مطالب مرتبط با کلیدواژه

معرفت حق


۱.

بررسی دیدگاه علامه طباطبایی(ره)درباره معرفت نفس و رابطه آن با تهذیب و اخلاق

کلیدواژه‌ها: معرفت نفس معرفت حق تهذیب نفس مراتب نفس علامه طباطبایی (ره)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸۱ تعداد دانلود : ۹۴۶
علامه طباطبایی(ره) با بررسی آیات معرفت نفس در قرآن کریم علاوه بر تعریف فلسفی از نفس، آن را موجودی معتدل و ساده دانسته که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا می کند. موجودی که با گناهان آلوده شده و با تقوا، تزکیه و تهذیب می شود. بر اساس نفس است که انسان محروم یا سعادتمند و رستگار می شود. به طورکلی نفس آدمی موجودی مجرد و ماورای بدن بوده و احکامی غیر از احکام بدن دارد. به بیانی دیگر موجودی است غیرمادی که نه طول دارد نه عرض و نه در چهاردیواری بدن می گنجد؛ بلکه با بدن ارتباط و علقه ای دارد و یا به عبارتی با آن متحد است و با شعور، اراده و سایر صفات ادراکی، بدن را اداره می کند. علامه طباطبائی(ره)  معتقد است نفس انسان طریقی است که به واسطه آن به پروردگار خود می رسد. راه و مسیر انسان به سوی خداوند متعال همان نفس است زیرا چیز دیگری به جز خود انسان نمی تواند طریق او باشد و این خود انسان است که دارایِ تطورات، درجات و مراحل مختلف است. این حرکت و سیر در نفس، تنها به واسطه اعمال قلبی و تهذیب نفس که با اعمال بدنی، انجام فرایض و ترک محرمات صورت می گیرد، واقع می شود. در این مقاله  با استناد به آیات قرآن کریم به بیان مراتب نفس، ارتباط آن با معرفت نفس و ارتباطِ معرفت نفس با تهذیب و اخلاق پرداخته شده است. مسئله اصلی تحقیق بررسی چگونگیِ ارتباطِ تهذیب نفس با اخلاق است و فرضیه آن به اثبات این موضوع می پردازد که با استناد آیات قرآن کریم رابطه اخلاق و معرفت نفس دوطرفه است.
۲.

بررسی دیدگاه «اکتناه ناپذیری ذات حق» در عرفان(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذات حق اکتناه ناپذیری معرفت حق معرفت اجمالی معرفت تفصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۳۸
با نگرش فلسفی و کلامی، امکانِ معرفت صفات و فعل حق، بالتفصیل و معرفت ذات حق، بالاجمال مورد اتفاق است؛ ولی در معرفت شناسی عرفانی، معرفت حق از طریق تجلیات امکان پذیر و ذات حق، صرفاً متعلق شناخت خود حق قرار می گیرد و ذات او معلوم احدی حتی برای کمّلین از اولیا نیز نخواهد بود؛ چراکه ذات بما هو ذات در عرفان، برخلاف «ذات در فلسفه و کلام» به معنای حقیقتی است که ظهور و تجلی ندارد و ورای تجلیات حقی و خلقی است که «اهل الله»، از آن با تعابیری چون «غیب الغیوب»، «کنز مخفى» و «مقام لااسم و لارسم» یاد می کنند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی ضمن تبیین مفهومی ذات، اکتناه ذات و بیان ویژگی های این دو تعبیر کلیدی در عرفان، به لوازم دیدگاه اکتناه ناپذیری ذات حق پرداخته است و در پایان دو چالش «امکان ناپذیری معرفت حق» و نیز «امکان معرفت اجمالی ذات» را بررسی می کند.