مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه پویشی


۱.

جمع میان حلول و تعالی در فلسفه پویشی وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعالی خدا جهان حلول فلسفه پویشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۸ تعداد دانلود : ۶۷۳
نوشتار حاضر در جهت تحلیل جمع حلول و تعالی در فلسفه پویشی وایتهد، میکوشد در گام نخست نشان دهد که درهم تنیدگی و پیوند اندام وار هستیها در این نظام پویشی، آن هم در چارچوب مقولاتی عام و فراگیر، ایجاب میکند تا جهان به شبکه ای تبدیل شود که همه هستیهای بالفعل در کنش و واکنش دائمی باشند. این کنش و واکنش پیوسته و دائمی ایجاب مینماید که رابطه خدا و جهان از حالت یکسویه (تأثیر خدا بر جهان) خارج شده، به تعامل دوجانبه (تأثیر متقابل خدا و جهان بر یکدیگر) تبدیل شود. در گام دوم با توجه به تعامل دو جانبه خدا و جهان، مبانی مابعدالطبیعی سازگاری میان حلول و تعالی در فلسفه پویشی استخراج میگردد. در گام سوم به چگونگی جمع میان حلول و تعالی در خدا و جهان میپردازم؛ به این معنا که چگونه خدا و جهان از یکسو موجب تعالی یکدیگر شده و از دیگر سو در یکدیگر ...
۲.

تحلیل و بررسی رابطه علم و دین از منظر اندیشه پویشی وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین علم رابطه علم و دین فلسفه پویشی وایتهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۳۸۲
در این مقاله تلاش می شود رابطه علم و دین از منظر اندیشه پویشی وایتهد بررسی و تحلیل شود. برای این امر ابتدا الگوهای چهارگانه رابطه علم و دین (تضاد، تمایز، گفت وگو و تلفیق) توضیح داده می شود. سپس، درباره نظام مابعدالطبیعی پویشی بحث می شود تا نشان داده شود که علم و دین چگونه در چهارچوب این نظام فراگیر هماهنگی یا تلفیق پیدا می کنند. و در آخر، اصول حاکم بر رابطه این دو قلمرو استخراج می شود که تحلیل آن ها از پویایی و تحول علم و دین، ناظربودن هر دو بر واقعیتی واحد و سروکار داشتن با وجوهی از واقعیت، طبیعی بودن تضاد بین این دو، به رغم اغراق در آن، و تحول معرفت دینی در پرتو معرفت علمی حکایت می کند.
۳.

تبیین زمینه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پساساختارگرایی فضا-زمان ارتباطی هستی شناسیِ شدن فلسفه پویشی درهم بافتگی شهری کثرت گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۹ تعداد دانلود : ۶۸۸
تاریخ شهرسازی قرن بیستم، مملو از نظریات و روش هایی است که به مفروضات هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی پارادایم اثبات گرایی (پوزیتیویستی) وابسته هستند؛ در واقع، برنامه ریزی شهری پیش از اواخر دهه هفتاد میلادی، میراث تسلط رویکرد عقلائی مدرنیستی دهه 50 و 60 م. است.  در دهه 60 و 70 م.، بروز آثار فلسفه ساختارگرایی در نظریه شهرسازی، تا حدودی باعث کاهش اقتدار مدرنیسم و اثبات گرایی شد و این سیر تحول، متعاقباً به رواج پساساختارگرایی و اندیشه های پسامدرن در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری انجامید به گونه ای که پساساختارگرایی، نقطه عطف این چرخش پارادایمی محسوب می شود. با گذشت چند دهه از این چرخش پارادایمی، هم چنان ابهاماتی درباره اصول و ویژگی های این پارادایم در برنامه ریزی شهری و زمینه های شکل گیری آنها وجود دارد. این مقاله با روش بازبینی سیستماتیک منابع و تکیه بر ابزار مطالعه تطبیقی و روش اسنادی در جمع آوری داده ها، ابتدا اصول فکری و فلسفی دو جریان پوزیتویسم و ساختارگرایی و بازتاب آن در برنامه ریزی شهری را مورد مطالعه قرار داده و سپس به هدف اصلی پژوهش یعنی تبیین ریشه ها و اصول پساساختارگرایی در برنامه ریزی شهری پرداخته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی و  بیش از 130 ماخذ بازبینی شده در حوزه پساساختارگرایی در فلسفه، فیزیک، جغرافیا، برنامه ریزی و... به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ریشه نظری اصلی برنامه ریزی پساساختارگرا مبتنی بر "هستی شناسیِ شدن" و متافیزیک پویشی است. بر اساس این یافته ها، ارتباطی بودن فضا-زمان، درهم بافتگی واقعیت های شهری و فضایی، کثرت گرایی، چندسطحی بودن مسائل شهری (فراباشندگی و درون باشندگی همزمان)، و مجادله محوری، اصول برنامه ریزی شهری پساساختارگرا محسوب می شوند. همچنین نمونه های عینی برنامه ریزی پساساختارگرا، سابقه ای نزدیک به دو دهه داشته و تحقق واقعی این پارادایم در عمل برنامه ریزی نیازمند تحول اساسی بسترهای رسمی نهادی و سنتی برنامه ریزی در سراسر دنیا و نیز گسترش مقیاس و تعداد کنشگران و تنوع پروژه های برنامه ریزی شهری، در کنار ادامه پژوهش های نظری و تضارب آرا در این حوزه است.