مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
دانش عملی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، مولفههای حرفهای مبتنی بر دانش عملی برنامه درسی برای مدرسی/آموزشگری در محیط آموزش عالی از نگاه مدرسان حوزه مطالعات برنامهدرسی را مورد کاوش و توصیف قرار داده است. دادههای مورد مطالعه بر اساس پژوهش کیفی اکتشافی و از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با 12 مدرس حوزه مطالعات برنامه درسی انجام یافته است. یافتهها نشان دادند که مدرسان مورد مصاحبه نگاه یکسانی نسبت به قلمرو برنامه درسی در آموزشگری نداشته اند. یافتهها در سه طبقه: نگاه تخصص محور، نگاه مشارکت محور و نگاه مدرس محور تفکیک شدند. مولفههای اصلی دانش عملی برنامه درسی در سه نگاه مشتمل بر دو مولفه اصلی: آمادگی برای عمل و اقدام برای عمل برنامه درسی بوده است. اما حدود و ثغور مولفههای حرفه ای مربوط به هر کدام از مولفههای اصلی در سه نگاه یکسان نبوده است. در نگاه تخصص محور، مولفه های حرفه ای عمل برنامه درسی: فعلیت بخشیدن به طراحی آموزشی، ارتباط برقرار کردن و تأمل بعد از عمل را شامل شده است. در نگاه مشارکت محور، مولفه های حرفه ای عمل برنامه درسی: فعلیت بخشیدن به برنامه درسی، ارتباط برقرار کردن و تأمل بعد از عمل را در برگرفته است. در نگاه مدرس محور، مولفه های حرفه ای عمل برنامه درسی شامل: فعلیت بخشیدن به برنامه درسی، ارتباط برقرار کردن، تجسم، تأمل حین عمل و تأمل بعد از عمل بوده است.
Evaluation of Iran Architecture Knowledge on Industrial Complexes In Order to Discover the Challenges and Provide Developmental Strategies (ارزیابی دانش معماری ایران در زمینة مجموعه های صنعتی؛ به منظور کشف چالش ها و ارایه راهبردهای توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار مؤید آن است که ارزیابی دانش معماری در خصوص مجموعه های صنعتی به شناسایی چالش های توسعه آن کمک می کند. تأمل در مؤلفه های توسعه دانش معماری سبب شد تا ارزیابی این دانش در سه بخش دانش نظری (یا تولیدات نظری)، انتقال دانش (یا برنامه های آموزشی) و دانش عملی انجام شود. گفتنی است با توجه به ماهیت متفاوت سه گانه های مذکور، روش ارزیابی هرکدام متناسب با ویژگی های ماهوی آنها انتخاب شد. بدین ترتیب ارزیابی حوزه های نظری به علت ماهیت نوشتاری آن، با روش تحلیل محتوا توأم شد. در این بخش، مقالات علمی پژوهشی (مندرج در پانزده نشریه معتبر معماری تا زمستان 1393)، 2500 عنوان کتاب منتخب، پایان نامه های دانشجویی مقطع کارشناسی ارشد (که طی سال های 1380 تا پایان 1389 در دانشگاه شهید بهشتی به انجام رسیده اند) و رساله های دکتری معماری (که در دانشگاه های داخل کشور تا پایان سال 1391 تکمیل شده اند)، مورد بررسی قرار گرفت تا کمیّت دانش نظری در خصوص معماری مجموعه های صنعتی برآورد شود. لازم به ذکر است این سنجش در مقایسه با شش کاربری منتخب منظر، مسکونی، مذهبی، درمانی، آموزشی و اداری به انجام رسید. در بخش انتقال دانش، ارزیابی مذکور به تحلیل محتوای برنامه ها، گرایش ها، رشته ها و واحدهای درسی مطرح در سه مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری معطوف شد. همچنین برای آگاهی از وضعیت دانش عملی، به ارزیابی جهت گیری مسابقات معماری (اعم از مسابقات دوره ای و مسابقات برگزار شده در بازة انتخابی 1389-1386) و نیز بررسی نمونه های انتخابی از واحدهای صنعتی موجود (در قالب 63 واحد صنعتی از شهرک صنعتی کاسپین قزوین) اقدام شد. نتایج نشان می دهد که دانش معماری مجموعه های صنعتی در مقایسه با دیگر کاربری ها از کمترین تولید نظری و انتقال تعلیمی برخوردار بوده است (چالش کمّی). علی رغم چنین وضعیتی، در حوزه عملی با رشدی کمّی قرین بوده و نیازمند توجه کیفی است (چالش کیفی). همچنین توسعه دانش معماری در زمینة مجموعه های صنعتی فاقد ساختار منسجم بوده و عمدتاً به صورت موضعی و گسسته در حال رشد است. نتایج گویای آن است که رفع چالش های یاد شده با انسجام بخشی به سه گانه های مذکور و اتخاذ راهبرد عمل به نظر (در قالب مهندسی معکوس) محقق می شود. تحقیق بر این نکته تأکید دارد که توسعه دانش معماری در خصوص مجموعه های صنعتی با برنامه ریزی در قالب ماتریسی از مؤلفه های تکمیلی و تکاملی متشکل از حوزه های سه گانه میسر می شود.
ارتباط دانش نظری و عملی معلمان در پارادایم های اجرای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان دانش نظری و عملی معلمان در هر یک از پارادایم های اجرای برنامه درسی است. بر مبنای سه نوع پارادایم حوزه مطالعاتی برنامه درسی که با مطمح نظر قرار دادن نسبت میان نظریه و عمل شکل گرفته است، به بیان سه نوع رابطه میان دانش نظری و دانش عملی مورد نیاز معلمان در تدریس پرداخته شده است. این سه نوع رابطه، در دل سه پارادایم برای اجرای برنامه درسی، مورد بحث قرار گرفته اند. این سه پارادایم با ترکیبی از عناوین پارادایم های حوزه مطالعات برنامه-درسی و اجرای برنامه درسی، فنی- وفادارنه، فکورانه- انطباقی و انتقادی- برآمدنی نام گذاری می شوند. هر یک از این سه رابطه، پیامدهای متفاوتی را نیز برای شکل گیری برنامه های درسی رشد و توسعه حرفه ای معلمان در بردارد. در پارادایم فنی- وفادارنه، برنامه-های رشد حرفه ای بر انتقال دانش نظری و مهارت آموزی در فنون هر چه اثر بخش تر تدریس تأکید دارد. این برنامه ها در پارادایم فکورانه- انطباقی ضمن توجه به انتقال دانش نظری بروز، رشد و پرورش تأمل عملی معلمان را مطمح نظر قرار می گیرد. برنامه های رشد حرفه ای در پارادایم انتقادی- برآمدنی نیز شکلی از پژوهش فردی یا گروهی، به خود می گیرد.
برنامه درسی جدید ریاضی: معلمان چه می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف افزایش فهم و ادراک نسبت به چگونگی فرآیند تغییر دانش نظری و عملی معلمان دوره ابتدایی انجام شده است. برای انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و برای گرد آوری داده ها از مصاحبه های گروهی متمرکز استفاده شده است. تعداد نمونه های این پژوهش که پس از مرحله ی اشباع داده ها به دست آمده، 25 معلم است. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوا/مضمونی و برای افزایش اعتبار آن ها از تکنیک های کنترل عضو و مرور همکاران استفاده شده است. یافته های پژوهش در سه محور کلی کیفیت تغییر دانش نظری و عملی معلمان، مسیر یا کانال های تغییر دانش نظری و عملی معلمان و عوامل اثرگذار بر تغییر دانش نظری و عملی معلمان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که به دلیل کیفیت نامناسب برنامه های آماده سازی معلمان برای اجرای تغییر، تغییرات اندکی در دانش نظری و عملی معلمان ایجاد شده است. طراحی و تدوین برنامه های ضمن خدمت، با تغییر دیدگاه ابزاری طراحان و مسئولان تغییر به پدیده ی تغییر معلمان میسر می شود
شناسایی محتوا و منبع دانش عملی معلمان با تجربه ابتدایی: دلالت های آن برای تربیت معلمان ابتدایی در نظام تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی محتوا و منبع دانش عملی معلمان با تجربه ابتدایی و ترسیم نحوه تعامل بین آنها در قالب مدل مفهومی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش پدیدارنگاری استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 11 معلم با تجربه بالای 10 سال، از شهرستان ساری بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند، مصاحبه بازسازی شده و چک لیست مشاهده کلاس درس جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد محتوای دانش عملی معلمان شامل 8 مقوله دانش موضوعی، دانش پداگوژی محتوا، دانش از یادگیرنده، دانش از برنامه درسی، دانش مدیریت کلاس درس، دانش خلق فضای مطلوب یادگیری، دانش از بافت مدرسه و دانش از خود است. همچنین منابع اصلی این دانش ها شامل تجربه تدریس، تجربه زندگی، دوره های تربیت معلم، آموزش ضمن خدمت، تجربه دوران تحصیلی، متخصصان و صاحب نظران دانشگاهی، رسانه های گروهی، تجربه همکاران و بازخورد از یادگیرندگان و والدین آنان است. در پایان بر اساس مدل مفهومی پژوهش، رویکرد سه مرحله ای به منظور اثربخش تر کردن برنامه درسی تربیت معلم دوره آموزش ابتدایی کشور ارائه شده است.
پراگماتیسم و تحقیق در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
211 - 225
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر امکان بازنگری روش شناختی در علوم سیاسی با هدف دوری گزینی از کلیشه های رایج در درس «روش تحقیق» و ایجاد پویایی بیشتر در این زمینه بررسی شده است و به این منظور پتانسیل های رویکرد پراگماتسیتی مورد توجه قرار گرفته است. به عقیده نویسنده، پراگماتیسم از قابلیت های فلسفی لازم برای ارائه یک روش شناسی جدید در پژوهش های سیاسی برخوردار می باشد. در این روش شناسی اهمیت تجربه در زندگی سیاسی و ضرورت ارائه تعریف جدیدی از «حقیقت سیاسی» محوریت پیدا می کند. به نظر می رسد، از این طریق بتوان به درک متفاوتی از رابطه نظر و عمل در سیاست رسید و بحران های سیاسی و اخلاقی معاصر را توضیح داد.
گونه شناسی ادراک معلمان نمونه ابتدایی از تدریس: یک مطالعه پدیدارنگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
33 - 56
هدف اصلی این مقاله، گونه شناسی ادراک معلمان نمونه ابتدایی از تدریس از منظر گفتمان دانش عملی است. در این راستا، از رویکرد کیفی و روش پژوهش پدیدارنگاری استفاده شد. 11 معلم نمونه ابتدایی از تمام پایه ها از سطح شهرستان ساری به روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاکی با حداکثر تنوع با رعایت اصل اشباع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق یادداشت های میدانی، مصاحبه نیمه ساختارمند و مصاحبه بازسازی شده در طول یکسال تحصیلی گردآوری شد. برای تحلیل داده ها، از رویکرد تحلیل محتوا در پنج سطح استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد معلمان مورد مطالعه، سه رویکرد محتوامحوری، انتقادی جامعه محوری و یادگیرنده محوری نسبت به مفهوم تدریس دارند. از بین رویکردها، رویکرد یادگیرنده محوری، رویکردی جامع تری از مفهوم تدریس می باشد. همچنین، تحقق راهبردهای یاددهی- یادگیری سند برنامه درسی ملی در گرو تغییر وضعیت ادراک معلمان از تدریس، اصلاح فرهنگ آموزش و انتظارات اجتماعی از معلمان است.
بررسی و ارزیابی دانش عملی معلمان زن هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی دانش عملی معلمان زن هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی 1399/1400 بود. در این پژوهش ازنظر گردآوری داده ها از ترکیب روش های کیفی و کمی یعنی روش آمیخته استفاده شد.در بخش کیفی پژوهش میدان تحقیق را کلیه ی معلمان زن هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز بودند. روش نمونه گیری و حجم نمونه، در بخش کیفی حجم نمونه مطرح نبود و تا رسیدن به اشباع نظری به وسیله روش گلوله برفی و متواتر ادامه داشت.ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، و در بخش کمی نیز جامعه آماری را 650 نفر یعنی کلیه زنان هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز بودند که از طریق فرمول کوکران 242نفر حجم نمونه را تشکیل دادند. در بخش کمی نیز بر اساس داده های گردآمده از بخش کیفی پرسشنامه محقق ساخته ای تنظیم و پس از برآورد ضریب پایایی و روایی آن در بین نمونه پژوهشی موردنظر توزیع شد. روایی بخش کیفی با استفاده از بررسی مجدد به وسیله محقق و در بخش کمی از روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. افزون بر این، کدگذاری داده ها با استفاده از الگوی براون و کلارک (2012)، به روش تحلیل مضمون انجام گرفت. به این ترتیب که پس از جمع آوری مصاحبه ها، تماماً به صورت متن کتبی پیاده سازی شد و بامطالعه ی چندباره ی متن ها مضامین و کدهای مهم و مشابه شناسایی و استخراج شد.در بخش کمی نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد، نتایج در بخش کیفی نشان داد که شناخت گسترده، سواد دیجیتالی، دانش مدیریت کلاس، دانش وظیفه شناسی، دانش انگیزشی، دانش ارزشیابی، قابل احصاء بود. در بخش کمی نیز یافته ها نشان داد که با توجه به نتایج آزمون مجذور t هتلینگ می توان گفت بین میانگین مؤلفه های دانش عملی معلمان زن هنرستان تفاوت وجود دارد ( 05/ > p= ) به عبارتی می توان گفت میانگین وضعیت معلمان زن هنرستان حداقل در یکی از مؤلفه های دانش عملی بالاتر از متوسط بوده است (01/>p= ).
رتبه بندی رشته های کشاورزی دانشگاه یاسوج بر مبنای شاخص های دانش سه گانه از دیدگاه دانش آموختگان سال های 89-1386؛ موردی از کاربست فن تشابه به حد ایده آل (Topsis)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
147 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش رتبه بندی رشته های کشاورزی دانشگاه یاسوج بر مبنای شاخص های دانش سه گانه بود، که با بهره گیری از روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه انجام شد. نمونه آماری مورد مطالعه، 136 نفر از دانش آموختگان (89-1386) دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه های ارسال شده به آدرس پستی شان پاسخ دادند. یافته ها حاکی از متوسط بودن دانش سه گانه در بین دانش آموختگان بود. جهت اولویت بندی رشته های مورد نظر بر مبنای توجه به پرورش دانش سه گانه، از فن تاپسیس و برای وزن دهی به معیارها از فن آنتروپی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که در دانش نظری و سازگاری دانش آموختگان رشته علوم دام و در دانش عملی دانش آموختگان گیاه پزشکی رتبه اول را به خود اختصاص دادند. در پایان این که دانشگاه ها علاوه بر پرورش دانش عملی و نظری، باید توجه ویژه ای به پرورش دانش سازگاری در بین دانشجویان داشته باشند. همچنین، تعیین و ترکیب مناسب ترین ساختار آموزشی با توجه به الگو قرار دادن دانش سه گانه باید مد نظر برنامه ریزان آموزشی باشد.