مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
استعاره مفهومی
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
27 - 46
حوزههای تخصصی:
باغ و ادبیات در حوزه فرهنگیِ سرزمینِ ایران، از دیرباز با یکدیگر ارتباط داشته اند. آثار منظوم و منثوری که در آن ها باغ به شکل های متفاوت و در جنبه های گوناگون خود ظاهر شده است، فراوان اند. هدف این پژوهش تطبیقی، شناسایی تصویر باغ ایرانی در شعر کلاسیک و معاصر فارسی است. پس از شناسایی این تصویر، پژوهش به درک تفاوت ها و شباهت های میان آن ها می پردازد و تصاویر شعری استخراج شده را با نظام های سازنده باغ ایرانی قیاس می کند. پژوهش حاضر سعی دارد تا تصویر باغ ایرانی را در شعر کلاسیک و معاصر فارسی مورد تطبیق قرار دهد. روش انجام این پژوهش، کیفی و متکی بر درک اجزای سازنده باغ، تحلیل استعاره های مفهومی و حس فضاست. این موارد نشان می دهد که تصویر باغ در اشعار دوره های کلاسیک و معاصر چگونه بوده است. برای انجام پژوهش، 48 قطعه شعر کلاسیک و معاصر انتخاب و مطالعه شدند. معیار انتخاب اشعار، حضور کلمه باغ در بدنه شعر و قابلیت برداشت این کلمه به عنوان یک استعاره مفهومی بود. نتایج نشان می دهد که باغ در تصویر اجزا، نگاشت استعاری و حس فضا در شعر کلاسیک و معاصر تغییر کرده است؛ درنتیجه، تصویر آن نیز در شعر کلاسیک و معاصر فارسی تغییرات مهمی داشته است. این تغییرات در چهار قسمت کلی تحلیل عناصر (اجزا، وجه توصیفی، کاربست)، توصیف عناصر (عناصر طبیعی، مصنوع، غیرکالبدی و انسان)، رویکرد شاعر (جزء و کل نگر، صراحت و ابهام) و نحوه بیان تصویر (تصویر شعر، فرم باغ، نمادپردازی) مطرح شده اند. تغییرات نشان می دهند که فرم باغ در شعر کلاسیک بر الگوی شناخته شده باغ ایرانی منطبق است که تصویری به هم پیوسته، معین و صریح است؛ اما در شعر معاصر، این فرم در هم شکسته و به تصاویری منقطع در خدمت ایجاد تجربه ای غافلگیرکننده تبدیل شده است.
استعاره هایی که با آن ها پیر می شویم: مطالعه شناختی استعاره های قوجالیق (پیری) در شعر ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
119 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون در تلاش است تا انعکاس پیری در شعر ترکی آذربایجانی را بررسی نماید. پیکره زبانی پژوهش پیش روی شامل اشعار ترکی آذربایجانی شهریار (1988-1906) و هفت شاعر دیگر است. پنجاه بیت شعر ترکی آذربایجانی در مورد قوجالیق (پیری) به عنوان پیکره زبانی این پژوهش انتخاب شد. در گام نخست، تمامی استعاره ها از پیکره زبانی استخراج شده و آن گاه نگاشت های مربوطه ارائه شد. در نهایت، حوزه های مبدأ در استعاره های قوجالیق استخراج و گزارش شد. نتایج این مقاله نشان می دهد که سالمندی با چهارده استعاره برجسته در شعر ترکی آذربایجانی بیان می شود. علاوه بر این، پژوهش حاضر نشان می دهد که برخی از استعاره ها بین فرهنگ ها مشترک اند، به ویژه استعاره های مربوط به زوال که مبتنی بر تجربیات بدنمند انسان اند. این در حالی است که استعاره های دیگر بیشتر مبتنی بر فرهنگ آذربایجانی شاعران بوده و بسیار متاثر از آداب، سنت ها، دین و اقتصاد آنان است. همچنین، زوال جسمانی، و نه زوال روحی، یک حوزه ایده آل برای مفهوم سازی شاعر است، زیرا این حوزه به وضوح مشخص بوده و مردم معتقدند که آن را به خوبی می شناسند.
تأثیر نواع استعاره های مفهومی بر انسجام معنایی متن در قیاس با ابزارهای صوری انسجام/The Impact of Various Conceptual Metaphors on Textual Coherence Compared to Formal Coherence Tools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
269 - 304
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی به درک یک حوزه مفهومی برحسب حوزه مفهومی دیگر اشاره دارد. این پدیده صرفاً واژگانی نبوده و در قالب نگاشت حوزه ای بر حوزه ای دیگر تحلیل شده است. در گفتمان، استعاره های جدید می توانند از نگاشت های متعارف و تثبیت شده هر دو حوزه مبدأ و هدف پدید آیند. زبان شناسان نقشگرا متن را یک واحد معنایی و کاربردشناختی قلمداد می کنند و ابزارهایی برای سنجش انسجام صوری معرفی کرده اند. همچنین، آنان انسجام را فرایندی دانسته اند که در آن موضوعات و رویدادها در یک گفتمان منطقی و فرهنگ وابسته گرد هم آمده اند. از سوی دیگر، انسجام معنایی در زبان شناسی شناختی، مربوط به سازگاری ارتباط های معنایی متن است. پژوهش حاضر، تلاشی است در جهت پاسخ به این دو پرسش: 1) تأثیر استعاره های شناختی بر انسجام معنایی یک متن تخصصی چگونه است؟ به عبارت دیگر، استعاره های شناختی در یک متن تخصصی چگونه خود را نمایان می کنند؟ ۲. ارتباط بین انسجام معنایی و انسجام صوری باتوجه به تحلیل زبان شناسان شناختی و نقشگرا چیست؟ در پژوهش حاضر، روش های مختلف تحلیل گفتمان مطالعه شد؛ به این صورت که پیکره ای متشکل از 640 داده از استعاره های مفهومی کتاب های تاریخ هنر هنرستان گردآوری و باتوجه به ابزارهای انسجامی بررسی شد. نتایج نشان داد که انسجام معناییِ حاصل از استعاره مفهومی، خود را در ساختار متن نمایان می کند. همچنین، ارتباط میان انسجام معنایی و صوری از منظر رویکردهای شناختی و نقشگرا ارائه شد. براین اساس، به نظر می رسد متنی که از منظر زبان شناسان شناختی به وسیله ساختار سلسله مراتبی استعاره مفهومی دارای انسجام مفهومی است، از منظر نقشگرایان نیز، دارای پیوستگی است.
استعاره مفهومی در شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
9 - 41
حوزههای تخصصی:
قلندریه یکی از فرقه های مهم در عرفان و تصوف اسلامی است که بسیاری از ابعاد نظری، اجتماعی و سلوکی آن، به دلیل تنوع شکل زندگی قلندران و وجود زمینه های مثبت و منفی و تناقض های آشکار و پنهانی که در این فرقه و اشعارشان وجود دارد، همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این پژوهش، به روش اسنادی و با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی، جنبه هایی از مفاهیم انتزاعی و چندپهلوی فرقه قلندریه که در ادب فارسی بازتاب یافته است، بررسی شده است. با تطابق و نگاشتِ حوزه های مبدأ و مقصدِ سه انگاره «قلندر آزاد است»، «قلندر مبارز است» و «قلندریه به مثابه یک نظام اجتماعی و سرّی» این نتایج حاصل شد که قلندران هرچند خود را از بند هر نوع تعلقی آزاد می دانند، عملاً در بند و اسیر آداب و رسومی هستند که خود پایه گذار آن بوده اند. این گروه غالباً با مبارزه فرهنگی و سلبی و گاه مبارزه مسلحانه، در تلاش بوده اند که در جامعه ریازده عصر خود تغییر ایجاد کنند. قلندریه دارای یک نظام فرهنگی پیچیده، تودرتو، باز و دارای قوانین و مراکز تجمع و اهداف و نشانه های خاص خود بوده است. قلندریه که گروهی آن را وجه افراطی ملامتیه دانسته اند، همواره در ادبیات فارسی دارای دو چهره مثبت و منفی بوده است. استعاره مفهومی با ایجاد نگاشت بین مفاهیم انتزاعی با امور مادی و تجربه های ملموس، می تواند ابزاری مناسب برای درک برخی از جنبه های ناشناخته این فرقه به حساب آید.
بررسی استعاره های شناختیِ وحدت وجود در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل استعاره های شناختی/مفهومی وحدت وجود در مثنوی مولانا با روش توصیفی-تحلیلی است. با بررسی وحدت وجود در قالب استعاره های شناختی، منظرهای جدید و تصاویر منسجمی از وحدت وجود برای مخاطبان نمایان می شود. براساس نظریه استعاره شناختی، استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود، تنها نمود این پدیده شناختی است و استعاره به هرگونه فهم و بیان تصوّرات انتزاعی در قالب تصوّرات ملموس تر اطلاق می شود. اساس رابطه این دو حوزه ادراکی به صورت تناظرهایی است که «نگاشت» نامیده می شود. در این تحقیق مفهوم ذهنی «وحدت وجود» قلمرو مقصد است (قلمرویی که نگاشت بر آن صورت می گیرد) و یکی از خوشه های تصویریِ عینیِ «نور»، «آب»، «باده، »«موسیقی»، «شیرینی»، «بهار»، «دلربا» و «آتش» قلمرو مبدأ است (قلمرویی که نگاشت می شود). می توان «وحدت وجود» (طرف انتزاعی/حوزه مقصد) را با این محسوسات (حوزه مبدأ/دهنده) منطبق کرد و کلان استعاره هایی را به دست آورد که هر یک از آن ها خرده استعاره هایی را در بر دارند. با این اوصاف، تحلیل مفهوم «وحدت وجود» در چارچوب نظریه شناختی از این منظر که دریچه ای جدید بر دریافت نظام ذهنی مولانا می گشاید و مفهوم انتزاعی وحدت وجود را عینی تر و ساختارمندتر می کند، اهمیت می یابد؛ کاری که نخستین بار این پژوهش به آن می پردازد. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم محور اصلی و مرکزی اشعار مولانا و هم سلکانش وحدت وجود و تصاویر مربوط به آن است و مخاطبی که بر استعاره های شناختی وحدت وجود اشرافی ندارد، نمی تواند جهان شاعرانه-عارفانه کسانی همچون مولانا را درک و کشف کند و ظرایف ذهنی و لایه های پنهان اندیشگانی او را دریابد.
کارکرد استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی (Conceptual metaphors) که شامل استعاره های جهتی و فضایی، هستی شناختی و ساختاری است، از زمره بحث های نو در زبان شناسی شناختی محسوب می شود. نظریه استعاره مفهومی، درک یک حوزه معنایی برحسب حوزه دیگر است که بر اساس تناظر (نگاشت) بین دو مجموعه مبدأ و مقصد انجام می شود. در این جستار، به روش توصیفی- تحلیلی، استعاره های مفهومی برای شناخت نگاشت بین قلمرو مبدأ و مقصد در شعر جعفر ابراهیمی بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: در تبدیل زبان در ادبیات کودکان از معانی واقعی به معانی مجازی و صورت های مختلفی که اقسام مجاز نامیده می شوند، استعاره های مفهومی، بسیار مورد توجه آفرینندگان آثار ادبی قرار گرفته است. این پژوهش در پی نشان دادن انواع استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی است؛ یعنی حوزه های مبدأ مورد توجه شاعر برای ملموس و محسوس سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی چیست؟ دیگر آنکه او از استعاره های مفهومی تا چه حد بهره برده و اهمیت این استعاره ها در شعر او چقدر است؟ یافته های پژوهش حاکی است که ابراهیمی به خوبی دریافته است که نوجوانان می توانند استعاره هایی مانند «زندگی، سفر است» را درک کنند و این استعاره ها در نشان دادن شیوه زندگی و هویت بخشی به آنان بسیار آموزنده است. مهم ترین حوزه مبدأ در شعر جعفر ابراهیمی، طبیعت و وابسته های آن است. شاعر با این حوزه مبدأ به عینی سازی مفاهیمی چون پاکی و صمیمیت پرداخته است. بخش وسیعی از استعاره های مفهومی در اشعارش برپایه حوزه مبدأ رنگ هاست، وی بر طبق استعاره «مفاهیم، رنگ هستند» به مفهوم پردازی مفاهیمی چون «شادی، سرخ است» و «امید، سفید است» دست زده است.
استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در دیوان فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدایی مازندرانی از شاعران آیینی دوره قاجار است که مقتلی با چهار نظام در قالب ترکیب بند دارد. اشعار وی سرشار از صور خیال و آرایه های لفظی و معنایی است اما چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش کتابخانه ای با هدف بررسی استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در اثر فدایی به دنبال استعاره های مفهومی پرتکرار شاعر و تحلیل ارتباط آن با زمانه و فکر شاعر است. بدین منظور ابتدا ابیات دارای استعاره مفهومی از دیوان شاعر استخراج و پس از طبقه بندی یافته ها، داده های به دست آمده به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شد. نتایج نشان می دهد استعاره های مفهومی به کار رفته برای امام و یارانش بسیار بیش تر از سپاه دشمن است. تنوع استعاره ها در حوزه-های مختلف از جمله اجرام آسمانی، جانوران، گیاهان، جواهرات و پیامبران بالاست و این موجب خلق مضامین و تصاویر زیبا و قابل تأملی شده است. بعد از امام، بیشترین استعاره ها مربوط به حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (ع) است. پرتکرارترین استعاره برای شخص امام، «شاه» است که احتمالا تحت تأثیر جایگاه شاه در دوران زندگی شاعر است و پس از آن، خورشید، ماه، گوهر و شیر، بالاترین بسامد را دارد.