مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
کانون کنترل
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی شناخت ویژگیهای شخصیتی افراد در بسیاری از موقعیتهای زندگی ضرورت پیدا میکند. مطالعات نشان میدهد که یکی از علل وعوامل بوجودآورنده تعارض در سازمانها، وجود تفاوتهای فردی و شخصیتی افراد میباشد. به عبارت دیگر، تعارض به این دلیل بروز میکند که، افراد همیشه درخصوص اهداف، موضوعات، عقاید وموارد مشابه توافق ندارند و از آنجا که، افراد موجود در سازمانها با ویژگیهای شخصیتی متفاوتی از جمله کانون کنترل (درونگرا، برونگرا)، قدرت طلبی، عزت نفس، سازگاری با موقعیت، ریسکپذیر بودن و...، مشغول فعالیت هستند، موجبات تعارض بیشتر، در بین افراد فراهم میشود. لذا در تحقیق حاضر از میان ویژگیهای مختلف شخصیتی که بر رفتار سازمانی اثر میگذارند، تعدادی از ویژگیهای شخصیتی مطرح شده توسط «رابینز»، ازجمله کانون کنترل، قدرت طلبی،عزت نفس و سازگاری با موقعیت، مورد توجه قرار گرفته است و از آنجا که دامنه تعارضات سازمانی وسیع و گسترده است، به تعارضات بین فردی (بین اشخاص) محدود و محصور شده است. تحقیقات گذشته نشان دادهاند که بین ویژگیهای شخصیتی و تعارض سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد. این پژوهش با استفاده از مطالعات مقطعی وروش همبستگی، درسال 1386 انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که رابطه مثبت معنادار آماری بین ویژگیهای شخصیتی کانون کنترل و قدرتطلبی کارکنان وتعارض سازمانی (بین فردی)وجود دارد و بین ویژگیهای شخصیتی عزت نفس و سازگاری با موقعیت کارکنان وتعارض سازمانی(بین فردی) ارتباط منفی معناداری وجود دارد.
بررسی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر مستقیم و غیرمستقیم بازخورد نسبت به مصرف مواد، کانون کنترل و توانمندیهای فردی و اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر انجام شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل 480 نفر از نوجوانان پسر سال اول متوسطه منطقه 19 شهر تهران بودند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد و پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد گردآوری شدند. از روش تحلیل عامل تاییدی (CFA) و مدل معادلات ساختاری (SEM) بر پایه نرم افزار لیزری برای ارزیابی مدل ساختاری استفاده شد. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، متغیرهای نهفته بازخورد نسبت به مصرف مواد، مهارتهای خود مهارگری (خود گردانی) و احساس کنترل درونی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق توانمندیهای اجتماعی بر مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر تاثیر می گذارد. هر چه مهارتهای خود مهارگری و احساس کنترل درونی در فرد بیشتر باشد، توانایی او در امتناع قاطعانه از مصرف مواد بیشتر خواهد بود که در جای خود به طور مستقیم با مصرف کم مواد مرتبط است. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش های مهارتهای خودگردانی و اجتماعی، تغییر بازخورد نوجوانان نسبت به مصرف مواد و ایجاد احساس کنترل درونی و افزایش حرمت نفس نوجوانان در پیشگیری از مصرف مواد بسیار مفید است. این مولفه ها باید بخش مهم برنامه های پیشگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر باشد.
تبیین عوامل شناختی(کانون کنترل، درماندگی اکتسابی و اثرگُلِم) در نهادهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی انسانی مولد، متمایزکننده کشورهای توسعه یافته و فقیر است. مطالعات نشان داده است که نیروی انسانی ملل توسعه یافته از عزت نفس بالا و درماندگی پایین و کانون کنترل درونی برخوردار هستند و از این رو تلاش برای افزایش عزت نفس و کاهش احساس درماندگی یکی از برنامه های بلند مدت کشورها در چشم اندازهای 20 ساله و 50 ساله شده است. در این تحقیق تاثیر عدالت در ارتقای عوامل شناختی همچون عزت نفس، کانون کنترل درونی و کاهش عوامل شناختی همچون درماندگی اکتسابی و اثر گلم مدنظر قرار گرفته و یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معنا دار و مثبت بین عدالت اجتماعی و عزت نفس، عدالت اجتماعی و کانون کنترل درونی، و رابطه معنادار و معکوس بین عدالت و درماندگی اکتسابی و عدالت و اثر گلم است. لذا برای ارتقاء عزت نفس و کانون کنترل درونی، ضروری است که نهادهای آموزشی بر استقرار عدالت در این نهادها اهتمام ورزند تا ضمن ارتقای این سه عامل شناختی سازنده، همزمان از خطرات درماندگی اکتسابی و اثر گلم جلوگیری شود. جامعه آماری شامل دانشگاه ها و مدارس است که 907 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. طبق یافته های تحقیق، همبستگی بین عدالت و عزت نفس، کانون کنترل درونی رابطه علی مثبت و بین عدالت و درماندگی اکتسابی و اثر گلم رابطه علی منفی وجود دارد.
ارائه مدل مدیریت رفتارهای کاری نابهنجار بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار کاری نابهنجار نوعی رفتار داوطلبانه است که هنجارهای سازمانی را نقض می کند و چنین اقداماتی باعث کاهش بهره وری سازمان و افراد می شود. این رفتارها شامل رفتارهای سواستفاده، رفتارهای انحرافی تولیدی، خرابکاری یا کارشکنی، دزدیو رفتارهای صرف نظر کردن یا عقب نشینی می شود. رفتار های نابهنجار ، برای سازمان ها هزینه های اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی زیادی دارد. از این رو هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی علل بروز این رفتارها بر اساس نظریه رفتاربرنامه ریزی شده است.
جهت دستیابی به اهداف تحقیق، تعداد 330 پرسشنامه که اکثراً استاندارد بودند میان افراد متخلف (از نظر اداره تخلفات بانک ملت) میان کارکنان در پست های مختلف توزیع گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها نیز توسط روش های مختلف نظیر روایی همگرا، روایی تشخیصی، پایایی ترکیبی و آلفای کرانباخ مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج پژوهش نشان داد روابط میان سازه ها(نگرش رفتاری، هنجار ذهنی، کنترل درک شده، تمایل رفتاری و رفتاری واقعی) در نظریه رفتار برنامه ریزی شده در بانک ملتبطور کامل مورد تائید قرار گرفت. به عبارت دیگر تمامی روابط علّی مورد تائید قرار گرفتند. به عبارت دیگر افراد بصورت هدفمند و با نیت قبلی این رفتار ها را انجام می دهند. همچنین از طرفی نقش تعدیل گر ترس از تنبیه شدن نیز در رابطه میان تمایلات رفتاری و رفتار واقعی تائید شد؛ به عبارت دیگر چنانچه در بانک سیاست های و رویه های تنبیهی وجود داشته باشد و با افراد متخلف برخورد جدی شود از بروز رفتار تا حدودی جلوگیری خواهد شد.
پیش بینی تعهد به تغییر هویت مدار، پیوستگی، مبادله ای و هنجاری از کانون کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اولین بار هرزکویتچ و مایر (2002) دریافتند که تعهد به تغییر ساختاری مشابه تعهد سازمانی دارد و حتی زیر مقیاس های آنها نیز یکسان است. با توجه به یک الگوی پرنفوذ دیگر از تعهد یعنی الگوی بالفور و وکسلر، هدف پژوهشگران بررسی این موضوع بود که آیا ترکیب دو الگوی بالفور وکسلر و هرزکویتچ مایر می تواند توسط کانون کنترل کارکنان یک شرکت صنعتی در شهر اصفهان پیش بینی شود. 263 نفر از کارکنان یک شرکت نیمه خصوصی در مطالعه حاضر شرکت کردند. بر اساس مقیاس تعهد سازمانی بالفور و وکسلر(1996) مقیاس تعهد به تغییر ساخته و اعتبار همزمان آن با مقیاس تعهد به تغییر هرزکویتچ و مایر(2002) بررسی شد. همچنین مقیاس جایگاه مهار راتر(1996)برای سنجش این متغیر به کار رفت. نتایج اعتبار مقیاس تعهد به تغییر را تایید کرد و نشان داد که کانون کنترل به طور معنی داری تعهد به تغییر شرکت کنندگان را پیش بینی می کند. شرکت کنندگانی که کانون کنترل درونی داشتند؛ تعهد هویت مدار ، تعهدپیوستگی و تعهد هنجاری بیشتری به تغییر نشان دادند، در حالی که شرکت کنندگان با کانون کنترل بیرونی؛ تعهد مبادله ای بیشتری به تغییر سازمانی داشتند. بر اساس یافته ها، مدیران باید تلاش کنند تعهد به تغییر افراد دارای کانون کنترل درونی و بیرونی را با استفاده از روش های مختلف از قبیل مشارکت یا پاداش و تنبیه بهبود بخشند.
رابطه کانون کنترل و مسئولیت پذیری اجتماعی با میانجی گری اخلاق حرفه ای در بین معلمان ابتدایی شهرری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه کانون کنترل و مسئولیت پذیری اجتماعی با میانجی گری اخلاق حرفه ای انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی ناحیه یک و دو شهرری (1160 نفر) بوده است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، 218 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری طبقه ای متناسب می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه کانون کنترل با پایایی (84/0=α)، اخلاق حرفه ای با پایایی(96/0=α) و مسئولیت پذیری اجتماعی(91/0=α) استفاده شد که روایی محتوایی آنها با استفاده از نظرات متخصصان بررسی و تایید گردید. همچنین روایی سازه پرسشنامه ها نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید گردید. یافته ها نشان داد، از میان مؤلفه های اخلاق حرفه ای، مولفه عدالت و مولفه مسئولیت پذیری قابلیت پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی را داشته است. مدل یابی معادلات ساختاری نیز حاکی از تأثیر کانون کنترل بر اخلاق حرفه ای(50/0=γ) و مسئولیت پذیری اجتماعی(14/0=β) بوده است. هم چنین اخلاق حرفه ای به طور مستقیم بر مسئولیت پذیری اجتماعی(54/0=β) تأثیرگذار بوده است. نهایتاً، کانون کنترل، با میانجی گری اخلاق حرفه ای بر مسئولیت پذیری اجتماعی(06/0=γ) تأثیرگذار بوده است. نتایج نشان داد، مسئولیت پذیری اجتماعی معلمان ریشه در حاکمیت اخلاق حرفه ای بر بینش، منش و کنش آنان که خود ناشی از وضعیت کانون کنترل (درونی یا بیرونی) افراد دارد. بنابراین اگر معلمان مسئولیت اعمال خود را بپذیرند و موفقیت ها و شکست ها را به عوامل درونی نسبت دهند، در مسیر اخلاق حرفه ای حرکت کرده و نه تنها ملبس به اخلاق در بعد الهی و فردی خواهند بود، بلکه نسبت به دیگران و محیط پیرامون خود احساس مسئولیت خواهند کرد.
کانون کنترل انسان در قرآن با تاکید بر مفهوم جبر و اختیار
حوزه های تخصصی:
سلامت انسان در تمام حیطه ها به شدت متاثر از سبک زندگی اوست. و از طرفی سبک زندگی و اعمال و رفتار از فرآیندهای ذهنی، روانی و سبک اندیشه انسان نشأت می گیرد و کانون کنترل شخصیت انسان کیی از مواردی است که تأثیر مهمی بر شیوه تفکر و رفتار افراد می گذارد. شواهد پژوهشی نشان می دهد بسیاری از مسائل و مشکلات انسا نها ناشی از اعتقاد به احاطه کنترل بیرونی بر افراد است لیکن تاثیر مثبت کنترل درونی بر افراد به چه میزان است؟ و آیا کنترل بیرونی نقش مثبتی در این زمینه ندارد؟ بررسی مفاهیم قرآنی و به خصوص مفاهیم مرتبط با جبر و اختیار نشان می دهد که گفتمان قرآنی بر نفی اختیار محض و تاثیر محدودی از جبر بیرونی بر افراد است لذا نگرش به کانون کنترل از زاویه دید قرآن کریم، طریقی میان کنترل درونی و بیرونی را نشان می دهد.
وضعیت کانون کنترل بر سلامت و ارتباط آن با رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در جمعیت بالای پانزده سال شهر بندرعباس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵۵
۱۶-۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کانون کنترل بر سلامت عبارت است از درجه باور و اعتقاد فرد به این امر که سلامت او تحت کنترل عوامل درونی یا عوامل بیرونی است. هدف این مطالعه تعیین وضعیت کانون کنترل بر سلامت و ارتباط آن با رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در جمعیت بالای 15 سال شهر بندرعباس بود. روش کار: این مطالعه مقطعی در سال 1391 در جمعیت بالای 15 سال بندرعباس انجام شد. فرم A پرسشنامه والستون و پرسشنامه رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در اختیار 830 نفر قرار گرفت و 687 نفر آنها را به طور کامل تکمیل کردند. جهت پیش بینی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت از روی مؤلفه های کانون کنترل سلامت از رگرسیون چند متغیره استفاده شد . یافته ها: میانگین سن افراد مورد مطالعه (1/12= SD ) 3/34 سال و 8/49 درصد آنها مرد بودند. بین میانگین امتیاز کانون کنترل درونی، شانس و قدرت دیگران اختلاف آماری معناداری وجود داشت (0001 p< ).کمترین میانگین مربوط به کانون کنترل شانس (3/21)، و بالاترین میانگین مربوط به قدرت دیگران (3/30) و کانون کنترل درونی (3/30) بود. بر اساس تحلیل رگرسیون، کانون کنترل درونی (001/0> p ، 23/0= β ) و قدرت دیگران (001/0> p ، 29/0= β ) بطور معنی داری متغیر پاسخ یعنی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت را تبیین می کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد برای ارتقاء رفتارهای سلامتی بایستی بیشتر بر باورهای افراد مبنی بر تأثیر عوامل درونی و توانایی خودشان و همچنین تأثیر افراد مهم برکنترل عوامل بیرونی، محیطی و شانس تمرکز نمود و آنها را تقویت کرد.