مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
استحکام خانواده مبتنی بر سازوکارهای سالم و بالنده ای است که از بینش ها و روش های بسامان اخلاقی ناشی می شود. تغافل از جمله عوامل تاثیرگذار در ایجاد و بقای سازگاری میان همسران است.
نگارنده بر آن است تا با سبک مسئله محور و روش کتابخانه ای به بررسی دیدگاه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام به مثابه منابع اصلی دین، درباره «تغافل» بپردازد. بدین منظور، ابتدا به مفهوم شناسی «سازگاری» و «تغافل» پرداخت، سپس مبانی تغافل در ایجاد سازگاری بین همسران را تبیین ساخت و در پایان مرزهای تغافل از منظر آموزه های دینی را ترسیم کرده است.
مولفه های دانش پژوهی در آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
شناخت واقعیت های هستی به بهره گیری از مولفه ها و پرهیز از آفات دانش پژوهی نیاز دارد تا انسان در معرفت خود دچار اشتباه نگردد. تمامی آموزه های اعتقادی، اخلاقی و عملی اسلام در این مسیر قرار دارد. پس شایسته می نماید که با مولفه های دانش پژوهی در اسلام آشنا شده و دقت شایسته تری در مولفه های شناخت حقیقت نمود تا ضمن پاسخ به نیازهای بشر در این عرصه و پر کردن خلأهای جدید راه پژوهش، مسیر دانش اندوزی را هموار نمود. این پژوهش در پی آن است که با رویکردی برآیات قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم السلام ضمن پرداختن به اهمیت جایگاه ویژه دانش پژوهی به بیان بارزترین مولفه های دانش پژوهی از قبیل اخلاص، توکل، انتخاب استادی شایسته، تکریم و تعظیم استاد، اطاعت و پیروی از استاد، صبر در مقابل استاد، تلاش برای حضور در محضر استاد، داشتن روحیه پرسش گری، نقد و ارزیابی، علو همت، سخت کوشی علمی، عدم غرور علمی، برخورداری از اراده ای قوی، عدم عجله و شتاب کاری، برخورداری از عزت نفس، عدم پیروی از هوای نفس و... بپردازد تا با به کار بستن آنها در رفع موانع و چالش های پیش روی پژوهش گامی برداشته شود. روش پژوهش در این مقاله اسنادی-کتابخانه-ای است و در آن مراحل توصیف و تحقیق مورد پیمایش قرار گرفته است.
بررسی ظرفیت تأثیرگذاری برخی قصه های نمادین منظوم دهه ی هشتاد بر رشد آموزه های دینی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف سنجش تأثیر قصه های نمادین منظوم بر رشد آموزه های دینی کودکان و نوجوانان، بویژه مفاهیم مربوط به خداشناسی، به بررسی چهار قصه منظوم مرتبط با این مفهوم پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بپس از بیان مفاهیم نظری مرتبط به بررسی توصیفی و تحلیلی داستانها پرداخته شدهاست؛ ررسی نمادها در چهار قصه منظوم نشان می دهد که همه آن ها به شکل نمادین می خواهند آرامش حاصل از پیوند کودک با خدا را که واقعاً مفهومی انتزاعی و ناشناخته است در قالب نمادها و در سه مرحله جدایی و احساس تنهایی، تلاش برای بازگشت و آرامش حاصل از بازگشت نشان دهند این شیوه و نمادهای بکاررفته ضمن اینکه با نتایج حاصل از تحقیقات شناختی در مورد تصویرپردازی کودکان از خدا تناسب دارد و بالتبع متناسب بامراحل شناختی کودکان است، سبب تقویت روحیه جستجو در کودکان هم می گردد که امروزه یکی از بحث های مهم(تفکر انتقادی) در تربیت کودکان بشمارمی آید.
رابطه آموزه های دینی والدین و رشد اخلاقی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین آموزه های دینی والدین در رشد اخلاقی کودکان دبستانی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی مقطعی از نوع همبستگی بود. بر این اساس از میان تمام دانش-آموزان دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 94 93 نمونه ای به حجم 60 نفر (30 نفر دختر و 30 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش دینداری خدایاری فرد، آزمون رشد اخلاقی کلبرگ و پرسشنامه محقق ساخته تربیت دینی استفاده شد. یافته های پژوهش از طریق آزمونهای همبستگی و خی دو (مجذور کا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نشان داد که بین دینداری والدین و رشد اخلاقی کودکان رابطه معناداری وجود دارد 497/0 r = و مراحل رشد اخلاقی کودکان 7 تا 12 سال با الگوی کلبرگ مطابقت دارد به گونه ای که به موازات بالا رفتن سن، سطح استدلال اخلاقی آنان نیز رشد می یابد و بین تربیت دینی والدین و رشد اخلاقی کودکان دبستانی رابطه معنادار وجود دارد 9/27 x2 = . هم چنین یافته ها نشان داد که تفاوت آماری معنادار در نیرومندی همبستگی بین دینداری والدین و رشد اخلاقی دانش آموزان برای دختران و پسران وجود دارد 001/0 p
عوامل و ریشه های تنبیه بدنی کودکان در محیط خانه و خانواده و راهکارهای مقابله با آن
حوزه های تخصصی:
طرز رفتار بزرگسالان اثر عمیقی بر شخصیت کودکان و عادات کسب شده توسط آنها دارد. تنبیه بدنی به معنای استفاده از نیروی فیزیکی جهت ایجاد درد بدون صدمه، به منظور تربیت «تصحیح یا کنترل رفتار» کودک می باشد. تنبیه بدنی دارای اثرات مخرب کوتاه مدت و بلندمدت بر جسم و روح کودک می باشد. به طور کلی، پدر و مادری که مکرر از تنبیه بدنی استفاده می نمایند، به احتمال زیاد، تجربه افسردگی دارند، از داروهای الکلی و غیرمشروع استفاده می نمایند، بین آنها اختلاف و درگیری وجود دارد، تجربه و سابقه آزار جنسی دارند و دارای سبک فرزندپروری استبدادی هستند. همچنین، نرخ بالایی از تنبیه بدنی در فضاهای فقرآلود درآمدی و نیز میان والدین جوان گزارش شده است. افزون بر این، کودکانی که تنبیه بدنی و خشونت جسمانی شدیدتری را تجربه می کنند، گرمی و لطافت کمتری از سوی اعضای خانواده در طول دوره کودکی دریافت داشته اند. چنین مسائلی ایجاب می کند که مقوله تنبیه بدنی و عوامل مؤثر بر آن، به نحو علمی و مدون مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. در این مقاله پس از یک مقدمه، به بررسی پیشینه تجربی تحقیق در زمینه تنبیه بدنی و علل و عوامل تجربی مؤثر بر پدیده تنبیه بدنی و آزار جسمی روحی کودک پرداخته می شود. بخش دوم مقاله نیز به برخی نظریه های تبیین کننده مسئله خشونت و تنبیه بدنی، از جمله «نظریه کنش متقابل فردی»، «نظریه بوم شناسی فردی»، «نظریه فرهنگی اجتماعی»، و «رویکرد ساختاری» اختصاص دارد. بخش پایانی مقاله هم، ضمن یک جمع بندی کلی، به ارائه برخی از پیشنهادها و راهکارهای مرتبط با مسئله تحقیق می پردازد.
اخلاق دانشجویی در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بنا بر آیة دوم سورة جمعه علم آموزی یکی از اهداف بعثت پیامبر اکرم صله الله علیه و آله وسلم است. ضرورت یادگیری علم، ضرورتی مطلق، فرازمانی و فرامکانی است. اخلاق و علم از نگاه اسلامی، رابطه ای عمیق و ناگسستنی با هم دارند. ضرورت اخلاق دانشجویی آنجایی است که اخلاق گریزی، تأثیر ژرف بر تخریب مبانی اخلاقی جامعه و دور شدن جامعه از مسیر دینی خود دارد. اسلامی شدن دانشگاه ها، نیز در گرو اخلاقی بودن آنهاست. در آموزه های دینی نیز برای دانشجوی مسلمان در حوزه های حرفه ای و عمومی، اخلاقیات ویژه ای مانند بزرگداشت مقام استاد و رعایت ادب، آداب پرسش، مطالعة پیگیر، انجام مذاکرات علمی و عمل به علم و... مطرح شده است؛ تهاجم فرهنگی و توجه یک جانبه به آموزش و کم صبری دانشجو از جمله موانع رشد اخلاق دانشجویی در دانشگاه ها هستند. رعایت اصول اخلاقی دانشجویی، نقش مهمی در انسجام و اتحاد جامعة بشری، امنیت اجتماعی، گسترش دین الهی و تولید دانش و تحقیقات علمی ایفا می کند. در این مقاله از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
مؤلفه های آموزش فرهنگ شهروندی برای دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی با تأکید بر حیطه آموزه های دینی و شهروند الکترونیک*
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های آموزش فرهنگ شهروندی برای دانش آموزان دوره راهنمایی با تأکید بر دو حیطه شهروند الکترونیک و آموزه های دینی به روش توصیفی پپمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 4 و دانشگاه های دولتی یزد، اصفهان، تهران، مشهد و شیراز در رشته های علوم تربیتی، جامعه شناسی و روانشناسی و بالغ بر 283 نفر بوده است. از بین جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در نرم افزار اکسل تعداد 103 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته تدوین مؤلفه های فرهنگ شهروندی در دو حیطه فوق با مقیاس 5 درجه ای لیکرت بوده است. برای تعیین روایی ابزار پژوهش از روایی صوری، محتوایی و سازه استفاده گردید. اعتبار ابزار اندازه گیری با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ معادل 0.95 برآورد شد که حاکی از اعتبار بالای ابزار اندازه گیری است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی شامل (میانگین، انحراف معیار، واریانس) و آمار استنباطی شامل تحلیل عاملی، آزمونt تک متغیره، آزمون خی دو و آزمون تعقیبیLSD برآورد گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بعد شهروند الکترونیک دارای 15 زیر مؤلفه است که از این میان «آشنایی با طریقه مقابله با رفتارهای نابهنجار و خشونت های الکترونیکی» با بار عاملی 0.63 بیشترین ضریب و مؤلفه"" فرهنگ یادگیری از طریق شبکه "" با بار عاملی0.4 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است. در بعد آموزه های دینی مؤلفه «صداقت» با بار عاملی 0.70 و مؤلفه «بهداشت فردی» با بار عاملی 0.343 به ترتیب با بیشترین و کمترین ضریب از سایرمؤلفه متمایز شده اند. در ابعاد جمعیت شناختی بین نظرات پاسخگویان تفاوتی مشاهده نگردید.
ارائه الگوی نظری سلامت سازمانی دانشگاه بر مبنای آموزه های دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف اصلی این تحقیق، ارائه الگوی مناسب سلامت سازمانی در دانشگاهها بر اساس آموزه های دین اسلام بود.روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، بنیادی است. شیوه گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش کتابخانه ای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات، فیش برداری، مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق، افراد خبره و آگاه به موضوع بودند که از طریق نمونه گیری گلوله برفی تعداد 44 نفر انتخاب شدند. یافته ها: یافته اصلی تحقیق، دستیابی به الگوی سلامت سازمانی بر اساس آموزه های دینی بود که از نظر خبرگان مورد تأیید قرار گرفت. مؤلفه های اصلی الگو عبارت بودند از: شفافیت(مشخص بودن انتظارات)، نظام پاداش عادلانه، حل مشکل، ارتباط سازنده، رفتار حمایتی، هدفمندی، همبستگی، نوآوری، بهره وری از منابع، انعطاف پذیری، معنویت در کار، توجه به روحیه افراد و کیفیت گرایی. نتیجه گیری:در تمامی مؤلفه های خروجی الگو جهت ارتقای سلامت سازمانی، مصادیق اسلامی و دینی وجود دارد، لذا مدیران اجرایی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی می بایست با الهام از مبانی عظیم دین اسلام، از آنها بهره گیری کرده، برای ارتقای سلامت سازمانی آن مراکز تلاش کنند.
اثربخشی آموزش آموزه های اسلامی مربوط به روابط زوجین، بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کودکان ابتدا از محیط خانواده و عوامل مؤثر بر آن تأثیر می پذیرند. ازاین رو کاهش مشکلات رفتاری کودکان، بدون توجه به افراد تأثیرگذار بر کودک در خانواده، به ویژه والدین، ممکن نیست. هدف پژوهش، شناسایی میزان اثربخشی آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان است. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیش تست و پس تست با گروه کنترل است. جامعة آماری این پژوهش را همة دانش آموزان دختر مقطع متوسطة دورة اول شهر قم و والدین آنها تشکیل داده اند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. دختران شرکت کننده در این پژوهش به پرسش نامة آخنباخ پاسخ دادند. پس از روشن شدن گروه آزمایش و گواه، بستة آموزشی محقق ساخته به والدین گروه آزمایش آموزش داده شد و پس آزمون انجام گرفت. داده های به دست آمده از طریق روش های آمار توصیفی، خلاصه، و برای پاسخ به پرسش های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین، در کاهش مشکلات کلی رفتاری فرزندان و مشکلات برونی سازی شده تأثیر داشته است؛ اما دربارة مشکلات درونی سازی شده فرضیه به اثبات نرسید. همچنین نتایج نشان داد متغیرهای جمعیت شناختی هیچ تأثیری بر مشکلات رفتاری فرزندان نداشته است. درنتیجه این بستة آموزشی با مداخله و ایجاد تغییر در اصول اولیة ارتباط، ویژگی های شخصیتی و روش های مدیریت تعارض توانسته است در فرایند ارتباط بین زوجین و ارتباط میان والدین و فرزندان تغییرات مثبتی به وجود آورد.
شناخت آموزه های دینی در سینمای کودک پس از انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان شناخت آموزه های دینی در سینمای کودک پس از انقلاب اسلامی ایران می باشد. هدف از این پژوهش این است که آیا در سینمای کودک آموزه های دین جایگاه و کاربردی دارد و اگر دارد میزان آن از دهه اول انقلاب تا دهه چهارم چه تغییراتی داشته است. در این پژوهش فیلم های سینمایی کودک پس از انقلاب اسلامی با روش تحلیل محتوا استنباطی با دو تکنیک مقوله ای – ارزیابی بررسی شده است.
به طور کلی می توان نتیجه گرفت آموزه های دینی در سینمای کودک پس از انقلاب آن طور که باید رعایت نشده است و بیشتر فیلم ها از نبود انواع آموزه های دینی در محتوای خود خبر می دهند. با وجود افزایش محسوس آموزه های دینی در فیلم های کودکانه دهه نود نسبت به دهه هشتاد که با استفاده از تکنیک فضای شهری و فرهنگ حاکم(اسلامی)، بهره گیری از کارکرد رسانه و آموزش، اعتدال در صحنه های غمناک و شادی آفرین، جذابیت و روشنی پیام، کم رنگ کردن نقش موسیقی، برجسته سازی نقش محبت و دوستی و به کارگیری زبان عامیانه در بررسی عمیق آثار ارائه شده می توان دریافت که همچنان فقدان برخی آموزه های دینی در سینمای کودک خودنمایی می کند.
بررسی آموزه های دینی، اخلاقی و اجتماعی در آثار هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در ایجاد ثبات شخصیت افراد و حیات اجتماع بسیار مهم و تأثیرگذار می باشد، آموزش و اشاعه صحیح آنها امری ضروری است. هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده توانا و معاصر ایرانی از نویسندگان متعهدی است که در آثارش به تعلیم این آموزه ها توجهی ویژه کرده است.او درس های دین و اخلاق را در قالبی طنز و بیشتر به صورت غیرمستقیم پیش روی کودکان و نوجوانان نهاده و بدین وسیله توجه آنان را به الگوهای اخلاق جلب نموده است. این تحقیق به بررسی آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در آثار این نویسنده می پردازد. این مقاله به شیوه کتابخوانی انجام شده و با توصیف و تحلیل ارائه می گردد. در خاتمه به نتایج به دست آمده از این تحقیق اشاره می شود.
بررسی تطبیقی آموزه های دینی در شعر ابی العتاهیه و ناصر خسرو قبادیانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادی ترین مسائل جوامع بشری مسأله ی تربیت صحیح وارائه ی برنامه های آموزشی به افراد آن است تا زمینه های سیاست های توسعه ی همه جانبه ی جوامع متوقف نشود. امروزه روند ارتقا و انتشار فرهنگ دینی در کشورهای اسلامی به شدت متأثر از فرهنگ بیگانه است و دین که یکی از الزامات حیات انسانی است به بهانه ی تجدد در آستانه ی اضمحلال است، پس در جامعه ی اسلامی باید منابع دینی از جمله قرآن کریم ، کتب روایی و آثاری از این دست به شدت مورد اهتمام مجریان و متصدیان فرهنگی جوامع قرار گیرند. از دیرباز آموزه ها و تعالیم ارزش بخش قرآنی و روایی با نوآوری های خاص شاعران و نویسندگان به قلمرو ادبیات دینی راه یافته و از قدرت تعلیمی والایی جهت ارائه ی الگوهای سبک زندگی اسلامی برخورداراست. یکی از این شعرای بزرگ ابی العتاهیه شاعر عصر عباسی است که در سرایش اشعار خردورزانه از تبحری خاص برخوردار است . ناصر خسرو شاعر و سفرنامه نویس عهد غزنوی نیز در سرودن این گونه اشعار از مهارتی بی بدیل بهره می برده است. هدف ما در این پژوهش تحلیلی- توصیفی بررسی ارزنده ترین و متعالی ترین اصول اخلاق اسلامی در آیینه ی شعر ابی العتاهیه و ناصر خسرو قبادیانی است.
توسعه قلمرو کارآمدی فعل معصوم در استنباط: مبنا و پی آمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه اندیشه شیعه، فعل معصوم یکی از منابع استنباط آموزه های دینی است که به دلیل عدم شناخت ابعاد کارآمدی آن و نیز گرایش حداکثری به سنت قولی، آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. یکی از راه های توسعه قلمرو بهره گیری از سنت فعلی در استنباط، تبیین مبانی و پیش فرض هایی است که پذیرش آنها موجب افزایش کارکرد فعل معصوم در استنباط آموزه های دینی می گردد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا به روش تحلیلی اکتشافی یک باور بنیادین که بر پایه قلمرو فعل معصوم استوار گردیده است را تقریر، و پی آمد پذیرش آن را تبیین کند. نتیجه پژوهش حکایت از آن دارد که باور به دینی بودن همه افعال معصوم از مبانی مؤثر در توسعه استنباط از فعل معصوم است که پذیرش آن موجب توسعه قلمرو کارکرد فعل معصوم در آموزه هایی چون: اعتقادی، اقتصادی، تربیتی و نظامی می گردد.
سازوکارهای حمایتی از تربیت کودک در آموزه های دینی با تأکید بر سیرة رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
142-168
حوزه های تخصصی:
کودکان سرمایه های انسانی هر جامعه هستند که تربیت و حمایت از آنان ضرورت دارد. از این رو شارع و به تبع آن قانون گذار ایران سازوکارهای حمایتی ویژه ای به منظور حمایت از حیات، حقوق اساسی و نحوة تربیت آنان در قالب ولایت قهری، حضانت و قیمومت پیش بینی کرده است. در این مقاله پرسش اصلی این است که تربیت را بر چه اساسی باید تبیین کرد و چه ابعادی را دربر می گیرد؟ در سازوکارهای شرعی و قانونی برای حمایت از تربیت مورد نظر چه تدابیری اندیشیده شده است؟ و در آموزه های دینی به ویژه سیرة امام رضا (ع) چه شاخصی برای تبیین مفهوم تربیت در جامعه ارائه می شود؟ در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی تهیه شده در تمام سازوکارهای حمایتی از کودک، کفر و فسق متقاضی سرپرستی کودک، مانع از برخورداری از سرپرستی می شود زیرا دین و اخلاق کودک در معرض خطر قرار می گیرد. همچنین توصیه های متعددی در آموزه های دینی و به طور خاص سیرة رضوی در رابطه با عوامل مؤثّر بر تربیت کودک ارائه شده و بیانگر این است که شارع مقدس به تأثیر این عوامل ازجمله وراثت، رضاع و تغذیه، سنن ولادت و... نه تنها بر جسم کودک بلکه بر فطرت و اخلاق او اهتمام داشته است. روش های نیز در سیرة معصومین به ویژه امام رضا (ع) برای تربیت دینی کودک و نهادینه کردن ارزش های اسلامی در روح و جان کودک ارائه شده است که عبارت اند از: محبت مداری و تکریم، ارائة الگو و تربیت عملی، تشویق و موعظه کردن.
روش شناسی تبیین ارزش معرفتی مدعیات دینی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
781 - 794
حوزه های تخصصی:
ارزش معرفتی همان مطابقت با واقع است. در بحث ارزش معرفتی مدعیات دینی شیعه، آموزه های دینی معیار ثبوتی در تبیین صحت و سقم معرفت و مطابقت با واقع هستند در این روش آموزه های دینی از طرف خداوند متعال است و خدا هر آنچه می گوید واقعیاتی هستند که در جهان جریان دارد و کلمات او مطابق با واقعند. بنابراین ارزش معرفتی این نوع آموزه ها بیانگر اثبات صدور آن از سوی خداست. بحث ارزش معرفتی آموزه های دینی در این روش از دو منظر بررسی شده است: در منظر اول چگونگی مطابقت این قضایا با واقع بودن این آموزه ها بر مردم است که مباحث عقل، تنصیص و معرفی پیامبران سابق و معجزه را شامل می شود و در منظر دوم چگونگی احراز مطابق با واقع بودن آموزه های دینی برای پیامبر است که عناوینی نظیر نقش عصمت در تلقی و ابلاغ آموزه های دینی، نقش روح القدس در ارزش معرفتی آموزه های دینی و چگونگی تأیید پیامبران در شناخت آموزه های دینی را دربر می گیرد. در معرفت شناسی دینی، شناخت از طریقاللهام و وحی به دست می آید و وحی واللهام در عالی ترین درجه اعتبار قرار دارد و عقل و نقل، بعد از وحی و در پرتو آن، منبع معرفت شناسی دین را تأمین می کنند.
راهبردهای نظری و عملی قرآن در پیشگیری و کنترل جرم
جرم در قران عبارت است از انجام دادن کاری که نیکو و شایسته نیست بلکه نکوهیده و ناپسند است و در واقع جرم آن عمل یا ترک عملی است که انسان را از « صراط مستقیم» که خداوند متعال در آیات مختلف آن را ترسیم نموده خارج و او را مستحق دوزخ می کند. و مجرم اعم از مجرم مرتکب جرم دنیوی می باشد و به طور کلی فردی که در حوزه اخلاق و یا اعتقادات و یا احکام برخلاف اوامر الهی مرتکب حرامی گردد یا آن چه را که مکلف به انجام آن بوده ترک نماید و در نهایت مرتکب گناه و مجرم تلقی می شود و مستحق عقاب دنیوی یا علاوه بر آن مستوجب عذاب اخروی نیز می باشند. رابطه بین گناه و جرم عموم و خصوص من وجه است برخی از گناهان دارای مجازات و عقوبت دنیوی نیستند مثل دروغ و غیبت و بسیاری از گناهان در قالب جرم دارای ضمانت اجرای کیفری هستند. قرآن برای پیشگیری و کنترل جرم ابتدا مبانی نظری (توحید ، نبوت ومعاد ) و سپس راهبردهای عملی و موثر درکاهش جرایم از قبیل فروع دین ، توجه به زمینه های جرم ،راهکارهای پسینی قرار گرفتن در موقعیت جرم زا و تعیین دقیق وعادلانه حقوق دیگران و در نهایت مجازات را بعنوان عاملی بازدارنده در برابر ارتکاب جرم در نظر می گیرد.
طراحی و تبیین الگوی مفهومی مبانی کرامت انسانی از منظر آموزه های دینی با تأکید بر فرهنگ رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۵
9 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین مبانی اساسی کرامت انسان و ارائه مدل مفهومی آن از منظر آموزه های دینی با تأکید بر فرهنگ رضوی است. پژوهش از نوع کیفی است و در آن برای بررسی مبانی کرامت انسانی از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. مضامین پژوهش در سه سطح استخراج و تحلیل شده است: «مضامین کلان (فراگیر)، مضامین یکپارچه کننده (سازمان دهنده) و مضامین اصلی و پایه». برای گردآوری و شناسایی مضامین مرتبط با مبانی دینی و فرهنگ رضوی، ابتدا مبانی نظری و دیدگاه های اندیشمندان اسلامی بررسی و سپس مضامین مربوط استخراج و کدگذاری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مضمون کلان (فراگیر) مبانی کرامت انسانی بر اساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق به سه مضمون یکپارچه کننده (سازمان دهنده) «مبانی اعتقادی»، «مبانی معرفتی» و «مبانی ارزشی» تحلیل یافته است. مضمون یکپارچه کننده مبانی اعتقادی خود به 7 مضمون کلیدی (خلیفهاللهی، حامل اسماء الهی، روح الهی، امانتداری الهی، هدایت الهی، اشرف مخلوقات و عبد الهی) تحلیل یافته است. مضمون یکپارچه کننده مبانی معرفتی به 3 مضمون کلیدی (عقلانیت، کسب دانش و درک و فهم) تحلیل یافته است و در نهایت مضمون یکپارچه کننده مبانی ارزشی به 12 مضمون کلیدی (تقوا، عدالت، آزادی، رعایت حقوق، عزتمندی، صبر و اسقامت، احسان، احترام، محبت، گذشت و ایثار، صداقت و دوستی) تجزیه شده است. این یافته ها می تواند به عنوان الگوی مفهومی کرامت انسانی مبتنی بر آموزه های دینی و فرهنگ رضوی، بهره برداری شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی – رفتاری(CBT)بر تاب آوری زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی _رفتاری (CBT) بر تاب آوریزوجین بود. روش پژوهش آزمایشی به شیوه پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و انجام پیگیری است.جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجینی (120نفر) است که فرزندانشان در سال تحصیلی 1396-97 به تحصیل مشغول بودند و تعداد30 زوج، (60 نفر) بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گروه گواه (هر گروه شامل 10زوج)گماردهشدند. گروه آزمایشی مثبت اندیشی و گروه آزمایشی خانواده هر کدام بصورت جداگانه ده جلسه 5/1 ساعته مورد آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی و آموزش خانواده به شیوه شناختی _ رفتاری (CBT) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری(CD-RAS)، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغییری (آنکوا)نشان داد که تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی در مقایسه با آموزش خانواده به شیوه شناختی _ رفتاری بر تاب آوری زوجین بیشتر است. همچنین نتایج پیگیری یک ماهه نشان دهنده ماندگاری اثر آموزش مثبت اندیشی بود. سطح معنی داری در این پژوهش 001/0P= می باشد.
پساسکولاریسم، سبک زندگی و آموزه های دینی (مورد مطالعه دبیرستان های شهر قم)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
119 - 143
حوزه های تخصصی:
پساسکولاریسم، به معنای گرایش دوباره به دین و تأثیر آن در زندگی مردم است. پژوهش حاضر، به بررسی ارتباط آموزه های دینی بر سبک زندگی دبیرستان های ناحیه چهار قم به روش پیمایشی و با استفاده از پرسش نامه پرداخته است. برای محاسبه حجم نمونه از جدول مورگان، استفاده و برای هر دو گروه (دختر و پسر) به صورت مستقل، نمونه ای متشکل از 360 نفر به طور تصادفی انتخاب شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات، با استفاده از آمار استنباطی است که از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، رگرسیون خطی ساده به دست آمده است. در این پژوهش، پرسش نامه سبک زندگی، شش عامل را که با هم ارتباط درونی داشتند، بررسی کرده است. نتایج پژوهش، نشان می دهد که آموزه های دینی در چهار بُعد از سبک زندگی، رابطه معناداری دارند که بیشترین تأثیر در بُعد درک از زندگی و سپس به ترتیب، مسئولیت پذیری اجتماعی، مدیریت إسترس و حمایت اجتماعی بود. نتایج مقایسه میان دو گروه پسران و دختران، نشان دهنده برتری گروه پسران در دو بُعد؛ حمایت اجتماعی و مدیریت إسترس نسبت به دختران و در مقابل، برتری ناچیز گروه دختران در دو بُعد؛ مسئولیت پذیری اجتماعی و درک از زندگی نسبت به گروه پسران است.
مقایسه تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی – رفتاری بر سازگاری زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۴
125 - 143
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی با آموزش خانواده به شیوه شناختی- رفتاری بر سازگاری زناشویی زوجین به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شصت زوج (120 نفر) بود که فرزندان ایشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. مداخله آموزشی مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی و مداخله آموزش خانواده به شیوه شناختی- رفتاری هر کدام بر روی یک گروه آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه سازگاری زناشویی، قبل و بعد از مداخله و یک ماه پس از آخرین آموزش از هر سه گروه نمونه جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر انجام گرفت. نتایج نشان داد که هر دو روش آموزشی بر سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده است و بین این دو روش از نظر اثربخشی تفاوتی دیده نشد. همچنین نتایج پیگیری یک ماهه نشان دهنده ماندگاری اثربخشی هر دو روش آموزشی بر سازگاری زناشویی زوجین بود. بنابراین، از هر دو روش مداخله می توان در ارتقای سازگاری زناشویی زوجین استفاده نمود.