مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
عزت نفس
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با تاکید بر روش درمان عقلانی– عاطفی– رفتاری، بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ایلام انجام شد. 300 دانش آموز دختر از میان دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر ایلام به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد. از بین این افراد 40 دانش آموز بر اساس نقطه برش در دو پرسشنامه فوق، به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. روش درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر روی گروه آزمایش در 12 جلسه اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره گروهی، باعث افزایش سلامت عمومی و عزت نفس کلی دانش آموزان دختر در گروه آزمایش شده است.
بررسی جامعه شناختی نقش عوامل اجتماعی ، رضایت اجتماعی و عزت نفس بر موفقیت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
موضوع این تحقیق بررسی آزمون تأثیر عوامل اجتماعی ، رضایت اجتماعی و عزت نفس بر پیشرفت تحصیلی است . به این صورت که با بررسی مدل های نظری فرضی و تحقیقات انجام شده ، سعی در ارائه مدل نظری مبتنی بر متغیرهای تعدیل کننده یعنی جنسیت ، طبقه اجتماعی و نوع مدرسه ومتغیرهای مستقل( عزت نفس و رضایت اجتماعی ) دارد. ابزار تحقیق ، پرسشنامه عزت نفس پُوپ ومقیاس رضایت اجتماعی محقق ساخته است که میزان روایی و پایایی آنها معنادار و قابل قبول است.
گروه نمونه این پژوهش را تعداد 200 دانش آموزدختر و پسر پایه دوم دبیرستان های دولتی وغیرانتفاعی شهر شهرضا تشکیل می دهند. روشهای آماری پژوهش شامل آمارهای توصیفی، آماره آزمون t، تحلیل همبستگی، تحلیل عاملی، تحلیل ممیزی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر می باشد. داده های تحقیق توسط برنامه کامپیوتری spss در محیط windows کدبندی و استخراج شد و با توجه به انواع تحلیل های یک متغیره ، دومتغیره و چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
نتایج پژوهش نشان می دهدکه هرکدام ازپنج متغیرمستقل(جنس، نوع مدرسه، طبقه اجتماعی، عزت نفس و رضایت اجتماعی) روابط معناداری با موفقیت تحصیلی دارند و بیشترین تغییرات موفقیت تحصیلی بامتغیرهای متغیرهای جنس و نوع مدرسه و رضایت اجتماعی قابل تبیین است . اگر چه عزت نفس رابطه معناداری با موفقیت تحصیلی داشته، و لیکن با کنترل رضایت اجتماعی ، ازمیزان رابطه فوق بسیارکاسته شده است.
بررسی ارتباط خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه خود پنداره و عزت نفس در دانشجویان خلاق و غیر خلاق است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز تشکیل داده اند. نمونه تحقیق شامل 100 نفر دانشجو از بین دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز بودند که به طریق جدول اعداد تصادفی از بین گرایش های مختلف انتخاب شدند. ابزار سنجش در این تحقیق، آزمون خلاقیت عابدی جهت تمایز دانشجویان خلاق از غیر خلاق و آزمون خود پنداره راجرز جهت سنجش متغیر خود پنداره دانشجویان بود. همچنین جهت سنجش میزان عزت نفس آنان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. در این پژوهش از روش های آماری میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی برای نمونه های مستقل و تحلیل واریانس چند گانه استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که: میان نمرات میانگین خود پنداره و عزت نفس دانشجویان خلاق و غیر خلاق تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد که دانشجویان خلاق نسبت به دانشجویان غیر خلاق، نمرات بهتری در دو متغیر خود پنداره و عزت نفس کسب کردند. در مجموع نتایج نشان داد که بین خود پنداره و عزت نفس هر گروه رابطه معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که عزت نفس یکی از ویژگی های مثبت شخصیت و تابع خود پنداره هر فردی است، به طوری که خود پنداره مثبت همراه با عملکرد موفقیت آمیز موجب عزت نفس بالا می گردد.
تاثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر افزایش عزت نفس و کاهش کم رویی معلولان جسمی - حرکتی استان تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر افزایش عزت نفس و کاهش کم رویی معلولان است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل و با گمارش تصادفی انجام گرفته است. جامعه ی آماری شامل همهی معلولان جسمی- حرکتی استان تهران در سال 87-86 است. از این جامعه نمونه ای شامل 120 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و به شیوه ی تصادفی نیز به دو گروه مساوی تقسیم شدند و به قید قرعه یکی از دو گروه به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه گمارده شدند (60 نفر گروه آزمایش و60 نفرگروه گواه) برای جمع آوری داده از آزمون عزت نفس آیزنگ و پرسش نامه کم رویی استنفورد استـفاده شد. اعضای گروه آزمایش به مدت دو ماه و نیم و هر هفته2 ساعت تحت آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر مانند: مهارت خود آگاهی، اصول ارتباط میان فردی، آشنایی با مهارت های صحبت کردن، آشنایی با مهارت های گوش دادن، آشنایی با عناصر کلامی و غیرکلامی ارتباط، مهارت همدلی، آشنایی با مهارت های لازم برای دوست یابی و ادامه ی دوستی، شیوه های سالم حل تعارض های بین فردی، مهارت قاطعیت و جرات ورزی، آشنایی با راهبردهای فوری و کوتاه مدت برای کنترل خشم قرار گرفتند. از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نتایج نشان داد: 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر عزت نفس تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر در افزایش عزت نفس معلولان تاثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دوگروه در پس آزمون متغیر کم رویی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر در کاهش کم رویی معلولان تاثیر دارد.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز فاطمه زهرا (س) اصفهان در سال 1386 بود. پژوهش از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نابینای این مرکز تشکیل می دادند که از بین آنها دختران بین سنین 20 تا 40 سال به دلیل توانایی درک بهتر جلسات برای تحقیق مد نظر قرار گرفتند و از میان آنها 26 نفر به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه 13 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته و 2 روز در هفته تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق زیر مقیاس روابط بین فردی از پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (1384)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ابراز وجود آلبرتی و آمونز بود. نتایج این پژوهش استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و ابراز وجود دختران گروه آزمایش تاثیر مثبت معنادار داشته است (001/0>P)، ولی بر روابط بین فردی آنها تاثیر معناداری نداشته است (05/0>P).
کمال گرایی و عزت نفس در نخبگان علمی، ورزشی و افراد غیرنخبه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی و عزت نفس دو سازه مهم شخصیتی هستند که مدتهاست مورد توجه روان شناسان قرار گرفته و پژوهش های متنوعی وارسی هر کدام از آنها را به شکل منفک وجهه همت خود قرار داده اند، اما تعدادی از پژوهش ها نیز بررسی همزمان دو متغیر یاد شده را پی گرفته اند. بر این اساس، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و عزت نفس در آزمودنی های نخبه علمی، ورزشی و غیرنخبه بوده است. بدین منظور 200 آزمودنی نخبه (100 نخبه علمی و 100 نخبه ورزشی) و 200 آزمودنی غیرنخبه (100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان علمی و 100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان ورزشی) در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری ـ شورت و همکاران (1995) و عزت نفس نوجنت و توماس (1993) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق همبستگی و تحلیل واریانس می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در دو گروه مورد بررسی، بین کمال گرایی مثبت و عزت نفس رابطه مثبت و معنادار و بین کمال گرایی منفی و عزت نفس رابطه منفی معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این نکته است که بین کمال گرایی و عزت نفس آزمودنی های نخبه و غیرنخبه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.
اثر بخشی نسبی آموزش های شناختی رفتاری عزت نفس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع پژوهش های علی ـ مقایسه ای و نیمه تجربی است که با هدف بررسی اثربخشی نسبی آموزش های شناختی ـ رفتاری عزت نفس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر پایه سوم مقطع دبیرستان انجام شد. بدین منظور 40 نفر از دانش آموزان را به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری (گروه آزمایش و گروه گواه) تقسیم کردیم. سپس گروه آزمایش در جلسات آموزش های شناختی ـ رفتاری عزت نفس شرکت کردند، اما گروه گواه سیر طبیعی تحصیل خود را ادامه دادند. هر دو گروه در جریان پژوهش در
سه مرحله پیش آزمون (قبل از جلسه اول)، آزمون میانی (جلسه هفتم) و پس آزمون (جلسه پانزدهم) با استفاده از مقیاس های عزت نفس الیس پوپ و سازگاری اجتماعی کالیفرنیا مورد آزمون قرار گرفتند.
نتایج تحقیق نشان دهنده اثربخشی آموزش های شناختی ـ رفتاری بر سازگاری اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان بود. اما این آموزش ها با توجه به ویژگیهای جمعیت شناختی آزمودنی ها با سازگاری اجتماعی و عزت نفس آنها رابطه معناداری نداشت. به عبارت دیگر آموزش های عزت نفس با توجه به ویژگیهای فردی آزمودنی ها تاثیر متفاوتی نداشته است.
مقایسه مکان کنترل، عزت نفس، و اختلالات شخصیتی میان زنان زندانی (با تاکید بر زنان با مجرمیت منکرات) و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی مقایسه ویژگی های روانی زنان زندانی (مجرمیت منکرات) با دیگر زنان زندانی (مواد مخدر و قتل) و همچنین زنان عادی بود. ویژگی های روانی مورد سنجش در این پژوهش شامل عزت نفس، مکان کنترل و اختلالات شخصیت (افسردگی، جامعه ستیزی، خودبیمارانگاری) بود. به همین منظور تمامی زنان زندانی در بند نسوان زندان مرکزی ارومیه به علت ارتکاب جرایم منکراتی، مواد مخدر و قتل بازداشت و نگهداری می شدند، انتخاب و آزمون شدند. تعداد زنان زندانی در زمان اجرای تحقیق 60 نفربود که 10 نفر با مجرمیت قتل، 31 نفر با مجرمیت مواد مخدر و 19 نفر با مجرمیت منکرات آزمون شدند. تحقیق حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین دلیل از گروه کنترل استفاده شد. آزمودنی های گروه کنترل(25 نفر) از لحاظ متغییرهای سن، تحصیلات و شرایط اقتصادی-اجتماعی با گروه آزمایش همتا شدند. پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه مکان کنترل جولیان راتر، پرسشنامه اختلال شخصیت(MMPI) و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته در گروهها اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی تفاوتهای معناداری را در متغیرهای عزت نفس، افسردگی، رفتار ضد اجتماعی، پارانویید، خستگی روانی و خودبیمارانگاری زنان زندانی با زنان عادی نشان داد، اما مکان کنترل زنان زندانی با زنان عادی تفاوتی را نشان نداد.
اثر بخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی به شیوه ی گروهی بر انگیزه ی پیشرفت، عزت نفس و شاد کامی دانش آموزان پسر پایه ی اول
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بمنظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی به شیوه ی گروهی بر انگیزه ی پیشرفت، عزت نفس و شادکامی دانش آموزان پسر پایه ی اول دبیرستان های دولتی شهر جیرفت در سال تحصیلی (87-86) انجام گردید. نمونه ی اولیه ی این پژوهش 120نفر از دانش آموزان بودند که به روش تصادفی خوشه ای از میان تمامی دانش آموزان پسر پایه ی اول دبیرستان شهر جیرفت انتخاب شدند. ابتدا پرسشنامه ی انگیزه ی پیشرفت هرمنس، مقیاس شادکامی آکسفورد و عزت نفس روزنبرگ به عنوان پیش-آزمون اجرا شد سپس جهت بررسی فرضیه های پژوهش، 28 نفر از افرادی را که در آزمون های انگیزه ی پیشرفت هرمنس و شادکامی آکسفورد نمره-های پایینی کسب کرده بودند، انتخاب و به گونه ی تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. در مرحله ی بعد، به گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی 5/1 ساعته، مهارت های مثبت اندیشی آموزش داده شد در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکردند. یک هفته پس از پایان جلسه های آموزشی، پرسشنامه ی انگیزه ی پیشرفت هرمنس، شادکامی آکسفورد و عزت نفس روزنبرگ به عنوان پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون T گروههای مستقل روی تفاضل میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که آموزش مهارت های مثبت اندیشی تاثیری معنی دار بر افزایش نمره های انگیزه ی پیشرفت (P<0/001) و افزایش نمره های شادکامی (P<0/000) داشته است. هم-چنین، این نتایج بیانگر این بود که آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر عزت نفس دانش آموزان تاثیری معنی دار نداشته است ((p>0/280. روی هم رفته، نتایج بدست آمده در این پژوهش سودمندی و تاثیر آموزش مهارت-های مثبت اندیشی در افزایش انگیزه ی پیشرفت و شادکامی دانش آموزان دبیرستانی را تایید می کند.
بررسی مقایسه ای عوامل موثر بر افت تحصیلی دانشجویان مشروط و ممتاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکردهای علمی به نظام های آموزشی تاکید شده که فراگیران بایستی مطابق انتظارات جامعه تحول یابند و در فرایند تعلیم و تربیت باید چرخه تولید به گونه ای باشد که میزان عدم کارایی و اتلاف انرژی به حداقل برسد. افت تحصیلی به عنوان یکی از معضلات نظام های آموزشی در کشورهای جهان باعث به هدر رفتن بسیاری از منابع می شود این مساله در مقطع دانشگاه به طور محسوس مشاهده می شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر افت تحصیلی دانشجویان با مقایسه دانشجویان مشروط و ممتاز بوده است. به این منظور نمونه های از دانشجویان مشروط (با حداقل سه بار مشروطی متوالی یا چهار بار یا بیش تر مشروطی متناوب) شامل 60 دانشجو (39 پسر و 21 دختر) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور مقایسه وضعیت تحصیلی این دانشجویان با وضعیت تحصیلی دانشجویان ممتاز، نمونه ای از دانشجویان ممتاز (52 دانشجو شامل 25 پسر و 27 دختر) مورد مطالعه قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و آزمون هوشی ریون بزرگسالان. نتایج به دست آمده نشان داد که دانشجویان ممتاز در مقایسه با دانشجویان مشروط از بهره هوشی بالاتری برخوردارند. عزت نفس آنها قوی تر است و از پیشینه تحصیلی (معدل دیپلم) بهتری برخوردارند. همچنین معلوم شد اکثر دانشجویان دچار افت تحصیلی (88.8 درصد) غیربومی و اکثر دانشجویان ممتاز (53.8 درصد) بومی هستند. به علاوه، این یافته حاصل شد که دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر عملکرد تحصیلی بهتری دارند.
تبیین عوامل شناختی(کانون کنترل، درماندگی اکتسابی و اثرگُلِم) در نهادهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروی انسانی مولد، متمایزکننده کشورهای توسعه یافته و فقیر است. مطالعات نشان داده است که نیروی انسانی ملل توسعه یافته از عزت نفس بالا و درماندگی پایین و کانون کنترل درونی برخوردار هستند و از این رو تلاش برای افزایش عزت نفس و کاهش احساس درماندگی یکی از برنامه های بلند مدت کشورها در چشم اندازهای 20 ساله و 50 ساله شده است. در این تحقیق تاثیر عدالت در ارتقای عوامل شناختی همچون عزت نفس، کانون کنترل درونی و کاهش عوامل شناختی همچون درماندگی اکتسابی و اثر گلم مدنظر قرار گرفته و یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معنا دار و مثبت بین عدالت اجتماعی و عزت نفس، عدالت اجتماعی و کانون کنترل درونی، و رابطه معنادار و معکوس بین عدالت و درماندگی اکتسابی و عدالت و اثر گلم است. لذا برای ارتقاء عزت نفس و کانون کنترل درونی، ضروری است که نهادهای آموزشی بر استقرار عدالت در این نهادها اهتمام ورزند تا ضمن ارتقای این سه عامل شناختی سازنده، همزمان از خطرات درماندگی اکتسابی و اثر گلم جلوگیری شود. جامعه آماری شامل دانشگاه ها و مدارس است که 907 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. طبق یافته های تحقیق، همبستگی بین عدالت و عزت نفس، کانون کنترل درونی رابطه علی مثبت و بین عدالت و درماندگی اکتسابی و اثر گلم رابطه علی منفی وجود دارد.
بررسی رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه اضطراب از سوی دانشجویان، اثرات منفی بر عملکرد علمی آنها در دوران تحصیل و بر سلامت روانی و عملکرد شغلی آنها در آینده دارد. در این راستا، در سالهای اخیر محققان و پزشکان بالینی تلاش های فزاینده ای بمنظور فهم اتیولوژی، شیوع و اثرات گسترده اختلال اضطراب اجتماعی نموده اند. هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی در میان دانشجویان انجام شده است. تحقیق حاضر با شیوه پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده های این مطالعه از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب، از هفت گروه آموزشی، انتخاب شده بودند، و در آبان 1385 گردآوری شد. این پاسخگویان، سپس به پرسش های مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) و مقیاس فوبی اجتماعی (SPIN) پاسخ دادند. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معناداری بین پاسخگویان با سطوح مختلف عزت نفس از نظر اضطراب اجتماعی به طور کلی (05/0p<) و مولفه ترس از افراد معتبر (01/0p<) مشاهده شد. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نیز نشان داد که مولفه های عزت نفس، 1/16 درصد از واریانس متغیر اضطراب اجتماعی را تبیین نموده است. رابطه معکوسی میان عزت نفس و نیز مولفه ارزیابی خود از سازه عزت نفس و اضطراب اجتماعی به طور کلی و مولفه ترس از افراد معتبر از سازه اضطراب اجتماعی وجود داشت. هر مقدار نمره افراد در مقیاس عزت نفس و مولفه ارزیابی خود بالاتر می رفت، نمرات آنان در مقیاس اضطراب اجتماعی کاهش می یافت.
مدل روابط علی عوامل خانوادگی، محیطی و فردی در مصرف مواد در میان نوجوانان در روستاهای شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف مواد در نوجوانان یکی از مهم ترین چالش های بهداشتی و روانی- اجتماعی جوامع می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی روابط عوامل والدینی، همسالان، سبک مقابله، عزت نفس و پرخاشگری (عوامل خانوادگی، محیطی و فردی) با مصرف مواد در میان نوجوانان در روستاهای شهر کرج انجام شده است. شرکت کنندگان پژوهش شامل 447 نفر (239 دختر و 208 پسر) از نوجوانان مقطع متوسطه ی بخش مرکزی کرج در سه دهستان گرمدره، محمدآباد و کمال آباد تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاس های پیوند عاطفی با والدین و وضعیت گروه همسالانِ پرسشنامه ی عوامل خطرساز و حفاظت کننده ی مصرف مواد (RAPI)، پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر، پرسشنامه ی پرخاشگری (AQ)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه ی سبک مقابله با فشار روانی (CISS) بودند. از روش تحلیل مسیر برای ارزیابی مدل علی برگرفته از مدل یادگیری اجتماعی مصرف مواد توسط نوجوان (سیمون و رابرتسون، 1989) استفاده شد. بر اساس شاخص های نیکویی برازش (عدم معناداری خی دو، پایین بودن خطا و...) با کنترل کردن مفروضه ی ثابت ماندن واریانس مانده ها، مدل پیشنهادی از برازش کامل برخوردار بود. طبق این نتایج، متغیرهای ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری رابطه ی مستقیم و طرد والدینی رابطه ی غیرمستقیم با مصرف مواد داشتند. هم چنین طرد والدینی با پرخاشگری، عزت نفس و ارتباط با همسالان منحرف رابطه ی مستقیم داشت. داشتن ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری علاوه بر رابطه ی مستقیم با مصرف مواد در نوجوانان، نقش میانجی نیز در رابطه ی طرد والدینی و مصرف مواد داشتند. عوامل خطرساز خانوادگی مانند طرد والدینی، پرخاشگری و ارتباط با همسالان منحرف از مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده ی مصرف مواد در نوجوانان می باشند. از این رو طراحی مداخلات پیشگیرانه برای بهبود روابط نوجوانان با همسالان سالم و تقویت پیوند عاطفی نوجوان با والدین و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه ی نوجوانان می تواند مصرف مواد را در آنان کاهش داده و جلوگیری کند.
توانمندسازی زنان سرپرست خانواده از طریق مشاوره گروهی ، آگاه سازی و کارآفرینی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثرات آموزش های آگاه سازی (فردی و شغلی)، کارآفرینی و مشاوره گروهی بر عزت نفس و گرایش های کارآفرینی زنان سرپرست خانواده شهر تهران پرداخته می شود. نمونه مورد پژوهش 193 نفر از زنان 58 ـ 18 ساله بودند که از مجتمع های واقع در دو منطقه شرق و غرب بهزیستی شهرستان تهران، کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه شرق و یک سازمان غیردولتی زنان تحت عنوان «کانون مهر» در منطقه غرب تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. مشاوره گروهی، هفته ای دو جلسه (هر جلسه به مدت 2 ساعت و جمعاً 32 ساعت در طی مدت 2 ماه) برای هر یک از گروه های نمونه انجام شد. چهار گروه نمونه هر یک به مدت 70 ساعت و جمعاً 280 ساعت تحت آموزش های آگاه سازی و کارآفرینی، قرار گرفتند. یک هفته بعد از آخرین جلسه آموزش آگاه سازی (فردی و شغلی) و کارآفرینی، پس آزمون برای هر چهار گروه اجرا شد. ابزار استفاده شده در پژوهش، پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه ارزیابی کارآفرینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آمار توصیفی، میانگین و انحراف معیار و نیز آمار استنباطی، t استیودنت گروه های هم بسته و MANOVA استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که برنامه مشاوره گروهی بر عزت نفس زنان سرپرست خانوار (بی سرپرست و بدسرپرست) تاثیر دارد. همچنین برنامه های آموزشی آگاه سازی (فردی و شغلی) و کارآفرینی بر عزت نفس و گرایش های کارآفرینی زنان سرپرست خانواده مؤثر است.
بررسی تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله در کاهش تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله درکاهش تمایل به فرار، میزان تنیدگی، عزت نفس و راهبردهای مقابله ای دختران نوجوان در معرض فرار می باشد. نمونه اولیه شامل 760 دانش آموز دبیرستانی بود که به وسیله نمونه گیری تصادفی خوشه ای از شهر تهران، مناطق 19،16،15،14،4،2، انتخاب و با پرسشنامه تمایل به فرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. از بین این افراد تعداد 54 نفر از افرادی که دقیقاً بالای برش با تفاوت دو انحراف استاندارد بودند، انتخاب و در گروه های کنترل و آزمایش به صورت تصادفی قرار داده شدند. سپس گروه آزمایش به طور میانگین 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفت. بعد از اجرای آموزش ها، پس آزمون روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تحلیل نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله در کاهش میزان تنیدگی و افزایش عزت نفس دختران در معرض فرار تاثیر داشته است. در مورد کاهش تمایل به فرار و راهبردهای مقابله ای اگرچه کاهش وجود داشته ولی از نظر آماری معنادار نبود.
تأثیر میزان عزت نفس بر بهداشت روان زنان شاغل در کارخانه زیمنس شیراز و زنان غیرشاغل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سلامت روانی زنان و حضور روز افزون آنان در عرصه اجتماع، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر میزان عزت نفس بر بهداشت روانی زنان شاغل در کارخانه زیمنس شیراز و زنان غیرشاغل، در سال 1386 انجام شده است. روش: به همین منظور تعداد 50 نفر از کارکنان زن کارخانه زیمنس و 50 نفر از زنان غیر شاغل، به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. سپس آنان با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر GHQ-28 و عزت نفس کوپر اسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها از روش های آمار توصیفی،آزمون تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: تحلیل های آماری گویای تفاوت معنا داری بین عزت نفس، سلامت روانی، علائم جسمانی، علائم اضطرابی ، مقیاس کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی (05/0>p) در زنان شاغل و غیرشاغل بود به طوری که در همه متغیر های فوق زنان غیرشاغل وضعیت بهتری داشتند. همچنین یافته های دیگر پژوهش، حاکی از رابطه ی معنا دار بین عزت نفس و سلامت روان در زنان(05/0>p) و بین عزت نفس و سلامت روان در زنان شاغل و غیر شاغل تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بررسی و تبیین رابطه بین مسئولیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی در بین(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی و تبیین رابطه بین مسئولیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی در بین جوانان 29-18 ساله شهر شیراز می پردازد. رشد مسئولیت اجتماعی و التزام به آن موضوعی است که بیشتر از مقوله های شناختی مورد توجه قرار گرفته است و ضرورت آن حتی در جوامع غربی و صنعتی پس از یک دوره رکود آشکار شده است( فتحی آذر،1373: 180). مسئولیت اجتماعی بخشی از مساله اجتماعی شدن است. مهمترین عوامل اجتماعی شدن را می توان فرهنگ، خانواده و نهادهای اجتماعی دانست. مسئولیت اجتماعی مهارتی است که باعث بروز رفتارهایی می شوند که مورد ارزش گذاری قرار می گیرند. این مهارت ها می توانند در روابط با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی بوجود آورند و منجر به احساس رضایت فردی و گروهی شوند و در صورت عدم رعایت آن می تواند اعتماد بین انسانها را کم رنگ نموده و باعث از بین رفتن روحیه همکاری و تعاون در بین افراد شود. در این مقاله داده ها با استفاده از روش پیمایش و از طریق پرسشنامه ساختار یافته برای 386 نفر که بطور تصادفی انتخاب شدند، گردآوری شده است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی مستقیما تحت تاثیر متغیرهای سرمایه اجتماعی (27/0= Beta)، عزت نفس (13/0= Beta) ، سن (21/0= Beta) و جنسیت(22/0= Beta) قرار گرفته است و در مجموع این متغیرها توانسته اند 20 درصد از واریانس مسئولیت اجتماعی را تبیین کنند )20/0=(R2 . در مدل تحلیل مسیر، چهار متغیر بصورت مستقیم و سایر متغیرها به صورت غیر مستقیم تاثیر معناداری بر روی مسئولیت اجتماعی داشته است. بیشترین تاثیر مستقیم بر مسئولیت اجتماعی متعلق به سرمایه اجتماعی و بیشترین تاثیر غیر مستقیم را تحصیلات مادر داشته است.
بررسی عامل های اجتماعی - فرهنگی مرتبط با کیفیت سلامت روانی خانواده (نمونه ی مورد مطالعه : خانواده های ساکن شهر شیراز )
حوزههای تخصصی:
خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی در جوامع انسانی است که تکوین و پرورش شخصیت افراد در آن شکل می گیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی عامل های اجتماعی-فرهنگی مرتبط با کیفیت سلامت روانی خانواده در بین خانواده های شهرستان شیراز می باشد. این پژوهش با روش کمی و روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل خانواده های ساکن در شهر شیراز در سال 1384 می باشند که در آنها زن و شوهر در قید حیات بوده و با هم زندگی می کنند. بر اساس نمونه گیری طبقه ای تصادفی منظم، 386 خانواده انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه ای معنی دار بین متغیر های سن، جنس، درآمد، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، بعد خانوار، سرمایه ی اجتماعی، جهت گیری مذهبی و عزت نفس با کیفیت سلامت روانی خانواده وجود دارد. بر اساس نتایج معادله ی رگرسیون چند متغیره، از بین کل متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای جهت گیری دینی، سرمایه ی اجتماعی، سن پاسخگویان، عزت نفس، درآمد خانواده و میزان تحصیلات حدود 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید. بر اساس مدل تحلیل مسیر، از میان این متغیرها، جهت گیری مذهبی بالاترین تاثیر را بر متغیر وابسته داشته است
مقایسه ی سلامت روان ، عزت نفس و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی خانواده های طلاع و عادی شهرستان فیروزآباد سال تحصیلی 88-87
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه ی سلامت روان، عزت نفس و مسئولیت پــذیری دختران مقطع راهنمایی خانواده های طلاق (تحت حضانت مادر) و عادی است. روش پژوهش علی مقایسه ای بود و جامعه ی آماری تمامی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهرستان فیروزآباد را که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند، در بر می گرفت. نمونه ی آماری شامل 40 دختر خانواده های طلاق (تحت حضانت مادر) و 40 دختر خانواده های عادی بود. روش نمونه گیری دختران طلاق و عادی ابتدا به صورت تصادفی و سپس به صورت در دسترس همتاسازی شدند. ابزار پژوهش عبارتندبودند از: پرسشنامه ی 28 سوالی سلامت روان، پرسشنامه ی 58 سوالی عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه ی 42 سوالی مسئولیت پذیری هاریسون گاف و پرسشنامه ی 6 سوالی محقق ساخته که هر 4 پرسشنامه در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت و داده های آماری ثبت و از راه شاخص آماری t مستقل فرضیه ها بررسی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، دختران خانوده های طلاق از نظر مسئولیت پذیری، عزت نفس، سلامت روان کلی و خرده مقیاس های آن نظیر نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، ناکارایی اجتماعی و افسردگی، با دختران خانواده های عادی تفاوتی معنی دار دارند که ناشی از عوارض ناخوشایند طلاق والدین بر فرزندان است
مطالعه ی زمینه های مرتبط با جامعه پذیری در خانواده و عزت نفس زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ی زمینه های مرتبط با جامعه پذیری گذشته با زمینه های فعلی بر عزت نفس زنان متاهل انجام شده است. در این مطالعه که به روش پیمایش صورت گرفته، 400 نفر از زنان متاهل شهر لار مورد بررسی قرار گرفتند. چارچوب نظری مورد استفاده در این مطالعه، نظریه ی کنش متقابل نمادین بوده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که از 400 نفر زن متاهل، 3/17 درصد دارای جامعه پذیری اقتدارگرایانه، 4/66 درصد بینابین و 3/16 درصد از زنان دارای جامعه پذیری دموکرات بوده اند. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، 6/15 درصد از زنان احساس منفی، 4/69 درصد احساسی متوسط و 15درصد از آن ها احساس مثبت نسبت به خود داشته اند. در تحلیل چند متغیره ی عامل های جامعه پذیری گذشته توانسته اند در کل 6/35 درصد از واریانس متغیر وابسته و عامل های جامعه پذیری کنونی 25 درصد از واریانس متغیر وابسته را در جامعه ی آماری تبیین کنند.