مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
مردم نگاری
حوزههای تخصصی:
امروزه موفقیت، مفهومی پرکاربرد و مناقشه برانگیز است و تعاریف و تفاسیر متفاوت و بعضاً متضادی برای آن در سطح جامعه مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسیِ چیستی، چگونگی و چرایی موفقیت انسان ها بود. به عبارتی، شناخت معیار موفقیت در بین تعدادی از افراد جامعه مدنظر بود، از این رو، با رویکرد کیفی و به روش پژوهش مردم نگاری انجام شد. تعداد 88 نفر از افراد جامعه در شهر تهران در خلال سال های 1396 الی 1399 به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و با پرسش های باز پاسخ طی گفتگوهای دوستانه و طولانی مدت در یک یا چند جلسه مورد مطالعه عمیق و دقیق قرار گرفتند. موفقیت فرد در جامعه فعلی با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، چگونگی شخصیت، یعنی با نگاهی کلی و همه جانبه به اعضای نمونه، ارزیابی شد. یافته ها نشان دادند موفقیت برای همه افراد معنی واحدی ندارد. همچنین، اعضای نمونه دارای سطوح مختلفِ موفقیت شامل موفقیت کامل، خوب، متوسط، کم و ناموفق بودند. منظور از موفقیت کامل دارا بودن همه یا اکثریتِ مؤلفه هایی نظیر وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، شخصیت سالم بود و در قطب مخالف، وضعیت ناموفق به معنای عدم برخورداری از این عناصر بود. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر، عوامل مهم و کلیدی در موفقیتِ افراد، نخست عامل آگاهی و سپس عامل وضعیت خانوادگی هستند و عواملی مانند سطح اقتصادی و سطح تحصیلات در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند.
بررسی انسان شناختی حرم حضرت زینبیه (اصفهان) با تأکید بر وجه خواهرانه
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳ ویژه علوم اجتماعی
187 - 215
حوزههای تخصصی:
نکوداشت اولیای الهی و زنده نگه داشتن نام و یاد ایشان پس از مرگ یکی از اموری است که انسان ها از روی فطرت و مسلمانان به دلیل توصیه اکید دینی به آن اهتمام ویژه دارند. با نگاهی به تاریخ اسلام درمی یابیم که قبور صلاح همواره موردتوجه خاص مردم بوده است و مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به زیارت قبور نیکان و مفاخر روزگار توجه داشته اند و به این وسیله آنان را موردتکریم و بزرگداشت قرار داده اند. در این میان زنان به دلیل داشتن احساسات قوی تر و عواطف رقیق تری نیاز بیشترى به زیارت دارند و در مورد پدیده زیارت نسبت به مردان کنشگری متفاوتی را بازنمایی می کنند. یکی از ابعاد کنشگری زنانه در مورد پدیده زیارت تأکید بر وجه خواهرانگی زیارت است. در پژوهش حاضر جهت دستیابی به ابعاد خواهرانگی زیارت زنانه، حرم حضرت زینب صغرا سلام الله علیها خواهر علی ابن موسی الرضا علیه السلام به عنوان نشانگاه انتخاب شده است. پژوهشگر با استفاده از روش کیفی انسان شناختی و بهره گیری از فنون مشاهده مشارکتی، مصاحبه و بررسی اسناد و کتب داده های موردنیاز پژوهش را گردآوری نموده است. گزارش ها به صورت «عینی» و «تحلیلی» به بررسی احساسات زائران و تجارب آن ها و آداب ورسوم آن ها پرداخته و به عمق لایه های آشکار و پنهان اذهان مردم توجه شده است. پس ازآن معناکاوی و تفسیر در یازده محور، منابع کسب اطلاع عناصر محیطی، عناصر فرهنگی، بنیادهای فکری کنشگران، گونه های کنش، ویژگی های کنش، دلایل کنش ها، ارجاع دهی معنای کنش ها، آسیب های کنش، پیامدهای کنش، راهکارهای کنش مطلوب. انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که سه عامل محیطی، فرهنگی و بنیادهای فکری در پدیده زیارت زنانه با تأکید بر وجه خواهرانه بیشترین اهمیت را داشته اند.
مردم نگاری گردشگری: واکاوی گردشگری قومی در ترکمن صحرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
163 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: گردشگری قومی نقشی مهم در توسعه گردشگری اجتماع محور ایفا می کند. به دلیل تنوع اقوام مختلف در ایران اسلامی، تقویت گردشگری قومی می تواند به توسعه همه جانبه این مناطق از مناظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منجر گردد. ترکیب نژاد و اقوام در ایران یکپارچه نیست و تنوع جمعیتی که قرن ها در اثر اختلاط نژادها و مهاجرت ها به وجود آمده است موجب پیدایش اقوام فارس، آذری، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، تالشی، ترکمن، قشقایی، شاهسون و عرب شده است که هر یک دارای آیین و رسوم مختلفی در زمینه هایی چون موسیقی، جشن (تولد، ختنه سوران، جشن تکلیف و ...) مراسم عروسی یا عزا و ماتم، نیایش، مهمانداری و مهمانپذیری، صنایع دستی، غذا و خوراکی، برپایی خیمه، شکار و غیره هستند که قابلیت های زیادی برای جذب گردشگر دارند. ترکمن صحرا یکی از مناطق بکر و کم نظیر در شمال شرقی کشور است که با جاذبه های گردشگری بی نظیرش هر ساله هزاران مسافر را به سمت خود جذب و پذیرای آن ها است. علت محبوبیت این منطقه، موقعیت جغرافیایی جذاب و باب طبع گردشگران می باشد. در این پژوهش تلاش می شود با نگاهی مردم نگارانه به پدیده گردشگری قومی و با تمرکز بر منطقه ترکمن صحرا پرداخته شود.روش شناسی- این پژوهش از منظر فلسفه، از نوع تفسیرگرا، از منظر رویکرد از نوع استقرایی، از منظر استراتژی از نوع قوم نگاری، از منظر گزینش روش از نوع کیفی تک روشی و از منظر افق زمانی از نوع تک مقطعی است. در تحقیق قوم نگاری پژوهشگر به توصیف علمی گردشگری قومی در منطقه ترکمن صحرا خواهد پرداخت تا مولفه ها و ویژگی های فرهنگی جذاب این منطقه برای جذب گردشگران قومی مشخص گردد. ابزار مورد استفاده، مصاحبه های بدون ساختار با 38 نفر از مردم بومی و بومگردی های منطقه ترکمن صحرا بود. شیوه نمونه گیری به صورت ترکیبی از در دسترس و گلوله برفی می باشد و تا حد اشباع نظری اجرا شد. یافته های پژوهش- 412 گزاره کلامی معنادار حاصل از مصاحبه ها، 312 کد استخراج شد که پس از کنارگذاشتن کدهای تکراری 246 مفهوم و هشت مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضامین شناسایی شده شامل هشت مولفه گردشگری قومی در منطقه ترکمن صحرا از جمله اکوتوریسم به واسطه وجود جاذبه های طبیعی متعدد و منحصر به فرد در منطقه، گردشگری غذا به دلیل تنوع غذاهای محلی، گردشگری هنری به دلیل آثار و صنایع خلاق منطقه، گردشگری میراث به دلیل وجود آثار تاریخی متعدد، گردشگری ورزشی به دلیل وجود بازی ها و ورزش های سنتی منطقه، و گردشگری فرهنگی به دلیل وجود مولفه های فرهنگی و آداب و رسوم خاص و منحصر به فرد منطقه ترکمن صحرا بود.علیرغم وجود مولفه ها و ویژگی های خاص در منطقه ترکمن صحرا که می تواند منجر به جذب تعداد هر چه بیشتری از گردشگران می گردد، به دلایل مختلفی همچون عدم توجه ویژه دولت به بخش گردشگری قومی، نبود زیر ساخت های اقتصادی، عدم تبلیغات مناسب از فرهنگ قوم ترکمن، و ... به خوبی نتوانسته است از این مولفه ها در راستای توسعه اقتصادی استان گلستان بهره گرفته شود
مردم نگاری و بررسی درون نگرایانه انواع نگرش های مردمی در مواجه با پدیده تدفین شهدای گمنام در سطح مناطق شهری (با تأکید بر مناطق شهری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید و شهادت، از محوری ترین مقوله های قدسی و استعلایی اسلام و خصوصاً مذهب تشیع محسوب می شوند. مقوله هایی که در زمان معاصر و در روند شکل گیری جریان انقلاب اسلامی سال 1357 و جنگ تحمیلی هشت ساله پس ازآن، از صورتی غریب و نامأنوس به مصداقی آشنا و تجربه روزمره افراد و جامعه مبدل شد. پس از پایان جنگ و با ایجاد فاصله زمانی و فراز و نشیب های فراوان در شیوه حکمرانی، غفلت و از یاد بردن آرمان ها و اهداف شهدا، به عنوان خلائی جدی از سوی افکار عمومی جامعه، خصوصاً جریانات مردمیِ انقلابی و مذهبی، ادراک می شد. در همین راستا و با توصیه های مؤکد رهبر انقلاب مبنی بر فراموش نشدن آرمان ها، اهداف و مسیر شهدا، تدفین شهدا در سطح شهرها و در مکان های مختلف آن، در دستور کار مسئولان و متصدیان امر قرار گرفت. عملی که از همان آغاز و در روند انجام تاکنون، در کانون مباحث و بعضاً انتقادات بین گروهیِ افراد مختلف، در جامعه نیز بوده است. گروه هایی که هرکدام به تناسب نوع نگرش، در نهایت در ذیل طیفی از موافقان تا منتقدان بر زوایای مختلف این عمل، قرار می گیرند. ما در این پژوهش، بر آن هستیم تا با رویکرد کیفی و روش مردم نگاری روایی و تحلیل گفتمانی و با کمک مصاحبه های باز و موردی، در کنار ابزارهای مشاهده، مشاهده مشارکتی، بررسی اسنادی و...، کلیدی ترین نگرش های این گروه و طیف ها را، نسبت به امر تدفین شهدا در سطح شهر جمع آوری و توصیف کرده و تحلیلی مختصر از چگونگی منطق عملکردی هر یک، ارائه دهیم.
مطالعه مردم نگارانه احساسات زنان از فرهنگ مصرف تجملاتی (مورد مطالعه: زنان جوان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
541 - 565
حوزههای تخصصی:
بررسی ها و تحقیقات نشان از این دارد که مصرف کالاها و خدمات تجملاتی در زنان در کشور ما در حال افزایش است و به همین علت می توان گفت که پدیده ای اثرگذار و اثرپذیر بر حوزه احساسات کنشگران اجتماعی است برخی از پژوهش ها این را بیان کرده اند که مصرف کالاهای لوکس در احساس هویت و یا حتی تبدیل ناراحتی به خوشحالی بسیار اثرگذار است و فرآیندهای اجتماعی این تغییر احساسات هدفی است که این پژوهش دنبال کرده است. با توجه به اینکه مصرف اساسا امری است که بیشتر برای زنان نمود پیدا می کند؛ پژوهش حاضر بر روی زنان انجام شده است.«تعریف احساسات به مرور زمان از روانشناسی فاصله گرفته و برای خود تعریفی متعلق به علوم اجتماعی پیدا کرده و در نظریه های علوم اجتماعی احساس را اینگونه بیان می کنند: عکس العملی بدنی در مقابل شرایط اجتماعی که در یک فضای کنش متقابل نمادین به وجود می آید. ظهور احساس در انسان تحت تأثیر شرایط اجتماعی به وجود می آید و در دو سطح خرد و کلان است در سطح خرد فرد تا در کنش متقابل با کسی نباشد احساس به وجود نمی آید» و طبیعی است که با این رویکرد بررسی موضوع مورد مطالعه در این تحقیق کاملا جنبه اجتماعی پیدا می کند؛ پژوهشگر به دنبال مطالعه این حوزه نیست به دنبال مطالعه احساسی است که در سطوح خرد و کلان برای یک کنشگر در اثر این نوع از مصرف به وجود می آید.
پژوهشی مردم نگارانه در خصوص دو مهر خرمن و نظام زراعت و مالکیت زمینداران در استان مرکزی: مطالعه موردی شهر کمیجان و روستای اسفندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
279 - 317
حوزههای تخصصی:
مالکیت اراضی، نظام ارباب – رعیتی و تقسیم محصولات کشاورزی داستانی به درازای تاریخ ایران زمین دارد. سیستم زراعی کشور از واگذاری و تقسیم اراضی تا سه مرحله کاشت، داشت و برداشت و نظام تقسیم محصولات و اخذ مالیات، نیازمند یک چرخه منظم نظارت و ثبت و ضبط در مناطق مختلف بوده است. در پژوهش حاضر ضمن بررسی روند زمینداری از ورود اسلام تا دوران قاجار، به بررسی دو مهر چوبی، که برای نشانه گذاری خرمن های گندم و جُوی حاصل از زراعت زمین ها استفاده می شده است، پرداخته می شود. در این مقاله، از مطالعات میدانی (مشاهده و مصاحبه) و مطالعات کتابخانه ای بر پایه توصیف و تحلیل به منظور بررسی نوع مالکیت زمین ها و نظام های زراعت در منطقه مورد مطالعه و این دو مهرخرمن بهره گیری شده است. در این پژوهش ما بر آنیم تا ماهیت و کارکرد اینگونه مهرها را در بافت اقتصادی-اجتماعی و چرخه زراعت در روستای اسفندان و شهر کمیجان بررسی نماییم. همچنین سعی می گردد هویت و ماهیت این مهرها که توسط چه کسانی و در چه مواردی استفاده می شدند، مشخص گردد. از طرف دیگر ضمن توصیف ساختار مهرها به این مهم پرداخته خواهد شد که فرم، جنس، نقوش و عبارات بکار رفته بر روی آن ها چه بوده است.
مطالعه مردم شناختی موانع اجتماعی و فرهنگی ایجاد زیست شبانه در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: زیست شبانه، دراثر تحولات مربوط به انقلاب صنعتی شکل گرفت و رفته رفته تبدیل به نوعی سبک زندگی مدرن شد که تا به امروز تحولات بسیاری یافته و شکل متأخر آن متأثر از تحولات پست مدرن است. انسان مدرن که اکنون در موج پسامدرنیته نیز گرفتار است در این مناسبات خود را به لحاظ اجتماعی بازتولید می کند و همان طور که در کلانشهرها اجتماعی می شود دست به بازآفرینی عرصه کلان شهری و مناسبات اجتماعی و فرهنگی آن می زند. دراین بین مهمترین این مناسبات، فرافکنی فرهنگ سرمایه داری مدرن و اقتضائات اجتماعی و فرهنگی آن و در نتیجه سبک زندگی مرتبط با آن است. تهران به عنوان پایتخت ایران با وجود ظرفیت های فراوان و با جمعیت بیش از هشت و نیم میلیون نفر، فاقد زیست شبانه است. هدف این پژوهش آن است که موانع اجتماعی و فرهنگی ایجاد زیست شبانه در تهران را مورد بررسی قرار دهد.روش: اطلاعات مورد نیاز به روش مردم نگاری و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده همراه با مشارکت جمع آوری شد. کدگذاری داده های مصاحبه در مرحله بعدی منجر به پیدایش مقولاتی شد که در نتیجه گیری به تحلیل آن پرداخته ایم. این پژوهش در فاصله زمانی بهمن ماه 1400 تا فروردین 1401 به روش مردم نگاری انجام شده است. برای انجام این تحقیق زیست شبانه اطراف چهار میدان اصلی تجریش، آزادی، پیروزی و شوش به سبب ویژگی های فضایی، طبقاتی و فراغتی متفاوت مجموعاً در 20 نوبت مورد مشاهده مستقیم و مشارکتی قرار گرفته اند. برداشت های هر جلسه میدانی که به طور متوسط نزدیک به چهار ساعت طول کشیده است، بر اساس ثبت نکات حاصل از مشاهده، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ضبط شده و یادداشت های میدانی به دست آمده است. مصاحبه ها اغلب کوتاه، ناگهانی و تصادفی بوده و تنها در موارد اندکی منجر به قرار بعدی و انجام مصاحبه طولانی تر شده است. زمان گفتگوها بین 10 تا 50 دقیقه به طول انجامید و این گفتگوها بین ساعات 10 شب تا 2 صبح انجام شد. یادداشت های مصاحبه ها پس از پیاده سازی دقیق، کدگذاری شده و در سطح جمله و عبارت برای هر یک از مصاحبه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و کدهای مفهومی از رونوشت مصاحبه ها استخراج شد.یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها، به 5 مقوله اصلی موانع ایجاد زیست شبانه در شهر تهران دست یافتیم. این مقوله ها عبارتند از: فقدان زیرساخت (شامل نورپردازی، حمل و نقل عمومی، پیاده راه سازی، راهنمای گردشگری و فضای سبز)، فقدان احساس امنیت (شامل روشنایی، امکان حضور مستقل زنان، امکان حضور خانوادگی، دسترسی به کیوسک انتظامی)، عدم توجه به فرهنگ بومی (شامل توجه به خرده فرهنگ مناطق، عاملیت مراکز مذهبی، علمی و تفریحی هر منطقه)، فقدان مدیریت و برنامه ریزی (شامل تسهیل حضور زنان، برنامه ریزی مشارکتی نهادی، نیازسنجی و ایجاد فضا و برنامه، شناخت مصرف فرهنگی-فراغتی، تسهیلات قانونی) و فقدان حس تعلق (شامل احساس فراموش شدگی، به رسمیت شناختن گروه های حاشیه ای، توانمندسازی، ایجاد برنامه های نوستالژیک).
بارداری و نابرابری: از نطفه تا نوزاد در زهدان نظام سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
79 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در یک سده گذشته، گفتمان پزشکی یا «پزشکی شدن» نقش مهمی در شکل دادن به معناها و تجربه های بارداری و زایمان داشته است. در این پژوهش بخشی از سازوکارهای نظام سلامت در رابطه با بارداری و زایمان در بستر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران امروز مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش: این تحقیق به صورت مردم نگاری چندمیدانه و مصاحبه های انفرادی و گروهی در دو بیمارستان دولتی و خصوصی و چند مرکز درمانی دیگر در مناطق مختلف تهران و فضاهای مجازی مرتبط با آنها در طول یک سال (1400-1399) انجام شده است. یافته های این پژوهش حاصل تحلیل مضمون با استفاده از کدگذاری تم های حاصل از یافته هاست.
یافته ها: بیمارستان بخشی از نظام طبقاتی، سلسله مراتبی، و نامتوازن جامعه خارج از بیمارستان را نمایندگی می کند. بدن باردار در فرایند مراجعه تا زایمان بر اساس طبقه اقتصادی و فرهنگی که در آن قرار گرفته با انواع متفاوتی از قضاوت ها روبرو می گردد. رویت پذیری و ابژه شدن بدن باردار نیز بسته به نوع بیمارستان و هزینه های پرداخت شده متفاوت است. تفاوت در سرمایه های اقتصادی و فرهنگی و نامتوازن بودن دسترسی به اطلاعات همچنین دیدگاه و تصمیم های خانواده ها در مورد تاریخ تولد، مراقبت-های بارداری، فرایند زایمان، و جنین های «ناسالم» و «غیرعادی» را تحت تاثیر قرار می دهد.
بحث: اکثر جامعه شناسان پزشکی پذیرفته اند که پیوندی بین طبقه اجتماعی و سلامت وجود دارد. تحقیق حاضر به وضوح نشان می دهد که زنان باردار یک طبقه متجانس اجتماعی نیستند و با توجه به تقاطع شرایطی که در آن قرار گرفته اند به پرورش نوعی از ملت نابرابر هدایت می شوند که مختصات آن در نخستین قدم در کمیت و کیفیت برخورداری از خدمات نظام سلامت بروز می یابد.
مقایسه فرهنگ آموزش و یادگیری در دو نسل اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند از منظر نقش استاد(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظر هایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته، و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور فرهنگ دانشگاهی گردیده است. فرهنگ آموزش و یادگیری، وجهی از این مطالعات است که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از منظر باور ها و اعتقادات اعضای هیأت علمی به فرایند یاددهی - یادگیری مورد شناسایی قرار می دهد. ارتباط متقابل فرهنگ و آموزش موجب می شود فرهنگ بتواند در بستر زمان حرکت کند و از نسلی به نسل بعد منتقل شود. در جریان این انتقال و در بستر حرکت های فرهنگی ممکن است ارزش ها و هنجار ها دستخوش تغییر و تحول شوند و موجب تفاوت بین نسل ها گردند به گونه ای که سخن از تحولات بین نسلی به میان بیاید. بدین ترتیب، مطالعه ی فرهنگ آموزش و یادگیری در بین دو نسل اعضاء هیأت علمی توجیه پذیر و بلکه ضرورت می یابد. در راستای شناسایی فرهنگ مذکور و از منظر "نقش استاد" به عنوان یکی از مؤلفه های آموزش و یادگیری، این دو پرسش مطرح گردید که، رسالت خود را به عنوان استاد دانشگاه در چه می بینید؟ روابط خود با دانشجویان را چگونه توصیف می کنید؟ در این راستا، با استفاده از رویکرد کیفی (روش مردم نگاری) و بر اساس نمونه گیری هدفمند، ادراکات 26 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند شناسایی شد. داده ها از طریق ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از روش کد گذاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که اعضای هیأت علمی دو نسل دارای ادراکات متفاوتی نسبت به"وظایف استاد" و "روابط استاد – دانشجو" می باشند.
زنی میان آسمان و زمین: مطالعه مردم نگارانه زندگی زنان معلقه و درک آنها از معلقگی در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، درباره زنان معلقه، یعنی زنانی که همسرانشان آ نها را رها کرده اند، مطالعه شده است؛ این مطالعه با هدف شناخت بافت فرهنگی محله مطالعه شده ای که زنان معلقه در آن زندگی می کنند و درک این زنان از مفهوم معلقگی در این بافت فرهنگی انجام و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشاهده غیر مشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی (روش گلوله برفی و نمونه گیری از موارد حاد)، با 21 زن معلقه بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان، مصاحبه شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل مضمون بود که در چهار سطح (کدهای سطح اول، دوم، سوم و برتر) اقدام به کدگذاری کردیم. دو مضمون برتر و اصلی تحقیق «بافتی سنتی و آسیب خیز» و «معلقه، زنی پریشان و سرگشته» بودند که درک زنان معلقه را از معلقگی خود در بافت فرهنگی مطالعه شده و شرایط و ویژگی های بافت فرهنگی را بیان می کردند که این زنان معلقه در آن زندگی می کنند. درنتیجه این زنان در بافت فرهنگی سنتی و آسیب خیز زندگی می کنند و درکشان از معلقگی، داشتن حس سرگشتگی، پریشانی، آشفتگی روحی، بلاتکلیفی، تردید، آوارگی، حقارت، سربار بودن، ناامیدی ، بیزاری از همسر، احساس اندوه، پشیمانی از گذشته و حسرت بود که در این مقاله به طور مفصل این مضامین بررسی می شود.
مرزنشینی بدون مردان: مردم نگاری روزمره زنان هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
29 - 51
حوزههای تخصصی:
فرصت ها و چالش های مرز، بیشتر از آن چه به نظر می رسد به زنان گره خورده است. پژوهش های مرز، کنشگران مرد را مورد کنکاش قرار می دهند و عموماً زنان مرزنشین مورد غفلت بوده اند. هورامان به عنوان منطقه ای مرزی، هم چون دیگر مناطق مرزی کردستان، همواره با فرصت ها و چالش هایی روبرو بوده است چنان که در سال های اخیر مردانی از هورامان ایران به عنوان «کارگران مرزی مهاجر» به صورت روزمزد، به دور از خانواده در کردستان عراق مشغول به کار می شوند. این پژوهش به روش مردم نگاری و بر مبنای مفاهیم اینترسکشنالیتی(درهم تنیدگی) تدوین شده است تا به واکاوی زیست جهان روزمره زنان هورامی مرزنشین بپردازد. بر پایه این پژوهش می توان گفت که به طور عام، مرکزنشینان و به طور خاص جامعه دانشگاهی، نیازمند آگاهی بیشتری از شیوه های مختلف زندگی زنان مرزنشین هستند و باید در تغییرات اجتماعی به راه هایی که مورد نظر زنان مرزنشین می باشد اهتمام بیشتری نشان داده شود و این امر نیازمندِ نزدیک شدن به افق های زنان مرزنشین و توجه به تعاریف زنان از زنانگی، هویت، تبعیض ها و دیگر دغدغه های روزمره زنان مرزنشینی است که بیشتر ایام سال را باید بدون حضور مردان خانواده، در رنج سپری نموده و بار زندگی را به دوش بکشند. نتایج این مردم نگاری نشان می دهد رفع چالش های روزمره زنان منطقه هورامان، پیش از آن که با هژمونی نظام مردسالارانه مواجه شود با عواملی دست به گریبان است که مانع توانمندسازی نه فقط زنان بلکه مردان نیز هست. بر این مبنا، رفع تبعیض های خاص زنان، به تنهایی میسر نیست زیرا به شکل پیچیده ای با تبعیض ها علیه مردان درهم تنیده است.
مردم نگاری رویدادهای میدانی آیین پیاده روی اربعین (با تأکید بر مسیر ابتدای شهر کربلا تا بین الحرمین در سال ۱۴۰۲ش/۱۴۴۵ق)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۶
71 - 92
حوزههای تخصصی:
پیاده روی اربعین در یک دهه گذشته، یکی از محوری ترین و گسترده ترین آیین های مردمی بوده است. افزایش حضور و مشارکت مردمی در این آیین در میان ایرانیان و سایر کشورها به وضوح مشاهده می شود. هم راستا با این رویداد لزوم انعکاس چگونگی برگزاری این آیین در رسانه های مختلف، در طیفی از زبان های متعدد بین المللی، با گفتمان علمی و در کنار روایت های عامه، مهم و ضروری است. تلاش ما در اینجا توصیف رویدادهای رخ داده در طی مسیر برگزاری (با تأکید بر مسیر ابتدای شهر کربلا تا بین الحرمین)، در سال ۱۴۰۲ش/۱۴۴۵ق و با رویکردی کیفی و روش مردم نگارانه است. لذا از ابزار مشاهده، مشارکت، مشاهده مشارکتی و ثبت تصویر در کنار بررسی اسنادی لازم استفاده شده است. بعد از ثبت و بررسی یافته ها می توان گفت در مجموع این رویداها، محصول خود را در تلاقی آداب و سنت ها، فرهنگ ها و مناسک دینی در آیین پیاده روی اربعین در کنار برخی از کژ کارکردها و بد کارکردهای منشعب شده در برگزاری این آیین، به نمایش می گذارد.
"وقتی که او رفت" : روایت زندگی زنان معلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه مردم نگارانه زنان معلقه با محوریت زمان در داستان زندگی آنها است. این مطالعه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده غیرمشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی انجام شده است و با 15 زن معلقه در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهرستان خمینی شهر مصاحبه صورت گرفته است. چهارچوب روشی ملهم از نظریه ژرار ژنت خواهد بود. یافته ها نشان می دهد که زنان معلقه در برساخت داستان زندگی شان از تکنیک شتاب منفی استفاده می کنند و بیشترین عناصر کاربردی پس نگری، پیش نگری، توصیف و بسامد مکرر است. توجه به عنصر زمان در روایت زندگی باعث شد تا به دلایل فرهنگی زمان پریشی این زنان پی ببریم. این زنان از قومیت بختیاری هستند و در این فرهنگ افتخار به تاریخ گذشته قومی، احترام، توجه و مرجعیت گذشتگان و ریش سفیدان قوم، تعهد و پایبندی به سنت ها و ارزش های قومی به وضوح پاینده است به همین دلیل بافت فرهنگی که این زنان در آن رشد یافته و اجتماعی شده اند، همواره آنها را در پیوند با گذشته قومی و فرهنگی شان نگه داشته است. در نهایت، رابطه بین زمان و فرهنگ در روایت زندگی زنان معلقه، رابطه ای پس نگرانه و متعهد به آداب و ارزش های قومی است.
کودکان رنج کش و تقلای اخلاقی: پژوهشی مردم شناختی در محله ای حاشیه نشین در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
5 - 26
حوزههای تخصصی:
آثار مردم نگارانه اولیه کودکان را دریافت کنندگان منفعل فرهنگ بازنمایی می کردند ، اما آثار اخیر آن ها را همچون سوژه هایی تجربه کننده و دارای معنا و ارزش می دانند که باید برای علم اجتماعی جدی گرفته شوند. این مقاله با تکیه بر پژوهش میدانی مردم نگارانه ، چگونگی تجربه کودکی در یک محله حاشیه نشین را بررسی می کند. تحقیق میدانی در محله قُپانلار در تبریز طی سال های 1394 تا 1399 انجام شده و جمع آوری داده ها از طریق مشارکت، مشاهده و گفت وگو صورت گرفته است. این مطالعه مردم شناختی بر شرایط واقعی زیست کودکان، انتظارات خانواده ها و سازمان های غیردولتی از آن ها و واکنش کودکان به زندگی فقیرانه متمرکز است.
روایت مردم نگارانه کودکان حاشیه نشین از دوران جنینی آغاز می شود ؛ زمانی که کودکان تحت تأثیر کالایی سازی خدمات بهداشتی، دچار ضعف و نقص می شوند . سپس کودکان گرسنگی و میل های سرکوب شده را تجربه می کنند. آن ها دوران بیکاری شدید پدرهای کارگر و زندگی در کوچه های صدپله ای و خانه های روی تپه ها با سقف های ترک خورده و در حال ریزش را تجربه می کنند. کودکان قُپانلار به هفت سالگی که می رسند ، قربانی خشونت نمادین سازمان های غیردولتی و خانواده هایشان می شوند ؛ چون در شرایط کالایی سازی آموزش، سبک زندگی طبقات بالاتر بر آن ها تحمیل می شود. با وجود این، واکنش کودکان به چنین شرایطی «تقلایی اخلاقی» است. آن ها که پدر و مادرهایشان را در رویارویی با فقر تنها می یابند ، با دوختن کفش و زباله گردی، از آن ها حمایت می کنند.
تکلیف ناگهانی؛ مردم نگاری از جشن تکلیف دختران 9 ساله در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: جشن تکلیف در کشور ایران دو سال بعد از برپایی جمهوری اسلامی، در عرصه عمومی به مثابه آیین گذار مذهبی برای دختران تعریف شد. با گذشت زمان این جشن تبدیل به یک رویداد مهم برای دختران گردید تا جایی که با تبلیغات گسترده در رسانه ملی و حتی حضور شخصیت های سیاسی تراز اول مملکت برگزار گشت، از طرفی این جشن در عرصه های عمومی همچون حرم مطهر رضوی، تالارها، هتل ها و مدارس برگزار می شود. هدف این مقاله بررسی دقیق چگونگی برگزاری جشن تکلیف به مثابه آیین گذار و مبدائی برای انجام فرایض دینی برای دختران در عرصه عمومی بود.روش شناسی: ما در این پژوهش با شرکت در چند جشن تکلیف برای شناسایی اینکه چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد و چگونه رخ می دهد نیازمند روش کیفی و رویکردی مردم نگارانه بودیم. به این منظور میدان های مطالعاتی این پژوهش 4 مدرسه دخترانه، حرم مطهر رضوی، تالارها و هتل های منتخب برای برگزاری جشن در شهر مشهد در نظر گرفته شدند. داده ها با استفاده از مشاهده مشارکتی و گفت وگوی غیررسمی جمع آوری و مقوله بندی شد و سپس یک روایت کلی از این جشن در جهت ایجاد یک فهم تئوریک ارائه شده است.یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، هفت مقوله ی مشترک از دل 4 جشن تکلیف برگزارشده، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از: 1- تولدی دیگر؛ پرتاب از کودکی به بزرگ سالی، 2- مداحی بر وزن ترانه؛ جبران در مرحله ی بحران، 3- سرودها؛ آوای انتظارات جامعه از دختران، 4- پوشش خاص؛ ارائه تصاویر یک وجهی 5- هدایای مذهبی، 6- مسابقه ای برای آموزش و تحکیم مرزهای جنسیتی، 7- سوگندنامه؛ غلبه ی فرایض سیاسی بر فرایض دینی.نتیجه گیری: این آیین گذار مذهبی به دنبال تعریف هویتی جدید برای دختران است. آن چه از یافته های مطرح در جشن دریافت می شود این است که کودکان توسط جشن تکلیف، طبق نظریه ون جنپ و ترنر مرحله پیشاگذار را طی کرده و در مرحله گذار یا بحران قرار دارند. در این مرحله این جشن ها نه تنها برای پذیرش تکالیف دینی بلکه برای تعهد به ارزش های انقلابی نیز طراحی شده اند. این جریان در سوگندنامه ها، سخنرانی ها و سرودها به وضوح دیده می شود. به علاوه این جشن به دنبال پررنگ کردن و مهم جلوه دادن برخی از واجبات دینی و ارائه تصاویری یک وجهی از آن است. در این رابطه مشخصا رعایت حجاب و خواندن نماز برای دختران به عنوان مهم ترین واجب شرعی معرفی شده و تاکید بر آن در مقوله هایی مثل سرودها، پوشش خاص و هدایای مذهبی دیده شده است. از طرفی داشتن حد و مرز با نامحرم با تعریف هویت جدید و پرتاب به بزرگسالی قرابت دارد چراکه با تعریف هویت جدید برای کودکان می شود این قبیل مرزبندی ها و قبول واجبات شرعی دیگر را عملی کرد. مجموع این مقوله ها نقش مهمی در شکل گیری هویت دینی و انقلابی دختران دارند. در نهایت این مقاله توصیف عمیقی از جشن تکلیف و چگونگی برگزاری آن با رویکرد انتقادی ارائه کرده است
سیاست حافظه و هویت مهاجرتی: مردم نگاری حافظۀ جمعی مهاجران افغانستانی در ایران (مطالعه ای در شهرک قائم قم)
موضوع مهاجرت، به عنوان پدیده ای جهانی، نه تنها بعد اقتصادی و اجتماعی دارد، بلکه بُعد فرهنگی و هویتی عمیقی را نیز در بر می گیرد. مهاجران افغانستانی در ایران، با تجربیات مشترکی از جنگ، مهاجرت، و زندگی در کشور میزبان، هویتی جمعی را شکل داده اند که متاثر از سیاست های مهاجرتی، تبعیض های اجتماعی و راهبردهای مقاومت فرهنگی است. در این پژوهش، نقش حافظه جمعی در شکل گیری هویت مهاجران، نقش سیاست های دولتی، و راهکارهای مقاومت فرهنگی آنان مطالعه شده است. روش پژوهش، کیفی بارویکرد مردم نگارانه و بهره گیری از تکنیک های مشاهده حین مشارکت و مصاحبه های عمیق با 22 مهاجر (16 مرد و 6 زن) در شهرک قائم قم طراحی شده است. یافته ها نشان می دهد که حافظه جمعی مهاجران به عنوان فرآیندی پویا، تحت پوشش عواملی چون تجارب مشترک، سیاست های مهاجرتی ایران، و تبعیض اجتماعی-اقتصادی قرار می گیرد. محدودیت های اقامت، کار و تحصیل، به طور مستقیم حافظه جمعی و هویت آن ها نشانه می رود. افزون بر این، مهاجران از راهبردهایی همچون حفظ زبان، برگزاری جشن ها، تهیه غذاهای سنتی، و انتقال روایت های شخصی در جهت مقاومت فرهنگی و پاسداری از هویت خود استفاده کرده اند. نتایج نشان می دهد که اصلاح سیاست های مهاجرتی می تواند به ایجاد محیطی که در آن مهاجران امکان حفظ هویت و ادغام بهتر خود را داشته باشند، کمک کند. این رویکرد نه تنها وضعیت اجتماعی و فرهنگی آنان را بهبود می دهد، بلکه تعاملات بین فرهنگی را نیز تقویت می نماید.