مطالب مرتبط با کلیدواژه

ژان پل سارتر


۲.

جعل معنا از نگاه سارتر و نقد و بررسی آن بر اساس مبانی شناخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی ژان پل سارتر سوبژکتیویسم وجود فی نفسه وجود لنفسه ناشناخت گرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۸۸۶ تعداد دانلود : ۱۶۰۷
جعل و کشف معنا دو دیدگاه بنیادین در معنای زندگی هستند که هر کدام موافقان و مخالفانی را به خود اختصاص داده اند. سارتر با تبیین وجودِ فی نفسه و وجودِ لنفسه، و همچنین مفاهیمی همچون امکان ناضرور، آزادی و فردیت، ابتدا جهان را از هر معنایی تهی می کند و سپس برای استعلای خویش و همچنین عدم انفعال، در پی جعل معناست. بنابراین، در این حوزه، سارتر را می توان یک ناشناخت گرا و سوبژکتیویست خواند و از این رو انتقادات مربوط به این دو نحله به سارتر نیز تعلق می گیرد. برای نمونه، سارتر با سوبژکتیو دانستن معنا امکان هر گونه داوری معرفتی را درباره صدق و کذب دیدگاه اخذشده از بین می برد. در عین حال، به نظر می رسد، با توجه به مبانی معرفتی ناشناخت گرایان و سوبژکتیویست ها، می توان از قوت این نقد کاست. همان طور که می دانیم، تأکیدِ سارتر و سایر اگزیستانسیالیست ها بر جعل و یا کشف معنا شدیداً وابسته به فرد و ساختار سوبژکتیو اوست. بنابراین به نظر می آید با توجه به بنیان های فلسفی سارتر، نقدهای مبتنی بر شناخت گرایی بر سارتر وارد نباشد.
۳.

روش شناسی بنیادین نظریه اخلاق وضعیتی اگزیستانسیالیستی و ارزیابی مبانی آن از منظر اندیشه اسلامی

کلیدواژه‌ها: روش شناسی بنیادین ژان پل سارتر نظریه اخلاق وضعیتی آزادی و اگزیستانسیالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۲۶۳
یکی از مراحل ضرورری و پیش درآمد در تولید علوم انسانی اسلامی، روش شناسی بنیادین نظریه های موجود درعرصه علوم انسانی است؛ چرا که به باور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفی پذیرفته شده توسط یک نظریه پردازِ علوم انسانی، تأثیر بنیادین در شکل گیری و تکّون نظریات وی داشته ، سنگ بنای نظریات او خواهند بود. از آنجا که بیشتر نظریات علوم انسانی موجود، در بستر مبانی غیراسلامی شکل گرفته اند، لازم است که با استمداد از دانش روش شناسی، به تبیین چگونگی شکل گیری این نظریات از بطن آن مبانی مبادرت ورزیده، آن گاه به ارزیابی آن مبانی از منظر اندیشه اسلامی بپردازیم. بدین سان، با طرد نظریات نادرست و پاسخ گویی به مسائل و پرسش های صاحبان آنها، با اتّکای بر مبانی و منابع اسلامی، بستری مناسب را برای تولید نظریات علوم انسانی اسلامی فراهم کنیم. این پژوهش، با ر وشی توصیفی و تحلیلی، به روش شناسی بنیادین نظریه «اخلاق وضعیتی اگزیستانسیالیستی» پرداخته که عمدتاً از مبانی فلسفی سارتر نشأت گرفته است. سپس، با نگاهی تحلیلی - انتقادی به ارزیابی مبانی فلسفی این نظریه، از منظر اندیشه اسلامی، روی آورده، نشان دادیم که نظریه مزبور از دیدگاه اسلامی نادرست بوده و با عرضه پرسش های این نظریه، به اندیشه اسلامی، به نظریه ای بدیل در حوزه اخلاق دست خواهیم یافت.
۴.

نقش آراء انسان شناختی سارتر بر ابعاد مختلف علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آراء انسان شناختی ژان پل سارتر علوم انسانی آزادی سرشت پیشین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۲۵۳
به باور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفیِ پذیرفته شده توسط یک نظریه پردازِ علوم انسانی، تأثیر بنیادین در شکل گیری نظریات وی داشته و درواقع، بستر و زمینه تولید علوم انسانی را فراهم می کند. این نوشتار، با توجه به اهمیت این نکته در پی آن است که به عنوان نمونه با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی به بررسی آراء انسان شناختی ژان پل سارتر پرداخته و در ادامه تأثیر مبانی انسان شناختیِ پذیرفته شده توسط وی را در برخی از مهم ترین عرصه های علوم انسانی مانند موضوع، روش شناسی، اهداف و غایات، مسائل و بُعد ارزش شناختی نشان دهد. در این راستا، به این نتیجه رهنمون می شویم که سارتر «با انکار واجب الوجود و نفی هرگونه طرح و سرشت پیشین برای انسان، آزاد دانستن وی، مسئول شمردن او در قبال ساختن ماهیت خویش به واسطه گزینش ها و طرح ریزی های مستقلانه و اصیل گونه خود، نفی هرگونه منبع زایای ارزش ها به جز آزادی و عدم ارائه آرمان و غایتی مشخص و قابل دستیابی برای انسان»، منطقاً چاره ای ندارد که موضوع علوم انسانی و روش کاربردی آنها را به ترتیب، «کنش های انسانی و آثار دنیوی آنها» و «روش های کیفی» بداند و از منبع غنی وحی و آموزه های دینی مرتبط با علوم انسانی محروم باشد. در نهایت دستش از علوم انسانی هدفمند و همگانی با ارزش های عینی و قابل توصیه به همگان کوتاه باشد.
۵.

دیگری استعلایی و دیگری متعالی در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژان پل سارتر رودلف اتو حافظ دیگری متعالی دیگری استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۱۹
دیوان حافظ را می توان از زاویه دیدهای متفاوتی به نظاره نشست. با توجه به ابهام در «من» حافظ و ارتباط «من» و «دیگری» یکی از موضوعاتی که می تواند در حوزه مطالعات حافظ شناسی مطرح شود، بررسی «دیگری» در دیوان اوست. «دیگری» یک اصطلاح فلسفی است که از آن برداشت های متفاوتی صورت پذیرفته است. با توجه به آنکه حافظ در دیوان خود، افراد را به دو دسته تقسیم می کند (یک دسته افرادی که با نظر مخالفت به آنان می نگرد و گروهی که نظر موافق نسبت به آنان دارد و دسته دوم، خود را در مقابلِ یک امر متعالی روبه رو می بینند)، می توان دو نوع «دیگری» را در دیوان حافظ تشخیص داد؛ که ما در این مقاله از این دو با عناوین «دیگری استعلایی» و «دیگری متعالی» نام برده ایم. برای تبیین این دو «دیگری»، به روش تحلیلی- توصیفی- تطبیقی، به ترتیب از مباحث «نگاه دیگری» در اندیشه سارتر و «مطلقاً دیگر» در اندیشه رودلف اُتّو بهره برده می شود. هدف این بررسی تطبیقی رسیدن به یک برداشت متفاوت و گسترش معنا در دیوان حافظ است. حاصل تطبیق نخست این است که حافظ، خود به عنوان «دیگری»، بر تمدن اسلامی ظهور می یابد و باعث بازشناسی اهل فرهنگ اسلامی نسبت به خود آن ها می شود و شخصیت حافظ بدون تشخص معین باقی می ماند. در دومین تطبیق، حافظ در مقام «من» در مقابل «دیگری متعالیِ» رازآمیزی واقع می شود که از طریق هیبت ناکی و جذبه با او مرتبط است.
۶.

بازتاب اندیشه کیرکگارد در آثار هنری (نمایشی) سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استه تیک هنر اِگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر تئاتر سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۶۴
سارتر فیلسوف بزرگ و هنرمندی خلاق است که اندیشه های اگزیستانسیالیسم را به طور ماهرانه در آثار هنری به ویژه در آثار نمایشی به تحریر درآورده است. اما هدف این مقاله، بررسی و نقد تلاش های سارتر است که خواسته «اندیشه های فلسفی اگزیستانسیالیسم را مانند «فاصله گذاری» «نگاه» و «انتخاب» و غیره هم به سبک اجرا، نگارش، کارگردانی، بازیگری و حتی صحنه و تماشاچی تعمیم دهد. در این راستا، ضمن ابراز نظریات استه تیک در هنر در این موارد و موضوعات، نظریات سارتر از جمله «تئاتر موقعیت» «تحلیل روانی»، «زمان»، «مکان» و موارد مطرح شده در بالا که در تئاتر و سینما رمان مورد بحث قرار گرفته است و سارتر بر بنیاد ایده های فلسفی اش ابراز نموده است، به روش تطبیقی و توصیفی، تحلیلی و با شیوه آزمایشات و تجربیات شخصی در عرصه کارگردانی تئاتر و فیلم و سریال را به مقایسه می گذاریم و به پاسخ این سؤال که آیا این نظریات در همه هنرها و همه سبک های هنری و مکاتب به ویژه سینما و تئاتر مصداق دارد یا ندارد، به بحث و بررسی می پردازیم تا روشن شود که آیا این نظریات و تعمیم هایی که در ذهن سارتر می گذرد تا چه اندازه مورد تأیید صاحبان فن و نظریه پردازان دسته تیک در هنر می باشد؟ سارتر اگرچه مباحث فوق را در حضور آلبرکامو، ژان کوکتو، ژان لویی بارو از بزرگان هنر فرانسه به بحث و گفتگو گذرانیده است ولی ضمن تقدیر و پاسداشت سارتر به عنوان یک فیلسوف و نویسنده تئاتر، برخی نظریات او در عرصه بازیگری، صحنه، تئاتر و سینما و تماشاچی و حتی نگارش نه تنها عمومیت ندارد، بلکه در مواردی از اندیشه هایی خام و گاه دستوری و ذهنی و غیرواقعی، برخوردار بوده اند و در این مقاله از دیدگاه استه تیک در هنر به اثبات آن مبادرت ورزیده ایم.
۷.

جریان شناسی بوطیقای تخیل از خیال پردازی جمعی به خیال پردازی سوژه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تخیل بوتیقا ژان پل سارتر کارل گوستاو یونگ هانری کربن ژاک لاکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۵۱
هدف این مقاله بررسی شرایطی است که عمل تخیل (خیال پردازی) در آن صورت می گیرد تا اصالت و معنای درونی و ذاتی آن بهتر درک شود. در این راستا، به تعاریف بنیادین و نظریِ تخیل از منظر نظریه پردازان اصلی این حوزه، به خصوص جریان های تخیل شناسی فرانسه، خواهد پرداخت. مفهوم و تعریف خیال پردازی از منظر نظریه پردازانی چون هانری کربن، ژان پل سارتر، گاستون باشلار، ژیلبر دوران، ژان بورگوس و ژاک لاکان ارائه و در ادامه، ارتباط، تشابه و تمایز فکری این اندیشمندان در حوزه ی خیال پردازی و بوتیقا نشان داده خواهد شد. مقاله ی حاضر به تبیین این امر خواهد پرداخت که این اندیشمندان سه ضلعی ای را تشکیل می دهند که هر یک از این اضلاع  در تمایز با یکدیگر قرار گرفته اند: یک سر این ضلع را مفهوم آگاهی (سارتر)، سر دیگر آن را مفهوم ناخودآگاهی فردی و جمعی (فروید و یونگ) و ضلع سوم آن را مفهوم معنویتی که پشتوانه ی آن تعریفی است از تفکر اسلام شیعی به همراه تلفیقی از تفکر غرب (هانری کربن) تشکیل می دهد. در نهایت هدف از این مقاله معرفی هر یک از این نظریه پردازان و در ادامه نشان دادن جایگاهی است که این نظریه پردازان روی محور خیال پردازی اشغال کرده اند. از این رهگذر در دو محور موازی به دو پرسش از نگاه اندیشمندان مذکور پاسخ داده خواهد شد: 1- تعریف مفهوم تخیل از منظر نظریه پردازان این حوزه؛ 2- تعریف بوتیقا از منظر همین نظریه پردازان. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی با معرفی این نظریه ها در حوزه ی تخیل شناسی، تخیل خلاق خواننده را به تخیل خلاق متن نزدیک می کند.
۸.

تبیین عاملیت ذهن در شناخت فضای جغرافیایی در چارچوب اگزیستانسیالیسم با تأکید بر آرای ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای جغرافیایی ذهن اِگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۵۱
در علوم جغرافیایی مفهوم فضا و موضوعات مرتبط با آن، ازجمله مفهوم برنامه ریزی و آمایش فضا از مفاهیم بنیادین قلمداد می گردد که تفسیر آن در مکاتب مختلف معرفت شناسی متفاوت است. در این راستا، امکان ظهور یکی از دریافت های بنیادین درباره ی فضای جغرافیایی بر پایه ی فلسفه ی اگزیستانسیالیسم به ویژه در تطبیق با آثار ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی، قابل بررسی است. با وجود تفاوت های مکتبی عمیق در اگزیستانسیالیسم، فیلسوفان بر این باور مشترک اند که اندیشیدن فلسفی با موضوع انسان آغاز می شود و طبق باور آن ها زندگی بی معناست؛ مگر اینکه خود شخص به آن معنا دهد. در اگزیستانسیالیسم سارتری، انسان محکوم به آزادی است و می بایست بار مسئولیت خود را به دوش بکشد که این مسئله در شناخت فرم ها و فرآیندهای جغرافیایی تبعات مهمی خواهد داشت. در این مقاله کوشش گردیده با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به مستندات نظری، مفهوم نظری فضای جغرافیایی در دو ساحت "فضاشناسی" و "فضاسازی" در مکتب اگزیستانسیالیسم با تأکید بر آرای ژان پل سارتر تبیین گردد. نتایج پژوهش گویای آن است که مکتب اگزیستانسیالیسم، مورد تأکید سارتر قائل به شناخت فضا در چارچوب موضع ذهنی و معتقد به مکان مند بودن ذهن انسان است. در فضاسازی اگزیستانسیالیستی برای نیل به موقعیت های زیست بهتر در فضا، نیازمند اهمیت دهی بیش تر به تعامل آزادانه ی افراد با یکدیگر فارغ از تحمیلات ساختاری و نهادی ذیل مفهوم حکمروایی است.