مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
پدیدارشناسی
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف: از مهم ترین عوامل مؤثر در مشخصه های روانی و رفتاری نوجوانان، نحوه ادراک آنان از رابطه با والدین است. این پژوهش کیفی با هدف تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته نوجوانان سازگار و ناسازگار از ادراک رابطه والد – فرزندی انجام شد. روش: مشارکت کنندگان این مطالعه از میان نوجوانان گروه سنی 13 الی 19 که به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد که پس از مصاحبه با 20 نفر پاسخ های مشارکت کنندگان به اشباع رسید. در این مطالعه با استفاده از روش کدگذاری باز 115 کد مرتبط با اهداف پژوهش شناسایی شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک نوجوانان سازگار و ناسازگار از رابطه والد- فرزندی در 6 مضمون اصلی شناسایی شد. ادراکات منفی نسبت به خود، ادراکات منفی نسبت به والدین، و ادراکات منفی نسبت به تعاملات سه مضمون اصلی مربوط به نوجوانان ناسازگار و سه مضمون اصلی دیگر؛ ادراکات مثبت نسبت به خود، ادراکات مثبت نسبت به والدین، و ادراکات مثبت نسبت به تعاملات مربوط به نوجوانان سازگار استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نوجوانان سازگار در رابطه با والدین ادراکات مثبت بیشتری نسبت به خود گزارش کردند و همچنین نسبت به والدین و ارتباط برقرار کردن و گفتگو با آن ها دید مثبت تر و ثمربخش تری داشتند، در مقابل نوجوانان ناسازگار در تعامل با والدین هم خود ادراکی منفی را گزارش کردند.
بازنمایی پدیدارشناسانه مناسبات اجتماعی در نزد زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
193 - 220
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هم اینک تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر سر موضوع آسیب پذیری آنان موجب شده است، بسیاری از پژوهش ها به سمت گره گشایی از مسائل آنان برآیند. یکی از مهمترین آنها بخصوص در ایران، تغییر شکل مناسبات اجتماعی این زنان و انتظاراتی است که جامعه از آنان دارد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته این زنان در مناسبات اجتماعی آنان است. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، 1962 زن سرپرست خانوار شهر مشهد در زمستان1400بود که به شیوه هدفمند و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید، سپس تحلیل داده ها با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار در چهار بعد زیسته بدن، روابط، فضای اجتماعی و زمان در قبل و بعد از سرپرستی خانوار تغییراتی را در مناسبات اجتماعی خود می دهند. بدن برای گروهی محملی برای حفظ شرافت و برای گروهی ابزاری برای اعتراض به شرایط موجود تلقی می شود. روابط زیسته نیز در طیفی وسیع از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. اکثریت آنان متفق-القولند که فضای اجتماعی برای آنان ناامن و غیر قابل اعتماد است. تعدادی به گذشته با نگرشی مثبت، گروهی با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و زندگی در اکنون و تعدای خود را تسلیم سرنوشت و بالاخره گروهی با توجه به شرایط موجود درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. نتیجه گیری: ضروریست که سیستم های حمایتی از این زنان چگونگی مناسبات اجتماعی آنان را جدی بگیرند و به طور توامان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه نمایند.
مطالعه پدیدارشناسانه استفاده از نرم افزار پرده نگار (پاورپوینت) در آموزش زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه پدیدارشناسانه استفاده از نرم افزار پرده نگار (پاورپوینت) در آموزش زبان فارسی انجام شد. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران آموزش زبان فارسی دوره دوم متوسطه و دانش آموزان شاخه علوم انسانی می باشد؛ بنابراین براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دبیران و دانش آموزان در شهرستان رزن تا به حد اشباع رسیدن داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش، ادامه پیدا کرد. براساس داده های حاصل از مصاحبه با معلمان ادبیات فارسی، 6 مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی؛ و در مصاحبه با دانش آموزان نیز 6 مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی به دست آمد. یافته ها تجارب مثبت و منفی معلمان و دانش آموزان در استفاده از پرده نگار در آموزش ادبیات فارسی را نشان داد. در نهایت، بر اساس تجارب معلمان و دانش آموزان، الگوی مطلوب استفاده از پرده نگار در آموزش ادبیات فارسی استخراج گردید. در الگوی ارائه شده، فعالیت های یاددهی-یادگیری درس ادبیات فارسی با استفاده از پرده نگار در پنج بخش شعر، نثر، روخوانی، قواعد و آیین نگارش، ارائه شده است.
پیامدهای تربیتی و رفتاری یادگیری به شیوه کلاس معکوس: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی پیامدهای تربیتی و رفتاری یادگیری به شیوه کلاس معکوس انجام گرفت. روش پژوهش، کیفی، از نوع پدیدارشناسی است. مشارکت کنندگان این پژوهش، والدین و دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهرستان بیرجند در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند، از نوع معیار، استفاده شد که با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۲ نفر، شامل ۷ دانش آموز و ۵ نفر از والدین آن ها، داده های اخذشده به اشباع رسید. داده های حاصل، به روش کُلایزی (۲۰۰۲) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و از نرم افزار MAXQDA11 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. همچنین جهت ارزیابی یافته های پژوهش، از معیار گوبا و لینکلن (1985) استفاده شد. یافته های پژوهش، در ۴ مضمون اصلی تربیتی و رفتاری شامل: پیامدهای «فردی و شخصی»، «اجتماعی»، «ارتباطی و روابط بین فردی» و «محیطی و زمانی» دسته بندی شدند. تجارب دانش آموزان و والدین نشان می دهد که استفاده از کلاس معکوس که در دو بخش آموزش خارج از کلاس و تعمیم یادگیری در کلاس درس، صورت می گیرد، پیامدهای فردی، شخصی و اجتماعی مختلفی برای دانش آموزان به همراه داشته است؛ به طوری که وقتی در منزل یا در محیط دیگر، یادگیری خود را دنبال می کنند، شخصی سازی یادگیری برای آن ها اتفاق می افتد؛ از سوی دیگر، در مرحله دوم یادگیری به شیوه کلاس معکوس، دانش آموزان در حوزه مسائل اجتماعی و سطوح مختلف ارتباطات آموزشی، دچار تحول می شوند. به طورکلی، نتایج پژوهش نشان می دهد یادگیری به شیوه کلاس معکوس، پیامدهای تربیتی و رفتاری مثبتی را به همراه دارد. همچنین یافته های پژوهش، زمینه را برای بررسی دیگر پیامدهای یادگیری به شیوه کلاس معکوس فراهم می آورد.
شناسایی متغیرهای فرایند تعامل در بافت بازیابی اطلاعات با استفاده از چهارچوب نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین به روش پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
105 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین چالش های نظام های اطلاعاتی مبتنی بر بافت با تأکید بر ساختارهای شناختی، فرموله کردن دریافت و نمایش دانش بازیگران شناختی به طور تجربی در فرایند تعامل بازیابی اطلاعات است. پژوهش حاضر باهدف شناسایی متغیرهای ابعاد بافت بازیابی اطلاعات در فرایند تعامل با استفاده از چهارچوب نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین است. روش: پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توسعه ای و به روش پدیدارشناسی کلایزی (1978) در 7 مرحله انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با 7 نفر از متخصصین حوزه بازیابی اطلاعات و دانش برای شناسایی متغیرها در فرایند تعامل بافت بازیابی اطلاعات بوده است. روایی ابزار گردآوری اطلاعات روایی محتوایی با استفاده از تجربه متخصصان بوده و پایایی بر اساس معیارهای لینکلن و گوبا (1988) بر مبنای قابلیت اعتبار، قابلیت اعتماد، تأیید پذیری است. توصیف و تحلیل اطلاعات با بهره گیری از نتایج مرور سیستماتیک و تجارب متخصصان در حوزه بازیابی اطلاعات، مقایسه شده است. یافته ها: تعداد 12 متغیر در بعد جامعیت؛ 4 متغیر در بعد مانعیت؛ 7 متغیر در بعد اثربخشی؛ 12 متغیر در بعد کیفیت اطلاعات/ فرایند به منظور تثبیت فرایند عبارت جستجو، بازیابی و دسترسی اطلاعات شناسایی شد که بازیگران شناختی به عنوان طراحان نظام بازیابی اطلاعات می توانند در نظر بگیرند. نتیجه گیری: درنتیجه با جستجوی معانی و جوهره های کنشگران شناختی در طول زمان برحسب تجربه، برای رسیدن به فهم مشترک در شناسایی، کشف و ایجاد درک عمیق تر منجر به توصیف و تحلیل ساختارهای شناختی چهارچوب نظام اطلاعات و بازیابی اینگورسن و یارولین شده و درنهایت طراحی و دسترسی اطلاعات به صورت شبکه ای و نظام مند را فراهم می کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری خانواده کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری خانواده های کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه موردپژوهش، هفت زوج از خانواده کارکنان شاغل در کشتی نفت کش در دریاهای آزاد خلیج فارس و عمان در سال 1399 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی کلایزی انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر پایداری این خانواده ها در قالب 3 مضمون اصلی «عوامل فردی» (شامل مضامین فرعی توانمندی روانشناختی، اخلاق مداری و مشغولیت معنادار)؛ «عوامل زوجی»، (شامل مضامین فرعی عشق ورزی، حمایتگری، مشارکت مسئولانه، حل تعارض سازنده و اتخاذ نگرش سازنده نسبت به رابطه)؛ و «عوامل فرازوجی» که نشانگر منابع خانوادگی برون خانوادگی است می باشد. نتایج نشان می دهد که تاکید بر ویژگیهای خاص خانواده پایدار در قالب مختصات فرهنگ ایرانی – اسلامی که بر جمع گرایی اعتدالی، مقابله های معنوی – مذهبی، حمایت های اجتماعی، ایثار و از خودگذشتگی و دوری از فردگرایی اومانیستی تاکیده می نماید از شاخصه های بارز ثبات ازدواج می باشد. درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اقدامات پیشگیرانه و مداخله ای جهت استحکام این خانواده ها مورداستفاده قرار گیرد.
الگوهای تعامل زناشویی افراد تمایزنایافته: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود تفاوت در تعاملات زوجی به واسطه ویژگی های درون فردی و بین فردی زوج ها است . شناسایی الگوهای تعاملی زوج ها در بستر تمایز نایافتگی هدف اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان شامل 11 زن و 7 مرد بودند که نمرات تمایزیافتگی آنها یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین و اضطراب آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و روش ملاک محور انجام شد و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. همچنین، به منظور پوشش دادن ملاک های ورود از مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر و پرسشنامه سلامت عمومی استفاده گردید. مصاحبه ها طبق رویکرد هفت مرحله ای دیکلمن مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، منجر به شناسایی تعداد 118 کد اولیه شد که بر اساس شباهت معنایی، در 14 زیرطبقه قرار گرفت. سپس مفاهیم مرتبط با هم در 5 طبقه اصلی دسته بندی شدند که عبارتند از: 1- الگوهای تعاملی منفعل ساز 2- الگوهای تعاملی خصمانه 3- الگوهای تعاملی کنترل گرانه 4- الگوهای تعاملی مبتنی بر سلب مسئولیت 5- الگوهای مبتنی بر عدم درک دیدگاه مقابل. این پژوهش بر نقش تمایزیافتگی در الگوهای تعامل زناشویی تاکید می کند. به علاوه نتایج نشان دهنده وجود الگوهای مخرب تعامل زناشویی در افراد نامتمایز می باشد.
مفهوم حریم خصوصی از دیدگاه زوجین: یک مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دیدگاه زوجین نسبت به مفهوم حریم خصوصی انجام شد. در این پژوهش از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه زوجین ساکن شهر تهران در سال 1399 که حداقل 1 و حداکثر 10 سال از ازدواجشان گذشته باشد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند، تا حد اشباع اطلاعاتی (12 زن و6 مرد) ادامه یافت. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته صورت گرفت و تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق روش تحلیل تفسیری کلایزی و کدگذاری آن ها در حوزه دیدگاه زوجین به حریم خصوصی، منجر به 4 مضمون اصلی و 31 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل موارد زیر هستند: مفهوم بندی حریم خصوصی، عوامل مؤثر در حریم خصوصی بین زوجین، پیامدهای حریم خصوصی با مرز های خشک ( گسسته) و مصادیق حریم خصوصی. بر اساس یافته ها، هر فردی برای خود حریمی در نظر می گیرد. همچنین حریم خصوصی مفهومی نسبی است. مصادیق حریم خصوصی شامل برخی عوامل از جمله مسائل خانوادگی، موبایل، ارتباط با دوستان، پوشش، مسائل کاری، افکار و احساسات افراد و مواردی از این دست هستند. رابطه زن وشوهری از پیچیدگی بیشتری برخوردار است، به همین دلیل نمی توان حریمی با مرزهای خشک را برای آن در نظر گرفت و در نظر گرفتن حریم خصوصی با مرز های نفوذ ناپذیر در رابطه ی زن وشوهری می تواند به کاهش اعتماد بین زوجین و تزلزل پایداری رابطه منجر شود.
شناسایی کشمکش های نقش جنسیتی و مالی زنان شاغل درگیر تعارضات زناشویی: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی کشمکش نقش جنسیتی و کشمکش مالی زنان شاغل درگیر تعارض زناشویی انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. طی این مطالعه پژوهشگران، 10 زن شاغل درگیر تعارض زناشویی را در تابستان 1401 در شهر تهران با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب کرده و با سؤالاتی که از جمع بندی مرور ادبیات پژوهش و نظر اساتید روانشناسی و مشاوره خانواده و یک نفر متخصص در حوزه موضوع (زوج درمانگر) تدوین شده بود مورد مصاحبه نیم ساختاریافته قراردادند. بدین ترتیب داده ها جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام گردید و نتایج منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی تحت عناوین کشمکش مالی با مضامین فرعی (مرزبندی مالی، سوءاستفاده مالی، تفکرات غیرمنطقی مالی، عدم تمکین مالی و فردگرایی در تصمیم گیری های مالی) و کشمکش نقش ها با مضامین فرعی (نادیده گرفتن استقلال زن، زن ستیزی در تصمیم گیری های مالی و معاشرتی ، مرد ستیزی در تقسیم بندی وظایف ، منع مالکیت زن) شد. نتایج نشان داد که رفتارهای ناکارآمد مالی زنان در رابطه زناشویی منجر به تعارضات زناشویی می شود و همچنین بنا بر تجارب زیسته شرکت کنندگان، نگرش جنسیتی سنتی مردان در برخورد با مسائل گوناگون زندگی مشترک و دیدگاه نابرابر آنها نسبت به همسران خود، عامل مهمی در این اقدامات مالی ناکارآمد زنان است که عاملی برای ایجاد تعارضات زناشویی است.
طرحی برای ارائه برداشتی هرمنوتیکی از سلامتی و بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
267 - 291
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش داریم توضیح دهیم که پزشکی مدرن به دلیلِ چیرگیِ جهان بینیِ مکانیکی و فروکاست گرایانه دچار بحران شده است. این بحران را می توان بحران در مراقبت و درمان نامید. سپس تلاش خواهیم کرد که، با ارائه دادنِ برداشتی هرمنوتیکی از سلامتی و بیماری، مبتنی بر پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر، راه برون رفتی از این بحران بیابیم. در چنین رهیافتی، برخلافِ رهیافت مکانیکی و فروکاست گرایانه، بیماری دیگر صرفاً اختلالی در کارکرد زیستیِ اندام های فرد نیست، بلکه باید بیماری را، در پیوند با دغدغه های وجودیِ فرد، بخشی از تجربه زیسته او درون زیست جهان درک کرد. آشکار است که چنین برداشتی از سلامتی و بیماری در نحوه مواجهه پزشک و بیمار و همچنین رویه های تشخیصی و درمانی هم تأثیری تعیین کننده خواهد داشت. پیامد این امر آن است که پزشکی بدل می شود به رویارویی میان دو فرد. در این رویارویی ازراهِ فهمیدنِ بیمار می توان به او کمک کرد تا به مسیر زندگی روزمره و عادی بازگردد.
پدیدارشناسی اعتباریات و نیهیلیسم اعتباری سایبر براساس آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 56
حوزههای تخصصی:
علامه نظریه اعتباریات را در تحلیل پدیده های مختلفی از قبیل معرفت، زبان دین، ارتباط ظاهر با باطن دین به کار گرفته است. به نظر علامه، زبان دین اعتباری است؛ یعنی مجموعه ای از اعتباریات زبان دین را در بخش معارف تشکیل می دهد که به حقایق بر می گردند.بحث از اعتباری مقابل حقیقی در آثار مرحوم علامه طباطبایی به دو صورت گوناگون مطرح شده است: (۱) بحث معرفت شناختی و بحث هستی شناختی. افزون بر این دو از پدیدارشناسی اعتباریات نیز می توان سخن گفت. مراد از «پدیدارشناسی اعتباریات» بررسی چگونگی ظهور روابط انسان با عالم و اشیاء دیگر در قالب امور اعتباری است. نسبت انسان با اشیاء دیگر بر چهار نوع است: حقیقی حقیقی؛ حقیقی اعتباری؛ اعتباری حقیقی؛ اعتباری اعتباری. این سنخ اخیر، رابطه اعتباری با چیزی است که انسان آن را بدون برگشتن به حقیقت و صرفاً بر اساس ارتباط با اعتباریات بی اساس دیگر می پذیرد. این گونه اعتباریات را «اعتباریات پوچ» نامیدیم. یکی از مهم ترین گونه های نیهیلیسم که در فضای سایبر به چشم می خورد نیهیلیسم اعتباری است و صورت های مختلفی از آن در این فضا به چشم می خورد. تکنولوژی و فضای مجازی با خود انبوهی از اعتباریات پوچ را به همراه آورده است و آدمی را در سیاهچال نیهیلیسم اعتباری گرفتار کرده است. راه دست شستن از آنها تنها بازگشت به اعتباریات حقیقی است؛ اعتباریاتی که ریشه در حقیقت دارند. رابطه وجودی که بشر جدید با فضای سایبر و تکنولوژی پیدا کرده، جایگزین رابطه با امر قدسی و خدا شده است.
ویژگی های معرفتی معماری اسلامی در تطبیق با پدیدارشناسی سکنا گزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
740 - 757
حوزههای تخصصی:
از منظر پدیدارشناسی، سکونت فرایندی است که آدمی در جریان آن «مکانِ بودن» را تبدیل به خانه می کند و با خدا، خود، آسمان و زمین به برقراری هماهنگی می پردازد. رویکرد پدیدارشناسانه به پدیده سکونت مبتنی بر تجربه حضور یا بودن انجام می شود. نگاه این رویکرد به سکونت و خانه در جهت تبیین رابطه آگاهانه انسان و جهان بوده است. در اسلام اصلِ شناخت، رسیدن به کمال مطلوب الهی است که در نهاد انسان فطرتاً وجود دارد. معرفت اسلامی بازتاب وحدت ذاتی خداوند و سکناگزیدن انسان بر روی زمین در ملک خداوند است که بازتابی از قدر مطلق بودن اوست. مالکیت در سکناگزیدن، در هماهنگی کامل با معرفت شناسی مطلق و به دور از شکاکیت در وجود خدا در اسلام است. بدین لحاظ بودن و جای گرفتن در مکان که از آن به بیت و خانه تعبیر می شود، برخلاف سکناگزیدن در پدیدارشناسی، همراه با تسلیم و پذیرش نیست و مالک شدن بر خانه در معرفت شناسی سکناگزینی اسلامی وجود دارد. این تحقیق با استفاده از روش استدلالی- قیاسی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شد بررسی مقایسه ای نتایج تحقیق نشان می دهد که مولفه های مرتبط با سکناگزینی در فلسفه پدیدارشناسی، حول دازاین، مقام تسلیم و رهاکردن مکان، افزودن چیزی مصنوعی به قامت جهان زندگی، هماهنگ شدن با طبیعت می چرخد و در معرفت شناسی اسلامی، سکناگزینی بر شاخصه هایی چون؛ وحی الهی، مالکیت مطلق بر مکان، پرکردن مُلک خدا بر روی زمین و درامان ماندن از گزند طبیعت تکیه دارد.اهداف پژوهش:بررسی مؤلفه ها و شاخصه های معرفتی پدیدارشناسی و معماری اسلامی در باب سکناگزینی و سکونت.بررسی شباهت ها و تفاوت های معرفت شناسی سکناگزینی و سکونت در دو دیدگاه پدیدارشناسی و معماری اسلامی.سؤالات پژوهش:مقوله های معرفتی پدیدارشناسی و معماری اسلامی در باب سکونت دربردارنده چه مواردی است؟شباهت ها و تفاوت های معرفت شناسی سکناگزینی و سکونت در دو دیدگاه معماری اسلامی و پدیدارشناسی چیست؟
روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی از منظر دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۴
135 - 179
حوزههای تخصصی:
امروزه در فضاهای سکونتی به دلیل عدم توجه معماران به مؤلفه های ادراکات حسی ساکنین و عدم توجه به تأثیر حواس بر فرآیند ادراک آنان، نظاره گر تنزل کیفیت سطح زندگی و همچنین رضایتمندی نامطلوب ساکنین در محل سکونتشان می باشیم. با توجه به آنکه نگرش های پدیدارشناسانه در حوزه فضاهای سکونتی کمتر موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است، این پژوهش از دیدگاه پدیدارشناسانه مرلو پونتی و نظریات برگرفته از آن بهره گرفته است و بر آن است تا به ارائه راهبردهایی به جهت ارتقا کیفی ادراکات حسی ساکنین فضاهای سکونتی بپردازد. این پژوهش از منظر روش شناسی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. ابزار این پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری آن 50 نفر از متخصصان حوزه معماری می باشد. برای تعیین اعتبار یابی پرسشنامه از نرم افزار Smartpls2 استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که مواد و مصالح بوم آورد و آشنا با انسان جهت ایجاد حس خاطره انگیزی با مقدار آماره تی 3.47، انعطاف پذیری و سیالیت فضا با مقدار آماره تی 3.44 و بهره گیری از نماد و نشانه ها با مقدار آماره تی 3.12 بیشترین تأثیر را بر ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی ایفا می کنند که به تفصیل بیان می گردد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از حمایت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
113 - 138
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهد برخلاف روند افزایشی سرپرستی خانوارها توسط زنان، کیفیت و کمیّت حمایت های اجتماعی از ایشان ارتقا نیافته است؛ این امر به بروز و تشدید مشکلات و آسیب هایی فردی و اجتماعی دامن زده است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شد تا با واکاوی در تجربه زیسته ایشان از حمایت های اجتماعی و شناخت عمیق مسائل و معضلات این قشر در معرض آسیب، راهکارهای مناسب ارائه شود. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی و مصاحبه با 21 زن سرپرست خانوار شهر مشهد، که به شیوه هدفمند و با روش های نمونه گیری ملاکی و بیشینه پراکنش انتخاب شده بودند، اجرا شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند، گردآوری و سپس با روش کُلایزی تحلیل شد. یافته ها: زنان سرپرست خانوار، حمایت های اجتماعی را در چهار مضمون شامل «تجربه زیسته از حمایت»، «عزت نفس»، «رفتار حمایت کننده» و «پیوندهای اجتماعی» ادراک می کنند. حمایت ها برای عده ای موجب رشد عزت نفسشان می شود؛ در مقابل، گروهی معتقدند که عزت نفسشان کاهش می یابد. همچنین براساس اینکه این حمایت ها توسط چه کسانی و با چه هدفی صورت می گیرد، ادراک آنان در قالب مضامین دیگری تجربه می شود. برخی معتقدند که این حمایت ها پیوندهای اجتماعی شان را مستحکم می کند و گروهی اعتقاد دارند که منزوی تر شده اند. فضای حمایتی برای بیشتر آنان بر بی اعتمادی، به خصوص نسبت به مردان بنا شده است؛ بنابراین همنوایی و کناره جویی، محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است؛ ولی برای بیشتر آنان این حمایت ها به عنوان یک ضربه گیر روانی عمل می کند.
تصویر ذهنی مسلمانان بوسنی وهرزگوین از مذهب تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
229 - 254
حوزههای تخصصی:
شناخت نگرش های مختلف به تشیع می تواند در تبلیغ و معرفی آن نقش مهمی ایفا کند. مقاله حاضر به بررسی تصویر ذهنی مسلمانان کشور بوسنی و هرزگوین از مذهب تشیع می پردازد. هدف آن کشف تعریفی است که مسلمانان بوسنی در تجربه زیسته خود از مذهب تشیع دارند. این پژوهش با اتخاذ رویکرد «چندروشی» کوشیده است تا سؤالات مطروحه را با روش «پدیدارشناسی» و روش «دلالت-پژوهی» پاسخ دهد. در بخش اول مقاله، تحلیل داده های 20 مصاحبه پدیدارشناسانه، 15 مضمون اصلی در دو حوزه معنایی به دست آمده است. براساس یافته های این بخش، تشیع در تجربه زیسته مسلمانان بوسنی دو معنی دارد. گروهی آن را «فرقه ضاله» و گروهی نیز آن را «یکی از مذاهب اسلامی» می دانند. در بخش دوم، با بهره گیری از روش دلالت پژوهی مهمترین دلالت ها ی تبلیغی ناظر به این حوزه های معنایی استخراج و پیشنهادهایی نیز جهت تحقق آنها ارائه شد. برخی از دلالت های تبلیغی عبارتند از «مخاطب شناسی و رعایت سطوح مخاطبین»، «تفهیم مواضع سیاسی ایران و جبهه مقاومت و دست-آوردهای انقلاب اسلامی»، «تبلیغ تشیع توسط شیعیان»، «توجه به اهمیت دین در زندگی»
مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان تنها-زیست در زندگی پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
159 - 178
حوزههای تخصصی:
اهداف: طی دهه های اخیر، تنها-زیستی در میان زنان مطلقه شهر سنندج روند روبه رشدی داشته است. توصیف تجارب، تفسیر و درک زنان از تنهازیستی و جهان پدیداری و پاسخ به اینکه «جهان تنها-زیستی» در تجربه زیسته یک زن مطلقه تنها-زیست، به چه شکلی حضور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. روش مطالعه: روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است؛ به همین منظور با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری با 23 نفر از زنان مطلقه تنها-زیست در شهر سنندج مصاحبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش شش مرحله ای ون مانن استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجربه زیسته زنان تنها-زیست پس از طلاق نشان از درک تنها-زیستی به مثابه گسترش دامنه اختیارات و آزادی های بیشتر، نبود بار مضاعف بر دوش پدر و مادر و حفاظت از فرزندان دارد. به همین جهت احساس متفاوتی نسبت به تنها-زیستی پس از طلاق در بین زنان مشارکت کننده شکل گرفته که برای دسته ای زنان احساس تنها-زیستی به مثابه تجربه ای ناخوشایند و برای دسته ای دیگر، به مثابه استعاره ای رهایی بخش تلقی شده است. درک و تفسیر زنان تنها-زیست از جهان پدیداری بر خود-حمایت گری و تاب آوری رشددهنده در برابر مشکلات، دگردیسی در رفتارها و خودانگاره زنانه، بازمعنابخشی به زیست جهان و خودکنترلی و مهار نیاز جنسی دلالت دارد. نتیجه گیری: تنهازیستی آثار و پیامدهای متفاوتی بر زندگی زنان بر جای گذاشته که در ذیل چهار مضمون کلی «رشد فردیت»، «استقلال شخصی»، «طرد اجتماعی» و «خلأ تکیه گاه در فرزندان» دسته بندی شده است. برساخت های معنایی پژوهش حاضر نشان می دهد که زنان تنها-زیست، در حال تجربه زیست جهانی دشوار توأم با مشکلات خاص خود هستند که حمایت از سوی جامعه را به صورتی همه جانبه می طلبد.
مطالعه پدیدارشناختی زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هابرماس با تاکید بر مفهوم زیست جهان است. روش پژوهش پدیدارشناسی است و فنون گردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. تعداد مصاحبه شوندگان 40 نفر هستند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده اند و داده ها بر اساس مراحل هفت گانه کلایزی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه ظاهرا عناصر سبک زندگی سنتی در کرمانشاه حضور دارد، اما زیست جهان زنانه در آن نیرومند است. در این پژوهش زیست جهان زنان در چهار حوزه ازدواج، خیانت، قدرت و تعریف از زن مطالعه شده و دیدگاه زنان در چهار حوزه مذکور در دو الگوی سنتی و مدرن قرار گرفتند. زنان با الگوی سنتی ازدواج را امری مهم و حیاتی در زندگی خود می دانستند، اما زنان با الگوی مدرن دیدگاه متعادل تری نسبت به امر ازدواج داشتند. در باب خیانت نیز زنان خیانت را رفتاری پسندیده نمی دانستند. در حوزه قدرت، زنانِ با الگوی مدرن در اختیار داشتن سرمایه های مختلف را منبع قدرت می دانستند، اما الگوی سنتی قدرت زیادی را برای زنان قائل نبودند. در قلمرو تعریف از زن، مطالعه شوندگان رویکردهایی نزدیک به هم داشتند؛ هرچند تعابیر متفاوتی از پدیده ها در گروههای مختلف با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت دیده می شد.
بررسی پدیدارشناسانه فلسفه تاریخ از نظرگاه ابن خلدون و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون و هگل به عنوان پایه گذاران «فلسفه ی تاریخ» در عالم اسلام و غرب به شمار می روند، لذا موضوع این پژوهش، توصیفی است در راستای بررسی نحوه ی مواجهه دو اندیشمند، از دو سنت مختلف، با مفهوم فلسفه تاریخ. در این تحقیق با روش مقایسه ای ابتدا ضمن تمرکز بر بنیاد های نظری ابن خلدون در کتاب «مقدمه» که زمینه ا ی نظری برای تامل در باب فلسفه تاریخ فراهم آورده است را بررسی خواهیم نمود، سپس اندیشه هگل، نحوه ی ورود، تبیین و نهایتاً چگونگی شکل گیری فلسفه تاریخ در اندیشه ی او مورد بحث قرار می گیرد. از این روی، سعی بر کشف ذات دو جانب اندیشه، جدای از اینکه مسیر گفتگوی طرفینی را فراهم می آورد، مقایسه را نیز میسر می سازد؛ رهیافتی که به روش مقایسه ی پدیدراشناسانه معروف است. ماحصل این مقایسه، با عنایت بر تمایز های دو اندیشمند، نتایج مشترکی است در باب تاریخ و امر تاریخی، سیاسی و اجتماعی، نگاهی که حکایت از جبر محتوم و ضرورت اجتناب ناپذیر در حرکت تاریخ می نماید.
تحلیل پدیدارشناسی ادراک دانش آموزان از ویژگی ها و کنش های مؤثر معلم در رابطه معلم - دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
3 - 22
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل ادراک دانش آموزان از ویژگی ها و کنش های معلمان مقطع ابتدایی که بر ارتباط معلم- دانش آموز اثر می گذارد، انجام شده است. این پژوهش در چارچوب روش تحقیق کیفی و طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق این ویژگی ها پرداخته است. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 99 دانش آموز مقطع ابتدایی کلاس دوم تا ششم (66 دختر و 33 پسر) بودند که از دبستان های مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب شدند و در مصاحبه های نیمه ساختاریافته شفاهی و یا پرسش های تعاملی کتبی شرکت نمودند. بر مبنای یافته های این مطالعه، حمایت از خودمختاری در مقابل کنترل کنندگی، شایستگی، تقویت اهداف تبحری دانش آموز، مراقبت، علاقه و مشارکت، اعتماد متقابل و حمایت از ساختار کلاس مضامین اصلی ویژگی ها و کنش هایی است که از نظر دانشآموز مقطع ابتدایی بر ارتباط معلم-دانش آموز اثر می گذارد. توجه و کاربست عوامل موثر بر ارتباط معلم- دانش آموز در طرح های مداخله ای تربیت معلم که می تواند متضمن بهبود پیامدهای اساسی زندگی بالنده دانش آموز در مدرسه باشد، در پایان مورد بحث قرار گرفته است.