مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
رویکرد کیفی
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال بیستم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
193 - 227
حوزه های تخصصی:
کندذهنی سازمانی اصطلاحی نوظهور است که سهم بسیار کمی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. از این رو این پژوهش در پی بررسی این مفهوم و شناسایی علل و پیامدهای آن با رویکردی کمّی و طراحی مدلی برای کندذهنی سازمانی است. کندذهنی سازمانی بیان کننده انجام دادن کار بدون فکر کردن در سازمان است که منجر به کاهش تفکر انتقادی و عدم انعطاف پذیری سازمان می شود و می تواند سازمان را به سمت نابودی بکشاند. از این رو بررسی این مفهوم و شناسایی ابعاد آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش طراحی الگویی برای کندذهنی سازمانی با رویکرد کیفی تحلیل داده بنیاد است. روش تحقیق از لحاظ هدف جزء تحقیقات توسعه ای، از جنبه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات اکتشافی، و از حیث روش شناسی کیفی است. بر اساس روش شناسی کیفی، پس از جمع آوری داده ها از طریق تحلیل داده بنی اد و مصاحبه، مؤلفه ها به صورت باز و انتخابی و محوری کدگذاری شدند و مدل پژوهش بر اساس چارچوب تئوریک طراحی شد. در نهایت مدل مفهومی پژوهش با کمک تکنیک دلفی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت و یافته های پژوهش منجر به شناسایی شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبرها، و پیامدهای کندذهنی سازمانی شد.
طراحی مدل هم آفرینی دانش مشتریان در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
111 - 141
حوزه های تخصصی:
دانش یک عنصر کلیدی برای پرورش نوآوری محصول و خدمت می باشد. یکی از جدیدترین مفاهیم مطرح شده برای استفاده از منابع دانش خارج از سازمان، مفهوم هم آفرینی دانش است. هم آفرینی دانش به معنای فرایندهای همکاری داوطلبانه میان مشتریان، پژوهشگران و مدیران سازمانی جهت خلق دانش پیرامون محصولات و خدمات است. مهم ترین بازیگری که در خلق مشترک دانش، نقش ایفا می کند، مشتری می باشد. مبحث هم آفرینی دانش مشتریان هنوز در صنعت بیمه کشورمان، به خوبی شناخته نشده است، لذا شناسایی مؤلّفه های آن و تعیین قدرت نفوذ هر یک از آنها یکی از چالشهای شرکتهای بیمه کنونی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلّفه-های هم آفرینی دانش مشتریان و ارائه مدل روابط مؤلفه های هم آفرینی دانش مشتریان در صنعت بیمه کشور می-باشد. این پژوهش بر اساس هدف بنیادی و بر اساس روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. جهت شناسایی مؤلفه های پژوهش، مصاحبه هایی با 14 نفر از خبرگان شامل مدیران صنعت بیمه و اعضای هیئت علمی صاحب نظر در این زمینه به عمل آمد و جهت ارائه مدل روابط مؤلفه ها، پرسشنامه استاندارد رویکرد ساختاری- تفسیری، که مبتنی بر مقایسات زوجی می باشد، توسط 10 نفر از خبرگان تکمیل گردید.بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان، 51 بعد و 7 مؤلّفه استخراج شدند که توسط رویکرد مدلسازی ساختاری- تفسیری، در 5 سطح طبقه بندی گردیدند. در این مدل، مؤلفه «زیرساختهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات»، در پایین ترین سطح قرار دارد که نشاندهنده برخورداری از بالاترین قدرت نفوذ در میان سایرمؤلفه ها می باشد و بدین معنی است که تغییر و توسعه این مؤلفه، موجب تغییر و توسعه سایر مؤلفه های مدل خواهد شد. همچنین مؤلفه های «ایجاد انگیزش برای مشتریان» و «اعتمادسازی» که در بالاترین سطح مدل قرار دارند، تأثیرپذیرترین مؤلفه های مدل محسوب می گردند. بنابراین جهت اجرای بهینه فرایند هم آفرینی دانش مشتریان در شرکتهای بیمه، می بایست تقویت مؤلفه های سطوح پایینتر مدل که دارای قدرت نفوذ بیشتری می-باشند، در اولویت تصمیم گیری های مدیریتی قرار گیرد.
طراحی الگوی شایسته سالاری مدیران شهرداری مشهد با استفاده از رویکرد کیفی (نظریه تم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
185 - 205
حوزه های تخصصی:
کارآیی و اثربخشى مدیران اساساً به شایستگى، مهارت، سطح دانش، بینش و توانایى هاى آن ها بستگى دارد؛ به دلیل اهمیت این عوامل در موفقیت مدیران، جستجوى پیگیر و تلاش مستمر به منظور یافتن و تربیت کسانى که داراى این نوع از شایستگى، توانایى و مهارت باشند که آن ها را به مدیرانى مؤثر و رهبرانى مفید تبدیل کند در جریان است. در این تحقیق از تحلیل مضمون استفاده شده است. ابتدا با 21 نفر از نفر از اساتید و مدیران و کارشناسان شهرداری مشهد مصاحبه انجام شد. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار NVivo مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در ادامه بر اساس الگوی شناسایی شده، پرسشنامه ای تدوین و در اختیار اعضای گروه خبرگان جهت اولویت بندی، قرار گرفت. در این بخش از آزمون فریدمن بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصله از تحلیل مصاحبه با اعضای گروه خبرگان، مدل شایسته سالاری مدیران شهرداری مشهد دارای 122 کد آزاد است که در قالب 15 کد محوری و 4 کد انتخابی دسته بندی شدند. نتایج حاصله از اولویت بندی نشان داد که در شایستگی فردی؛ کد محوری رفتاری، در شایستگی مدیریتی؛ کد محوری توانایی رهبری، در شایستگی شغلی؛ کد محوری مهارتی، مهم ترین شایستگی مورد نیاز مدیران شهرداری مشهد است. لازم به ذکر است که در شایستگی ارزشی تفاوتی بین دو کد محوری (سازمانی و اخلاقی)، مشاهده نشد. جهت استقرار شایسته سالاری در شهرداری مشهد، توجه به چهار مقوله اصلی (فردی، مدیریتی، شغلی و ارزشی)، ضروری به نظر می رسد.
دوگانه انگاری اعتماد به منابع خبری: کاوشی زمینه مند از فرایند فروکاست شایعه سازی و شایعه پذیری در میان جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
127 - 156
حوزه های تخصصی:
امروزه انسان ها با زیستن در عصر رسانه ای و اطلاعاتی در معرض انواع اخبار و اطلاعاتِ به ظاهر واقعی قرار گرفته اند که ماهیت شایعه گونه آن از چشم ها پنهان مانده است. انسان ها اغلب در مواجهه با چنین اخباری بدون اعتباریابی، به بازنشر آن ها در دنیای مجازی و واقعی می پردازند که می تواند آسیب های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی قابل تو جهی به همراه داشته باشد. از این رو مقاله حاضر با هدف شناسایی عمیق تر استراتژی های کاربران در مواجهه با اخبار و به ویژه شایعات در دنیای مجازی و فرایند فروکاست شایعه سازی و شایعه پذیری با رویکرد کیفی و روش نظریه ای زمینه ای اشتراوس و کوربین انجام گرفته است. براساس نمونه گیری هدفمند، 24 جوان یزدیِ فعال در فضای مجازی مشتمل بر 12 مرد و 12 زن در پژوهش مشارکت داشته و روایت های آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. فرایند گردآوری داده ها به صورت همزمان با تجزیه و تحلیل آن ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها حاکی از پدیده مرکزیِ دوآلیسم اعتماد به منابع خبری اعم از ملّی، غیرملّی و مجازی است که کاربران بر مبنای اعتماد قوی، ضعیف یا فقدان آن و سایر شرایط زمینه ای و مداخله گر در مواجهه با اخبار و شایعات، استراتژی هایی اعم از اعتبارسنجی استقرائی منابع خبری، پیگیری اخبار از منابع موثق، بازنشر سنجیده مطالب معتبر و اپوخه شایعات را به کار می گیرند. در نهایت به واسطه زمانمندی شایعات، آموزش سواد رسانه ای، احتمال داغ بی اعتباری و غیره و استراتژی های نام برده، پیامدهایی چون فروکاست موقت بازدیدهای شایعه سازان و مسکوت شدگی شایعه مجال بروز خواهد یافت.
آزادی علمی در فضای دانشگاهی، چالش ها، استراتژی ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزادی علمی به اختیار و حق انتخاب همراه با امنیت در انجام دادن فعالیت های آکادمیک اشاره دارد. بهره مندی فضای دانشگاهی از آن، شرطِ لازم و ضروری برای ایفای نقش های علمی و انجام دادن مسئولیت های اجتماعی است. آیا فضای دانشگاهی ایران در برخورداری از آزادی آکادمیک با چالش ها و تنگناهایی مواجه است؟ این تنگناها، به چه صورت است؟ چه علل و زمینه هایی سبب چنین تنگناهایی شده است؟ در مواجهه با این تنگناها، چه استراتژی هایی اتخاذ شده است؟ این تنگناها، چه پیامدهایی، به همراه داشته است؟ در مطالعه جامعه شناختی حاضر، با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، به بررسی این مسائل، پیرامون آزادی علمی در ابعاد آموزشی، پژوهشی و انتشار آن از منظر اعضای هیئت علمی در دانشگاه های دولتی بررسی و داده های آن با انجام دادن مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و در نهایت، با 35 نفر از استادان رشته های مختلف دانشگاه های دولتی سراسر کشور، به اشباع نظری رسید. مقوله اصلی آن، چالش ها و تنگناهای آزادی علمی است که از موجبات علّی (4 مقوله)، عوامل مداخله گر (6 مقوله)، عوامل زمینه ای (3 مقوله) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان این مطالعه، دو استراتژی متضاد (انطباق پذیری و مقاومت) را در مواجهه با این تنگناها برگزیدند. آنها از کاهش کیفیت آموزش و پژوهش، کاهش رسالت حرفه ای، فاصله گرفتن از دانشمند پروری، نداشتن احساس کارآیی و اثربخشی، منزوی شدن دانشمندان و کوچ دهی نخبگان به عنوان برخی پیامدهای منفی کمبود آزادی علمی در فضای دانشگاهی یاد کردند.
طراحی و تبیین الگوی پیشایندهای دانشگاه تمدن ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: تحقق تمدن اسلامی بر پایه دین، عقلانیت، علم و اخلاق، هدف انقلاب اسلامی است. دانش معطوف به فرهنگ و فنّاوری، عاملی برای بازتولید فرهنگ اصیل ایرانی به همراه جهش تولید است که رسیدن به آن با رویکرد دانشگاه تمدن ساز جدّیت می یابد. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی پیشایندهای دانشگاه تمدن ساز بود. روش: روش پژوهش حاضر، تفسیری با رویکرد کیفی بود. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، شامل خبرگان دانشگاهیِ آشنا با مفهوم دانشگاه تمدن ساز به تعداد 12 نفر بود. با بررسی اسناد و نمونه گیری هدفمند، مصاحبه با خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته ها: ابعاد مرتبط با پیشایندهای این رویکرد، عبارتند از: به کارگیری دانش توسط جامعه؛ تلفیق کارکرد دانشگاه با تمدن سازی؛ توجه به تولید علم متناسب با نیاز جامعه؛ استفاده از فنّاوری ارتباطات و اطلاعات؛ شکل گیری ارکان تمدنی؛ نحوه اداره دانشگاهی؛ ارزش و معنویت؛ برنامه درسی درسطح جهانی و تمدن سازی. نتیجه گیری: با فراهم ساختن زمینه لازم برای تمدن سازی دانشگاه بر اساس نشانگرهای شناسایی شده، دانشگاهها در مسیر تمدن سازی قرار می گیرند.
واکاوی چالش های مالکیت اقتصادی زنان شاغل متأهل با رویکرد کیفی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
71 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش های مالکیت اقتصادی زنان شاغل متأهل با رویکرد کیفی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل متأهل بود. نمونه پژوهش 20 زن شاغل متاهل بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از سوال های باز استاندارد شده مصاحبه انجام شد. پس از مصاحبه نفر پانزدهم، اشباع داده ها حاصل شد. طرح پژوهش کیفی و بر اساس نظریه برخاسته از داده ها و با تکیه بر رهیافت گلیزر، انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش کُدگذاری خودبنیاد و کدگذاری نظری و به منظور افزایش دقت در تحلیل داده ها، از نرم افزارMAXQDA نسخه 12 استفاده شد. در ارزیابی از ارتباط بین مقوله ها با مقوله ی هسته ای، در بین 18 خانواده کُدهای نظری گلیزر، مشخص شد که خانواده ی "شش سی ها" از تناسب بیشتری برخوردار بود و لذا تحلیل برپایه آن انجام شد. نتایج نشان داد که در نظریه میانی تکوین یافته، مطالبات کرانه ای به عنوان مقوله هسته ای، شناسایی شد و10 مقوله دیگر شامل، شرایط اقتصادی، تمامیت-خواهی، مسئولیت پذیری، اغفال، نادیده انگاری، تعلق خاطر، هوش معنوی، ناگزیری، اعتمادزدایی اقتصادی و بافت فرهنگی بود که ارتباط شان در قالب گزاره ها و مدل تجسمی، تبیین شد. هم چنین یافته ها نشان داد که عوامل معنوی بیشترین تاثیر را در تعالی خانواده دارد. معنویت بُعدی از زندگی هر شخص است که اگر توسعه یابد، توانایی فراتر رفتن از قوانین طبیعی و دستورات معمول زندگی را به فرد می بخشد و به فرد انگیزه می دهد تا معنی و هدفی برای خود به ویژه در شرایط بحرانی، پیدا کند.
طراحی مدل جانشین پروری مدیران آموزش و پرورش نواحی هفت گانه مشهد با استفاده از رویکرد کیفی
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل جانشین پروری مدیران آموزش و پرورش نواحی 7گانه مشهد انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش، کیفی است و از تکنیک دلفی برای طراحی مدل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه اساتید گرو ه های علوم تربیتی و مدیریت و مدیران ارشد ستادی مؤسسات آموزش عالی و همچنین، مدیران و معاونین آموزش و پرورش نواحی 7گانه مشهد در سال تحصیلی 97-1396 بوده که 81 نفر است. بعد از طراحی مدل مفهومی اولیه براساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاضر و تحلیل کیفی؛ ابعاد و مؤلفه های مدل برای 20 نفر از خبرگان ارسال شد و روایی هر یک از سؤالات در سه مرحله مختلف دلفی سنجش و پایش شد. همچنین، بعد از اعمال برخی پیشنهادها و اصلاحات مورد نیاز در پرسشنامه تحقیق براساس یافته های حاصله، پرسشنامه نهایی تهیه و تنظیم شد. روایی ابزار تحقیق به صورت روایی صوری و تحلیل عاملی سنجش و ارزیابی شد. ضریب پایایی آلفای کرونباخ بزرگتر از 8 / 0 بوده که نشان از قابلیت اعتماد (پایایی) بالای ابزار تحقیق دارد. بر اساس یافته های این تحقیق، مدل جانشین پروری در چهار بعد تعیین خط مشی، ارزیابی داوطلب، پرورش داوطلب و ارزیابی اثربخشی شناسایی شده است. الگوی مربوطه شامل نُه مؤلفه بوده که بیشترین تأثیر را بر جانشین پروری دارد.
مطالعه داده بنیاد جذب جوانان شهر یزد به آموزش های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در ﺻﺪد طراحی الگوی جذب جوانان شهر یزد به آموزش های فنی و حرفه ای بر اساس نظریه مبنایی بود. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پژوهش، «نظریه مبنایی» انتخاب گردید؛ و از میان رویکردهای موجود، رویکرد نظام مند استراوس و کربین برگزیده شد. گروه هدف شامل اساتید و مربیان حوزه ی آموزش فنی و حرفه ای بودند. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش «نمونه گیری نظری» انجام شد. ابزار پژوهش «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته» بود. مصاحبه ها تا تعداد 12 مورد انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. روش تحلیل داده ها به شکل «کدگذاری» و «مقوله بندی» انجام شد و داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها، ازروش «سه سوسازی» استفاده گردید. نتایج ﺣﺎﺻﻞ از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد پدیده اصلی جایگاه آموزش های فنی وحرفه ای می باشد؛ همچنین موجبات علّی شامل: کیفیت ارائه آموزش های فنی و حرفه ای، و حمایت و پشتیبانی؛ راهبردها شامل: پذیرش و جذب؛ ویژگی های زمینه ای شامل: زمینه های سخت افزاری- مالی، و زمینه های قانونی- انسانی؛ شرایط مداخله گر محیطی شامل: شرایط اقتصادی، فناوری و سیاست گذاری و پیامدها شامل: پیامدهای فردی- سازمانی، و پیامدهای اجتماعی می باشد. نتایج نشان داد یافته های کسب شده می تواند مطابق با ویژگی ها و شرایط شهر یزد، پدیده جذب جوانان به آموزش های فنی و حرفه ای را در قالب یک الگوی جامع ترسیم کند.
طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی دردوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی در دوره ابتدایی است. پارادایم پژوهش کیفی و به شیوه سنتزپژوهی با تکنیک تحلیل محتوا و فراترکیب انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع چاپی و الکترونیکی در زمینه موضوع پژوهش مربوط به سال های 1385 تا 1399 و 2005 تا 2020 بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند 114 منبع شامل اسناد، کتاب و مقالات ملی و بین المللی، از پایگاه های اطلاعاتی معتبر انتخاب گردید. داده های کیفی به شیوه کدگذاری و با استفاده از نرم افزار اطلس تی، تجزیه وتحلیل شد. اعتبارسنجی الگوی طراحی شده با بهره گیری از دو معیار اعتبارپذیری و قابلیت اعتماد انجام گردید. یافته ها نشان داد براساس 7 بعد کلی 32 مقوله استخراج گردید. این جستار منجر به ترسیم الگوی برنامه درسی سواد مالی، حول سه محور مبانی فلسفی، جامعه شناختی و روانشناختی و عناصر چهارگانه هدف، محتوا، فعالیت های یادگیری و روش های ارزشیابی گردید. براساس یافته ها سواد مالی با نظر به مسائل اقتصادی کشور، یکی از حلقه های مفقوده برنامه درسی دوره ابتدایی بوده و آموزش مهارت های بنیادی مالی ضروری است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در بازنگری برنامه درسی دوره ابتدایی و تدوین برنامه های توسعه حرفه ای معلمان مورد توجه سیاستگذاران، برنامه ریزان و دست-اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد و به ذی نفعان و متولیان آموزشی در شناخت عمیق نشانگان تربیت مالی یادگیرندگان کمک شایانی نماید.
شناسایی روش های یادگیری در مدیران شرکت های دانش بنیان: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
اهمیت یادگیری مدیران در سازمان های مختلف برکسی پوشیده نیست؛ اما در شرکت های دانش بنیان، یادگیری مدیران به دلیل کم تجربه بودن آنها و همچنین ماهیت پیچیده این شرکت ها نسبت به سازمان های دیگر، اهمیت مضاعفی دارد. همچنین یادگیری مدیران شرکت های کوچک دانش بنیان، نقش به سزایی در نوآوری این شرکت ها و غلبه آن ها بر چالش های محیط متغیر و پیچیده پیرامون شان دارد. با این حال روش های یادگیری این مدیران به خوبی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین هدف این مقاله، شناسایی روش های یادگیری مدیران شرکت های دانش بنیان است. در این راستا با درنظر گرفتن الگوی تفسیری و به کارگیری رویکرد کیفی، داده های پژوهش جمع آوری شد. در مجموع ۱۹ مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران شرکت های دانش بنیان و صاحب نظران و ذی نفعان این حوزه انجام شد که با روش سه مرحله ای تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش، 30 مضمون یا روش فرعی برای یادگیری مدیران شرکت های دانش بنیان شناسایی شد که به پنج مقوله یا روش کلی شامل «یادگیری از تجارب»، «یادگیری خود راهبر»، «یادگیری از ذی نفعان»، «روش های یادگیری آشکار» و «بهره مندی از ظرفیت منتورینگ در یادگیری» دسته بندی شد. می توان گفت، پنج روش شناسایی شده فوق در یادگیری مدیران شرکت های دانش بنیان، می تواند هم به صورت فردی توسط خود مدیران و هم توسط ذی نفعان حوزه دانش بنیان مورداستفاده قرار گیرد و موجب ارتقای مدیران شرکت های دانش بنیان و در نتیجه موفقیت شرکت های دانش بنیان شود.
شناسایی عوامل سازمانی مؤثر بر بهره وری در سازمان های حاکمیتی (مورد مطالعه: سازمان های انتظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
75 - 96
حوزه های تخصصی:
نتایج افزایش بهره وری نیروی انسانی سازمان از مهم ترین اهداف هر سازمانی است. سازمان های نظامی و انتظامی نیز از این امر مستثنی نیستند و برای تحقق اهداف سازمانی شان نظیر تحقق امنیت پایدار نیازمند افزایش بهره وری در کارکنان شان هستند. در این میان عوامل سازمانی وجود دارند که با در نظر گرفتن آنها به عنوان گره های حل مسئله می توان تا حد زیادی بهره وری نیروی انسانی را ارتقا داد. لذا این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل سازمانی موثر بر بهره وری عوامل گشت یگان عملیاتی پلیس 110 استان قم صورت گرفته است. این پژوهش، بر اساس نوع هدف کاربردی، به لحاظ نوع روش کیفی و شیوه توصیفی و از نظر رویکرد استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، شامل مدیران و فرماندهان انتظامی استان قم و نمونه ی تحقیق به روش نمونه گیری هدفمند از این افراد بود. به منظور جمع آوری داده های کیفی از ابزار مصاحبه و به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ، از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که عوامل سازمانی نظیر سبک رهبری، ویژگی های شغلی، نظام جبران خدمات، آموزش، پاداش و تنبیه، پشتیبانی و حمایت سازمانی و ارتقای شغلی بر میزان بهره وری عوامل گشت یگان عملیاتی فوریت های پلیسی 110 استان قم تاثیر دارند.
شناسایی عوامل و پیامدهای تعلل ورزی معلمان و بررسی ارتباط آن با هیجانات آنان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
252 - 229
حوزه های تخصصی:
پژوهش در مورد پدیدارشناسی و شیوع تعلل ورزی در معلمان، همچنین اهمیت و ارتباط آن با تجربه های هیجانی و استرسی معلمان در ایران بسیار نادر است و در بیشتر پژوهش های موجود از مقیاس های خودگزارشی عمومی برای به دست آوردن نتایج استفاده شده است. در مطالعه حاضر پژوهشگر به بررسی تعلل ورزی معلمان و ارتباط آن با تجربه های هیجانی و استرسی آن ها با استفاده از رویکرد کیفی می پردازد. جامعه هدف این پژوهش شامل کلیه معلم ها در مقطع ابتدایی در منطقه 1 شهرستان یزد است که از بین آن ها، با 36 معلم زن و مرد به صورت انفرادی مصاحبه شد و از این میان 10 نفر از معلمان بیان کردند که تاکنون دچار تعلل ورزی در انجام فعالیت های خود نشده اند و تأخیر پیش آمده در کارهایشان دلیلی برای نگرانی و استرس آن ها نبوده است؛ در نتیجه داده های حاصل از مصاحبه با 26 معلم باقیمانده به روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که معلمان در انجام برخی از وظایف حرفه ای خود مانند پیگیری کارهای اداری و تصحیح کارهای دانش آموزان تعلل می ورزند و دلایل مختلفی برای این رفتار خود دارند، اما دلیل اصلی آن ها عدم تمایل در انجام وظایفشان است. علاوه بر این، معلمان مطرح کردند هنگام تعویق در انجام کارها دچار هیجان های منفی می شوند. نتایج این مطالعه نشان داد که باوجوداینکه رفتار تعلل ورزی برای معلم ها هیجان های منفی زیادی همچون احساس گناه و ناامیدی را در بردارد، آنها هنگام انجام رفتار تعلل ورزی استرس نه چندان زیادی را تجربه می کنند به این دلیل که این رفتار برای آن ها پیامدهای منفی جدی و آسیب رسانی را ندارد.
شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های شناختی مدیران مدارس دوره ابتدائی انجام شد. روش کار: در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. میدان پژوهش شامل اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه آموزش و پرورش شناختی بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به کار بودند که به صورت هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه شد. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. صحت مصاحبه ها با استفاده از ملاک قابل قبول بودن، انتقال پذیری و قابلیت اطمینان بررسی شد. اعتبارپذیری داده ها از طریق ضبط نوار با کیفیت و مستندسازی، ثبت، نوشتن و تفسیر آنها، دست نویس کردن آن، کدگذاری کور و توافق میان کدگذاران متخصص در زمینه پژوهش های کیفی انجام شد. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل تفسیری Glazeri و فرآیند کدگذاری باز، انتخابی و نظری انجام شد. یافته ها: شایستگی های شناختی مدیران دوره ابتدائی در 10 مقوله و 37 مفهوم شناسایی شدند. کنش شناختی، بازنمایی ذهنی، خودآگاهی و توسعه فردی، سرمایه روان شناختی، توانمندی های زبانی و زبان شناختی، عصب شناختی احساسات، شناخت اجتماعی، رهبری عصب محور، آگاهی از علوم و اصول عصب شناختی، توانایی ادراکی و ذهنی مقوله های شایستگی را تشکیل دادند. نتیجه گیری: بیشتر مقوله های شناسایی شده با نتایج پژوهش های پیشین در مدیریت هم خوانی دارد و مدیران آموزشی برای بهبود عملکرد خود در فضای آموزشی جهان امروز، باید در راستای این شایستگی ها اقدامات لازم را اعمال نمایند.
شناسایی پیشایندهای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب و کارهای آنلاین (رویکرد کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
117 - 148
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندهای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای آنلاین انجام شده است. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای و از طریق مصاحبه عمقی با اساتید دانشگاه و مشاورین حوزه برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی و مدیران متخصص در حوزه کسب وکارهای آنلاین، پیشایندهای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب و کارهای آنلاین شناسایی شدند. مشارکت کنندگان در پژوهش، از طریق فرایند نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند و در نهایت 10 مصاحبه عمقی انجام شد. برای تحلیل داده ها، از اصول مرتبط با نظریه زمینه ای (کدگذاری باز و محوری و گزینشی) استفاده شده است و مفاهیم و مقوله ها از طریق نرم افزار تحلیل محتوای MAXQDA ورژن 2020 ایجاد گردیده اند. نتایج کدگذاری داده ها به شناسایی 89 مفهوم منجر شد که در قالب 11 مقوله اصلی دسته بندی شدند. بر این اساس مقوله هسته ای شناسایی شده، مقوله برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع آنلاین می باشد و 10 مقوله دیگر (پارادایم ذهنی مدیران، مولفه های حرکت از برنامه ریزی آفلاین به آنلاین، تغییر، کسب و کار آنلاین، بازاریابی جامع، چشم انداز، ماموریت، ارزش ها، تفکر استراتژیک و فرهنگ سازمان) به عنوان پیشایندهای آن در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای محافل آکادمیک در راستای ایجاد و ذخیره دانش، برای سیاست گذاران، برای شرکت های فعال در حوزه کسب وکارهای آنلاین و مدیران بازاریابی و همچنین برای کاربران مورد استفاده قرار گیرد.
ادراک مدیران از چالش ها و فرصت های تعلیم و تربیت در پساکرونا: یک مطالعه پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
همه گیری کووید-19 به تغییراتی در تمام جهان و به خصوص در نظام تعلیم و تربیت منجر گردید که این تغییر و تحولات در دوران پساکرونا چالش ها و فرصت های متنوعی را برای نظام تعلیم و تربیت ایجاد نمود. هدف این پژوهش، تحلیل ادراک مدیران در خصوص فرصت ها و چالش های تعلیم و تربیت در دوران پساکرونا است. این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و طرح پدیدارشناسانه صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران شهرستان تربت حیدریه بود. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان 19 نفر از مدیران مدارس ابتدایی و متوسطه شهرستان تربت حیدریه بودند که بر مبنای نمونه گیری هدفمند و اشباع نظری انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بوده است. بدین ترتیب که ابتدا کدهای باز انتخاب شدند، سپس کدهای باز با معانی مشترک، در کنار هم سازماندهی شده و کدهای محوری را تشکیل دادند و در نهایت براساس کدگذاری انتخابی، حول مفاهیم چالش ها و فرصت های تعلیم و تربیت پساکرونا، تجمیع شدند. برای تأمین اعتبار و مقبولیت داده ها از شیوه های ناظر خارجی و بررسی اعضاء استفاده گردید. تحلیل دیدگاه مدیران، به شناسایی فرصت های «معلمان و دانش آموزان با شایستگی دیجیتالی بالا»، «تغییر مفهوم سنتی آموزش و یادگیری» و «افزایش همکاری و قدرشناسی اولیا» و چالش های «دانش آموزان با شایستگی اجتماعی پایین»، «نرخ بالای ترک تحصیل و عدم حضور در مدرسه» و «افزایش تفاوت های فردی دانش آموزان در کلاس درس» منجر گردید. توجه به چالش ها و فرصت های تعلیم و تربیت در پساکرونا که در پژوهش حاضر مطرح گردیده است و برنامه ریزی و اقدامات مؤثر برای بررسی چالش ها و استفاده از فرصت ها، می تواند به کارآیی بیشتر کلاس درس، مدرسه و در نهایت آموزش و پرورش منجر گردد و زمینه ساز رشد و پرورش همه جانبه فراگیران گردد.
آسیب شناسی آموزش های مهارتی بر مبنای الگوی سه شاخگی: مطالعه موردی استان کردستان
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۱
85 - 97
تحقیق حاضر با هدف شناسایی آسیب های موجود در سازمان آموزش فنی و حرفه ای (شامل سه بعد فرایند، ساختار و محیط) انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر از نظر روش، کیفی بود و سازمان مورد مطالعه آموزش های فنی و حرفه ای استان کردستان بود و لذ،ا مشارکت کنندگان در پژوهش طیف متنوعی از مدیران و کارشناسان بودند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها با توجه به سطح اشباع نظری تا 18 نفر انجام شد. بر اساس یافته ها، سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان کردستان در هر سه بعد فرایندی، ساختاری و محیطی دچار آسیب است. بعضی از راهبردهای مهم این پژوهش عبارت از: توجه به پتانسیل های منطقه ای در فرایند نیازسنجی آموزشی، برنامه ریزی برای ارتقای مهارت های کلیدی اقتصاد دانش بنیان همانند خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی، برنامه ریزی برای آموزش مهارت های نرم همانند کار تیمی و اخلاق کار به کارآموزان و پیاده سازی مدیریت یکپارچه آموزش های مهارتی است.
طراحی مدل توسعه جانشین پروری با رویکرد کیفی (مطالعه موردی: مدیران دانشگاه علوم پزشکی مشهد)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی جانشینی شامل شناسایی رهبران آینده، تغییر مالکیت، انتقال کنترل و مدیریت، و توسعه رهبران در هماهنگ سازی با چشم انداز سازمانی است. به طریقی، برنامه ریزی جانشینی، تداوم و پایداری طولانی مدت را برای یک سازمان فراهم می کند. هدف پژوهش حاضر ارائه ی مدلی جهت توسعه جانشین پروری در مدیران دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها میدانی –کتابخانه ای و ماهیت داده ها کیفی است. روش پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی بوده، مشارکت-کنندگان جامعه آماری، 13 نفر از خبرگان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودند که توسط نمونه گیری هدفمند و از نوع قضاوتی انتخاب شده و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ادامه یافت. ابزار گردآوری داده ها در این بخش، مصاحبه نیمه ساختار یافته است. روش گردآوری داده ها، روش مثلث سازی بوده و داده ها با روش تحلیل محتوای قراردادی، تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج، 55 شاخص و 11 مولفه برای توسعه جانشین پروری استخراج گردید. این 11 مولفه شامل: عوامل سازمانی، رفتار سازمانی، پیامد منفی سازمانی، پیامد مثبت جانشین پروری، کارکنان سازمان، محیط برون سازمانی، مدیران سازمان، مدیریت منابع انسانی، موانع جانشین پروری، ویژگی های شغلی، استراتژی مدیریت استعداد بودند.
رویکرد حاکم بر پژوهش های حوزه اخلاق در ورزش(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
111 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناخت رویکرد حاکم بر پژوهش های حوزه اخلاق در ورزش با تاکید بر ورزش جمهوری اسلامی ایران بود. روش پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون می باشد. همچنین، داده های موردنیاز پژوهش، از کلیه مقالات علمی- پژوهشی، رساله و پایان نامه های حوزه اخلاق در ورزش به دست آمد. جهت تأیید و میزان انتقال پذیری تحقیق، نتایج و یافته های پژوهش در اختیار چهار تن از اساتید حوزه علوم ورزشی قرار گرفت و روایی درونی و بیرونی آن تائید گردید. در راستای قابلیت سازگاری یا اطمینان از کیفیت پژوهش، روش تجزیه تحلیل داده ها در اختیار دو داور حوزه تخصصی اخلاق ورزش قرار گرفت و تائید شد. نتایج نشان داد 55 مفهوم یا کد اولیه، 13 تم فرعی و 5 تم اصلی اخلاق سازمانی، اخلاق پژوهشی، اخلاق ورزشی، اخلاق اقتصادی و اخلاق رسانه ای در قالب گفتمان حاکم بر پژوهش های حوزه اخلاق در ورزش محوربندی می شوند. ضمناً در اخلاق سازمانی، اخلاق قانونی، اخلاق نیروی انسانی در ورزش و حفظ و ترویج ارزش های اخلاقی درسازمان موردتوجه قرارگرفته است. اخلاق دین محور، اخلاق سیاسی، اخلاق اجتماعی و فرهنگ ورزش نیز از ابعاد مهم اخلاق ورزشی بودند. اخلاق مالی و بازاریابی در ورزش مولفه های اخلاق مالی در ورزش را شکل می دهند. همچنین، پیشگیری از فساد مالی در ورزش از طریق نقش آفرینی رسانه ها و افزایش سواد رسانه ای در عرصه رسانه و ارتقاء آگاهی جامعه ورزش نسبت به محتوای انواع رسانه ها، از دیگر نتایج تحقیق حاضر است.
طراحی الگوی توسعه دوسوتوانی سازمان های فناوری محور به منظور تجاری سازی محصولات نوآورانه (موردپژوهی: جهاد دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
159 - 180
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوسوتوانی سازمانی به توانایی سازمان ها در انجام فعالیت های متضاد و متناقض اشاره دارد، این مفهوم در سازمان های نوآور مبتنی بر فناوری، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این سازمان ها به ترکیب خلاقیت و نوآوری با کارایی و بهره وری نیاز دارند. جهاد دانشگاهی به عنوان یک سازمان مبتنی بر فناوری، برای تجاری سازی محصولات و خدمات نوآورانه خود نیازمند دوسوتوانی است؛ هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه دوسوتوانی سازمان های فناوری محور، به منظور تجاری سازی محصولات نوآورانه است.
روش: استراتژی پژوهش، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد و روش تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، روش سیستماتیک (مدل نظام مند) اشتراوس وکوربین است. اطلاعات با ابزار مصاحبه گردآوری شده است؛ بدین ترتیب که در فاز کیفی ۱۶ مصاحبه با خبرگان سازمان های فناورانه جهاد دانشگاهی و ۴ مصاحبه تکمیلی برای دستیابی به اشباع نظری، انجام شده است.
یافته ها: در این پژوهش مقوله محوری، مدیریت دوسوتوانی سازمانی شناسایی شد که مفاهیم زیرمجموعه آن عبارت اند از: مدیریت ساختار دوسوتوانی، مدیریت فرهنگ نوآورانه و مدیریت فرایندهای دوسوتوانی. مفاهیم زیرمجموعه شرایط علی عبارت اند از: مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان، ساختارهای چندوجهی. زیرمجموعه بسترها عبارت اند از: فرهنگ دوسوتوانی سازمانی، اسناد بالادستی، فرهنگ جهادی. راهبردهایی که از مدل نظریه پردازی داده بنیاد شناسایی شد، عبارت اند از: طراحی فرایندهای منابع انسانی دوسوتوان، طراحی مدل تجاری سازی فناوری، طراحی نظام ارزشیابی دوسوتوانی سازمانی و طراحی نظام تخصیص منابع. از سوی دیگر، ارتباطات نهادی در حوزه علم وفناوری و محیط دوسوتوانی سازمانی، به عنوان عوامل مداخله گر بودند. در نهایت ارزش آفرینی، تکمیل زنجیره فناوری، توسعه سازمانی و مدیریت تناقض های سازمانی، پیامدهای شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر دوسوتوانی سازمانی در راستای تجاری سازی در سازمان های مبتنی بر فناوری بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدیریت دوسوتوانی سازمانی، در موفقیت تجاری سازی سازمان های مبتنی بر فناوری، نقش بسزایی ایفا می کند. مدیریت ساختار، فرهنگ و فرایندهای دوگانه، از عوامل کلیدی مؤثر بر دوسوتوانی سازمانی هستند. همچنین، شرایطی مانند مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان و ساختارهای چندوجهی بر این فرایند تأثیرگذارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود که سازمان ها با تمرکز بر راهبردهایی چون طراحی فرایندها و مدل های تجاری سازی دوگانه، زمینه لازم برای دستیابی به دوسوتوانی و تجاری سازی موفق را فراهم آورند. انجام مطالعات بیشتر در این حوزه ضروری است.