مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انگاره
حوزه های تخصصی:
نظریه انگاره معنایی طنز، اولین نظریه کامل زبان شناسی در باب طنز است. این نظریه که در واقع حرکتی اساسی در مقابل رویکرد طبقه بندی سنتی جناس ها و طنز بود، در سال 1985 توسط ویکتور راسکین ارائه شد. راسکین اولین زبان شناسی بود که ساختار طنز را از لحاظ معنی شناسی تحلیل کرد و توانست ساختار دو قطبی لطیفه را شناسایی کند. به عقیده راسکین، یک نظریه معنایی باید شامل دو مقوله انتزاعی باشد؛ مجموع های از همه انگاره های در دسترس سخن گویان و مجموع های از قواعد ترکیب.
هدف این مقاله معرفی این نظریه و پاسخ دادن به این پرسش است که بر مبنای داده های زبان فارسی چه ایراداتی بر این نظریه وارد است. در راستای این هدف به بررسی تعدادی از لطیفه های زبان فارسی می پردازیم که در مطبوعات طنز منتشر شده اند و از طریق این تحلیل ها نقاط ضعف نظریه مذکور را نشان می دهیم. نتایج این تحلیل ها نشان می دهد که روش تحلیل نظریه انگاره معنایی طنز راسکین که مبتنی بر فهرست کردن همه معانی یا انگاره های واژه های به کار رفته در متن طنز است، در تحلیل لطیفه های زبان فارسی نقاط ضعف و ایراداتی دارد؛ از جمله اینکه پیچیدگی های وقت گیر و بیهوده دارد و با واقعیت های پردازشی زبان هم خوانی ندارد و به دلیل همین پیچیدگی های بیهوده، قابل اعمال بر لطیفه های بلند زبان فارسی نمی باشد.
کندوکاو سیستم معانی ذهنی مصرف کنندگان موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستم معانی ذهنی مصرف کنندگان موسیقی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 21 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه شیراز تشکیل می دهند. محققان از رویکرد کیفی نظریة زمینه ای و تکنیک جمع آوری اطلاعات مصاحبة عمیق بهره جسته اند. داده ها به کمک نرم افزار کیفی Nvivo مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل داده های پژوهش و مدل پارادایمی ساخته شده نشان می دهد شرایط زمینه ای برای مشارکت کنندگان شامل «بافت فضایی» خوابگاه با زیرمجموعه تناسب زمانی ـ مکانی، اقتضای سنی و هویت جمعی است که در این میان «مُدگرایی» و روند «بازار جهانی موسیقی» به عنوان شرایط مداخله گر تأثیرگذار هستند. مشارکت کنندگان با قرار گرفتن در شرایط فوق، راهبرد های «جایگزینی و گسترش موسیقی» و افزایش «ضریب غیبت ذهنی» را اتخاذ می کنند و درنتیجة به کارگیری این راهبردها، پیامد «انگاره سازی» برای مشارکت کنندگان مطرح می شود. انگاره سازی متضمن این مطلب است که مشارکت کنندگان به نوعی تصویر سازی ذهنی در برابر موسیقی می پردازند که در دو سوی یک طیف از هم ذات پنداری تا فرافکنی در نوسان است.
استعاره مفهومی نور در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریة شناختی استعارة معاصر، کارکردهای استعارة نور و خوشه های تصویری مرتبط بدان یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل های مولوی تبیین می شود.
از رهگذر بررسی نور در دیوان شمس در می یابیم که شناخت و معرفت مقوله ای بصری است و به عنوان انگارة استعاری اولیه در ژرف ساخت این اثر نمودار
می شود؛ مولوی با توجه به این انگاره و انگارة ثانوی«جهان غیب، نور است»، نور را به مثابة خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود،هدایت و امید و نیز وسیله ای برای تبیین مقولة فنا و بقا بر شمرده است. این انگاره های استعاری بستری مناسب برای تحلیل و تبیین مقولات انتزاعی مورد نظر مولوی محسوب می شود و انسجام درون متنی غزل ها را در پرتو ایده ای واحد و انگاره ای نخستین به تصویر می کشد.
تغییر ایستار در ارتباطات بین فردی بین فرهنگی با وساطت رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مطالعه تأثیر ارتباطات با وساطت رایانه در تغییر ایستار در ارتباطات بین فردی بین فرهنگی پرداخته شده است. 20 مصاحبه عمقی غیررسمی مجازی با پاسخ دهندگانی غیر ایرانی ترتیب داده شده که حدود ده سال است مصاحبه کنندگان از طریق اینترنت با آنها آشنایی دارند. ابتدا تلاش شده سازوکار تشکیل انگاره نسبت به ایرانیان در ذهن مصاحبه شوندگان غیرایرانی با ارجاع به مقوله بندی زبانی در کارهای اربیب، کاکلین و هیل توصیف شود. همچنین برداشت های انگاره ای نسبت به ایرانیان طبق الگوی وود به چهار دسته سازه های شخصی، سرنمونه ها، قالب واره ها و نسخه ها تقسیم بندی شده است. در پایان از نظریه سازگاری شناختی ـ عاطفی روزنبرگ و ابلسون استفاده شده تا تبیین شود که ایستارهای قالبی و سوءگیرانه درباره ایرانیان چگونه در بافتی از مبادلات عاطفی متداول در دوستی ها تغییر یافته اند
ایرانِ اسلامی: بانیِ موضوع و انگارة جدید در جامعه شناسی و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ایران اسلامی»، به معنیِ خاصی که در این مقاله لحاظ شده است، می تواند بانی تحول در جامعه شناسی از «حیث موضوعی» و در علوم انسانی از «حیث معرفتی» باشد. تحولِ موضوعی در جامعه شناسی، ناظر به حوزه هایی نظیر جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی سیاسی و مسائل و آسیب های اجتماعی است. اما تحولِ معرفتی در علوم انسانی به موضع و راه حلی برمی گردد که در قبال معضلِ «بی طرفی در معرفت» اتخاذ خواهد کرد و همچنین به راهکار فرازآمدن بر «انگارة غالب» به طوری که خود دچار محدودیت های انگاره ای نگردد. این تحول همچنین از «غایاتِ» احتمالاً متفاوتی که برای کسب معرفت دارد و از جهت گیری های معرفتیِ نهفته در «ذخایر اندیشه ایِ» مسلمانان تأثیر خواهد پذیرفت.
آیین های سوگ و سُرور در منطقه سرکویرِ دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زیباترین جنبه های ادبیات شفاهی ایران، نواها و سروده های بومی و محلی است که اقوام و گویشوران مناطق گوناگون، در حین کار و یا در مراسم و مناسبت های خاص زمزمه می کنند. این سروده ها در طول تاریخ همواره گرمابخش محافل و نقل رایج مراسم و گردهمایی های اقوام این سرزمین بوده است. برخی از این نواها –که ریشه در گذشته های بسیار دور و فرهنگ کهن ایران باستان دارد- بنا به دلایل متعدد، ازجمله دور ماندن از جوامع بزرگ و عدم ارتباط گسترده گویشوران آن با مناطق شهری، حتی تا زمان حاضر مغفول و پنهان مانده است. اشعار مرتبط با آیین های سوگ و سُرور در فرهنگ عامیانه منطقه سرکویر (واقع در مرز جنوبی استان سمنان و در مجاورت حاشیه شمالی دشت کویر)، از این گونه است. این سروده ها مبتنی بر سنت هایی کهن است که از گذشته های بسیار دور، همراه همیشگی مراسم عزا و عروسی مردم بوده و تا زمان حاضر نیز قوت و قدرت خود را حفظ کرده است.
در این نوشتار بر آنیم تا در کنار معرفی «سُرو» و «اُنگاره» به عنوان دو نوای مخصوص مراسم عروسی و عزا و بیان ویژگی ها، انواع و مشخصات آن، به تشریح جنبه های ادبی و مردم شناسی این سنت عامه بپردازیم و از خلال آن برخی ویژگی های حاکم بر فرهنگ عامه گویشوران را تبیین و تحلیل نماییم.
تحلیل چند انگاره در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری می بخشد. انگاره رسانه ای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینه های ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامه های بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهج البلاغه، نشانه دیرینگی و جایگاه و نقش این هنر در رسایی زبان عربی است. در این مقاله، به منظور شناسایی ابعادی از جمالیات بلاغی و معانی انگاره های نهج البلاغه، با روش توصیفی تحلیلی نمونه هایی مانند «التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ»، «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَه الْإِبِلِ»، «فِتَنٍ انْجَذَمَ فی ها حَبْلُ الدِّینِ» واکاوی و تحلیل شده اند. برآیند این پژوهش نشان می دهد استخدام انگاره ها برای رسایی بیشتر سخن است و در سبک گروهی ادب جاهلی و صدر اسلام رایج بود. امیر مؤمنان امام علی (ع) نیز در سخن خویش، سبک گروهی ادیبان صدر اسلام دارد. آن حضرت متناسب با موضوع سخن، از عناصر طبیعت ساکن و متحرک و نام اشیای شناخته شده وام گرفته است. در اکثر انگاره های نهج البلاغه از رهگذر انواع تشبیهات، امور معنوی، محسوس .گشته اند
کندوکاوی پدیدارشناسانه در راستای شناخت یک انگاره کهن در معماری ایرانی- اسلامی؛ نمونه های موردی : میدان توپخانه (تهران)، میدان نقش جهان (اصفهان)،پارک لاله (تهران)، باغ شاهزاده (ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر و اغلب در پناه تفکر مدرنیزم در عرصه های معماری و شهرسازی، آثار و بافت هایی به وجود آمدند که آفرینندگان آنها، بیش از هر چیز، به آوانگارد و نوآورانه و حتی غریب بودن آنها به خود می بالیدند. اصرار نوگرایان به ایجاد محیط هایی با استانداردهای یکسان برای انسان ها، با ویژگی های متفاوت، سبب شد فضاهای زیست شهری مدرن گرایش به سردرگمی، هرج ومرج، پریشانی و ابتذال پیدا کنند. حال آنکه با گذشت زمان و نمایان شدن مسایل چنین ساخت وسازهایی -که بی اعتنا به تاریخ و فرهنگ بومی ملت ها تداوم می یافتند- لزوم بازبینی ریشه ای در این زمینه آغاز و سعی شد مبانی اصیلی برای آثار و عناصر محیطی پیدا شود؛ مبانی ریشه داری که بتواند ارتباط قطع شدة بین مخاطب و محیط بومی را دوباره برقرار کند. با مطرح شدن مباحث روان شناسی محیطی، تاریخ و فرهنگ بومی و امثالهم کهن الگوها (آرکی تایپ ها) به عنوان یکی از مهم ترین و تعیین کننده ترین موضوع ها در زمینه طراحی فضاهای انسان ساخت مطرح شدند. کهن الگوها را ""انگاره های بنیادین، اصیل و پایداری"" تعریف کرده اند که حاصل تجمیع تجربه های هزاران سال تاریخ، تجربه و خاطرات جمعیِ بشری بوده و در حافظة پنهان و ناخودآگاه انسان ذخیره شده اند. در پهنة فرهنگی ایران نیز، به واسطة سابقة تاریخی آن، بلاجبار می باید انگاره های بنیادین یا کهن الگوهای متعددی وجود داشته باشند که توانسته اند این جامعة بزرگ و رنگارنگ را، در مجموعه ها و عناصر محیطی نسبتاً منسجم از نظر کالبدی، در پی قرون متمادی، در کنار هم حفظ کرده و گروه های اجتماعی را به هم پیوند بزنند. از این رو مقالة حاضر، تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که آیا مدل و انگارة دوقطبی «بالا - پایین» را می توان یک کهن الگو یا انگاره بنیادین پایدار در ایران دانست؟ آیا وجود احتمالی این انگاره تنها به گذشته ها تعلق دارد؟ همچنین آیا این انگاره در فضای زیست انسان و طراحی فضاهای معماری و شهری زمان ما هم دیده می شود؟ برای همین منظور ضمن اشاره به مفهوم محور ذهنی/عینیِ بالا- پایین، و نشان دادن رابطة حیاتی آن با مفاهیم زبانی، انگاره های ارزشی و رفتاری، و الگوهای ساخت فضاهای مختلف معماری بومی، سعی شده است با کنکاش در نمونه ها و مصادیق مختلف، وجود این کهن الگو یا انگاره بنیادین ثابت شده و کاربرد آن مورد واشکافی قرار گیرد. برای رسیدن به این مهم از روش توصیف تحلیلی - توصیفی و به طور خاص از روش تحلیل محتوا و استنباطی استفاده شده، در بخش نظرسنجی، جهت کمّی کردن اطلاعات پژوهشی و برای سنجش نظر عمومی، با استفاده از فرمول کوکران در هر نمونه مطالعاتی، پرسش نامه هایی به روش نمونه گیری تصادفی توزیع و به روش توصیفی تحلیل شده است. نتایج حاصل از نظرسنجی ها نیز نشان می دهند که ادراک فضاهای سنتی و حتی مدرن ما هنوز مستقیماً از مفاهیم زبانی و انگاره های بنیادین تأثیر پذیرفته و کهن الگوی مورد نظر در این پژوهش همچنان در زندگی امروزة ما حضوری غیرقابل تردید دارد.
تغییر انگارة «برادری» در فرهنگ قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگارة برادری و اخوت در زمان نزول قرآن به منزلة نهاد اجتماعی کارآمد و مؤثری در فضای حمیت و عصبیت جاهلی شکل گرفته بود. این انگاره تصوری خاص از برادری بر اساس پیوندهای خونی و سببی، پیمان های قومی و قبیله ای، یا عرف اجتماعی و فرهنگی بود که فارغ از حق یا باطل بودن در زندگی عرب جاهلی رواج داشت. با ظهور اسلام و نزول قرآن کریم مانند بسیاری دیگر از انگاره ها تغییر معناداری در این تصور اجتماعی ایجاد شد. روش مردم شناسی فرهنگی درصدد بررسی چگونگی پیدایی و رسوخ این انگاره در ذهن عرب پیش از قرآن است. در مرحلة اول انگارة برادری در فضای جاهلی بررسی می شود. در مرحلة دوم تغییرات قرآن در این انگاره پی جویی می شود و در مرحلة سوم فهم نهایی قابل استفاده در همة زمان ها و فرهنگ ها از قرآن برداشت می شود. تغییرات ایجادشده از جانب قرآن کریم در انگارة برادری را در هفت لایه می توان بررسی کرد که لزوماً ترتیب تاریخی ندارد، بلکه از ساختار متنی قرآن استنتاج می شود. توجه به مفهوم برادری و ریشة آن و ارائة معنایی خاص از آن؛ تحلیل نمونه های مثبت و منفی تاریخی؛ ارتقای مفهوم برادری به سطح ارتباط با برگزیدگان و پیامبران الهی؛ جهت دادن برادری به ارتباطی حقیقی و ارزش مدار؛ تغییر انگارة اجتماعی برادری؛ شکست سطوت توهم برادری جاهلانه؛ و پیش نهاد انگاره ای صحیح از مفهوم برادری که بر ایمان و اخلاق مبتنی می شود و هدف از آن حصول سعادت در جهان آخرت و کسب رضایت الهی است و ثمرة آن ایجاد فضایی آرام و سرشار از حمایت و هم راهی و حتی ایثار در میان افراد جامعه است. استفاده از این آموزة قرآن در جهان امروز، که در سراشیبی انحطاط اخلاقی است، هم پیوندهایی حقیقی در جامعه ایجاد می کند و هم دل ها را در راه رشد و کمال هم راه می کند.
وجود نزد سهروردی و فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، بنیان گذار فلسفه اشراق، نوآوری هایی ریشه ای در فلسفه اسلامی دارد از جمله در بحث از انواع انگاره ها (مفاهیم). در این بحث ضمن نقد نگاه مشائی، انگاره ها را به دو بخش حقیقی و اعتباری تقسیم می کند و وجود را در دسته دوم قرار می دهد. دیدگاه فرگه در تقسیم انگاره ها به مرتبه یک و مرتبه دو و نظر او در باره انگاره وجود شباهت های قابل توجهی به نظر سهروردی دارد. با این حال، تفاوت های مهمی بین این دو دیدگاه را در پیامدهای مابعد الطبیعی نمی توان نادیده گرفت. در حالی که هر دو فرق محمول وجود با دیگر محمول ها را برجسته ساخته و تبیین کرده اند، نقشی که به آن داده اند در دو نظام فلسفی متفاوت است. نزد سهروردی کارکرد مفاهیم اعتباری ممکن ساختن شناخت است و نزد فرگه دسته بندی انگاره های مرتبه یک به راستین و دروغین.
مساله گی جنسیت در اندیشه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکیک «جنس» و «جنسیت» از مبنایی ترین انگاره های فمینیستی تلقی شده است. فمینیست ها بر این اساس، ادعای برساخت بودن بسیاری از ویژگی های زنانه را که طبیعی تلقی می شدند، مطرح نموده و نظریه های انتقادی و هنجارین خود را در راستای رفع فروتری زنان، پایه گذاری می کنند. بر این اساس، برخی برنامه ریزان حوزه مطالعات زنان ایران، در مورد اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی ره ادعا می کنند که؛ چون جنسیت مسئله مدنظر این شخصیت ها نبوده، نمی توان اندیشه های ایشان را به عنوان رقیبی برای نظریه های فمینیستی یا چارچوبی منسجم برای فهم، تبیین یا اصلاح وضعیت زنان تلقی نمود. بررسی این ادعا مسئله اصلی پژوهش است. نتایج این پژوهش که با روش تحلیل محتوای کیفی آثار علامه خصوصا (المیزان) انجام گرفت نشان می دهد: علامه درصدد ارائه مباحثی منسجم در دفاع از وضعیت زن در اندیشه اسلامی و نقد آن در جوامع اسلامی و مدرن بوده، این مباحث را ناظر به مهم ترین انگاره های فمینیستی طرح و در چارچوبی علمی هدایت نموده است؛ از این رو توجه به تفکیک بین جنس و جنسیت یکی از ویژگی های صورت بندی مسائل زنان در اندیشه علامه است. با این وجود، چون ایده پردازی های ایشان ناظر به مباحث اقناعی و انتقادی نسبت به آموزه های اسلامی و فمینیستی است، نمی توان دیدگاه ایشان را به عنوان نظریه علمی با ویژگی های نظریه تجربی قلمداد نمود.
انگاره های جنسیتی در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هزار و یک شب یکی از متون ادبی چند ملیتی است که عناصر فرهنگ های ملل گوناگون را در خود جای داده است. در این اثر به وضوح، فرهنگ جنسیتی و نظام مردسالار به چشم می خورد، پژوهش حاضر با بررسی حکایت های هزار و یک شب، انگاره ها و اندیشه های جنسیتی فرهنگ گذشته ی شرقی را به نمایش گذاشته؛نقش هر یک از دو جنس (زن و مرد ) را در این فرهنگ تبیین کرده است. این پژوهش ، با هدف بررسی و نمایاندن وضعیت فرهنگی جوامع شرقی در عهد قدیم به ویژه عصر ساسانی، نقش و جایگاه زنان و مردان در تقابل با همدیگر (تقابل های جنسیتی) تدوین شده که در آن شهرزاد به عنوان الگوی تمام عیار جنسیت زن و شهریار نماد جنسیت مرد و نظام مردسالاری معرفی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، زن در تمام حکایت های هزار و یک شب دارای نقش های متفاوتی است؛ تمام سعی و تلاش شهرزاد بر این است که نقش های مختلفی به زنان قصه هایش واگذار کند که از یک طرف قابل پذیرش در جامعه ی مرد سالارِ عهد ساسانی باشد و از طرف دیگر برای شهرزاد بسیار مهم است که بتواند ذهن بیمار گونه شهریار را تلطیف کرده و آماده دریافت نقش های مثبت برای زنان باشد.
بررسی و تحلیل انگاره قطعی بودن دلالت ظواهر قرآن بر مراد خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن که سنگ بنای معارف و شریعت اسلامی است، درباره دلالت ظواهر آن بر مراد خدا سه نظر وجود دارد 1. عدم حجیت بدون مراجعه به معصوم؛ 2. حجیت تنجزّی و تعذری که در محدوده قوانین و تکالیف کارایی دارد؛ 3. دلالت قطعی ظواهر بر مراد در گستره احکام، معارف، علوم تکوینی و تاریخی. بررسی این مسئله بسیار مهم است، زیرا تضعیف قرآن یا حذف آن از بنیان معارف اسلام، اساس دین را دچار مشکل می کند. به-نظر می رسد مسئله مربوط است به نوع برداشت از آیاتی که قرآن را هدایت ، نور، مبین، عاری از اختلاف و... می دانند. همچنین آیات و روایاتی که قرآن را کتاب جاوید و حجت بر همه انسان ها تا قیامت می دانند. چگونه ممکن است ظواهر قرآن دلالت روشن و مبرهنی نداشته باشند و قرآن از روز نزول تا پایان تاریخ حجت روشن خدا بر بندگان باشد؟ آیاتی که بر معجزه بودن همه قرآن دلالت دارند، نیز نشان می دهد آنچه عنوان ظواهر در قرآن دارد، باید مراد الهى باشد وگرنه، نه تنها قرآن معجزه نیست، بلکه حتى بلیغ و فصیح دانستن آن جاى تأمل دارد. نظریه قطعی الدلاله بودن ظواهر قرآنی سؤالاتی را به دنبال دارد که نیازمند پاسخ هستند. این پژوهش که به روش کتابخانه ای- اِسنادی و تحلیل محتوایی، توصیفی و شبه پژوهانه انجام گرفته، انگاره مورد نظر را مسئله خود قرار داده و آن را قابل تأیید نشان داده است.
تبارشناسی انگاره شیطان در تورات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
91-118
حوزه های تخصصی:
انگاره شیطان در متون دینی تورات و قرآن کریم همسو با مولفه های خداشناسی و هستی شناسی بازشناسی می گردد. هستی شیطان در پنداره روایی تورات از ناهمسانی یا فقدان وحدت وجودی بهره دارد و با صورت بندی متفاوت، روایی طبیعی و انتزاعی و با کارکردهای گوناگون بازنمون شده است. شیطان در انگاره پیشا اسلامی از ماهیت اسطوره ای در ذیل رب الارباب پرستی خوانش شده است و دگرگونی روایی تورات از شیطان به عنوان موجودی آگاه، خیرخواه و با گمانه مستقل از خدا با کارکرد خاص به موجودی دوراندیش، آزماینده و فریبکار، برآمده از شیوه پیدایی و پدید آمدن تورات در روند تاریخی، همزیستی، همکنشی با تمدن ها(میان رودانی) و پیوند با نظام گفتمانی آنان است، ولی در رهیافت قرآنی با محوریت توحید، معنای نوینی از آن ارائه شده است. تبار شیطان در روایتگری تورات از ماهیت الوهی اساطیری بهره داشته و کارکرد دوگانه او برای نظم زمینی، ذیل خدای برتر قابل خوانش است، اما تبار شیطان در قرآن به عنوان آفریده خداوند و بهره مند از صفت اختیار با کارکرد همگون (وسوسه گر، گمراه کننده،...) روایت شده است. در این جستار با بهره مندی از شیوه معناشناختی هم زمانی و درزمانی و مولفه های همبسته با آن به بازخوانی تبارشیطان از جهت چیستی و کارکردی در متون تورات و قرآن کریم پرداخته و تلاش شده تفاوتهای روایی آن را آشکار سازد.
تحلیل شبکه ای انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
101 - 127
حوزه های تخصصی:
انگاره از منابع شناختی کمتر شناختهشده آدمی است که امروزه در رشتههای علمی مختلف بطور جدی واکاوی میشود. انگاره از معارف غیرگزارهای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفتشناسان سنتی بر معرفتهای گزارهای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقره انگاره است. پرسش پایه این جُستار به این قرار است: ویژگیهای انگاره چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ و چگونه میتوان تحلیل شبکهای از انگاره بهدست داد؟ یافته های پژوهش حاضر از این قرار است: یکم. با توجه به کاربردهای انگاره، این واژه برابر با یک معنا بهکارنرفته است و از لحاظ مفهومی با سه معنای «تصور»، «تصویر» و «مدل یا الگو» برابر دانسته شده است اما بین این معانی از جهت کاربردی امتیازی وجود ندارد بنابراین برای تفاوتگذاری بین آنها و جلوگیری از خلط معنایی دو پیشنهاد ارائه گردید. دوم. هشت ویژگی برای انگاره برشمرده شد که از مجموع آنها دانسته شد انگاره امری شناختی در عین حال پنهان است، انگاره محصولِ فرآیندِ ذهنیِ پیچیده و سیالی است که هم تحولپذیر و کاملشونده است و هم منشأ ایجاد تغییر در ابعاد گوناگون اندیشه، رفتار و کردار است؛ سوم. انگاره صرفاً با مرتبه خیال آدمی مرتبط نیست، بلکه انگاره در شبکهای از مؤلفهها تحقق و هویت مییابد و از همین طریق قابل اثبات است. برای تحلیل انگاره نیازمند شبکهای از مؤلفهها همانند خیال و طرحهای خیالی، شاکله و ذهن هستیم. قوه خیال در ترسیم آینده و طرحوارههای خیالی، شاکله به عنوان محیطی برای هدایتگری، بازتولید یا اصلاح انگاره، و انگاره به مثابه سنجهای برای نظارت ذهنِ دو عمل میکند.
نظام شایسته گزینی از دیدگاه امام علی (علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
191 - 218
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: شایسته سالاری نه یک پروژه بلکه یک فرآیند هوشمند، مستمر، پیچیده، دقیق و ظریف درحوزه مدیریت منابع انسانی سازمان است که غفلت از آن، ضایعه بزرگی به سازمان و جامعه وارد می کند. شایسته سالاری به عنوان یک پدیده اجتماعی، متأثر از عوامل محیطی بیرونی و درونی سازمان است. از آنجایی که گزینش و انتخاب افراد شایسته متاثر از ساختارهای ذهنی، فرهنگی وتاریخی هر جامعه است لذا فهم رفتار و گفتار اسطوره ها و درک متون و آموزه های مقدس و وحیانی بسیار مهم وحیاتی است. هدف اصلی این مقاله فهم و کشف الگو و نظام شایسته گزینی از دیدگاه امام علی(ع) است.روش: از لحاظ ماهیت، کیفی و براساس روش نظریه داده بنیاد وتحلیل محتواست. متن مورد بررسی متون اسلامی نهج البلاغه وغرر الحکم امام علی (ع) است. البته برای تشریح دقیق مقولات به احادیث وروایات دیگر نیز استناد شده است که بیشتر به عنوان شاهد مثال وتوضیح بهتر جنبه های هر مقوله است.نتیجه گیری: با توجه به روش تحقیق، از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخاب؛ به تشریح کامل الگوی نظام شایسته گزینی بر اساس دیدگاه امام علی (ع) نموده اند. در این مدل دو بُعد اخلاقیات فردی و اصول حاکم بر گزینش، در تعامل هم افزا ومتاثر از بافت خدامحور، بر نظام گزینش توحیدمحور، تأثیر می گذارند؛ خروجی این نظام با بهره گیری از اقدامات راهبردی مدیران، گزینش افراد صالح، توانمند و مناسب برای سازمانهاست
تحلیل تطبیقی چیستی و کارکردانگاره در شئون مختلف حیات انسانی از منظر متون دینی و میراث فلاسفه مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
107 - 131
حوزه های تخصصی:
شناخت نفس از اهمّ معارفی است که آموزه های وحیانی و عقلانی بر نقش اساسی آن تأکید دارند. احساس، گفتار، رفتار و موضع گیری انسان مبتنی بر عللی می باشد که یکی از عوامل بسیار مهم و نادیده گرفته شده آن، «انگاره» است که قلمرو تأثیر آن، تمام ابعاد زندگی بشری را دربرمی گیرد. از آنجا که مدیریت انگاره، فرع بر شناخت آن می باشد، این جستار با روش تحلیل گزاره ای و سیستمی، «ماهیت و کارکرد» انگاره را در افکار و اعمال آدمی بررسی می کند. مسئله تحقیق به طور مستقیم در دو علم فلسفه و روان شناسی ریشه داشته و محقق می کوشد با رویکرد فلسفی و وجودشناختی، چیستی انگاره و نقش آن در فلسفه اسلامی و متون دینی را توضیح دهد. انگاره، صورت ذهنی قدرتمند و دارای تأثیر ناخودآگاه است که می تواند به تدریج برجسته شده، جانشین موضوع واقعی شود و به سبب تغییر نگرش، چارچوب کلّی افکار و تعامل در مورد آن موضوع را تعیین کند و از طریق منطق رجحان، در تصمیم گیری شخص، تأثیر گذارد. ماهیت و کارکرد انگاره میان حکمای مسلمان - و به شکل متعالی در دیدگاه ملاصدرا - تحت عنوان «قوّه خیال» به نحوی دقیق تر تبیین می شود. در تعالیم آسمانی اسلام نیز نقش انگاره با تعبیر «ظنّ» مورد تأکید قرار گرفته و به اصلاح آن توجه شده است. هدف پژوهش پیش رو، شناخت صحیح انگاره در پرتو آموزه های وحیانی و عقلانی است تا از طریق توجه به آن، زمینه های لازم برای کنترل و اصلاح انگاره در ابعاد مختلف زندگی فراهم گردد و با کاستن از عواقبِ عدم التفات به این بُعد پنهان، گامی مهم در مسیر معرفت نفس و نیل به حیات طیّبه، برداشته شود.
تاریخ انگاره شیطان در عهدین و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ انگاره، از روش های نوین با رویکردی تاریخی است که مفهوم و انگاره مشخص را بررسی و تغییرات مؤلفه ای را در آن شناسایی و گستردگی، تنگنایی و دگرگونی ها را در طول تاریخ - که بر مفهوم ایجاد گشته-، نشان می دهد. مفهوم شیطان به مثابه یک انگاره تاریخی با معناشناسی و ریشه شناسی پیونده خورده که در گستره تحول تاریخی قرار دارد. شیوه کاربست واژگانی جانشین های این مفهوم در متن مقدس و کارکردهای متنوع فریبندگی، هوشمندی و آزمایشگری، کیفیت دوگانه عینی و انتزاعی آن، بازنمونی از همکنشی باورمندان این متن با فرهنگ های ناهمسان و نحوه دگردیسی آن است. در این میان قرآن کریم با روایتگری منسجمانه معنای ویژه از مفهوم شیطان در پیوند با نظام گفتمانی خاص ارائه داده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن در معنای کلی آن و مبتنی بر وضعیت کاربرد عملی واژگان جانشین شیطان را در روایت گری تنخ و قرآن کریم با سویه در زمانی، شیوه دگرگونی این مفهوم را مورد خوانش قرار داده است.
انگاره های مؤثر در شکل گیری رفتار سیاست خارجی ایران نسبت به حکومت منطقه اقلیم کردستان عراق (0099-0033)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
119 - 134
حوزه های تخصصی:
سوال اصلی این پژوهش بررسی مهم ترین انگاره های هویتی موثر بر شکل گیری رفتار سیاست خارجی ایران در قبال حکومت منطقه ای کردستان عراق می باشد که در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی با رویکرد توصیفی و تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بعد داخلی، تاثیر کردهای ایرانی ( به ویژه اهل سنت) در سه زمینه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تبیین شده است. انگاره های سیاسی بویژه تلقی متفاوت نظام جمهوری اسلامی با تلقی برخی گروههای کرد ایرانی اپوزیسیون مورد حمایت حکومت اقلیم کردستان عراق "، به حاکم شدن فضای امنیتی بر سیاست خارجی ایران نسبت به حکومت اقلیم کردستان عراق منجرگردیده است. در زمینه اقتصادی، روابط طرفین با افزایش رشد مبادلات مواجه بوده که سهم مناطق کردنشین داخلی ایران اندک قلمداد می شود. گسترش همکاریهای فرهنگی دو جانبه نیز به جهت تمایزات هویتی محقق نشده است. در بعد هنجا رهای منطقه ای، اولویت نخست سیاست خارجی ایران بعد از 2003 تشکیل دولت مرکزی شیعی عراق تعریف گردید که بر روابط جمهوری اسلامی با حکومت اقلیم کردستان عراق تاثیر گذار بوده است. در بعد بین المللی نیز جمهوری اسلامی با شناسایی امریکا و اسرائیل به عنوان " دگرهای هویتی" درصدد کاهش نفوذ و استقرار آنان در خاک اقلیم کردستان عراق تمرکز داشته است.
نقش انگاره ها در یادگیری زبان دوم
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶شماره ۵
97 - 110
حوزه های تخصصی:
انسان ها قبل از انجام هر کاری تصویری از آن را در ذهن دارند و این تصویر اولیه جهت آن ها را در انجام آن کار مشخص می کند. این تصویر خیالی دارای قدرت، را انگاره می نامیم. در حقیقت انگاره ها قضاوت و داوری های ذهن ما نسبت به اشیا و اعمال خارجی است. آموزش زبان دوم نیز از این امر مستثنی نبوده، و زبان آموزان قبل و حین آموزش با انگاره های مخصوص به خود تصویری ذهنی در ذهنشان ایجاد می کنند. انگاره های زبانی گاهی شخصی و مربوط به زبان آموز و گاهی مربوط به مولفه های بیرونی است. مولفه های بیرونی نیز گاهی مربوط به زبان مقصد است و گاهی مربوط به جوانب زبان مانند: استاد، محیط آموزشی، متن و... در این مقاله به برخی از انگاره های زبان آموزان مانند؛ عدم خودباوری، بالاتر یا پایین تر دانستن زبان دوم، لزوم یادگیری زبان دوم در زمان کوتاه، نداشتن سن مناسب برای زبان آموزی، آموزش زبان دوم در محیط نه در کلاس، آموزش زبان بدون تمرین و صرفاً با کمک حافظه، آموزش زبان دوم مثل زبان مادری اشاره گردید. شناخت و تقویت انگاره های مثبت و تغییر انگاره های منفی ضمن شیرین تر کردن، آموزش زبان برای زبان آموز، به استاد کمک می کند تا بهتر بتواند زبان دوم را به زبان آموزان آموزش دهد و روند آموزشی استاد با کیفیت بهتری انجام پذیرد.