مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
مدارس ابتدایی
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
189 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه سرآمدی مدرسه و ارایه الگوی عملی برای مدارس بوده است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- تحلیلی و رویکرد پژوهشی نیز آمیخته (کمی و کیفی) است جامعه آماری تحقیق در فاز کیفی شامل مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش و اعضای هیات علمی واحدهای پژوهشی وزارت آموزش و پرورش ودر فاز کمی شامل مدیران،معاونین و معلمان و سایر کادر مدرسه منطقه 6آموزش وپرورش تهران بوده است . جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری، تدوین پیشینه تحقیق، شناسایی شاخص ها و تعاریف عملیاتی آنها از روش مطالعه ی کتابخانه ای و در نهایت پس از بررسی نظرات خبرگان و مبانی نظری، الگوی مفهومی اولیه ارائه گردید. پس از آن پرسشنامه مبتنی بر شاخص ها و مولفه های به تایید رسیده در فاز دلفی تدوین و پس از تایید روایی و پایایی آن برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طراحی الگوی سرآمدی مدرسه، مولفه های کلیدی الزامات درونی مدرسه (با 3 بعد الزامات زیرساختی مدرسه، الزامات رهبری مدرسه، الزامات منابعی مدرسه)، الزامات بیرونی مدرسه (با 2 بعد الزامات حاکمیتی و الزامات اجتماعی)، الزامات فرآیندی مدرسه (با 3 بعد فرآیند تصمیم گیری،فرآیند نظارت و ارزیابی و فرآیند اجرایی) و نهایتا نتایج کلیدی (با 2 بعد نتایج ذینفعان و نتایج سیستم آموزشی) تاثیر داشته و در مجموع الگوی معادله ساختاری سرآمدی مدرسه متاثر از این مولفه های کلیدی و ابعاد مرتبط با آنها مورد تأیید بوده و برازش معنادار دارند.
طراحی الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
37 - 52
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی است. روش : روش پژوهش، روش کیفی نظریه داده بنیاد است. شرکت کنندگان در این پژوهش که در استان یزد انجام گرفت، متخصصان روانشناسی و مشاوره کودک بودند که برای مدتی در زمینه کودک فعالیت داشته و آشنا به مدارس ابتدایی بوده اند. 21 نفر از میان آن ها به صورت نمونه گیری نظری جهت انجام مصاحبه عمیق انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبارسنجی یافته ها با روش تطبیق توسط اعضاء و انجام مصاحبه های آزمایشی انجام گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر آن است که 796 گزاره مفهومی اولیه با 70 مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (عوامل درون فردی، عوامل بین فردی، خانواده، نظام آموزشی)، پدیده اصلی (پرورش هوش هیجانی)، راهبردها (راهبردهای آموزشی، راهبردهای مرتبط با خانواده، راهبردهای مرتبط با آموزش وپرورش، راهبرد بازی)، شرایط زمینه ای (آگاهی، ایجاد فرصت، همسویی خانه و مدرسه، توجه به ویژگی های فردی، درونی سازی مهارت های اجتماعی)، شرایط محیطی (محیط اجتماعی- محیط اقتصادی، محیط فرهنگی، محیط سیاسی) و پیامدها (تعالی فردی، تعالی اجتماعی، تعالی اقتصادی)، شناسایی شدند. نتیجه گیری: یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط بین آن ها، حول محور پرورش هوش هیجانی، شکل دهنده مدل پارادایمی است که الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی را نشان می دهد. در نتیجه پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی می تواند سبب پرورش شخصیت سالم اجتماعی آنان گردد.
بررسی رابطه بین تفکر آینده نگر با توانایی های قضاوت اخلاقی و خودکنترلی در کودکان دوره اول مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی تصویرسازی ذهنی از حوادث و رویدادهای احتمالی آینده و پیش بینی موقعیت ها و نیازهای آن که به عنوان تفکر آینده نگر شناخته می شود نقش حیاتی برای فعالیت های شناختی پیچیده همچون؛ برنامه ریزی، تنظیم هیجانات، خودکنترلی و قضاوت اخلاقی دارد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط مهارت های تفکر آینده نگر با قضاوت اخلاقی و خودکنترلی در کودکان انجام شد. در این مطالعه توصیفی، جامعه آماری، کودکان دوره اول ابتدایی مدارس ناحیه 4 آموزش و پرورش اصفهان در سال 1400-1401 بودند که 230 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های تفکر آینده نگر، خودکنترلی ادراک شده و پرسشنامه قضاوت اخلاقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان داد مولفه قضاوت اخلاقی و همچنین خودکنترلی با پرسشنامه تفکر آینده نگر در سطح معناداری P ˂. /01 به ترتیب با ضریب همبستگی 55/. و 63/. دارای ارتباط معنادار و مثبت م است همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که قضاوت اخلاقی 17 درصد و خودکنترلی 21 درصد تغییرات تفکر آینده نگر را پیش بینی می کند. همچنین آزمون t حاکی از تفاوت معنادار در مولفه خودکنترلی در دو جنس دختر و پسر می باشد.
شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
306 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف: جانشین پروری فرآیندی است که در آن افراد مستعد برای تصدی مشاغل مدیریتی و پست های مهم و کلیدی سازمان انتخاب و تربیت می شوند. یکی از مشکلات بسیاری از سازمان های امروزی عدم تلاش و سرمایه گذاری برای جانشین پروری مدیران است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان و متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی آشنا به حیطه پژوهش شهر تهران در سال تحصیلی 1400 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 25 نفر محاسبه که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 79/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA-20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی دارای 100 شاخص و 26 مولفه در 6 عامل نظریه داده بنیاد بود. پدیده محوری دارای یک مولفه جانشین پروری، شرایط علّی دارای شش مولفه خزانه استعداد، نظام ارتقاء کارآمد، مدیریت منابع انسانی، تفکر سازمانی، حمایت گری سازمان از تلاش فردی و حرفه مندی، شرایط زمینه ای شامل چهار مولفه ساختار سازمانی، فرهنگ و جو سازمانی، ثبات مدیریت و مقاومت در برابر تغییر، شرایط مداخله گر شامل پنج مولفه محیط سیاسی، محیط پیرامونی، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط بین المللی و محیط سیاست گذاری و قانونی، راهبردها شامل هفت مولفه آشناسازی مدیران، مشارکت، یادگیری سازمانی، اعتمادسازی، آینده نگری، استقلال آموزش وپرورش و بینش سیستمی و پیامدها شامل سه مولفه پیامدهای فردی، پیامدهای واحد و پیامدهای سازمان بود. در نهایت، الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای سازمان آموزش وپرورش است و با توجه به الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی، مدیران ارشد و مسئولان سازمان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در راستای جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی بردارند.
نقش هنر چیدمان کلاس های درس در ارتقاء آموزش (بررسی موردی، کلاس های دبستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
752 - 768
حوزههای تخصصی:
محیط آموزشی و ویژگی های آن از نظر محققان مختلف همواره به عنوان عاملی مؤثر در کیفیت آموزش مطرح بوده است. در این میان، چیدمان کلاس را می توان یکی ویژگی محیطی دانست. پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل محتوا همراه با بهره مندی از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و استفاده از روش همبستگی و آزمون آماری مقایسه ای همراه با تحلیل واریانس آنووا به بررسی جامعه آماری به تعداد سه کلاس درس از مدرسه ابتدایی سراج در شهر تهران پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد در کلاس های درس مقاطع ابتدایی، اصل بر مشاهده عینی- تجربیاتی می باشد. ازاین رو، الگوی چیدمان سمیناری، به نوعی بر هدایت غیرمستقیم معلم پاسخ می دهد و اگر دانش آموزان در طول انجام فعالیتشان با مشکلاتی مواجه شوند، این الگوی چیدمانی می تواند به آن ها اختیاراتی در جهت رفع مشکلاتشان و دسترسی سریع به معلم بدهد و به دنبال خود دانش آموز را به سمت فعالیت های تعاملی با دیگر دانش آموزان ببرد تا اطلاعات مفید و نوینی را کسب نماید. همچنین الگوی چیدمان سمیناری موجب تشکل محدوده هایی پویا و ساختارهایی مرکب از اجزا شده که در هر لحظه در آن، فعالیت های بسیاری رخ می دهد؛ بنابراین مناسب ترین الگوی چیدمان میز و صندلی کلاس های درس مقاطع ابتدایی، الگوی سمیناری است که اگر به صورت مناسب و هدفمند باشد، موجب برانگیختن و تحریک ادراکات و احساسات و تخیلات دانش آموزان می شود و از این رو موجب بهبود یادگیری و علاقه آن ها به درس نیز می گردد.اهداف پژوهش:بررسی نقش الگوی چیدمان کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء آموزش.تعیین مناسب ترین الگوی چیدمان کلاس های درس مدارس ابتدایی.سؤالات پژوهش:آیا الگوی چیدمان کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء آموزش دارای نقش قابل توجهی می باشد؟کدامیک از الگوهای چیدمان کلاس های درس مدارس ابتدایی در ارتقاء آموزش مناسب تر است؟
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس ابتدایی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس ابتدایی شهرستان اردبیل بود. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته (ابتدا کیفی بعد کمّی) و از نظر شیوه اجرا متوالی اکتشافی بود. در بخش کیفی روش پژوهش داده بنیاد بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل صاحب نظران و اساتید دانشگاهی حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بودند. نمونه گیری به روش نظری هدف مند انجام شد و بر اساس اصل اشباع نظری، ۱۲ نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و روایی آن از نوع روایی محتوایی و پایایی آن از طریق روش توافق بین کدگذاران تأیید شد. داده های کیفی با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. روش بخش کمّی نیز توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 2600 نفر بود که بر اساس فرمول کوکران، ۳۳۵ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه پژوهش گر ساخته بر مبنای یافته های بخش کیفی بود. برای تحلیل داده های کمی از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته : یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی توسعه رهبری معنوی در مدارس دوره ابتدایی شهرستان اردبیل تحت مقولات تعاملات انسانی، مشارکت خانواده و جامعه، توانمندسازی و رشد حرفه ای کارکنان، توسعه مهارت های مدیریتی، تقویت ارزش ها و اخلاقیات، مدیریت بحران و چالش ها، ایجاد فرهنگ سازمانی حمایتی و ترویج یادگیری معنوی در مدرسه دسته بندی و از نظر اعتبارسنجی برازش شدند (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که رهبری معنوی در مدارس ابتدایی مفهومی چندبُعدی است که بر عوامل انسانی، اخلاقی و مدیریتی استوار است. الگوی ارائه شده می تواند درک بهتری از این مفهوم فراهم کند و به عنوان مبنایی برای اقدامات مدیریتی در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.
ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی: از توسعه فردی تا یادگیری شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش،شناسایی ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی شهر مشهد می باشد.برای دستیابی به این هدف، از روش پدیدارشناسی با رویکرد کیفی استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 15 نفر از معلمان و 8 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به عنوان مطلعان کلیدی در پژوهش شرکت کردند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده به روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. براساس یافته های حاصل از پژوهش، ظرفیت های یادگیری حرفه ای در چهار سطح فردی، بین فردی، سازمانی و شبکه ای معرفی شدند. در سطح فردی، ظرفیت هایی مانند انگیزه درونی، تعهد کاری، خودآموزی، ایده پذیری، بازخورد و تامل فکورانه، و چشم انداز یادگیری شناسایی شد. در سطح بین فردی، ظرفیت های مربوط به اشتراک گذاری تجربیات، یادگیری جمعی و گروهی، کسب تجربه، و خدمت به عنوان رابط یادگیری مشاهده شد. در سطح سازمانی، ظرفیت ها شامل جو مطالبه گرانه مدرسه، جو حمایتی مدرسه، پویایی محیط یادگیری، بهره گیری از منابع آموزشی، رسانه های آموزشی، طرح های آموزشی، و آموزش های سازمانی بود. علاوه بر این، شبکه سازی اجتماعی به عنوان یک ظرفیت یادگیری حرفه ای قابل توجه در سطح شبکه ظاهر شد. یافته ها به درک قابلیت ها و ظرفیت های مدارس در زمینه آموزش متمرکز کمک می کند و بینش هایی را برای افزایش یادگیری حرفه ای در مدارس ابتدایی ایران ارائه می کند.
طراحی و تبیین مدل معلم رهبری در مدارس دوره ابتدایی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
81 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و تبیین مدل معلم رهبری در مدارس دوره ابتدایی است و به روش کیفی از نوع فراترکیب با استفاده از رویکرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2012 تا 2023 تشکیل می دهد. در این راستا، کلیدواژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مطالعات و مقالات بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیارهای پذیرش مورد برر سی قرار گرفت که در نهایت 48 مقاله به عنوان نمونه انتخاب شدند که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری، انتخابی از طریق نرم افزار مکس کیودی اِی (maxqda) تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا (kappa) در نرم افزار اِس پی اِس اِس (spss) با مقدار 763/0 تایید شد و جهت بررسی روایی پژوهش، از نظرات پنج نفر از متخصصین و مفسران تحقیق کیفی استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها، 186 کد باز برای معلم رهبری نشان داد که براساس ارتباطات مفهومی و یافته های پژوهشی در قالب 15 مولفه فرعی و 5 مولفه اصلی قرار گرفتند که در نهایت منجر به ترسیم مدل معلم رهبری برای مدارس دوره ابتدایی شد. ابعاد اصلی این مدل عبارتند از: رشد و بهبود مستمر، فرهنگ مشارکتی، ظرفیت سازی، رفتار رهبری و شایستگی ها. ساسیت گذاران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از این مدل به عنوان کاتالیزوی برای ایجاد تحول و بهبود وضعیت مدراس دوره ابتدایی استفاده نماید.
چارچوب منتورینگ معلمان تازه کار در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
204 - 230
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دهه های اخیر، موضوع «آغازخدمت معلمان تازه کار» برای غلبه بر چالش هایی که معلمان تازه کار در سال های نخست تدریس با آن روبرویند، به موضوع مورد علاقه مطالعات آموزشی تبدیل شده است. سیستم های مدارس با کیفیت برنامه های منتورینگ را به دلیل فواید زیادی که هم برای منتور و هم برای منتی به ویژه معلمان تازه کار دارد، ترویج می کنند. بر همین مبنا، هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین چارچوب مطلوب منتورینگ (معلم ارشدی) معلمان تازه کار در مدارس ابتدایی تعیین شد.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون است. جامعه یا میدان مطالعاتی پژوهش، منابع مرتبط شامل ادبیات و اسناد موجود در زمینه بالندگی حرفه ای، منتورینگ و معلمان تازه کار بود. پس از بررسی منابع استخراج شده از پایگاه های داده، 73 منبع به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری و تحلیل مضمون استفاده شد و به منظور اعتباریخشی داده ها، از روش کینگ و همکاران استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده ها، در مجموع 29 مضمون پایه و 9 مضمون سازمان دهنده (: نیازهای معلمان تازه کار، پیامدهای منتورینگ معلمان تازه کار، عوامل پیش برنده، عوامل بازدارنده، ویژگی های منتور، محتوا و فعالیت های منتورینگ، نقش های اصلی، ارزیابی، رویکردهای منتورینگ) ذیل مضمون فراگیر عناصر تشکیل دهنده فرآیند منتورینگ معلمان تازه کار قرار گرفتند.
بحث و نتیجه گیری: رویکرد سیستمی پژوهش حاضر به فرایند منتورینگ معلمان تازه کار که باعث شناسایی عناصر دخیل و تأثرگذار در فرایند منتوریگ شده، نقطه قوت پژوهش حاضر است؛ به عبارت دیگر، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، می تواند در زمینه های مختلف اعم از سیاست گذاری بالندگی حرفه ای معلمان، طراحی برنامه های منتورینگ برای معلمان تازه کار، درک و شناخت رهبران مدرسه از نیازهای آموزشی معلمان و همچنین تعیین ضوابط و شاخص های اتنتخاب معلمان ارشد مورد استفاده قرار گیرد..
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.
ارائه مدل توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
158 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و ارائه مدل توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی انجام شد. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و به لحاظ روش شناسی، کیفی به روش تحلیل مضمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید دانشگاه و مسئولین باسابقه در آموزش وپرورش بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پرسشنامه های محقق ساخته و اسناد و مدارک علمی استفاده شد. در بخش تحلیل داده ها، از کدگذاری نظری مبتنی بر تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA بهره گرفته شد. همچنین برای سنجش اعتبار یافته ها، از روش بازآزمون و اعتبارسنجی استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شامل مؤلفه های شناختی-فردی (مانند خودشناسی و دانش موضوعی)، اجتماعی (مانند توسعه نگرشی و علایق)، و مدیریتی-رهبری (مانند توسعه مدیریت کلاس و رهبری در محیط آموزش) است. همچنین، ابعاد تأثیرگذار شامل معلم (مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی و مهارت ارتباطی)، مدیریت مدرسه (حمایت مدیریت و رهبری مشارکتی)، و برنامه درسی (محتوای درسی و فرصت یادگیری) بودند. ابعاد تأثیرپذیر شامل توانمندسازی علمی، تفکری و عملکردی و یادگیری مشارکتی و نظارت محور بود. از طرفی، موانع پیاده سازی شامل چالش های آموزشی و مدیریتی شناسایی شدند. نتیجه گیری: مدل مفهومی طراحی شده در این پژوهش به عنوان چارچوبی جامع و معتبر برای توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی معرفی شد که می تواند در بهبود عملکرد معلمان و افزایش کیفیت تدریس در این دوره تحصیلی تأثیرگذار باشد.
طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
231 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی بود. روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده کرده و در دو بخش طراحی و اعتباریابی اجرا شده است. در بخش طراحی، از روش داده بنیاد و نمونه گیری گلوله برفی برای انتخاب ۱۸ خبره در زمینه هوش مصنوعی و آموزش استفاده شد. در بخش اعتباریابی، ۲۰ خبره از اساتید دانشگاه و مدیران آموزش و پرورش استان گلستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش اعتباریابی با روش دلفی طی سه مرحله انجام شد. یافته ها: مدل طراحی شده شامل ۱۲ طبقه اصلی و ۲۴ مقوله فرعی بود که در پنج محور اصلی طبقه بندی شدند: شرایط علی (آمادگی فرهنگی، زیرساخت ها و تعاملات خانواده محور با هوش مصنوعی)، شرایط زمینه ای (شبکه های مجازی و مراودات اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی)، شرایط مداخله ای (چالش های فنی و نهادی)، راهبردها (ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری خلاقانه)، و پیامدها (بهبود کیفیت و سرعت آموزش، افزایش عدالت آموزشی و انگیزش تحصیلی). نتایج نشان داد که هوش مصنوعی می تواند به بهبود قابل توجهی در کیفیت یادگیری و عدالت آموزشی منجر شود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هوش مصنوعی پتانسیل بالایی برای ارتقای فرآیندهای آموزشی و ایجاد عدالت تحصیلی در مدارس ابتدایی دارد. با این حال، موفقیت اجرای این فناوری نیازمند فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آماده سازی فرهنگی و مدیریتی است. این پژوهش به ارائه راهکارهایی برای مواجهه با چالش های نهادی و فنی در مسیر هوشمندسازی مدارس پرداخت.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک و تجربه زیسته معلمان از جلوه های کارآمدی مدیر مدرسه در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
47 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک معلمان در خصوص جلوه های کارآمدی مدیر مدرسه در دوره ابتدایی است. تلاش شد تا با کمک رویکرد تفسیرگرایانه به ترسیم معنایی ادراک معلمان از جلوه های کارآمدی یک مدیر در مدرسه ابتدایی پرداخته و در این رابطه، درک و ارزیابی شرکت کنندگان به تصویر آید . از این رو، پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی است که با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، به کمک روش نمونه گیری موارد عادی، پس از انجام 22 مصاحبه با معلمان ضمن رعایت تنوع ویژگی های مشارکت کنندگان اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق داده های کیفی به کمک روش پنج مرحله ای جیورجی و همکاران(2017)، موجب کشف و طبقه بندی هشت مضمون اصلی و چهل وچهار مضمون فرعی گردید. هشت جلوه ی اصلی کارآمدی شامل «شخصیتی فردی، ارتباطی اجتماعی، روان شناختی، رهبری روش شناختی، معنوی اخلاقی، استراتژیک، انقلابی اسلامی و فنی حرفه ای» است. از لحاظ میزان اهمیت و معیار تکرار در چشم انداز مشارکت کنندگان، جلوه ی ارتباطی اجتماعی بالاترین و جلوه ی فنی حرفه ای کمترین بسامد را نشان دادند. از این رو، اصالت این پژوهش در یادآوری اعتبار روابط انسانی در محیط های انسانی است. بنابراین ضمن استفاده از رویکردهای صحیح انتخاب و انتصاب و همچنین بهره گیری از راهبردهای توانمندسازی اثربخش، می توان از مدیریت ایستای مدارس ابتدایی به سوی رهبری کارآمد گام برداشت.