مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
نظریه زمینه ای
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی است. این هدف به دلیل تأثیر کارآفرینی زنان بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه اهمیت دارد و به دلیل نیاز پژوهشی، تحقیق آن ضرورت می یابد. روش مطالعه: پژوهشی کیفی با روش نظریه زمینه ای، رویکرد طبیعت گرایی توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. مشارکت کنندگان شامل زنان کارآفرین دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران و مطلعین است که از طریق نمونه گیری هدفمند و متوالی با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه پژوهش با 52 تن به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و گزینشی)، مفاهیم ، مقولات و مضامینی به دست آمد که محتوای مدل پارادایمی و روایت داستان را تشکیل داد. برای تعیین روایی و پایایی از تکنیک های بازاندیشی، تکرارپذیری و تأیید استفاده شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از تأثیر خانواده خاستگاه در ایجاد سرمایه های فرهنگی-توسعه ای، ارتباطی- انطباقی و عاطفی در فرد کارآفرین است؛ همچنین با ایفای نقش های تربیتی، الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی خواسته یا ناخواسته آنان را به سوی کارآفرینی هدایت می کنند. خانواده های خودساخته نیز با ایفای نقش-های الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی بر کارآفرینی آنان مؤثر هستند. نتیجه گیری: با توجه به چگونگی تأثیر دو نوع خانواده، خانواده های خاستگاه می توانند با اصلاح سبک« ارتباطی- انطباقی» و گسترش فرهنگ «توسعه مدارانه»، بستر جامعه پذیری مناسبی را برای زنان فراهم آورند. خانواده های خودساخته نیز با حمایت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فرصت های برانگیختگی را برای آنان مهیا می کنند.
تجربه طرد اجتماعی ساکنان روستایی ( مورد مطالعه: شهرستان شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
103 - 126
حوزه های تخصصی:
اهداف: طرد اجتماعی به عنوان یک پدیده مدرن می تواند بخشی از جامعه را از حقوق و فرصت ها محروم نماید. سیاستگذاران برای جلوگیری از تولید نارضایتی ها توجه بیشتری در دو دهه اخیر به این مسأله نشان داده اند. در دنیای مدرن به دلیل توجه به شهرنشینی، روستاییان در معرض طرد اجتماعی قرار دارند. مطالعه حاضر با توجه به حساسیت نظری این مفهوم به تجربه طرد اجتماعی روستاییان شهرستان شفت استان گیلان پرداخته است. روش مطالعه: این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد در پی فهم تجربه طرد اجتماعی روستائیان بوده و میدان مطالعه روستاهای راسته کنار و چماچای شهرستان شفت است. مشارکت کنندگان شامل ۲۲ نفر از روستائیان بودند که به صورت هدفمند و با معیار اشباع نظری انتخاب شدند. اعتبار داده های حاصل از مصاحبه ها پس از تحلیل، با روش بازبینی توسط محققین در حوزه علوم اجتماعی تعیین شد. یافته ها: مقوله ی هسته ی پژوهش «تجربه های طرد از مقاومت تا مهاجرت» است؛ مفاهیم به دست آمده 78 مورد بوده و مقولات اصلی عبارت اند از سنت، سیاست های تبعیض آمیز، ساختارهای ناکارآمد، بازتولید نارضایتی و استراتژی مواجهه به صورت فعالانه و منفعلانه است. همچنین تعداد مقولات فرعی 16 مورد است که مهم ترین آنها شامل فرهنگ روستایی، ارث، ناکارآمدی مسؤولان، حاکمیت دلالی، مشکلات اقتصادی، احساس محرومیت و تغییر بافت فرهنگی روستا است. نتیجه گیری: طبق یافته ها دو نوع تجربه طرد رخ می دهد، برخی ها روستاها را ترک می کنند و تاب تحمل گرفتاری های روستا را ندارند و در عوض پشیمانی و مشکلات شهری در انتظارشان است و برخی دیگر به ترک روستا راضی نمی شوند و در برابر سختی ها مقاومت می کنند. مهم ترین عامل برای کنترل طرد اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه افزایش امکانات و زیرساخت ها و کاهش احساس محرومیت است.
ارائه روش نظریه زمینه ای برای مدل سازی مفهومی پیامدهای ختنه زنان در کرمانشاه: مطالعه موردی شهرستان های اورامانات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف بررسی پدیدارشناسانه تجارب زیسته زنان قربانی ختنه زنان است، برای ایجاد یک چارچوب مفهومی کل نگر (مبتنی بر شواهد) برای متخصصانی است به مطالعه و درمان پیامدهای ختنه زنان بر بازماندگان می پردازند. جامعه پژوهش حاضر را تمامی زنانی تشکیل می دادند که ختنه شده بودند. مشارکت کنندگان به صورت نمونه گیری گلوله برفی تا حد اشباع (20 نفر مشارکت کننده) انتخاب گردیدند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته کیفی با 20 زن بازمانده ختنه زنان انجام شد. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای و باتوجه به مراحل سه گانه کدگذاری تجزیه وتحلیل گردیدند. فرهنگ، مذهب، نقش مردان، فقدان تحصیلات، هویت زنانه و فریبکاری به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار بر درک بازماندگان از ختنه زنان و پیامدهای آن شناسایی شدند. تجربیات بازماندگان از ختنه زنان، همچنین تحت تأثیر مفهوم سازی آنها از این عمل، منجر به تأثیراتی بر زندگی عاطفی، روابط، هویت و جسم آنها شد. ترس ناشی از ختنه زنان که بازماندگان توصیف کردند بر توانایی تاب آوری آنها تأثیر گذاشت. تمام مقوله های اصلی پیامدهای عاطفی، رابطه ای، هویتی و جسمی ختنه زنان، و همچنین تاب آوری بازماندگان، تحت تأثیر مراحل کلیدی زنانگی مانند قاعدگی، ازدواج و زایمان قرار داشتند و این عوامل به دلیل برآورده نشدن نیازهای آنها و عدم توجه سیستم بهداشتی به نیازهای بازماندگان ختنه زنان تشدید شده است. بررسی پیامدهای جسمی و روانی ختنه زنان به طور جداگانه، و بدون درنظرگرفتن بافت فرهنگی و مراحل چرخه زندگی که بازماندگان ختنه زنان در آن قرار دارند ممکن نیست. همچنین این مسئله تاب آوری بازماندگان برای زندگی با ختنه زنان را ضعیف تر می کند. روابط پیچیده ای میان پیامدهای جسمی، روان شناختی و اجتماعی ختنه زنان و فرهنگی که ختنه زنان در آن انجام می شود، وجود دارد که باید مبنای سیاست گذاری بهداشتی و مراقبت های درمانی بازماندگان جهت رفع نیازهای آنان باشد.
واکاوی مسکن قابل استطاعت در برنامه های بازآفرینی شهری (مطالعۀ موردی: محلۀ همت آباد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
176 - 191
حوزه های تخصصی:
مقدمه هدف از برنامه های بازآفرینی شهری، تبدیل مناطق ویران و متروکه به مراکز جدید پرجنب وجوش و جذاب است. با این حال، این پروژه های در ظاهر شگفت انگیز، اگرچه به نام بهبود استانداردهای زندگی و شرایط کالبدی آغاز می شوند، عموما با جابه جایی، بی خانمانی و جدایی گزینی، منجر به اعیان سازی و تشدید در نابرابری فضایی، تضعیف هویت محلی و در پی آن، کاهش سرمایه اجتماعی می شوند. اعیان سازی که در میان برخی سیاست گذاران، به عنوان نشانه ای از موفقیت شهری و اقتصادی در برابر زوال و فقر شهری تلقی می شود، با مشکلاتی که در رابطه با مسکن و استطاعت پذیری آن به وجود می آورد، همواره از مسائل مهم و مورد مناقشه در حوزه برنامه ریزی شهری معاصر به حساب می آید. از این رو، بحث فزاینده ای بر اثرات منفی اعیان سازی، به ویژه زمانی که توسط برنامه های بازآفرینی شهری واقع شده باشد، اختصاص یافته است. در این میان، توجه به نتایج و تأثیرات گسترده تر در سطح محله و شهر شامل افزایش نامرئی بی خانمانی و جابه جایی متأثر از مکانیسم های بازار، مسائل مربوط به استطاعت ناپذیری محله از نظر مصرف، خدمات و مسکن و فرایندهای بی عدالتی اجتماعی، متمرکز شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به واکاوی مسکن قابل استطاعت در برنامه های بازآفرینی شهری مبتنی بر واقعیات محله همت آباد اصفهان، می پردازد.مواد و روش هانخست، به ابعاد نظری موضوع که ناظر بر حق مسکن و تأمین مسکن قابل استطاعت در بازآفرینی شهری بر اساس دیدگاه ها، نظریات و تجارب این حوزه است، پرداخته می شود. سپس و ضمن معرفی محدوده مورد مطالعه و همین طور تبیین روش پژوهش، مصادیق عینی برگرفته از تحلیل مبتنی بر نظریه زمینه ای (داده بنیاد) مصاحبه نیمه ساختاریافته با افرادی که مستقیم در روندهای برنامه ریزی و اجرای پروژه بازآفرینی محله همت آباد درگیر بوده و از طریق روش گلوله برفی یا نمونه گیری زنجیری شناسایی شده اند، مورد بحث و نتیجه گیری قرار می گیرند. همت آباد یکی از محلات منطقه ۶ واقع در جنوب شهر اصفهان است که در گذشته خارج از محدوده قانونی قرار داشت. با توسعه تدریجی شهر در جنوب رودخانه زاینده رود، همت آباد به محل سکونت کارگران و طبقه کم درآمد تبدیل شد. تجربه طرح ها و برنامه های متعددی که طی دو دهه اخیر برای محله همت آباد تهیه شده اند، نشان می دهد مداخلاتی که در تقابل با منافع ساکنان بومی باشد، با مخالفت عمومی مواجه شده و مانع انجام هرگونه عملیات بازآفرینی می شود. در مجموع 11 مصاحبه بر اساس تحقق اشباع نظری، انجام گرفته است که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای، تحلیل شده ا ند. بر این اساس، تجارب مصاحبه شوندگان در رابطه با مسکن قابل استطاعت در بازآفرینی محله همت آباد، از طریق شناسه گذاری اولیه، یادداشت برداری و شناسه گذاری متمرکز، مورد مداقه قرار گرفته است.یافته هابر اساس تحلیل مبتنی بر نظریه زمینه ای مصاحبه ها و سپس شناسه های متمرکز ارائه شده، الزامی برای ارائه مسکن قابل استطاعت در بازآفرینی محله همت آباد، حداقل در مراحل ابتدایی یا پیشنهادهای اولیه، وجود نداشته و تدارک مسکن، موضوعی مجزا از بازآفرینی شهری قلمداد شده است. با این وجود، زمینه سازی برای شکل گیری ابتدایی مفهوم استطاعت پذیری همگام با تأکید بر ماندگاری، توانمندسازی و یکپارچگی جامعه محلی، به چشم می خورد که در عین حال، فقط شامل مالکان بوده و گروه های مستأجر را در قالب حمایت از مسکن استیجاری، در بر نمی گیرد. این در حالی است که با استناد به واقعیات محله همت آباد، در تحقق پذیری تأمین مسکن قابل استطاعات در برنامه های بازآفرینی شهری، ابعاد اجتماعی ناظر بر ساکنان بومی شامل مشارکت عمومی، اعتمادسازی، مذاکره با مردم و توجه به نیاز و خواست ایشان و ابعاد فنی با ماهیت عمدتاً اقتصادی نظیر برآورد هزینه های طرح، تأمین سهم خدمات، توزیع مجدد زمین، توجیه اقتصادی پیشنهادها، مسائل ثبتی، مدیرت طرح و زمان بندی اجرا، از جمله عوامل کلیدی و تأثیرگذار به حساب می آیند. در مجموع، نتایج گویای آن است که جایگاه مشخصی برای مسکن قابل استطاعت در طرح های بازآفرینی شهری وجود ندارد و این ارتباط، به رغم هدف گذاری بر تحقق حق مسکن، روشن نیست. این در حالی است که الزامی بر استطاعت پذیری مسکن و ماندگاری ساکنان بومی و محلی، به ویژه مستأجران، در سیاست ها و دستورالعمل های تدوین طرح های بازآفرینی شهری و سپس جلوگیری از وقوع پدیده های اعیان سازی و جدایی گزینی وجود ندارد.نتیجه گیریمسکن قابل استطاعت در بازآفرینی شهری در ایران موضوعی کلیدی و در عین حال، نیازمند توجه در هر دو حوزه نظر و عمل شهرسازی است. ابتکار عمل در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری، اغلب به دست بخش عمومی است و فقط به اطلاع رسانی، برپایی دفاتر تسهیلگری و ارائه تسهیلات در قالب ودیعه سکونت و وام نوسازی، محدود می شود. در مقابل، مشارکت چندجانبه ذی نفعان، اعتمادسازی و همگرایی و تعادل میان نیازها و انتظارات بازیگران نسبت به ابعاد اساسی در پروژه های بازآفرینی شهری، از الزامات مهم به شمار می رود. اتخاذ رویکردهای خاص و ویژه همراه با انعطاف پذیری با هدف ارتقای کارآمدی با توجه به ویژگی ها و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پروژه های بازآفرینی شهری، فارغ از ابعاد کالبدی و فیزیکی، ضروری است. تغییر نگرش و تدوین سیاست های منعطف تر و همکارانه تر به ویژه در موضوعاتی همچون تأ مین سهم خدمات از منابع بخش عمومی و تعریف مکانیزم های متنوع سرمایه گذاری در برنامه های بازآفرینی شهری، بسیار اهمیت دارد. در این میان، بازنگری در حل و فصل چالش های خرده مالکیت ها، مباحث ثبتی و تملک اراضی، به عنوان موضوعات پیچیده و برخوردار از فرصت ها و تهدیدهای احتمالی، در مسیر پیشبرد پروژه های بازآفرینی شهری، الزامی اجتناب ناپذیر است. در ارائه پیشنهادهای کالبدی، توجیه اقتصادی همراه با توجه به تأثیرات کالبدی- فضایی از جمله جمعیت پذیری و کیفیت زندگی، ضروری است. درنهایت ، اطمینان از پایداری راه حل های استطاعت پذیری برای دوره پس از اجرا به واسطه حساسیت و درک صحیح از بافت محلی، برای موفقیت بازآفرینی شهری مبتنی بر مسکن، امری حیاتی خواهد بود. با توجه به گستردگی و چالش برانگیز بودن موضوع بازآفرینی شهری به ویژه با محوریت استطاعت پذیری مسکن، یکپارچگی طرح های ملی مسکن گروه های کم درآمد با طرح های بازآفرینی شهری، توجه به ابعاد کیفی و غیر کالبدی و همچنین، ارزیابی های جامع پیش، حین و پس از اجرا این طرح ها از جمله موضوعاتی هستند که برای انجام پژوهش های آتی در این زمینه، پیشنهاد می شوند.
جهانی شدن و الگوهای رفتاری شهروندان در فضاهای شهری؛ طراحی مدل و تبیین با نظریه زمینه ای (مورد مطالعاتی: فضای عمومی مرکز شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند جهانی شدن بر تمام ابعاد زندگی بشر تاثیر گذاشته است. فضاهای شهری نیز در هر دو بعد محیطی و رفتاری تحت تاثیر قرار گرفته اند. این پژوهش رابطه محیط و رفتار را با رویکرد احتمال گرایی مورد بررسی قرار می دهد. هدف اصلی تحلیل تاثیر فرآیند جهانی شدن بر الگوهای رفتاری شهروندان در فضاهای عمومی می باشد. پرسش اصلی این است که الگوهای رفتار شهروندان در بافت مرکزی رشت چگونه تحت تاثیر جهانی شدن تغییر نموده است؟ برای پاسخ بدین پرسش از روش نظریه زمینه ای استفاده می گردد. تعیین ا مصاحبه شونده ها به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انجام شد. با استفاده از تحلیل سطر به سطر گفتگوها در مرحله کدگذاری باز 537 کد از 15 مصاحبه دقیق با متخصصان حوزه پژوهش استخراج و در نهایت 18 مقوله شناسایی گردید. در مرحله کدگذاری محوری نیز برای سامان دادن به ارتباطات بین مقولات از یک مدل پارادایمی استفاده شد. همچنین در مرحله کدگذاری گزینشی پالایش طرح پیشنهادی انجام گردید. یافته ها نشان می دهد تاثیر جهانی شدن در هر سه جنبه از فعالیت های انسان در فضاهای شهری وجود داشته و در غالب مولفه های فیزیکی، محیطی، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی به وقوع می پیوندد. فضای عمومی مرکزی رشت در بستر جریان جهانی شدن هم از نظر کالبد و هم از نظر فعالیت به روز رسانی شده استدعوت کنندگی بیشتر به فضای عمومی مرکز شهر رشت، توقف و مکث بیشتر در آن، بروز رفتارهای جدید، پاتوق های هم سالان از مهم ترین مقولات بررسی شده می باشد
طراحی و اعتباریابی ابزاری برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در حوزه آموزش عالی، برنامه درسی نقش اساسی در آموزش مؤثر و تغییر آموزشی بازی می کند. پژوهش حاضر، با هدف "طراحی و اعتباریابی یک ابزار اندازه گیری برای سنجش وضعیت کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور" انجام شد. روش کار: برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار استفاده شد. ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با 25 نفر از خبرگان آموزش عالی، پرسشنامه ای با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس طراحی شد. سپس، در بخش کمی، پرسشنامه طراحی شده در اختیار 180 نفر از خبرگان آموزش عالی کشور قرار گرفت. اعتبار پرسشنامه توسط صاحب نظران تأیید؛ و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (994/0) محاسبه شد. در بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند غیراحتمالی و در بخش کمی از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی استفاده شد. برای آزمون این ابزار، از تحلیل تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج: با انجام تحلیل عاملی مرتبه اول، ابزار مزبور با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس تأئید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز نشان داد که مقیاس های احصاءشده دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی ابزار اندازه گیری کیفیت برنامه درسی نظام آموزش عالی ایران است. همچنین، تمام شاخص های برازش، تأئید شد. نتیجه گیری: نتایج آزمون های آماری نشان می دهد، مقیاس طراحی شده برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.
واکاوی تجارب ازدواج زودهنگام دانش آموزان دوره متوسطه در شهر میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۶۲-۱۳۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی کیفی تجارب ازدواج زودهنگام دانش آموزان در مقطع متوسطه شهر میمند است. این مطالعه جزو پارادایم تفسیری و ماهیت آن کیفی است و با روش نظریه زمینه ای با رویکرد اشتروس و کوربین صورت گرفته است. با استفاده از طریق نمونه گیری هدفمند با استراتژی نمونه گیری نظری با ۱۵ نفر از دانش آموزان دوره های متوسطه اول و دوم که در سنین کمتر از هجده سال ازدواج کردند، مصاحبه های عمیق صورت گرفت. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل یافته ها انجام گرفت. یافته ها شامل ۶۲ مقوله فرعی، ۱۲ مقوله اصلی و مقوله مرکزی تحت عنوان «ازدواج زودهنگام به مثابه فقدان صدا و عاملیت دختران دانش آموز» بود. نتایج این پژوهش نشان داد که در بافت سنتی و طایفه ای محل زندگی دختران و تحت شرایط مداخله گر بحران هویت در دوران نوجوانی، ازدواج زودهنگام در سنین مدرسه اتفاق می افتد. شرایط علّی که در بروز این پدیده نقش ایفا نمودند، پدرسالاری، مشکلات اقتصادی و فقر معیشتی و محیط نابسامان خانواده دختر بودند. کنش هایی که در پاسخ به پدیده ازدواج زود هنگام ارایه شد شامل تجربه جنسی، چالش های تحصیلی، کودک مادری، خشونت خانگی و آثار روحی و روانی بودند. پیامدهای ازدواج زودهنگام نیز به شکل نابسامانی زندگی زناشویی و طلاق در سنین نوجوانی رُخ داده است.
عوامل موثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیجان ها یکی از ابعاد شخصیتی دانش آموزان هستند که آنها در تمامی فرآیند یادگیری و در موقعیت های تحصیلی مختلف تجربه می کنند. هیجان های تحصیلی عبارت است از فراز و نشیب هایی که دانش آموز در کلاس درس و در رابطه با موضوعات درسی تجربه می کند. این هیجان های می توانند بر کیفیت عملکرد فرد تأثیر گذار باشند و موجبات موفقیت یا عدم موفقیت وی را در امور وابسته به تحصیل فراهم آورند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم منطقه دو شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه گیری به شکل هدفمند و طبق ملاکهای ورود و خروج به پژوهش انجام شد و 12 دانش آموز بر اساس دستیابی به ملاک اشباع داده ها با تجربه هیجان تحصیلی مثبت و منفی، به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع کیفی و به شیوه نظریه زمینه ای و مطابق با نسخه اشتراوس و کوربین و با تحلیل سیستماتیک بود و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. یافته ها سه عامل فردی ، محیطی و آموزشی مؤثر بر هیجان تحصیلی را شناسایی کردند. عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی در سه مقوله اصلی کدگذاری شده که هرکدام دارای مقوله های فرعی دیگری می باشند. مقوله های اصلی به دست آمده عبارت اند از: ۱- عوامل فردی، ۲- عوامل محیطی، 3- عوامل آموزشی و مقوله های فرعی ،عوامل فردی شامل: تناسب ارزش و هدف، کنترل پذیری، شناخت؛ عوامل محیطی شامل: عوامل درونی مدرسه، عوامل بیرونی، عوامل اجتماعی و عوامل آموزشی شامل مقولات فرعی برنامه درسی، معلم و همکلاسی ها می باشد. بنابراین، به طورکلی هیجان تحصیلی از عوامل متعددی چون فردی، محیطی و آموزشی متأثر است.
واکاوی مهارت توافق جویی همدلانه زنان توسط همسرانشان: یک نمونه نظریه زمینه ای
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروز حفظ و بقای خانواده نه تنها به دانش نیاز دارد بلکه مهارت های خاص خود را می طلبد یکی از این مهارت ها می تواند مهارت توافق جویی همدلانه توسط مردانه باشد. مطالعه ی حاضر واکاوی مهارت توافق جویی همدلانه در بین زنان متاهل توسط همسران شان بود. روش پژوهش: این مطالعه به روش دیدگاه ساختارگرایی اجتماعی که توسط چارمز (2014) ابداع شده انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه مردان متاهلی بودند که موفق شده بودند تا خانواده ای شاد و پایدار داشته باشند و نمونه شامل 10 نفر از این مردان بود که به شکل هدفمند از نوع متجانس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مدت زمان هر مصاحبه بین 60 الی 120 دقیقه بود. داده های گردآوری شده به روش چارمز (2014) در سه مرحله کدبندی اولیه، کدبندی محوری و طبقه بندی نهایی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها سه بعد برای نظریه زمینه ای را آشکار کرد که عبارت بودند از (1) چیستی توافق جویی همدلانه، (2) چرایی توافق جویی همدلانه و (3) چگونگی توافق جویی همدلانه. نتیجه گیری: این نظریه زمینه ای، می تواند در تسهیل آموزش های خانواده جهت موفقیت مردان در زندگی متاهلی، مطالعات مربوط به توافق جویی همدلانه و تسهیل توافق جویی در حوزه مشاوره و درمان خانواده و پیشگیری از طلاق موثر باشد.
تجارب خانواده های فرزندپذیر از مشکلات کودکان فرزندخوانده: رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
۲۰۶-۱۶۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به گسترش و انتخاب فرزندپذیری به عنوان یکی از راههای تکمیل خانواده در جامعه ایران، پژوهش های اندکی در جهت شناخت مشکلات جسمی و روان شناختی کودکان فرزندخوانده انجام شده است. بنابراین، مطالعه حاضر به تبیین تجارب خانواده های فرزندپذیر از این پدیده پرداخته است. روش: مطالعه حاضر به روش کیفی و با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش را 30 نفر از خانواده های فرزندپذیر تشکیل داده اند. انتخاب نمونه ابتدا با روش هدفمند آغاز و تا زمان رسیدن به اشباع اطلاعات به صورت نمونه گیری نظری ادامه یافت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق بود و مصاحبه ها با روش اشتراوس و کوربین نسخه 2008 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از تجزیه وتحلیل داده ها شش مقوله محوری به دست آمد. «عوامل تهدیدکننده فرزندپذیری» به عنوان پدیده در الگوی پارادایمی پژوهش حاضر آشکار شد. «مشکلات جسمی و رفتاری کودک» به عنوان عامل علی، «ظرفیت های کودک و محیط»، «پیشینه ناگوار کودک پیش از فرزندپذیری» و «تأثیرات کودکان با نیازهای ویژه» به عنوان عوامل مداخله گر و «رضایتمندی از فرزندپذیری» نیز به عنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص شد. «رویارویی مدبرانه والدینی» به عنوان راهبرد اتخاذشده والدین فرزندپذیر در این مطالعه آشکار شد. بحث: برای زوجینی که با ناباروری و پیامدهای منفی آن در زندگی درگیرند، فرزندپذیری می تواند به عنوان یکی از راههای کامل کردن ساختار خانواده و تجربه نقش والدینی در نظر گرفته شود. با وجود اینکه، کودکان فرزندخوانده با مسائلی از قبیل تجربیات ناگوار آزار و غفلت پیش از فرزندپذیری، تأثیرات سوء زندگی مؤسسه ای و همچنین مشکلات جسمی و روان شناختی وارد زندگی خانواده فرزندپذیر می شوند، به کارگیری برخی راهبردهای مدبرانه رویارویی توسط والدین فرزندپذیر می تواند به موفقیت فرزندپذیری کمک کند. به کارگیری سبک های مواجهه مسئله مدار، وجود شناخت و آمادگی پیش از اقدام فرزندپذیری، حل وفصل مسائل ناباروری، مذاکره و توافق والدین برای فرزندپذیری، داشتن نگرش مثبت به فرزندپذیری و وجود حمایت های اجتماعی ازجمله این راهبردهاست.
ضرورت بهینه سازی صورتهای مالی (نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
5 - 18
حوزه های تخصصی:
صورت های مالی به مثابه پنجره ای برای دیدن درون شرکت است. طیف های متفاوت برای تصمیم گیری های مختلف به آن نیاز دارند. پژوهش حاضر به بررسی موفقیت صورت های مالی در انجام رسالت انتقال پیام و ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود این فرایند بااستفاده از نظریه زمینه ای می پردازد. پس از مطالعات کتابخانه ای و تعیین چارچوب، مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید دانشگاهی، حسابداران، حسابرسان و فعالان بازار سرمایه آغاز شد. پس از گفتگوی عمیق با ۲۹ نفر، محقق به اشباع نظری دست یافت. در مصاحبه ها موضوعات جدیدی مطرح شد که مطالعات بیشتری را ضروری می ساخت. لذا گرد آوری داده ها به صورت مطالعه ادبیات تحقیق، مصاحبه و مجدداً مراجعه به منابع جدید صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه مداوم و کد گذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی نظریه زمینه ای استراوس و کربین انجام و پارادایم شکل گرفت. مقوله محوری تحت عنوان "استفاده از صورت های مالی" پدیدار گشت که تحت تأثیر ورودی هایی شامل شرایط علی (شامل اطلاعات، استفاده کننده و تهیه کننده) ، شرایط زمینه ای (شامل اطلاعات، استفاده کننده، تهیه کننده و محیط) و شرایط مداخله ای (شامل تضعیف کننده، تقویت کننده و کلی) قرار گرفته، موجب واکنش های مختلف (شامل واکنش در تهیه، واکنش نسبت به اطلاعات و واکنش نسبت به هدف) شده و پیامد هایی (مثبت و منفی) در بر دارد. لزوم ابقاء پیامد های مثبت و ارائه راهکار جهت رفع و بهبود پیامدهای منفی بدیهی است. لذا راهکارهایی برای این نوع پیامدها ارائه شده است. راهکارهای ارائه شده بر مبنای فرایندهای کدگذاری در سه محور "حل مشکلات ارتباطی"، "طراحی صورت های مالی" و "استانداردگذاری" پدیدار گشت. درنهایت مدل جامع استفاده از صورت های مالی شامل سه جز اصلی تهیه کننده، اطلاعات و استفاده کننده ارائه گردید.
بین المللی سازی با رویکرد شبکه سازی رهیافتی کارآمد در توسعه کسب وکارهای صنعت غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی بین المللی سازی مبتنی بر رویکرد شبکه سازی در صنایع غذایی به روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای انجام گرفت. داده های این پژوهش برگرفته از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با 15 نفر از مدیران و کارشناسان صنایع غذایی بود که براساس نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار انتخاب و تا رسیدن به اشباع نظری این فرایند ادامه یافت. اعتبار داده های پژوهش از طریق بازگشت به مشارکت کنندگان و ممیزیان بیرونی بررسی و تأیید شد. تجزیه تحلیل اطلاعات بر اساس مدل اشتراس و کوربین در قالب کد گذاری باز، محوری، و گزینشی در نرم افزار اطلس تی ای 8، انجام گرفت. نتایج نشان داد شرایط علّی (توسعه بین المللی، محدودیت های اقتصاد تولید و فرصت ها و چالش های تغییر در صنایع غذایی) شرایط زمینه ای (قابلیت های محتوایی و ساختاری و ملاحظات قانونی و علمی) شرایط مداخله گر (اقتصاد سیاسی، مداخلات محیطی و چالش های توسعه کسب وکار) شرایط راهبردی (راهبردهای توسعه در سطح جهانی، راهبرد خلاقیت شبکه ای، توسعه منابع شبکه ای و توسعه تولیدات جدید) پیامدها (بهبود سرمایه اجتماعی برند، توسعه بازار بین المللی و توسعه قابلیت های صنعت غذایی) است. همچنین دریافت شد به کارگیری استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی موجب بهبود فرایند شناسایی و اندازه گیری معاملات، دارایی ها و بدهی ها، افزایش کیفیت ارائه و افشای اجزای صورت های مالی و کیفیت کلی گزارشگری مالی می شود.
واکاوی زمینه های شکل گیری و شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
71 - 100
زمینه و هدف: فساد به عنوان معضل جهانی، وقت و هزینه زیادی را از دست اندرکاران قضایی، اجتماعی و سیاسی کشورها به خود اختصاص داده است و هزینه بسیاری را نیز در ابعاد مختلف، به مردم وارد می کند. هدف اصلی این تحقیق، واکاوی زمینه های شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران است. روش بررسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. میدان تحقیق، خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. برای این منظور، با 13 نفر از خبرگان این حوزه، مصاحبه عمیق انجام شد و نمونه ها نیز با شیوه نمونه گیریِ نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها: براساس تحلیلِ داده ها، شش مقوله مرتبط با فرآیندِ شیوع فساد در نظام بهداشت و درمان ایران، عبارت اند از: ضعف آموزش رسمی و غیررسمی، ضعف سیاست گذاری، مدیریت و حکمرانی در نظام بهداشت و درمان، اقتصاد معیوب و فاقد نظام توزیع عادلانه در نظام بهداشت و درمان، ضعف قوانین و ناکارآمدی دستگاه های نظارتی، ساختارهای ضعیف و فسادپرور در نظام بهداشت و درمان و حوزه دارویی فسادزا در نظام بهداشت و درمان. مقوله های ذکرشده، ذیلِ مقوله هسته «سیستم فسادزای بهداشت و درمان» دسته بندی شد. نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد فساد در سیستم بهداشت و درمان ایران، ساختاری و نظام مند شده است و بسیاری از فسادها در رویه های کاملاً قانونی انجام می شوند و به دلیل ضعف ها و خلأهای قانونی، قوانین بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از وقوع فساد ندارند.
عوامل مؤثر بر جامعه پذیری مصرف در بین جوانان شهر تهران: مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 1
حوزه های تخصصی:
پیشرفت، توسعه و پویایی جوامع به نیروهای آن جوامع بستگی دارد. کودکان و نوجوانان که تصمیم گیران آینده جامعه هستند، زمانی که فرایند جامعه پذیری را به درستی پشت سر بگذارند، به افراد مفید و مؤثری برای آن جامعه تبدیل خواهند شد. آن ها با حضور و فعالیت خود در عرصه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و... باعث ایجاد ثبات و پایداری جامعه خواهند شد. کارکرد جامعه پذیری این است که افراد را با فرهنگ مسلط جامعه هم نوا کند؛ درحالی که انتقال و تداوم ارزش هایی که در راستای رشد و توسعه اقتصادی کشور نیست، نشان می دهد جامعه پذیری در این زمینه موفق نبوده است. هدف این مطالعه، شناسایی عوامل مؤثر بر جامعه پذیری مصرف در بین جوانان شهر تهران بود. مشارکت کنندگان جوانان 20 تا 35 سال بودند که براساس نمونه گیری هدفمند و نظری با 23 نفر مصاحبه فردی شد. طبق فرایندهای کدگذاری، مقوله مرکزی «تداوم چندگانگی فرهنگ مصرف» به دست آمد. مقوله مرکزی نشان داد که فرهنگ مصرفی جامعه، فرهنگی منسجم و یکپارچه نیست و علل روانی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی و شرایط زمینه ای (ویژگی های اقتصادی و فرهنگی خانواده، تحریم و عدم مسئولیت پذیری تولیدکننده و کاهش نفوذ والدین) و همچنین شرایط مداخله ای (شیوع اپیدمی کووید 19، ازدواج، بیکاری، الگوبرداری اجتماعی، سبک تربیتی خانواده و بی کیفیتی محصولات داخلی) باعث انتقال ارزش ها و الگوهای فرهنگی متفاوتی به افراد شده اند که برخی از آن ها جامعه را در راستای توسعه و برخی دیگر، در جهت نبود توسعه قرار می دهد. به علت انتقال این ارزش ها می توان گفت که کارکرد جامعه پذیری مصرف دچار اختلال شده و در راستای هم نوایی مصرف کننده با فرهنگ مسلط جامعه و قرار دادن جامعه در مسیر رشد و توسعه، ناتوان عمل کرده است.
بازسازی معنایی درک معلمان زن شاغل از شغلشان در شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
152 - 111
حوزه های تخصصی:
منابع انسانى از عوامل اساسى در هر سازمان است. این موضوع در آموزش و پرورش اهمیت بیشترى دارد؛ زیرا این نهاد پرورش دهنده منابع انسانى ماهر براى هر سازمانى است؛ بنابراین آموزش و پرورش به افرادى علاقه مند براى اثربخشی بیشتر در سیستم تعلیم و تربیت نیازمند است. جامعه ای که پیشرفت می خواهد و خواستار توسعه کشور، صنعت و فناوری است و نمی خواهد از جوامع دیگر عقب بماند، چاره ای جز توجه به اقشار شغلی مختلف جامعه به خصوص معلمان ندارد؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بازسازی درک معنایی زنان معلم از شغل خویش در شهر بابل است. بدین منظور پژوهش با راهبرد کیفی نظریه زمینه ای انجام گرفت. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق، معلمان زن شهر بابل استان مازندران در سال 1400 بودند. در یک فرایند نمونه گیری هدفمند و با رعایت حداکثر تنوع با 20 نفر مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت که تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت. پیاده سازی و کدگذاری نظری متن مصاحبه ها، به استخراج هشت مقوله منجر شد که عبارت اند از: علاقه مندی و اشتیاق زیاد به آموزش، حفظ کرامت انسانی، رضایتمندی، رعایت نکردن حق و حقوق، بازخورد مناسب، مشکلات ساختاری، ارزشمندی، نظام آموزشی بسته و تغییرنیافتنی آموزشی. به رغم تصور رایج، معلمان شغلشان را قابل احترام و با ارزش اجتماعی زیاد می دانستند و در عین حال، از مسائل مالی و کمبود امکانات و تجهیزات ناراضی بودند؛ بر همین اساس، مقوله هسته ای «رضایت از شغلی پرمحتوا و فرسودگی ناشی از ساختار آنومیک» در این زنان معلم بوده است. با توجه به محرز شدن مقوله هسته ای، لازم است مدیران آموزش وپرورش برنامه هایی را برای ارتقا و بهبود انگیزه شغلی و احساس خودکارآمدی اجرا کنند. به طبع، بخش مهمی از این برنامه هایی که لازم است در نهاد آموزش و پرورش اجرا شود، باید بنیادی و معطوف به تغییرات ساختاری باشد.
واکاوی کیفی هنجارها و باورهای تسهیل کننده بزهکاری در میان نوجوانان کهنوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 118
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی و فهم بسترها و فرآیندهای تسهیل کننده بزهکاری در میان نوجوانان شهرستان کهنوج است.روش شناسی پژوهش، نظریه زمینه ای بوده است. مشارکت کنندگان، 30 نفر از نوجوانان شهرستان کهنوج بوده که با روش شیوه نمونه گیری هدفمند و راهبرد حداکثر تنوع و همچنین نمونه گیری نظری انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شد.داده ها با سه استراتژی کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجریه و تحلیل داده ها منجر به خلق 10مقوله اصلی و یک مقوله هسته گردید، که عبارتند از: بارانداز بودن منطقه و دسترسی آسان، بافتار جرم زا و جامعه پذیری جرم، ادراک محرومیت و توسعه نیافتگی، تبارهای هویت بخش، استعاره و اسطوره های بزهکاری، باورهای عامیانه تسهیل کننده، شبکه های اجتماعی و بازتولید بزهکاری، ناکامی منزلتی و مقاومت شکننده، مرزهای مبهم قانون و خرده فرهنگ بزهکاری. در نهایت مقوله هسته نیز عبارت است از: "برساخت و هم افزایی بزهکاری"
ناکارآمدی فردی-نهادی و همیاری جمعی مطالعه درک معنایی کشاورزانِ سمیرمی از مسأله کم آبی در حیاتِ شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی درک معنایی کشاورزان ساکن شهر سمیرم از مسأله کم آبی و نقش آن در حیات شهری است. از روش تحقیق نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) برای تحقق این هدف استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش، کشاورزان شهرستان سمیرم بودند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود که بر اساس آن با 25 نفر از کشاورزان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای فهم پیامدهای کم آبی ناشی از کشاورزی بر حیات شهری سمیرم، کشاورزانی انتخاب شده اند که ساکن شهر سمیرم هستند. مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی تأثیرگذار بر کم آبی در شهرستان سمیرم عبارت اند از: تغییر الگوها، حکمرانی ناکارآمد و تغییرات اقلیمی. برای مواجهه با کم آبی، کشاورزان سه راهبرد ارائه داده اند: تقویت سنت های همیاری، فرهنگ سازی زیست محیطی و صنعت گرایی جایگزین. زمینه هایی که این راهبردها را تسهیل کرده و یا مانع تحقق آنها می شوند عبارت اند از: سیاست های اقتصادی و مدیریت منابع آبی. فردگرایی اقتصادی و منابع مالی و اعتباری، شرایط مداخله گر بر راهبردهای مواجهه با کم آبی هستند. پیامدهای راهبردهای مواجهه با کم آبی از دید کشاورزان عبارت اند از: بازسازی زیستِ اقتصادی، بازسازی زیستِ اجتماعی و بازسازی حیاتِ زیست محیطی. ناکارآمدی فردی-نهادی و همیاری جمعی نیز مقوله مرکزی درک معنایی کشاورزان از کم آبی در شهرستان سمیرم است. نتیجه پژوهش نشان داد که کم آبی هم تحت تأثیر مقوله های فردی قرار دارد و هم تحت تأثیر مقولات نهادی و ساختاری. بنابراین، راهبردهای مواجهه با آن نیز فردی-نهادی هستند و پیامدهای این راهبردها نیز همین گونه هستند.
مطالعه کیفی ذائقه دینی طبقه فرودست شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
29 - 68
حوزه های تخصصی:
با وجود برخی ادعاها در مورد مرگ طبقه، طبقه همچنان موضوعی مهم در بررسی های جامعه شناختی برد متوسط و به ویژه در تعیین ترجیحات دینی است به نحوی که کنشگران دینی تمایل به سبک های دینی مرتبط و متناسب با موقعیت اقتصادی - اجتماعی خود شان را دارند. به سخن دیگر، افراد با موقعیتهای اقتصادی - اجتماعی مختلف، ذائقه دینی متفاوتی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی ذائقه دینی طبقه فرودست شهری است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش کنشگران دینی طبقه فرودست شهری در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با هجده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها بیانگر هجده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (مناسکی شدن دین)، شرایط علّی (جمع گرایی، سنت گرایی، تقدیر گرایی و احساساتی بودن)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی مناسک محور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی پایین)، راهبردها (دینداری مناسکی، دینداری عاطفی، دینداری واسطه ای، دینداری تکلیفی، دینداری موروثی و دینداری تقدیرگرا) و پیامدها (تقلیل گرایی دینی، ظاهرگرایی دینی، کارناوالی شدن مناسک، مداح محوری و بدنمندی دینی) سازمان یافته است. نتایج بیانگر آن است که مناسک، جایگاه برجسته، مهم و موثری را در ذائقه دینی طبقه فرودست شهری دارد و تعیین این جایگاه بدون فهم منطق دین عامه و فهم منطق مناسک در دین عامه امکان پذیر نیست.
تغییرات آب وهوا و جامعه کشاورزی (مطالعه ادراک کشاورزان استان اصفهان از پیامدهای مرتبط با تغییرات آب وهوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییرات آب وهوا به دلیل ماهیت جهانی آن، پیامدهای گسترده ای برای همه کشورها به همراه دارد. ایران به عنوان کشوری درحال توسعه، آسیب های زیادی از تغییرات آب وهوا دیده است. استان اصفهان به دلیل برخورداری از جغرافیای خشک، پدیده های آب وهوایی مانند خشکسالی را تجربه کرده است. یکی از آسیب پذیرترین گروه ها در برابر تغییرات آب وهوا، کشاورزان هستند. هدف از این مطالعه، بررسی ادراک کشاورزان از پیامدهای تغییرات آب وهوا در استان اصفهان است.پژوهش حاضر، کیفی و میدانی است. تکنیک پژوهش حاضر، مصاحبه های نیمه ساختاریافته است. در این پژوهش، 29 مصاحبه با نمونه گیری هدفمند و نظری انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل نظریه زمینه ای کدگذاری شدند.در این مطالعه «تغییرات آب وهوا به مثابه مخاطره چندبعدی» به عنوان مقوله اصلی استخراج شد. براساس ادراک و تفسیر کشاورزان، تغییرات آب وهوا زندگی کشاورزان را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، روانی، محیط زیستی و کشاورزی تحت الشعاع قرار داده است.تغییرات اقلیمی تأثیرات جبران ناپذیری بر ساختار روستاها داشته است. حوزه های اجتماعی، اقتصادی، روانی، محیط زیستی و کشاورزی کاملاً به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در هریک به تغییر در دیگری منجر می شود. کشاورزان ابتدا خطرات تغییرات آب وهوایی را از طریق ایستگاه های مختلف اطلاعات اجتماعی و شخصی درک می کنند. سپس با توجه به ادراک خطرات، پاسخ هایی می دهند که اثرات را موجی و آثار سطوح دیگر را گسترش می دهد. احیای سیستم های محلی مدیریت آب، افزایش آگاهی کشاورزان و اجرای قوانین مؤثر می تواند اثرات تغییرات آب وهوایی بر زندگی کشاورزان را کاهش دهد.
فهم تجربه زنان از ازدواج های زودهنگام: مطالعه ای در شهر تیتکانلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه علی رغم افزایش آگاهی و دانش عمومی مردم در حوزه های مختلف، ازدواج های زودهنگام در دنیا و ایران همچنان شایع است. استان خراسان شمالی در زمره استان هایی با بالاترین ازدواج های زودرس در ایران است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر ازدواج های زودهنگام در بین زنان زیر 15 سال شهر تیتکانلو در استان خراسان شمالی است. روش پژوهش، کیفی بوده و از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر، 24 نفر از زنان ازدواج کرده کمتر از 15 سال شهر تیتکانلو هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند و نظری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با بهره گیری از رویه های نظام مند استراوس و کربین (1990) در سه مرحله کدگذاری «باز»، «محوری» و «انتخابی»، تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شرایط علّی مؤثر بر ازدواج های زودهنگام عبارتند از: عوامل فردی، عوامل خانوادگی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی و عوامل اقتصادی. اهمیت یافتن بدن و استفاده از رسانه های جمعی نیز به عنوان شرایط زمینه ای مؤثر بر ازدواج های زودرس شناخته شده اند. اعتقادات دینی و سنتی و مردانگی هژمونیک نیز عوامل مداخله گری هستند که بر واقعه ازدواج های زودهنگام در شهر تیتکانلو مؤثر بوده اند.