مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نظریه زمینه ای
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی (ک.ا) دانشجویان رشته های مختلف گردشگری انجام شده است. در این راستا، برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختارمند انفرادی با دو گروه اساتید دانشگاهی و دست اندرکاران کارآفرینی (در مجموع 24 نفر) و برای تحلیل داده ها از روش کیفی نظریه زمینه ای استفاده شد. سازگار با روش پیشنهادی چارمز (Charmaz, 2006)، از نسخه نظریه زمینه ای ساخت گرایی با دو مرحله کدگذاری اولیه و کانون و همچنین، از چارچوب اشتروس و کوربین (Strauss and Corbin, 1998)، شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای، پدیده اصلی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها استفاده و در نهایت، یک مدل پارادایمی جدید ارائه شد. بر اساس این مدل، آموزش علمی و عملی، خود-کارامدی، همدلی فرهنگی، نگرش به کارآفرینی اجتماعی، مطلوبیت و امکان پذیری ادراک شده از مهم ترین شرایط علّی توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی در میان دانشجویان رشته های مرتبط با گردشگری قلمداد می شود. اگرچه مدل-های مختلفی در حوزه قصد کارآفرینی وجود دارد اما متغیرهای مدل پارادایمی این پژوهش، متغیرهای کلیدی آنها را پوشش می دهد و در واقع، این پژوهش، یک مدل جامع در حوزه قصد کارآفرینی اجتماعی ارائه کرده است.
شناسایی پدیده تاخیر در ازدواج دختران: نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف، شناسایی پدیده ی تأخیر ازدواج در دختران انجام شد. روش: روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. جامعه پژوهش را دختران مجرد بالای 30 سال تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت نظری انجام شد. تعداد شرکت کنندگان 23 نفر بود و ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روند تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش ساختارگرای چارمز (2006)، انجام شد. در انتهای مراحل کدگذاری، مدل نهایی پژوهش ارائه شد. یافته ها: نتایج، نشان داد که علل تأخیر در ازدواج عبارت بودند از: داشتن خانواده ضد ازدواج، شخصیت فردیت طلب و زندگی در جامعه ی مشوق تجرد. چگونگی شکل گیری این عوامل حاوی سه فرآیند بود؛ برداشت های غلط مرتبط به ازدواج، ویژگی های تسهیلگر تجرد و مواجهه با افراد تضعیف کننده ی زوجیت طلبی. تأخیر در ازدواج منجر به ایجاد آثاری شده است که عبارت اند از تجارب هیجانی منفی، کسب موفقیت در ابعاد مختلف و نارضایتی از وضعیت موجود. درنهایت دختران مجرد به شیوه های انطباقی درونی و بیرونی با این تأخیر کنار آمده بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان چنین استنباط کرد که پدیده ی تأخیر در ازدواج تحت علل و فرآیندهای خاصی رخ می دهد و با خود تبعات آزاردهنده ای را به دنبال دارد؛ بنابراین تغییراتی در سازماندهی الگوهای اجتماعی و خانوادگی و شخصیتی افراد را می طلبد. این مطالعه می تواند مورداستفاده مشاوران و روانشناسان جهت تدوین و طراحی محتوای متناسب با ارزش های جامعه و مشکلات در این حوزه قرار بگیرد.
تبیین فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری براساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پشت کنکوری پدیده ای رایج در بین داوطلبان آزمون سراسری است که عوامل متعددی در آن نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی مفهومی فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری دانشگاه ها بود. این پژوهش به روش کیفی و نظریه زمینه ای (مبتنی بر رویکرد کوربین و اشتراوس) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه داوطلبان پشت کنکوری آزمون سراسری سال 1399 از رشته های تحصیلی مختلف از شهرستان خدابنده بود. بدین منظور 12 نفر از شرکت کنندگان کنکور سال 1399 با رشته های مختلف که تجربه یک یا دو سال پشت کنکور را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا کدگذاری باز و محوری انجام گرفت و طبقه های مربوط در الگوی پارادایمی یعنی عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها جای گرفتند. سپس، در مرحله ی کدگذاری انتخابی، طبقه مرکزی پژوهش استخراج گردید. نتایج پژوهش 110 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی را مشخص ساخت که طبقه مرکزی استخراج شده از مضامین، «انگیزش موفقیت کنکور» بود. با ترسیم الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفه های مرتبط با پشت کنکوری و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر مشخص گردید. نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که انگیزش موفقیت در کنکور بین عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها ارتباط ایجاد می کند. به طوری که عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر به واسطه انگیزش موفقیت در کنکور و همچنین راهبردها منجر به پشت کنکور ماندن می شود که این امر دارای پیامدهای روانی و تحصیلی است.
شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در شهرداری با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
41 - 54
حوزه های تخصصی:
توسعه کاربرد فناوری های نوین در مدیریت و برنامه ریزی های شهری در پی طرح مفاهیم شهر هوشمند، هدف بسیاری از سازمان ها گردیده است. تحقیقات بی شماری برای شناخت ابعاد پذیرش و به کارگیری فناوری صورت گرفته است، اما تعداد تحقیقاتی که پذیرش فناوری های به کاررفته در سازمان ها را بررسی کرده باشند، بسیار محدود است. از میان اندک تحقیقات متمرکز بر عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در مقیاس سازمان نیز تنها تعداد محدودی به ابعاد پذیرش فناوری در سازمان های غیردولتی در کشورهای در حال توسعه توجه داشته اند. از این رو ابعاد اثرگذار بر پذیرش فناوری در شهرداری ها (به عنوان یک سازمان غیردولتی در ایران) به طور دقیق شناسایی نشده است. این خلأ می تواند به کارگیری فناوری در شهرداری ها را دشوار کرده و یا با شکست مواجه سازد. بنابراین انجام تحقیقات جامع در این زمینه ضروری است. شهرداری اصفهان به عنوان یکی از سازمان های مدیریت شهری در میان کلانشهرهای ایران به عنوان نمونه انتخاب شد. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان به عنوان یک سازمان غیردولتی است. با توجه به نوع مسئله پژوهش و جامعه آماری تحقیق از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. این روش یکی از کارآمدترین روش های تحقیق کیفی است. برای این منظور پس از طرح پرسشنامه نیمه ساختاریافته ای براساس مرور ادبیات، مصاحبه هایی با مدیران و کارشناسان ارشد در شهرداری اصفهان صورت گرفت. حاصل مصاحبه ها به صورت داده های متنی وارد نرم افزار اطلس تی شده و به روش تحلیل جز به جز تحلیل شد. بدین ترتیب با روش های کدگذاری، مقوله ها و ابعاد مؤثر و روابط میان آنها شناسایی شد. نتایج نشان می دهد، 23 بُعد در پذیرش فناوری در شهرداری اصفهان اثرگذارند که می توان آنها را در هشت گروه کلان جا داد. این گروه ها شامل مقوله های زمینه ای، علّی، فنی، تشویق کننده، بازدارنده، تعدیل گر، تصمیم گیری و در نهایت پیامدی هستند. نتایج ارائه شده برای مدیران، برنامه ریزان شهری و محققانی که در زمینه پذیرش فناوری با رویکرد شهر هوشمند فعالیت دارند، با اهمیت است. یافته های پژوهش در راستای تسهیل فرآیند هوشمند شدن شهر با تأکید بر شهرداری ها می تواند اثرگذار باشد. همچنین مقوله های ارائه شده در این پژوهش می توانند در پژوهش های آتی با استفاده از روش های کمی مورد آزمون قرار گیرند.
شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا در شهر رشت با استفاده از روش نظریه زمینه ای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 104
حوزه های تخصصی:
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیت ها، توانایی های جسمی و پیشینه های قومی مختلف تشکیل شده است. بسیاری از سازوکارهای برنامه ریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی به کارگیری رویکردهای تنوع گرا و گنجاندن تنوع ها و تفاوت ها در فرایندهای برنامه ریزی شهری تغییرمسیر داده اند، اما سازوکار برنامه ریزی شهری کشور ایران و به تبع آن شهر رشت در سایه تفکرات مدرنیسم همچنان با شهروندان به صورت نوعی واحد برخوردمی کنند و تفاوت های سنی، جنسیتی، قومی نژادی، مذهبی، تفاوت در توانایی جسمی و در نتیجه تفاوت در نیازهای شهروندان در شهر را درنظرنمی گیرند. نظریه و عمل برنامه ریزی به تازگی از ضرورت خدمات رسانی به طیف متنوعی از نیازها و ترجیحات آگاه تر شده و برنامه ریزی برای تنوع و تفاوت، تفسیری اجتماعی از برنامه ریزی برای شهرها و رویکردی است که نیازهای گروه های اجتماعی مختلف را درنظرمی گیرد. در کشورمان با خلأ مطالعات دانشگاهی در زمینه معرفی رویکرد برنامه ریزی برای تنوع و تفاوت و شناسایی عوامل مؤثر بر به کارگیری و تحقق آن روبه روهستیم. از این رو هدف از این مطالعه معرفی اجمالی این رویکرد و شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق آن در شهر رشت بر مبنای دیدگاه های صاحب نظران برنامه ریزی این شهر است. با توجه به نوع مسئله و جامعه آماری تحقیق از روش نظریه زمینه ای نظام مند استفاده شده است. برای گردآوری داده ها ابتدا پرسشنامه نیمه ساختاریافته ای طراحی و سپس با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با 10 نفر از صاحب نظران برنامه ریزی این شهر مصاحبه های عمیق انجام شد. داده های متنی حاصل از مصاحبه ها با استفاده از فرایند کدگذاری و روش تحلیل سطر به سطر در نرم افزار مکس کیو دی اِی تحلیل شدند. درنهایت عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا در قالب 17 مقوله اصلی و 59 مقوله فرعی و روابط میان آنها شناسایی شدند و مدل پارادایمی الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا با تأکید بر شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، پیامدی و راهبردهای تحقق این الگو ارائه شد. نتایج نشان می دهد طیف گسترده ای از زیرساخت های اندیشه ای، سیاستی، ابزاری، سازمانی، قانونی، مالی، آموزشی و فرهنگی اجتماعی در تحقق این رویکرد مؤثرند که شناسایی و تبیین آنها می تواند راهنمای تصمیم گیری ها و اقدامات آینده مراجع برنامه ریزی شهری کشورمان باشد.
مدل پارادایمی خدمات و برنامه های کاربر محور کتابخانه های عمومی: مطالعه موردی کتابخانه های نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی خدمات و برنامه های موردانتظار کاربران از کتابخانه های عمومی از دیدگاه خود آن ها و بررسی نقاط زمینه ساز و عوامل مؤثر بر خواسته های کاربران است. روش شناسی: برای نیل به هدف این مقاله، رویکرد کیفی مدنظر خواهد بود و با توجه به تنوع فرهنگی در استان های مختلف و نبود مدل معتبر قبلی از روش گراندد تئوری با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه موردنظر در این بخش به دو دسته تقسیم می شوند: تمامی کاربران بالفعل و بالقوه کتابخانه های هدف، کارکنان و کارشناسان: اعم از کارکنان کتابخانه های مراکز استان های انتخابی. برای صحت نمونه گیری از استان های مختلف نمونه ای از کتابخانه های شهری و روستایی انتخاب شده اند. و برای تحلیل داده ها از کدگذاری آزاد استفاده شده است. یافته ها: چالش ها و خدمات کتابخانه های عمومی براساس نظر کاربران و متخصصان در دو رسته کتابخانه های روستایی و شهری گردآوری شد. خدمات موردانتظار در چهار دسته اصلی تقسیم بندی می شوند: خدمات مرجع و اطلاع رسانی(شامل: اطلاع رسانی گزینشی، اطلاع رسانی مجازی، ,...)؛ خدمات تفریحی و سرگرمی (شامل: کافه کتاب، تو ....)؛ آموزش و پرورش(شامل: انواع کلاس و کارگاه های مهارتی و آموزشی، ,... )؛ انگیزه بخشی و جلب رضایت کاربران(شامل: انواع مسابقات علمی ، هنری و فرهنگی، خدمات تخصصی کودکان و نوجوانان، باشگاه های کتابخوانی، دسترسی به اینترنت و کامپیوتر های آزاد برای عموم، تغییر محیط کتابخانه، امکانات آزمایشگاهی، تشکیل گروه های کتاب خوانی، و ....، خدمات مناسبتی، افزایش خلاقیت). نتایج: مدل پارادایمی از خدمات کتابخانه های عمومی ارائه شد و براساس آن اولویت خدمات و برنامه های کتابخانه های عمومی از منظر کاربران بالفعل تعیین گردید و همچنین دلایل عدم استفاده از کتابخانه ها براساس نظر کاربران بالقوه و بالفعل نیز با عنوان چالش های کتابخانه های عمومی تحلیل شده است.
ارائه ی الگوی ساختاری شرکت های دانش بنیان در رابطه با انیمیشن (پویانمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم بهار ۱۴۰۰شماره ۲۵
297-326
حوزه های تخصصی:
دو عامل منابع انسانی و شکل گیری دانش، باعث شده است تا کشور ایران فارق از محدودیت های سیاسی و اقتصادی در جمع کشورهای تولیدکننده فیلم انیمیشن قرار گیرد؛ اما پس از گذشت نیم قرن از تولید اولین آثار انیمیشن در ایران نگاه حاکم به این فناوری نوین، صرفاً محصولی تفننی است. هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری در 9 بخش تمرکززدایی، رسمیت، تخصص گرایی، استراتژی، شرایط محیطی، فناوری، اندازه، کنترل و دانش بنیان برای شرکت های تولید فیلم انیمیشن است. روش تحقیق حاضر از نوع کیفی و نظریه زمینه ای است. به همین منظور برای جمع آوری اطلاعات، از تکنیک مصاحبه عمیق با اساتید، مدیران و خبرگان حوزه فیلم سازی انیمیشن استفاده گردید و درنهایت با استفاده از روش نظریه زمینه ای، 11 مقوله تمرکز ساختاری، تفکر جمعی، فقدان قوانین، روند تولید 5 مرحله ای، ارزیابی توانایی، مدیریت درآمد، محتوای متأثر از شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، سخت افزار، کیفیت توانایی، کیفیت بصری و مدیریت دانش یافت شد که بر الگوی ساختاری شرکت های دانش بنیان تولید فیلم انیمیشن مؤثرند. در نتیجه این تحقیق با تکیه بر 11 مقوله ی کشف شده به طراحی ساختار در 9 بخش سازمانی و همچنین الگوی 6 مرحله ای در روند تولید (سفارش، پیش تولید، توزیع، تولید،پس تولید و پخش) با در نظر گرفتن مدیریت دانش و آموزش برای شرکت های دانش بنیان تولید فیلم انیمیشن پرداخته است.
مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا، مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه می تواند بر شکل گیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا چگونه اجتماعات نمایشی (وحشت زده) را به وجود می آورد؟ روش انجام این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، کمی و از نظر گردآوری اطلاعات، روش نظریه زمینه ای است. جامعه آماری شهروندان کرمانشاه هستند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد چهار مضمون اصلی که شامل؛ رشد احساسات منفی، سردرگمی و بدبینی، رشد وسواس های فکری - عملی پیرامون بدن و شستشو و تغییر سبک زندگی، دغدغه های فکری پیرامون به خطر افتادن سلامت خانواده، دغدغه های اقتصادی و ترس از دوران پسا کرونا بر رفتارهای جمعی کنشگران جامعه تأثیرگذار هستند.
تسهیل کننده ها و پیامدهای زندگی شبکه ای جوانان: ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه زمینه ها و پیامدهای شکل گیری زندگی شبکه ای در بین جوانان شهر یزد می پردازد. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با نمونه گیری نظری و هدفمند، 20 نفر از جوانان شهر یزد انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های عمیقی صورت گرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تحلیل و در قالب خط داستان (شامل 17 مقوله اصلی و یک مقوله هسته)، مدل پارادایمی و طرحواره نظری ارائه شدند. نتایج نشان داد زندگی شبکه ای جوانان مشارکت کننده، به طور عمده به دنبال عواملی نظیر ارتباطات و سرگرمی محوری، فعالیت های شبکه ای، وابستگی شغلی/درسی به فضای مجازی، وابستگی (عمدتاً روانی) به فضای مجازی و هم زمان با تأثیرپذیری از مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر برساخته می شود. جوانان در برابر زندگی شبکه ای برساخته خود، راهبردهای متفاوتی برمی گزینند. راهبردهای انسداد حساب، فرار از دشواره ای فیلترینگ و نمایش هویت واقعی از جمله این راهبردها است که در بین کاربران جوان فعال شده و در کنار آن، زندگی شبکه ای پیامدهایی مانند فروریختگی مناسبات قدرت خانواده، گسست روابط و تعلقات خانوادگی و سیالیته ارزش ها، رفتارها و نگرش ها را به همراه داشته است. این فرایند در قالب نظریه ای بسترمند ارائه شد که در آن برهم کنش برساخت دهندگان زندگی شبکه ای و جریان های بازاندیشانه نشان داده شده است.
کولبری، برآیندِ سیاست های معطوف به توسعه نیافتگی (مطالعه کیفی کولبران شهر پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
21 - 1
حوزه های تخصصی:
پدیده کولبری ریشه در مناسبات اقتصادیِ مسلط بر نواحی مرزی در دهه های اخیر دارد. هدف این پژوهش، مطالعه این پدیده از دریچه چگونگی تفسیر آن از دیدگاه کولبران شهرستان پاوه است. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته گردآوری شده و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند تا مرحله اشباع نظری با 30 نفر از مطلعین کلیدی مصاحبه ادامه یافت. اطلاعات به دست آمده در قالب 34 مفهوم، 6 مقوله عمده و در نهایت یک مقوله هسته ای کدگذاری و تحلیل شدند. مقولات عمده عبارت اند از: اکولوژی منطقه، فشار ساختاری درونی، نابسامانی اقتصادی در منطقه مرزی، فشارهای ناشی از ساختار بیرونی، تضعیف شیوه های سنتی تولید، روابط خویشاوندی و قرابت فرهنگی. مقوله هسته ای که سایر مقولات را شامل می شود عدم توسعه و رشد اقتصادی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که پدیده کولبری به مثابه امری تاریخی و بسترمند ناشی محرومیت ها و محدودیت های اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و امکانات معیشتی و مرزبندی های ناخواسته است. این پدیده از نظر مرزنشینان به عنوان یگانه راه گریزناپذیر در واکنش به عدم توسعه و رشد اقتصادی در ابعاد گوناگون وضعیت اقتصادی، خویشاوندی و قرابت فرهنگی حاکم بر منطقه می باشد که نظام اجتماعی می تواند متناسب با این خواسته ها و نیازهای مرزنشینان برنامه ریزی در ابعاد کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت اقدام نماید.
فرایند شکل گیری طلاق در بین زنان مطلقه شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تجارب زیسته زنان مطلقه شهر ایلام در مورد طلاق است. به این منظور از روش کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان در تحقیق عبارتنداز 18 تن از زنان مطلقه در شهر ایلام، خانواده های آنان که با تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه استاندارد با آنها گفتگو شد. تحلیل مصاحبه ها، به شکل گیری مدل پارادایمی با مقولاتی مانند «باور زنان نسبت به مسئله طلاق»، شرایط علی با مقوله «شرایط تنش زا»، و شرایط میانجی با مقوله هایی مانند نبود مهارت های ارتباطی بین فردی، ناهمسان همسری، فشار هنجاری، زیست دوگانه»، شرایط زمینه ای با مقوله هایی؛ مانند «بستر اقتصادی»، «بستر فرهنگی»، کژکارکردی خانواده ها»، و راهبردهایی مانند «اعتراض به وضعیت»،«راهبردهای اجباری نزدیکی به شکست»،«مدیریت وضعیت») و پیامدهایی در سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی منتهی شد. با در نظرگرفتن رابطه بین مجموعه مقولات، مفهوم دوسوگرایی جامعه شناختی» که در آن شاهد تناقضات میان هنجار اصلی (هنجارهای برگرفته از سنت ها و عصبیت ها) و ضدهنجار فرعی (ارزش های اجتماعی-فرهنگی مدرن) هستیم، استخراج شد.
مسئله شناسی سیاست گذاری ملی کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه سیاست گذاران و متخصصان موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مسائل اساسی سیاست گذاری ملی کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه سیاست گذاران و متخصصان موضوعی است. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است که با استفاده از رویکرد کیفی و بهره گیری از روش نظریه زمینه ای و تشکیل گروه کانونی متخصصان انجام شده است. جامعه پژوهش شامل خبرگان و متخصصان در حوزه سیاست گذاری عمومی، سیاست گذاری فرهنگی و نیز خبرگان و متخصصان و صاحب نظران حوزه کتابخانه های عمومی بودند. داده های از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد و برای کدگذاری و تحلیل آن ها از نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA و نیز اکسل استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که « فقدان معنای واحد از کتابخانه های عمومی در کشور (بین متخصصان، سیاست گذاران و مردم)»، «عدم توازن بین تصمیم گیری و سیاست گذاری ملی و سیاست گذاری محلی»، و «میزان توانمندی مدیران در عرصه کتابخانه های عمومی (سیاست گذاری، تصمیم گیری و اجرا)» مسائل سیاست گذاری ملی کتابخانه های عمومی کشور هستند. همچنین، با بررسی روابط بین مقوله ها و در نظر گرفتن مقوله های محوری، مسئله «تعارض بین سیاست گذاری ملی و سیاست گذاری محلی کتابخانه های عمومی کشور» به عنوان مسئله اصلی سیاست گذاری ملی کتابخانه های عمومی ایران شناسایی شد که مورد اجماع اعضای گروه کانونی نیز قرار گرفت. اصالت/ارزش: نقطه قوت این پژوهش بهره گیری از نظرات سیاست گذاران عمومی و کتابخانه های عمومی به منظور شناسایی مسائل اساسی است و از اولین پژوهش هایی است که مسائل کتابخانه های عمومی در سیاست گذاری ملی کتابخانه های عمومی ایران را با بهره گیری از روش کیفی مطالعه کرده است. همچنین، از نظرِ موضوع و روش پژوهش، دارای اصالت است.
تبیین الگوی مفهومی چرایی و چگونگی مدیریت سود بانک ها؛ رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
371 - 393
حوزه های تخصصی:
هدف: سود، پیش بینی کننده ای حیاتی از سلامت بانک است. مدیریت سود توسط بانک ها، همواره در کانون توجه نهادهای ناظر بانکی، حسابرسان و وضع کنندگان استانداردها بوده است؛ زیرا بر ثبات سیستم مالی اثرهای مثبت و بر شفافیت گزارشگری مالی اثرهای منفی دارد. نظر به اهمیت مدیریت سود در پژوهش های حسابداری جهان و ایران و همچنین خلأ پژوهش های کمی و کیفی موجود این حوزه در صنعت بانکداری ایران و خلأ پژوهش کیفی مدیریت سود در سطح جهان، این پژوهش قصد دارد به کشف مفاهیم چیستی، چرایی و چگونگی پدیده مدیریت سود در این صنعت از دید کنشگران بپردازد. روش: روش شناسی این پژوهش نظریه زمینه ای با ابزار مصاحبه عمیق ساختارنیافته است. به همین منظور با 17 نفر از خبرگان این صنعت (حسابرسان مستقل و داخلی، مدیران عالی رتبه و اجرایی بانک ها، استادان دانشگاهی فعال در صنعت و تحلیلگران و ناظران بازار سرمایه) مصاحبه هایی انجام گرفت. تحلیل مصاحبه ها، به طور کامل با نرم افزار تحلیل داده های کیفی اطلس تی و کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش، به ارائه الگوی مفهومی، مبتنی بر پارادایم استراوس و کوربین منجر شد که از تحلیل داده های متنی و استخراج 213 کد باز و انتزاع آنها به 38 مقوله فرعی و 21 مقوله اصلی به دست آمد. نتیجه گیری: تحلیل ها نشان می دهد که «دستیابی به سود هدف» مقوله محوری است. مهم ترین راهبرد انجام مدیریت سود بانک ها، دستکاری ذخیره مطالبات مشکوک الوصول تسهیلات است و در نهایت، «تحریف گزارشگری مالی» و «آریستوکراسی پولی بانک ها» پیامد مدیریت سود بانک هاست. ماهیت الگوی مفهومی ارائه شده در این پژوهش، بر سازه اجتماعی و فرایند مشاوره و کنش متقابل کنشگران متخصص در صنعت بانکداری مبتنی است و نتایج کیفی حاصل از این پژوهش، در دانش افزایی متون مدیریت سود بانک ها و گسترش آن به سایر صنایع و مقایسه کیفی آن سهم بسزایی دارد.
ارائه مدل نظری- زمینه ای عملکرد پروژه بر پایه اعتماد در رابطه کارفرما و پیمانکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
693 - 729
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به مسئله ضعف عملکرد پروژه های ساخت، هدف از این پژوهش، ارائه مدل نظری زمینه ای عملکرد پروژه بر پایه اعتماد در رابطه کارفرما و پیمانکار است که هم زمان توصیف کننده ویژگی های اعتماد، عوامل مؤثر بر آن و برون دادهای این مهم در راستای حصول عملکرد پروژه باشد. روش: پژوهش حاضر، توسعه ای کاربردی بوده و به صورت کیفی اجرا شده است. بر این اساس، با بهره گیری از استراتژی نظریه زمینه ای، داده ها از جامعه هدف این پژوهش که شامل مطلعان کارفرمایی و پیمانکاری پروژه های ساخت شهری تهران بودند، گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها: بر پایه تحلیل متنی مصاحبه ها، شش مقوله از ویژگی های اعتماد پدیدار شد که عبارت بودند از: اطمینان از توانایی، احترام به اصول، خیرخواهی، برخورداری از منابع لازم برای همکاری، ثبات و آگاهی طرف مقابل. نُه مقوله نیز از عوامل مؤثر بر اعتماد به دست آمد که عبارت بودند از: کیفیت روش اجرای پروژه، کیفیت اسناد مناقصه پروژه، کیفیت قرارداد پروژه، کیفیت سیستم ارتباط های پروژه، قابلیت اتکای سوابق طرف مقابل، قابلیت اتکای گواهی نامه ها و اعتبارنامه های علمی و حرفه ای طرف مقابل، عمق پیوند احساسی با طرف مقابل، عملکرد عوامل محیطی نزدیک و عملکرد عوامل محیطی دور. در نهایت، تک مقوله به دست آمده از برون داد اعتماد در راستای حصول عملکرد پروژه، کیفیت رابطه کارفرما و پیمانکار طی اجرای پروژه بود. نتیجه گیری: مدل نظری زمینه ای پژوهش که از پیوند مقوله های پدیدارشده به دست آمد، می تواند به واسطه ایجاد درک از فرایند اعتماد میان کارفرما و پیمانکار در بستر پروژه های ساخت شهری و چگونگی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن بر عملکرد پروژه، در ادبیات مدیریت پروژه، مشارکت علمی داشته باشد.
تدوین مدل کیفیت مستندسازی حسابرسی با رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی زمینه بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، کیفیت مستندسازی حسابرسی و تأثیر آن بر کیفیت حسابرسی در استانداردهای حسابرسی (مانند استاندارد PCAOB شماره 3) مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. بر اساس استانداردها، مستندسازی حسابرسی شامل ثبت و ضبط کردن روش های حسابرسی انجام شده، شواهد حسابرسی مربوطه و نتیجه گیری های حسابرس است. اهمیت مستندسازی حسابرسی با توجه به نیاز به ارائه شواهدی که نظر حسابرس را تأیید می کند و همچنین ارائه اطلاعات در مورد مراحل مختلف رویه های حسابرسی، تعیین می شود. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل کیفیت مستندسازی حسابرسی با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد انجام شده است. روش پژوهش از نوع کیفی می باشد. به منظور انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته، تعداد 16 نفر از شرکای مؤسسات حسابرسی، مدیران سازمان حسابرسی و مدیران مالی شرکت ها طی فرایندی هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش، به صورت مدل پارادایمی با 14 مقوله برای شرایط علی، 6 مقوله در زمینه بستر، 6 مقوله برای شرایط مداخله گر، 6 مقوله برای راهبرد و 3 مقوله در زمینه پیامد مرتبط با پدیده اصلی پژوهش، شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت مستندسازی حسابرسی و ارزیابی آن ماهیت پیچیده و چندوجهی دارد و علاوه بر ویژگی ها شخصیتی و فردی حسابرس، تحت تأثیر محیط خرد و کلان پیرامون حوزه حسابرسی نیز قرار می گیرد. بر این اساس، به منظور بررسی جامع موضوع، در تدوین مدل کیفیت مستندسازی حسابرسی جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
In recent years, the quality of audit documentation and its impact on audit quality in auditing standards (such as PCAOB Standard 3) has received more attention. According to auditing standards, audit documentation is the record of audit procedures performed relevant audit evidence obtained, and conclusions the auditor reached. The importance of audit documentation is determined by the need to provide evidence that corroborates the auditor's opinion, as well as to provide information about the various stages of the audit process. The present study aims to design a model of audit documentation quality with a grounded theorizing approach. The research method is qualitative. In order to conduct in-depth and semi-structured interviews, 16 partners of audit firms, directors of the audit organization and financial managers of companies were selected through a purposeful process. The research findings were identified as a paradigm model with 14 categories for causal conditions, 6 categories for context conditions, 6 categories for intervening conditions, 6 categories for strategy and 3 categories for consequences related to the main research phenomenon. The results showed that the quality of audit documentation and its evaluation is complex and multifaceted in nature and in addition to personality and auditor characteristics, it is also affected by the micro and macro environment around the audit field. Accordingly, in order to comprehensively examine the issue, various aspects have been examined in developing the quality model of audit documentation.
Keywords: Audit Documentation, Independent Audit, Audit Evidence, Background Theory
تدوین مدل زمینه-مبنای آرامش در آپارتمان های مسکونی معاصر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی پر اضطراب و کمبود آرامش در جامعه معاصر، مشکلی جدی برای زندگی انسان ها است. پژوهش های روان شناسی محیطی نشان داده اند که محیط های کالبدی و معماری نقش مهمی در این بین دارند و از آنجا که خانه یکی از مهم ترین محیط هاست، تلاش دارند راهکارهایی پیشنهاد دهند. این پژوهش تلاش دارد به شناسایی عواملی که نقش مؤثری بر ایجاد آرامش در آپارتمان های شهری دارند بپردازد. این پژوهش برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر آرامش انسان، رویکردی کیفی اتخاذ نموده و تلاش می کند تا با ایجاد ارتباط میان مفاهیم مرتبط در حوزه آرامش و محیط کالبدی معماری آپارتمان ها، به نوعی از نظریه با صورت بندی «فرآیند علّی» نزدیک گردد و ساز و کار مفهوم آرامش محیطی را تبیین نماید. یافتن این مفاهیم به کمک انجام مصاحبه ها و نیز کنکاش در متون مرتبط و تحلیل کیفی محتوای آنها به کمک روش «نظریه زمینه ای» ممکن گردیده است. پس از کشف مفاهیم، چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر بر مبنای تحلیل کیفی داده ها شناخته شده و با ایجاد ارتباط منطقی میان این مفاهیم، مدل زمینه-مبنای آرامش در خانه های آپارتمانی معاصر ارومیه ارائه می گردد. مطابق نتایج این پژوهش، شرایط مؤثر بر شکل گیری پدیده اصلی «سکونت در خانه»، تابع شرایط علی، زمینه ای و تعاملی از قبیل امنیت فیزیکی، امنیت روانی، امنیت اجتماعی، انسجام اجتماعی، راحتی، خلوت، آسایش کالبدی، امنیت شنیداری، دلبستگی به مکان، غنای حسی، ارتباط با طبیعت، پیامدهایی چون آرامش کالبدی (آسایش)، آرامش اجتماعی، آرامش روانی و آرامش معنوی را به دنبال خواهد داشت. این پژوهش می تواند به عنوان یک پژوهش پایه، مبنایی برای انجام پژوهش های کاربردی به منظور اراءه راهکارهایی برای ارتقای آرامش در آپارتمان در حوزه های مختلف و از جمله معماری و شهرسازی باشد.
تبیین و بازتولید قدرت های مؤثر بر افزایش کیفیت حضورپذیری بانوان با رویکرد ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: فضای شهری پیرامون بقاع متبرکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
97 - 110
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری اطراف بقاع متبرکه به دلیل ماهیت دینی- آیینی خود بستر مناسبی جهت حضور امن و آزادانه بانوان فارغ از نگرش های جنسیتی ایجاد کرده است. هدف این پژوهش تبیین کیفیات موجود در فضاهای شهری خاص )بقاع متبرکه( و مؤلفه های موجود در آ نها از منظر نظام ادراکی- معنایی بانوان بوده تا در این راستا به تبیین ویژگ یهایی جهت حضور مطلوب بانوان در فضاهای مختلف دست یافت. روش شناسی کلی فرآیند پژوهش، «روش تحقیق کیفی » بوده است. یافته های کیفی مطالعه با بهر هگیری از نظریه زمینه ای نشان داد که هشت مؤلفه ی ناظر کل، احترام به فضا، قلمرو ذهنی پنهان فضا، ترس از انجام خطا، امید به تشویق، بعد آموزش محور فضا و محرمیت ب هعنوان قدرت های مؤثر برافزایش حضور پذیری زنان مؤثرند. مقوله هسته این بررسی نیز «بازتولید معانی ایمانی و آیینی در فضاهای مذهبی و تأثیر آن بر کیفیت حضور پذیری زنان در فضا » هست.
مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی: تحلیل زمینه ای، کشف فرایندها و مکانیزم ها در شرکت های دانش بنیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر تحلیل زمینه ای به منظور شناسایی فرایندها و مکانیزم های مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی در شرکت های دانش بنیان شهر اصفهان بود تا بر مبنای آن مدل پارادیمی مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی ارائه شود. پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینه ای است که به صورت هدفمند و گلوله برفی با 15کارآفرین تحصیلی از 15 شرکت دانش بنیان مصاحبه های عمیق و بدون ساختار صورت پذیرفت. داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: واکاوی داده ها نشان داد که مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی شامل 64 خرده مقوله فرعی، 16 مقوله فرعی و 2 مقوله هسته است. مقوله های فرعی عبارت اند از: گرایش علمی، دیدفرصت یابانه، مولدگری مالی، ارزش اقدامی، سرسختی، انعطاف مداری، رسالتمندی، توانمندی عاطفی، رشد پس از کارآفرینی، پشتوانه-سازی، خاص گرایی، هیجان خواهی، توانمندی عملکردی، جویندگی، آفرینندگی و بسترپروری و مقوله های هسته عبارت اند از شاخص گرایی و قابلیت پروری. نتیجه گیری: مسیر تولد کارآفرینی تحصیلی از بستر خانوادگی و تجارب شغلی اولیه در کودکی شروع می شود. نقش عوامل علی سبب ایجاد دغدغه مندی در فرد می شود که تاثیرات مثبت عوامل مداخله گری مانند گرایش علمی، سبب شدت گرفتن نقش عوامل علی می شود. در نهایت افراد جذب مسیر کارآفرینی تحصیلی می شوند و با استفاده از راهبردهای مناسب به فعالیت در این مسیر می پردازند. آنچه افراد در انتهای مسیر تجربه می کنند، رشد پس از کارآفرینی تحصیلی در دو بعدی فردی و شغلی است.
شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر فعالیت های داوطلبانه درکتابخانه های ایران با ارائه الگوی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش، شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر فعالیت های داوطلبانه در کتابخانه های ایران و ارائه الگوی پیشنهادی است. روش پژوهش : پژوهش، از نوع کاربردی با رویکرد کیفی است که با استفاده از روش نظریه زمینه ای یا داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل استادان علم اطلاعات و دانش شناسی، مدیران، متولیان فرهنگی، مدیران کتابخانه ها، کتابداران و صاحب نظران برخی از حوزه های مرتبط با فعالیت های داوطلبانه بود. به منظور گردآوری داده ها 47 نفر از افراد واجد شرایط، به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. معیار اصلی برای تعیین حجم نمونه، رسیدن به نقطه اشباع نظری بود. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، فعالیت های داوطلبانه در کتابخانه های ایران متأثر از عوامل حمایت و بسترسازی، شناسایی انگیزه فعالیت های داوطلبانه، جذب و حفظ نیروهای داوطلب به کتابخانه است. موانع جذب نیروهای داوطلب شامل موانع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، حقوقی و قانونی هستند. همچنین، باورهای شخصی و روان شناختی و عوامل تأثیرگذار اجتماعی به عنوان عوامل مداخله گر بر فعالیت های داوطلبانه تأثیر دارند. بر اساس مدل پیشنهادی ایجاد و اصلاح قوانین، تبلیغ و اطلاع رسانی و آموزش از راهبردهای توسعه جذب نیروهای داوطلب در کتابخانه های ایران است. نتیجه گیری: حضور نیروهای داوطلب در کتابخانه های ایران، دارای پیامدهای مثبت و منفی می باشد که پیامدهای مثبت آن به مراتب بیشتر از پیامدهای منفی آن است. برای توسعه فعالیت های داوطلبانه، نیاز به نقشه راه و الگویی است که بتواند با ایجاد و اصلاح قوانین و جلب حمایت نهادهای دولتی و غیردولتی زمینه حضور مؤثرتر نیروهای داوطلب را در کتابخانه های کشور فراهم سازد.
تدوین مدل جامع برندسازی ابرشهرها (مورد مطالعاتی: ابر شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر هدف ایجاد اقتصاد پایدار و توسعه متوازن شهری است، برندسازی شهری به ویژه در مقیاس ابرشهرها ضرورتی غیرقابل انکار است. با اذعان به عدم وجود مدل راهبردی جامع و متدولوژی اجرایی جهت برندسازی ابرشهرها، هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگویی نوآورانه برای برندسازی ابرشهرها بر مبنای مطالعه موردی شهر تهران و با در نظر گرفتن ویژگی های منحصربه فرد ایرانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه خبرگان و متخصصان دارای زمینه علمی مرتبط با برنامه ریزی شهری و برندسازی می باشند. در این پژوهش، با توجه به روش شناسی تئوری زمینه ای، ابتدا از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف (هدفمند) و سپس درروند تجزیه وتحلیل از روش نمونه گیری نظری برای گردآوری داده ها استفاده گردیده است. روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش های پیمایشی به ویژه مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته می باشد. همچنین روش تجزیه وتحلیل این پژوهش، تئوری زمینه ای مبتنی بر رهیافت نظام مند استرائوس و کوربین جهت کدگذاری و دسته بندی مفاهیم می باشد. در این راستا، از نرم افزار 16 SPSS جهت تحلیل داده های دموگرافیک کمی و همچنین نرم افزار MAXQDA 12 جهت مدیریت و سازمان دهی داده های کیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از ارائه مدل جامع برندسازی ابرشهرها و تبیین ابعاد و متغیرهای کلیدی با رویکرد بومی می باشد.