مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عکاسی
حوزه های تخصصی:
فلسفه های فکری دوران مدرن و پست مدرن، بر تمامی وجوه زندگی هنرمندان تأثیر گذاشته، طراحان گرافیک نیز، تحت تأثیر این تفاوت نگرش در جامعه صنعتی و پساصنعتی قرار گرفته اند؛ همین طور تحول اساسیِ جایگاه هنرها ناشی از تغییر مشهود در ابزارها، شیوه ها و ... است. در این مقاله با مقایسه تطبیقی بین ارتباطات تصویری (گرافیک) مدرن و پست مدرن، تفاوت نگرش جوامع صنعتی و پساصنعتی بر وظایف طراح و نیز تأثیر این دو جامعه بر شیوه ها و نیز دستاوردهای طراحی گرافیک، بیان میشود. سپس با انتخاب مطالعه موردی بر عکاسی و بهکارگیری فن آوری های مرتبط با ثبت تصویر، و نقش آن به عنوان نمونه ای از ابزار طراحان گرافیک در جامعه صنعتی و پساصنعتی، مورد توصیف، تحلیل و قضاوت قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاضر، حاکی از این است که وظایف طراح گرافیک، و نیز شیوه های طراحی و بهکارگیری ثبت تصویر در جامع? صنعتی، با رویکردی شکل گرایانه بوده است؛ ولی دنیای جدید پساصنعتی با هنرِ جدید تعامل گر، گرافیک را منفک از ساحت های مکمل، قابل طرح نمییابد. تنوع در اهداف ثبت تصویر و کارکردهای بیشتر عکاسی در گرافیک، حاکی از ضرورتی فرهنگی و نوین است؛ مقوله ای که وقوع آن در حیطه گسترش دانش های بین رشته ای، می تواند موجب حذف شکاف های عمیق موجود میان گرایش های علوم انسانی و هنری شود.
نقد تکوینی عکس ( بررسی امکان و شیوة کاربرد نقد تکوینی در عکاسی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد تکوینی"" مبتنی بر مطالعة فرآیند شکل گیری آثار بر اساس ""پیشامتن""ها یعنی بقایای مادی برجامانده از طرح ریزی های اولیه منتهی به شکل نهایی آثار است. این شیوة نقد که در دهة 70 قرن بیستم م و ابتدا در ادبیات پدید آمد و به تدریج در هنرهای دیگر، مانند نقاشی نیز به کار گرفته شد، امروزه در محافل هنری و مجامع علمی، علاقمندان فراوانی یافته و درحال پیشرفت است، اما هنوز درعرصة عکاسی به کاربرده نشده است. گاه در نقد و بررسی عکس ها، مواجه با نوعی از شرح مراحل تولید عکس ها و یا مسائل پیرامونی خلق آنها هستیم، اما این گزارش ها، مبتنی بر اصول و روش نقد تکوینی نبوده و اهداف آن را محقق نمی سازند. در این مقاله، ابتدا پیدایش و روش نقد تکوینی و عناصر مربوط به آن، مانند پیرامتن، پیش متن و پیشامتن، بصورت اجمالی معرفی شده است. پس از آن با نگاه به تجارب منتقدان تکوینی در عرصه های دیگر و بررسی فرآیند های خلق عملی عکس، عنصر محوری نقد تکونی یعنی پیشامتن، در عکاسی، تعریف شده و امکان و شیوة کاربرد نقد تکوینی در عکاسی مورد بحث قرار گرفته است. در پایان نیز به عنوان مثال، عکس ""پسرک با نارنجک دستی اسباب بازی"" اثر دایان آربُس، تحلیل شده است
زن در هنرهای تصویری دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در دوره قاجار به سبب مواجهه با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق، نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد.
بررسی زمینه های رواج عکاسی و انواع تبلیغات و شیوه های آن در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه اشعار آپولنر: توصیف یک پروژه (اصل مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث در مورد قواعد و راه کار هایی برای ترجمه اشعار آپولینر می پردازد که ابعاد زیادی از این راهکار ها بازتاب اعتقادات و باورهای شخص آپولینر می باشد. اما هدف اصلی این مقاله این است که به بحث درمورد تکلیف ترجمه پرداخته و آن را ورود متن اصلی به آینده اش در نظر بگیرد نه صرفاً عملی برای نگهداری یا بهتر کردن متن. این مقاله با ارجاع به افکار بونِفوی دنبال شده و تفاوت بین معنا و احساس را نیز دربر می گیرد. قسمت پایانی در ارتباط با نقشی است که در پروژه های ترجمه ای چندزبانه توسط عکاسی و به خصوص کلاژ های قطعه های عکاسی شده ایفا می شود.
نگاهی به نقاشی واقع گرا در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمة دوم قرن بیستم، گرایش های مختلفی در هنر آمریکا پدید آمد که از مهم ترین آن ها می توان به فتورئالیسم (واقع گرایی عکس گونه/ فراواقع گرایی) اشاره کرد. توجه گروهی از هنرمندان به سنت های رئالیسم و مسائل روزمرة زندگی، موجب تشکیل جنبشی در عرصة هنر شد که خود، احیای دوبارة نقاشی بود. بازگشت به عرصة رنگ، بوم نقاشی، قلم مو و طراحی به شیوه ای بسیار دقیق تر، در فتورئالیسم ظهور کرد. پیدایش این گرایش هنری، تلنگری برای مخاطبانش بود تا به دنیای پیرامون خود بیشتر توجه کنند. در بررسی تحلیلی آثار هنرمندان فتورئالیست به این نتیجه میرسیم که فتورئالیسم به مقابله با نقاشی انتزاعی و سنت های هنر مدرن میپردازد
معرفی دیدگاه های سوررئالیستی درباره ی عکاسی
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم به عنوان یک جریان مستقل بعد از دادائیسم با بیانیه آندره برتون آغاز گشت در این بیانیه برتون به جای جهان بینی عقلانی حاکم بر فرهنگ غرب، دنیای درونی متفاوتی را مطرح می کند؛ دنیای خیال، غریزه و ناخودآگاه که هنرمندان را به بیان این واقعیت برتر(فراواقعیت یا سورئال) فرا می خواند. دوربین عکاس سورئالیست در پی ثبت تصاویر«شیء یافته شده» که به طور اتفاقی کشف می شوند می رود و با استفاده از تمهیدات عکاسانه مانند کادربندی های ساختگی به خلق عکس های رویایی می پردازد. این گسست از گذشته ی تاریخی عکاسی باعث شده سوزان سونتاگ عکاسی را تنها هنر ذاتاً سوررئال قلمداد کند. از نظر او عکس های دستکاری شده مشابه فتوکلاژ، فتو مونتاژ و .. لزوما تنها عکس های سوررئال نیستند بلکه گاه او عکس های عکاسان خیابانی را بیش از آنها سوررئالیستی به حساب می آورد. در این مقاله تلاش شده دیدگاه های مختلف پیرامون عکاسی در این مکتب یا ایدئولوژی خاص مورد بررسی قرار گرفته و در انتها کلارنس جان لافلین به عنوان عکاس این ژانر معرفی شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که رویکرد سورئالیستی در عکاسی با آنچه در بیانیه های این مکتب آمده تا حدودی متفاوت است و سورئالیسم مورد نظر سونتاگ نیز چیزی جز آن است.
عکس های خانم هاویشام با دوربین چارلز دیکنز...!
حوزه های تخصصی:
ادبیات و هنر پیش از عصر رنسانس هنری به شدت مذهبی،استعاری،وابسته به مفاهیم قدسی و دور از واقع گرایی بود.با وقوع عصر نوگرایی در همه وجوه هنر و به خصوص نقاشی زمینی تر و باور پذیر تر گشت . واقعیات و زندگی روزمره کم کم در آثار نقاشان نمود یافت و پرداختن به عنصر طبیعت که به شکلی از هنر بیزانس حذف شده بود ،دوباره احیا شد.ظهور رئالیسم و ناتورالیسم در نقاشی و ادبیات به صورت تقریبا همزمان، راه را هرچه بیشتر برای الگوبرداری دقیق از طبیعت و اجتماع هموار ساخت ودر بستر فلسفه های انسانگرایانه ی عصر جدید، دغدغه های انسان آشنا گشته با گستره های نوین را سر لوحه کار خویش قرار داد . پیدایش معنا دار عکاسی در این دوره ،مهر تاییدی بر دغدغه ی تقلید بی چون و چرای هنر این دوران از واقعیات بود که در جریانی همسو، در نقاشی،ادبیات و فلسفه وعلم دنبال می شد.نظریه پردازان، ظهور عکاسی را همزمان با عصرویکتوریا در انگلستان در آستانه ی انقلاب صنعتی معنا دار و مهم می دانند.عصر ملکه ویکتوریا(تاج گذاری در 1837)برای علم و هنر، دوران توجه به جزئیات و اصل طبیعت بود.ظهور رئالیسم برآمده از اجتماع در انگلستان عصر ویکتوریا- که به بهترین شیوه در آثار چارلز دیکنز نمایان بود- نشان می دهد که تولد عکاسی نیز در این دوران ناگزیر بوده است. آرزو و رویای تمام هنرمندان پس از رنسانس به گفته ی منتقدین رونویسی مستقیم از واقعیت بود و چه چیز بهتر از عکاسی این آرزو را بر آورده می ساخت.قرابت و توالی تاج گذاری ویکتوریا در 1837، انتشار الیور تویست شاهکار دیکنز در 1838 و اختراع دوربین عکاسی در1839 ، بازتاب روشن و پرمفهوم این هماهنگی وتاثیرات متقابل در عرصه سیاست، هنر و فرهنگ نیمه دوم قرن 19 بود. توصیفات دیکنز در آثاری چون آرزوهای بزرگ و الیور تویست از خیابان ها و محله های لندن شباهت عجیبی با عکس های به جا مانده از دوران ویکتوریا در انگلستان دارد . اگر سالها طول کشید تا تاتر از دربارشاهان و سالن های اشراف به مکان های روباز و آمفی تاترهای عمومی منتقل شود و تابلوی نقاشانی که پیوسته قلم مو به دست در حال نقاشی از ملکه ها و شاهزادگان بودند، به نمایش عموم درآید وبه گالری ها راه یابد،به فاصله ای کوتاه پس از ثروتمندان وخواص،خیابان ها و مراکز تفریحی وصنعتی ومحله های پایین شهر وحتی بدنام لندن ،پاریس و.... توسط عکاسان بسیاری از میان مردمان گاه همین محله ها برای مشاهده و تاریخ نگاری آیندگان ثبت شد.و بدین سان عکاسی توانست به نمود عینی غیر انحصاری بودن هنربه شکلی کاملا دموکراتیک برای بشر پایان قرن19 تبدیل گردد.
چرا عکاسی می کنیم؟
حوزه های تخصصی:
در طول قرن بیستم، جریان اصلی ِ نقد و نظریه پردازی در حوزه هنرهای بصری و به ویژه عکاسی، عمدتاً متأثر از آرای منتقدین ادبی، روان کاوان، نشانه شناسان و فلاسفه پَسامدرن از قبیل بنیامین، دریدا، بارت، دلوز، سونتاگ و ... بوده است. امّهات چنین رهیافتی را هم می توان در تفاسیر نشانه شناختی ِ مبتنی بر یک تلقّی نسبی گرا و کیفی از مقوله عینیت جست. اما به زعم نگارنده، و با نظر به جملگی ِ تحولات اندیشگی ِ این قرن، چنین رهیافتی از حیث فقدان مؤلفه های نقد علمی و تحلیلی به مقوله ی «عینیت» (آنچنان که در ساحت فلسفه علم دیده می شود)، نمی تواند یک تنه مؤید جملگی ِ پتانسیل های دلالت شناختی هنر عکاسی (به مثابه شیوه ای برای بازنمایی پدیدارهای عینی) باشد.
از همین رو در این مقالهْ کوشش شده تا با ارائه ی شرح مجملی بر سیر تطوّر منطقی ِ مفهوم «تصویر» در منظومه معرفتی ِ لودویگ ویتگنشتاین (فیلسوف اتریشی-بریتانیایی ِ سنت تحلیلی)، تعریفی نسبتاً هنجارمند و همسو با سایر تحولات معرفت شناختی ِ مرتبط به مقوله عینیت، از مفهوم «عکس» ارائه شود. استدلالات ویتگنشتاین را همان قدر که می توان به ساحت فیزیک کوانتوم و هوش مصنوعی تسرّی داد، می توان به منزله ی بستر مطمئنی برای تعریف مقوله «عینیت» و متعاقباً اختلاف نهایی ِ مترتب بر نگاه هنرمند و منتقد هنری نیز تلّقی کرد.
چیدمان عکس: مروری بر هنر عکاسی دوران قاجار و تأثیر آن بر هنر نقاشی
حوزه های تخصصی:
چکیده: دوران قاجار و به ویژه عصر ناصری تحولات بسیاری را به خود دید که از آن ها به عنوان نشانه های دوران مدرن یاد می کنند. این دوره را هنر عکاسی با زبان و حضور خود، به خوبی معرفی می کند. اما این هنر، خود چگونه شکل گرفت؟ و چگونه در حیطه تجسمی زبان مسلط شد؟ مطالعه تاریخ قاجار و تأمل در عکس های این دوران و مقایسه آن ها با آثار نقاشی همزمان و تعمق در آثار مکتوب مرتبط، روش روشنگری است که بخش های تاریکی از این دوره تاریخی را روشن می سازد. شکل گیری عکاسی در دهه1250قمریآغاز شد؛و با سلطنت ناصرالدین شاهرونق گرفت.در دربار و سلطنت وی از طرفی عنوان جدید «عکاس باشی» در کنار عنوان «نقاش باشی» قرار گرفت؛و از طرف دیگر عکاسی به عنوان برنامه درسیبه دارالفنون اضافه شد؛ و نیز اولین عکاسخانه همایونی ایجاد و عکاسخانه ای برای استفاده عمومتأسیس گردید، همچنین اولین رساله در خصوص عکاسی نوشته شد.رونق فعالیت عکاسان در دوران پادشاهان بعدی نیز ادامه یافت. باحمایتدربار عکاسی زبان هنری مسلط شد؛ در چنین شرایطی نقاشی از هنر عکاسی تأثیر بسیار گرفت.نقاشان از عکاسی و عکس برای آفرینش نقاشی های خود بهره می بردند و بدین ترتیب در ضبط کوچکترین جزئیات میان دوربین عکاسی که بیننده را به حیرت وامی داشت و نقاشان مسابقه ای آغاز شد. به دنبال آن در اولین مراکز آموزش نقاشی، اصول و قواعد نقاشی واقع نما آموزش داده می شد و شاگردان از تصاویر استادان رنسانس اروپا، آثار لیتوگرافی و آثار عکاسی کپی می کردند؛ رویکردی کهکمال الملک در آن نقش کلیدی داشت.از آن پس چنین تصور شد که نقاشی خوب باید همچون عکس باشد. تصوری که سال های متمادی در ایران باقی ماند.
چیدمان عکس: جایی که نقاشی و عکاسی در هم ادغام می شوند
حوزه های تخصصی:
چکیده: هنر از دیرباز برای انتقال معانی و بازنمایی دارای رسانه هایی بوده است، این رسانه ها در گذشته محدودتر بوده و مرز مشخصی داشته اند. با ظهور عکاسی در اواخر قرن نوزدهم، این هنر به عنوان رسانه ای رقیب نقاشی وارد جهان هنر شد. در این مسیر نقاشی و عکاسی کمک های زیادی به یکدیگر کردند اما از آنجا که یکی از ویژگی های هنر معاصر در هم ریختن مرز رسانه ها است، اخیراً آثار هنرمندان به گونه ای است که تعیین عکس یا نقاشی بودن آن ها دشوار است. ریچارد وودواردمنتقدهنری مجله نیویورک تایمز چندی پیش مقاله ای پیرامون همین موضوع نوشته است؛ او در این مقاله چهار هنرمند برجسته هنر معاصر(گرهارد ریشتر، وید گایتون، آلفرد لزلی و جیمز ولینگ) را به همراه نمایشگاه هایشان معرفی کرده است، متن زیر ترجمه مقاله او است که دسامبر گذشته در وال استریت ژورنال به چاپ رسیده است:
از زمان اعلام اختراع عکاسی توسط داگر در سال 1839، نقاشان رقابت حساسی با عکاسان دارند. نمایندگان آوانگارد رسانه های دیگر، در دوره های مختلف، عکاسی را رسانه ای متعلق به خواص اعلام کردند یا آن را به تمسخر، یک چشمی یا مرده نامیدند. عکاسی به عنوان یک جانشینبرای جنبش های هنری، از امپرسونیسم تا پاپ، توانسته بود خودش را با رد یا تائید آخرین ابزارهای تصویرسازتعریف کند.
برخی از شماره هایتایمز در شش ماه گذشته نشان می دهد که نقاشی و عکاسی در یک رابطه تنگاتنگ و قفل شده باقی مانده اند و با این حال همچنان در عصر دیجیتال از یکدیگر بهره می برند، چیزی که پیش از این وجود نداشته است.امکانات جدید برای تغییردادن تصاویر در فتوشاپ و برنامه های دیگر به هنرمندان نسل قدیم و جدید کمک زیادی کرده است. حتی در بعضی موارد مبهم، مدت زیادی نیست که مشخص گردیده چه چیز عکس است و چه چیز نقاشی.
تجلی هایپررئالیسم در آثار جمعی (مجسمه های) مویک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر قرن بیستم، گرایشهای پستمدرنیستی در ادبیات، افکار، فلسفه، فنون و هنرها نمود یافت و مدرنیسم به بنبست رسید. تمایل و گرایشهای پستمدرنیستی موجب شد تا گروهی از هنرمندان به واقعگرایی و سنت رئالیسم نگاهی دوباره داشته باشند؛ مسئلهای که تاکنون در مدرنیسم بهدست فراموشی سپرده شده بود. توجه به موضوعات پیش پا افتاده زندگی روزمره با پاپ آرت در آثار هنری ظهور کرد. یک دهه بعد در تداوم فتورئالیسم، هایپررئالیسم با عملکردی مشابه فتورئالیسم، ولی با تفاوتهایی در محتوای آثار شکل گرفت و بهعنوان یک جنبش مفهومی، بیانگرا و در عین حال بسیار واقعگرا مطرح شد. به این ترتیب این جنبش با انگیزههایی متفاوت از فتورئالیستها، برای رسیدن به بهترین شیوه بیان، آثاری فراواقعگرا خلق کرد که در این جریان هنرمند برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن از ابزارها، مصالح و تکنیکهای مختلف استفاده کرد. این گرایش هنری بهشکل عمیقی در مجسمهسازی بارز است که انسان با دیدن این آثار، زنده بودن آنها را احساس میکند،گویی در آنها روح دمیده شده است
مقاله به زبان فرانسه: ژان ماری گوستاو لوکلزیو، بوطیقای جسم در جنوب (Jean-Marie Gustave Le Clézio : pour une poétique du corps au sud)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر لوکلزیو درباره جسم از تحول روشنفکری او تبعیت می کند. لوکلزیو میراث دار اگزیستانسیالیسم، در آغاز کار رمان نویسی خود مسئله فرد «پرتاب شده» در جامعه غربی را نشان میدهد تا به جمله هایدگر درباره موجود پرت شده در زمان و در فضا پاسخ دهد. اولین سوژه در چنین دیدگاهی جسم زن است که از نظر نویسنده بدترین تحولات جامعه را متحمل میشود. جسم زن قربانی نوعی دیدگاه تکنولوژیکی است که از او موجودی تابع و اسیر میسازد. آسیبهای اجتمای بر روی زن می توانند مادی باشند یا نمادین مثل نگاه حریص یک عکاس به زن. در کتاب کویر لوکلزیو، جسم زن آزاد میشود بخصوص هنگامیکه جسم روابطی با بیابان برقرار می کند. سبک خاص لوکلزیو شامل قرار دادن جسم زن در تابلوهای معروف است بی آنکه نامی از آنها برده شود. بدین ترتیب، پرتره های بعضی زنان همچون تابلوهای معروف در نظر گرفته می شوند بی آنکه کمترین نشانه ای از آنها داشته باشند. در آثار لوکله زیو، جنوب محل خاص آزادسازی جسم است.
تاریخ، جامعه، و بازنمایی کارکردهای ایدئولوژیک عکاسی در دورة قاجار: پیش و پس از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ عکاسی در ایران تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. از این رو، توجه به زمینة سیاسی و اجتماعی می تواند منظر مناسبی برای بازخوانی آن فراهم آورد. به منظور درک بهتر شرایط عکاسی در ایران در دورة قاجار (پیش و پس از مشروطه) و نقش این رسانة نوپا در فضای آن دوران، نگارندگان دریچة «گفتمان» را به روی تاریخ عکاسی در ایران می گشایند تا به این سؤال پاسخ دهند که چه گفتمانی و چگونه در این دوره صورت بندی شده است و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ از سوی دیگر، غلبة این گفتمان به طرد چه گفتمانی منجر شده است؟ چهارچوب مفهومی و روش شناختی این تحقیق بر اساس اندیشه های میشل فوکو است. هدف از این مطالعه تبارشناسی گفتمان عکاسی در دورة پیش و پسا مشروطه و بررسی نقش ایدئولوژیک عکاسی در آن دوره است. نگارندگان در آغاز به شرایط ظهور گفتمان عکاسی در دورة قاجار می پردازند و در رویه ای تاریخی روشن می سازند که گفتمان «سیاسی»، با توجه به برداشت سنتی از «سیاست» و قدرت، در این دوره صورت بندی شده و غالب آمده و همین گفتمان، به تبع انقلاب مشروطه، به نحوی اساسی تغییر شکل یافته است. سرانجام، گفتمان (غالب) سیاسی به طرد گفتمان (خاموش) اجتماعی در تاریخ عکاسی ایران منجر شده است.
فرهنگ اصطلاحات عکاسی و فنی تصویربرداری واریختگی بازتابشی
حوزه های تخصصی:
تصویربرداری واریختگی بازتابشی با شکل جدیدی از نمود داده ی تصویری به کمک داده های ریاضی و گرافیک رایانه ای منجر به بازنمایی بافت و رنگ تمام پیکسل ها می شود و داده ی دوبعدی را تولید می کند که حاوی داده های سه بعدی است. کارکرد این روش بدین گونه است که دوربین با وضعیت ثابت و عمود بر سوژه قرار گرفته و تصاویری با نورهای مایل و زوایای مشخص، گرفته می شود. داده های به دست آمده در نرم افزار آر تی آی بیلدر (RTIBuilder) با اعمال الگوریتم های تعریف شده خروجی را حاصل می شود که با نرم افزار آر تی آی ویوئر (RTIViewer) قابل مشاهده بوده و به شکل پویا می توان حالت های پرداختی را برای آن تعریف کرد تا بهترین نتیجه در بازنمود داده حاصل گردد. نسخه ی اولیه روش تصویربرداری واریختگی بازتابشی (RTI) با نام نقشه برداری چندفرازی بافت (PTM) توسط مالزبندر (Malzbender)، گلب (Gelb) و ولترز (Wolters) در آزمایشگاه هیولت-پاکارد (Hewlett-Packard) ابداع شد و در کنفرانس سیگراف (Siggraph) سال 2001 ارائه شد. نخستین بار برای خوانش کتیبه های نئو سومری 4000 ساله و تندیس آیینی 3000 ساله مصری از این روش کمک گرفته شد. در سال های اخیر بهبود عملکرد و ترکیب این روش خود به تنهایی و یا ترکیب با دیگر روش های تصویربرداری در شناسایی آسیب ها، فن شناسی و شناخت آثار هنری مؤثر بوده است. این روش با توجه به امکانات سخت افزاری محدود و در دسترس مورد نیاز و همچنین امکانات نرم افزاری رایگان و با دسترسی آزاد در تکمیل فرآیند مستندنگاری آثار تاریخی-فرهنگی ضمن آشکارسازی قسمت هایی که در زیر بررسی تجربی قابل مشاهده نیست درک از بافت سطح شی را نیز بالاتر می برد. مقاله حاضر حاصل تلاش موسسه خصوصی تصویربرداری میراث فرهنگی (CHI) در جمع آوری واژگان تخصصی این روش برای درک مفاهیم کاربردی در استفاده از آن است. به واسطه شناخت محدود این روش در جهت درک بهتر واژگان، تصاویری در متن و توضیحاتی در پی نوشت اضافه شده است.
شناسایی انواع نگاتیوهای شیشه ای بر اساس خواص بصری آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسنادِ تصویری یکی از ارزشمندترین میراث های فرهنگی هر ملت و قومی است و عکس در این میان، یکی از مهم ترین آن ها درزمینه بازیابی و دستیابی به تصویری، از فرهنگ و تمدن گذشته است. شناخت مواد و فناوری های بهکار گرفته شده برای تولید هر اثر هنری- تاریخی، نه تنها از منظر تاریخی، بلکه به منظور به کارگیری مناسب ترین روش جهت نگهداری و حفاظت حائز اهمیت است. پژوهش حاضر اولین جستار به زبان فارسی است که به بررسی نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ای و روش های شناسایی آن ها از طریق خصوصیات ظاهری پرداخته است.
هدف: هدف از این تحقیق معرفی انواع نگاتیوهای عکاسی پایه شیشه ایو شناسایی انواع آن ها از طریق ویژگی های ظاهری است.
روشورویکردپژوهش:پژوهش حاضر از نوع بنیادی نظری و کاربردی است که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، اینترنتی و اسناد آرشیوی مرتبط با موضوع انجام گرفته است.
یافته های پژوهش:بر اساس مطالعات انجام شده نگاتیوهای عکاسیِ پایه شیشه ای به طورکلی به سه گروه آلبومینی، کلودیونی و ژلاتینی تقسیم بندی می شوند. هر یک از انواع نگاتیوها دارای ویژگی های منحصربه فردی هستند که می توانند از طریق آن ها شناسایی شوند. در این تحقیق، روش هایی مانند بررسی ضخامت شیشه، نحوه برش آن، رنگ تصویر، نظم امولسیون و لایه ورنی در لبه های شیشه، میزان یکنواختی شیشه و امولسیون بر روی تکیه گاه شیشه ای و ... به عنوان روش هایی به منظور بازشناسی سریع این دسته از آثار معرفی شده اند.
تماشای تماشا نقدی بر کتاب «عکاسی برای تماشا»(مقاله علمی وزارت علوم)
این متن در تلاش است با بررسی هدف مند کتاب ‘عکاسی برای تماشا’ بر اساس محورهای چهار گانة: معرفی کلی اثر و مؤلف، تحلیل بیرونی و خاستگاه اثر و مؤلف آن، تحلیل درونی و جایگاه اثر، نقد و ارزیابی اثر، از جنبه های مختلف ارزش ها و کاستی های کتاب را شناسایی نموده و بتواند سیمای مناسبی از ویژگی های کاربردی و شکلی آن به دست دهد. در این مسیر، نگارنده در مقدمه با ترسیم دیدگاهی کلی نگر به ترجمه ی متون عکاسی در ایران، شرایط کلی جامعة عکاسی ایران را در زمان چاپ کتاب مورد نظر بر می شمارد. سپس به تفصیل مندرجات کتاب را از منظرهای پیشنهادی می سنجد و با ارزیابی موارد مفید و کاستی های کتاب به این نتیجه می رسد که به رَغم وجود کاستی های موجود اعم از ساختار کتاب و ایراد های ترجمه، فواید این کتاب برای جامعة کنونی عکاسی و به ویژه جامعة دانشگاهیِ کشور بسیار بیش از کاستی های آن است؛ به شرط آن که به نحوی مطلوب به مراکز دانشگاهی و هنری معرفی شود.
صُوَرِ اَعاظِم و چهره یابی دولت:خوانشی از پرتره های روزنامه در عهد ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آن حوزه ای که امروزه هنر دوران قاجار دانسته می شود، یک بخش مهم شامل تجربیات پیچیده ای بود که به بازنمایی تصویری شاه و صاحب منصبان بستگی داشت. این سلسله از کردارهای معطوف به تصویر در آن روزگار اهمیتی ویژه داشت، اما طی همین زمان تغییرات بنیادینی را نیز از سر گذراند. مسألة این پژوهش فراهم کردن روایتی معتبر از این جنبة فرهنگ بصری در دوران قاجار است، به نحوی که پیوندهای سیاسی آن با بستر تاریخی ویژه ای که از آن برخاسته نگسلد. به این منظور دو مورد تاریخیِ شاخص از پرتره های چاپ سنگیِ عهد ناصری در روزنامه ها ی رسمی دولت علّیة ایران (1277-1287ق) و شرف (1300-1309ق) مورد بررسی و تفسیر قرار گرفته اند: نخست از نظر تحولات تکنیکی درهم تنیده در حوزه هایی چون نقاشی، عکاسی و چاپ کهزمینه ساز ظهور چنین تصاویری بوده اند؛ و سپس از نظر معنای سیاسی و اهمیت فرهنگی ویژه ای که آن ها را به نقاط چرخشی شاخص در سنت مستقر بازنمایی بصری قدرت از دوران فتحعلی شاه تا آن زمان بدل ساختند. بر مبنای چنین روایتی ممکن است فهمی از پرتره ها به مثابه ظهور و بروز فرآیند چهره یابی دولت مدرن در آغاز عصر جدید حاصل شود؛ این فهم شاید گام کوچکی در فراهم آوردن اسباب و مقدمات لازم برای گشودن چشم اندازی تاریخی به مناسبات میان هنرها و دولت در ایران معاصر باشد. Abstract Within the boundaries of what today is known as Qajar art in Iran, complex experiments linked with the mission of visually representing the king and noble ranks was a significant chapter. These particular series of visual experiments were of special importance during the whole era, however, this did not stop them from being subject to fundamental transformations at the same time. This study presents a genuine narrative on this aspect of Qajar visual culture, without breaking its political ties with the historical context from which it has emerged. To that purpose, two historically important set of images from lithographic portraits of Naser al-Din Shah Era in official newspapers of “Dowlat-e Aliyye-ye Iran”(1860-1871) and “Sharaf” (1882-1891) have been investigated and interpreted: First, in relation to codependent technical developments in painting, photography and printing, which laid the ground for the images to be produced at first place and second, from the view point of their very political meaning and cultural importance that makes them a critical turning point in the established tradition of visual representation of power since Fath-Ali Shah Era. Based on this narrative, we may reach an understanding of these portraits as the emerging face of the modern state in Iran at the end of the 19 th century; An understanding this might lead, although in small degrees, to an oversight observing the relation between arts and the state in contemporary Iran from a historical point of view. Keywords: Qajar Period, State-building, Visual Culture, Portraits, Painting, Photography, Printing, Newspapers.
صورتِ معماریِ دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر و تصویرسازی در سراسر روزگار قاجار امری پراهمیت بود و میان محصولات تصویری این دوران، مضمون ابنیه و محیط مصنوع تقریباً همواره حضور داشت. اگرچه معماری قاجار بیشتر به عمل معطوف بود تا نظریه ، و شیوه های خود را در صُوَر مبسوطی از متون یا ترسیمات سامان نداد، در تمام آن عصر جریانی متکثر از تصاویر قابل ردیابی بود که بیش و پیش از بناهای ساخته شده، بناهای تصور شده را انعکاس می داد. مسئله این پژوهش ارائه روایتی معتبر از این جنبه فرهنگ بصریِ آن دوران، در پیوند با دو حوزه مرجع به هم وابسته است: نخست تاریخِ عمومیِ دوران قاجار به عنوان بستری برای ظهور مفاهیم «دولت» و «ملت» در معنای معاصر آن ها؛ و سپس تاریخ معماری معاصر ایران به عنوان خاستگاه اصلی این تصاویر و نیز عرصه ای که هر روایت تاریخی از آن ها در نهایت، باید درون آن عمل کند. به این منظور دو مورد تاریخی شاخص از تصاویر چاپ سنگی عهد ناصری در روزنامه های رسمی دولت عَلی ّ ه ایران (1287-1277ق) و شَرَف (1309-1300ق) بررسی شده و به مثابه نشانه ای از وقوفِ دولتِ مدرن به عنوان پدیده ای در شُرُفِ تکوین، بر اهمیت فُرم و بیان گریِ فُرمالِ ابنیه و محیط مصنوع مورد تفسیر قرار گرفته اند. آن ها به این تعبیر به منزله اَسنادی از بروز یک دگردیسیِ اساسی در شیوه های مفهوم پردازی از معماری بازخوانی شده اند که به یاری شان، ممکن است فهمی از گشایش چشم دولت در آغاز عصر جدید بر «صورت معماری» همچون وجهی از خویش حاصل آید. این فهم شاید گام کوچکی در فراهم آوردنِ اسباب و مقدمات لازم برای اتخاذ چشم اندازی تاریخی به مناسبات میان معماری و دولت در ایران معاصر باشد.
تحلیلی بر “سه گانه های” دوگانه ی عکاسی
منبع:
پیکره دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۱
23 - 40
حوزه های تخصصی:
قرن نوزدهم رویای ثبت همیشگی جهان را ممکن ساخت و البته آن گونه که پیش از آن امکانش مهیا نبود. هنر برای نمایش زمانه به چیزی جدای از نقاشی، گرافیک و مجسمه سازی نیاز داشت که در حقیقت از جنس عصر جدید باشد فناوری دست به کار شد و با کمک مهندسان، شیمی دانان و فیزیکدانان و البته با دخالت مستقیم روح هنر، عکاسی در دهه ی سوم قرن نوزدهم از رحم مشترک هنر و فنآوری زاده شد. (آلن سکولا، 1388: 69). عکاسی« دو گانه هایی» را با خود به ساحت هنر آورد؛ «هنر- صنعت؛ یکه نما – کثرت نما؛ اصالت – بدلیت» که تا پیش از آن چندان سکه ی رایج نبودند. مقاله ی حاضر با مفروض ساختن وجود «دوگانه ها» به تحلیل کارکردهای دو سویه این خصلت ها پرداخته و با اشاره به بسترهای تاریخی و زیبایی شناسانه روشن می نماید که ویژگی های «دوگانه» اگرچه در آغاز خصلت ها و نمودهای جهان مدرن را به رخ می کشاند، اما در ادامه، خود به پاشنه ی آشیل آن بدل گردید و به گذار از دوران مدرن و ظهور عصر پست مدرن یاری رساند. هر چند هیچ گاه “دوران مدرن“ به سان سایر دوره ها نه حیات قطعی یافت و نه فرشته مرگ را در آغوش کشید.