مطالب مرتبط با کلیدواژه

سینمای صامت


۱.

بررسی کتاب سینمای صامت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۱۸۰
تاریخ سینمای صامت، از یک جهت کارنامه تلاش ها، رنج ها، پیروزی ها و شکست هایی است که برای به ثمر رسیدن آنچه که امروز تحت عنوان سینما و قواعدش می شناسیم موثر و اساسی بوده اند و از جنبه دیگر داستان روایت هایی است که به مرور زمان و با کشف ابعاد نادیده آن سال ها به مرور صیقل خورده اند و درک ما را در این حوزه وسعت داده اند. کتاب سینمای صامت، ترکیبی از دو کتاب مجزای لیام اولیری و پل شرودر رودرگیث، روایتی مختصر و فشرده از آن سال های اولیه است. کتاب اول که متعلق به لیام اولیری است به تاریخ سینمای صامت در غرب اختصاص دارد وکتاب دوم به قلم پل رودریگث به تاریخ سینمای صامت در آمریکای لاتین. در این متن سعی شده با نگاهی به حذفیات و کاستی های کتاب در نسخه فارسی، نشان داده شود چه بخش هایی از آن برای کتاب خوان امروزی، تکراری و نابسنده و چه قسمت هایی مفید و تازه و آگاهی بخش است.
۲.

حضور سنت لائوکوئونی گوتهولد لسینگ در دو نوشته از رودُلف آرنهایم و اروین پانوفسکی در باب سینما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لسینگ سنت لائوکوئونی آرنهایم پانوفسکی خاص بودگی رسانه سینمای صامت تئاتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۳۲
مقاله حاضر قصد دارد در حوزه زیباشناسی هم سنجانه نحوه نگرش دو تن از نظریه پردازان آغازین سینما را به دو طور مشخص در دو نوشته مجزای هر یک به مبحث خاص بودگی رسانه نشان دهد: یکی «لائوکوئون جدید» آرنهایم که فصل پایانی کتابی از او به نام فیلم به عنوان هنر است و دیگری مقاله «سبک و رسانه در تصاویر متحرک» که پانوفسکی نسخه نهایی آن را در دهه پنجاه میلادی پس از چند بار ویرایش منتشر کرد. پرسش مقاله آن است که لائوکوئون گوتهولد لسینگ چه تأثیری بر رویکرد آرنهایم و پانوفسکی به بحث خاص بودگی رسانه داشته است و چگونه هر یک از این دو متفکر با بهره گیری از سنت لائوکوئونی مقایسه هنرها به نتایجی متفاوت از هم رسیده اند. تمرکز آرنهایم بر جنبه های فرمالیستی سینما در مقام یک هنر مدرنیستی منجر بدان می شود که سینمای صامت را شکل غایی هنر سینما بشمارد و برای جوانبی اهمیت قایل شود که از قضا در چشم پانوفسکی چندان اهمیتی نمی یابند. پانوفسکی به دلیل توجهی که به جنبه مردمی هنر سینما دارد به عوض خصایص فرمال بر محتوا و معنا متمرکز می شود و بنابراین به رغم آرنهایم در عین تأکید بر خاص بودگی سینما حضور صدا در سینما را مغتنم می شمرد و می کوشد جنبه هایی دیگر از سینما را برجسته سازد. دستاورد نهایی این پژوهش نشان دادن ثمرات متفاوت دو تفکر نظری با دغدغه ای واحد درباره سینماست. هر دو متفکر ضمن آنکه در چارچوب تفکر لسینگی به مقایسه سینما و تئاتر رو می نهند، به نتایجی مغایر با هم می رسند. رویکرد این پژوهش زیباشناسی هم سنجانه است و در چارچوب هستی شناسیِ حاکم بر نظریات موسوم به نظریات دوره کلاسیک سینما دنبال می شود.