مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تعلیم و تربیت
حوزه های تخصصی:
پایه گذاری اهداف تعلیم و تربیت بر اساس آموزه های دینی و ایجاد افق روشن برای نسل جوان، نگاهی عمیق به باورهای دینی و ارائه روش ها و تکنیک های جدید را می طلبد. در این مقاله به هدف تبیین مبانی فکری نظام احسن در هستی شناسی، انسان شناسی و خداشناسی و کاربرد آن در تعلیم و تربیت، به ویژه تأثیرگذاری در ایجاد بینش و حیطة یادگیری، ضمن اشاره به جایگاه نظام احسن در تفکرات انسانی به تحلیل سیمای قرآنی و رویکرد آن در مبانی فکری پرداخته می شود و سپس با توجه به آثار و دلالت های تربیتی این موضوع در بخش تربیت اخلاقی، عقلانی، پیشنهاداتی در ارتباط با شیوه آموزش رسمی و تأثیرگذاری آن در بعدِ شناختی ارائه و به تناسب آن الگوی یادگیری در تربیت زیبایی شناختی که امروزه در آموزش مورد توجه بسیار است، اشاره می شود. در این مقاله از روش اسنادی تحلیلی در جهت تبیین مبانی فکری و استخراج دلالت های تربیتی استفاده گردیده است.
تحلیلی بر گفتمان تربیتی حضرت امام خمینی(ره): سیلان بین «همه» و «هیچ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با ارائة تصویری از افکار بلند امام خمینی(ره) و فلسفة حرکت بزرگ تربیتی او درصدد پی بردن به راز نفوذ عمیق کلامش در جان و روح مخاطبان اوست، تا دریچه ای نو به حوزة گفتمان های تربیتی گشوده و بدین وسیله مواریث تربیتی امام (ره) را بیش از پیش به خدمت اهداف خطیر مسئولان امر تعلیم و تربیت درآورد. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است، به بررسی مختصات و ویژگی های پیام های مکتوب به جامانده از امام خمینی (ره) که مخاطبان آنها ملت ایران بوده، پرداخته شده است. بررسی های انجام شده در این پژوهش حاکی از آن است که در کنار ویژگی های منحصربه فردی چون تواضع در برابر مخاطبان، عشق به مخاطبان، اعتماد به مخاطبان، احترام به مخاطبان، استفاده از مفاهیم مورد پذیرش همه، مستند بودن پیام، سادگی و صراحت پیام، درون مایة همه پیام های امام(ره) نشان از سیلانی آگاهانه و عرفانی بین دو مفهوم «همه» و «هیچ» بوده است. او در عین حال که خود را در برابر «همه» ‐ خدا و مردم ‐ در شمار نمی آورد، در سطحی دیگر «همه» ‐ جهان و هرچه در او هست ‐ را در برابر خدا «هیچ» می داند. حرکت از «هیچ» به سوی «همه چیز» حرکتی است که او به سوی خدا آغاز می کند و دیگران را هم بدان فرامی خواند.
پوپر و بازاندیشی در فرایند یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، به تبیین رویکرد پوپر در تعلیم و تربیت و به ویژه، فرایند یادگیری می پردازد. بررسی آرای پوپر بیانگر آن است که اندیشه های وی طیف گسترده ای از موضوعاتیچون فلسفة علم، معرفت شناسی، فلسفة اولی، علوم، ریاضیات، هنر و... را دربر می گیرد. اعتقاد پوپر به عقل و التزام وی به عقلانیت و تکریم انسان و توجه به مسئلة سعادت و رضایت، همچنین دیدگاهش در معرفت شناسی، مبنی بر بررسی و اصلاح خطاها به مدد عقل و شواهد تجربی که خردگرایی انتقادی نام گرفته، دلالت هایی برای حوزة تعلیم و تربیت دارد. از دید پوپر، تکرار در اکتشاف و یادگیری نقشی ندارد. وی از تعلیم و تربیت تقلیدی انتقاد می کند و تعلیم تربیت خلاقانه و فعالانه را می پذیرد. دیدگاه پوپر در معرفت شناسی، یادگیری مسئله محور و یادگیری دموکراتیک دانش آموز را در کلاس به دنبال دارد.
مؤلفه های اخلاق علمی و شاگرد پروری در سیرة علمی- آموزشی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مؤلفه های اخلاق علمی و شاگردپروری در سیرة علمی- آموزشی امام خمینی(ره) می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل اسنادی بوده و در این باره منابع و مراجع موجود و مرتبط با موضوع مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها که حاصل بررسی سه سؤال پژوهشی است، نشان می دهد امام خمینی (ره) به تربیت صحیح انسان و کسب عادات و رفتارهای درست و درونی ساختن آنها توجه خاص داشته است و مسئله اساسی در زمینه تعلیم و تربیت را روح و قلب آدمی می داند و معتقد است که اگر قلب آدمی الهی شود، همه کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد. در این راستا سیرة علمی – آموزشی امام می تواند الگوی خوبی برای تعلیم و تعلم باشد. در ادامه مقاله تلاش شده است به مؤلفه های اخلاق علمی امام مانند نظم و تواضع، احاطه و تسلط علمی، خلاقیت و نوآوری علمی و روحیه انتقاد پذیری اشاره شود. در بخش پایانی نیز مؤلفه های شاگرد پروری در سه محور تربیت اخلاقی، تربیت سیاسی و تربیت علمی از نگاه امام مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی دیدگاه های تربیتی ایرانیان باستان در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابوس نامه کتابی است به پارسی که مؤلف آن عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر آن را برای فرزندش گیلانشاه در ۴۴ فصل نوشته است که اگر بخواهد پس از پدر حکومت کند و یا از روی اضطرار کاری دیگر انتخاب کند، بداند چگونه وظایف خود را انجام دهد.
عنصرالمعالی در این کتاب پند های تربیتی بسیاری را از قول حکیمان و یا با لفظ «گفته اند» آورده است که گوینده آنها معلوم نیست و صاحب نظرانی که به شرح و تحلیل قابوس نامه پرداخته اند نیز به نام گوینده این سخنان حکیمانه اشاره ای نکرده اند. با تأمل در حکمت هایی که در منابع عربی از ایرانیان قبل از اسلام نقل شده است، معلوم می گردد که بسیاری از این سخنان متعلق به حکیمان ایرانی است و یا دست کم در ایران باستان رایج و شناخته شده بوده است.
در این مقاله علاوه بر معرفی بیش از ۴۰ پند اخلاقی و تربیتی ایرانی که در قابوس نامه بی نام و نشان آمده و در منابع عربی به ایرانیان نسبت داده شده است، نقش دیدگاه های تربیتی ایران باستان و تأثیر آن را در قابوس نامه نشان می-دهیم.
بررسی اشعار تعلیمی کودک و نوجوان در ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران کودک و نوجوان ایران از میان انواع ادبی، بیشتر به ادبیات غنایی، تعلیمی و حماسی توجه کرده اند. از این رو نقش مایه های عاطفی همچون: مادر، پدر، معلم و…، در شعر کودک و نوجوان فراوان است. چندین منظومة حماسی نیز برای کودک و نوجوان سروده شده است؛ از جمله: منظومه ی آرش کمان گیر از سیاووش کسرایی و منظومة ظهر روز دهم از قیصر امین پور.
به دلیل اهمّیت زیاد مسألة تعلیم و تربیت، اشعار تعلیمی فراوانی نیز برای کودکان سروده شده است؛ به ویژه در دوران مشروطه که عصر توجه به تعلیم و تربیت کودکان است. نسیم شمال و ایرج میرزا در دورة مشروطه بیش از شاعران دیگر به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در اشعارشان پرداخته اند، امّا در دورة کنونی بیشتر شاعران کودک به این مسأله، توجه کرده اند.
مهم ترین موضوعات شعر کودک و نوجوان در دورة معاصر، شامل مسایل اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی و پایداری و اصلی ترین درون مایه های اشعار تعلیمی، آموزش خداشناسی، احترام به پدر و مادر، تأکید بر دوستی و علم آموزی و… است. در این جستار، جنبه های گوناگون ادبیات تعلیمی و موضوعات اجتماعی شعر کودک و نوجوان با واکاوی و تحلیل مهم ترین اشعار کودکانه از دوره مشروطه تا امروز بررسی می شود.
واکاوی مولفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی و تاثیر آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مؤلفه های اساسی روش هرمنوتیکی ریکور برای فهم متون درسی است. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل رویکرد ریکور به هرمنوتیک، فهم از درون فرد حاصل شده و تحمیلی نیست. بنابراین، فرایند تفسیر متون درسی که در دیدگاه ریکور «قوس هرمنوتیکی» نام دارد، شامل سه مرحله تبیین، فهم و اختصاص دادن می باشد. بدین ترتیب، متربی در نقش مفسر با طرح این سوال که متن درسی چه چیزی می گوید؟ به کاوش پرداخته و ماهیت درونی متن را آزمون می کند، آنگاه در پاسخ به این سوال که متن درسی درباره چه چیزی صحبت می کند؟ می کوشد تا عوامل بیرونی متن درسی را در ارتباط با زندگی و رسیدن به فهم عمیق تر احیا کند. سپس، در گام سوم با اختصاص جهان متن درسی به خود، افق مفسر (دانش و آگاهی هایش) گسترش می یابد. بر این اساس، معلم هرمنوتیست ابتکار و آزادی مشروط در کلاس درس را پذیرفته و دانش آموزان را تشویق می کند تا در حلقه های کندوکاو به جستجوی معنای متن درسی بپردازند.
بررسی شیوه های کاربردی سازی امر به معروف و نهی از منکر در تعلیم و تربیت دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی شیوه های مستقیم(کلامی)و غیرمستقیم(غیرکلامی)کاربردی سازی امر به معروف و نهی از منکر در تعلیم و تربیت دانش آموزان است تا بتوان از این طریق آنان را در مقابل تهاجمات فرهنگی و اعتقادی مصون نگه داشت. روش انجام این پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم جهت دست یابی به اهداف پژوهش، منابع و متون موجود و مرتبط با موضوع امر به معروف و نهی از منکر تهیه شده و روش های آن با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفته است. از نتایج این پژوهش این است که نهادینه شدن و اشاعة امر به معروف و نهی از منکر در تعلیم و تربیت، مستلزم شناخت کامل مصادیق معروف و منکر، شرایط و مراتب آنها و از همه مهم تر گزینش روش های مناسب با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی دانش آموزان است. برترین روش، تلفیق روش های مستقیم و غیرمستقیم است که باید توسط دست اندرکاران نظام آموزشی، طی فرایند طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی اتخاذ شده تا برون داده های نظام تربیتی طبق ضوابط الهی تربیت شوند.
روح تکنولوژی مدرن و جایگاه تفکر در مدارس (بررسی ارزش تفکر در تکنولوژی آموزشی رایج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جایگاه تفکر در مدارس و تأثیر تکنولوژی مدرن در ارتقای تفکر در مدارس است. لذا ابتدا برخی از نظریات معروف دربارة تکنولوژی مدرن و تأثیر آنها بر زندگی و دیدگاههای مردم به اجمال طرح می شود، سپس با نگاهی اجمالی به مؤلفه های تکنولوژی آموزشی، دیدگاه های مطرح شده در خصوص تکنولوژی مدرن به تکنولوژی آموزشی تعمیم داده شده و تأثیر تکنولوژی آموزشی بر ابعاد و زوایای مختلف زندگی دانش آموزان و به ویژه بر فکرآموزی آنان در مدارس بررسی شده و جایگاه و اهمیت تفکر و پرورش آن مورد مطالعه قرار می گیرد. در نهایت نشان داده می شود که این تکنولوژی دانش آموزان را در مسیرهایی پیش می برد که آموزش تفکر در آن جای چندانی نداشته و تفکر دانش آموزان را در امور مهم زندگی شان مورد تأکید و توجه قرار نمی دهد. به این ترتیب لزوم جایگزینی یا تجدید نظر در تکنولوژی آموزشی رایج روشن شده و اهمیت برنامه هایی شبیه برنامة فلسفه برای کودکان و نوجوانان مشخص می گردد.
بررسی نظریه شناخت فارابی و دلالت های آن در تعلیم و تربیت (با تاکید بر برنامه درسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف اساسی تحقیق حاضر آن است که با واکاوی نظریة شناخت فارابی، بتوان دلالت هایی برای تعلیم و تربیت، با تأکید بر برنامه درسی استخراج کرد. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و روش تجزیه و تحلیل آن نیز تفسیری - استنباطی است. بر این اساس، ابتدا روش شناسی فارابی و آنگاه نظریة شناخت وی معرفی شده، سپس بر اساس دو مؤلفه پیش گفته، نظام برنامه درسی فارابی احصاء و بیان شده است. نتایج نشان می دهد که می توان برای فارابی نظامی از برنامه درسی را متصور شد . این برنامه درسی در سه بخش محتوا ( علوم ) ، روش های تدریس و یادگیری ، و معلم و شاگرد، قابل صورت بندی است . در بخش پایانی تحقیق، پیشنهادهایی برای استفاده از اندیشه های تربیتی فارابی (برنامه درسی وی) در نظام برنامه ریزی درسی کشور ارائه شده است.
وضعیت پست مدرنیسم و ارزش ها: نسبت سنجی هستیشناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم با تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم، معرف تعدد و تکثر ارزش ها و نسبیت حقیقت است. آیا چنین وضعیتی می تواند بستری مناسب برای تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی باشد یا خیر؟ مقالة حاضر بر این فرض است که مبانی هستی شناسی پست مدرنیسم، موانع فکری عرضة ارزش های اسلامی را مرتفع کرده؛ بدین معنا که مطلقیت و جهان شمولی ارزش های غربی را به چالش کشیده است. از سویی دیگر، مبانی معرفت شناسی پست مدرنیسم با طرح نسبیت شناخت و حقیقت، با ارزش هایی که مدعی جهان شمولی و مطلقیت اند، به مقابله بر می خیزد. بر همین اساس، به نظر می رسد مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم همانند شمشیر دو دم است؛ یک دم آن می خواند و دم دیگر می راند. مقالة حاضر با بهره از روش تحلیل محتوای کیفی و رهیافت نسبت سنجی می کوشد امکان تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی در وضعیت پست مدرنیسم را نشان دهد.
بررسی و نقد نگاه پست مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«پست مدرنیسم»، که در بستر سکولار غرب زاده شد، دارای ویژگی های زیر است: بر نسبی گرایی و کثرت گرایی تأکید و هرگونه باور یقینی و ارزش مطلق را مردود می داند؛ با ذات گرایی سر ستیز داشته، هویت انسان را برساختة اجتماعی می پندارد؛ ابتنای ارزش ها بر واقعیت های تکوینی و تأثیرات ضروری اعمال بر سرنوشت انسان را برنمی تابد. در اهداف تربیتی، بر نهادینه سازی کثرت گرایی، تقویت روحیة خودسامانی در فراگیران تأکید و در اصول تربیتی بر پرهیز از جزم گرایی، مبارزه با نظام مندی و تأکید بر آزادی های فردی اصرار می ورزد. در روش های تربیتی نیز بر گفتمان فراگیرمحوری، توجه جدی به حاشیه نشین ها و نفی الگوپذیری تأکید دارند.
این اندیشه، به رغم برخورداری از یک سلسله نقاط قوت، همچون مبارزه با «جهانی سازی»، مبارزه با «علم گرایی» و تأکید بر «پویایی»، از نقاط ضعف فراوان نیز رنج می برد. مهم ترین آنها، گسیختگی فکری و تناقض آشکار در اندیشه، نادیده انگاشتن واقعیت ها و معرفت های یقینی، همچنین ارزش های ثابت و فطری است.
نگرشی تربیتی به جایگاه حکمت و دانش در دنیای معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در دوران گذشته، فلسفه یا حکمت که شامل همة علوم می شد، دانشی مقدس بود که با ماورای طبیعت پیوند داشت. اما با استقلال و گسترش علوم تجربیِ جدید، رفته رفته این نگاه قدسی کم رنگ تر شد، تا اینکه در دوران متأخر به کلی از میان رفت. آنچه امروزه از واژة علم و دانش به ذهن متبادر می شود، مجموعه ای از اصول و قوانینی است که با آنها می توان بر طبیعت تسلط یافت و از آن برای منافع دنیوی بهره برداری کرد. بر اساس چنین نگرشی، هیچ نگاه رمزگونه ای به طبیعت نیست و نباید در پی چیزی ورای آن بود. چنین نگرشی از نظر تربیتی پیامدهای نا گواری دارد. این نوشتار مسائل مذبور را با روش توصیفی ـ تحلیلی، بررسی می کند؛ پس از آن وظیفة نظام تربیتی ما را، در وضع یادشده، آشنا کردن متربیان خود با این نگرش پنهان، پیامدها، و راه های مقابله با آن می داند.
ویژگی ها و شاخصه های نظام آموزشی امام صادق(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود انحرافات فرهنگی و بدعت های دینی در عصر امویان لزوم بازنگری در فرهنگ اسلامی، بویژه فرهنگ مذهب تشیع را فزونی بخشیده بود. مناسب ترین شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مختص عصر امامینصادقین است که فرصتی مناسب را برای انجام فعالیت های فرهنگی فراهم آورد. امام صادق(ع) از بسترها و زمینه های موجود عصر خویش بهره جست و توانست با انجام فعالیت های فرهنگی گسترده، نظام فرهنگی جامعه شیعه را طراحی و مدیریت نماید. از محورهای مهم فعالیت آن حضرت، طراحی نظام آموزشی منسجم است که مولفه های ویژه ای را به خود اختصاص داده است. نظام آموزشی امام صادق(ع) می تواند الگوی مناسبی برای ساماندهی نظام آموزشی جامعه اسلامی باشد. از این رو شناخت و معرفی ویژگی ها و شاخصه های نظام آموزشی امام صادق(ع) ضروری به نظر می رسد. هدف مقاله حاضر پاسخ به این پرسش است که: مهم ترین ویژگی ها و شاخصه های نظام آموزشی امام صادق(ع) چه بود؟ با بررسی منابع و گردآوری اطلاعات لازم و پردازش آنها به شیوه توصیفی- تحلیلی نتایج ذیل:
خدامحوری، عقلانیت، فرامذهبی، پژوهش محوری، تخصص گرایی و تنوع در آموزش به دست آمده است.
الگوهای تعلیمی قابل تقلید در داستان های قرآنی (بررسی موردی: داستان سلیمان و ایوب علیهما السلام)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت است و مخاطبان این مائده آسمانی، همة انسان ها و طبقات مختلف جامعه در طول تاریخ بوده و هستند، تحقق چنین هدفی در گرو توجه به استعدادهای متفاوت افراد و استفاده هنری از همة گنجایش های زبانی است. در این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی، جلوه های زیباشناختی هنری در داستان های تعلیمی قرآن کریم، با تکیه بر داستان دو تن از پیامبران الهی، حضرت سلیمان و حضرت ایوب که به ظاهر زندگی متضادی با هم دارند، در مقاطع زمانی مختلف، واکاوی، سپس با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در شیوة بیان این دو داستان، یک الگوی تعلیمی قابل تقلید در هنر داستان نویسی وجود دارد. در این الگوی قرآنی به داستان نویسان آموخته می شود که در هنر متعهد، شکل های بسیار متنوعی می تواند متصور باشد و هنرمندان با خلاقیت های هنری خود، از مسیرهای متفاوت و حتی گاهی متضاد، می توانند به هدفی واحد دست یابند و هنر را در خدمت تعلیم و تربیت قرار دهند.
چهارچوب نظام تعلیم و تربیت در انسان شناسی براساس اندیشه های علامه محمد تقی جعفری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفکرات انسان شناسی علامه محمد تقی جعفری به عنوان جزئی از یک نظام منسجم فکری دنبال وبا توجه به برخی چالش های نظام آموزشی معاصر بحث می گردد. این تفکر،حاصل احاطة ایشان براسلام وعلوم جامعه شناسی و روان شناسی بوده و درپیوندعمیق با مباحث تربیتی است وبدون توجه به آن،درک کلیت نظام تعلیم وتربیت او دشوار می گردد.در بررسی مبانی تربیتی انسان شناسی علامه محمدتقی جعفری ضرورت پاسخ گویی به سئوالات اساسی انسان درمحورارتباطات چهارگانه او با خود ،دیگران ،جهان وخدا و همچنین جایگاه آن در مراحل نظام تعلیم و تربیت موردتوجه قرار گرفته که حاصل خلاقیت علامه درطرح مباحث انسان شناسی با رویکرد تربیتی است. مراتب نظام تعلیم وتربیت اورا این روابط در برداشته وهریک بخشی ازدایره علوم انسانی وتجربی را پوشش می دهد. همچنین براین اساس اصولی مانند موضوعیت شخصیت انسان، فرایند تربیت تدریجی، توازن احساس وعقل،یادگیری اجتماعی وفرهنگی وارزش محوری استخراج گردیده است و انتظار می رودکه با توجه به اشراف ایشان به نظام آموزشی معاصر، این مباحث در بومی سازی نظام تعلیم و تربیت وکاهش این چالش ها مؤثر یاشد.
آموزه های تعلیمی مثنوی مولوی در حوزه آسیب های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر ادبی تعلیمی، اثری است که دانشی (چه عملی و چه نظری) را برای خواننده تشریح کند یا مسایل اخلاقی، مذهبی و فلسفی را به شکل ادبی عرضه دارد. مثنوی معنوی نمونه بارز ادبیات عرفانی علیمی است که در آن، مولانا به بهترین شکل و در قالب تمثیل و حکایات تعلیمی، آموزه های اخلاقی و عرفانی را به مخاطبانش آموزش می دهد. در این مقاله، برخی از نکات تعلیمی مثنوی و تأثیرگذاری آن بر شنونده و کارکرد آن در حوزه آسیب های اجتماعی بررسی می شود تا دریابیم مولوی چگونه از آموزه های مبتنی بر تجربیات ارزشمند خود برای تعلیم و تربیت بهره برده است و چگونه می توان از این آموزه ها در کاهش و ترمیم آسیب های اجتماعی در دنیای معاصر استفاده کرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد مولوی عرفان را امری اجتماعی می داند و آموزه های عرفانی وی کاملاً در حوزه اجتماعی است و می توان با به کارگیری آنها از بسیاری از آسیب های اجتماعی جلوگیری کرد.
کارکرد اجتماعی مسجد در ایران عصر آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد به عنوان کارآمدترین نهاد عبادی سیاسی در اسلام، با کارکردها و تأثیرات سیاسی و اجتماعی بسیار در جامعه عصر آل بویه (320 - 447 ق)، عملاً به عنوان نهادی تأثیرگذار در ساخت قدرت عمل می کرد. در این میان، کارکردهای اجتماعی مسجد غالباً مثبت و سازنده و در یک عبارت، همگرا و تعاملی بود که خود به رشد و تعالی جامعه ایرانی اسلامی این دوره یاری رساند. در این راستا، پرسش اساسی این است که مهم ترین کارکردهای اجتماعی مسجد در دوره مورد اشاره کدام است؟ بنابراین، توصیف کارکردهای اجتماعی مسجد در عصر مذکور، همراه با بیان علت ها و تبیین چرایی ها و چگونگی ها و در نتیجه شناخت کامل تر از یک تحول تاریخی، مورد توجه بوده است.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که این بنای الهی با توجه به فقدان دانشگاه به مفهوم امروزی، بار اصلی رشد علمی جامعه را به دوش می کشید. علاوه بر آن، مسجد محل اسکان و سرپناه مستمندان و یا مسافران بود. به لحاظ تبلیغی نیز مسجد در اجتماع عصر بویهی به عنوان مهم ترین کانون اطلاع رسانی حکومتی و مردمی و نیز محل اعتراضات عمومی بسیار مؤثر عمل می کرد. کارکردهای متعدد دیگری چون کارکرد قضایی با نمونه های بسیار از این دوره، همگی بر اهمیت و جایگاه والای این نماد معماری اسلامی در سرنوشت و زندگی مسلمانان دلالت دارد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی تبیینی و از جنس تبیین های کارکردی است.
حمام و کارکردهای اجتماعی آن در سده های میانه تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمام، برخلاف تصوّر رایج، صرفاً، مکانی برای نظافت و تطهیر نبوده و با توجه به ظرفیت ها و ویژگی های خود، دارای کارکردهای اجتماعی و حتی سیاسی در تمام تاریخ ایران بوده است. این کارکردها بیانگر این واقعیت است که حمام به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در تاریخ تحوّلات اجتماعی ایران، به ویژه در سده های میانه اسلامی ، نقش و جایگاه مؤثری داشته است. حال، نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع معتبر، در پی پاسخ به این پرسش اساسی بوده است که حمام در قرون میانه تاریخ ایران چه کارکردهای اجتماعی داشته است. یافته های پژوهش نیز حکایت از آن دارد که حمام در این دوره، با توجه به موقعیت ممتاز جغرافیایی در بافت شهرها و روستاها و در نتیجه به عنوان کانون تجمّع مردم، یکی از مراکز اصلی تعاملات اجتماعی در ابعاد و زمینه های اطلاع رسانی عمومی، وسیله سرشماری عمومی، محل مناظرات و مباحثات فعالیت درمانی و حتی معیار سنجش تشخّص اجتماعی بود.
تفاوت های علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تطبیق و مقایسه علم النفس اشراقی و مشایی و نتایج تربیتی آن پرداخته است. این تحقیق از نوع نظری و روش مورد استفاده در آن تحلیل اسنادی است و در این جهت آثار شیخ اشراق و ابن سینا و منابع و مآخذ مرتبط با این بحث مورد بررسی قرار گرفته و سرانجام به سه نتیجه دست یافته است: 1. فلسفه مشاء و اشراق در باب علم النفس مشترکاتی دارند از قبیل اذعان به اینکه انسان موجودی ترکیب یافته از نفس و بدن است، و نفس موجودی مجرد، زوال ناپذیر، و دارای ظرفیت و قابلیت های بی پایان است و با ارتباط متقابلی که با بدن دارد می تواند با تعلیم و تربیت ظرفیت ها و قابلیت های خود را به فعلیت برساند. 2. علم النفس اشراقی با علم النفس مشایی تفاوت های جدی در تعاریف و اصطلاحات، ادبیات، حوزه و قلمرو، متدلوژی، جهت گیری، محتوا و نتایج دارد. 3. نتایج تربیتی علم النفس مشاء و اشراق نیز متفاوت است، از جمله اینکه: هدف غائی در فلسفه مشاء سعادت انسان است اما در فلسفه اشراق، هدف غائی تربیت، جداشدن و بریدن از تعلقات و وابستگی های مادی و انقطاع کامل از غیرخداست، بدانسان که جز خدا نبیند و به جز او نخواهد اما اصول تربیتی مشترک در فلسفه مشاء و اشراق عبارتند از: اصل تدرج، اصل دوام و استمرار، اصل اعتدال، اصل مهرورزی و اصل کرامت. اما در فلسفه اشراق باطن گرایی، توجه به سیر باطن، آخرت گرایی، بازگشت به وطن اصلی و تلطف سِر نیز اضافه شده است و روش های تربیت در فلسفه اشراق نیز عبارتند از: تلقین، خلوت، ذکر، یاد مرگ و قیامت... .