مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
روایت
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
82 - 105
حوزه های تخصصی:
قدرت گیری شاه اسماعیل صفوی (930-907ق) و تشکیل سلسله صفویان، یکی از مهم ترین حوادث تاریخ ایران محسوب می شود. مورخان دوره صفوی به طور ویژه به این حادثه توجه کرده اند و درنتیجه، به یکی از محورهای مهم تاریخ نگاری صفویان تبدیل شده است. مهم ترین و غالب ترین دیدگاه حاکم بر بازتاب این حادثه در جریان تاریخ نگاری صفویان، ارائه روایت دینی و مذهبی از این رویداد بوده است. این نوع نگاه، متأثر از نگرش دینی حاکم بر جریان تاریخ نگاری ایران به طور عام و ماهیت مذهبی صفویان به صورت خاص بوده و در همین راستا، استفاده از آیات قرآن کریم مهم ترین محور روایت مورخان صفوی از قدرت گیری شاه اسماعیل قرار گرفته است. مسئله اصلی این پژوه، بررسی نقش آیات قرآن در روایت تاریخ نگاری صفویان از قدرت گیری شاه اسماعیل است. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت آیه نگارانه مورخان صفوی از قدرت گیری شاه اسماعیل در پنج مؤلفه انعکاس یافته است: مشروعیت بخشی به حکومت، روایت آیه نگارانه از پیروزی های شاه اسماعیل، توصیف مخالفان، ایجاد شباهت میان احوال شاه اسماعیل و پیامبران الهی و درنهایت، توجیه اقدامات اغلب خشن شاه اسماعیل. مشروعیت بخشی مهم ترین دغدغه مورخان صفوی بود و دو محور داشت: نخست مشروعیت دادن به کلیت حکومت صفویان و دوم مشروعیت بخشی به حکومت و اقدامات شاه اسماعیل. مورخان صفوی در همین جهت تلاش داشتند از آیات همسو با این اهداف استفاده کنند.
گام دوم در فعالیت های فقه الحدیثی در پرتو آزمون های پیشاتفسیری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲شماره ۱۹
305 - 322
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که موجب بروز تفسیر به رای در مورد متن می شود؛ عدم فراوری درست متن است. مقاله حاضر تلاش می کند تا نوع مواجهه با متن روائی به عنون اصلی ترین اتفاق در حوزه پژوهش های علوم اسلامی متن محور در قالب طراحی آزمون های مختلف، تبیین کند. در واقع بخش مهمی از آن چه ما را به ورطه تفاسیر متکثر و احیانا متعارض می اندازد؛ آماده نکردن متن روی میز کار مفسر است. در این راستا نیاز به برخی آزمون های پیشاتفسیری احساس می شود. برخی از این آزمون ها، عبارتند از: آزمون الغاء خصوصیت، آزمون تطابق معنای لغوی و اصطلاحی، آزمون تحلیل انعکاسی، آزمون ایجاد تمایز سنت واقعه از محکیه و آزمون زبان مجاز و تمثیل. نتیجه استخدام قواعد پیشاتفسیری آن خواهد بود که زمینه را برای قضاوت بهتر مفسر و تفسیر دقیق تر متن فراهم کند. از سوی دیگر اجرای این آزمون ها می تواند سرعت نظریه پردای در علوم اسلامی را تسریع بخشد و از نوعی سردرگمی در میان انبوه نظریه پردازی ها برهاند. آزمون های پیشاتفسیری یا همان خط مشی داشبورد،خود روشی نو و بدیع در تحلیل متن است و فاصله بین زمان اراده به تفسیر و تفسیر متن را روشن تر و نتایج تفسیری را واقع بینانه تر می کند. از این آزمون محوری، می توان به عنوان گام دوم در فعالیت ها و پژوهش های حدیثی یاد کرد.
تحلیل روایی سبک معاشرت اجتماعی در مهمانی و میزبانی
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
41 - 58
حوزه های تخصصی:
ضیافت و مهمانی، عملی است که نه تنها شرایطی مناسب برای پذیرایی مادی فراهم می آورد و آسایش را به دنبال دارد، بلکه به سبب مجالست، آرامش طرفین را موجب می شود. از همین رو در اسلام به مسئله مهمانی توجه ویژه ای شده است،نتایج تحقیق حاضر که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با جمع آوری کتابخانه ای مطالب به تحلیل روایی سبک معاشرت اجتماعی در میهمانی و میزبانی پرداخته، حاکی از آن است که معصومین (ع) در روایات خویش تأکید فراوانی بر انجام این عمل توسط مؤمنین نموده اند که بخشی از اهمیت آن ناشی از ایجاد محبت، دوری از کینه و دشمنی، انجام صله رحم، انفاق و یاری محرومین می باشد، روایات معصومین (ع) نشان می دهد که آنان به دو امر توجه ویژه ای مبذول داشته اند: اکرام و پذیرایی شایسته از میهمان و مراعات و راحتی میزبان؛ به همین جهت در روایات مربوط به میهمان بر لزوم پذیرش دعوت، مراعات حال میزبان و جلوگیری از اسراف و شکم پرستی توسط میهمان تأکید شده و در کنار آن به میزبان تأکید شده است که علاوه بر استقبال از میهمان وی را گرامی داشته و از تکلف و ریا در میزبانی بپرهیزد.
تحلیل روایت «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ ...» با رویکرد تاریخ گذاری إسناد-متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
41 - 70
حوزه های تخصصی:
خوانش های ناصواب از برخی آیات و روایات، سبب نسبت خشونت به دین صلح و دوستی «اسلام» شده است. ازجمله عوامل بسترساز چنین پندارهایی روایت «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ...» است که در احکام فقهی جهاد به آن استناد می شود. ازآنجاکه تاریخ گذاری احادیث، زمان تقریبی پیدایش احادیث و نیز سیر تحولات تاریخی آن را مشخص می سازد، مقاله حاضر درصدد است با روش تحلیلی و تاریخ گذاری ترکیبی إسناد-متن، روایت مذکور را بررسی نماید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که این روایت در منابع اهل سنّت، با طرق نقل بسیار و تحریرهای گوناگون آمده و حلقه مشترک این روایات، ابوهریره، مالک بن انس، نعمان بن سالم و اوس بن ابی اوس هستند. روایاتی که حلقه مشترک آن «ابوهریره» است، بیانگر قدیمی ترین کاربرد فقهی این روایت است که تحریرهای مختلفی دارد و ناظر به جنگ های ردّه است. شبکه إسناد روایاتی که علاوه بر قید لا اله الا الله، دربردارنده گزاره های دیگری نیز هستند، دارای طرق نقل منفرد است و حلقه مشترک این روایات «قتیبه بن سعید» نزدیک ترین راوی به صاحبان جوامع حدیثی است. شبکه إسناد در این دسته از روایات، ساختاری عنکبوتی دارد که حاکی از ضعف این روایت است. روایت «امرت ان اقاتل ...» در منابع شیعی دارای نقل منفرد است.
بررسی جنبه های نمایشی داستان گاو بنی اسراییل در منابع تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
60 - 87
حوزه های تخصصی:
قصه گویی شیوه ای موفق است که قرآن کریم و معصومین علیهم السلام بارها از آن، در کار تبلیغی خود استفاده کرده اند. در این مقاله به عنوان یک الگو، داستان قرآنی «گاو بنی اسرائیل» که در سوره مبارکه بقره به اجمال و در کتب روایی و تفسیری به تفصیل به آن اشاره شده است انتخاب و به تحلیل عناصر نمایشی در داستان روایت مذکور پرداخته شده است. نتیجه حاصل از این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، آن است که اولا قرآن کریم تنها با بیان آهنگین به قسمتی از این داستان اشاره داشته است تا از اصل هدایت گری که هدف غایی این منبع الهی است به سمت قصه گویی و قصه پردازی منحرف نشود. ثانیا این داستان تنها در منابع اسلامی ذکر گردیده و در تورات و انجیل کنونی خبری از آن نیست. ثالثا این داستان حدّاقل از هفده عنصر از عناصر نمایشی (طرح، شخصیت، تعادل اولیه، حادثه محرک، نقشه، مانع، کشمکش، تعلیق، گره افکنی، غافلگیری، بحران، نقطه اوج، گفت و گو، مکان، زمان، تعادل ثانویه و داستان فرعی) برخوردار است. لذا با باتوجه به کثرت و تنوع بیشتر این عناصر نسبت به برخی داستان های قرآنی، می تواند منبعی مناسب برای ساخت اثری هنرمندانه قرار گیرد.
جستاری در موجودات پیش از انسان و ماهیت آنها از نظرگاه قرآن و روایات
حوزه های تخصصی:
آفرینش انسان به عنوان احسن الخالقین، سؤال درباره دیگر موجودات را در ذهن به وجود می آورد. برای دستیابی به پاسخ این پرسش و شناسایی این موجودات بر اساس آیات و روایات، درمی یابیم که قبل از حضرت آدم (ع) مخلوقات متعددی همچون ملائکه، ابلیس، جنّ و نسناس می زیسته اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و پس از مطالعه و بررسی آیات و روایات و منابع تفسیری روایی، وجود مخلوقات ماقبل آدم(ع) ثابت شده است. بر این اساس، در آفرینش برخی از مخلوقات قبل از آدم(ع) اتفاق نظر بوده؛ اما در برخی دیگر، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از محققان با استناد به روایات، وجود نسناس قبل از آفرینش آدم(ع) را انکار کرده اند. در این نوشتار، با بررسی نظرات علمای لغت و دقت در روایات ذکر شده در کتب تفسیری و روایی ذیل بحث آفرینش آدم(ع)، وجود نسناس به اثبات رسید. هم چنین ضمن اثبات آفرینش عناصر و مخلوقات متعددی پیش از آدم(ع)، با استناد به روایات، وجود عوالِم و آدم های متعددی قبل از آدم(ع) اثبات شد. بر این اساس، هم چنان که نسل کنونی آدم(ع) که اولین نسل آدم ها نبود، آخرین نسل نیز نخواهد بود.
شیوه های نقد و تحلیل روایات تفسیری در تفسیر تسنیم
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۳۳
125 - 146
حوزه های تخصصی:
در مباحث علوم قرآنی و تفسیر شناخت شیوه های نقد و تحلیل روایات توسط مفسران از شاخه های درخور توجه است. تفسیرتسنیم تفسیری اجتهادی و جامع روشهای مختلف تفسیری است. این تفسیر ارزشمند می کوشد تا با استفاده از روایات معصومین] برنامه های قرآن را به متن زندگی انسان ها بیاورد. لذا بر پژوهشگران علوم قرآنی لازم است که آن را مورد بررسی قرار دهند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «شیوه های نقد و تحلیل روایات تفسیری در تفسیر تسنیم» پرداخته است. نتایج حاصله بیانگر این است که مفسر محترم برای نقد سند روایات بدون توضیح خاص فقط به ضعف سند اشاره داشته و به بحث های رجالی نمی پردازند و با اینکه نسبت به سند برخی روایات نقد دارند امّا معتقدند اگر محتوای آن ها محذور عقلی ندارد قابل پذیرش اند. در تفسیر تسنیم اساساً فهم هرگونه مطلبی بر مبنای استدلال های عقلی پایه نهاده شده است. ایشان برای نقد متن از آیات و روایات قطعی و براهین عقلی استفاده کرده و حتی اگر سند مورد تأیید باشد ولی متن دارای محذور عقلی باشد مردود می دانند. برای ردّ متن روایت صرف عدم موافقت آن با قرآن را کافی ندانسته بلکه مخالفت و تعارض آن را مانع پذیرش می دانند. غالباً در مواردی که حدیث را مجعول می دانند یا به هر دلیل آن را نمی پذیرند؛ یا اصلاً نقل نمی کنند و یا تنها به فارسی نقل می کنند و گاهی فقط به ذکر منبع یا فقط اسم نویسنده بسنده می کنند و بعضاً نام مفسّر و کتب روایی را هم نیاورده و به ذکر الفاظی مانند برخی یا بعضی مفسّرین اکتفا می کنند.
تحلیل رویکرد آیت الله جوادی آملی نسبت به روایات تفسیری
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۳۹
53 - 74
حوزه های تخصصی:
قرآن و روایات از مهّم ترین منابع تفسیری و دارای پیوند وثیقی بین خود است. شناخت رویکردهای روایی مفسران و بررسی گونه های بهره مندی ایشان از روایات، یکی از شاخه های درخور توجه در علوم قرآنی و تفسیر به شمار می رود. در دوره معاصر تفسیر تسنیم تنها تفسیراجتهادی است که جامع روشهای مختلف تفسیری اعم از قرآن به قرآن، روایی و عقلی است که می کوشد تا برنامه های سعادت آفرین قرآن را در راستای بهره مندی از روایات گهربار معصومین ،به متن زندگی انسان ها بیاورد . این نوشتار با استفاده از گردآوری کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «رویکرد روایی تفسیر تسنیم نسبت به روایات تفسیری» پرداخته است. هرچند آیهالله جوادی آملی حجیّت سنّت را وابسته به قرآن می دانند اما جایگاه اهل بیت] را در باطن و نزد خداوند مهم تر از قرآن شمرده؛ معتقد به حجیّت سنّت قطعی (اعم از متواتر و خبرواحد همراه با قرائن یقینی) بوده و نقش آنها را در تفسیر قرآن همتای آیات قرآن کریم می شمرند. ایشان سنّت قطعی را در تمام روایات تفسیری و خبر واحد ظنّی را فقط در خصوص روایات تفسیری فقهی حجّت می دانند. استاد مفسر در فهم واژه ها و جملات و تأویل (بطن و مراد پنهان) و مصداق آیات از روایات بهره برده و مصادیق آیات قرآن را از باب جری و تطبیق می دانند نه تفسیرِ مفهومی که در اینصورت حتی اگر مصداق کامل باشد غیر منحصر و تعدد پذیر خواهدبود مگر در جایی که مصداق مساوی با معنا و تفسیر مفهومی باشد که در این صورت معنا و مصداق منحصر آیه است.
روایتی زنانه از جنگ ایران و عراق؛ تجربیات زیسته ی زنان خوزستانی ساکن در «شهرک شهید بهشتی مشهد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
119 - 146
حوزه های تخصصی:
با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ، زنان عادی ساکن در مناطق جنگی که ناچار به ترک خانه های خویش و در نهایت سکونت در شهرهایی غریب شدند، در بدنه ی اصلی روایت ها، پژوهش ها و تاریخ نگاری های جنگ غایب هستند. مهم ترین متونی که به تجربه های زنان از جنگ پرداخته اند، داستان زنانی را روایت کرده اند که «تأثیر گذار و تعیین کننده» بوده اند و به دلیل نزدیکی به مراکز قدرت، توانایی رساندن صدای خویش به دیگران را داشته اند. پژوهش های صورت گرفته در حیطه ی علوم انسانی نیز، تنها به تحلیل همین متون منتشر شده در قالب خاطرات زنان قناعت کرده، و از مراجعه ی مستقیم به انبوهِ زنانی که جنگ را زیسته اند خودداری کرده اند. نظر به وجود این خلأ در گفتمان جنگ، این پژوهش با مراجعه ی مستقیم به 32 نفر از این زنان که ساکن «شهرک شهید بهشتی مشهد» هستند، تلاش کرده تا به تجارب زیسته ی حقیقی و برگرفته از بطن زندگی آنان بپردازد. با رویکرد تئوریک «پدیدارشناسی فمینیستی» و پای بندی به «سوبژکتیویته ی جایگاه مند»، علاوه بر توجه به هستی جنسیتی مشارکت کنندگان، مسائل ساختاری چون: طبقه ، وضعیت اقتصادی، قومیت، و فرهنگ آنان مد نظر قرار گرفته است. روایت های به دست آمده با رویکرد «روایت گری ساختارگرایانه» و به شیوه ای داستان گونه تحلیل شده اند، و در نهایت «داستانی مرکزی» که حاوی تجربیات مجموع شرکت کنندگان است در قالب سه بخش کلی: «مواجهه با جنگ»، «تقلای حفظ بقا»، و «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن» روایت شده است.
سر مقاله: روایت و نقش آن در گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۶
3 - 3
نگرش منظرین می تواند براساس روایت، تعریف هویت و بررسی کارکرد شکل گیرد. به بیان دیگر برای نگرش منظرین به یک جاذبه یا عنصر معماری یا یک آیین و سنت، می توان روایات مرتبط با آن را مورد بررسی قرار داد، هویتش را تعریف و تفسیر نمود و یا کارکردهایی که در طول زمان داشته است را بررسی کرد. روایت نقشی مؤثر و متفاوت در نگرش منظرین ایفا می کند و می تواند بیان کننده چرایی به وجود آمدن یا تغییرات هویت و عملکرد در دوره عمر جاذبه یا آیین باشد و از زوایای مختلف بیان شود. زوایایی که لزوماً بیان کننده یک شکل و یک خط مشخص نبوده و هرکس براساس ذهنیت و زاویه دید خود نسبت به مسئله، روایتی را بیان می کند و همین تفاوت می تواند خود به یک جاذبه تبدیل شود. از طرف دیگر یکی از اجزای مهم محصول گردشگری، خاطراتی است که گردشگر در طول سفر به ذهن می سپارد و این خاطرات تا سال ها در ذهن باقی مانده و بیان می شود. علاوه بر تأثیر روایت در نگرش منظرین، یکی از راه های ماندگاری خاطرات، بیان روایتی و داستان گونه جاذبه هایی است که گردشگر در طول سفر خود بازدید کرده است. روایت داستانی ماندگاری بالاتری از دیدن بصری جاذبه دارد و می تواند تا مدت ها یادآور مقصد، جاذبه، آیین و سنت یا عنصر فیزیکی باشد. راهنمایان تور و یا افرادی که وظیفه معرفی جاذبه یا آیین را برعهده دارند سعی می کنند با اضافه کردن روایات مختلف و داستان های مختلفی که پیرامون جاذبه وجود دارد، بر جذابیت صحبت خود بیفزایند و خاطرات شیرین تری را برای گردشگر خلق نمایند. به بیان دیگر، شناسایی روایت های معتبر و بیان آن با خط سیر مشخص و به شکل داستان می تواند علاوه بر تأثیر در نگرش منظرین به یک جاذبه، بر ماندگاری خاطرات سفر هم تأثیرگذار باشد. مهم ترین مشکلی که در این مسیر وجود دارد، تشخیص روایات واقعی و مستند است. یکی از چالش های این مسئله، بروز، ایجاد و تعریف روایات تحریف شده، دروغین، تخیلی و یا مبالغه آمیز توسط افراد مختلف است. روایاتی که بدون اسناد معتبری بیان شده و گاهی با توجه به تکرار، به روایت اصیل تبدیل می شوند که داستان اصلی را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. فرد روایتگر برای ایجاد جاذبه بیشتر در سخن به جای بیان قصه و روایت اصلی، آنچه را در ذهن خود پرورانده و یا به صورت غیرمستند از جایی شنیده، بیان می کند و این امر نه تنها اصالت جاذبه را تحت تأثیر قرار می دهد، بر نگرش منظرین هم خدشه وارد می نماید.بررسی روایات و داستان های معتبر در خصوص جاذبه ها، آیین ها و سنت ها توسط محققان و پژوهشگران و ثبت و انتشار آنها می تواند از این تحریف جلوگیری نموده و باعث شود روایاتی منتشر شود که بر اعتبار آنها صحه گذاشته شده است. این امر کمک شایانی است به گردشگری منظر و ایجاد خاطرات درست و معتبری که گردشگر به ذهن می سپارد.
عوامل اثرگذار بر جذب مقصد و دفع مبدأ مهاجرت روستایی و واکاوی معانی ذهنی مهاجران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی عوامل دافعه و جاذبه در مهاجرت روستاییان از طریق تمرکز بر روایت های مهاجران است. اغلب تحقیقاتی که به این موضوع پرداخته اند، عموماً تفسیر ذهنی مهاجران درباره عوامل مؤثر در دفع مبدأ و جذب مقصد را نادیده گرفته اند. جامعه موردمطالعه در این پژوهش، خانواده هایی بودند که از منطقه کامفیروز مهاجرت کرده و در شهرک های سعدی و جوادیه شیراز مستقر شده بودند. در این پژوهش از روش روایت پژوهی برای دستیابی به روایت زندگی این افراد استفاده شد. همچنین برای گردآوری داده های پژوهش از روش مصاحبه استفاده شد. مصاحبه ها با رویکرد اکتشافی و به صورت نیمه ساختاریافته در سکونتگاههای این افراد انجام شد. پس از 22 مصاحبه عمیق اشباع نظری حاصل شد و چهار مدل به دست آمد: 1. مدل خانواده های مهاجر دارای فقر اقتصادی، 2. مدل خانواده هایی که دچار دگرگونی ارزشی-هنجاری شده اند، 3. مدل زمین داران روستایی ساکن در حاشیه شهر و 4. مدل خانواده های علاقه مند به کار و تلاش دائمی (فرهنگ کار). تحلیل نتایج بیانگر این است که از دیدگاه مشارکت کنندگان عوامل دافعه مبدأ عبارت اند از: توسعه نیافتگی، بیکاری فصلی، نبود امکانات رفاهی و آموزشی، نظارت جمعی شدید و نقض حریم زندگی شخصی و عوامل جاذبه شهری نیز کسب منزلت اجتماعی بالاتر، جهت گیری مدرن، وجود شبکه آشنایان قبلی، فراهم بودن امکانات آموزشی مناسب و امکانات رفاهی بالاتر در شهر.
وطن آنِ دیگری: روایتی از اشتیاق به مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 120
حوزه های تخصصی:
به دنبال اهمیت مطالعه مهاجرت به مثابه یک امکان در ادبیات متأخر مهاجرت، مفاهیمی چون «اشتیاق به مهاجرت» و «اشتیاق به ماندن» مورد توجه قرار گرفت. اشتیاق به مهاجرت اولویت مهاجرت نسبت به ماندن تعریف شده است که در روایت زندگی نامه ای افراد برساخت می شود. بر این اساس در این مطالعه سعی کرده ایم با بهره گیری از روایت پژوهی و انجام مصاحبه روایی با تعدادی از مهاجران بالقوه، اشتیاق آن ها به مهاجرت را توصیف و تفسیر نماییم. مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند از بین جوانان 20 تا 40 سال ساکن در شهر اصفهان انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که مضامین اشتیاق به ترک وطن در روایت زندگی نامه ای مشارکت کنندگان در سه بخش نقاط عطف، پیشاروایت ها و دلایل پیش نگرانه قابل برساخت است. نقاط عطف، اغلب با تفسیر راوی از کنش یا رخدادی مشخص در گذشته زندگی نامه ای اش شکل می گیرد که لحظه های سرنوشت ساز تصمیم او به مهاجرت بوده است؛ این کنش ها و رخدادها، شوق واره او را به پیش می برد و به سایر پیشاروایت ها یا دلایل برای مهاجرت منجر می شود. پیشاروایت ها، دیگر دلایل مشتاقان برای ترک وطن است که از بازاندیشی در سایر تجارب شخصی یا دانش و آگاهی شان نسبت به زمینه ای که در آن زندگی می کنند برساخت می شود. دلایل پیش نگرانه نیز در ادامه عقلانیت عملی مشتاقان به مهاجرت، توصیف کننده پیش بینی آینده زندگی در کشور مقصد یا آینده زندگی در سرزمین مادری است.
تحلیل گفتمان دو روایت مختلف از رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
21 - 44
حوزه های تخصصی:
شکل گیری ادراک و دریافت فرد از موضوعی یک فرایند نظام مند است که بازنمایی آن در زبان و نشانه ها با عنوان گفتمان مطرح می شود. روایت ها نیز به منظور بیان ادراک و دریافت افراد از پدیده ها و مسائل پدید می آیند؛ ازاین رو نسبت روایت و گفتمان به هم، این گونه قابل ترسیم است که روایت گفتمان خاصی را بازنمایی می کند. بر این مبنا گفتمان را باید عاملی درونی و زیرساختی تلقّی کرد که در جهت بخشی معنایی و حالت دهی به پیکره کلّی روایت نقش تعیین کننده دارد. از این جنبه قابل دریافت است که خاستگاه اختلاف دو روایت از یک رویداد نیز به گفتمان های متفاوتی مربوط می شود که به عنوان بافت و بستر از آنها پدید آمده اند. رویداد تاریخی جنگ قلعه دمدم نیز در تاریخ عالم آرای عباسی و رمان دمدم، اثر عرب شَمو، داستان نویس کُرد، به شکل دو روایت کاملاً متفاوت بازگو شده است؛ طوری که شخصیت اصلی به عنوان سوژه کنشگر، در این دو اثر دو هویت مختلف دارد و کنش ها و واکنش های وی در دو جهت کاملاً مختلف معناگذاری و ارزشگذاری شده است. در این پژوهش موقعیت سوژه، موضعگیری راوی و رویدادهای مهّم در دو روایت نامبرده از منظر تحلیل گفتمان بررسی شد و نتایج، دالّ بر این است که خاستگاه ارزش گذاری و معناگذاری های متفاوت در این دو روایت، به تقابل گفتمان های حاکم بر آنها مربوط می شود. روایت تاریخ عالم آرا مبتنی بر گفتمان حاکمیت محور است که رویکرد تمرکزگرایی در قدرت را دنبال می کند و روایت رمان دمدم نیز برآمده از گفتمان اقلیت محور است که خواهان تمرکززدایی از قدرت حاکمیت است.
تحلیل مقایسه ا ی کارکرد روایت در داستان های آدمی و سگ اعظم رهنورد زریاب و پِشَک هایی1 که آدم می شوند سپوژمی زریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
389 - 411
حوزه های تخصصی:
قصد اصلی نوشته ی حاضر، این است که کارکرد و شناخت ساختار و عناصر هسته ای و اصلی روایت را در متن های روایی، یکی از عوامل کلیدی در شناخت درون مایه ی اصلی اثر روایی معرفی کند. تحلیل سطوح روایت و طرح پیرنگ در درون دنیای داستانی، نشان می دهد که تم اصلی متن داستانی چیست و داستان نویس با چه ترفندهایی می تواند این تم یا درون مایه ی اصلی را برای خواننده ی اثرش به نمایش بگذارد؟ برای رسیدن به این مهم، سطح روایی و طرح پیرنگ دو داستان از نویسندگان به نام و پرکار افغانستان را به گونه ی مقایسه ای تحلیل و تبیین کرده ایم. داستان آدمی و سگ نوشته ی رهنور زریاب، از نویسندگان نام آشنای افغانستان در طول چند دهه ی اخیر است. فعالیت های پیوسته و تعدّد آثارش، او را در رأس پرکارترین نویسنده های افغانستانی در حوزه ی ادبیات داستانی قرار داده است. داستان پِشَک هایی که آدم می شوند، نوشته ی سپوژمی2 زریاب است که او نیز یکی از داستان نویسان به نام بوده و آشنایی اش با زبان فرانسه توانسته بر کیفیت ساختاری داستان های او اثر بگذارد. تحلیل مقایسه ای روایت شناختی این داستا ن ها به خوبی می تواند درون مایه ی اصلی داستان ها را مشخص سازد. مخاطب، با خوانش این داستان ها بدون تشخیص ساختارهای روایی، شاید درون مایه ی اصلی آن ها را به سادگی درک نکند، اما با دقت و توجه روی ساختارهای روایی، به این مهم به راحتی دست می یابد.
کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
615 - 641
حوزه های تخصصی:
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.
تحلیل روایی بحران اوکراین؛ تقابل روایت ها و پادروایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراجعه به روایت راویان از راه های شناخت علت های یک رویداد است. این روش به ویژه برای فهم درگیری های تاریخی و منازعه های شدید که بیشتر، بحران تعریف می شوند، قابلیت و کارایی دارد. در این نوشتار با ترسیم منازعه روسیه و اوکراین به عنوان داستانی روایی، به دنبال تبیین این بحران از مسیر باورهای روایی رهبران دو کشور هستیم. پرسش این نوشتار بر پایه ارتباط میان روایت و پویایی تضاد این است که چه عاملی ناگزیر و طولانی بودن بحران اوکراین را به وجود آورده است؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار این فرضیه را به آزمون می گذاریم که تضاد روایت ها به عنوان باورهای هویتی ناسازگار از سوی رهبران روسیه و اوکراین، زمینه اجتناب ناپذیربودن منازعه و قرارگرفتن آن در شمار بحران های طولانی مدت را به وجود آورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جنگ پیش گیرانه، تهدیدزدایی و ملت گرایی به ترتیب با سه روایت مشروعیت زدایی، منفی سازی و قربانی سازی عناصر داستان پوتین برای توجیه حمله به اوکراین را شکل داده است که در سوی مقابل، زلنسکی با پادروایت های معکوس سازی، حاشیه رانی و غیریت سازی، روایت پوتین را داستانی غیرواقع نشان داده است. تبدیل منازعه دو کشور به بحران اجتناب ناپذیر امروزی و پیش بینی پذیر نبودن سرانجام آن، نتیجه همین تقابل روایی بوده است.
ژیل دلوز و روایت رهایی سوژه بر اساسِ کتاب منطق احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
623 - 638
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز در کتاب «منطق احساس» که شرحی بر نقاشی های فرانسیس بیکن است به صراحت و مکرر از نقد روایت می گوید؛ اما حقیقت این است که او نه روایت به طور کلی که روایت فیگوراتیو و بازنمایانه را رد می کند و از نحوه روایتی بدیل در نقاشی های بیکن سخن می گوید. موضوع این مقاله آشکار کردن این شیوه بدیل روایت نه در کار بیکن که در کار خود دلوز در این کتاب است. به زعم نگارنده دلوز در «منطق احساس» شیوه روایت بسیار جالب توجهی دارد، او در این کتاب یک کارگردان تئاتر است. او با زدودن همه عناصر روایت فیگوراتیو و بازنمایانه به دو عنصر می رسد: صحنه و فیگور، صحنه خالی و فیگور منزوی و میخکوب در صحنه. ما در کل روایت مان از «منطق احساس» تنها به این دو عنصر پایبند می مانیم و درصدد آشکار کردن نسبت های تغییریابنده میان این دو عنصریم که همچون موتور محرک روایت مان عمل می کند. اگر این دو، عناصر اصلی این روایت باشند موضوع روایت از این قرار است: رهایی فیگور منجمد در صحنه ؛ اما این آزادی بی واسطه رخ نمی دهد و شامل پنج مرحله یا پرده است: یک) انزوا و گیرافتادگی فیگور. دو) کژسانی فیگور. سه) متلاشی شدن فیگور. چهار) ناپدید شدن فیگور. پنج) تولد فیگور رهایی یافته به منزله یک بندباز، به بیان دیگر ورزشکارانگی در اتاق خواب. این پنج مرحله پنج پرده روایت اجرای تئاتری اند که در نهایتِ آن رهاییِ فیگورِ در بند محقق می شود.
تحلیل رمزگانی عناصر روایت در اشعار کودک سلمان هراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
51 - 73
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که به مطالعه نظام های نشانه ای، فرایند تأویل و معنا و حقیقت پنهان در پس رمزها، نشانه ها، نمادها و علائم می پردازد. این دانش در حوزه های گوناگون روابط بشری کاربردها و کارکردهای قابل توجهی دارد. ادبیات و ازجمله ادبیات کودک از مهم ترین این حوزه هاست. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی-توصیفی، شعرهای کودک سلمان هراتی را با بهره گیری از دیدگاه های رولان بارت (1974) تحلیل رمزگانی نماید. نتایج حاصله نشان می دهد که شعر هراتی به دلیل اشتمال بر زمینه های گوناگون از عناصر طبیعی و ایدئولوژیک، سرشتی بکر، ساده و صمیمی، مختصات برجسته زمانی و مکانی، گستره مضمون اجتماعی و گفتمان آرمانی، قادر است رمزگان ها و به تبع آن معنا و تأویل های گوناگون را تولید کند. این ویژگی ها اگرچه با توانش خواننده ارتباط مستقیم دارند، نشان می دهند که شعر هراتی در مواجهه با مکانیسم های تأویلی رمزگان ها و تحلیل سایر عناصر نشانه شناختی، ژرف ساخت معنایی ساختار مند و اندیشیده شده دارد. بینامتنیت عامل دیگری است که در فرایند نشانه معناشناسی و تفسیر درون و برون متن، فضا و امکان بازتولید محتوا را برای خواننده فراهم می آورد. روایت در شعر سلمان به عنوان عامل یکپارچگی محور عمودی، رمزگان های متنوعی را تولید کرده است. نمود قابل توجه رمزگان های کنش روایی، نمادین و هرمنوتیک، نشانگر روایتمندی و ماهیت دلالتگر شعر او است. دلالت ها در شعر هراتی تداعی های عینی و شفافی را سبب می شود و فرامتن را به طور مؤثری در تأویل و تحلیل نشانه ها دخیل می سازد.
بررسی روایتی از بازگشت همراهان لطفعلی خان زند به مُلک باخلهَ
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶
37 - 56
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که منابع تاریخی قادر به پوشش تمامی رخدادها و ماجراهای دوره زندیه نیستند، با رجوع به شواهد باستان شناسی، فرهنگ های عامه و روایت های رایج می توان تا حد زیادی ابهامات این دوره را مرتفع کرد. برخی منابع تاریخی اولاد محمدکریم خان، بنیان گذار سلسله زندیه، را چهار فرزند پسر و سه فرزند دختر دانسته اند. برخی نیز اولاد ذکور را پنج نفر ذکر کرده اند و به سایر فرزندان و سرنوشت آنها اشاره ای ندارند. همچنین در منابع تاریخی تنها از جهانگیر خان سیستانی به عنوان آخرین همراه لطفعلی خان در مسیر کرمان به بم نام برده شده و به سایر همراهان وی اشاره ای نگردیده است. مردم روستای باخله در هرسین روایتی دارند مبنی بر آنکه اجدادشان آخرین همراهان لطفعلی خان بوده اند که پس از مشکوک شدن نسبت به حمایت حاکم بم، آنجا را به مقصد لکستان ترک می کنند. سنگ قبرهای روستای باخله افزون بر تأیید روایت مذکور، هویت افرادی را روشن می کنند که تا واپسین لحظات سقوط زندیه در رکاب لطفعلی خان جنگیده اند و در تاریخ نامی از آنها ذکر نشده است. در مقاله حاضر تلاش شده است تا بر اساس روایت موجود، خوانش تعدادی سنگ قبر و مراجعه به متون تاریخی بخشی از تاریخ دوره زندیه بازسازی شود.
تحلیل داستان «من قاتل پسرتان هستم» نوشته «احمد دهقان» براساس رویکرد «رمزگان پنج گانه رولان بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی به عنوان مکتبی در زبان شناسی و علوم انسانی، نقش بارزی در تحلیل انواع روایت دارد. «رولان بارت» در جایگاه یکی از شاخص ترین میراث داران ساختارگرایی با طرح نظریاتی چند پیرامون روایت-شناسی، ساختارگرایان را با دستاوردهای نوینی در تحلیل متون آشنا کرد. وی با استفاده از رویکردِ «رمزگانِ پنج گانه»، تمایزِ «انواع متون» را آشکار نمود. در این تمایز، متون به دو دسته «خواندنی» و «نوشتنی» تقسیم می شوند. مخاطب در مواجه با هر یک از این دو متن، در جایگاهی «منفعل» یا «پویا» قرارمی گیرد. «رمزگان پنج گانه» و کیفیت آن در متن، بخوبی تمایز میان این دو متن و دو خواننده را آشکار می کند. در این بین ادبیات داستانی فارسی و به طور ویژه ادبیات دفاع مقدس نیز می تواند در جایگاه بررسی هایی از نوع «تقابل متون» و «تحلیل رمزگان» قرار گیرد. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی- تحلیلی و با مبنا قراردادن داستان کوتاهِ «من قاتل پسرتان هستم» نوشته «احمد دهقان»، از رهگذر رویکرد «رمزگان پنج گانه» در پی بررسی ساختارهای شکل دهنده به این اثر است. بنابرنتایج این پژوهش، ادبیّت جاری در متن داستان در درجه اوّل وابسته به «رمزگان تأویلی» است. این رمزگان نقش بنیادینی در ایجاد کشش و تعلیق در داستان دارد و رمزگان «کنشی» و «معنابنی» نیز در کنار همین ویژگی، کارکرد های داستانیِ پی رنگ و توصیفات را نمایان می کند. همان گونه که بسامد اندک «رمزگان نمادین» و «فرهنگی» نشانگر رویه واقع گرایانه داستان است.