آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

این مقاله روایت پربیننده ترین سریال های ایرانی را، با محوریت مسائل جوانان در فاصلة سال های 1383 تا 1393 و روابط بین نسلی (روابط جوانان و افراد بزرگ سال با تأکید بر والدین)، با بهره گیری از عناصر مدل لابوف بررسی می کند. یافته های این بررسی حاکی از آن است که سه الگوی توافق نسلی، تغییر نسلی (تفاوت، تزاحم، و تعامل هم زمان)، و شکاف یا گسست نسلی به صورت پنهان یا آشکار در سریال های مورد بررسی بازنمایی شده است. در این میان، تنها الگویی که در آن هم نگرش و رفتار جوانان و هم نگرش و رفتار افراد بزرگ سال در همة موارد خوب نمایی شده الگوی توافق نسلی است. علاوه بر این، در سایر الگوها نیز رفتارهای حاکی از احترام جوانان به افراد بزرگ سال (به رغم تفاوت ارزش های بنیادین) و رفتارهای حاکی از خیرخواهی بزرگ سالان برای جوانان، که به شیوه ای مناسب بروز یافته اند، خوب نمایی شده است. در موارد بدنمایی شده نیز مسئله به اشتباهات فردی جوانان یا افراد بزرگ سال نسبت داده شده که با نصیحت یا کمک فرد بزرگی فیصله یافته و در غیر این صورت عواقب وخیمی داشته است. چنین رویکردی به روابط نسلی حاکی از آن است که صدا و سیما اهمیت این مسئلة اجتماعی را تا سطح مسئله ای فردی کاهش داده است. به نظر می رسد که این نحوة عمل در سریال های تلویزیونی تا حدی متأثر از سیاست های صدا و سیما در حوزة روابط بین نسلی باشد. سیاست هایی که با تأکید بر ممنوعیت «دسته بندی یا رودررو قراردادن نسل ها» و نیز «نمایش دعوا، مشاجرات، و اختلافات حاد خانوادگی (حتی در قالب طنز)» در سریال های تلویزیونی، بیشتر مایل به مسکوت گذاشتن این مسئله است تا پرداختن به ابعاد مختلف آن به عنوان یک مسئلة اجتماعی

تبلیغات