جستارهای سیاسی معاصر
جستارهای سیاسی معاصر سال دوم پاییز و زمستان 1390 شماره 2 (پیاپی 4) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
الگوی مردم سالاری دینی در نظریه حضرت امام (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای مبتنی بر تفکیک مفهوم دموکراسی و دین نیست، بلکه مردم سالاری دینی در این نظریه یک مفهوم است. این مفهوم درون دین قرار دارد و چیزی جدای از دین نیست. قرارداشتن این مفهوم درون دین و برآمدن آن از فرهنگ اسلامی موجب شده است ماهیت مردم سالاری دینی در این نظریه با نظریه های دیگر، اعم از غربی و غیرغربی، متفاوت باشد.
اندیشمندان غربی تلاش کردند تا لیبرال دموکراسی را برترین الگوی حکومتی در جهان امروز معرفی کنند. اگر مردم سالاری دینی به منزله الگویی از دموکراسی در برابر دیگر الگوها قرار داشت، توانایی به چالش کشیدن لیبرال دموکراسی را ازدست می داد، زیرا در این صورت الگویی از دموکراسی بود و نمی توانست برتری بر دیگر مدل ها داشته باشد. حال آن که در نظریه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری مردم سالاری دینی مدلی از دموکراسی نیست و به همین علت توانسته است لیبرال دموکراسی را به چالش بکشد. به چالش کشیده شدن الگویی که به ادعای اندیشمندان غربی بی بدیل بود از علل مهم جریان بیداری اسلامی است.
بررسی نظریة بیداری اسلامی درمورد انقلاب های خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة بیداری اسلامی که مقام معظم رهبری درمورد انقلاب های خاورمیانه ارائه کرد، روشی متوازن و مبتنی بر حضور توأمان مردم و ارزش های الهی در جامعه است. دیدگاه امام خمینی (ره) نیز بر همین اساس بوده است. دو عنصر آفت بیداری اسلامی است: 1. تحجر و جزم اندیشی؛ 2. خودباختگی. بر این اساس، بیداری اسلامی در مقابل افراط گرایی و نیز تفریط و خودباختگی قرار می گیرد.
نظریة بیداری اسلامی درپی مصادرة انقلاب های منطقه نیست. آنچه همواره مقام معظم رهبری بر آن تأکید ورزیده، حضور مردم و ارزش های الهی است و بر این فرض مبتنی است که اگر حضور مردم منطقه بدون تحمیل و آزادانه باشد، به طور طبیعی حرکت به سمت ارزش های الهی و اسلامی خواهد بود.
نظریة بیداری اسلامی درباره انقلاب های خاورمیانه است و در مقابل دیدگاه غربی ها قرار می گیرد. غرب درپی آن است تا فرایند این انقلاب ها در مسیر تأمین خواست ها و منافع غرب باشد. در این راه، حتی از مداخله نظامی پرهیز نمی کند؛ مانند آنچه در لیبی رخ داد. برای غرب پذیرفته نیست که حکومت های دیگر، مانند جمهوری اسلامی ایران، در منطقه شکل بگیرند. در بیش از سه دهة گذشته، این موضوع از اولویت های غرب در منطقه بوده است. غرب برای جلوگیری از ایجاد جمهوری اسلامی دیگری در منطقه همة اقدامات تأمینی، تدافعی، و تهاجمی خود را به کار گرفته است. با این حال، آنچه گسترش یافته، الگوهای انقلاب ایران بوده است. دشوار می توان پیش بینی کرد که حکومت های آیندة خاورمیانه چه ویژگی هایی خواهند داشت. واضح این که، در خاورمیانه آینده، مردم نقش بیشتری خواهند داشت و حکومت های شبه جمهوری و مادام العمر جایی نخواهند داشت.
تحلیل جنبش های بیداری اسلامی در چهارچوب تطور گفتمان اسلام گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقابلة مسلمین با عقب ماندگی حاصل از دو پدیدة استعمار و استبداد در قالب توسل به سه گفتمان غرب گرایی، ملی گرایی، و اسلام گرایی چاره جویی شد، اما تجربة تاریخی نشان داد با توجه به عمق اعتقادی مسلمین و جغرافیایی فرهنگی جهان اسلام تنها دست یازیدن به گفتمان اسلام گرایی می تواند مسلمین را در این مبارزه به اهداف نهایی برساند. البته گفتمان اسلام گرایی نیز گفتمانی همگن و یک دست نبوده و بر اساس مقتضیات زمان مراحل تطور مختلف را طی کرده است. این گفتمان با تاکتیک های متفاوت، اما با استراتژی واحد، توانست نرم افزار لازم برای حرکت نهضت های اسلامی را فراهم کند و این نهضت ها توانستند تأثیرات درخور ملاحظه ای را هم در عرصة داخلی کشورها و هم در عرصة جهان اسلام و هم در عرصة بین المللی برجای گذارند. در این تحقیق، به دنبال پاسخ به این پرسش ایم که نخست گفتمان غالب مقابله مسلمین با عقب ماندگی حاصل از دو پدیدة استعمار و استبداد چه سیر تطوری را تا کنون طی کرده و از این به بعد باید طی کند و دوم، این گفتمان در قالب چه رهیافت هایی تحلیل می شود.
تحلیلی راجع به آرا و اندیشه های شیخ فضل الله نوری و تأثیر آن در نهضت بیداری اسلامی (با تکیه بر سنت اصولی گری متکامل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علمایی نظیر شیخ فضل الله نوری می دانند که قرآن کریم و دین مبین اسلام جاودان است و از نقص و زوال و تحریف مصون و مبراست و همواره چراغ راه هدایت و قانون زندگی بشری است، لیکن قانونی که در کتابخانه باشد و نه در مقام اجرا و صحنة اجتماع توان هدایت و بیداری انسان ها و اصلاح روح و رفتار آنان را ندارد و همان گونه که در صدر اسلام ولایت و حکومت امری ضروری بود، اکنون نیز خاتمیت اسلام اقتضا می کند که ولایت و رهبری دینی استمرار یابد و در مقابل سلطة استعمارگران و یا انحرافات شکل گرفته واکنش داشته باشد.
نقش شیخ فضل الله نوری، در واکنش مقابل غرب گرایان و انحرافات به وجودآمده در نهضت عدالت گرایانه مشروطیت و تبیین و ارائة الگوی نظام سازی شیعه، بی بدیل بود، زیرا وی در دوره ای که دنیای استعمار و غرب جدید هیچ مانعی برای تک تازی های نظری و عملی خود قائل نبود، اعتقاد داشت که دین مبین اسلام و مذهب تشیع کامل ترین قوانین الهی را در دست دارند. او با قول و عمل سیاسی خود در طراحی و شکل گیری این الگوی عملی (نظام سیاسی مبتنی بر قائدة ولایت فقیه) از نثار جان خود هم دریغ نکرد.
فلسفة تکامل بیداری اسلامی و جوهر افول یابندة تمدن غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیداری اسلامی حرکت جوشان و مقابلة مهمی است که از دو قرن پیش در جهان اسلام در مقابل سلطه و هجوم استعمار مغرب زمین آغاز شد. این واکنش ابتدا «سلبی» بود و بیشتر مقابله با هجوم نظامی غربی ها را درپی داشت، ولی علاوه بر هجوم نظامی غرب، تسلط سیاسی و فراتر از آن تسلط فرهنگی و فکری را نیز درپی داشت. بنابراین، کشورهای اسلامی با توجه به ظرفیت و توان فکری و سیاسی شان به پاسخ گویی و واکنش بدان پرداختند. امروز انقلاب اسلامی، که در بطن خود نظام سیاسی نیرومند و بزرگی را برپا داشته است و به علت توجه و تعمق در مرحلة «جنبش نرم افزاری»، نوعی افق «تمدن اسلامی جدیدی» را می تواند نشان دهد. عبور از نقطة سلبی تا «مرحلة ایجابی و ثبوتی»، که سطح جدیدی از ظرفیت بیداری اسلامی را نشان می دهد، حرکت تکاملی بیداری اسلامی را، در مقابلة نهایی تا آخرین لایه های تمدن مادی غرب، به دنبال دارد و شاید این مرحله همان «پرسش از غرب» و «جوهر افول یابنده تمدن غربی» باشد که در «ساحت تکاملی بیداری اسلامی» خود را نمایان می کند.
این تلاقی تکامل بیداری سیاسی، که درحقیقت آشکارسازی افول مدرنیته و تمدن تک ساحتی و مادی غرب است، مطلب مهمی است که دغدغه دیروز، امروز، و فردای ماست و امروز در ساحت تمدن انقلاب اسلامی با الهام گرفتن از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بهتر می تواند خود را آشکار کند و ایده و اندیشة جدیدی را عرضه کند که نه «بنیادگرایی» و نه «اصلاح طلبی» و نه «سکولار» است، بلکه راه جدیدی است که علاوه بر «اعتدال و تعمق» از متن اسلام ناب و براساس قرآن و عترت است.
بررسی و نقد دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده در سیر استعلایی بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده از جمله پیشگامان و اندیشمندان بیداری اسلامی در جهان تسنن اند. هردو، با احساس «دردی مشترک» و با نگاه به وضع کشورهای اسلامی و عقب ماندگی و عقب نگهداشته شدن ممالکشان، درپی چاره افتادند و «اسلام» را چارة نهایی دانستند و به ارائة راهکارهایی پرداختند. سیدجمال به رغم این که آرمان های بزرگی، همچون «وحدت»، در سر داشت و برای تحقق آن ها، بی صبرانه، به هر تلاشی دست می زد، کمتر به تناسب این روش ها و ایجاد پشتوانة مردمی توجه می کرد. چرا که کمتر در اندیشه تأملات نظری درمورد لوازم و توابع آرای خویش بود. عبده نیز، در عین اخلاص و توجه به فعالیت های فرهنگی، بر این نظر بود تا زمانی که مردم مصر ناآگاه اند، نمی توانند انگلیسی ها را از میهن خود برانند و بدین دلیل، اصلاح فکر دینی مصریان باید بر پیکار سیاسی با استعمار مقدم باشد، اما به این اصل توجه نمی کرد که برای ملت های مستعمره، رهایی از عقب ماندگی، بدون آزادی از اسارت استعمار، ناممکن است و استعمار و انحطاط مسلمانان در اغلب موارد هم افزایی دارند.
حال، در دهة سوم انقلاب اسلامی، نقش سیدجمال و عبده کم رنگ شده است. بدین علت که بیداری اسلامی، با سیر استعلایی خود، وارد مرحلة نظام سازی و تمدن سازی شده است، اما اندیشه و عملکرد این دو مصلح، به رغم تأثیرگذاری در شروع این جریان در جهان تسنن، بن مایه هایی اساسی برای همراهی جریان در سیر تکاملی، ازجمله شناخت عمیق استعمار و ایمان به نقش مردم، ندارد. لذا مسئله مهم، که در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد، این که برای تثبیت و تداوم این جریان کدام اندیشه و عملکرد کارآمد است. در این راستا، تحقیق پیش رو بر آن است که، با بررسی و نقدِ منصفانه اندیشه و عملکرد سیدجمال و عبده، کارآمدی این دو اندیشه را در سیر استعلایی بیداری اسلامی بررسی کند.