مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مدارس ابتدایی
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
516 - 490
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان دوره ابتدایی نواحی 4، 5 و 6 شهر مشهد تشکیل دادند. حجم نمونه شامل 335 نفر از معلمان دوره ابتدایی در نواحی چهار، پنج و شش بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای از سه ناحیه برخوردار، نیمه برخوردار و نا برخوردار انتخاب شدند. نخست، به بررسی وضعیت الگوی رهبری توزیعی در مدارس موردمطالعه با استفاده از پرسشنامه Spillane (2000) پرداخته شد. در مرحله بعد، نظر به نتایج به دست آمده از پیمایش، مهم ترین زمینه های استقرار رهبری توزیعی از طریق مصاحبه فردی و کانونی با مطلعان کلیدی شناسایی و استخراج شدند. به طورکلی نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معنی دار بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب رهبری توزیعی به ویژه در مؤلفه تصمیم گیری مشارکتی در مدارس ابتدایی مشهد می باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد که استقرار رهبری توزیعی در مدارس ابتدایی تابع بروز و ظهور ویژگی هایی مانند چشم انداز، سازمان دهی، فرهنگ خوش بینی، ساختار توانمندساز و دانش آموز محوری می باشد.
بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
127 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی صورت گرفته است. روش: روش این مطالعه کیفی با طرح پدیدارشناسی بود. میدان تحقیق کلیه ی دانش آموزان دوزبانه شهرستان سراوان بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 18 نفر از دانش آموزان دوزبانه بوده که به صورت هدفمند موردبررسی قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوی مضمونی انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی انتظار آموزش زبان مادری در سال های اولیه ابتدایی و زبان رسمی در سال های بعدی؛ به کارگیری هم زمان آموزش با زبان مادری و رسمی در مدرسه؛ یاددهی سایر زبان ها (عربی و انگلیسی) در برنامه درسی؛ طرح مطالب قومی – زبانی در محتوا رسمی؛ گنجاندن آداب ورسوم و فرهنگ قومی- زبانی در محتوا رسمی؛ تدوین محتوای رسمی منطقه ای؛ بهره گیری معلم از روش های مختلف؛ به کارگیری هم زمان زبان رسمی و مادری؛ برخورد عادلانه و به دوراز تبعیض معلم نسبت به دانش آموزان دوزبانه؛ استفاده از ارزشیابی شفاهی؛ استفاده از کارپوشه در یادگیری و توجه به ارزشیابی روزانه و ماهانه را دارند. درنهایت مدل مفهومی پژوهش بر اساس داده های حاصل از پژوهش ارائه شده است.
شناسایی ابعاد تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی بر اساس تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیران مدارس با چالش های گوناگونی مواجه هستند که برای رویارویی با آن ها می بایست به تاب آوری مجهز باشند. بنابراین هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی بود. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. در این تحقیق، کلیه پژوهش های مرتبط با تاب آوری مدیران مدارس و رهبران آموزشی، به عنوان متن اصلی برای استخراج مفاهیم و مقولات در نظر گرفته شد. با نرم افزار MAXQDA2018 تجزیه وتحلیل داده ها انجام شد و یکصدو ده مضمون پایه استخراج گردید. از کل مضامین پایه، چهارده بعد به عنوان مضامین پیش سازماندهنده برای تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی طراحی گردید. پیش سازماندهنده ها عبارت بودند از سلامت جسمانی و روانی، ویژگی های شخصیتی سالم، اقدامات و کارکردهای تاب آورانه، توانائی های تاب آورانه، ارزش ها و باورهای مذهبی و معنوی، ویژگی های مثبت شغلی، تعاملات مثبت و سازنده با اجزاء نظام آموزشی، تعهد سازمانی، مساله محوری و مدیریت تعارض ها، چالش پذیری و تبدیل آن ها به فرصت، کیفیت زندگی کاری، چشم انداز و اهداف سازمانی، شرایط محیطی مناسب و کمک طلبی و حمایت مناسب سیستم ها. ابعاد شناسایی شده تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی می تواند به عنوان مؤلفه هایی قابل اعتماد در جهت تاب آوری هرچه بیشتر مدیران مدارس ابتدایی استفاده شود.
رابطه سبک های تفکر و احساس کارآمدی با پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 2 کرمان
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه سبک های تفکر و احساس کارآمدی با پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 2 کرمان بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی ناحیه 2 شهر کرمان به تعداد 192 نفر بود، با روش نمونه گیری تصادفی 124 نفر آن ها انتخاب شدند.ابزار گردآوری داده، سه پرسشنامه ی سبک های تفکر استرنبرگ- واگنر( 1991)، تعیین میزان کارآیی مدیران بنی هاشمی( 1377) و پذیرش تغییر سازمانی ساعتچی، کامکاری و عسکریان( 1389) بود. سنجش میزان پایایی با ضریب آلفای کرونباخ به تربیت 78/0، 92/0 و 87/0 برآورد گردید. داده های تحقیق پس از جمع آوری با نرم افزار SPSS و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضرایب چولگی و کشیدگی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد. بر اساس یافته های تحقیق ضریب همبستگی پیرسون بین سبک های تفکر و پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی برابر با مقدار 132/0 حاصل شد که با توجه به سطح معناداری 144/0 میتوان نتیجه گرفت که همبستگی معنی دار وجود ندارد همچنین ضریب همبستگی پیرسون بین احساس کارآمدی و پذیرش تغییر سازمانی در مدیران مدارس ابتدایی برابر با مقدار 157/0 شد که با توجه به سطح معناداری 082/0 می توان نتیجه گرفت که همبستگی معنی دار وجود ندارد.
بررسی چالش ها و مشکلات آموزش مجازی از نظر معلمان و مدیران مدارس ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش ها و مشکلات آموزش مجازی از نظر معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان دهاقان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه (210N=) معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان دهاقان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 132 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن توسط پانلی از متخصصان تایید گردید و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ 76/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، و استنباطی (ضریب تغییرات CV) و نرم افزار 23 SPSS استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن بود که مدیران آموزش مجازی مشکلات آموزش مجازی را در مولفه های فنی، حقوقی، سازمانی و مالی در حد بالایی ارزیابی کرده اند، در حالی که مشکلات آموزش مجازی در مولفه های فرهنگی، شناختی، اجرایی، آموزشی را در حد متوسط ارزیابی نموده اند. در نهایت می توان گفت، هوشمندسازی مدارس، نیازمند توجه بیشتری از سوی معلمان و مدیران در سازمان آموزش و پرورش است.
نگاشت همرخدادی تولیدات علمی در حوزه فعالیت جسمانی کودکان در فضای باز مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
201 - 230
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تولیدات علمی در زمینه فعالیت جسمانی دانش آموزان در مدارس ابتدایی، با بهرهگیری از روش علم سنجی، توصیفی و تکنیک هم رخدادی واژگان کلیدی، به بررسی منابع پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس و پاب مد، با استفاده از نرمافزارهای «وی.او.اس.ویوئر» و «اس.پی.اس.اس» پرداخته است. یافته های حاصل، درمجموع 10 خوشه را در این زمینه شناسایی نمود که واژگان «چاقی»، «ارتقاء سلامت» و «مداخله» بیش ترین رخداد و حوزههای «تغذیه و بهداشت»، «تربیتبدنی» و «پزشکی» در دسته فراوانترین و «معماری و عوامل کالبدی» در زمره حوزه هایی بود که کمتر به آن پرداخته شده بود. رشد تولیدات علمی سیر صعودی را نشان می داد که این روند از سال 2011 به بعد شتاب بیشتری به خود گرفته است. سهم کشورهای آمریکا، استرالیا و کانادا در تعداد انتشار، بیش ترین بود. تحلیل تولیدات علمی ایران بیانگر بالاترین میزان همکاری با کشورهای مالزی، آمریکا و نیوزلند بود که 15/46% این پژوهش ها بر روی حوزه پزشکی، 07/23% تغذیه، 38/15% توان بخشی و 69/7% بر روی حوزه رفتاری و ارگونومی تمرکز کرده بودند. همچنین اکثر این مطالعات به مدارس ابتدایی شهر تهران پرداخته بودند که سازمان منتشرکننده بیش تر از 85% این مطالعات، از میان دانشکده های علوم پزشکی و تنها 15% تولیدات، دستاورد دانشکده های معماری و مدیریت بودند. یافته های این پژوهش علاوه بر تأکید بر لزوم توجه به جایگاه رفتار حرکتی در ایران با توجه به روند پایین انتشار، به پژوهشگران آتی کمک می نماید تا با شناخت هرچه بیش تر از خلأ های پیش رو همچون کمبود تولیدات علمی در حوزه های غیرپزشکی، با صرفه جویی در زمان با نپرداختن به موضوع های تکراری، همسو با پرکردن این شکاف های تحقیقاتی گام بردارند.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان از کارکردها، نحوه اجرا و چالش های تربیت هنری در مدارس ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
29 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی کارکردها، نحوه اجرا و چالش های آموزش هنر در مدارس ابتدایی بر مبنای تجارب زیسته معلمان بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، روایت ها و تجارب 19 نفر از معلمان به عنوان مشارکت کنندگان اصلی پژوهش با رعایت اصل اشباع نظری جمع آوری، سازماندهی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با محوریت سه سوال کلیدی تلاش شد تا تجارب زیسته و اندیشیده معلمان مشارکت کننده را در مورد کارکردها، نحوه اجرا و مشکلات آموزش هنر دوره ابتدایی مستند سازی کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهش نیز از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که معلمان مشارکت کننده از ذهنیت مناسبی در باره نقش و کارکردهای گوناگون آموزش هنر از نظر رشد فردی و تحصیلی دانش آموزان ابتدایی برخوردار هستند. همچنین، جهت اجرای آموزش هنر در کلاس های درس از فعالیت های گوناگون به ویژه نقاشی و کاردستی استفاده می کنند. در عین حال، معلمان ابتدایی اذعان دارند که در زمینه هنر و تربیت هنری با مشکلات و تنگناهای اجرایی زیادی مواجه هستند که مانع تحقق آثار و کارکردهای مثبت آن می شود. بدیهی است رشد و ارتقای جایگاه هنر در نظام آموزشی و برنامه های درسی دوره ابتدایی کشور مستلزم توجه به مشکلات یاد شده و اجرای راهکارهای لازم جهت حل آنهاست.
نقش ابعاد رهبری تحول گرای مدیران مدارس در یادگیری سازمانی مدرسه
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
55 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد رهبری تحول گرای مدیران مدارس در یادگیری سازمانی مدرسه بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان قروه به تعداد 548 نفر بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان نمونه ای به حجم 225 نفر انتخاب شد. روش پژوهش همبستگی و از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رهبری تحول گرا باس و آلیو (1997) و یادگیری سازمانی نیفه (2001) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل مسیر تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد رهبری تحول گرای مدیران دارای اثر مثبت و معنادار بر یادگیری سازمانی مدرسه در سطح 05/0 هستند. ابعاد چهارگانه رهبری تحول گرای مدیران قادر به تبیین 24 درصد واریانس یادگیری سازمانی مدرسه هستند که این مقدار دارای 58/7 =t است که بیانگر معنادار بودن واریانس تبیین شده یادگیری سازمانی مدرسه توسط ابعاد رهبری تحول گرای مدیران مدارس است.
ارزیابی میزان موفقیت اجرای طرح آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی (طرح کرامت) در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
113 - 136
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت اجرای طرح آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی (طرح کرامت) در مدارس ابتدایی شهر نهاوند از دیدگاه مجریان آن به انجام رسید. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه مجریان (مدیران و آموزگاران) طرح بود که تعداد آنها در سال تحصیلی 1400−1399، 223 نفر بودند. به دلیل کوچک بودن حجم جامعه برای نمونه گیری از شیوه تمام شماری استفاده شد؛ بر این اساس دیدگاه کل مجریان از طریق یک پرسش نامه محقق− ساخته مورد آزمون قرار گرفت، اما از این میان فقط تعداد 149 پرسش نامه از سوی مجریان تکمیل و بازگردانده شد و به همین دلیل تحلیل نهایی بر روی داده های حاصل از این تعداد نمونه، صورت گرفت. پرسش نامه مورد استفاده براساس 6 مؤلفه اساسی طرح که در متون مربوطه مورد تأکید قرار گرفته بود، ساخته شد. این مؤلفه ها شامل: «متناسب بودن محتوای مورد استفاده در طرح»، «متناسب بودن شیوه های اجرایی طرح»، «متناسب بودن شیوه های ارزیابی از طرح»، «متناسب بودن شیوه های پشتیبانی اداری و مدیریتی از طرح»، «اثربخشی طرح در ایجاد آداب و مهارت های زندگی اسلامی در دانش آموزان» و «هماهنگ بودن برنامه های طرح با نیازها و هدف های آموزگاران»، می شدند. پرسش نامه یاد شده براساس مقیاس لیکرت ساخته شد و برای اطمینان از روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و صوری استفاده گردید؛ برای تعیین میزان پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد؛ بر این اساس، مقدار ضریب محاسبه شده با آزمون آلفای کرونباخ برای کل گویه ها: 91/0 بود. نتایج نشان داد که از دیدگاه مجریان، این طرح موفقیت آمیز بوده است، اما نتایج تحلیل تک تک مؤلفه ها نشان داد که از دیدگاه مجریان، این طرح در زمینه مؤلفه سوم (متناسب بودن شیوه های ارزیابی از طرح) موفقیت نداشته است.
طراحی و ارائه الگوی مناسب برای ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مناسب برای ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی در مدارس ابتدایی استان زنجان انجام شده است. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی- مدل توسعه ابزار بود. منابع گردآوری داده ها در بخش کیفی پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر، یادداشت برداری، اسناد عمومی و خصوصی بوده که به داده های متنی تبدیل شده و پس از آن کدگذاری متن با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا صورت گرفت. براساس نتایج بخش کیفی، ابزار اندازه گیری براساس مؤلفه های شناسایی شده در قالب پرسشنامه 107سؤالی طراحی گردیده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید و در نهایت ضریب پایایی به دست آمده (93/0) بود. برای برآورد اعتبار الگوی ارائه شده از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی کلیه کارشناسان، راهبران آموزشی و مدیران مدارس ابتدایی استان زنجان(1079 نفر) بودند. علاوه براین، از تعداد120سند به دست آمده از متون علمی یادداشت برداری و استفاده شد. برای تحلیل داده های کمی از نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها : در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی با توجه به (حجم نمونه 283 نفر) به روش نمونه گیری خوشه ای از شهرها و مناطق مختلف استان داده ها جمع آوری گردید. نتایج بخش کیفی نشان دادکه الگوی ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی دارای 8 عامل، 26ملاک و 107نشانگر است. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نشان داد که عوامل 8 گانه (برنامه ریزی، آموزش و یادگیری، فعالیت های پرورشی و فوق برنامه، تربیت بدنی و سلامت، مشارکت، برقرای روابط انسانی، نظارت و راهنمایی، مدیریت امور اداری و اجرایی) دارای بار عاملی مناسب جهت پیش بینی الگوی ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی است.
واکاوی تدریس آنلاین معلمان مقطع ابتدایی شهر سنندج در بستر شبکه شاد در دوران بحران کرونا (فرصت ها و چالش ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف درک تجربه تدریس آنلاین معلمان مقطع ابتدایی شهر سنندج در بستر شبکه شاد در دوران بحران کروناویروس انجام شد. مطالعه حاضر به شیوه ی کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی با نمونه گیری هدفمند، با شرکت 21 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سنندج در سال تحصیلی 1400-1399 انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و به شیوه ی توصیفی- تفسیری صورت پذیرفت. یافته های حاصل از تجارب معلمان در سه مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی شامل تجربه مثبت و رضایت بخش، بهره گیری از توان و تخصص دیگران (معلمان، اولیا و دانش آموزان)، آشنایی با تکنولوژی های آموزشی به روز، مهارت در ایجاد ارتباط و تعامل مؤثر با استفاده از فناوری های جدید در حوزه آموزش، مهارت جهت ایجاد انگیزه در دانش آموز، رضایت نسبی معلمان از به روزرسانی برنامه (روند افزودن امکانات)، ارتقای توان و علاقه به کارگیری تکنولوژی جدید در آموزش، هم افزایی معلمان از یکدیگر، عدم همکاری عوامل اثرگذار در یادگیری، عدم تعامل مطلوب (معلم، دانش آموز و اولیاء)، عدم انگیزه دانش آموزان و اولیاء، مشکلات سخت افزاری، ناآشنایی معلمان اولیا و دانش آموزان با تدریس و نداشتن تابلوی الکترونیکی مجازی، ارائه تکالیف چالشی به دانش آموزان و برگزاری دوره های ضمن خدمت استخراج شده است.
تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در دوره ابتدایی؛ با رویکرد ارزشیابی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 83
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با نگاه ارزشیابانه فردی از تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نوع پژوهش از نوع توسعه ای است. چون هدف، ارائه یک برنامه درسی با الگویی جدید است به روش توصیفی/ تحلیلی و مبتنی بر "پژوهش ارزشیابانه فردی" با رویکرد استنتاجی انجام گرفته است. مطابق روش شناسی، ابزارهای مورد مطالعه مقالات، متون برنامه درسی و سایت محور مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد برنامه درسی تلفیقی، برنامه ای است که در آن هماهنگی بین دروس حاکم است و از انسجام و وحدت خاصی برخوردار است که منجر به یادگیری همه جانبه در دانش آموزان می شود. از آنجاکه، هنر یکی از دروس مورد علاقه دانش آموزان دوره ابتدایی است، مطابق پیشینه پژوهش و به منظور تقویت شناخت بهتر دانش آموزان از محیط پیرامون خود و نقش مهمی که در فرایند آموزش علوم تجربی دارد، محور تلفیق درس هنر قرار گرفت. در نتیجه، به جهت اینکه علوم تجربی حاوی مطالب مهم و قابل توجهی است و اغلب مواقع دانش آموزان از درک آن ناتوان هستند ودر مقابل درس هنرکه یکی از دروس ارزشمند پایه ابتدایی است و اغلب دانش آموزان خواهان آن هستند؛ این درس می تواند نقش چشمگیری در فراگیری مطالب مهم و دشوار علوم تجربی داشته باشد. با این وصف، تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در مدارس دوره ابتدایی مطلوب به نظر می رسد.
ارائه الگویی برای توانمندسازی معلمان در زمینه آموزش مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
۱۹۷-۱۸۲
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر «ارائه الگویی برای توانمندسازی معلمان در زمینه آموزش مجازی در دوران کرونا» بود. جامعه شامل 400 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهر خرم آباد، در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه بود. از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب نفرات اول و از فن گلوله برفی برای انتخاب سایر افراد استفاده شد. بر اساس اشباع نظری با ۲۶ نفر از معلمان مصاحبه شد. سپس براساس جدول مورگان 196 نفر به عنوان نمونه تعیین و برای جمع آوری داده ها از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شد. از تئوری زمینه ای و مدل پارادایمی برای تحلیل داده های کیفی و با استفاده از نرم افزارpls2 از معادلات ساختاری برای تحلیل داده های کمی استفاده گردید. نتایج نشان داد که توانمند سازی درزمینه ی آموزش مجازی منوط به سه مقوله عوامل سازمانی (زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ سازی و سیاست های تشویقی و نظارتی)؛ عوامل مربوط به معلم (سواد دیجیتالی، محتوای آموزشی، توانایی تدریس، ویژگی های روان شناختی)؛ و عوامل مربوط به دانش آموز (ویژگی های روان شناختی، سواد دیجیتالی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی) است. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل بود. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد به ترتیب عوامل سازمانی، عوامل مربوط به معلم و عوامل مربوط به دانش آموز بیشترین تأثیر را بر توانمند سازی معلمان درزمینه آموزش مجازی دارند.
چالش های نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
187 - 202
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی چالش های نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و با رویکرد تحلیل محتوا است. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و فرایند جمع آوری اطلاعات در ده مصاحبه به اشباع نظری دست یافت. داده ها با استفاده از مراحل تحلیل داده ها از طریق سه گام کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار 10MAX QDA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. به طورکلی تعداد کدهای باز 150، کدهای محوری 137 و کدهای انتخابی 4 شناسایی و به دست آمد و نشان داد که عوامل اقتصادی (هزینه و نبود تجهیزات کافی، عدم پاسخگویی به تمام مشکلات دانش آموزان، عدم کنترل خانواده، عدم ارتباطات بین دانش آموزان، جدی نگرفتن کلاس، مشکلات نحوه آموزش)، آموزش ضمن خدمت برای معلمان (ابزار کمک آموزشی در دوران کرونا، برگزاری دوره های آموزشی برای معلمان و ایجاد برنامه تشویقی برای دانش آموزان)، تولید محتوا (ایجاد محتوای جذاب آموزشی و برنامه های رفع اشکال مجازی) و تعامل و ارتباطات ) ایجاد تعامل میان والدین و معلم، برگزاری برنامه تشویقی مجازی، همکاری والدین، ویژگی های استراتژیک و ویژگی های نرم افزار) شناسایی گردید. نتایج کلی پژوهش نشان داد که با توجه به محتوای آموزشی و مشکلات زیرساختی و ایجاد برنامه تشویقی می توان چالش های نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا را به حداقل رساند.
آموزش و پرورش ابتدایی و ارزش ها در رویکردی کیفی- تطبیقی با سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ تیر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۵
23-35
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین ارزش های مطرح در دوره ابتدایی ایران است و روش آن از نظر اهداف، کاربردی؛ به لحاظ شیوه گردآوری داده ها، کیفی است. از طریق بررسی منابع مکتوب و انجام مصاحبه با افراد صاحب نظر، ابعاد، شاخص ها و نشان گرهای مرتبط با ارزش های دوره آموزش و پرورش ابتدایی تعیین شد. جامعه آماری این پژوهش شامل: الف) محتوای آخرین نسخه ویرایش شده سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران؛ ب) معلمان آشنا با سند برنامه درسی ملی، بودند. نمونه آماری به ترتیب 7 و9 نفر بودند که به شیوه غیرتصادفی، در حد اشباع نظری انتخاب شدند. ابتدا40 ارزش از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش توسط شرکت کنندگان در پژوهش احصاء، سپس شرکت کنندگان در پژوهش، ارتباط میان ابعاد و مؤلفه های مربوط به ارزش های دوره آموزش ابتدایی را استخراج و نشان دادند که ارزش ها دارای دو بعد فردی و اجتماعی هستند. براساس یافته های کیفی فوق، پرسش نامه پژوهشی و عملی برای سنجش ارزش ها در مدارس ابتدایی به دست آمده است.
نقش رهبری تحولی مدیران مدارس در کامیابی شغلی معلمان با میانجی گری نقش فضای اخلاقی مدارس
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
113 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری تحولی مدیران مدارس در کامیابی شغلی معلمان با میانجی گری نقش فضای اخلاقی مدارس ابتدایی دولتی شهرستان ایوان غرب بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و با استفاده از پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین(باس و آولیو(2000)) ،کامیابی شغلی (رادسیپ(1984)) و فضای اخلاقی(ویکتور و کون (1988)) اجرا شده است که روایی صوری و محتوایی آنها را متخصصان تأیید کردند و اعتبار آنها با روش آلفای کرونباخ رهبری تحول آفرین87%، کامیابی شغلی 89% و فضای اخلاقی 86% تایید شده است. جامعه آماری این پژوهش، معلمان ابتدایی مدارس دولتی شهرستان ایوان غرب بودند که تعداد آنها 290 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه طبق جدول کرجسی و مورگان(1970)، تعداد 182 نفر انتخاب شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های کلموگروف-اسمیرنف ، ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری 5% و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نهایتاً داده ها به کمک نرم افراز لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل فرضیه ها و سؤال ها نیز نشان داد در سطح معنی داری 05/0 بین رهبری تحول آفرین و کامیابی شغلی معلمان با میزان فضای اخلاقی معلمان ابتدایی شهرستان ایوان غرب یک رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. همچنین، بین ابعاد رهبری تحول آفرین شامل؛ ترغیب ذهنی، نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، ملاحظه فردی با میزان کامیابی شغلی مدارس ابتدایی شهرستان ایوان غرب یک رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. به همین ترتیب، بین ابعاد فضای اخلاقی شامل؛ مراقبت و توجه، قوانین و مقررات، ابزاری، کارایی مدار و مستقل با کامیابی شغلی مدارس ابتدایی شهرستان ایوان غرب یک رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. نتایج ضریب تعیین و رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که سهم مؤلفه های رهبری تحول آفرین و کامیابی شغلی بر فضای اخلاقی مدارس ابتدایی شهرستان ایوان غرب به میزان 84/19 درصد، میزان سهم همزمان کلیه ابعاد رهبری تحول آفرین بر میزان کامیابی شغلی معلمان ابتدایی شهرستان ایوان غرب 84/19 درصد و میزان سهم همزمان کلیه ابعاد فضای اخلاقی بر میزان کامیابی شغلی مدارس ابتدایی شهرستان ایوان غرب 73/6 درصد است.
شناسایی عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
69 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد اکتشافی انجام شده است. بدین منظور با 20 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، تبعیض و بی عدالتی، سوءاستفاده مالی، سطح پایین معیشت و رفاه، دشواری مسئولیت محوله، بیماری و مرگ، حرفه ای نبودن، شرایط سخت ارتقا و رشد حرفه ای، افت کیفیت و مسائل و مشکلات شخصی (عوامل فردی)؛ سیاست زدگی آموزش وپرورش، بودجه و اعتبارات ناکافی، ضعف مدیریت، جذب نیروی انسانی ناکارآمد، بوروکراسی و کاغذبازی، نبود حمایت سازمانی، تمرکزگرایی، ارزیابی عملکرد نامناسب و نظام پاداش و پرداخت نامناسب (عوامل سازمانی)؛ شرایط نامساعد محیط کار، بی توجهی به امر تعلیم و تربیت، نارضایتی و اعتراض ذی نفعان، جایگاه اجتماعی اقتصادی نامناسب معلم در جامعه، نزول شأن آموزش وپرورش، مسائل و مشکلات خانوادگی دانش آموزان، انتظارات غیرواقع بینانه از معلم، عملکرد ضعیف رسانه ها در ارتباط با آموزش وپرورش (عوامل محیطی)؛ محدودیت دسترسی به ملزومات فناورانه، هزینه بربودن فناوری، ناتوانی در استفاده از فناوری های آموزشی، نبود پشتیبانی و بهره برداری مناسب از فناوری های موجود، مخاطره آمیزبودن فناوری و رشد و تغییرات سریع فناورانه در حوزه آموزش (عوامل فناورانه) از عوامل ایجادکننده ترومای سازمانی در معلمان مدارس ابتدایی اند. سیاست گذاران و مدیران آموزش وپرورش می توانند با استفاده از نتایج به دست آمده تمهیداتی درزمینه مدیریت پدیده تروما در حیطه های شناسایی شده بیندیشند.
مروری بر راهبردهای مدیریت و سازماندهی کلاس های چندپایه مدارس ابتدایی ایران
حوزه های تخصصی:
مدیریت و سازماندهی اثربخش و کارا در کلاس های درس چندپایه، یکی از مسائل درخور توجّه این کلاس هاست؛ زیرا بسیاری از دانش آموزان مجبورند ساعاتی از روز را ساکت و بی هدف در گوشه ای از کلاس سپری کنند تا معلّم بتواند به گروه دیگری از دانش آموزان تدریس نماید؛ با توجه به این مسئله پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردهای مدیریت و سازماندهی کلاس های چندپایه مدارس ابتدایی اجرا شده است. با توجّه به ویژگی و ماهیت مطالعه حاضر، روش مورد استفاده، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و متن کاوی می باشد؛ که روند کار شامل انتخ اب موضوع، تعیین معیارهای ورود و خروج، تعیین استراتژی جستجو با استفاده از ابزاره ای موج ود در پایگاه های اطلاعاتی و کلیدواژه های مرتبط استاندارد، تعیین منابع گردآوری اطلاعات، انتخاب مطالعات، ارزیابی کیفیت، استخراج داده ها، تحلیل و ارائ ه نتایج که مرحله نهایی است. یافته های این پژوهش نشان داد، از یک سو آماده نمودن و توجیه والدین، شناخت دانش آموزان و ایجاد فضای اخلاقی در مدرسه و کلاس درس، به معلّم کلاس چندپایه کمک می کند تا کلاس خود را به شکلی مناسب اداره کند تا فرآیند یاددهی-یادگیری را بهبود ببخشد و از دیگر سو، راهبردهای مدیریت و سازماندهی کلاس های چندپایه شامل چیدمان و نحوه نشستن دانش آموزان، سازماندگی گروه ها و فعالیت های کلاس درس، مدیریت زمان در کلاس و ... می باشد که در نهایت پیشنهاد می شود معلّم با تنظیم این متغیرها، دانش آموزان را با حداقل حواس پرتی، نظارت، هدایت و درگیر در یادگیری ترغیب نماید.
بررسی راهبردهای تدریس اثربخش در کلاس های چندپایۀ مدارس ابتدایی ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی راهبردهای تدریس اثربخش در کلاس های چندپایه مدارس ابتدایی بوده است. با توجّه به اینکه در کلاس های چندپایه، سطوح تحصیلی دانش آموزان متفاوت است، به استراتژی های یاددهی-یادگیری گوناگون نیاز است تا تدریس موثر واقع شود. روش پژوهش حاضر، کیفی، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و متن کاوی است. ادبیات و سوابق موضوع تحقیق با مراجعه به مقاله های علمی-پژوهشی و سایر مقاله ها، کتاب ها، در حوزه تدریس در کلاس های چندپایه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر کودکی با توانایی، نیاز و ویژگی های منحصر به فردی برای یادگیری وارد کلاس می شود. این بدین معناست که معلّم نیازمند تدوین و اجرای راهبردهای تدریسی است که وی را قادر به پرداختن به نیازها، ظرفیت ها، علائق و توانمندی های هر یک از کودکان کند. شناخت دانش آموزان زمان بر است، امّا یک معلّم کلاس درس چند پایه می تواند کاری کند که کلاس درس برای یادگیری دانش آموزان منحصر به فرد شود؛ در این راستا راهبردها، رویکردها و نکات موثر بی شماری وجود دارد که برخی از آن ها عبارت اند از: استفاده از محتوای مناسب و انعطاف پذیر، استفاده از یادگیری متناسب با سرعت هر یک از دانش آموزان، توجّه بیشتر به دانش آموزانی که نیاز به آموزش ویژه دارند، تدریس به همه گروه ها با یکدیگر، تدریس به یک پایه در حالی که پایه های دیگر مستقلانه در حال فعالیت هستند، تدریس یک موضوع به تمامی پایه ها با سطوح سختی متفاوت، تدوین فعالیت برای گروه هایی که به آن ها تدریس نمی شود و ... .
شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه معلمان چندپایه استان گیلان
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس چندپایه استان گیلان بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به روش توصیفی– همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان کلاس های چندپایه دوره ابتدایی استان گیلان به تعداد 1945 نفر بود. بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم 322 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن توسط اساتید صاحب نظر تأیید و پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 91 / 0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. براساس نتایج تحلیل، عوامل مؤثر بر اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی به ترتیب در هشت عامل خلاصه شدند: ویژگی های فردی و شخصیتی راهبر؛ نظارت و راهنمایی؛ دانش فنی و مهارتی راهبر؛ جو سازنده و مشارکتی مدرسه؛ ایجاد انگیزش و حمایت از همکاران؛ ارتباط مؤثر؛ رشد و توانمندسازی همکاران؛ شرایط محیطی و اقتضایی مدرسه که در مجموع 32 / 73 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. از بین این عوامل، ویژگی های فردی و شخصیتی راهبر با 15 / 11 درصد داری بیشترین سهم در اثربخشی راهبران آموزشی و تربیتی است. بنابراین، افرادی که به دنبال نظارت و راهبری اثربخشی در آموزش و پرورش هستند باید این عوامل را مد نظر قرار دهند.