مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
نظریه زمینه ای
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
151 - 179
حوزه های تخصصی:
بی تفاوتی، کنشی منفعلانه است که در آن، افراد از مشارکت فعال و انجام کنش های دگرخواهانه اجتناب کرده و در مورد مسائل جامعه، بی اعتنا می شوند. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی پدید ه بی تفاوتی اجتماعی در استان ایلام و یافتن زمینه ها و پیامدهای آن است. این مقاله به روش کیفی، مبتنی بر رهیافت نظریه زمینه ای، و با بهره مندی از راهبردهای نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) انجام شده است. داده های موردنیاز، از طریق مصاحبه با 28 نفر از صاحب نظران و متخصصان استان ایلام به دست آمده و با استفاده از روش کدگذاری استراوس و کوربین، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی، تجزیه وتحلیل شده است. برپایه یافته های پژوهش، غفلت از نقش شهروندان، نوع ساختار سیاسی، توقع های فزاینده، فردگرایی خودخواهانه، زوال وفاداری جمعی، بده بستان اجتماعی، نابرابری های اجتماعی اقتصادی، و انباشتگی فقر و فلاکت، به عنوان شرایط علّی، تنبلی اجتماعی، ضعف در ابراز وجود، اقتصادزدگی فرهنگ، شکاف قانونی، نارسایی نظام تربیتی، آشفتگی سنت، خویشاوندگرایی، کم کارایی تشکل های مدنی، و انزواگرایی، به عنوان شرایط زمینه ای، و سرانجام، ناکارآمدی دولت، هیستری اجتماعی، و کژکارکردی رسانه ها، به عنوان شرایط مداخله گر مشخص شده اند. برپایه یافته های پژوهش، «بی سازمانی اجتماعی»، به عنوان هسته اصلی پژوهش به دست آمد که حاصل شرایط علّی، زمینه ای، و مداخله گر است.
مطالعه فرایند برساخت الگوی تعاملی فرد- خانواده- جامعه و گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این تحقیق، از منظر افراد بومی درگیر با پدیده، در پی فهم این مطلب است که چه بسترهایی در محیط زیستی فرد، او را به سمت اعتیاد سوق می دهد، چه عوامل، شرایط و تعاملاتی در این بستر وجود دارد و پیامدهایی که ناگزیر پس از اعتیاد گریبان گیر آنها خواهد شد چیست. روش مطالعه : مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی انجام شد، مشارکت کنندگان 17 مرد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ اطلاعات، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با روش تحلیل محتوی کیفی نظریه داده بنیاد رویکرد اشتراوس و کوربین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: «بهنجارسازی و تابو شکنی از مصرف مواد»، «مشکلات و اختلافات خانوادگی و زیست محیطی»، «انفعال خانواده و ضعف در نظارت»، «عدم ایفای نقش حمایتی و کنترلی جامعه، «ابهام اهداف و چشم اندازهای آینده»، «جاذبه های مصرف»»، «چالش های فردی و شخصیتی»، 7 کد محوری مذکور هستند. نتیجه گیری: مقوله هسته این تحقیق «انکسار الگوی تعاملی سازنده فرد- خانواده- جامعه» است که بقیه مقوله ها را در بر می گیرد. نظریه زمینه ای تحقیق، در قالب مدل پارادایمی شامل شش بعد شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده، تعامل و پیامدها بیان شده است.
سیاست پرداخت نقدی خسارت در آزادسازی مخازن سدها و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن (نمونه موردی: سد کوچری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
118 - 147
حوزه های تخصصی:
احداث سدهای مخزنی در شش دهه گذشته زمینه ساز جابه جایی بیش از 100 میلیون نفر از محل زندگی خود شده است. مطابق نتایج بررسی حاضر، در ایران نیز بیش از 2 میلیون نفر جمعیت تحت تأثیر احداث سدها قرار گرفته اند. هدف این پژوهش بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی سیاست پرداخت نقدی خسارت در آزادسازی مخازن سدها، نقد این سیاست و شناسایی عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی و پیامدهای آن بوده است. چارچوب مفهومی پژوهش بر ارزیابی اثرات اجتماعی مبتنی است. روش پژوهش کیفی و از تکنیک نظریه زمینه ای استفاده شده است. شرکت کنندگان این پژوهش 38 نفر از مطلعان و خبرگان محلی بودند که با پرسش نامه نیمه ساختمند موردمصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در دستور کار قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها 822 مفهوم کلی، 133 مقوله فرعی، 18 مقوله اصلی و 1 مقوله مرکزی را نشان می دهد. یافته های پژوهش براساس مدل پارادیمی، ازهم گسیختگی ساختار اجتماعی و بافت فرهنگی را در اجرای سیاست پرداخت نقدی خسارت نشان می دهد. نتایج حاصل از پژوهش به ضرورت تغییر رویکرد، اصلاح لوایح قانونی، تعیین متولی حوزه اجتماعی و پایش تأثیرات اجتماعی طرح ها منتهی شده است.
کارآفرینی جایگزین: درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی است. هدف پژوهش، بررسی این مسئله است که زنان کارآفرین چه درکی از مشارکت اقتصادی دارند و چه شرایط، زمینه ها و راهبردهایی را در این زمینه، مهم می دانند. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد نظام مند) و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. داده های پژوهش براساس رویکرد کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کُربین (باز، محوری و گزینشی) تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعاملات خانوادگی گسیخته، تجربه محرومیت چندگانه، روحیه کارآفرینی مطلوب و منابع سرمایه ای چندگانه، مقولاتی است که به صورت علّی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تأثیرگذار است. زنانگی مقاوم- زنانگی تلفیقی، سبک فرزندپروری مقتدرانه و داشتن یا نداشتن حمایت خانوادگی، شرایط زمینه ای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل می دهد و نابسامانی نهادی، نابسامانی اقتصادی، نبود مهارت آموزی کاربردی و محیط کار جنسیت زده، عوامل مداخله گری است که بر راهبردها و عمل/ تعاملاتی که زنان کارآفرین برای موفقیت اقتصادی و مشارکت اقتصادی مؤثر و موفق به کار می گیرند، تأثیرگذار است. کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان، پیامدهای گوناگونی دارد که شامل تحولات نگرشی، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی و تغییر زیست منفعلانه است. درنهایت، گفتنی است زنان، کارآفرینی جایگزین زنانه را به عنوان یک الگوی مشارکت اقتصادی، در برابر الگویی ارائه داده اند که بر مبنای ساختارهای مردانه شکل گرفته است.
خصوصی سازی مدارس و بازتولید نابرابری آموزشی: برساخت تجارب مدیران مدارس سطح متوسطه شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
147 - 186
حوزه های تخصصی:
یک سیستم آموزشی عادلانه میتواند تأثیر نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را جبران کند و به افراد اجازه دهد از آموزش و تعلیم صرف نظر از پیشینه و زمینه خود بیشترین بهره را ببرند به موجب قانون اساسی در ایران، آموزش تا سطح متوسطه رایگان است اما به واسطه خصوصی سازی این امر محقق نشده بلکه سبب بازتولید نابرابری آموزشی گردیده است. بر همین اساس، چهارچوب نظری این پژوهش، نظرات بولز و جینتیس؛ ایده ی ناسازگاری/ توافق، بوردیو و نظریه بازتولید؛ مایکل دبیلو. اپل؛ پداگوژی انتقادی بوده که یک بینش انتقادی نسبت به نابرابری آموزشی ارائه می دهند. بنابراین، تجارب مدیران مدارس متوسطه شهر سنندج را مبنای تحلیل نظری و تجربی برای تشریح وضعیت زمینه ای، علی، مداخله ای چگونگی بازتولید نابرابری آموزشی قرار دادیم به موجب آن با ۳۰ نفر از مدیران آموزشی مصاحبه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مداوم و مقایسه ای داده ها استفاده شد. نتایج نشان دادافزایش هزینه های تحصیل به عنوان ایجادکننده ی شرایط زمینه ای توأمان با برون سپاری آموزش دولتی و کاهش عدالت آموزشی به عنوان شرایط علی ایجاد نابرابری آموزشی عمل کرده اند. همچنین اقتصاد محور شدن مدارس خصوصی به عنوان شرایط مداخله گر در ایجاد تمایز بخشی آموزشی در سطح فردی، خانوادگی و فضایی-منطقه ای شهری دیگر پیامد نابرابری آموزشی است. برای جلوگیری و ممانعت از پیامدهای حاصل از خصوصی سازی آموزش به مثابه بازتولید نابرابری و تمایز بخشی، مدیران آموزشی در مدارس به اتخاذ راهبردهای تقویت تعامل با دانش آموزان و والدین و جبران کمبودهای آموزشی دست زده اند
بازسازی معنایی کولبری، مطالعه کیفیِ کولبران غیر رسمی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
175 - 215
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه ی زیسته ی کولبران و بازسازی معنایی این تجربه است. بدین منظور از نظریه ی زمینه ای و تکنیک مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شده است. نمونه ی مورد مطالعه کولبران غیررسمی شهرستان سقز است و نمونه گیریِ هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انجام و 21 نفر انتخاب شده اند. متن مصاحبه ها در قالب بیش از 125 مفهوم، 17مقوله عمده و یک مقوله هسته ای کدگذاری شده است. مقوله های عمده شامل: «تعلق و تعهد گروهی»، «مناسک خاص گروه»، «خطرات جسمی»، «آسیب های روحی روانی»، «انزوا و طرد اجتماعی»، «عکس العمل به برچسب ها»، «خطرات طبیعی»، «خطرات غیر طبیعی»، «فقر و فشار اقتصادی»، «بی اعتمادی اجتماعی»، «پذیرش و دسترسی آسان»، «توجیه و مشروعیت دادن به کار خود»، «مهارت و توانایی کنترل مخاطرات»، «تمایل به ترک»،«تضعیف تولید سنتی»، «تعاملات قومی و فامیلی برون مرزی» و« مشخصات خاص» می باشد. مقولات در قالب مدل پارادایمی بر اساس شرایط علی، استراتژی ها و پیامدها دسته بندی شد و در نهایت، مقوله ی هسته ایِ این پژوهش، «کولبری، حرفه ای پرمخاطره در تنگنای توسعه نیافتگی مرزها» است. به عبارت دیگر از دید و خوانش آنان، کولبری واکنشی به وضع معیشتی و محیطی نامناسب منطقه است.
الگوی امکان سنجی اقتصاد خلاق در کتابخانه های عمومی با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی امکان کسب درآمد در کتابخانه های عمومی با رویکرد اقتصاد خلاق انجام شده است. روش: پژوهش از نظرِ هدف بنیادی و از نظرِ ماهیت کیفی بود که با روش نظریه زمینه ای انجام شد. تعداد مشارکت کنندگان 19 نفر از خبرگان حوزه های کتابداری، کارآفرینی و اقتصادی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و با روش نظام مند پرسش های باز انجام شد. برای اعتبارسنجی پژوهش، از روش کشف اطلاعات موازی، ارزیابی شرکت کنندگان و خودبازبینی پژوهشگر استفاده شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که مبنای نظری الگوی درآمدی در کتابخانه ها شش مؤلفه اصلی شامل: 1. سازوکارهای مدیریتی با زیرمؤلفه های نقش حمایتی مدیران ارشد در ایجاد تحول، فراهم آوری امکانات و تجهیزات، نقش آفرینی کتابداران و توجه مدیریت به منابع انسانی خلاق؛ 2. سازوکارهای امورمالی و اداری شامل توسعه و پایدارسازی منابع و بهینه سازی مصارف، مدیریت منابع، حمایت های اداری از سرمایه گذاری و افزایش بنیه مالی کتابخانه ها)؛ 3. سازوکارهای قانونی و حقوقی با زیرمؤلفه های اصلاح قانون تأسیس اداره کتابخانه ها، ایجاد فرایند اخذ قانونی مجوز درآمدزایی، شفاف سازی قوانین و آیین نامه ها؛ 4. سازوکارهای آموزشی شامل آموزش ضمن خدمت همگانی، آموزش و آشنایی با روش های تعاملی، آموزش و آفرینش، تغییر شیوه های آموزشی، آشنایی با شیوه های آموزش جدید و تغییر نگرش شیوه های آموزش مدیران؛ 5. سازوکارهای درآمدزایی با زیرمؤلفه های ایجاد تعامل منطقی با مشتریان، طراحی رسانش خدمات و برنامه ها، تنظیم برنامه زمان بندی شده استقلال مالی، ایجاد شبکه گسترده پخش محصولات)؛ 6. سازوکارهای ساختاری شامل حمایت قوی و مستمر از برنامه های مدیریتی، ارتقای کیفیت خدمات و محصولات فرهنگی، ارتقای پایگاه اجتماعی، ارتقای مدیریت تخصصی، تنظیم سند راهبردی اقتصاد خلاق. اصالت/ارزش: در حالی که رکود اقتصادی و مشکل کمبود منابع مالی کتابخانه ها را وادار به انتخاب راه درآمد اضافی برای بقای خود کرده است، تاکنون پژوهشی درباره این موضوع در ایران انجام نشده است. اقتصاد خلاق و کارآفرینی این فرصت را به کتابخانه ها می دهد تا از طریق هنر، فرهنگ و علم درآمدزایی کنند. کسب درآمد خلاقانه گامی بلند برای استقلال بودجه و کاهش فشار بار مالی در کتابخانه ها و در نتیجه کاهش دغدغه های تأمین نیازهای معیشتی کارکنان، تأمین اعتبار مجموعه سازی و منابع روزآمد و همچنین نگهداری و تعمیر ساختمان ها خواهد شد.
الگوی خودمهارگری جوان شیعه با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
60-73
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: خودمهارگری نقش بسزایی در سلامت جسمی و معنوی دارد. در پژوهش هایی نشان داده شده که نگرش های معنوی و آموزه های دینی در ارتقای خودمهارگری نقش دارند. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های سازه خودمهارگری در جوانان شیعه بود. روش کار: با توجه به هدف پژوهش که تدوین سازه خودمهارگری بود و با توجه به پژوهش های ملاک محور انجام شده در این زمینه؛ در این پژوهش، جمع آوری داده ها با روش مصاحبه کیفی و تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، محوری و انتزاعی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر از جوانان شیعه (14 زن و 18 مرد در سنین 22 تا 45) بودند که چگونگی خودمهارگری آنان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته ارزیابی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودمهارگری در جوانان شیعه، دارای چهار مؤلفه اصلی و 20 ریزمؤلفه است: 1) نگرش (باور به فواید اجتناب، باور به آسیب های ارتکاب، اهتمام به احساسات درگیر در مسئله و عزّت نفس)، 2) توانایی خودانگیزشی (توجه به فواید اجتناب، توجه به آسیب های ارتکاب، توجه به احساسات درگیر در مسئله، تلقین مثبت به خود و الگوگیری از اهل بیت)، 3) توانایی کنترل خود و محیط (توانایی بازداری توجه، توانایی کنترل تکانه، توانایی کنترل محیط، شرطی سازی کنشگر، معاشرت با دوستان خوب و مداومت بر عمل مطلوب) و 4) سازگاری (خودآگاهی، توانایی حل مسئله، انعطاف پذیری، پذیرش هیجان و مدیریت رفتار و ارزیابی مثبت ثانویه معنوی). نتیجه گیری: با مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های متن محور همچون پژوهش رفیعی هنر که سازه خودمهارگری را شامل خودنظارت گری، هدف شناسی، انگیزش، مهار هیجانی، مهار رفتاری، مهار شناختی و مهار تداوم بخش دانسته است، مشاهده می شود که مدل حاصل از این پژوهش سازوکارهای روانی خودمهارگری را آشکارتر کرده و در نتیجه بستر مناسب تری برای تدوین مقیاس خودمهارگری جوان شیعه مسلمان و تدوین برنامه های آموزش روانی معنوی مناسب برای ارتقای خودمهارگری فراهم کرده است.
تجربه بازآفرینی حس دلبستگی به مکان در محلات آسیب دیده از زلزله با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای؛ بررسی موردی: امامزاده زید و قصر حمید در بم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
159 - 178
حوزه های تخصصی:
با وجود اتمام فرآیند بازسازی زلزله بم، مطالعات جامعه شناسی هنوز از پیامد روانی حاصل از سوگ و اختلال در دلبستگی به سکونتگاه حکایت دارند، چرا که بازسازی بم با رویکردی کالبدی معطوف به ایجاد سرپناه و بدون توجه به پیوند عاطفی انسان- مکان انجام شده است. هدف این مقاله شناسایی ابعاد مؤثر دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه و تبیین نظریه ای مبتنی بر درک ساکنان محلات بم را از پیامد بازآفرینی دلبستگی به محله در بازسازی پس از زلزله است. در این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی، از روش «نظریه زمینه ای» استراوس- کربین (1998) استفاده شده است. داده های پژوهش با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 45 نفر (تا اشباع نظری) از ساکنان قدیمی محلات امامزاده زید و قصرحمید در بازه سنی 25-65 سال با روش گلوله برفی گردآوری شده اند. این مطالعه نشان می دهد که در موقعیت بازسازی پس از زلزله، بازآفرینی «حس دلبستگی به مکان» در مقیاس «محله» در طول و به دنبال شکل گیری دلبستگی به «خانه» و «شهر» قرار دارد. بازآفرینی «دلبستگی به مکان» در مقیاس محله در سیاستگذاری و برنامه ریزی بازسازی نیازمند بازسازی باکیفیت خانه و عناصر مهم شهری با الهام از گذشته در گام نخست و اقدامات جهت «تسهیل زندگی»، «احیای خاطرات گذشته» و «تقویت شبکه های اجتماعی» در مراحل بعدی است.
چگونگی تجربه فرآیند تصمیم گیری در پروژه های طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
63 - 84
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تعداد قابل توجهی پروژه طراحی شهری با هدف خلق «کیفیت» مطلوب، برای فضاهای همگانی تهران تهیه شده است. باوجود بهره گیری از رویکرد طراحی شهری در فرآیند تهیه، فقدان کیفیت و عدم تحقق پذیری این پروژه ها از چالش های مدیریت شهری محسوب می شود. پژوهش حاضر درصدد است با بهره گیری از تجارب مدیران شهرداری تهران در فرآیند تصمیم گیری پروژه های طراحی شهری به شناسایی موانع تحقق مطلوب آنها بپردازد. روش این پژوهش کیفی و مبتنی بر «نظریه زمینه ای» با استفاده از روش اشتراوس و کوربین (1998) در تحلیل داده ها و نظریه پردازی است. داده های مطالعه با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 نفر از مدیران معاونت شهرسازی و معماری و مدیران فنی شرکت های مهندسان مشاور گردآوری شده که نمونه گیری تا اشباع نظری، ادامه یافته است. در گردآوری داده ها از منابع مکتوب پروژه های اجرا شده سال های اخیر شهرداری تهران نیز استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مدیران در فرآیند تصمیم گیری، «فقدان راهبرد مدیریتی باثبات و تحقق پذیر جهت تهیه پروژه های طراحی شهری» را تجربه نموده اند. این امر به «حل نشدن مسائل شهری و افت کیفیت محیط شهری»، «عدم رضایتمندی اجتماعی»، «هدررفتن منابع مالی صرف شده»، «تضعیف توان مهندسین مشاور» و «گسترش روابط قدرت غیرشفاف میان گروه های ذی نفع و ذی نفوذ» منجر می شود. به نظر می رسد نهادینه کردن طراحی شهری از طریق شکل گیری ساختار و عاملیت می تواند پاسخگوی این چالش باشد.
طراحی مدل زمینه ای خلاقیت پایدار در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۶۹
65 - 94
حوزه های تخصصی:
برای آنکه سازمان ها بتوانند در دنیای متلاطم و متغیر امروز به حیات ادامه دهند، باید به نوآوری و خلاقیت روی آورند. هدف از پژوهش حاضرطراحی مدل زمینه ای خلاقیت پایدار در وزارت ورزش و جوانان بود. روش پژوهش کیفی بود که با راهبرد نظریه داده بنیاد انجام شد. بدین منظور، با 14 نفر از متخصصان حوزه مدیریت ورزشی به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی مصاحبه های عمیق انجام انجام شد و داده ها به صورت هم زمان با استفاده از رویکرد گلیزری که شامل مجموعه ای از کدگذاری های باز، انتخابی و نظری استبه کمک نرم افزارهای مکس کیودا و میک مک تحلیل شدند. پس از تمامی مراحل کدگذاری، مدل نهایی به دست آمد. یافته ها نشان داد که مقوله های اصلی مدل عبارتند از: عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل محیطی و اثرات. مؤلفه های مقوله ها به ترتیب شامل این موارد هستند: شخصیت، توانمندسازی روان شناختی، تعهد فردی؛ حمایت سازمانی، فرهنگ، ساختار، ارتباطات راهبردی سازمان، مدیریت و رهبری؛ زمینه، انگیزه؛ خلاقیت فردی، خلاقیت گروهی و خلاقیت سازمانی.با توجه به یافته ها استنباط می شود که خلاقیت پایدار در وزارت ورزش و جوانان مبتنی بر ابعاد فردی، گروهی و سازمانی از طریق حمایت سازمانی، عوامل زمینه ای، عامل فرهنگ، عامل شخصیت، ساختار سازمانی و عامل انگیزه محقق شود.
راهبردهای توسعه ساماندهی عشایر حوزه زاگرس: کاربرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
94 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق کیفی حاضر واکاوی راهبردهای توسعه سامان دهی عشایر حوزه زاگرس بر اساس نظریه زمینه ای بود. داده های پژوهش با مصاحبه نیمه ساختارمند و روش نمونه گیری هدفمند با سی نفر از متخصصان، مدیران و صاحب نظران حوزه عشایر گردآوری شد. همچنین، مراحل استخراج نظریه و فرآیند کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار MAXqda18 انجام شد. بر پایه یافته های پژوهش، مقولاتی چون عدم موفقیت طرح های پیشین، عدم توجه به پایداری محیط زیست، عدم توجه به سرمایه انسانی، طبیعی و توان بوم شناختی مناطق عشایری، عدم آسیب شناسی فرهنگی- اجتماعی و عدم توجه به اسناد بالادستی به عنوان شرایط علی مؤثر بر توسعه سامان دهی عشایر حوزه زاگرس شناسایی شدند؛ شرایط زمینه ای نیز شامل مقولاتی چون عدم هماهنگی در برنامه ریزی و اجرا، کمبود منابع مالی، موانع فرهنگی، کمبود نیروی انسانی متخصص، موانع فناوری و موانع طبیعی بودند. این در حالی است که تغییر مداوم الگوی زیست، عدم سرمایه گذاری و بازاریابی، بی توجهی به توان های موجود در منطقه، اجرای سیاست های توسعه ای موازی و ناهماهنگی بین استان های حوزه زاگرس نیز به عنوان شرایط مداخله گر مشخص شدند. همچنین، به منظور توسعه سامان دهی عشایر حوزه زاگرس، راهبردهایی چون برنامه ریزی غیرمتمرکز و منطقه ای، نظام مدیریت مشارکتی، نظام مدیریت محلی(ایلی)، ایجاد تعاونی های عشایری، بوم گردی عشایری و ایجاد بازارچه های محلی شناسایی شدند. در نهایت، مشخص شد که توسعه سامان دهی عشایر حوزه زاگرس پیامدهایی از قبیل پایداری محیط زیست، برقراری عدالت اجتماعی، اشتغال پایدار، احیای زیست بوم های جنگل و مرتع، امنیت غذایی و بهره وری را در جامعه مورد بررسی به دنبال خواهد داشت. با استناد به یافته های پژوهش حاضر، ضمن توجه بیشتر به عشایر منطقه در حمایت از تصمیم گیری های سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران ذی ربط، می توان در راستای دستیابی به توسعه پایدار گام برداشت.
طراحی و اعتباریابی الگوی کارآفرینی اجتماعی نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
33 - 50
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی، راهبردی اساسی برای توسعه پایدار است؛ آموزش عالی نیز، آبشخور تحولات بنیادین در نهادینه سازی کارآفرینی اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کارآفرینی اجتماعی برای نظام آموزش عالی ایران بود. پژوهش حاضر از طریق روش تحقیق ترکیبی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، از طریق نمونه گیری هدفمند، با 15 نفر از صاحب نظران آموزش عالی مصاحبه به عمل آمد. بر این اساس، پرسشنامه ای ساخته شد. در بخش کمی پژوهش نیز، از طریق نمونه گیری تصادفی، 384 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انتخاب و پرسشنامه روی آنها اجرا شد. داده های پژوهش، در بخش کیفی، با روش نظریه زمینه ای؛ و در بخش کمی، از طریق مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد، عوامل زیرساختی، طراحان و متخصصان برنامه ریزی درسی، دانشجو، استاد، عدم آینده پژوهی کارآفرینی، اقتصادی، سیاست های آموزش عالی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، مدیریت آموزش عالی، عوامل فرهنگی، اجتماعی و برنامه های درسی و کیفیت ناکارآمد، عوامل کارآفرینی اجتماعی نظام آموزش عالی ایران هستند. بر این اساس، در یک چشم انداز کلی، پدیده کارآفرینی اجتماعی در آموزش عالی، به نام عاملیت وجودی شناسایی شد.
مطالعه کیفی بسترها و پیامدهای دوستی های در هم تنیده در میان دختران: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن دوست در رشد طبیعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است اما گاهی این روابط به دلایلی به صورت افراطی و نابهنجار بروز می یابد. پژوهش حاضر با هدف تبیین بسترها و پیامدهای دوستی های درهم تنیده در میان دختران انجام شد. روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در استان تهران در سال 1398 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود. پس از بررسی و مقوله بندی یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 35 مفهوم اولیه به دست آمد که در مرحله کدگذاری محوری به 14 مقوله رسید و سپس در مرحله کدگذاری انتخابی این تعداد به 3 مقوله ی عوامل موثر بر میزان گرایش به روابط با همجنسان، ابعاد مختلف موجود در حین رابطه و پیامدهای فردی-اجتماعی این گونه روابط رسید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، ارضای نیاز عاطفی و میل به مورد محبت واقع شدن از جمله عواملی است که موجب روی آوردن به برقراری دوستی های در هم تنیده می شود و خلاء عاطفی به عنوان شرایط زمینه ساز؛ شرایط خانوادگی و عمومیت داشتن این گونه روابط بین همسالان هم به عنوان مقوله های مداخله گر، بر پدیده اصلی اثرگذار می باشند. دوستی های در هم تنیده موجب به کارگیری راهبردهایی در افراد می گردد؛ از جمله کاهش وقت گذرانی با خانواده، صرف وقت و انرژی زیاد برای طرف مقابل و اولویت یافتن وی بر هرچیزی. همچنین این دوستی های در هم تنیده پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از: مختل شدن روابط خانوادگی، مختل شدن روند زندگی شخصی و نگرش منفی نسبت به خود، و دیدگاه اجتماعی منفی نسبت به فرد.
تدوین معیارهای اخلاق حرفه ای برای رسانه ملی بر مبنای آموزه های اسلامی با تأکید بر کتاب معراج السعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین وجوه دین اسلام، گرایش دادن بشر به سمت رعایت اخلاق حسنه است. رسانه دینی اخلاق گرا رسانه ای است که با علم به تمامی اقتضائات رسانه های مدرن، از این ابزار برای ترویج اخلاق در مخاطبان مبتنی بر آموزه های اسلامی استفاده می کند. اصلی ترین هدف این پژوهش ضرورت و اهمیت تدوین معیارهای اخلاق حرفه ای برای رسانه ملی بر مبنای آموزه های اسلامی است. در اخلاق اسلامی چهار شیوه برای پرداختن به مباحث اخلاقی وجود دارد: عرفانی، فلسفی، روایی و تلفیقی. در این پژوهش «رویکرد تلفیقی» برای پرداختن به مباحث اخلاقی از منظر اسلام برگزیده شده است و این مهم با استفاده از کتاب «معراج السعاده» نوشته ملااحمد نراقی پی گرفته شده است. روش پژوهش در این مقاله «نظریه زمینه ای» است. در همین راستا ابتدا معیارهای اخلاقی رسانه ملی از طریق مراجعه به حدود 120 منبع در حوزه های مرتبط با اخلاق و رسانه و براساس چهار کارکرد اصلی رسانه یعنی اطلاع رسانی، آموزشی، ارشادی و سرگرمی استخراج شدند. سپس با طی مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و گزینشی و یافتن مفاهیم و مقولات متناسب از این منابع، گزاره های پژوهش که ارائه دهنده معیارهای اخلاق حرفه ای برای رسانه ملی از منظر آموزه های اسلام هستند، به دست آمد. براساس نتیجه پژوهش، مرکزی ترین مقوله برای معیارهای اخلاقی رسانه ملی مقوله «عدالت» است و یک رسانه اخلاق گرای اسلامی رسانه ای است که مخاطبان خود را با سوق دادن به اعتدال به سمت اخلاق حسنه گرایش می دهد.
تحلیل عوامل عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهرهای سنگر، خشکبیجار و شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
5 - 20
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : ارزیابی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در پژوهش های متعدد صورت گرفته، حاکی از عدم موفقیت آن ها بوده و ضرورت بازنگری و ریشه یابی علل عدم تحقق پذیری چنین طرح هایی را در برنامه ریزی شهری آشکار می سازد.
هدف پژوهش : پژوهش حاضر به دنبال واکاوی و تحلیل عوامل مؤثر بر عدم تحقق پذیری طرح های جامع در شهرهای کوچک است که بدین منظور سه شهر کوچک استان گیلان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند.
روش پژوهش : جهت حصول به هدف مورد نظر از روش تحقیق کیفی از نوع نظریه زمینه ای استفاده شد تا اطلاعات و نظرات موثق و قابل اطمینانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند حاصل شود. بدین ترتیب جهت رسیدن به اشباع نظری، با 23 نفر از افراد مطلع و صاحب نظر در حوزه مدیریت شهری شهرهای کوچک مصاحبه صورت گرفت که هر مصاحبه حدود یک ساعت تا یک ساعت و سی دقیقه به طول انجامید. فرایند تحقیق به صورت رفت و برگشتی بوده است.
نتیجه گیری : پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری ها، هفت محور اصلی برای علل عدم تحقق پذیری طرح جامع استخراج شد. این محورها عبارتند از: ضعف نظام مدیریتی، مشکلات نظام قانونی، مشکلات نظام اجرایی، مشکلات مالی، مشکلات ماهوی طرح، نبود مشارکت سازنده و مشکلات نظام فرایند تهیه طرح. در هر محور راه حل های متناسب با کدهای باز اولیه و فراوانی آن ها ارائه شده است. یافته های این پژوهش نشانگر این بود که مقوله های متفاوت در عدم تحقق پذیری طرح های جامع، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و به عبارتی دیگر به صورت زنجیره وار می توانند به یکدیگر متصل باشند و با اصلاح برخی موارد می توان به بهبود مقوله های دیگر نیز کمک نمود.
التعلیل السوسیولوجی لنشوء ظاهره الزواج الأبیض بین الأوساط الطلابیه (طلّاب مدینه طهران نموذجاً 2019-2017م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۹ سال ۱۴۴۴ شماره ۲
119-93
لقد شهدنا فی السنوات الأخیره تغیرات وتطورات فی الأبعاد الاقتصادیه والثقافیه والاجتماعیه فی إیران، وهی نتیجه تغییر فی القیم والرغبه نحو نوع جدید من التعایش. یُسمّی هذا النوع من المعاشره بین الفتیات والفتیان الذین یتعایشون دون زواج رسمی بالزواج الأبیض. یبدو أنّ هذا النوع من العلاقه أکثر انتشاراً فی المدن الکبری. نشهد الیوم تزایداً للزواج الأبیض فی إیران شیئاً فشیئاً والسیاسه السائده هی تجاهل هذه الظاهره. نحاول فی هذه الدراسه، الترکیز علی أسباب وعوامل وشروط وتبعات هذا النوع من التعایش؛ حیث قامت هذه الدراسه بالتحقیق فی هذه الإشکالیه بین 16 زوجاً من خلال دراسه منهجیه وطریقه نظریه أساسیه مع تقنیه المقابله المتعمقه . بعد انتهاء المقابلات والوصول إلی النتائج النظریه المنشوده، وأخیراً ترمیز البیانات وتحلیلها، تم تحدید بیانات الفئات التالیه وهی: "المشاکل الاقتصادیه"، "تدنی نسبه التوقعات فی هذه العلاقات مقابل الزواج الرسمی"، "الفقر العاطفی"، "القضایا السلبیه إثر (الطلاق وتبعاته)کظروف سببیه، "المجهول"، "الهجره"، "الفردیه"، "إنخفاض نسبه سن الزواج"، کمتغیرات خلفیه، "الخیار فی عدم الاستمرار بالعلاقه"، "التعرف علی الشریک فی المنزل"، "ضعف القیم الدینیه، کظروف دخیله، "الدعم الروحی والجنسی"، "رغبه النساء فی العلاقه الرسمیه"، "عدم رغبه الرجال فی إضفاء الطابع الرسمی علی العلاقه"، "البحث عن التنوع"، کتعاملات، "میزات الزواج الأبیض"، "قیود الزواج الأبیض"، " الشعور بعدم الأمان الوجودی"، نتیجه لهذا النوع من الحیاه.
محتوای جامعه پذیری مسئولیت تامین مالی جوانان شهر تهران: نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اختلال کارکردی جامعه پذیری و نقصان عملکردی عوامل جامعه پذیری در حوزه اقتصادی، نشان دهنده وجود یک فرایند جامعه پذیری ناکارا در جامعه است. هدف این مطالعه فهم و شناخت محتوای جامعه پذیری مسئولیت تامین مالی جوانان است که شامل علت ها و پیامدها نیز می باشد. مشارکت کنندگان جوانان 20 تا 40 سال می باشد که براساس نمونه گیری هدفمند و نظری با 24 نفر مصاحبه فردی به عمل آمده است. طبق فرایندهای کدگذاری، مقوله مرکزی "تداوم دوگانگی فرهنگی" بدست آمد. مقوله مرکزی در این مطالعه نشان داد که فرهنگ مسئولیت تامین مالی در جامعه، فرهنگی منسجم و یکپارچه نبوده و ارزش های متفاوتی به نسل جوان انتقال یافته است که یکی از آنها، ارزشمندی تحصیلات بوده و دیگری با توجه به مطالب مطرح شده، ارزشمندی مسئولیت تامین مالی می باشد. بدلیل ارزشمندی تحصیلات برای شخص و خانواده وی، مسئولیت تامین مالی در شخص پرورش نیافته و وی بطور موقت از دنیای کار بیرون می ماند و بعد از اتمام تحصیل نیز این امکان وجود دارد که نتواند شغلی برای خود پیدا کند. در مقابل، با ارزشمندی مسئولیت تامین مالی و اشتغال، شخص از دورانی که می توانست، در این زمینه تلاش نموده و مسئولیت تامین مالی بر عهده خودش بوده است. با توجه به تبدیل شدن تحصیلات بعنوان یک ارزش و عدم پرورش مسئولیت تامین مالی در نسل جوان، می توان گفت که جامعه پذیری در زمینه عملکرد نارسا بوده و در راستای همنوایی شخص با فرهنگ مسلط جامعه یعنی اشتغال، ناتوان عمل کرده است.
کافی شاپ به مثابه مکان صلح محور (بازاندیشی در نظام روابط معنایی کافی شاپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
137 - 162
حوزه های تخصصی:
کافی شاپ که عده ای آن را پدیده ای پست مدرن و عده ای هم آن را در امتداد تکامل قهوه خانه ها در ایران دانسته اند، مکانی است که با تعامل مناسب فضا و نظام معنایی موجود در آن، منجر به تصوری اجتماعی و به پاتوقی برای جوانان تبدیل شده است. این نوشتار با هدف بازاندیشی، درباره تجربه حضور جوانان در کافی شاپ و بازاندیشی در نظام روابط معنایی کافی شاپ، به دنبال پاسخ به چرایی استقبال جوانان از کافی شاپ در شهر بجنورد است. الگوی مسلط بر پژوهش، تفسیرگرایی است که سعی در شناسایی نظام روابط معنایی حاکم بر کافی شاپ، از خلال مصاحبه های نیمه ساخت یافته دارد. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش با روش نظریه زمینه ای انجام شده است. با استخراج نتایج پژوهش در قالب مفاهیم اساسی (90 مفهوم)، مقوله های فرعی (22 مقوله)، مقوله های اصلی (7 مقوله) و کلیه مقوله ها با یکدیگر ترکیب شده است. الگوی زمینه ای حضور جوانان ساکن بجنورد در کافی شاپ، طراحی و مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان به عنوان پدیده اصلی استخراج شد. رهایی از سلطه ساختاری، به عنوان شرایط علّی، گسترش اندیشه جهانی شدن و هم آوایی با اسطوره ها، به عنوان شرایط مداخله ای، عاملیت وابسته به مکان، به عنوان شرایط زمینه ای و مقوله زایش صلح در مکان، به عنوان پیامد مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان از خلال راهبرد متمدنانه زیستن استخراج شد. کافی شاپ برای جوانان، مکان رهایی از خشونت های فرهنگی و مکان نمایش اختیار عاملیت در برابر اجبارِ ساختار است. همچنین کافی شاپ برای آنان زیست جهان صلح محوری است که از خلال متمدنانه زیستن و با آرزوی جهانی زیستن از آن استفاده می کنند تا فرهنگ صلح را تسری دهند. توجه به تغییرات در نظام روابط معنایی حاکم بر مکان های سوم همچون کافی شاپ ها از نگاه جوانان می تواند زمینه ساز فهم بهتر ارتباط آنان با مکان و شناسایی نیازهای مکانی - معنایی آنان شود.
نقش هوشمندسازی اقتصاد در تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی براساس رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
127 - 147
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف کلان سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که در بند دوم این سیاست ها بدان اشاره شده، پیشتازی کشور در اقتصاد دانش بنیان و دستیابی به رتبه اول در منطقه است. نظر به اینکه هوشمندسازی اقتصاد یکی از الزامات و ارکان اقتصاد دانش بنیان می باشد؛ هدف این مقاله آن اﺳﺖ ﮐﻪ اﺑﻌﺎد ﻣﺪل ﮔﺬار از ﻧﻈﺮ ﻓﺮاﯾﻨﺪی و ﺗﮑﺎﻣﻠﯽ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﻮد تا ﺑﺎ اﺟﺮاﯾﯽ ﺷﺪن اجزای مدل، ﮐﺸﻮر از وضع کنونی ﺑﻪ سمت اﻗﺘﺼﺎد هوشمند حرکت کند؛ بدین منظور از روﯾﮑﺮد ﻧﻈﺮﯾﻪ زﻣﯿﻨﻪ ای ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﯾﺎﻓﺘﻪ های ﻣﯿﺪاﻧﯽ استفاده شد ﮐﻪ از راه ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮔﺮدآوری و با روش ﮐﺪﮔﺬاری ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪای (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ شدند و ﺧﺮوﺟﯽ آن ﻣﺒﻨﺎی ﻣﺪلﺳﺎزی هوشمندسازی اقتصاد ایران مبتنی بر مؤلفه های شناسایی وضع موجود، الزامات برای دستیابی به اقتصاد هوشمند، تبیین راهبردها و سیاست های هوشمندسازی اقتصاد، شناسایی فرصت های پیشروی اقتصاد هوشمند، توسعه کاربردهای بخشی اقتصاد هوشمند و وضعیت مطلوب، یعنی پیشتازی در اقتصاد دانش بنیان با دستیابی به اقتصاد هوشمند قرار گرفت.