مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
عرفان
حوزه های تخصصی:
«عرفان اسطوره ای»، نخستین و بنیادی ترین عرفانی است که تا اکنون انسان آن را ورزیده است. «عرفان اسطوره ای»، عرفانی است از آن انسان های کهن و اسطوره ای، که در سپیده دمان تاریخ، به گونه ای یکسر طبیعی و ناآگاهانه، آن را می آزموده اند و به کار می بسته اند.گمانم بر آنست که، انسان های اسطوره ای و کهن، نخستین عارفان گیتی بوده اند، چرا که، جهان بینی آنان با عارفان امروزین، البته با نگاهی به فراخی و نه به ژرفی، همسانی هایی داشته است. این جستار، یک همسنجی (= تطبیق) فراخ نگرانه، بر پایه های «حکمت ذوقی»، «خاکساری»، «ریاضت کشی»، «زیباپرستی» و «دست افشانی رازورانه» (= سماع)، میان عارفان امروزین و انسان های اسطوره ای و کهن را به سامان می رساند، و نمونه هایی از اسطوره های «زنده» و «مرده» را برای اثبات این همسانی ها، فرادست می دهد.جدای از این همسنجی (= تطبیق)، عرفان انسان های کهن، نامزد به «عرفان اسطوره ای» به گستردگی، کاویده و بررسیده و آشکار می آید، و نظریه هایی نغز و نو، درباره دست افشانی رازورانه (= سماع) و دین بهی (= زردشتی)، دینی بر بنیاد «زیباپرستی»، نشان داده می شود.
بررسی تطبیقی «سبب نظم کتاب» در مصباح الارواح و چند اثر عرفانی دیگر (عنوان عربی: دراسة مقارنة «لسبب نظم الکتاب» فی مصباح الأرواح و کتب عرفانیة أخری)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، بخشی از کتب عرفانی تحت عنوان «سبب نظم کتاب» بررسی شده است. بررسی همسانی و همگونی این بخش ها به دقت و توجه فراوان نیاز دارد؛ چنان که در این پژوهش نیز یکسانی آنها در مصباح الارواح ــ تالیف شمس الدین محمد بردسیری ــ و دیگر آثار عرفانی به چشم می خورد.این بخش از آثار معمولا با صبحی مبارک، شبی نورانی یا سحری فرخنده آغاز می شود که نماد لحظه تفکر و مراقبه است. مشخصه های این لحظه مبارک، نورانیت، سکون و سکوت، زیبایی و ماورایی بودن آن است. در لحظه ای دیگر، عارف با حالتی قدسی تصویر می شود که دست از همه مادیات شسته، سر بر زانوی تفکر نهاده و در بحر مکاشفت مستغرق شده است. در این لحظات، او غرق شعف و شادی است و آسمان ها زیر پای او قرار دارند. هم در این لحظه است که شخصی نورانی و خوش سیما بر او ظاهر می شود. او را به نام های مختلف می خوانند: یار، دوست، انس جلیس، معشوق پری چهره، پیر نورانی و... او صفاتی قدسی دارد. او دنیایی نیست و از زمان و مکان برتر است؛ همه چیز می داند و بر هر سری آگاه است. او عارف را خطاب می کند و از او می خواهد به باغ و گلستان یا صحرایی که او می نمایاند، پای نهد. عارف همراه او به گلشن قدسی می رود و دیدنی ها می بیند؛ آنچه که با چشم سر امکان دیدنش نیست. سپس پیر رهنما که در عمق وجود عارف خانه کرده است و کسی جز خرد برتر نیست، او را به تحریر آنچه دیده است، تشویق می کند و عارف چنین می کند و آنچه که خرد برتر به او تلقین کرده است، می نویسد و این اثر او است.چکیده عربی:عالج هذا المقال جزءا من الکتب العرفانیة بعنوان «سبب نظم الکتاب». فمعالجة هذا الجزء من حیث المشابهة بحاجة إلی دقة عالیة وعنایة شدیدة؛ کما أن هذه المشابهة تتضح فی مصباح الأرواح لشمس الدین محمد بردسیری وباقی النتاجات العرفانیة.یبدأ هذا الجزء عادة بفجر مبارک، أو سحر میمون یرمز إلی لحظة تأمل ومراقبة یمتازان بالنور، والسکون، والصمت، والجمال، وکونهما ماورائیین. ثم یتم تصویر العارف فی حالة من القداسة حیث یترک کل المادیات غارقا فی التفکیر مستغرقا فی بحر المکاشفة. وفی هذه الأثناء یظهر له شخص و سیم له نور. یسمی هذا الشخص بأسماء مختلفة: کالحبیب، والصدیق، والمونس، والجلیس، والمعشوق ذات الوجه الملکی، والشیخ المشرق، و... وله صفات قدسیة. لیس من هذه الدنیا ویفوق الزمان والمکان؛ یعرف کل الأمور وخبیر بکل الأسرار. وهو ینادی العارف داعیا إیاه إلی دخول جنة، أو روضة، أو صحراء یدله علیها. والعارف یرافقه إلی روضة قدسیة ویری مرئیات لایمکن العین البشریة رؤیتها. ثم یطلب الشیخ المرشد الذی سکن فی وجود العارف ولیس له تفسیر إلا العقل الأکبر، من العارف کتابة ما رآه والعارف یتمثل الأمر ویسجل ما لقّنه العقل الأکبر وتعد تلک المشاهد نتاج العارف.
بودلر و سپهری، در جست و جوی بهشت گمشده (عنوان عربی: بودلر وسپهری بحثاً عن الجنة المفقودة)
حوزه های تخصصی:
شارل بودلر و سهراب سپهری ــ دو شاعر فرانسوی و ایرانی ــ از نظر اندیشه و هنر، نوآورترین شاعران عصر خود به شمار میروند. این دو شاعر درونگرا، دلزده از کره خاکی، با هدف پی بردن به حقیقت هستی و رسیدن به دنیای ایده آل، همواره در جست و جوی آرمان شهری هستند که در آن بیاسایند؛ از اینرو، به طبیعت، سفر، عرفان و... گرایش می یابند.در مقاله حاضر، به برخی اندیشه ها و مضامین شعر سپهری اشاره و این اندیشه ها و مضامین با مضامین اشعار بودلر همسنگ دانسته شده است. گرچه دیدگاههای سپهری و بودلر در مسیر جست و جوی بهشت گمشده خود، شباهتهای بسیاری دارند، تفاوتهای چشمگیری نیز دارند که آنها را از هم متمایز میکند. در این مقاله، همچنین، تشابه و تفاوتهای محتوایی و اندیشه شاعرانه این دو شاعر با رویکردی تطبیقی از منظر ادبی و عرفانی بررسی شده است.چکیده عربی:یعتبر شارل بودلر الشاعر الفرنسی وسهراب سپهری الشاعر الإیرانی من أکثر الشعراء إبداعا فی عصرهما. یرغب هذان الشاعران المنطویان علی نفسهما والنافران من الدنیا الدنیة فی الکشف عن حقیقة الوجود والوصول إلی العالم الأمثل باحثین عن مدینة فاضلة (یوتوبیا) للحصول علی الهدوء والسکینة ولذلک یمیلان إلی الطبیعة والسفر والعرفان وما إلی ذلک.یشیر هذا المقال إلی عدد من الأفکار والمضامین فی شعر سپهری لیبرهن علی تکافؤها ومضامین بودلر الشعریة بعد خضوعها للدراسة المقارنة. وبالرغم من المشابهات الموجودة بین نظرة الشاعرین فی بحثهما عن الجنة المفقودة إلا أن هناک مفارقات واضحة تمیّز کلّا من الشاعرین عن الآخر وهذا المقال یدرس المشابهات والمفارقات المضمونیة والفکریة بین الشاعرین دراسة مقارنة وبمنظار الأدب والعرفان.
بسترهای آفرینش هنری در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر، به واکاوی پیوندهای موجود میان اندیشه عرفانی و جنبه های زیباشناسانه متون عرفانی پرداخته شده است. به عبارت دیگر، این مقاله در پی معرفی بسترهای فکری ای است که از متون عرفانی آثاری هنری ساخته اند. اهمیت این بسترها را باید در دخالت آگاهانه یا ناآگاهانه آنها در فرآیند آفرینش متون پیگیری کرد، چنانکه حتی متونی همچون مقالات، تذکره ها، نامه ها و متون تعلیمی صوفیه را نیز به آثاری شاعرانه تبدیل کرده اند. برای دستیابی به این هدف ابتدا به مرور اصطلاحات آشنایی زدایی و برجسته سازی به عنوان سنجه هایی برای شناسایی زبان ادبی در نظریات فرمالیست ها و ساختارگرایان پرداخته شده است. در ادامه، نقش مؤلّفه هایی از اندیشه عرفانی چون تأویل و رمز، مکاشفه، عادت گریزی، آفرینش پیاپی، نسبی گرایی و حیرت در آفرینش هنری نشان داده شده است. این مؤلّفه ها نگاهی چند لایه و باطنی در نویسندگان متون عرفانی بر می انگیزند که نتیجه چنین نگاهی را در زبان این متون می توان دید؛ زبانی که با برجسته کردن برخی عناصر زبانی، ادراکی هنری را در خواننده آنها پدید می آورند.
حکمت اضداد در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلوه های گوناگون تضاد در نظام آفرینش، موضوعی است که مولانا جلال الدین محمد مولوی در مثنوی معنوی بدان پرداخته و پدیدة اضداد را با نگاه حکیمانه و در پیوند با آراء کلامی و عرفانی، به طور مستقیم و یا در قالب حکایات و امثال بیان فرموده است . در این مقاله، نگرش مولانا به حکمت اضداد در نُه بحث بررسی شده است :1-این عالم، محل اضداد است و عالم دیگر، جهان باقی و یکرنگی.2-اضداد و نسبت آنها با وجود آدمی.3-تمام هستی مظهر جمال و جلال خداوندی است .4-اضداد و نظریة نظام احسن الهی5-تضاد در مقام معرفت6-اضداد از دیدگاه انسانها7-انتقال و جابجایی اضداد8-اضداد و مطالعة جزء و کل9- محال بودن جمع اضداد. هر کدام از این مباحث با ارائه شواهد و توضیحات، بیان گردیده است .
هو الظاهر و الباطن علم ظاهر و باطن یا ظاهر و باطن علم (پیرامون علم و معرفت در مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
قوتِ اصلیِ بشر، نور خداست
عقل در کوی عشق: دیدگاه شیخ نجم الدین رازی در باره عقل و عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ نجم الدین رازی (573 – 654 هـ) در کنار آثار عدیده ای که درباره مسائل عرفانی دارد، رساله ای نیز به نام «عشق و عقل» یا «معیار الصدق فی مصداق العشق» دارد که در آن به پرسش های یکی از دوستانش پاسخ داده است. این پرسش های سه گانه عبارتند از:
1 - آیا عشق و عقل آنگاه که به کمالِ خود می رسند، تضادی با هم دارند یا نه؟
2 - چرا آنجا که عقل بیش تر و شریف تر است، عشق نیز ثابت تر و ظریف تر است (با عنایت به وجودِ سید کائنات)؟
3 – آیا می توان گفت که عقل نه یک قسم، که شامل همه موجودات و محیط بر همه اقسامِ وجود است؟
مؤلف پس از تحریر محل نزاع و توجه دادن به معانی مشترک «عقل»، محدوده فعالیت های آن را مشخص می سازد و ساحت عشق را بسی فراتر از تنگنای عقل، معرفی می کند. آنگاه نسبت میان عقل بیش تر و عشق ظریف تر را با چشمداشتی به پیامبر اکرم (ص) برمی رسد و سپس به مخالفت عقلانی با نظریه وحدت عقل و عاقل و معقول می پردازد. وی در این رساله بر آن بوده تا در مقام بحث عقلانی (در باره موضوع مورد پرسش) به شیوه متکلمان و فلاسفه بحث کند و در مقام درک شهودی و بیان مکاشفات نیز همچون عارفی فلسفه ستیز و طبعاً با بهره گیری از واژگانی سرشار از استعاره و کنایه و تمثیل، جانب عشق را پاس داشته باشد. در این مقاله، ضمن وارسی کامل این رساله، دیدگاه نجم رازی با نظرداشت به دیگر آثارش، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
زبان نمادین حکایت به عنوان «معراج تأویلی» نفس در درام وجودی خود (The Symbolic Language of Ĕikåya as the “Interpretative Mi'råj” of the Soul within its Existential Drama)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر تأمّلی دربارهٴ معانی و کارکردهای درونی حکایات عرفای اسلامی مانند جامی، سهروردی، نظامی و ابن سینا است. در ضمن مقاله به چیستی بیان نمادین و به خصوص به تأویل عرفانی نماد ها که این متون اقتضا میکند، توجه خاصی میشود. به قول نگارنده: «حکایت صرفاً زبان نمادین متن را در نظر نمیگیرد، بلکه نیز درونی کردن متن که با آن همراه است، اهمیت ویژه ای دارد . این حکایات فراخوان معنویت عملی اند که در آن رویدادهای فراتاریخی فقط برای خدا انجام میشود».
در بخش دوم مقاله، نگارنده روی «تأویل عشق» تمرکز میکند که «مرگ معنوی و معاد روحانی محض است یعنی عمل بیرون آمدن از خود و داخل شدن به مراتب جدید آگاهی، که معراج تأویلی هر نفس زنده را تشکیل میدهد». در این بحث به دیدگاه های عین القضات همدانی توجه خاصی میشود.
فسق حافظ و گناه آدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از خصایص اشعار عرفانی- رمزی کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در دسته ها و طبقات بزرگ و متعدد قابل مطالعه و تحقیق است. فسق و گناه و مترادفات گوناگون آنها یکی از این دسته باژنماهاست که در دیوان حافظ بیش از دیگر باژنماها به کار رفته است. این نوع باژنماها که از تیره الفاظ و تعابیر حرام و مذموم اند، نشانه ها و رموزی اند، برای حالات و مستیهای قلبی و عاشقانه که باعث حرکتهای جوهری در ذات آدمی می شوند.
حافظ خویشتن را فاسق و گناهکار می نامد و این گناه را میراث جدّ خود آدم می داند و اظهار می کند که اگر آدم بهشت را تحمل ننمود و جهت رسیدن به مستی و عیش و عشرت رخت خویش بر زمین خاکی افکند ما که فرزند او ایم؛ چرا نباید از راه معصیت و زلّت منزل بزم و خوشباشی و قلاّشی در پیش بگیریم؟
این گونه از باژنماهای دیوان حافظ را در هفت گروه می توان متمایز و مطالعه نمود: 1. فسق و فساد 2. گناه، معصیت و زلّت 3. ارتکاب حرام، خبث و بدی 4. لاابالیگری، نادرویشی، دلیری، قلندری، بدنامی و قلاشی 5. نظربازی، خوشباشی و عیش و عشرت، بزم و طرب، مستی و خرابی 6. زنّاربندی، بت پرستی، کفر و بی دینی 7. تردامنی، آلودگی، رندی، نفاق و تزویر.
ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزه وقتی در ساختار اندیشگانی عارفان قرار می گیرد، بنا بر ویژگی بطن گرا و تأویلی عرفان، از حوزه معنای ظاهر شرعی فراتر رفته، با گسترش معنایی، جایگاهی فرا شرعی مییابد تا جایی که گاه توجه به روزه شرعی از مبطلات این روزه فرا شرعی می شود. ساختار صیروری- دیالکتیک عرفان که پدیده ها را در فرایند ایجاب و سلب، پیوسته در معرض شدن قرار می دهد، از سه اصل و الگوی سلوکی مشترکِ شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل شده است. هریک از مباحث و مقوله ها در این ساختار در حکم عناصر و اجزایی اند که بلافاصله بُعدی تأویلی به خود می گیرند و می توان آنها را زیر سه اصل شریعت، طریقت و حقیقت، با ابعاد معنایی متفاوت، جای داد. با نگاه در زمانی و تاریخی به روزه، مشخص می شود که در مراحل آغازین عرفان و تصوّف، بیشتر، مباحث شرعی روزه مدّ نظر عارفان است؛ اما هرچه از تاریخ عرفان می گذرد، مفهوم روزه جنبه تأویلی می گیرد و خود را با ساختار سه مرحله ای آن تطبیق می دهد. در این مقاله با اتکا به سیر تحول روزه در کتاب های برجسته عرفانی در یک نگاه ساختاری به ذکر شباهت ها و تفاوت های این نگرش ها می پردازیم.
رابطه ی ارزشمندی و جنسیت در دو تحلیل عرفانی و قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی عـرفانی، همه ی هستی، تعینات، تجلیات و مظاهر اسماء جلال و جمال اند و بررسی رابطه ی ارزشمندی و جنسیت از این چشم اندازهای عرفانی افق هایی نوین را می گشاید. از دیدگاه برخی عرفا هر چند حقیقت مرد و زن یکی است و لکن زن در مظهریت تابناک تر از مرد است و حقیقت نفس کلیه و مظهریت جمال ( که با وجود زن مرتبط است ) در تناکح عوالم هستی سیر حبی موجودات و ظهور عوالم نقش اصیل تری دارد، هر چند که در مراتب صدوری عوالم این حقیقت در مرتبه ی دوم قرار دارد. در دیدگاه قرآن نیز ارزشمندی جنسی و جنسیتی در ساحتی توحیدی مطرح می شود. از نصوص و ظواهر فراوانی در آیات اشتراک حقیقت زن و مرد در ارزشمندی را می توان فهمید و برتری هر یک از این دو در ساحت ارزشمندی های اکتسابی است.
ولایت در دیدگاه سید حیدرآملی
حوزه های تخصصی:
ولایت نقطه عطفی است که مشترک میان شریعت و طریقت و حقیقت می باشد. عارف بزرگ ‘ جناب هجویری در کتاب ((کشف المحجوب)) درباره اهمیت ولایت در عرفان فرموده است : (( بدان که قاعده و اساس طریقت تصوف و معرفت جمله بر ولایت و اثبات آن است که جمله مشایخ اندر حکم اثبات آن موافق اند ‘ اما هر کسی به عبارتی دگرگون بیان این ظاهر کرده اند.)) ما در این مقاله برآنیم که براساس دیدگاههای عارف بزرگ شیعی سید حیدر آملی ‘ مروری اجمالی بر مبحث ولایت در ساخت عرفان داشته باشیم ‘ در این سیر پس از تعریف ولایت و بیان اقسام و مراتب آن ‘ نظر سید حیدر در باب ختم ولایت و خاتم الاولیاء آورده شده است ‘ باشد که نقش عرفان شیعی در تعمیق و تعالی بخشی از ارکان و تعالیم شریعت ‘ هرچه بیشتر نمایان گردد.
عرفان خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی که در رشته های مختلف علوم متداول صاحب نظر بوده ‘ استاد البشر و عقل حادی عشر خواجه نصیرالدین طوسی – قدس سره – است . این دانشمند والا مقام در منطق و ریاضیات و فلسفه و کلام و هیأت و نجوم و اخلاق و عرفان نظری تألیفات ارزشمندی دارد که وی را در میان مؤلفان و دانشمندان اسلامی ممتاز ساخته است . باوجود این خواجه در زمینه های عملی همچون سیر و سلوک و تخلق به اخلاق و ملکات عالیه و دارا بودن مقامات و طی منازل نیز ممتاز بوده است و تألیفات ارزشمند وی در این باب همچون رسائل ((اوصاف الاشراف)) و ((آغاز وانجام )) و ((شرح انماط ثلاثه اشارات و تنبیهات)) بر این مدعا دلالت دارد وکسی که این مراحل را طی نکرده باشد نمی تواند بدین زیبایی و دقت به توصیف آنها بپردازد . بعد عرفانی شخصیت خواجه نصیرالدین طوسی در میان دانشمندان غربی نیز مسلم و مورد توجه بوده است .
امام خمینى (ره) و مقام رضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از موضوعاتی که عرفا بدان بسیار اهمیت داده اند، مقام رضا مى باشد. رضا که در لغت به معنى خشنود شدن است، در نزد اهل سلوک لذت بردن در هنگام بلا و شادمانى دل است به جریان قضا و خروج از رضاى نفس و آمدن در رضاى حق است. آیات و احادیث فراوانى در باب رضا وجود دارد که اهمیت این موضوع عرفانى را بیان میکند. امام خمینى (ره) مرتبه اعلاى رضا را از اعلا مراتب کمال انسانى و بزرگترین مقامات اهل جذبه و محبت مى داند و آن را فوق مقام تسلیم و دون مقام فنا به حساب آورده است. ایشان علم به جمیل بودن حضرت حق، ایمان قلبى، طمأنینه نفس و مقام مشاهد ه را مبادى مقام رضا به حساب آورده و براى صاحبان آن مراتبى را از جمله: رضا به قضا و قدر، رضا به رضاى خداوندى و... ذکرکرده است. لذا نهایت کار سالک در آن است که خشنودى خالق را خشنودى خود بداند.
بازنگری در عرفان قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات ایران زمین با عرفان اسلامی پیوندی ناگسستنی دارد و این ارتباط تنگاتنگ، باعث می شود که ما این دو مقوله را گاه به اشتباه، هم مرز بپنداریم و قضاوت ما درباره ادبیات یک دوره، به قضاوتی یکسان و همسان در مورد عرفان آن دوره نیز منجر شود. چنان که کم مایگی ادبیات بازگشت و بی توجهی مفرط در مورد این دوره ادبی، باعث شده که عرفان آن دوره هم به چشم نیاید؛ همانطور که استاد ارجمند دکتر شفیعی کدکنی می نویسد: «تصوف این دوره [پیش از مشروطه] نیز تکرار است. در حقیقت، هیچ یک از صوفیه این دوره به یک لحظه صوفیانه جدیدی نرسیده اند، حال آن که تصوف حوزه تجربه های تازه در زبان و اندیشه است». حال آن که حقیقت این است که عرفان، خود مقوله و مجموعه ای است جدا که در موارد بسیار با ادبیات پیوند می خورد ولی افول ادبیات یک دوره، به هیچ روی دلیل بر ضعف عرفان آن دوره نتواند بود.
برای تایید این سخن، در مقاله حاضر ابتدا دانشنامه ای عرفانی و گمنام از ادیب و مورخ دانشمند عصر قاجار، رضاقلی خان هدایت، معرفی می شود و سپس بر اساس این کتاب ارزشمند، مروری بر عرفان و عارفان قاجار انجام می گیرد. در ادامه ویژگی های عرفان این عصر برشمرده می شود و معرفی کوتاهی از عرفای برجسته قاجار ارائه می شود. جالب این جاست که در میان این عارفان، همچون عرفای قدیم، هم عامیانی هستند امی ولی عرش نشین و هم عالمان و مجتهدانی که شریعت را با طریقت در آمیخته اند و گویی «طرحی نو درانداخته اند». زمانی به شدت تحت فشار و تنگنا قرار می گیرند و در دورانی در رفاهیت و آسودگی روزگار می گذرانند. به هرحال، عرفانی که در اواخر صفویه از ایران رخت بربسته بود، با همت و پایمردی گروهی که امروزه در گمنامی کامل به سر می برند، به موطن اصلی خویش بازگردانده می شود و در این مقاله ما به بازشناسی این گروه و این جریان خواهیم پرداخت.
نامگونه های عوام در شعر فارسی (گرانان، گران باران، گران جانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار ادبی فارسی، مردم و عوام متفاوتند. در این آثار مردم معنای مثبت انسان ها و عوام مردمان نادان و گاه آزاررسان هستند. نامگونه عنوانی است که در این مقاله برای شبه نام های برساخته توسط شاعران عارف که برای مخالفانشان به کار می رفته، انتخاب شده است. آثار ادبی که محل بروز اندیشه های عرفانی است، مملو از این نامگونه هاست. در پژوهش اصلی نزدیک به یک صد و بیست عنوان از این نامگونه ها از متون ادبی شناسایی، جمع آوری و به صورت فرهنگ تدوین شده است. در این مقاله سه نامگونه «گرانان، گران باران و گران جانان» مورد بررسی قرار گرفته اند. در سه نامگونه فوق مردمان بدخلق و خودخواه، تن پرست و کاهل، ریاکار و دنیاگرای، مردم آزار و ستمگر، سودجو و زرپرست، متبلور شده اند. مطالعه این نامگونه ها راه را برای شناخت هر چه بهتر و بیشتر مفاهیم ادبی فارسی و جوامع پیشین هموار می سازد.
تاثیر تکامل بخش ذکر در سلوک الی الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ذکر» و یاد خداوند یکی از مهم ترین عبادت های اسلامی است و در تکامل معنوی انسان نقش مهمی به عهده دارد. به همین دلیل، خداوند در قرآن، آیه های متعددی را درباره آن نازل فرموده است. در سیر و سلوک، «ذکر» نقش اساسی و بنیادی برعهده دارد؛ چنان که بدون ذکر و یاد خداوند، تحولی در درون سالک به وجود نمی آید و پدید آمدن حالت ها و مقام های عرفانی بدون آن ناممکن است.
در این مقاله، با مطالعه کتاب های عرفانی موجود تا پایان قرن هفتم هجری و همچنین، آثار سه شاعر عارف این دوره، یعنی سنایی، عطار و مولوی، از نقش این عمل عبادی در تکامل انسان تحلیل جامعی عرضه شده است.
نقد و تحلیل پدیدارشناختی عرفان روزبهان با تأکید بر مبحث «تجلیات التباسی» در عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی با همة گستردگیای که دارد، نمیتواند با همة ابعاد برای بازنمایی و تشریح رخدادهای شهودی (تجلیات) به کار آید. از این رو، ما این مقاله را تنها به بحث و بررسی درباره برخی از وجوه آن، یعنی وجه التفاتی و فروکاست و نیز ارتباط عین و ذهن -که در عرفان روزبهان بقلی در قالب وصل و فصل بیان میشود- محدود کرده و کوشیده ایم تا آنجا که ممکن است، از امکان های این روش برای شکوفایی و فعلیت بخشیدن به ظرفیت های عرفان اسلامی، به ویژه نقش شناختی تجلیات عرفانی مدد جوییم؛ و سرانجام، با اتکا به مبانی عرفانی- فلسفی یادشده در این روش، به برداشتی متفاوت از بحث تجلیات جمالی و جلالی (در قالب پدیدارهای التباسی) دست یابیم.
تحلیل رباعیات مولوی از منظر داستانی
حوزه های تخصصی:
استفاده از عناصر و روایت داستانی در قالب های کوتاه شعری چون رباعی، بسیار مشکل است اما از میان دو هزار رباعی منسوب به مولانا، دویست رباعی (10%) دارای طرح داستانی است. به نظر می رسد دلیل اصلی استفاده از طرح داستانی، تلاش برای نزدیکتر کردن مفاهیم غامض عرفانی به ذهن مخاطب خاص یا عام است. تحلیل داستانی رباعیات، می تواند کمکی موثر در کشف اسرار و مشکلات این اشعار کند و باعث توجه بیشتر به این بخش از اشعار مولانا شود که کمتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
شاعر در مقام شخصیت منفی این رباعیات، سعی می کند واقعه دیدار با یار را که از دیدگاه عرفانی غیر قابل بیان است، به قیدگفتار و گزارش درآورد. به همین دلیل از زاویه دید اول شخص مفرد در اغلب این رباعیات استفاده شده است و این رباعیات مرز میان شعر و حکایت سنتی هستند. تحلیل این رباعیات به دلیل فضای سورئالیستی حاکم بر آنها، بسیار مشکل است و در این تحقیق عناصر داستانی چون زاویه دید، طرح، گفتگو، شخصیت پردازی و فضا به صورت جداگانه، تحلیل و بررسی می شود.
تحلیل و نقد کاربرد فتح و فتوح و فتح باب در متون عرفانی ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
برای فهم هرچه بهتر ادب فارسی، شناخت اصطلاحات عرفانی از ضروریات است؛ چرا که عرفان و اندیشه عرفانی جان مایه ادب فارسی است. از جمله اصطلاحات عرفانی، فتح و فتوح و فتح باب است که به صورت گسترده ای در متون گوناگون کاربرد داشته است.
در این پژوهش با توجه به معانی مختلفی که در جستجو و بررسی کاربرد «فتح و فتوح و فتح باب» از متون استخراج شده، سیر تطور فکری و معنایی تفاسیر و تاویلات عرفانی در این مورد را از بدو پیدایش آن تا مرحله اوج و کمال و باز افول آن از نظر شخصیت های برجسته عرفانی و ادبی به صورت خلاصه نشان می دهیم. اصطلاحات «فتح» و «فتوح» و «فتح باب» در بعضی جاها به جای یکدیگر به کار رفته و گاهی یکی از آنها به جای هر سه اصطلاح به کار رفته است.
با مطالعه امهات متون عرفانی و تحلیلی که از «فتح و فتوح» و «فتح باب» به دست آمده است، باید گفت که اصطلاح «فتح» از واژه های قرآنی است که عرفا و ادبا آن را از قرآن اخذ کرده، معانی مختلف تاویلی و تفسیری بر آن حمل کردند. نهال معنا و مفهوم عرفانی این اصطلاحات که از آبشخور قرآن سر برآورده بود، در گذر زمان به صورت درختی تنومند و پربار با شاخ و برگها و میوه های رنگارنگ در آثار عرفانی ادب فارسی جلوه کرد و در نزد مولانا به کمال خود رسید.