
پژوهش های رهبری آموزشی (پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سابق)
پژوهش های رهبری آموزشی سال 9 بهار 1404 شماره 33 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های نظام اداری و نظام اداره کشور، کمبود مدیرانی است که در راستای گفتمان دولت اسلامی فکر و عمل کنند. بر همین اساس، موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شد این است که با چه سازوکار تربیتی می توان کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی را تربیت کرد. در این راستا، در این پژوهش ضمن بهره مندی از روش تحلیل محتوای کیفی، تجربه زیسته نویسندگان در حوزه طراحی دوره های تربیتی، مبنای کار قرار گرفت. داده های بخش تحلیل محتوا، از طریق روش گروه کانونی گردآوری شد. افراد شرکت کننده در گروه کانونی مدیران دخیل در امر ضابطه گذاری برای تأمین و تربیت مدیران دستگاه های اجرایی کشور بودند. تحلیل داده ها نشان داد که سازوکار تربیتی مدنظر را می توان در سه قالب آماده سازی، رشد و توانمندسازی و ثبت تجربه طراحی کرد. همچنین خروجی کار نشان داد که برای اجرای هر یک از این سازوکار تربیتی ما به تعیین مواردی همچون مخاطبین، شایستگی های مدیر تراز، سازه و نظام محتوایی، مجریان و استاندارد برگزاری نیاز داریم.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک و تجربه زیسته معلمان از جلوه های کارآمدی مدیر مدرسه در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک معلمان در خصوص جلوه های کارآمدی مدیر مدرسه در دوره ابتدایی است. تلاش شد تا با کمک رویکرد تفسیرگرایانه به ترسیم معنایی ادراک معلمان از جلوه های کارآمدی یک مدیر در مدرسه ابتدایی پرداخته و در این رابطه، درک و ارزیابی شرکت کنندگان به تصویر آید . از این رو، پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی است که با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، به کمک روش نمونه گیری موارد عادی، پس از انجام 22 مصاحبه با معلمان ضمن رعایت تنوع ویژگی های مشارکت کنندگان اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق داده های کیفی به کمک روش پنج مرحله ای جیورجی و همکاران(2017)، موجب کشف و طبقه بندی هشت مضمون اصلی و چهل وچهار مضمون فرعی گردید. هشت جلوه ی اصلی کارآمدی شامل «شخصیتی فردی، ارتباطی اجتماعی، روان شناختی، رهبری روش شناختی، معنوی اخلاقی، استراتژیک، انقلابی اسلامی و فنی حرفه ای» است. از لحاظ میزان اهمیت و معیار تکرار در چشم انداز مشارکت کنندگان، جلوه ی ارتباطی اجتماعی بالاترین و جلوه ی فنی حرفه ای کمترین بسامد را نشان دادند. از این رو، اصالت این پژوهش در یادآوری اعتبار روابط انسانی در محیط های انسانی است. بنابراین ضمن استفاده از رویکردهای صحیح انتخاب و انتصاب و همچنین بهره گیری از راهبردهای توانمندسازی اثربخش، می توان از مدیریت ایستای مدارس ابتدایی به سوی رهبری کارآمد گام برداشت.
دو روی سکه آموزش کارکنان گیگ؛ پیش نگری فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز در مواجهه با اقتصاد گیگ، شاهد افزایش کسب و کارهای پلتفرمی دیجیتال (همچون تاکسی-های اینترنتی، ارائه خدمات و ارسال کالاها) است که به کارگیری کارکردهای مدیریت منابع انسانی رایج در مشاغل سنتی را سخت و پیچیده می سازد. هدف پژوهش حاضر، واکاوی دو وجهه مختلف آموزش کارکنان گیگ و فرصت ها و چالش های پیش روی آن است. روش پژوهش حاضر از نظر نوع و ماهیت داده ها دارای رویکرد کیفی با روش مطالعه چند موردی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پنج مورد از کسب و کارهای پلتفرمی شامل پونیشا، حامی ورکس، اسنپ، تپسی و کارلنسر است که 18 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و فن گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته است. 118 مفهوم در قالب 12 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی آموزش با منطق توسعه شایستگی و آموزش با منطق هزینه فایده در دسته کلی فرصت های آموزش و محدودیت های سرمایه گذاری در آموزش از منظر فردی و چالش های پیش روی پلتفرم ها در آموزش در دسته کلی محدودیت های آموزش کارکنان گیگ شناسایی شد. با اقدام برای رفع محدودیت های شناسایی شده آموزش، می توان در جهت بهره مندی از فرصت ها و نتایج مثبت دوره های آموزشی مشاغل گیگ بهره برد.
نقش تعدیل کننده ذهنیت رشد و ثابت در رابطه بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهنیت افراد در مورد ویژگی های بنیادی اشان بر نحوه دریافت و واکنش آنها در موقعیت های مختلف اثر می گذارد و می تواند باعث تعدیل هیجان ها و پیامدهای ناشی ازآن از جمله فرسودگی شغلی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ذهنیت در رابطه بین هیجان های منفی ومؤلفه های فرسودگی شغلی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه کارکنان شرکت های فعال در زمینه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند که از میان آنها 160 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های فرسودگی شغلی (مزلش و جکسون، 1981)، هیجان مثبت و منفی (واتسون و همکاران ، 1988) و ذهنیت (دوک، 2006) پاسخ دادند. داده های پژوهش، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رابطه معناداری بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی وجود دارد(05/0 P <)، به عبارتی دیگر نتایج این پژوهش نشان دادکه با افزایش هیجان های منفی، فرسودگی شغلی در کارکنان افزایش می یابد. همچنین نقش تعدیل کننده ذهنیت در این رابطه تأیید شد، بدین معنا که رابطه بین هیجان های منفی و فرسودگی شغلی در کارکنانی با ذهنیت ثابت نسبت به کارکنانی با ذهنیت رشد نیرومندتر بود. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که هیجان های منفی در فرسودگی شغلی نقش دارد و ذهنیت رشد با تعدیل هیجان های منفی می تواند باعث کاهش فرسودگی شغلی در کارکنان شود.
زنان در مسیر انتصاب به پست مدیریت مدارس: انگیزه ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزه ها و موانع زنان در مسیر تصدی پست مدیریتی مدارس و همچنین شناسایی راه کارهای تسهیل این مسیر بود. روش پژوهش، کیفی و راهبرد مورد استفاده نظریه داده بنیاد کلاسیک بود. میدان پژوهش معلمان زن متقاضی پست مدیریت بودند که در آزمون انتخاب و انتصاب مدیران مدارس استان کردستان شرکت کرده بودند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با استناد به قاعده اشباع نظری، 18 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده های متنی از طریق کدگذاری باز و مقوله بندی تحلیل شدند. با استناد به معیارهای چهارگانه باورپذیری، اطمینان پذیری، تاییدپذیری و انتقال پذیری، از اعتبار تحقیق اطمینان حاصل شد. یافته ها بیانگر شناسایی 241 کد باز و 18 مفهوم فرعی بود که در ذیل سه مفهوم اصلی انگیزه ها، چالش ها و راه کار ها قرار گرفتند. انگیزه ها شامل نوآوری و تحول سازنده، رشد و پیشرفت فردی، توانمندی و مدیریت زنانه، ارتباطات و همکاری مؤثر، پرورش و توسعه دانش آموزان، و عدالت سازمانی و برابری بودند. موانع شامل موانع شامل طرحواره ی نامطلوب جامعه در خصوص مدیریت زنان، نبود بستر قانونی برای مدیریت زنان، گرانباری نقش، عدم تاب آوری زنان در پست مدیریت، ناعدالتی در انتصاب زنان در پست مدیریت، و حمایت نکردن سازمان های بالادستی بود. در نهایت راه کارها شامل فرهنگ سازی اجتماعی در مورد توانمندی مدیریت زنان، فراهم کردن تسهیلات رفاهی، انتصاب افراد بر اساس شایسته سالاری در فرایندی شفاف، و فرهنگ سازی تفکر برابر جنسیتی بود.
عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری، کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز به تعداد 750 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 255 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس مرور متون، طراحی شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی صوری، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 بدست آمد. داده ها با استفاده از آزمون های بوت استرپ، فریدمن، t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و توکی با استفاده از نرم افزارهای spss و pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای برنامه ریزی پاسخگو، برنامه درسی پاسخگو، آموزش های پاسخگو، پژوهش های پاسخگو، پایش و ارزیابی پاسخگو بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها تأثیر دارند. متغیر پژوهش های پاسخگو در رتبه اول و پایش و ارزیابی پاسخگو در رتبه آخر قرار گرفت. بین دیدگاه های اعضای هیئت علمی بر حسب جنسیت و سن (به جز متغیر برنامه ریزی پاسخگو بر حسب سن) تفاوت معناداری وجود نداشت. این پژوهش، عوامل درونی مؤثر بر ارتقاء پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای بازار کار را در 5 عامل و 20 زیرعامل نمایان ساخت.
الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی: طراحی الگو با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی بود. به این منظور از روش داده بنیاد با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، مدیران و معلمان مناطق چند قومیتی استان خراسان رضوی بودند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید، نمونه آماری شامل 14 نفر از مدیران مدارس مناطق چند قومیتی و 8 نفر از معلمان مناطق چند قومیتی و 4 نفر از اساتید دانشگاه و متخصص در زمینه مدیریت آموزشی بودند که به شیوه نظری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین (1990) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که مدیریت مشارکتی و سازنده گرا مبتنی بر چند فرهنگی، به مثابه پدیده محوری عمل می کند و زمینه های فردی، سازمانی و اجتماعی در این بخش تأثیرگذارند. همچنین شرایط علّی شامل ایجاد آرامش در محیط مدرسه، ارزش گذاری به نقش های مدیریت چند فرهنگی، بسترسازی فرهنگی بود. عوامل مداخله گر مشتمل بر میزان مشارکتی سازی رهبری، میزان تسهیلگری در راستای آموزش چند قومیتی، میزان دانش و آگاهی حرفه ای چند فرهنگی بودند و راهبردهای مدنظر، تقویت فرهنگ مشارکت جمعی در مدارس، ارتقا مهارت ها و شایستگی های مدیریتی، مدرسه محوری در مناطق چند قومیتی احصا شدند. درنهایت پیامد الگوی مدیریت در مدارس مناطق چند قومیتی بر مبنای نظر پژوهشگران در سطح خرد، اصل ارتقا دانش، بینش و مهارت دانش آموزان از اقوام مختلف و در سطح کلان، هم زیستی اقوام و توسعه فرهنگی مبتنی بر وحدت قومی عنوان گردید.
طراحی و اعتبارسنجی مدل شایستگی های اختصاصی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی مدل شایستگی اختصاصی برای انتخاب مدیران در هر سازمان، بدیلی مناسب برای انتخاب مدیران کارآمد است. نظر به اهمیت و ضرورت توجه به شایستگی ها در انتخاب مدیران کارآمد در صنعت نفت، هدف این پژوهش " کاربردی" شناسایی شایستگی ها و طراحی و اعتباریابی مدل شایستگی مدیران شرکت پایانه نفتی ایران بود. جامعه اصلی پژوهش شامل تمامی مدیران ارشد و عالی شرکت پایانه های مواد نفتی ایران در سال 1402 بود که از این جامعه برحسب مورد نمونه هایی به روش تصادفی و هدفمند انتخاب شد. جهت جمع آوری و تحلیل داده ها از هر دو شیوه کمی و کیفی (مصاحبه عمیق رویدادهای رفتاری، پانل خبرگان) و به منظور تعیین شایستگی های اختصاصی تلفیقی از رویکرد های تحلیل مضمون، تجزیه وتحلیل شغل و روش شناسی کیو استفاده شد. به دنبال استخراج مضامین اولیه حاصل از مصاحبه رویدادهای رفتاری، و بهره گیری از یافته های تحلیل شغل و نیز استفاده از روش شناسی کیو، مدل نهایی شایستگی مدیران در سه بعد شایستگی های فردی، شایستگی های مدیریتی و شایستگی های سازمانی و با 9 مضمون اصلی و 43 مضمون پایه طراحی گردید. بر اساس یافته ها، مدل شایستگی تدوین شده به خوبی قادر است عملکرد برجسته و معمولی مدیران را پیش بینی کند و لذا از «اعتبارسنجی متقابل هم زمان» برخوردار است. همچنین یافته های " اعتبارسنجی سازه هم زمان" نشان داد که مدیران برجسته نمرات بالاتری در مدل شایستگی نسبت به مدیران معمولی کسب می کنند. همچنین پایایی باز آزمون مدل شایستگی 87/0 و پایایی بین دو ارزیاب به میزان 83/0 برآورد شد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه توانمندسازی معلمان مدارس عادی ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبار سنجی برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیربود. مطالعه به روش آمیخته( کیفی-کمی )انجام شد. اطلاعات مورد نیاز جهت نیل به این مقصود از طریق انجام 25 مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان آموزش های تلفیقی- فراگیر که در ارتباط با موضوع تحقیق از تجارب ارزشمندی برخودار بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) و نیز با بررسی متون و اسناد به مجموع 33 منبع، جمع آوری شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل مضمون با رویکرد قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس کدهای حاصل از انجام مصاحبه ها با داده های استخراج شده از اسناد، تجمیع شد. یافته های این پژوهش، الگوی مطلوب برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر را به دست داد که در آن ویژگی ها و مصادیق عناصراهداف، محتوای آموزشی، روش تدریس و روش ارزشیابی شناسایی شد. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از روش دلفی فازی مورد اعتباریابی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بودند که به کارگیری الگوی به دست آمده در دوره های توانمندسازی معلمان مدارس ابتدایی در آموزش های تلفیقی-فراگیر می تواند اثربخش و لازم التوجه باشد.
چند منظوره سازی دانشگاه ها: تحولی نوین در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل مفهوم و ابعاد چندمنظوره سازی دانشگاه به عنوان یک رویکرد نوین در آموزش عالی بوده است. پژوهش از لحاظ هدف جز تحقیقات توسعه ای و از لحاظ شیوه گردآوری یافته ها با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و متخصصین حوزه آموزش عالی، مدیریت آموزشی، روانشناسی و علوم اجتماعی شهر تهران در سال 1403 بودند. با روش نمونه گیری هدفمند معیار تعداد 20 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری یافته ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و با استفاده از راهبرد کدگذاری سه مرحله ای در محیط نرم افزاری MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش در مرحله کدگذاری باز تعداد 478 مضمون پایه، 52 مضمون سازمان دهنده 9 مضمون فراگیر شناسایی و طبقه بندی شدند. بدین ترتیب ابعاد مدل استحصال شده این پژوهش شامل آموزش چندوجهی، پژوهش کاربردی و نوآورانه، توسعه کارآفرینی و همکاری با صنعت، پاسخگویی به نیازهای جامعه و مسائل زیست محیطی، فناوری و دیجیتالی شدن، بین المللی سازی و تنوع فرهنگی، اسلامی سازی و تربیت اصول اخلاقی، مدیریت و حکمرانی مؤثر، توسعه مهارت های بین رشته ای بود. توجه به این ابعاد می تواند دانشگاه ها را از نهادهای صرفاً آموزشی به سازمان هایی چندمنظوره و تأثیرگذار در سطح جامعه و بین المللی تبدیل کند. بنابراین، مدیران و سیاست گذاران آموزش عالی با اتخاذ این رویکرد می توانند به بهبود پاسخگویی دانشگاه ها به نیازهای روزافزون جامعه و ارتقای نقش آن ها در پیشبرد توسعه پایدار کمک شایانی نمایند.