مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
سیاست حافظه
حوزه های تخصصی:
تحولات ساختاری و ارزشی برآمده از چرخش فرهنگی در جوامع معاصر، به موازات رشد، توجه به مقولة حافظه را به دنبال داشته است. حافظة فرهنگی به ابزار مهمی در تولید گفتمان ها و بازنمایی ها و نیز شکل دهی هویت فرهنگی گروه های اجتماعی و ارتباط با بسیاری از نهادها و ساختارهای اجتماعی تبدیل شده است. پیوند حافظه با فرهنگ عامه پسند و نقش صنایع فرهنگی در تولید، بازآفرینی یا تغییر حافظه های فرهنگی اهمیت استراتژیک آن را در سیاست فرهنگ توضیح می دهد. مقالة حاضر در پی تشریح زمینه ها، کارکردها و آثار رواج مطالعات حافظه به عنوان یک سنت آکادمیک بین رشته ای و معرفی رویکردها و نیز روش های عمدة آن به ویژه در سنت مطالعات فرهنگی است. مطالعات حافظه، علاوه بر افزودن دستورکار هایی پراهمیت در مطالعة زندگی روزمره و فرهنگ عامه پسند، سهم زیادی نیز در پیوند علوم انسانی و اجتماعی و درک بهتر از پیچیدگی های فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی دارد.
نگاهی به روابط برون گروهی دیاسپورای ارمنی با تکیه بر مفهوم «حافظه جمعی» (مطالعه ای انسان شناختی در ارامنه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مطالعه ای در روابط برون گروهی ارامنه در جامعه ایران است. سؤال اصلی این است که نقش حافظه جمعی در منظومه هویتی ارامنه چیست و چه تأثیری در روابط برون گروهی آن ها گذاشته است؟ در این پژوهش برای تبیین مسئله از ادبیات موجود در زمینه مطالعات حافظه و تئوری ملی گرایی جدید در تلاقی با یکدیگر بهره برده شده است. استدلال اصلی این است که قدرت حافظه جمعی ارامنه که از زندگی دیاسپورایی آن ها ناشی می شود، هویت یابی آن ها را به صورت ملی گرایانه تحت تأثیر قرار داده که این امر در روابط ارامنه ایران با برون گروه تنش ایجاد کرده و آن ها را به سمت یک زندگی اجتماعی درون گرا و بسته رهنمون ساخته است. در این پژوهش برای گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها از روش های انسان شناختی و ژرفانگر استفاده شده است.
حافظه و دین در ایران؛ تحولات و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۶
41 - 77
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تحول در الگوهای حافظه ایرانیان (با تأکید بر تجربه دیداری شان) تبیین و نقش مناسبات قدرت در آن تحلیل خواهد شد. بدین منظور از انواع تکنولوژی های حافظه ای (شفاهی، سواد (چاپ) و دیجیتالی (الکترونیک)) و تأثیر آن در به وجود آمدن اکولوژی های حافظه ای در دوره های مختلف (پیشامعاصر، معاصر و امروزی) سخن به میان خواهد آمد. سپس، با تکیه بر رویکرد و روش "تحلیل فرهنگی"، نقش مناسبات قدرت در تولید، انباشت و انتقال حافظه های دینی (یا اطلاعات، دانش ها و مناسک دینی) ایرانیان تحلیل می گردد. نشان داده خواهد شد با گذار به دوران معاصر قدرت عاملیّت و بازیگری ایرانیان در حافظه های دینی شان از عامه مردم به نفع نخبگان و دولت تغییر پیدا می کند. درواقع، استدلال این است که در دوران معاصر قدرت تولید و بازتولید ایرانیان درزمینه بازتعریف جایگاه دین در حافظه شان کاهش یافته و در عوض نقش ساختارهای معاصر (همچون سواد)_از خلال تولید حافظه های کلان نخبه گرایانه و نیز دولت- افزایش یافته است. باوجوداین، همان طور که اشاره خواهد شد با ظهور تکنولوژی های حافظه ای دیجیتال (الکترونیک) در تولید، ذخیره و انتقال دانش ها و حافظه های دینی به نظر می رسد اکولوژی حافظه ای ایرانیان یک بار دیگر دگرگون شده و ازاین رو، کلان حافظه ها (ی دینی) جای خود را به حافظه های متکثر می دهند و نقش قدرت عامه ایرانیان در حافظه دینی شان در حال احیا شدن است.
بازنمایی تیپ های هویتی در پروفایل های تلگرامی، مبتنی بر رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
165 - 192
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی- ارتباطی نوین دریچه های تازه ای را بر زندگی شخصی و اجتماعی کنش گران اجتماعی گشوده اند. این رسانه ها جدای از این که موجبات ارتباط آسان کاربران را در گستره های وسیع زمان و مکانی با کمترین محدودیت فراهم می کنند، آنها را با ارزش ها، باورها و سبک های جدیدی از زندگی آشنا می سازند و امکان بروز جلوه های متنوعی از هویت شخصی را که شاید در عرصه های واقعی زندگی اجتماعی، مجال بروز نیابد، فراهم می آورند. از این رو دنیای مجازی فضای مناسبی برای بررسی و کشف هویت های کاربران آن است. در همین راستا توجه به ماهیت های نمادینی همچون تصاویر پروفایل های کاربری می تواند به مثابه ابزاری برای بازنمود هویت، باورها و ارزش های افراد تلقی شود. مطالعه حاضر با هدف کشف و بازنمایی تیپ های هویت پردازی کاربران شبکه اجتماعی- ارتباطی تلگرام، به تحلیل و سنخ شناسی تصاویر پروفایل های ایشان مبتنی بر روش نشانه شناسی اجتماعی تصویر پرداخته است. بر پایه ی یافته های حاصل که در برگیرنده تحلیل بیش از 600 تصویر بوده است، هفت تیپ هویتی شامل هویت های طبیعت گرا، عاطفه مدار، فردمحور، جمع نگر، واقعیت گرا، تخیل برانگیز، معنویت گرا صورت بندی شد. هر کدام از تیپ های مذکور هویتی، بازنمایی ویژه ای به لحاظ معنایی، ترکیبی و تعاملی دارند که به کاربران امکان انعطاف و قدرت مانور قابل توجهی در تصویرسازی خودِ مطلوب انگاشته شده شان در فضای مجازی داده است.
روایت ها از جنبش جنگل؛ مطالعه ای بین بازماندگانِ مشارکت کنندگان در جنبش جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
4 - 33
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نحوه برساخت روایتها از جنبش جنگل در بین بازماندگاِنِ افراد درگیر در این جنبش را بررسی م یکند. مبانی نظری، نظریات «حال گراِیِ» هابسباوم، «کادرهای اجتماعیِ» هالبواکس و نظریات شاومن، لارسون و لیزاردو است. روش این پژوهش، روشِ «پژوهِشِ روایت» است. جمعیت مورد مطالعه ، شامل بازماندگاِنِ کسانی است که به نوعی در جنبش جنگل مشارکت داشتند. تعداد 62 نفر از افراد فوق به عنوان نمونه انتخاب و با آنان مصاحبه شد، متن مصاحبه ها با روش تحلیلِ محتوای مضمونی بررسی شد. یافته ها بیانگر «قومی شدن روایتها از جنبش جنگل» و غیریت سازی در جریان روایتگری از این واقعه در بین قومیت گیلک بود. گیلک ها روایتی واحد و قومیتی و در مقابل، تالش ها روایتی غیرقومیتی و متکثر از جنبش جنگل داشتند. تأثیرگذاری تحصیلات بر شکل گیرِیِ شکاف درو ننسلی در امر یادآورِیِ جنبش جنگل از دیگر یافته ها بود. افرادِ با تحصیلات بالا در بستری «ملی- بین المللی»با رویکردی «جامع و تاریخی»، و افرادِ با تحصیلات پایینتر در بستری «محلی – قومی»با رویکردی «مذهبی» این جنبش را به خاطر می آوردند. روایتهای دسته نخست بر ماهیت روشنفکرانه و متجددانه جنبش و روایت دسته دوم بر ماهیت مذهبی آن تأکید داشت. همچنین افراد با تحصیلات پایین تر در چارچوب سیاست حافظه رسمی و افراد با تحصیلات بالاتر در قالب حافظه جمعیِ مقاومت، جنبش جنگل را به خاطر می آوردند.
نشانه های هنر مهاجرت در هنر شهری تهران دوره پهلوی: مطالعه موردی آثار مجسمه سازان و معماران پناهنده قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۷)
264-248
حوزه های تخصصی:
تهران به عنوان پایتخت تجلی گاه سیاست حافظه ی دوران پهلوی است. به سبب این سیاست، حافظه ی شهری تهران خود همه ی منازعات نشانگان هویتی را بازگو می کند. این منازعات حتی در میان معماران و تندیس گران مطرح آن دوران هم برقرار بوده است، اما معماران و تندیس گران پناهنده ی قفقاز فرصت بی سابقه ای در دوران پهلوی برای آفرینش هنر شهری پیدا کردند. این هنرمندان خیلی پیشتر به دلیل سکونت در امپراتوری تزاری و عثمانی با مظاهر نوآوری 1 غربی آشنا شدند و تعداد بسیاری از آنان در اروپا تحصیل کرده بودند. این هنرمندان با این پیشینه ی فرهنگی توسط هنرمندان سنتی پذیرفته نشدند و از طرفی فشار نوسازی پهلوی تهدید و فرصت همزمان برای آنان شد. معماران ارمنی با ساخت بناهای عمومی در جنبش نوآوری معماری پیشتاز شدند و تندیس گران آذری با ساخت مجسمه های شهری به هنر دوران هخامنشی و ساسانی بازگشتند. حافظه ی شهری تهران تلفیقی از نمادهای بصری ارمنی، آشوری، نوین 2 و ایران باستان شد. در این مقاله با روش نشانه شناسی عناصر بصری پانزده اثر (ازجمله بنا و تندیس) دوران پهلوی بررسی شد. سیاست حافظه ی پهلوی تلفیقی از حافظه ی هویتی ارمنی و آذری با باستان گرایی 3 در حافظه ی شهری به یادگار گذاشته است. این تلفیق دارای نمادهای مسیحی و ارمنی بسیاری است که میراثی فرهنگی و نمونه ای از تجدد ایرانی در هنر است. امید است که این دست پژوهش ها باعث بازنگری جدی در سیاست های حفاظت و بهسازی بافت های میراث فرهنگی ایجاد کند.
سیاست حافظه، خاطره جمعی و امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظه تاریخی و خاطره جمعی از مهمترین مؤلفه های سرمایه فرهنگی هستند که به مثابه یک لوح و شناسنامه، سبک زندگی، جهان بینی و ریشه های تمدنی یک ملت در آنها بازتاب می یابد و صیانت از آنها نیز از آن رو نیازمند حساسیت سیاست گذاران است که میراث فرهنگی مذکور، مبنای شکل گیری هویت اجتماعی و ملی می باشد. حفظ، تقویت و ترمیم حافظه یا خاطره جمعی، که در قالب سیاست حافظه تجلی می یابد، در دنیای مدرن اهمیتی مضاعف یافته است، چراکه شهروندانی که به واسطه رسانه های جمعی، در معرض مؤلفه های فرهنگی سایر جوامع قرار دارند، در صورت ناآشنایی با فرهنگ سرزمین خود، لاجرم ارزش ها و نمادهای فرهنگ های دیگر را وام گرفته و به رنگ آنها درخواهند آمد. مقاله حاضر، ضمن مرور اجمالی ادبیات نظری و تجربی موجود درباره سرمایه فرهنگی و سیاست حافظه و اهمیت آن برای امنیت ملی، برخی از روندهای آسیب زا در حوزه خاطرات و روایات دفاع مقدس را به صورت موردی بررسی کرده و راهبردهایی برای سیاستگذاری مطلوب تر ارائه کرده است.
رسانه ای شدن و سیاست حافظه جمعی؛ فراترکیب مطالعات حافظه رسانه ای شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
75 - 104
در پژوهش های جهانی، موضوع سیاست حافظه، موضوعی برجسته در مطالعات فرهنگی و رسانه ای محسوب می شود. از منظر سیاسی نیز، حافظه یکی از میدان های نزاع های هویتی است. رقابت های هویتی در سال های اخیر منجر به شکل گیری شکاف های هویتی در بین برخی افراد جامعه شده است. در سده گذشته، رسانه ها نقشی میانجی برای انتقال حافظه ایفا کرده اند به نحوی که امروزه برخی این تعبیر را به کار برده اند که رسانه، حافظه است. از این رو، تقاطع بین مطالعات حافظه و مطالعات رسانه ای، حوزه پژوهشی پرطرفداری محسوب می شود. این مقاله به مطالعه ابعاد مختلف مطالعه درباره روایت گری حافظه در تقاطع با رسانه ها، می پردازد. یکی از کارکردهای رسانه ها در زمینه حافظه، بازسازی حافظه جمعی و فردی است. این مقاله نشان می دهد که انتقال حافظه جمعی، اساساً، امروزه، عملی رسانه ای است. به همین منظور، از نظریه رسانه ای شدن استفاده شده است تا نشان داده شود رسانه ای شدن چه ویژگی هایی را به حافظ جمعی بخشیده است. به همین منظور، به سراغ 30 مقاله برگزیده در این زمینه رفتیم تا با استفاده از روش فراترکیب مشخص کنیم مطالعات حافظه و رسانه از چه روندها و کلان مولفه هایی پیروی می کند. بنابر یافته های پژوهش حاضر مطالعات حافظه رسانه ای شده در سطح جهانی، بر چهار مقوله اصلی و پُرتکرار تمرکز دارد: 1. عینیت بخشی به حافظه با استفاده از رسانه ها (ژانرهای حافظه رسانه ای شده و دیجیتالی شدن)، 2. ارجاع مندی و انضمامی بودن روایت حافظه (راه گشایی برای مشکلات و تأثیرپذیری و عاطفی)، 3. کارکردهای فردی و اجتماعی روایت حافظه (یادآوری جمعی و چارچوب بندی فردی) و 4. سیاسی-روانی بودن روایت حافظه (ضدروایت ها و الگوی ذهنی آشنا).