مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تئاتر
در این پایان نامه هدف بررسی تأثیر استفاده از رسانه های دیجیتال بر تئاتر معاصر است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و رویکرد نظری برای تحلیل یافته ها، نظریه کنش ارتباطی هابرماس است. نتایج نشان دادند یکی از جلوه های بصری و رسانه های تصویری که تحول و نوآوری ویژه ای را در تئاتر به وجود آورده است استفاده از تکنیک ویدئو و ... بود که دید مخاطب را علاوه بر رویدادهای زنده و طبیعی که همیشه در صحنه جاری بود متوجه نوع دیگری از رویداد کرد. حال آنکه نه تنها جلوه های اپتیکی و زیباشناسی در استفاده از بکارگیری ویدئو بر جذابیت تئاتر افزوده بلکه ورای آن با مضمون و محتوای مستور در فیلم های آموزشی و مستندی که بر پرده نمایش ظاهر می گردد، انقلابی عظیم در افزایش سطح سواد و آگاهی های مخاطب بوجود می آورد. همان طور که هدف کنش ارتباطی دست یابی به تفاهم ارتباطی است هدف رسانه در تئاتر نیز بوجود آوردن یک حس تعامل و تفاهم مشترک در مخاطب نمایش است.
تفاوت های هدایت بازیگر در تئاتر و سینما با تاکید بر روش های هدایت بیان و بدن بازیگر
کارگردانی و هدایت بازیگر در تصویر نسبت به نمایش، از اندازه کمتری برخوردار است و متفاوت است. در حقیقت به دلیل نوع برخورد با مخاطب که گستره ارائه آن هاست با یکدیگر اختلاف ایجاد می کنند. برای تحقیق در این گستره باید هر دو (نمایش، تصویر) جداگانه بررسی شده تا به تفاوت ها پی برده شود و این در بدن و بیان و کادر شکل می گیرد و هدایت آن ها در جاهایی یکسان و در بسیاری متفاوت است. آموزش و شناسایی جایگاه های برخورد این دو گستره نیازمند دانش و تجربه ی فراوان و تحلیل و چالش و کاوش است تا بتوان در این دو گستره به خطا نرفت.
مروری بر اهمیت نشانه شناسی در هنر تئاتر و عناصر نمایشی
تئاتر مجموعه ای از نظام های نشانه ای است. بنابراین این نشانه ها هستند که نمایش را از یک شکل اجرایی عادی و معمولی به اثری اندیشه ای و مورد نظر مخاطب تبدیل می کنند. نمایش امروز در زندگی و فرهنگ مردم جایگاه ویژه ای پیدا کرده است اگرچه در گذشته بیشتر در جشن ها یا مراسم ها برای توده مردم اجرا می شد اما امروز به یکی از اشکال هنرهای ارتباطی و اندیشه ای تبدیل شده است که رفتارهای انسان امروزی را در اجتماع که پایه های فرهنگی آن جامعه است تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله نگارنده پس از بررسی تاریخچه و ریشه شناسی این هنر در قسمت دوم این مطالعه نیز، با مد نظر قرار دادن اطلاعات در قسمت های اول به بحث شناخت نشانه در عناصر نمایش اشاره شده و عناصر مختلف را تمرکز بر ارکان واقع گرایی و رئالستیک از منظر نشانه شناسی مرور می کند.
بازتاب اندیشه کیرکگارد در آثار هنری (نمایشی) سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
۲۴۷-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
سارتر فیلسوف بزرگ و هنرمندی خلاق است که اندیشه های اگزیستانسیالیسم را به طور ماهرانه در آثار هنری به ویژه در آثار نمایشی به تحریر درآورده است. اما هدف این مقاله، بررسی و نقد تلاش های سارتر است که خواسته «اندیشه های فلسفی اگزیستانسیالیسم را مانند «فاصله گذاری» «نگاه» و «انتخاب» و غیره هم به سبک اجرا، نگارش، کارگردانی، بازیگری و حتی صحنه و تماشاچی تعمیم دهد. در این راستا، ضمن ابراز نظریات استه تیک در هنر در این موارد و موضوعات، نظریات سارتر از جمله «تئاتر موقعیت» «تحلیل روانی»، «زمان»، «مکان» و موارد مطرح شده در بالا که در تئاتر و سینما رمان مورد بحث قرار گرفته است و سارتر بر بنیاد ایده های فلسفی اش ابراز نموده است، به روش تطبیقی و توصیفی، تحلیلی و با شیوه آزمایشات و تجربیات شخصی در عرصه کارگردانی تئاتر و فیلم و سریال را به مقایسه می گذاریم و به پاسخ این سؤال که آیا این نظریات در همه هنرها و همه سبک های هنری و مکاتب به ویژه سینما و تئاتر مصداق دارد یا ندارد، به بحث و بررسی می پردازیم تا روشن شود که آیا این نظریات و تعمیم هایی که در ذهن سارتر می گذرد تا چه اندازه مورد تأیید صاحبان فن و نظریه پردازان دسته تیک در هنر می باشد؟ سارتر اگرچه مباحث فوق را در حضور آلبرکامو، ژان کوکتو، ژان لویی بارو از بزرگان هنر فرانسه به بحث و گفتگو گذرانیده است ولی ضمن تقدیر و پاسداشت سارتر به عنوان یک فیلسوف و نویسنده تئاتر، برخی نظریات او در عرصه بازیگری، صحنه، تئاتر و سینما و تماشاچی و حتی نگارش نه تنها عمومیت ندارد، بلکه در مواردی از اندیشه هایی خام و گاه دستوری و ذهنی و غیرواقعی، برخوردار بوده اند و در این مقاله از دیدگاه استه تیک در هنر به اثبات آن مبادرت ورزیده ایم.
تفکیک سازی روان درمانی های مبتنی بر نمایش: تئاتردرمانگری، روان نمایشی و نمایش درمانگری
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین اصطلاحات تئاتردرمانگری، روان نمایشی و نمایش درمانگری بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی و از نوع بنیادی بود. به منظور اجرای این پژوهش، منابع مربوط از بانک های اطلاعاتی داخلی و خارجی و کتاب های معتبر در این زمینه تحلیل و بررسی شدند. یافته ها: در این مطالعه، اصطلاحات تئاتردرمانگری، روان نمایشی و نمایش-درمانگری تعریف شدند و تاریخچه هریک از این مدل های درمانی به طور مختصر بیان گردید. همچنین شباهت ها و تفاوت های نمایش درمانگری و روان نمایشی از لحاظ پایه های نظری، ساختار، فن و اجرا تبیین شد. نتیجه گیری: تئاتردرمانگری، روان-نمایشی و نمایش درمانگری، مدل های درمانی مبتنی بر نمایش هستند که هر کدام از ساختاری منحصر به فرد برخوردارند. این در حالی است که در برخی از مطالعات داخلی، شاهد اختلاط این مدل های درمانی یا ابهام در مدل به کاررفته هستیم. طبق جست وجوهای انجام شده، مطالعه ای درباره تببیین این سه مدل درمانی صورت نیافته است. نظر به تفاوت های میان این مدل-های درمانی لازم است که به هنگام تدوین مطالعه مبتنی بر هر کدام از مد های تئاتردرمانگری، روان نمایشی و نمایش-درمانگری، به ساختار و فرایند خاص آن مدل دقت گردد و برنامه مداخلاتی متناسب با ساختار و فنون مدل انتخاب شده، پیاد سازی شود.
نقش زنان در جریان سازی فرهنگی تئاتر به مثابه یک رسانه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هنر مهم ترین دستاورد انسان در زمینه های فهم و احساس های انسان ها می باشد که از با انواع صور مختلف هنر، از آثار کلامی و ادبی گرفته تا هنرهای تصویری و دیداری، موسیقی و هنرهای نمایشی، خود را متبلور می کند. سیر تحول نقش زنان در عرصه های هنری، متأثر از شرایط و مقتضیات فرهنگی، اجتماعی هر دوره ای، می باشد.روش: رویکرد این پژوهش کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روش پژوهش استفاده می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل مصاحبه با تعداد 13 نفر از صاحب نظران و دست اندرکاران حوزه هنرهای نمایشی می باشد. تعداد مشارکت کنندگان بر اساس اشباع داده ها، تعیین گردید. در این تحقیق از مجموع 424 داده ی خام، 315 مفهوم از داده های اولیه استخراج گردید که از میان آن مفاهیم به 24 خرده مقوله و 8 مقوله، دست یافتیم. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تأثیرگذاری زنانه در روند توسعه و نگاه فراجنسیتی، از عوامل علّی در پدیده برساخت هویت زنانه و نقش مثبت هویت برساختی مدرن و نیز نقش مهم زنان در عرصه هنر و خانواده، از شرایط مداخله گر به وجود آورنده پدیده محوری به شمار می آیند.نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد که "برساخت هویت زنانه" به عنوان پدیده محور نقش زنان در جریان سازی فرهنگی، می باشد. زن امروز اگر چه به طور کامل نتوانسته از هویت سنتی و دینی و ملی خود که او را با انواع کلیشه ها و قالب های محدود کننده جنسیتی، بیرون جهد، اما توانسته گام در مسیر کما بیش انتخابی هویتی نوین و برساخته، نهد.
فراز و فرود تئاترهای لاله زار در فاصله سال های 1320 تا 1357 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دوره ناصری تا اواسط حکومت پهلوی دوم خیابان لاله زار یکی از کانون های اصلی تجددگرایی در شهر تهران بود. تعداد قابل توجهی از سالن های تئاتر و سینما و کافه ها و دفاتر برخی از مطبوعات آن دوره در این خیابان قرار داشتند. نکته مهم این است که اطلاعات ما درباره بسیاری از این موارد محدود و غیردقیق است. به عنوان نمونه می توانیم به پیشینه پژوهش در مورد تئاترهای لاله زار اشاره کنیم. این تئاترها از اواخر دوره قاجار تا زمان وقوع انقلاب اسلامی از مهم ترین مراکز نمایشی شهر تهران بوده اند. با این حال پژوهش های کافی و روشنگر درباره وضعیت این تئاترها در بخش قابل توجهی از این دوره در دست نیست. ما در مقاله ای به بررسی وضعیت تئاترهای لاله زار از سال 1288 شمسی (زمان نخستین اجرا در طبقه فوقانی مطبعه فاروس) تا سال 1320 شمسی پرداخته ایم. در این پژوهش به دنبال توضیح وضعیت تئاترهای لاله زار در فاصله سال های 1320 تا سال 1357 شمسی هستیم. پرسش اصلی این پژوهش این است که چه عواملی در فراز و فرود تئاترهای لاله زار در فاصله زمانی میان سالهای 1320 تا 1357 شمسی مؤثر بوده اند؟ برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره برده ایم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پی گسترش آزادی های سیاسی و اجتماعی پس از شهریور 1320 تمایل به اجرای تئاتر فزونی گرفت و گروه های گوناگون تئاتر شروع به کار کردند. در این دوره اجراهای گروه نوشین در تئاترهای فرهنگ و فردوسی سبب افزایش سطح کیفی سایر تئاترها شد. پس از کودتای 28 مرداد و در جریان بازداشت افراد وابسته به جبهه ملی و حزب توده، تعدادی از هنرمندان تئاتر نیز بازداشت شدند. با این حال تئاترهای لاله زار دچار مشکل جدی نشدند و به کار خود ادامه دادند. البته استقبال مردم از سینما در دهه 1330 سبب شد که تئاترهای لاله زار دچار مشکل اقتصادی شوند و از سال 1335 به اجرای آتراکسیون روی بیاورند. ضمناً در نتیجه توسعه جغرافیایی شهر تهران از اواسط دهه 1330 به تدریج افراد ثروتمند و اعضای طبقه متوسط به جای تئاترهای لاله زار به مراکز تفریحی دیگری روی آوردند و فرودستان مراجعان اصلی این تئاترها شدند. سرانجام در دوره وقوع انقلاب اسلامی تغییراتی جدی در وضعیت تئاترهای لاله زار پدید آمد.
تحولات سیاستگذاری در تئاتر ایران (1368 تا 1388 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از شناسایی انواع سیاست های هنری اتخاذی از سوی دولت های ایران مابین سال های ???? (آغاز دوره اول ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی) تا ???? (پایان دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی-نژاد) در حوز? تئا تر. به این منظور کلیه مصوبات دولت ها طی این سال ها، که در عنوان یا متن آن ها کلمات تئا تر، نمایش، نمایشی و هنرهای نمایشی آمده است (??مورد)، شناسایی شده و تمامی آن ها مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اند. مقوله-بندی این پژوهش بر اساس مدلی انجام شده که سیاست های هنری را در چهار طبقه: تسهیل گر، حامی، معمار و مهندس تقسیم بندی کرده است. با ارتقاء و بومی سازی مدل، مقولات به واسط? شاخص های نحو? سرمایه گذاری، ابزار، تحرک سیاسی و هدف شناسایی شده اند (?? مورد شاخص در کل ?? مصوبه). نتایج تحقیق نشان می دهد که در روند بیست سال? مورد بررسی، دولت ها در مصوبات مربوط به تئا تر به ترتیب اقدام به سیاست گزاری از نوع معمار (??/??%)، حامی (??/??%)، مهندس (??/??%) و تسهیل گر (??/??%) نموده اند. همچنین دولت ها در مصوبات مربوط به حوز? تئا تر به ترتیب از شاخص های ابزار (?/??%)، هدف (??/??%)، نحو? سرمایه گذاری (??/??%) و تحرک سیاسی (??/?%) استفاده کرده اند. ضمن اینکه اولویت دولت ها در به کارگیری انواع سیاست ها و شاخص ها با یکدیگر تفاوت داشته است.
شیرین در گفتمان اسطوره ای معاصر و بازنمود آن در هنرهای نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های زنانه در ادبیات و هنر ایرانی حضوری کم رنگ دارد که بیانگر گذشته ای تک صداست. امروزه، در جهان چند صدایی معاصر و با حضور زنان، اسطوره های زنانه اهمیت یافته و بخش قابل توجهی از هنر و ادبیات را به خود اختصاص داده اند. یکی از مهم ترین این اسطوره ها در ادبیات و هنر ایرانی اسطوره «شیرین» است. که به تنهایی و یا گاه با خسرو و فرهاد سه گانه ای را شکل می دهند که موضوع آفرینش آثار متعدد ادبی و هنری در حوزه های گوناگون بوده اند که بازتاب تفاوت در سلیقه های مولفان، گرایش ها و کشش های فرهنگی در هر زمان را می توان در آن جست. این مقاله تجلی شخصیت اسطوره ای شیرین در برخی از حوزه های هنر معاصر را در رویکرد گفتمان اسطوره ای مورد مطالعه قرار می دهد. این ترجمه های بینانشانه ای یعنی انتقال روایت کلامی به روایت های نمایشی و موسیقایی نیازمند تحلیل بینامتنی و بیش متنی خواهد بود. پرسش اصلی این است که چه شرایط و عواملی موجب بازآفرینی اسطوره شیرین در هنر معاصر ایرانی گردیده است؟ چه دگرگونی هایی در ترجمه بینانشانه ای از نظام کلامی به نظام های دیگر رخ داده است؟ لذا ابتدا به حضور شیرین در ادبیات ایرانی پرداخته خواهد شد و سپس تصویر این شخصیت در تئاتر، سینما و موسیقی مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
درآمدی بر اقتصاد تئاتر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با نگاهکلی به اقتصاد هنر و با در نظرگرفتن اصول و دیدگاه های اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه امروز ایران، رابطه اقتصاد وتولید تئاتر مورد بررسی قرار گرفته است. اگر به تئاتر به عنوان یک محصول فرهنگی بنگریم که از ساز و کارهای مختلف تولید تا اجرا برخوردار است و مانند هر کالای دیگری قابلیت مصرف شدن دارد، بطوری که بخشی از نیازهای انسانی ما را تامین می کند، می باید همانند هر کالای دیگری به توازن میانه هزینه ها ودرآمدهای ناشی از آن توجه کنیم. زیرا تئاتر همچون سایر کالاها تابع سه عنصر اقتصادی تولید، توزیع و مصرف است. در نگرش توسعه ای، تئاتر یک "کالای در خور" محسوب می شود و دولت مایل است که مردم بیش از آنچه در جامعه دیده می شود، مصرف کننده آن باشند. لیکن علیرغم این تمایل، وجود عوامل بازدارنده سهم اندک تئاتر از بودجه های فرهنگی را سبب گردیده است. مقاله حاضر روشن می سازد که با توجه به سیاست های فرهنگی و نظام تولید تئاتر در ایران، وضعیت کنونی تئاتر نامطلوب بوده و سهم تئاتر در سبد مصرف خانواده ایرانی و نیز سهم تئاتر در برنامه های توسعه و اقتصاد ملی و جایگاه این تولید هنری در عرصه فرهنگ و هنر به لحاظ کمی و کیفی رو به کاهش است.
رویکرد پدیدارشناسانه به دریافت مخاطب در نمایش عروسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماشاگر همواره برای فهم و دریافت اثر باید موفق به برقرارکردن ارتباط با آن شود تا اثر را حرکات یا الفاظی تهی و خالی از معنا نپندارد. در این فرایند، تماشاگر آگاهانه یا ناآگاهانه مراحلی را در ذهن خویش می گذراند. در این میان، فلسفه پدیدارشناسی با مرکز توجه قراردادن ذهن آدمی و نقش آن در دریافت پدیده ها حائز اهمیت است. مقصود از این جستار بررسی روند درک و دریافت مخاطب در «نمایش عروسکی» است، اما این مسیر در مقایسه با «تئاتر بازیگر» انجام خواهد شد. در این راه، با بهره گیری از روش ادموند هوسرل در تقلیل پدیده ها و عزل کردن پیش داوری های ممکن درباره پدیدارها برای رسیدن به عمق آن ها سرانجام، عروسک از یک شیء بی جان تا مرتبه بازیگر و سپس باور شخصیتش پیش می رود. این اتفاق تأثیر مستقیم بر درک و دریافت مخاطب دارد و ذهن او را به پُرکردن خلأ هایی وادار می کند که بسیار بیش از خلأ هایی است که او هنگام تماشای «تئاتر بازیگر» با آن روبه روست، زیرا عروسک، به منزله پدیداری تئاتری، مسیری طولانی تر از بازیگر را طی می کند تا به دریافت مخاطب برسد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای به شرح دلایل آن پرداخته شده است.
دریافت پیام در رسانه ها و تئاتر: درباره طرحواره ها و انگیزه های رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه تفسیری میان مخاطب و رسانه موضوع تحقیق مطالعات دریافت مخاطب و بخش عمده ای از انسان شناسی تئاتر است. این مقاله این بحث را باز می کند که آیا با مطالعات دریافت مخاطب می توان موضوع بیننده را در انسان شناسی تئاتر بیشتر توسعه داد، به طوری که بتوان زمینه پژوهش های نظری و تجربی آتی درباره طرح واره ها و انگیزه های رسانه ای را تقویت کرد؟ این مقاله با تاکید بر این عنوان و بازتایید فرض باتسون درباره شباهت های اساسی میان بافتار و مسائل مختلف مربوط به آنها، می تواند مسیرهایی را برای پژوهش های بعدی درباره مخاطب رسانه ها با در نظر گرفتن عصر حاضر پیشنهاد کند. برخی از نتایج نشان می دهند که انگیزه ها و طرحواره های رسانه ای آن گونه که در این مقاله نشان داده شدند، درصدد هستند که انگیزه را در سطح نظریه با مراجعه به محرک های فردی به مخاطب نسبت دهند. این هم توجیهی است برای تفاوت های رفتاری میان اشخاص و تفاوت های (واریانس) رفتاری یک فرد. این دیدگاه معارفه ای درباره مساله طرحواره- انگیزه در دریافت محتوای رسانه ها شامل تعاملات میان حوزه های عمومی و خصوصی پیام رسانه ای می شود و همچنین به عنوان زمینه ای به کار می رود که در آن پژوهش های مختلفی درباره مسائل دقیق رسانه ها می تواند شکل بگیرد. پژوهش هایی که قرار است انجام شود و در آنها طرحواره-هدف فرافرهنگی بلندمرتبه انسانی نه تنها لحاظ می گردد، بلکه مشهود و برجسته بوده و قابل انطباق با تمام عناوین می باشند.
بررسی عوامل موثر بر توسعه اقتصاد هنر (با تاکید بر هنرهای تئاتر)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
159 - 177
حوزه های تخصصی:
در نگاه اوّل به نظر می رسد که اقتصاد و هنر دو مقوله مجزّا از همدیگر هستند، امّا در سال های اخیر مقوله «اقتصاد هنر» در مطالعات اقتصادی و فرهنگی از جایگاه ویژه ای یافته است و محقّقان این حوزه معتقدند که اقتصاد و هنر می توانند در تعامل با یکدیگر باشند و اقتصاد هنر، هنر را با نتایج اقتصادی می نگرد. این مقاله نیز با هدف بررسی عوامل مؤثّر بر توسعه اقتصاد هنر، با تأکید بر هنر تئاتر، با روش توصیفی تحلیلی و کیفی انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در دنیای پررقابت فرهنگیِ امروز، هنرهایی می توانند بقای خود را حفظ کنند و توسعه دهند که بتوانند از منظر اقتصادی نیز آثار مثبتی داشته و سودآور باشند؛ اگرچه در این راه چالش های بسیاری پیش روی هنر است. مهم ترین چالش های پیش روی اقتصاد هنر عبارت است از: 1. دیدگاه آرمان گرایانه متعصّب به هنر و هنرمند در فرهنگ و جامعه و ممانعت از دخالت اقتصاد در عرصه هنر 2. مداخله دولت ها در اقتصاد هنر 3. نگرانی از نگاه ابزارگرایانه به هنر 4. ارزش گذاری مادی بر آثار هنری. همچنین در خصوص عوامل مؤثّر بر توسعه اقتصاد هنر، به خصوص در تئاتر یافته ها نشان داد که این عوامل بر اقتصاد هنر تأثیرگذار است: 1. توجّه ویژه به تولیدات هنری (ماده اوّلیه) 2. توجّه به هزینه های تولید 3. توجّه به توزیع و نوع مخاطب 4. جلب سرمایه گذار خصوصی 5. توجّه به حضور دولت، که در این مقاله به این موارد پرداخته شد. بدیهی است تهیه کنندگان هنرهای نمایشی باید با دیدی همه جانبه نگر همه زوایای اقتصادی هنرهای نمایشی را در نظر بگیرند و برای آن برنامه ریزی کنند.
درونمایه های مشترک ما بین معماری و هنرهای نمایشی تاثیرگذار بر ارتقاء بهره وری محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۵-۸
حوزه های تخصصی:
درک مفاهیم ریشه ای و اصیل هنری می تواند باعث قرابت و شناخت بهتر هنرهای کاربردی معماری، تئاتر و سینما گردد. معماری و تئاتر و سینما جدا از وجههٔ کارکردی خود که به ایجاد فضا می پردازند، در فرآیند درک فضا، هر سه اصول مشترکی را در بر می گیرند که به وسیلهٔ معماران و کارگردانان در هم آمیخته شده اند. این تحقیق با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی کلیات و امکان استفاده از این نزدیکی در هنرهای کاربردی می پردازد. استفاده از نحله های فکری خردباوری و تجربه باوری نکته قابل توجه در این تحقیق است که به صورت همزمان می تواند هر دو دسته را در کنار هم استفاده کند. معماری، تئاتر و سینما می توانند واسطه هایی برای عرضهٔ معنا باشند، که این معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشند. در واقع معماری، تئاتر و سینما متشکل از عناصر اساسی مشترکی همانند صحنه، فضا، نور، حرکت و دید می باشند. معماران و کارگردانان تئاتر و فیلم سازان پیوسته در تلاش برای انتقال مفاهیم متداعی در جهت بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین هستند، در واقع هنر معماری در تئاتر و سینما به عنوان عامل ایجاد تعادل و هماهنگی در شکل تصاویر و ترکیب صحنه مطرح می شوند که ویژگی های مکانی یا زمانی فضا، رنگ ف نور، سایه روشن تاثیرات متفاوتی بر مخاطب می گذارد. فضاهای بصری که در پس زمینهٔ تصاویر یک فیلم دیده می شود در شکل گیری تفکر کارگردان و فیلمساز نقش موثری دارد. در واقع کارگردانان با بهره گیری از معماری از طریق معنا و فضاهای بصری سعی در ایجاد فضا و خلق مکان و شخصیت پردازی می کنند. شناسایی این تعاملات و تاثیرگذاری ها می تواند به هنرمندان در خلق محصول هنری خود کمک بسیاری نموده و درک مناسبی را از محیط و فضاهای مورد نیاز هر گروه فراهم سازد
تحلیل اسطوره ی (شاه لیر) با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران (مطالعه موردی: تئاتر ملی لندن 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
71 - 83
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها دارای نمادها و نشانه هایی هستند که باعث باورپذیری اعتقادات و آیین ها در بین اقوام مختلف، در دوران های مختلف گردیده اند. نمادهای اسطوره ای به صورت داستان، هنر و فرهنگ در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند و بیانگر دیدگاه های روان شناسانه در جامعه می گردند. از نظر ژیلبر دوران، اسطوره همانا نظامی است پویا از نمادها، کهن الگوها و نظامی که با تحریک محرکه هایی تلاش دارد که از طریق کهن الگوها و نمادها در اوج خود به روایت منتهی شود. تئاتر به عنوان رسانه ای مهم؛ قدرت اسطوره سازی را با ابزاری نظیر نقش و بازی بازیگران، صحنه و لباس و گریم به نمایش می گذارد. نمایشنامه ی شاه لیر یکی از شاهکارهای ادبی است که در این پژوهش اجرای نمایشنامه ی شاه لیر(2018 میلادی) با رویکرد اسطوره شناسی دوران، مورد نقد قرار می گیرد. هدف این پژوهش کنکاش در استخراج کهن الگوی غالب در وجود شخصیت شاه است و به دنبال یافتن جواب این سؤال است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر کدامند و چگونه می توان از طریق اسطوره سنجی ارتباط معنی داری را با مضمون اسطوره دریافت؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش اسنادی و مشاهده ی نمایشنامه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر در نمونه ی آماری و با در نظر گرفتن اسطوره سنجی دوران، دارای دلالت های صریح و ضمنی مشهودی است که باعث ایجاد ارتباط بیشتر شخصیت با مخاطب خود شده است.
از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
17 - 28
حوزه های تخصصی:
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر خصوصاً در حوزه تجاری گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.
بررسی تاریخی زبان و ترجمه در تئاترهای مشهد: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 204
حوزه های تخصصی:
اجراهای نمایشی از قبیل مرثیه خوانی، تعزیه یا روحوضی همیشه بخشی از جامعه ایران بوده است و پیشینه ای طولانی دارد؛ امّا تئاتر به مثابه پدیده ای فرهنگی و مدرن از اواخر دوره قاجار به جامعه ایران معرّفی شد. محتوای نمایش، نحوه اجرا یا بازیگری و زبانِ انتقالِ مفاهیم سه عنصر مهم در تئاتر هستند. مطالعات تاریخی و مطالعات ترجمه تاکنون به جنبه های مختلف ترجمه تئاتر پرداخته اند؛ امّا به نقش زبان و ترجمه در تئاتر در مشهد به ویژه از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی توجّهی نشده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که زبان و ترجمه به مثابه دو عنصر اصلی تئاتر در مشهد طی حدود 80 سال از اوّلین اجراها در اواخر دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چه تحوّلاتی را پشت سر گذاشته است و بیشتر تئاترهای مشهد با چه زبانی ارائه شده اند و ترجمه چه نقش و جایگاهی داشته است؟ ابتدا با روش کتابخانه ای، منابع اوّلیه، از جمله تمام روزنامه های مشهد از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی، نظیر آفتاب شرق، آزادی، بهار، چمن، خراسان، صدای خراسان، نوای خراسان و غیره، مورد بررسی قرار گرفت و همه مطالب مربوط به تئاتر استخراج شد. سپس از پژوهش ها و منابع ثانویه بهره گرفته شد و نتایج مربوط به زبان و ترجمه به شکلی توصیفی‑ تحلیلی ارائه گردید. نتایج پژوهش تأکید بر آن دارد که اوّلین تئاترهای مشهد به زبان ترکی اجرا شدند. سپس ترجمه ترکی به فارسی جای آن را گرفت. در دوره پهلوی اوّل، ترجمه آثار روسی در ایران رونق داشت و پس از شهریور 1320، ترجمه آثار شاخص ترکی، انگلیسی و فرانسه نیز به این جریان اضافه شد. در اواسط دوره پهلوی، شیوه تلخیص جای ترجمه را گرفت و سطح ترجمه در تماشاخانه های مشهد تنزل پیدا کرد. در دهه 1340، با ظهور گروه های تئاتری جدید در مشهد، زبان فارسی زبان غالب این هنر در مشهد شد.
مطالعه ویژگی های تئاتر مستند برای طراحی تئاتر تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضبط و پخش تئاترهای تلویزیونی، سال هاست که انجام نمی شود. این پژوهش با هدف مطالعه ویژگی های تئاتر مستند برای طراحی تئاتر تلویزیونی انجام شده است. در این مقاله، با بهره گیری از ویژگی های تئاتر مستند در تئاتر تلویزیونی، به ترکیب جدیدی دست پیدا خواهیم کرد که در برخی از تلویزیون های دنیا از این ترکیب به اشکال گوناگون بهره گرفته می شود. به این صورت که هم تئاتر مستند و هم تئاتر تلویزیونی با ویژگی های منحصر به فردی که دارند، می توانند اشکالات و کاستی های یکدیگر را در قالب تئاتر مستند تلویزیونی برطرف کنند. استفاده از تئاتر مستند و موضوعات مستند در تلویزیون، بین علاقه مندان به تئاتر و مردم عام- که تأثیرپذیری بسیاری از تلویزیون دارند- پیوند ایجاد می کند. تحقیق با استفاده از داده های ذهنی و گردآوری اطلاعات از منابع مختلف کتابخانه ای و بصری و ترکیب آنها با شیوه تحلیل معنایی صورت گرفته است. در بخش یافته های تحقیق، مشخص می شود که برای طراحی یک تئاتر مستند تلویزیونی، به شناختِ عناصر تئاترهای تلویزیونی و ویژگی های تئاتر مستند، نیاز داریم. همچنین مصاحبه با افراد و شاهدین اتفاق، جمع آوری اسناد، تصاویر و صداهای واقعی و تکیه بر آشکارسازی زوایای پنهان هر رویداد از مهم ترین بخش های تئاتر مستند تلویزیونی محسوب می شوند. طبق یافته ها، ترکیب تئاتر مستند تلویزیونی، می تواند با خلق دوباره موضوعات و رویدادهای اجتماعی، واقعیت را با خلاقیت ها و امکانات تلویزیونی منعکس کند و در جذب مخاطب، آموزش و آگاهی بخشی، نقشی بسزا داشته باشد.
حضور سنت لائوکوئونی گوتهولد لسینگ در دو نوشته از رودُلف آرنهایم و اروین پانوفسکی در باب سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
19 - 31
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر قصد دارد در حوزه زیباشناسی هم سنجانه نحوه نگرش دو تن از نظریه پردازان آغازین سینما را به دو طور مشخص در دو نوشته مجزای هر یک به مبحث خاص بودگی رسانه نشان دهد: یکی «لائوکوئون جدید» آرنهایم که فصل پایانی کتابی از او به نام فیلم به عنوان هنر است و دیگری مقاله «سبک و رسانه در تصاویر متحرک» که پانوفسکی نسخه نهایی آن را در دهه پنجاه میلادی پس از چند بار ویرایش منتشر کرد. پرسش مقاله آن است که لائوکوئون گوتهولد لسینگ چه تأثیری بر رویکرد آرنهایم و پانوفسکی به بحث خاص بودگی رسانه داشته است و چگونه هر یک از این دو متفکر با بهره گیری از سنت لائوکوئونی مقایسه هنرها به نتایجی متفاوت از هم رسیده اند. تمرکز آرنهایم بر جنبه های فرمالیستی سینما در مقام یک هنر مدرنیستی منجر بدان می شود که سینمای صامت را شکل غایی هنر سینما بشمارد و برای جوانبی اهمیت قایل شود که از قضا در چشم پانوفسکی چندان اهمیتی نمی یابند. پانوفسکی به دلیل توجهی که به جنبه مردمی هنر سینما دارد به عوض خصایص فرمال بر محتوا و معنا متمرکز می شود و بنابراین به رغم آرنهایم در عین تأکید بر خاص بودگی سینما حضور صدا در سینما را مغتنم می شمرد و می کوشد جنبه هایی دیگر از سینما را برجسته سازد. دستاورد نهایی این پژوهش نشان دادن ثمرات متفاوت دو تفکر نظری با دغدغه ای واحد درباره سینماست. هر دو متفکر ضمن آنکه در چارچوب تفکر لسینگی به مقایسه سینما و تئاتر رو می نهند، به نتایجی مغایر با هم می رسند. رویکرد این پژوهش زیباشناسی هم سنجانه است و در چارچوب هستی شناسیِ حاکم بر نظریات موسوم به نظریات دوره کلاسیک سینما دنبال می شود.
عوامل مؤثر بر نوع انتخاب نمایش در مخاطبان تئاتر (مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به مطالعه مخاطبان تئاتر و عوامل مؤثر بر انتخاب آن در بین ایشان به روش پیمایشی می پردازد. جمعیت آماری مقاله، شامل کلیه ی افرادی است که در شش ماهه دوم سال 1397 از سایت "مشهدگیشه" یا به صورت حضوری اقدام به تهیه ی بلیط نموده اند. نمونه گیری نیز به روشی تصادفی ساده در میان پاسخ گویان انجام گردیده که با استفاده از فرمول کوکران 369 نفر محاسبه شده؛ ولی در نهایت، تعداد 375 نفر به عنوان نمونه نهایی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های متأثر از آزمون پیرسون حاکی از آن است که بین انتخاب نمایش به لحاظ بازیگر (359/0) ، موضوع و ژانر (342/0)، تبلیغات از جمله تبلیغات عمومی (پوستر فیلم و...) و تبلیغات دهان به دهان (155/0)و کارگردان (411/0) رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد که این رابطه بین تماشای تریلر و انتخاب نمایش به صورتی معنادار و منفی (131/0-) مشاهده می شود. همچنین بین خواندن نقد اثر و انتخاب نمایش نیز هم بستگی برقرار نیست (سطح معناداری 063/0 و هم بستگی 093/0). از دیگرسو در آزمون رگرسیون چندمتغیره، ضریب تعین تعدیل شده ی 357/0% به دست آمد که نشان می دهد متغیرهای مستقل 7/35% در انتخاب نمایش تأثیر دارند که در این میان، متغیر بازیگر با ضریب بتای تعدیل شده ی 331/0 بیش ترین سهم را داراست.