مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
مهارتهای زندگی
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مطالعه تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عملکرد کودکان دبستانی مدرسه ای در تهران بررسی گردید.
روش: در یک بررسی قبل و بعد، اثر برنامه آموزش مهارت های زندگی بر 26 نفر از دانش آموزان کلاس چهارم یکی از دبستان های ناحیه هشت آموزش و پرورش تهران بر اساس راهنمای مربوط به کودکان دبستانی، بررسی گردید. نمونه گیری به روش در دسترس و از طریق مراجعه به مدرسه محل تحصیل دانش آموزان بود. مهارت ها در سه سطح دانش آموزان، معلمان و والدین به وسیله دو فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان آموزش داده شد. پس از انجام مداخلات و تکمیل پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ)، نتایج قبل و بعد مقایسه شدند.
یافته ها: تغییر رو به کاهش نمره شاخص کل مشکلات بعد از مداخله معنی دار بود، ولی در سایر شاخص ها یعنی نشانه های سلوک، هیجانی، بیش فعالی، مشکلات ارتباطی با همسالان و بروز رفتارهای جامعه پسند تفاوت قبل و بعد معنی دار نبود.
نتیجه گیری: برنامه بهداشت روان در مدارس ممکن است بتواند از مشکلات دانش آموزان بکاهد و توانمندی آنها را ارتقا دهد.
آموزش مهارتهای زندگی برای کاهش افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر به مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان پرداخت. 62 دختر دانش آموز سال سوم راهنمایی به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی هفته ای دو بار و طی 12 جلسه دو ساعته، مهارتهای زنـدگی را آموزش دیدند. هر دو گروه، مقیاس افسردگی کودکان (لانگ و تیشر، 1983) را قبل و بعد از آموزش تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی، نشانه های افسردگی، مشکلات اجتمـاعی و اشتغـال ذهنی با بیماری و مرگ را به گونـه ای معنادار کاهش می دهد، اما از لحاظ پاسخ عاطفی، احساس گناه، حرمت خود و خوشی و لذت بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین به نظر می رسد برای بهبود کامل نشانه ها به دوره های طولانی تر آموزش نیاز است.
"
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز فاطمه زهرا (س) اصفهان در سال 1386 بود. پژوهش از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نابینای این مرکز تشکیل می دادند که از بین آنها دختران بین سنین 20 تا 40 سال به دلیل توانایی درک بهتر جلسات برای تحقیق مد نظر قرار گرفتند و از میان آنها 26 نفر به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه 13 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته و 2 روز در هفته تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق زیر مقیاس روابط بین فردی از پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (1384)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ابراز وجود آلبرتی و آمونز بود. نتایج این پژوهش استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و ابراز وجود دختران گروه آزمایش تاثیر مثبت معنادار داشته است (001/0>P)، ولی بر روابط بین فردی آنها تاثیر معناداری نداشته است (05/0>P).
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش میل به قلدری دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
219 - 242
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان می دهد که مداخله های درمانی مناسب می تواند به میزان بسیار بالایی، پیامدهای قلدری نوجوانان را کاهش دهد، این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش میل به قلدری دانش آموزان پسر دوره تحصیلی متوسطه اول شهر، شهرکرد انجام شده است.
روش شناسی: نوع پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر، شهرکرد که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. به منظور اجراءی پژوهش تعداد 60 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (در هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) در برنامه آموزش مهارت های زندگی شرکت کردند، ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. آزمودنی ها پس از یک ماه، مورد بررسی مجدد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به طور معناداری باعث کاهش نمره کلی پرسشنامه مقیاس قلدری ایلی نویز در گروه آزمایش شده است.
نتیجه گیری: با توجه به اثبات اثربخشی روش آموزش مهارت های زندگی در کاهش نمرات قلدری دانش آموزان، لزوم اهمیت بکارگیری روش های نوین آموزشی بایستی مدنظر مربیان قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های ده گانه زندگی بر خودکارآمدی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارتهای دهگانه زندگی بر خودکارآمدی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه 91 به - دانشجویان آموزشکدههای فنی و حرفهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج سال تحصیلی 92 تعداد 4000 نفر بود. از میان آنها تعداد 70 دانشجو به شیوه تصادفی ساده انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه 35 نفر جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر ( 1982 ) که در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و بعد از دو ماه در مرحله پیگیری اجرا شد. برنامه آموزشی مهارتهای دهگانه زندگی سازمان بهداشت جهانی ( 1998 ) در 10 جلسه 90 دقیقهای هفتهای 1 بار در گروه آزمایش اجرا گردید. یافتهها: نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی ازجمله خودآگاهی، همدلی، برقراری ارتباط مؤثر، مدیریت خشم، روابط بینفردی مؤثر، رفتار جرأتمندانه، حل مسئله، مقابله با استرس، تصمیمگیری و تفکر خلاق میزان بهصورت معناداری خودکارآمدی دانشجویان را افزایش داده و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجهگیری: آموزش مهارتهای زندگی را بهعنوان روشی مؤثر برای تقویت و افزایش خودکارآمدی دانشجویان میتوان در نظر گرفت.
رابطه ی علّی سلامت روان، سبک زندگی، مهارت های زندگی و کیفیت زندگی زناشویی با میانجی گری باورهای ارتباطی، بخشودگی و انتظارات قبل از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
87 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی سلامت روان، سبک زندگی و مهارت های زندگی و کیفیت زندگی زناشویی با میانجی گری باورهای ارتباطی، بخشودگی و انتظارات قبل از ازدواج در کارکنان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی شهر بندرعباس بود. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه آماری را تمامی کارکنان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان هرمزگان تشکیل می دادند که به روش تصادفی 297 نفر زن و مرد از بین این دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه سلامت روان( GHQ )، پرسشنامه سبک زندگی ( LSQ )، پرسشنامه مهارت های زندگی، فرم کوتاه 40 ماده ای (LSI-FFI) ، باورهای ارتباطی (RBQ) ، پرسشنامه بخشودگی( FFS )، انتظارات قبل از ازدواج (MES) و فرم تجدید نظر شده مقیاس کیفیت زندگی زناشویی (RADS) بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد انتظارات ازدواج، باورهای ارتباطی و بخشودگی را پیش بینی می کند. ضریب استاندارد مسیر انتظارات ازدواج بر باورهای ارتباطی 2/0 و ضریب استاندارد مسیر انتظارات ازدواج بر بخشودگی 26/0 است. بنابراین انتظارات ازدواج علاوه بر تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی زناشویی، از طریق باورهای ارتباطی و بخشودگی به صورت غیر مستقیم کیفیت زندگی زناشویی را پیش بینی می کند. متغیرهای پژوهش در مجموع 53 درصد از واریانس کیفیت زندگی زناشویی را تبیین می کنند. علاوه براین متغیرهای سلامت، سبک زندگی، مهارت های زندگی و انتظارات ازدواج 42 درصد از واریانس بخشودگی و 59 درصد از واریانس باورهای ارتباطی را تبیین می کنند. متغیرهای سلامت، سبک زندگی و مهارت های زندگی 36 درصد از واریانس انتظارات ازدواج را تبیین می کنند.
بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر خود کار آمدی و افزایش شادکامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه 4 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
76-96
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی مهارتهای زندگی بر خودکار آمدی و افزایش شادکامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه چهار شهر اصفهان انجام شد. روش : به لحاظ ماهیت و اهداف این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش نیمه تجربی ،پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه اماری انتخاب شدند؛ بدین صورت که ابتدا یک دبیرستان دخترانه و سپس 100 نفر به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ها بین انها توزیع و سپس 40 نفر از دانش آموزان که در مقیاسهای خود کار آمدی و شادکامی نمره پایین تری داشتند به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (20 دختر در گروه آزمایش و 20 دختر در گروه کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد و پرشسنامه خودکار آمدی شرر استفاده شد. دادها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی تأثیر معناداری بر خود کار آمدی و افزایش شادکامی دانش آموزان داشته است. نتیجه گیری: با آموزش مهارت های زندگی، فرد قادر خواهد بود ضمن آگاهی از خود و توانایی هایش، موقعیت های استرس زا را شناخته و کنترل نماید و در نتیجه با احساس رضایت بیش تری که از خود و محیط اطراف خویش به وی دست می دهد، احساس شادکامی بیشتری نماید.
تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانشجویان دختر
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۹
111-119
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانشجویان دختر رشته راهنمایی و مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوسنگرد بود. نمونه تحقیق شامل 40 نفر از دانشجویان بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند. قبل از مداخله متغیر مستقل یعنی آموزش مهارتهای زندگی، از گروه آزمایش و کنترل با استفاده از ابزار سلامت روان(SCL25)، پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارتهای زندگی را دریافت نمودند و پس از گذشت دو ماه، از آزمودنیها پس آزمون بعمل آمد و مجدداً بعد از یک ماه آزمون پیگیری از دو گروه گرفته شد. نتایج حاصل از یافته ها، با استفاده از تحلیل کواریانس، نشان داد که تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل در سطح 0/001>P معنادار است. این مطلب بیانگر آن است که آموزش مهارتهای زندگی منجر به افزایش سلامت روان دانشجویان شده است.
بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل که به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گردید، چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونی تر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین 276 دانش آموز پسر مقطع متوسطه اول، 30 دانش آموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل 15 دانش آموز بود. پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید. پس از نمره گذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی می تواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی) پرسشنامه مذکور می باشد. بنابراین می توان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنی ها داشته است. اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل می توان گفت، با توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونی تر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.
بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر یادگیری مهارت های زندگی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بریادگیری مولفه های مهارتهای زندگی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر شهر تبریز بود که در سال تحصیلی 98-97 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 60 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه در هر دومرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه مهارتهای زندگی را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کوواریانس بررسی شدند. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات اعضای گروه آزمایش در مولفه های همدلی، بین فردی، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، حل مساله، خودآگاهی، تصمیم گیری و ارتباط موثر، بیشتر از گروه گنترل می باشد اما در مدیریت هیجانات و مقابله با استرس گروه کنترل نمرات بیشتری نسبت به گروه آزمایش بدست آورده است. درنتیجه آموزش تفکر انتقادی اثربخش بوده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان دادکه با آموزش تفکر انتقادی می توان برنامه هایی برای افزایش و بهبود مولفه های مهارتهای زندگی تدارک دید.
بررسی وضعیت مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان و مدیران شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت مهارت های زندگی دانش آموزان در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان و مدیران شهر کرمانشاه انجام شده است. پژوهش ترکیبی و شامل دو بخش کیفی و کمی است، بخش اول پژوهش،کیفی و روش آن توصیفی و شامل؛ تحلیل اسنادی و نیز تحلیل محتوا با رویکرد کاربردی است. جامعه تحلیلی شامل متون و منابع مرتبط با حوزه مهارت های زندگی در دسترس بود که در این بین20 منبع داخلی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی )چک لیست( مهارت های زندگی استفاده شده است و ابزارهای اندازه گیری، فرم فیش برداری و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. در بخش دوم روش پژوهش کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان و مدیران دوره ابتدایی مدارس دولتی در شهر کرمانشاه بود که از این بین 100 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها در این بخش، پرسشنامه محقق ساخته بود. برای اطمینان از روایی صوری این پرسش نامه، چند تن از متخصصان علوم تربیتی آن را بررسی و پس از انجام برخی اصلاحات، مورد تایید قرار دادند. در ادامه روایی سازه پرسش نامه نیز مورد بررسی و تایید قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که براساس منابع مورد مطالعه برای مهارت های زندگی در سه بخش دانش(4 تم اصلی) در توانش(11تم اصلی) و نگرش(7تم اصلی) و در مجموع 69 مقوله به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد وضعیت موجود مهارت های زندگی در مقطع ابتدایی مناسب نیست.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان، جرأت ورزى و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
51 - 43
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی به روش نیمه آزمایشی با گروه کنترل، همراه با پیش آزمون و پس آزمون انجام یافته است. جامعه آماری دانش آموزان دختر ششم ابتدایی شهر سقز در سال تحصیلی 400-99 بودند. وآزمودنی ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) مورد آزمون قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش مهارت های زندگی را در 10 جلسه60 دقیقه ای دریافت کردند اما به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. جهت جمع آوری داده ها از الف) پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ب) پرسشنامه جرأت ورزى گمبریل و ریچی ج) پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها کوواریانس چندمتغیری به کار گرفته شد. نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی در بهبود سلامت روانی، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی، دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در سطح تأثیر معنی داری دارد. برنامه آموزشی مهارت زندگی باعث افزایش سلامت روان، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شد؛ بنابراین برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت زندگی به دانش آموزان این گروه سنی اهمیت ویژه ای دارد. یافته ها اهمیت و لزوم گنجاندن برنامه آموزش مهارتهای زندگی را در مدارس ابتدایی متذکر می سازد.
مقایسه تأثیرآموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر هوش هیجانی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
168-151
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر هوش هیجانی دانش آموزان دختر بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 60 نفر از دانش آموزان پایه نهم دبیرستانهای دخترانه ناحیه 3 تهران (روشنگران، بامداد پارسی، نرجس) در سال تحصیلی 99-1398 که دارای نمرات پایین تر در مقیاس هوش هیجانی بار- آن (1997) بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفری) قرار گرفتند. برای گروه اول آموزش مهارتهای زندگی (10 جلسه: هر هفته یک جلسه یک ونیم تا دو ساعته) و برای گروه دوم آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه: هر هفته یک جلسه دو ساعته) اعمال شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. همه آزمودنیها پیش از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (1997) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات در متغیر هوش هیجانی و مؤلفه های آن در گروه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش مهارتهای زندگی و در گروه آموزش مهارتهای زندگی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون به طور معنا داری افزایش یافته است. در کل می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان دختر مؤثرتر از آموزش مهارتهای زندگی است.
بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان درس مهارت های زندگی در مقطع متوسطه بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انجام مطالعات کاربردی در جهت ارزیابی میزان برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای، امری ضروریست. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ص لاحیت ه ای حرف ه ای معلم ان دوره متوسطه اول در درس مهارت های زندگی بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان، انج ام ش ده است. روش ها: پژوهش حاضر در سال تحصیلی96-95 با استفاده از روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه اول در شهر شیراز بود که در در سال تحصیلی 97-1396، مشغول به تحصیل بودند و از بین آنها 385 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از طریق فرمول تعیین حجم نمونه مورگان و کرجسی، به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شده و در پژوهش مشارکت داده شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته صلاحیتهای حرفه ای معلم بود و تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و شاخص های آماری فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس، تحلیل عاملی تاییدی و آزمونT وابسته استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون t وابسته نشان داد بین وضع موجود و مطلوب صلاحیتهای حرفه ای معلمان در هر سه صلاحیت مورد بررسی، تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P≤) و به عبارتی برای رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. نتیجه گیری: با نظر به نتایج اکتسابی از مطالعه حاضر که بیانگر عدم برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای بود، ضروری است مواردی نظیر رعایت دقیق اصل شایسته محوری در گزینش معلمان، توجه به مولفه های رفاهی و معیشتی معلمان، برگزاری دوره های نوین ضمن خدمت، برگزاری کارگاه ها و جلسات آموزشیِ مشارکت محور، تدوین نظام جامع ارزیابی از فعالیتهای حرفه ای معلمان، انجام نظارت سازمان یافته و همچنین انجام اقدامات اصلاحی در این زمینه، مورد توجه قرار گیرد و بستر مناسبی در جهت ارتقا و توسعه صلاحیتهای حرفه ای معلمان، فراهم گردد.
ارائه الگوی مدیریت اجرای آموزش مهارت های زندگی دانش اموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این مقاله به ارائه الگوی اجرایی آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی بر اساس مدل 4H با استفاده از پژوهش ترکیبی پرداخته است. با مطالعه ادبیات پژوهش، ابعاد، مولفه ها و شاخص ها شناسایی شده و نتیجه در قالب الگوی اجرایی ارائه شده است. روش شناسی پژوهش : جامعه آماری در بخش کمی معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در شهرستان رفسنجان شامل 1457 نفر هستند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه حداقل 304 نفر برآورد شد و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور تبیین بهتر نتایج و آشکار شدن موارد مغفول در فاز کمّی، 13 مصاحبه عمیق در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در خصوص مولفه های آموزش مهارت های زندگی و عوامل سه شاخگی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن به وسیله تحلیل عاملی تاییدی و هم چنین روایی صوری و پایایی توسط محاسبه آلفای کرونباخ بترتیب با مقادیر 830/0 و 81/0 سنجیده و الگوی اجرایی تحقیق با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه و هم چنین بهره گیری از فنون آمار توصیفی، استنباطی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : الگوی پژوهش با 15 مولفه مهارت زندگی و 10 مولفه از عوامل سه شاخگی ارائه گردید. بحث و نتیجه گیری: یکی از مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر مهارت های زندگی، کتاب درسی یکی از عوامل زمینه ای است که میتواند 6 مولفه از مهارت های زندگی را شامل: ارتباطات، مهارت های قابل عرضه، خود مسوولیتی، اخلاق کاری، مدیریت، مهارت های زندگی سالم را پیش بینی کندو مهم ترین مولفه تاثیرگذار بعدی بر مهارت های زندگی، جامعه از عوامل رفتاری است که قابلیت پیش بینی 5 مولفه از مهارت های زندگی از جمله: تصمیم گیری، تفکر خلاق، هدف گذاری، حل مساله و خودآگاهی را دارد و مولفه های تاثیرگذار بعدی از عوامل سه شاخگی خانواده، تلویزیون و مدرسه هر کدام با قابلیت پیش بینی 3 مولفه از مهارت های زندگی هستند.
بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زوج های جوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره جویا شهر گرگان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
149-133
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جامعه ایران، جامعه ای درحال گذر محسوب می شود که دچار چالشهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی شده است. در این میان خانواده به عنوان مهم ترین بخش ساختار جامعه و مأمنی برای آسایش افراد، در عرض چند دهه اخیر دچار تحولات و چالشهای بسیاری شده که به دنبال خود، عدم یا تضعیف رضایت زناشویی در زوجین را در پی داشته است. لذا این پژوهش در نظر دارد تا اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زوجهای جوان را بررسی کند. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بوده با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل تصادفی انجام گرفته است. تعداد شرکت کنندگان در گروه مداخله 28 نفر و در گروه کنترل 32 نفر بود. گروه مداخله در 8 جلسه آموزش مهارتها ی زندگی شامل خودآگاهی، حل مسئله، تصمیم گیری، ارتباطات مؤثر، روابط بین فردی، رفتار جرأتمندانه شرکت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار این مطالعه پرسشنامه زوجی 35 سؤالی انریچ بود. جهت تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها : آموزش مهارتها ی زندگی بر افزایش سطح رضایت زناشویی در زوجهای جوان تأثیر داشته است. همچنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل در متغیر های مورد بررسی (رضایت زناشویی، ارتباطات) تفاوت وجود داشته و آموزش مذکور تأثیری بر حل تعارض و تحریف آرمانی نداشته است. بحث: به منظور افزایش رضایت زناشویی زوجهای جوان، می توان از آموزش مهارتهای زندگی استفاده کرد. گرچه این آموزش بر تواناییها ی حل تعارض و تحریف آرمانی تأثیری نداشته است، لذا به نظر می رسد به منظور بهبود وضعیت در این دو توانایی، باید از بسته های آموزشی دیگر استفاده شود.