مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
اخباریون
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین تواناییهای فکری و فقهی شیعی در مواجهه با تحولات و تغییرات اجتماعی میباشد که نویسنده با اشاره به دو نگرش مختلف اصولی و اخباری به تشریح ویژگیها و مبانی فقهی فقهای اصولی شیعی میپردازد و معتقد است که این فقها با تأکید بر عناصری همچون: جامعیت شریعت، پذیرش صلاحیت عقل و عرف و اجتهاد، پذیرش اصل تبعیت احکام از مصلحت و مفسده، نقش حکومت و احکام حکومتی، نقش زمان و مکان، حوزه فراغ و... از پتانسیل بالایی در خصوص مواجهه با تحولات جدید برخوردارند. این توانایی فکری به خوبی میتواند اصلاحات در کشور را مورد حمایت قرار داده و روند عقلانی شدن جامعه را تسریع بخشد.
مناسبات فقه و سیاست در مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فقهی اصفهان که ابتدا توسط عالمان مهاجر جبل عامل تأسیس و سپس با همراهی عالمان ایرانی و مقارن با تأسیس دولت صفوی به کار خود ادامه داد، یکی از موفق ترین و کارآمدترین مکاتب فقهی شیعه بوده است. در این مکتب، دو گرایش کلان اصولی و اخباری وجود دارد که هر کدام، ضمن داشتن برخی اشتراکات، تعامل ویژه ای با حوزه سیاست داشته اند. بی شک، تجربه ورود آشکار و حداکثری فقه در هسته قدرت سیاسی در این دوره، سرمایه ای مهم برای نظام های سیاسی دینی در آینده ایران اسلامی حتی دوره جمهوری اسلامی بوده است و همین مسئله است که بر اهمیت و ضرورت فقه سیاسی در عصر صفوی می افزاید. وضعیت ویژه شیعیان در این دوره (که برای نخستین بار در تاریخ اسلام از حاشیه به هسته قدرت سیاسی دعوت شده بودند)، تقابل ایران با امپراطوری عثمانی و نهایتاً دیپلماسی ویژه ایران با دنیای اروپا، سه موضوع سیاسی اساسی و مورد تأمل مکتب اصفهان بوده است که به ضمیمه تحولات درونی فقه شیعه، موضوع پژوهش حاضر است که در آن تلاش شده تا با رویکرد معرفت شناسی درجه دوم که مقتضی گزارش از بیرون و خارج قضایا می باشد، مناسبات فقه و سیاست (نه ضرورتاً فقه سیاسی) در عصر صفوی مورد بررسی قرار گیرد.
حُسن و قُبح ذاتی و عقلی با رویکردی بر ادلّه نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۸
127-156
حوزههای تخصصی:
«حُسن و قبح» از مسائل مهمّ کلامی است که با ظهور اسلام به دو صورت عقلی و شرعی مطرح شد و طرفداران هریک، اعم از عدلیه(امامیه و معتزله) و اشاعره، ادلّه ای بر اثبات مدّعی خود ارائه نمودند. عدلیه از موافقان حُسن و قبح عقلی و ذاتی اند(حکم عقل به حُسن و قبح بدون بیان شارع) اما اشاعره بنابر نظریه «الحَسنُ ما حسَّنَه الشّارع وَ القَبیحُ ما قَبَّحَه الشَّارع» به طور مطلق منکر حُسن و قبح عقلی و ذاتی و معتقد به حسن و قبح شرعی اند. اصولیون و اخباریون، دو مکتب امامیه اند که در مورد استنباط احکام شرعی از حکم عقل و ملاکات آن اختلاف نظر دارند. ادراک حُسن و قُبح عقلی(به معنای مدح و ذمّ عقل نه ملائمت و منافرت با طبع یا کمال و نقص) مورد اتّفاق عقلاء است اما اخباریون با تأثیر از اشاعره دخالت آن در استنباط احکام را نمی پذیرند و تنها تمسّک به احادیث را جایز می دانند. اصولیون(وحیدبهبهانی) به نقد عقاید اخباریون پرداختند و با ارائه ادلّه مستند عقلی و نقلی، حُسن و قبح عقلی و ذاتی را اثبات کرده و بر اخباریون فائق آمدند. آیات فراوانی با استفهام انکاری وجدان انسان را مورد خطاب قرار داده که به وضوح دالّ بر حُسن و قبح عقلی و استقلال عقل در تحسین و تقبیح اعمال است. روایات بسیاری نیز علاوه بر اثبات حجّیت عقل و ادراکات عقلی، حُسن و قبح را عقلی و ذاتی دانسته که بر هر صاحب عقل سلیمی واضح و مبرهن است.
وجوب احتیاط از منظر اخباریون
احتیاط واجب به معنای لزوم احتیاط در مسئله ای است که مجتهد در آن فتوایی ندارد. فقیهان در مواردی که بر اساس ادله شرعی، به حکم فقهی دست پیدا نمی کنند و احتیاط را در آن موارد لازم می دانند، از عبارت «احتیاط واجب» استفاده می کنند. در احتیاط واجب، بر مکلف واجب است که یا به مضمون همان احتیاط عمل کند یا در مسئله مورد نظر، از مرجع تقلید دیگری تقلید کند که پس از مرجع تقلید خودش، به لحاظ علمی از دیگر مراجع بالاتر است. اصل احتیاط انجام همه احتمالات است تا یقین به انجام واجب و یا ترک حرام شود. اصل احتیاط یکی از اصول عملیه است و هنگام شک در حکم شرعی(یعنی واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح) در خصوص یک موضوع مانند شک در حکم شرعی شراب(شبهه حُکمیه) و همچنین شک در تطبیقِ حکمِ یک موضوع با مصداق خارجی آن(شبهه موضوعیه) به کار می رود. اگر فقیه، آیه یا روایتی معتبر در یک مسئله فقهی نیابد، می تواند با در نظر گرفتن شروطی، به قاعده احتیاط استدلال نماید. مقلد نیز می تواند در موارد شک در موضوعات خارجی این قاعده را جاری کند. در احتیاط واجب، بر مکلَّف واجب است که یا به مضمون احتیاط عمل نماید یا در مسئله مورد نظر، از مرجع تقلید دیگری تقلید کند که پس از مرجع تقلید خودش، به لحاظ علمی از دیگر مراجع بالاتر است. رجوع کردن مکلف به حکم مرجع تقلید دیگر نیز به این دلیل است که مرجع تقلید وی، در این زمینه فتوایی ندارد. همچنین تحقیق حاضر در صدد بررسى وجوب احتیاط از منظر اخباریون است. با توجه به وجود اندیشه اخبارى، مى توان یکى از عوامل مهم زمینه ساز در ترویج روحیه احتیاط گرایى را وجود این اندیشه دانست. توجه ویژه اخبارى ها به روایات بحث احتیاط، بسط دامنه احتیاط به شک در تکلیف در شبهات تحریمیه، بر خلاف نظر اصولى هاى پیش و پس از اخبارى ها و نیز توصیه هاى مکرر آنان به توقف و احتیاط در فتوا، مى تواند این ادعا را تقویت کند. به عبارت دیگر، با بررسى آثار احتیاط در فقه دوره هاى پیش از اخبارى ها و پس از افول آنان، به وجود ریشه و دلیلى در وراى این آثار پى مى بریم که در حقیقت انعکاس آن دلیل، باعث بروز تفاوت هایى در فضاى حاکم بر فقه دو دوره مذکور شده است. به یقین، در صورت وجود تمایز در این دو دوره، نمى توان نقش اخبارى ها را که واسطه میان این دو دوره بوده اند، به عنوان یک عامل معرفتى، دست کم در حد زمینه سازى، در رویکرد به احتیاط نادیده گرفت یا حتى ناچیز دانست بلکه باید به آن توجه ویژه داشت.
هنرو زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
40 - 53
حوزههای تخصصی:
مسئله هنر و زیبایی به عنوان یکی از وجوه ذاتی حیات انسان ها در ادیان مختلف مورد توجه بوده است به طوری که بخش مهمی از هنر در جوامع مختلف حول هنر مذهبی تکوین یافته است. بخش مهمی از تاریخ تشیع به تقابل علمای اخباری و اصولی اختصاص داشته است. اثرات این تقابل معمولاً از حیطه نظر فراتر رفته و در ادوار تاریخی به اشکال مختلف بروز یافته است. هرکدام از این نحله ها در برخی زمان ها در منزوی ساختن طرف مقابل در عرصه نظر و عمل کوشیده و گاهی به دلیل الزامات این دو تفکر به همزیستی رسیده اند. با ظهور قاجاریه، اصولیان و اخباریان پس از مدت ها انزوا به عرصه سیاست بازگشته و رقابت های گذشته را تجدید کردند. به هر حال تقابل اصولیان و اخباریان آخرین مقابله ی جدی آن ها بود که بروز یافت. هنر و زیبایی یکی از وجوه مهم اجتماع است و به عنوان یک موضوع محوری بررسی آن از نگاه فقه اصولی و اخباری حائز اهمیت است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که اصولیان و اخباریون هر دو با توجه به مبانی بنیادین دین اسلام و احادیث بر جای مانده از ائمه دیدگاهی مثبت و حمایت گرانه نسبت به مسئله هنر، ابعاد آن و زیبایی داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی. 2.بررسی زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی. سؤالات پژوهش: 1.هنر از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی چگونه است؟ 2.زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی چگونه است؟
تطور اصل برائت از دیدگاه اصولیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
119 - 134
اصل برائت در اصطلاح فقهای اصولی عبارتست از حکم به عدم ثبوت تکلیف برای مکلّف در موردی که اصل وجود تکلیف مشکوک باشد. فقهای اصولی مجرای کلی اصل برائت را شک در تکلیف تبیین نموده اند و آن را در تمامی شبهات تحریمی و وجوبی جاری دانسته اند، در مقابل اخباریون این اصل را تنها در شبهات وجوبی جاری دانسته و در مقابل شبهات تحریمی به احتیاط روی می آورند. توجه و تدبر در دیدگاه فقهای اصولی متقدم و متأخر نشان از تحول و تطور در اجرا و استناد این اصل در تاریخ فقه امامیه را می دهد. توجه به دیدگاه فقهای متقدم اصولی از قبیل ابن ادریس حلی،شیخ طوسی، شیخ مفید و ... نشان از این مدعا دارد که اصل برائت یا همان برائت شرعی بدین گستردگی که امروزه در مسائل شرعی مطرح می باشد، موردنظر نبوده است و اگرچه در دوره های متقدم فقه اصولی، بحث اصل برائت در ضمن مباحث حظر و اباحه مطرح می گردید، اما در دوره های متأخرتر و دیدگاه های فقهای اصولی آن، این دو حیثیت جداگانه ای از اصل برائت پیدا نمودند. چرا که بحث حظر و اباحه ناظر به حکم اشیاء از حیث عناوین اولیه مستفاد از ادله اجتهادی بوده است، ولی در مقابل بحث اصل برائت و احتیاط، ناظر به حکم شک در احکام واقعیه است ؛ نتیجتاً اباحه حکمی واقعی و اصل برائت حکمی ظاهری است . ضمن اینکه مورد اباحه شبهه تحریمیه است ، ولی مورد برائت اعم از شبهه وجوبیه و تحریمیه است . این تحول و تطور در دیدگاه فقهای اصولی در دوره های متأخر ناظر به پیچیدگی ها و نیازهای حال حاضر در تبیین احکام شرعی بوده است که به نظر می رسد با توجه به نفوذ کلام اخباریون در سده های گذشته و نیز تنوع کمتر مسائل شرعی در آن زمان، فقهای اصولی با اغماض در مورد آن به بحث و گفتگو پرداخته اند.
تفسیر المیزان و معیارهای نقد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم بهار ۱۳۹۰ شماره ۵
173 - 190
حوزههای تخصصی:
تفسیر المیزان، با استفاده از«تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج مقاصد الهی با استناد به آیات همگون، توانسته است مبهمات بسیاری از آیات الهی را تبیین کند و یکی از بی نظیرترین تفاسیر را به جهان اسلام تقدیم کند. یکی از ویژگی های برجسته «المیزان»، شیوه های نقد علامه طباطبایی، بر آرای تفسیری دیگر مفسران است، که در این مقاله نگارنده کوشیده است تا با مطالعه بیش از نیمی از تفسیر المیزان، گونه های نقد را در آن جستجو کند. علامه طباطبایی، با معیارهایی چون ناسازگاری با ظاهر آیات، ناهمگونی با صدر و ذیل آیه، استفاده از سیاق آیه، بهره جویی از قواعد نحوی و واژه شناسی، استفاده از تاریخ، شناخت مکی و مدنی و نقدر مطلق انگاری علوم تجربی، نگره های دیگر مفسران و رویات را نقد کند. در این نوشتار به دیدگاه علامه در مورد «زبان قرآن»، به عنوان یک موضوع مبنایی، در تفسیر و نقدر آرای دیگران و نیز به نظریه «عدم حجیت ظواهر قرآن»، که به خطا به همه اخباریون منسوب است اشاره شده است.
تحلیل تطبیقی نماز مسافر از منظر اخباریون و قرآنیون(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
113 - 142
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل تطبیقی قصر نماز مسافر در دیدگاه اخباری ها و قرآنی ها به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای می پردازد و تفسیر دو گروه از آیه 101 سوره نساء را به پژوهش می گیرد تا اشتراکات و اختلافات آن ها را درک کند و به بحث بگذارد.
درباره نماز مسافر فقط یک آیه (نساء: 101) نازل شده است؛ لذا میدان تفسیر تنگ و دشوار اما اختلافات بسیار است. اخباری ها آیه را به نماز مسافر و وجوب قصر تفسیر کرده اند، که نمازهای چهاررکعتی باید دورکعتی خوانده شوند. مبنای تفسیر آن ها نیز اخبار عترت( است.
قرآنی های اهل سنت از آن جا که سنت را مرجع استنباط حکم شرعی نمی دانند، بعضاً آیه را طبق ظاهر و سیاق آن به نماز خوف تفسیر کرده اند و قصر را رخصت می دانند، نه وجوب. علاوه براین، قصر را قصر در ارکان و هیأت نماز تفسیر می کنند، نه قصر در رکعات. قرآنی های شیعه به رغم اختلاف مبنایی اما در برخی وجوه قصر نماز مسافر با اخباری ها اشتراک نظر دارند؛ یعنی با نظر به اخبار معصومین( درباره احکام نماز مسافر فتوا داده اند و بر همین اساس، با قرآنی های اهل سنت اختلاف نظر دارند و بعضاً به آن ها نزدیک اند.
مقایسه ماهیت و محدوده عقل در فهم دین از نظر ملاامین و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
90 - 111
حوزههای تخصصی:
از نظر هر مسلمانی، عمل صالح مبتنی بر علم به دین بوده و هر علمی نیازمند ابزار فهم است. ماهیت و محدوده قدرت عقل به عنوان مهم ترین ابزار فهم در انسان، از دیرزمان محل بحث و گفت وگو بوده است. در جهان اسلام از زمان ترجمه فلسفه و منطق یونانی و تألیف اولین کتب فلسفی و منطقی، این بحث محور منازعات نص گرایان، متکلمین و فلاسفه بوده است. در میان شیعیان، این منازعه با نوشتن کتاب "فوائدالمدنیه" ملاامین استرآبادی بالا گرفت و اصولیون را نیز وارد بحث کرد. در میان فلاسفه نیز ملاصدرا با ادعای تطبیق حکمت و شریعت، نظام حکمت متعالیه را ارائه داد. هدف ما بررسی انتقادات به ملاامین براساس حکمت متعالیه بر طبق نظریات علامه طباطبایی1 است. روح نص گرایی امروز در برخی تفکرات به شدت جریان دارد و ازاین رو نقد مبانی این جریان بسیار حائز اهمیت است.روش ما ابتدا تحلیل مفهوم عقل براساس دو مؤلفه ماهیت و محدوده قدرت آن در فهم دین و سپس نقد درونی و بیرونی آن است. در نقد درونی می توان گفت: اولاً عدم استفاده از عقل و منطق با رفتار علمی خود آنها که براساس این دو است ناسازگار است. ثانیاً خود آیات و روایات که منبع معرفت از دیدگاه ملاامین هستند، ما را به استفاده از عقل ترغیب نموده اند. ثالثاً قدح عقل در روایات ناظر به روش تمثیل فقهی است نه عقل استدلالی. در نقد بیرونی می توان گفت اختلاف در بین فلاسفه نمی تواند دلیل نادرستی استفاده از عقل باشد؛ زیرا اختلاف در فقه نیز همین لازمه را خواهد داشت. حکمت متعالیه در تعیین جایگاه عقل جانب اعتدال را رعایت کرده، اما ملاامین آن را از جایگاهی که در آیات و روایات دارد پایین تر آورده است.