مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
پدیدارشناسی
مطالعه شایستگی کارآفرینان فناور به عنوان قلب کسب وکارهای فناورانه، یکی از حوزه های پژوهشی اصلی در قلمروی کارآفرینی فناورانه است. با این حال، این مطالعات عمدتاً با رویکردی منطقی انجام گرفته به طوری که ضمن در نظر گرفتن کارآفرین و کار به شکل موجودیت هایی مستقل، فهرست هایی ساده سازی شده از شایستگی ها ارائه شده که تناسب چندانی با ماهیت نامعین و نااطمینانی بالا در فرآیند کارآفرینی فناورانه نداشته است. این مقاله بر آن است تا با بکارگیری رویکرد تفسیری به عنوان رویکردی بدیل، فهم موجود از شایستگی کارآفرینان فناور را توسعه ببخشد. بدین منظور، در چارچوب روش پدیدارشناسی با 19 کارآفرین فناور فعال کشور در بخش های مختلف فناوری مصاحبه شده است. تحلیل استقرایی داده ها حاکی است که شایستگی در تجربه زیسته کارآفرینان فناور، مقوله ای است بروز یابنده (نه پیشینی)، نسبی (نه مطلق)، کلی (نه مجموعی از اجزاء غیرمرتبط) و وابسته به نحوه ادراک کارآفرینان فناور از معنای کارآفرینی فناورانه. یافته های این پژوهش برای کارآفرینان فناور (از طریق تشریح مفهوم توسعه شایستگی)، فعالان حوزه آموزش (با ارائه راهکارهای نوین آموزشی همچون یادگیری حین عمل و مبتنی بر ارتقاء ادراک نقش) و مدیران مراکزی همچون شتاب دهنده ها و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر (از طریق بهبود روش های شناسایی و هدایت افراد مستعد به منظور کارآفرینی فناورانه) کاربرد دارد.
ارزش گذاری فناوری با رویکرد تحلیل اختیارات واقعی: مطالعه فناوری کاشی های نانوآنتی باکتریال(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از چالش های حمایت از کارآفرینان، ارزش گذاری فناوری آنها به منظور تأمین مالی از طریق سرمایه گذاری خطرپذیر است. در خلال فرآیند تأمین مالی، برای سرمایه گذار مطلوب است که با مشخص شدن تدریجی عدم قطعیت ها، این حق را داشته باشد که با اعمال اختیاراتی نظیر توسعه، تحدید و یا فسخ، میزان سرمایه گذاری خود را افزایش و یا کاهش داده و یا حتی متوقف نماید. از سوی دیگر، منطقی است که کارآفرین در صورت اعطاء چنین اختیاراتی، ارزش بالاتری را برای فناوری خود طلب نماید. در این مقاله، مرور مطالعات و بهره مندی از نظرات خبرگان به عنوان روش تحلیل اختیارات واقعی ارزش گذاری فناوری در تأمین مالی خطرپذیر قرار گرفته است. بر خلاف پژوهش های قبلی که از اختیار ترکیبی بهره برده اند از "اختیار انتخاب" برای اعمال انعطاف پذیری های سرمایه گذاری در مرحله تجاری سازی استفاده و بدین طریق میزان ارزش افزوده برای ترغیب کارآفرین به اعطاء اختیارات مذکور محاسبه می شود. در پایان با ارزش گذاری یک فناوری موردی از طریق بکارگیری رویکرد پیشنهادی و حصول ارزش افزوده ای نزدیک به 36/4 میلیارد ریال در مقایسه با روش مرسوم تنزیل جریان نقدی، مشخص شد که محاسبات یک مورد واقعی با استدلال مطرح شده منطبق است.
تبیین پدیده فرم گرایی علمی در نظام دانشگاهی ایران: عوامل و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
عدم مشاهده اثر اجتماعی و اقتصادی پژوهش های انجام شده در رفاه حال جامعه که حاکی از تولید صرف مقاله بدون توجه به اصالت مسئله موردمطالعه است، گواه متقنی بر گرفتاری فضای دانشگاهی کشور است که به ایجاد و تشدید پدیده ای تحت عنوان «فرم گرایی علمی» منتج شده است. فرم گرایی پدیده ای است که در رفتارهای اجتماعی و سایر عرصه های زندگی افراد نمود پیداکرده است، لذا نظام دانشگاهی و متعاقب آن عرصه های علمی تحت تأثیر این مسئله قرارگرفته اند و چنانچه این مسئله حل نشود تبعات جبران ناپذیری بر بدنه نظام دانشگاهی ایران و به تبع آن جامعه وارد خواهد کرد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل مرتبط با پدیده فرم گرایی علمی در نظام دانشگاهی ایران و راه کارهای برون رفت از آن بود. بر این اساس پژوهشگران از رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی برای بررسی این پدیده استفاده کردند. به همین منظور تعداد 13 نفر از صاحب نظران و سیاست گذاران دانشگاهی به عنوان خبرگان با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی و با توجه به اشباع مضمونی استقرایی مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل مصاحبه ها نیز از روش تحلیل مضمون و برای بررسی اعتبار یافته های پژوهش از سه روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان در مصاحبه ها، بازبینی توسط همکاران و به هم تنیدگی استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که عوامل مرتبط با ظهور پدیده فرم گرایی علمی در ایران را می توان شامل: عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نهادی و راهکارهای برون رفت از این پدیده را می توان در سه راهکار اقتصادی، فرهنگی و نهادی برشمرد.
بررسی تجربیات زیسته دختران دانشجو از دخترانگی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 113
حوزه های تخصصی:
ادراک و تجربه از جنسیت به مثابه الگوی تثبیت شده می تواند در کنش های اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیسته دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی می پردازد. روش پژوهش، کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. نمونه های مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونه ها براساس اصل اشباع نظری تعیین شد. جمع آوری داده ها نیز به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روش تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون است. پس از جمع آوری داده ها، روایت های دانشجویان از دخترانگی کدگذاری و مقوله بندی شدند. پس از کدگذاری، شش مقوله و سه مضمون اصلی استخراج شدند. مضامین اصلی استخراج شده شامل ویژگی های دخترانگی، مسائل دخترانگی و عاملیت دخترانگی است. بررسی تجربیات زیسته دختران نشان می دهد اگرچه نمونه های بررسی شده برخی از ویژگی های احساسی و رفتاری مرسوم دخترانگی را بازتولید می کنند، روایت های دانشجویان از دخترانگی نشان می دهد آن ها به دلیل دختربودن با محدودیت ها و محرومیت هایی در جامعه مواجه هستند. همچنین آن ها در زندگی اجتماعی و روزمره احساس بی عدالتی و تبعیض می کنند. دانشجویان مورد بررسی از تصورات غلط اجتماعی که نسبت به دختران وجود دارد ناراضی اند و خواستار عاملیت و کنشگری بیشتر دختران در جامعه هستند.
تجربه زیسته زنان کارگر خانگی در بستر جهان های متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
329 - 355
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به توصیف و تحلیل تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهان های متکثر و متفاوت می پردازد. هدف این مطالعه، درک تجربیات زیسته این زنان به منزله گروهی خاموش و در حاشیه به دلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش است. رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربه سوژه بدن مند در جهان است که ادراکش براساس وضعیت او در نسبت با دیگران و جهان تعین می یابد. جامعه آماری شامل زنان کارگر خانگی 25 تا 55 ساله در تهران است که به روش گلوله برفی و نمونه گیری وابسته به معیار انتخاب شدند. نتایج مطالعه نشان می دهد سطوح برجسته ادراکی در میان این دست از زنان، حاصل وضعیت بی قدرتی، ابهام و درآسایش نبودن است که به طور مشخصی منتج از غلبه روابط غیررسمی، به دور از نظارت قانونی و آمیخته با اعمال فرهنگی قشربندی شده است که ساختاری از سلسله مراتب قدرت در سطح روزمره را بازتولید می کند. چنین زمینه ای نیت یا انگیزه و اعمال روزمره هردو سوی را دچار امکان چندخوانشی بودن می کند؛ امری که تا حد بسیار زیادی مولود زمینه های فرهنگی و باورهای اجتماعی در خصوص نظام های اخلاقی، اصول منزلتی و نیز علل جایگیری افراد درون قشربندی های اجتماعی سلسله مراتبی است. ما به طور مداوم در حال عمل براساس ادراک و آگاهی متأثر از چنین درهم تنیدگی هایی هستیم و بازتولید منظومه هایی معرفتی را میسر می سازیم که لزوماً اشرافی بر تبعات یا نتایج آن نداریم.
شبکه های مجازی و گسست زندگی زناشویی: مطالعه کیفی تجربه زیسته زنان مطلقه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
445 - 479
حوزه های تخصصی:
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و ازهم پاشیدگی کانون خانواده است که عواقب بسیاری برای افراد جامعه دارد. امروزه در بسیاری از طلاق ها و نابسامانی ها در روابط زوجین، شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نقش آفرینی می کنند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی از دید زنان مطلقه شهر ایلام است. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است. رویکرد پژوهش کیفی است و راهبرد پژوهش از نوع پدیدارشناسی است. از تحلیل تماتیک و همچنین چارچوب براون و کلارک برای تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زنان 22 تا 37 ساله مطلقه شهر ایلام است که از مدت طلاقشان 5 تا 7 سال گذشته است و تجربه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی را در طول شبانه روز بین 5 تا 10 ساعت داشته اند. سوژه های مورد مطالعه برمبنای نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد نمونه تا مرحله اشباع نظری 15 نفر برآورد شد. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. نتایج نشان داد تحول و گسست زندگی زناشویی از دید زنان مطلقه در قالب مضمون های اصلی شامل «ایجاد پیله های تنهایی»، «انفصال از شبکه های خویشاوندی»، «آسیب های فردی»، «ساختارشکنی»، «ابزار ناکارآمدی خانواده»، «نمایش مصرف» و «شبکه های مجازی به مثابه استحاله نظام ارزشی» قابل تحلیل و بررسی است.
امکان سنجی اجرای طرح زندگی شبانه با رویکرد پدیدارشناسی در منطقه 22
حوزه های تخصصی:
گستره ای جدید از فعالیت های اجتماعی در شب با عناوینی چون زندگی شبانه، شبهای روشن و شب های سپید پدیدار گشته است که بیانگر شوق دعوت و پذیرنگی حضور اجتماعی مردم در فضاهای عمومی شهری در شب است.بدین منظور فضاهای عمومی شهری به عنوان میزبان حضور مردم، مستلزم مولفه های کمی و کیفی می باشند، از این رو می بایست به توزیع، تجهیز و تخصیص متناسب فضا، فعالیت و خدمات در فضاهای فعال شهری در شب توجه ویژه ای داشت. با توجه به تاثیر فعالیت های شبانه در شهر بر اقتصاد پایدار، سرزندگی ، نشاط اجتماعی و نیز ایجاد امنیت در فضاهای عمومی شهر؛ منطقه 22 با عنوان قطب گردشگری در شهر تهران، با وجود ظرفیت های مناسب موجود در زمینه جذب گردشگر، در ایجاد و تداوم زندگی شبانه ضعیف بوده است. لذا ضرورت شناسایی فرصت های گردشگری شبانه با هدفایجاد نشاط و سرزندگی در فضاهای عمومی شهری و در نهایت کسب مرغوبیت و ارتقای کیفی بافت محسوس است. مقاله حاضر با رویکرد پدیدارشناسی از نوع توصیفی است که برای کسب و جمع آوری اطلاعات، از رویکرد اول شخص از طریق مشاهده دقیق مکان ها و محیط ها به منظور دریافت تجربه های دست اول یا تجربه های زیستی و از رویکرد اگزیستنال از طریق طراحی و انجام مصاحبه های عمیق ) نیمه ساخت مند ( برای دریافت عقاید و افکار مصاحبه شوندگان برای آزمون مولفه های حاصل از مبانی نظری استفاده گردید.نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن است که با کمی توجه به جذابیت های بصری و طبیعی، محدوده مورد نظر ضمن دارا بودن قابلیت اجرای طرح زندگی شبانه و به طور ویژه در مناسبت های مذهبی و فرهنگی، موجبات سرزندگی فضای عمومی شهر و ایجاد اقتصاد پایدار شهری گردد.
بررسی تجربه زیسته آموزگاران دوره ابتدایی از وظایف معلم به مثابه فیلسوف –معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
35 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت تجربه فیلسوف - معلمی بر اساس تجارب آموزگاران دوره ابتدایی است. مطالعه از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه ی تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتداییشهر ایذه است. البته حجم نمونه از ابتدا تعیین نشده است، بلکه بر اساس اصل اشباع داده ها و ته کشیدن اطلاعات در مطالعات کیفی پس از جمع آوری داده از 40 مورد به دست آمد؛ بنابراین نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و شامل 40 نفر از معلمان می شود که با آن ها مصاحبه شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه هایی نیمه سازمان یافته است. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدارشناسی ون منن تجزیه وتحلیل شد. سپس درون مایه های این مطالعه در 4 مضمون اصلی استخراج و طبقه بندی شدند. یافته های تحقیق شامل 20 درون مایه بود که در مضمون اول با عنوان وظایف عمده معلم؛ 7 درون مایه شامل: تعیین هدف ، برقراری رابطه دوستانه، توجه به تفاوت های فردی، ایجاد انگیزه، تقویت روحیه ی گروهی، تقویت مسئولیت پذیری، ارزیابی دانش آموزان مشخص شدند. در مضمون دوم به نام پرورش تفکر انتقادی؛ 5 درون مایه که عبارت اند از: ایجاد محیطی چالشی، طرح سؤال یا مسئله، ایجاد فرصت برای تفکر و تأمل، انتقاد کردن و انتقادپذیری و روش مشارکتی قرار گرفتند. در مضمون سوم با عنوان پرورش تفکر خلاق؛ 6 درون مایه که عبارت اند از روش کشفی، ایجاد فرصت برای فعالیت های عملی، تشویق دانش آموزان خلاق، الگوهای خلاق، سؤالات خلاقانه ایجاد حس کنجکاوی مشخص شدند و در مضمون چهارم به نام تعمیق دانش نیز 2 درون مایه که عبارت اند از: تحقیق و پژوهش و وسایل کمک آموزشی قرار گرفتند. ازآنجاکه معلم با شرایط واقعی آموزش سروکار دارد و نسبت به علایق، خواسته ها و توانایی های دانش آموزان آگاهی نسبی دارد، بنابراین می تواند زمینه را برای ایجاد فرایند آموزش و یادگیری خودجوش و پرسشگرانه فراهم کند. همچنین اگر معلم بخواهد که در آموزش تفکر موفق شود، باید همانند یک فیلسوف – معلم از همه ی عوامل مؤثر در تقویت و پرورش تفکر خلاق و منطقی دانش آموز بهره مند شود.
تجارب والدین در امر تحصیل فرزندانشان:یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
69 - 96
حوزه های تخصصی:
مشارکت والدین در امر تحصیل فرزندانشان، یکی از مباحث مهم و اساسی تعلیم و تربیت است. این امر بدان سبب بنیادی است که دانش آموزان نیمی از وقت روزانه ی خود را در خانه و با هدایت والدین خود می گذرانند. تداوم مشارکت والدین از خانه به مدرسه می تواند هم در بهبود تربیت فرزندان اثرگذار باشد و هم مشکلاتی را برای والدین به وجود آورد که این تحقیق به دنبال کشف تجارب مثبت و منفی والدین از مشارکت در امر تحصیل فرزندانشان در دوره ابتدایی می باشد. روش انجام این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، والدین دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر تبریز و در سال 92-1391 بوده است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (16) نفر ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و ژرف نگر گردآوری گردید و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. 9 مضمون اصلی از یافته ها استخراج گردید که عبارت اند از: دلایل اهمیت تحصیل، شرایط و امکانات، روش های آموزشی والدین، مشکل آفرینی در زندگی، دلایل مشکلات از دیدگاه والدین، تأثیر مثبت همکاری روی فرزندان، معایب همکاری والدین، راهکارهای والدین برای جلوگیری از مشکلات، پیشنهادات والدین برای افزایش کارایی و اثربخشی مدرسه. بحث و نتیجه گیری: والدین در جریان مشارکت در امر تحصیل فرزندانشان تجارب مثبت و منفی زیادی را به دست آورده اند که بر ادراکات آنان از این مشارکت و همکاری تأثیر داشته است. آشنایی برنامه ریزان با تجربیات والدین به عنوان حامیان دانش آموزان، نقش مهمی در رفع و یا حداقل کاهش تجربیات منفی و افزایش اثربخشی برنامه ها و رضایت بخشی آنان را دارد.
ارزیابی پدیدارشناختی وضعیت مسکن موقت از دید زنان روستای زلزله زده چوبانلار سردارلو - هریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۲
۸۴-۶۹
حوزه های تخصصی:
مسکن موقت بخش حیاتی اما بحث برانگیزی در مناطق زلزله زده است. خانواده های متاثر از بلایای طبیعی غالباً نیاز به مکانی امن برای راه اندازی مجدد فعالیت های روزانه خود دارند. اگر بعد از زلزله، مساکن موقت ارائه نشود آسیب دیدگان با مسایل فردی و اجتماعی زیادی مواجه می گردند. هدف از این تحقیق ارزیابی وضعیت مسکن موقت بعد از زلزله از نگاه زنان روستای زلزله زده چوبانلار سردارلو - هریس می باشد. این بررسی از آن جهت حائز اهمیت است که زنان روستایی با وجود مسئولیت حفظ و نگهداری خانه و کاشانه خویش، با محدودیت های زیادی چون فقدان درآمد، فقر، محرومیت و توان جسمی کم مواجه هستند. این مطالعه به روش تحقیق کیفی با رویکرد «پدیدارشناسی تاویلی» انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که اغلب زنان مصاحبه شونده در اسکان موقت با مشکلاتی چون امنیت جانی، امکانات بهداشتی، نبود فضاهای مکمل و امکانات آبرسانی در مقیاس خارج از چادرها و همچنین نبود محرمیت، تهویه، فزونی افراد در چادرها، آشپزی و مشکلات ناشی از آن و گرمایش در مقیاس داخل چادرها مواجه بودند. بنابراین با تدابیری چون دیوار چینی و حصارکشی گرداگرد محوطه چادرها و قراردادن حمام ها در مکان هایی خارج از دید عموم، جدا کردن حمام های زنانه و مردانه از یکدیگر، احداث مسجد به صورت موقت تا زمان ساخت نهایی آن، آرایش فضایی چادرها مبتنی بر عوامل خویشاوندی، تقسیم بندی داخل چادر به فضای زندگی و قسمت انباری، تعبیه هواکش در بدنه کانکس ها و ایجاد پنجره بر بدنه چادرها می توان از شدت مشکلات کاست.
نسبت میان «رندِ نظرباز»(انسان کامل عالم عرفان) و «دازاین»(ابرانسان عالم غرب)، در پدیدارشناسی «حریم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
187 - 210
حوزه های تخصصی:
حریم، از اساسی ترین مفاهیم پرتکرار در پارادایم معماری است که تا به امروز تعریفی ریشه ای و فلسفی از آن ارائه نشده است. دشواره تعریف حریم، از وابستگی آن به مفاهیم انتزاعی تری چون فرهنگ و جهان بینی نشأت می گیرد و فراوانی تعداد و تنوع المان های فرهنگی، تبیین آن را به مراتب دشوارتر خواهدکرد. پدیدارشناسی به عنوان یک شاخه فلسفی، ازآنجاکه سعی در حذف فاکتورهای وابسته و دسترسی به جوهره مفاهیم دارد می تواند در این مورد کارآمدترین ابزار فلسفی باشد. با این همه، پرسش اساسی تری مطرح می شود: حال که پدیدارشناسی خود ماحصل فرهنگ و تفکر غربی است؛ آیا می توان آن را در تعریف مفهوم حریم در ایران به کاربست؟ یا به تعبیری آیا زبان هستی شناسانه ایرانیان متفاوت از زبان هستی شناسانه غرب است؟ هدف این پژوهش ضمن پاسخ به پرسش های بالا، یافتن تفاوت ها و نسبت های اندیشه هستی شناسانه غرب و ایران در پدیدارشناسی حریم است. این پژوهش تلاش دارد تا با رویکرد کیفی ابتدا، ادبیات موضوعی اندیشه هستی شناسانه غرب و پهنه فرهنگی ایران را مورد بررسی قراردهد و سپس به شیوه تحلیلی-تفسیری، به مقایسه پدیدارشناسی مفهوم حریم در این دو پارادایم بپردازد. در پدیدارشناسی هایدگری، دازاین به عنوان ابرانسان، فضا را با اگزیستانس خود مکان مند می کند. ابزار دازاین جهت مکان بخشی، جهت گیری او به جهان در دو عامل تقرّب و دوری کردن است. لذا برای دازاین، حریم نه متأثر از فاصله و اندازه؛ که از التفات و توجه او به فضا و چیزهاست. از آن سو، رند نظرباز در مقابل دازاین، به عنوان الگوی کامل انسانی در سنت تأویلی شاعرانه و اندیشه هستی شناسانه پهنه فرهنگی ایران حضور دارد. ماهیت مکان در نظر رندِ نظرباز، منبعث از اسطوره آفرینش و دوگانه درون و بیرون است. ماهیتی که بازتاباننده خاطره ازلی باشد و از همین رو، ریشه ای ترین عنصر ادراک حریم، توجه به درونِ خویشتن خویش است.
تحلیل اشعار سهراب سپهری بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی (Phenomenology)، یکی از نظریّه های برجسته در نقد ادبی معاصر است، به طوری که پیروان نقد ادبی خواننده محوری (reader-response theory)، اساس تئوری های خود را بر پایه آن نهاده اند. اساس نظریه ادموند هوسرل (Edmond Husserl)، پدیدارشناس برجسته، بر این اصل استوار است که پدیده های موجود در جهان، تنها در فهم و درک ادراک کننده آنها دارای مفهوم اند و ذهن انسان منشاء همه معانی است. کلید درک این دلالت، نشانه ها و کلید واژگان زمینه ای این نشانه ها، نگاه شهودی است. اساس نظام پدیدارشناختی هوسرل، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها برای رسیدن به «اصل چیزها»ست که در این حالت، نوع رابطه حسی- ادراکی با پدیده ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این دریافت حسّی-ادراکی، زمینه ساز تحول نشانه شناسی کلاسیک (semiology) به نشانه- معناشناسی سیال و هستی مدار (sémiotique) است. این رویکرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل پدیدارشناسانه آثار ادب فارسی، می تواند افق های نوی بر روی تحلیل شعر فارسی بگشاید و زمینه ساز خوانشی تازه از آنها شود.
سپهری، به عنوان شاعری تاثیر گذار و صاحب سبک، برای تبیین حالات شهودی خود، به نگاهی نو و نامتعارف دست یافته؛ به طوری که عنوان شاعر «نگاه تازه و شهودی»، شایسته اوست. نگاه سپهری به جهان هستی، نگاهی پدیداری و مکاشفه ای است. او در گفتمانی تاویلی و هستی مدار، نگاه خود را از موجودیت عینی و ذهنی پدیده ها به ساختار تاویلی و نشانه شناختی آنها انتقال می دهد و در فرایندی حسی- ادراکی، آن را به پدیداری معنا دار تبدیل می کند. کشف چنین ساختاری، در پرتو نقد پدیدار شناختی امکان پذیر است. این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و در ارتباطی تعاملی با نشانه- معنا شناسی، نمونه هایی از اشعار سهراب سپهری را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و گفتمان جدیدی را در شعر سپهری، معرفی و ارائه کرده و در پرتو نگاهی نو و سیّال، به برداشت تازه ای از اشعار زایشی او دست یافته است.
منطق چیدمان فضایی سازمندی های شهری، نمونه موردی: چاله سیاه کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیدمان فضایی سکونتگاه های انسانی در متن جغرافیایی ایران سبب بوجود آمدن چشم اندازهای متفاوتی شده است. مطالعه چیدمان فضایی و تنوع سازمندی ها مورد توجه پژوهشگران حوزه جغرافیا قرار گرفت. تلاش های این پژوهشگران در دهه 80 خورشیدی آنها را به مفهوم هویت مکانی رهنمون کرد که علاوه بر چیدمان فضایی و پراکندگی سازمندی های اجتماعی، تنوع آنها را نیز پاسخگو است که در شاخه جدیدی به نام ژئومورفولوژی شناختی مطرح شد. هدف این پژوهش مطالعه چیدمان سازمندی-های شهری نگاره چاله سیاه کوه است. در این پژوهش از داده ها و منابع علمی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مغزه های چاه های اکتشافی، نقشه ارتفاعی زمین(DEM)، تصاویر ماهواره ای، منابع علمی نوشتاری استفاده شد. سعی بر آن بود تا از روش پدیدارشناسی تحلیلی بر هویت مکانی چاله سیاه کوه و سازمندی های شهری ارائه شود. این تحلیل نشان داد که شناخت هویت مکانی و معنایی که مردم ساکن در نگاره از آن فهم و برداشت می کنند، در آغازگاه سازمندی اجتماعی بسیار با اهمیت است. بنابراین، می توان گفت روح مکان در هویت مکانی نهفته است. ویژگی های شاخص هویت مکانی بستر سازمندی های اجتماعی است و مردم آن را در سازمندی ها به نمایش می گذارند. نتایح پژوهش در سه گزاره آمده: 1. هویت مکانی و فهم ویژگی های آن در نمود سازمندی های اجتماعی مانند شهری، روستایی و کوچ نشینی و صُور دیگر آنها در هر نگاره سرزمینی خود را نشان می دهد. 2. سازمندی های شهری میبد، عقدا، نایین و بافران بر تراس های دریاچه ای و اردکان بر بستر دریاچه بنا شده اند. 3. در مکانیابی سازمندی های شهری و روستایی امروز باید هویت مکانی را شناخت و استفاده بهینه کرد.
بررسی تجربه زیسته شایستگی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه (دوره اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر شوش از شایستگی اجتماعی انجام شده است. این مطالعه از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. روش: برای گزینش مشارکت کنندگان دارای اطلاعات غنی در پژوهش حاضر، از تشخیص پژوهشگر و اعلام آمادگی دانش آموزان و برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد و مصاحبه ها تا مرحله وقوع اشباع ادامه یافت، به همین رو حجم نمونه نهایی را 20 مشارکت کننده تشکیل داد. سپس داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از روش ون منن برای کشف معنای تجربیات دانش آموزان از شایستگی اجتماعی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این مطالعه شامل 2 مضمون اصلی و 13 مضمون فرعی است. مضمون اصلی اول خودآگاهی اجتماعی اشت که شامل 5 مضمون فرعی مثل هم دلی، توسعه دیگران، خدمت-محوری، توانایی نفوذ و آگاهی سیاسی می شود و مضمون اصلی دوم مهارت اجتماعی است که شامل 8 مضمون فرعی مثل ارتباطات، توسعه پیوند ها، رهبری، همکاری، قابلیت های گروهی، ایجاد تعهد، مدیریت تعارض و تحول گرایی است. با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد که بهترین راه افزایش شایستگی اجتماعی ایجاد درک صحیح از شایستگی ها توسط والدین، اولیاء، مدرسه و مسئولین جامعه است. شایستگی های اجتماعی معیارهای مناسبی برای عملکرد افراد هستند که افراد را قادر می سازند وظایفی را که برعهده دارند با موفقیت انجام دهند.
تحلیل پدیدارشناسانه عوامل موفقیت تحصیلی نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موفقیت تحصیلی افراد دارای مشکل بینایی انجام شد. برای این منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش تعداد 15 نفر از افراد دارای مشکل بینایی بودند که بخش اعظم زندگی خود را در نابینایی گذرانده و در سال تحصیلی 97-96، دانشجو یا فارغ التحصیل دوره دکتری بودند. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند و با راهبرد گلوله برفی انتخاب شدند و به منظور جمع آوری داده ها، با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با روش Colaizzi تحلیل شد و تعداد 248 کد اولیه استخراج شده از مصاحبه ها براساس شباهت معنایی، در 44 مفهوم جای گرفتند و سپس مفاهیم مرتبط با هم تحت عنوان 10 مقوله اصلی دسته بندی شدند که عبارتند از: حمایت های خانوادگی، استفاده از تحصیل برای رفع نیازها، جبران تجارب و احساسات ناخوشایند، نگرش ها و باورهای امیدبخش، دستاوردهای ضمنی تحصیل، بسترسازی محیط های آموزشی، ویژگی های مثبت شخصیتی، استعدادها و توانایی های شناختی، عوامل مثبت اجتماعی و هدف گذاری در جهت ارزش ها و علایق.
تجربه زیسته زنان مطلقه شهر ساوه در حوزه روابط خانوادگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
223 - 240
حوزه های تخصصی:
امروزه، تعداد زنانی که همسران خود را بر اثر طلاق از دست داده اند رو به افزایش است. این زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی معمولاً تغییراتی را در روابط خود تجربه می کنند. این تحقیق با هدف کشف تجربیات زیسته زنان زیر 35 سال مطلقه از تغییرات در روابط خانوادگی و اجتماعی پس از اطلاق در شهر ساوه انجام شد. مصاحبه شوندگان از نظر وضعیت اشتغال و مادر بودن در شرایط متفاوتی قرار داشتند. نمونه گیری این تحقیق به شکل هدفمند و با روش گلوله برفی انجام شد. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از طلاق مورد کنکاش قرار می گیرد، رویکرد این تحقیق پدیدارشناختی است. جوهره مشترک در تجربیات زنان در روابط خانوادگی، محیط حمایتی و کنترلی و در روابط اجتماعی، طرد اجتماعی درون زا و برون زا و فضای ناایمن شغلی و اجتماعی بود. این نتایج کاربردهای زیادی برای حمایت های اجتماعی زنان پس از طلاق و همچنین آموزش های زوجین از تغییرات روابط پس از طلاق خواهد داشت.
تجربه زیسته تک فرزندان از تک فرزندی: مطالعه دختران بالای 18 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
447 - 476
حوزه های تخصصی:
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. به موازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانواده های تک فرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تک فرزند را به همراه دارد که به منزله پدیده ای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر بر تبیین های کمّی تغییر رفتار باروری تمرکز کرده و معنای این رفتار ها کمتر شناخته شده است. همچنین، معدود مطالعاتی که درباره تک فرزندی انجام شده پیش فرض های «چرایی» دارد؛ بسیار مهم است که «ماهیت» تک فرزندی شناسایی شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زیسته تک فرزندان ساکن شهر تهران می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با بیست تک فرزند دختر بالای 18 سال با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و با استفاده از تکنیک شش مرحله ای اسمیت تحلیل شد. از تحلیل داده ها دوازده مضمون استخراج شد. این تم ها عبارت اند از: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی: فقط خودتی و خودت، نیاز به حمایت خانوادگی، در جست وجوی جبران، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانی های مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشه ای. یافته های این مطالعه توانست تصویری روشن از تجربه تک فرزندی ارائه دهد. در یک نتیجه گیری کلی، تجربه زیسته کنش گران نشان می دهد که تک فرزندها معمولاً به لحاظ مهارت های زندگی و توانمندی های فردی، متفاوت اند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشان می دهد. البته باید توجه داشت که تک فرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند که این خود سبب ظهور برخی مضمون های اختصاصی پیش گفته می شود.
چالش های ازدواج مجدد زنان با حضور فرزند: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
97 - 119
حوزه های تخصصی:
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالش زا می شود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه چالش های ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخص کردن ساختار نهایی آن در مشارکت کنندگانی بود که تجربه این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات درباره چالش های ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکت کننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها به ۴ درون مایه اصلی (تم) و ۱۰ درون مایه فرعی (مقوله) منتهی شد. این درون مایه ها عبارت اند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درون مایه های فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند به عنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درون مایه های فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درون مایه های فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیل گری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درون مایه های فرعی: همبسته های تسهیل کننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان می دهد ازدواج مجدد پدیده چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالش های گوناگون است. یافته های این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینه تجربه ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش می دهد. همچنین ساختار چالش های استخراج شده این مطالعه در زمینه زوج درمانی و مشاوره پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آن هاست.
تجارب مادران شاغل از سیاست های مراقبت از کودک در ایران: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 145
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هسته مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و به ویژه بحث سیاست گذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئله مندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گسترده ای در دیدگاه ها، مواضع و راهبردهای سیاستی به شمار می رود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاست های مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهه مادران شاغل با این سیاست ها به عنوان اصلی ترین گروه مرتبط با آن هاست. این پژوهش با شیوه پدیدارشناختی مبتنی بر جمع آوری داده ها از نمونه مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاه های شهر اصفهان انتخاب شده اند، قصد درک معنا و تجربه مادران شاغل از سیاست های ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل داده ها مبتنی بر رویکرد هفت مرحله ای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاست ها»، «ارزیابی نحوه اجرای سیاست ها»، «متغیرهای واسطه ای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربه زیسته گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، به ویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آن ها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویه های جنسیتی و حمایت گرانه در زمینه های فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، داده ها نشان داد که متغیرهای واسطه ای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهه آن ها با سیاست های مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغال اند.
پاتوق و تولید اجتماعی فضا: مطالعه پدیدارشناسانه زندگی روزمره در پاتوق های زنانه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
263 - 292
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته و ادراکات فضایی زنان از پاتوق های زنانه و نقش این پاتوق ها در بازتولید ساختار اجتماعی است. به منظور دستیابی به این اهداف، با تکیه بر سنت پدیدارشناسی، مصاحبه و مشاهده به منزله تکنیک های جمع آوری اطلاعات در نظرگرفته شد. در این زمینه، چهار نوع پاتوق زنانه انتخاب شد و از طریق نمونه گیری هدفمند، 27 نفر از زنان پاتوق نشین شهر اصفهان در این پاتوق ها مصاحبه شدند. پژوهش حاضر نشان می دهد که پاتوق نشینی و مصرف مکان هایی نظیر کوچه و جلسات مذهبی می تواند به عنوان ابزاری در جهت بازتولید مناسبات قدیمی زنان در جامعه به کار گرفته شود. در واقع، این دو فضا «بازتولید و استمرار پرکتیس فضایی سنتی» را در خود دارند که به «بازتولید ایدئولوژیکی فضای جمعی» منجر می شود. در مقابل این دو فضا، کافه و محافل شعر و موسیقی به مثابه پاتوق هایی عمل می کنند که در آن ها شکل جدیدی از زیست روزمره تولید می شود که مبتنی بر بازتولید ارزش های مردسالارانه یا استمرار ارزش های سنتی جامعه نیست. چنین پاتوق هایی را می توان «تولید نشانه شناسانه فضای اجتماعی مدرن» دانست که در برخی موارد مانند محافل ادبی و هنری به «تولید فضای روشنفکرانه و مقاومت فرهنگی» منجر می شود.