مطالب مرتبط با کلیدواژه

سخن گفتن از خدا


۱.

امکان سخن گفتن از خدا از دیدگاه ویلیام آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردگرایی تمثیل سخن گفتن از خدا مجاز رفتارگرایی اوصاف‌ انسان کاربرد حقیقی زبان نمادین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۰۸
ویلیام‌ آلستون‌ اعتقاد دارد: پرسش‌ اصلی‌ بحث‌ «سخن‌ گفتن‌ از خدا» این‌ است‌ که‌ «آیا ما می‌توانیم‌ از طریق‌ زبان‌ طبیعی‌ به‌ طور حقیقی، معنادار و صادق‌ دربارة‌ خداوند و اوصاف‌ و افعال‌ او سخن‌ بگوییم». آن‌چه‌ سبب‌ دشواری‌ این‌ شیوة‌ خاص‌ سخن‌ گفتن‌ شده‌ است، از یک‌سو به‌ محدودیت‌های‌ زبان‌ طبیعی‌ و قالب‌ها و مدل‌های‌ آن‌ و از سوی‌ دیگر، به‌ نحوة‌ وجود منحصر به‌ فرد خداوند و تعالی‌ و به‌ کلی‌ دیگر بودن‌ او مربوط‌ می‌شود. زبان‌ عادی‌ و رایج‌ ما متناسب‌ با همین‌ عالم‌ امکانی‌ و جسمانی‌ و محدود است. مفاهیم‌ رایج‌ در این‌ زبان‌ در خور این‌ عالم‌ و متناسب‌ با آن‌ هستند. چگونه‌ می‌توان‌ از طریق‌ همین‌ مفاهیم‌ و مدل‌ها دربارة‌ امری‌ متعالی‌ سخن‌ گفت‌ که‌ با این‌ عالم‌ و حوادث‌ رایج‌ در آن‌ هیچ‌ شباهتی‌ ندارد؟ مفاهیم‌ امکانی، جسمانی‌ و محدود چگونه‌ می‌توانند از موجود و واجب‌الوجود به‌ بسیط، مجرد، نامتناهی‌ حکایت‌ کنند؟ آلستون‌ در پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ معتقد است: ما می‌توانیم‌ با استفادة‌ از همین‌ زبان‌ عادی‌ و مفاهیم‌ رایج‌ در آن، زبان‌ دیگری‌ بسازیم‌ که‌ هم‌ قابل‌ اطلاق‌ بر خداوند و هم‌ قابل‌ اطلاق‌ بر انسان‌ باشد. او معتقد است‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ مطلوب‌ باید ویژگی‌های‌ امکانی، جسمانی‌ و زمانی‌ و مکانی‌ این‌ مفاهیم‌ را کنار نهاده، هستة‌ اصلی‌ معنا را که‌ امری‌ مشترک‌ بین‌ خدا و انسان‌ است، به‌ خدا نسبت‌ دهیم‌ از دیدگاه‌ آلستون، ما ممکن‌ است‌ بتوانیم‌ مفاهیمی‌ از قبیل‌ عشق، علم‌ و قدرت‌ را پالایش‌ کنیم؛ یعنی‌ آن‌ها را از تمام‌ ویژگی‌های‌ مخلوقانه‌ای‌ که‌ متناسب‌ با زمانمندی، جسمانیت‌ و غیره‌ است، بپراییم‌ و هسته‌ای‌ از معنا را باقی‌ نگه‌ داریم‌ که‌ قابل‌ اطلاق‌ بر خداوند باشد. چنین‌ واژه‌های‌ پیراسته‌ای‌ را می‌توان‌ به‌ نحو حقیقی‌ بر خداوند اطلاق‌ کرد و با استفادة‌ از آن‌ها می‌توان‌ گزاره‌های‌ صادقی‌ دربارة‌ خدا سامان‌ داد. آلستون‌ در راه‌ رسیدن‌ به‌ این‌ مطلوب، به‌ نظریة‌ «کارکردگرایی» متوسل‌ می‌شود. در نظر وی، کلید اصلی‌ داشتن‌ زبان‌ حقیقی‌ مشترک‌ میان‌ خالق‌ و مخلوقات‌ در این‌ نکته‌ نهفته‌ است‌ که‌ ما بتوانیم‌ مفهوم‌ واحد و مشترکی‌ را از اوصاف‌ خدا و انسان‌ به‌دست‌ آوریم. او مد‌عی‌ است‌ که‌ به‌ رغم‌ تفاوت‌ آشکاری‌ که‌ میان‌ خدا و انسان‌ وجود دارد می‌توان‌ به‌ این‌ مفاهیم‌ مشترک‌ دست‌ یافت‌ و خاستگاه‌ انتزاع‌ این‌ مفاهیم‌ مشترک‌ کارکرد و عمل‌ مشترک‌ این‌ اوصاف، در خدا و انسان‌ است. واقعیت‌ علم‌ خدا و علم‌ انسان‌ فی‌ حد‌ ذاته‌ مفهوم‌ مشترکی‌ با هم‌ ندارند و ما می‌توانیم‌ با توجه‌ به‌ کارکرد مشترک‌ و واحد علم‌ در خدا و انسان، به‌ مفهوم‌ کارکردی‌ واحد و مشترکی‌ دست‌ یابیم‌ که‌ هم‌ قابل‌ اطلاق‌ بر خداوند و هم‌ قابل‌ اطلاق‌ بر انسان‌ باشد.
۲.

کارکردهای الهیاتی سکوت در آثار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکوت سخن گفتن از خدا الاهیات سلبی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۱۹۰۶ تعداد دانلود : ۱۲۱۶
سکوت یکی از مهم ترین بن مایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی،به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحل? کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روش های زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشت? پیش رو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم. سپس به دلایل اخلاقی روانی و نیز دلایل زبانی ـ معرفتی دعوت به سکوت در آثار این عارف میپردازیم. رابط? معکوس عقل و سخن گفتن، نجات بخشیِ خاموشی، پرهیز از پریشانی ضمیر و نیل به جمعیت خاطر به مدد خاموشی، مراعات حال مخاطب، رازپوشی، پرهیز از خاصیّت تخدیری سخن وری، و پرهیز از کبر از مهم ترین دلایل اخلاقیروانی دعوت به سکوت است و ظرفیّت محدود زبان در بیان حقایق، بیان ناپذیری خدا و تلاش برای حفظ وحدت و رهایی از عالم مادّی، به طور اعم، و زبان بشری، به طور اخص، از دلایل زبانی ـ معرفتی فراخواندن به خاموشی به شمار میآید. در بخش آخر این مقاله نیز چرایی سخن گفتن به رغم فراخواندن به سکوت را بررسی میکنیم. از مهم ترین دلایل و علل سخن گفتن عارف و الهیدان، به رغم دعوت به سکوت، به مواردی هم چون به سخن در آمدن عارف از جانب خدا، سخن گفتن به واسط? اضطراری درونی، سخن گفتن از سر عشق ورزی به خدا و خلق، جنب? تعلیمی سخن و ارائ? قرینه ای بر بیان ناپذیری اشاره میتوان کرد.
۳.

«سخن گفتن از خدا» در الهیّات دنس اسکوتوس، با نگاهی به تأثیر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا زبان دین دنس اسکوتوس سخن گفتن از خدا اشتراک معنوی معرفت طبیعی معرفت فراطبیعی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۵۰۷
مبحث «سخن گفتن از خدا» در عرصه معارف معاصر به طور عمده ذیل مباحث زبان دین مطرح می شود. یوهانس دنس اسکوتوس تحت تأثیر فیلسوف برجسته اسلامی ابن سینا و بر مبنای باور به اشتراک معنویِ «وجود»، به زبان اشتراک معنوی در سخن گفتن از خدا قائل است. اسکوتوس بحث از زبان مشترک معنویِ دین را ذیل تقسیم معرفت انسان به خدا، به معرفت طبیعی و معرفت فراطبیعی مطرح نموده، مفهوم «موجود نامتناهی» را کامل ترین مفهومی می داند که انسان در مرتبه معرفت طبیعی (عقلی) می تواند از خدا داشته باشد و به وسیله آن از خدا سخن گوید، لیکن معرفت حقیقی (معرفت به دور از هرگونه نقص و ابهام) به خدا و باورهایی از قبیل تثلیث، تجسد و ... در مسیحیت را تنها از طریق معرفت فراطبیعی آن هم فقط از نوع معرفت وحیانی ممکن می داند و در این موضع، رویکردی ایمان گرایانه را اتخاذ می کند، اگرچه در عین حال، ارائه استدلال عقلی و برهان بر برخی داده های وحیانی درباره خدا را تأیید می کند. مقایسه دیدگاه های اسکوتوس و ابن سینا در بحث از معرفت فراطبیعی، نشان دهنده همانندی ها و ناهمانندی های تفکرِ این دو فیلسوف در عقل گرایی و امکان سخن گفتن از حقایق وحیانی است.
۴.

علم انسان به خدا در تفکر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی علم انسان به خدا سخن گفتن از خدا عقل شهود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۳۹۴
مسئله «علم انسان به خدا» با وجود اینکه در طول تاریخ دیرپای فلسفه و الهیات، سابقه ای کهن دارد، اما همچنان ذهن متفکران دینی به ویژه فلاسفه دین و حتی برخی از معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی معتقد است که قوای ادارکی بشر در شناخت اشیا و به ویژه خدا با محدودیت ها و موانع مهمی مواجه است و ایجاد صورت معقول (مفهوم) خدا در ذهن یا عقل انسان مشکلاتی جدی به همراه دارد. همچنین نام ها و اوصافی که خدا با آنها نامیده می شود، به نحوی معنادار هستند و سخن گفتن از خدا به گونه ای که هم معتبر (صادق و موجّه) باشد و هم به مشکلات کلامی نینجامد (تنزیه خدا از مخلوقات حفظ شود و تشبیه او به مخلوقات منتفی گردد)، نهایتاً با زبان اشتراک معنوی امکان پذیر است. فارابی در کنار بیان فلسفی علم انسان به خدا، می کوشد تبیین عرفانی از آن نیز ارائه دهد و اگر فصوص الحکم را از آنِ وی بدانیم، او بحث مشبعی را به روش عرفا در باب موانع و محدودیت های شناخت عقلیِ انسان از خدا و لزوم شناخت شهودیِ انسان از او مطرح کرده است. نوشتار حاضر، ضمن تبیین مباحث فوق، به بررسی و نقد دیدگاه های فارابی در این باره و نظرات برخی محققان می پردازد که تا حدی متعرض این مسئله شده اند.