، این سؤال را مطرح کرده است که در قرآن چه بیماری های کنشی به قلب نسبت داده شده است؟ نتایج به دست آمده با روش توصیفی تحلیلی آن است که مفاهیم متعددی، نظیر تعمد (گزینش ناروا)، کسبِ نامطلوب، لهو، اثم، انکار، اباء، تقلیب و اخفاء، بیانگر بیماری های قلب در بعد کنشی هستند.